بعد نهادی سپاه بر بعد سازمانی آن غلبه دارد، به این معنا که انقلاب هر کجا در تنگنا قرار بگیرد و به یک نیرویی نیاز داشته باشد، سپاه پاسداران باید به آن عرصه ورود کند،الان جنگ اصلی، جنگ اقتصادی است، مشکلات کشور ما مشکلات اقتصادی است، در اینجا سپاه ظرفیتهایی دارد و باید از این ظرفیتها بهرهبرداری کند
علیرضا
جلالیان - مریم السادات محمدی/ اوضاع سیاسی و اقتصادی داخلی و تحولات
منطقهای و بینالمللی و پرسشهای فراوانی که مخاطبان در این زمینه دارند،
سبب شد تا در گفتوگویی تفصیلی با سردار دکتر یدالله جوانی معاون سیاسی
سپاه موضوعات مختلف داخلی و منطقهای را تبیین و تشریح کنیم که بخش اول این
گفتوگو با تمرکز بر مسائل اقتصادی و سیاسی داخلی پیش روی
شماست، بخش دوم این گفتوگو نیز هفته آینده منتشر خواهد شد. ***
*
در چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و دشمنان ملت ایران از یک
سو برای افزایش فشارهای اقتصادی و از سوی دیگر برای ناامید سازی مردم نسبت
به آینده تمام تلاش خود را به کار بسته اند، با توجه به این مسائل ارزیابی
شما از آینده چگونه است؟
ما
در بحث آینده انقلاب اسلامی باید به بحث اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی
توجه داشته باشیم. انقلاب اسلامی در عصر حاضر و در دوران معاصر تنها
انقلابی است که آرمانهای مشخصی را با مسیر مشخص برای خودش تبیین کرده است؛
چرا که انقلاب دینی و اسلامی است و مبانی و اصول خاصی دارد. آنچه حضرت آقا
از آرمان انقلاب اسلامی تحت عنوان پیریزی تمدن نوین اسلامی و حیات طیبه
یاد میکنند، در واقع نشان میدهد انقلاب اسلامی نقطهای را نشانهروی کرده
و قلهای را مشخص کرده که باید در آن قله قرار بگیرد و شاید دلیل اصلی این
شدت دشمنی دشمنان هم همین شفاف بودن آرمانهای ملت ایران است؛ استقلال،
عزت و پیشرفت. در جایی امام خامنهای فرمودند اگر میخواهیم آرمان را در یک
کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه «پیشرفت» است؛ یعنی پیشرفت هم در حوزه مادی و هم
در حوزه معنوی. البته ایشان شاخص را هم در پیشرفت مشخص کردند که در هر
حوزه چگونه است. برای نمونه در بحث تولید علم ایشان عبارتهای زیبایی دارند
و میگویند باید در حوزه تولید علم آنچنان پیشرفت کنیم که در آینده نه
چندان دور در اقصی نقاط جهان اگر کسی بخواهد با علم روز آشنا شود، باید
زبان فارسی را یاد بگیرد که این یک نشانهسازی است و انقلاب اسلامی
میخواهد ملت ایران را به چنین نقطهای برساند.اسلام برتر است و برتر از
اسلام وجود ندارد؛ این اصلی است که در دین الهی ما مطرح میشود. با توجه به
اینکه انقلاب ما اسلامی و دینی است، دشمن نگران این است که انقلاب ما و
جمهوری اسلامی و ملت ایران اسلام را به معنای حقیقی پیاده کنند که این
پیاده کردن اسلام، یعنی پیشرفت، حیات طیبه و اصلاح. بر اساس اسلام و
ارزشهای انسانی و همچنین قانون اساسی، آرمان انقلاب اسلامی سعادت نوع بشر
روی کره زمین است؛ از این رو دشمنان با ما مشکل دارند و سنگاندازی
میکنند. در این فضا و به ویژه در مقطع فعلی که دشمن جنگ ترکیبی با ما دارد
و اصرار میکند که سال چهلم پیروزی انقلاب اسلامی سال فروپاشی آن هم است،
این سؤال مهم مطرح میشود که آینده انقلاب اسلامی چه خواهد بود؟ من معتقدم
انقلاب اسلامی آینده خیلی روشن و درخشانی دارد و باید از این مرحله عبور
کنیم؛ چرا که ما در این چهل سال گذشته شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم که
شاید بسیاری از نسل جوان آن را نشنیدهاند و آن را لمس نکردهاند. شرایط
دهه شصت برای ما به مراتب شکننده و سختتر از الآن بود؛ چرا که ما آن موقع
امکانات امروز را نداشتیم و باقی ماندیم. در چهل سال گذشته روند حرکت
انقلاب رو به جلو بوده است، اگرچه در داخل یکسری غفلتها و کمکاریهایی
شده، امروز هم آسیبهای ما که جدی شده، ناشی از همینها است. اگر امروز
آسیبی وجود دارد حتی در حوزه معیشتی، برای عبور از این وضعیت ظرفیتهای
بالایی هم داریم.
* برای تضمین این آینده مطلوب که گفتید چه باید کرد؟ رسیدن به آن چه الزاماتی دارد؟
باید
کار و تلاش کرد؛ به عبارتی باید با تلاشی 24 ساعته و با باور اینکه در جنگ
اقتصادی هستیم، تلاش کنیم. مفهوم اینکه میگوییم باید بجنگیم، این است که
همه از جمله دولتمردان و وزرا به ویژه وزرایی که نوع کارشان در معیشت
اقتصاد تأثیر مستقیم و غیر مستقیم دارد، پای کار باشند و فعالیت مضاعف
کنند. زمان جنگ تحمیلی، جنگ از هفت صبح تا دو بعد از ظهر نبود. عملیاتهای
ما در شب بود و گاهی 10 تا 15 شبانهروز و حتی 72 شبانهروز کامل ادامه
داشت تا حاصلش این پیروزیها شد.بنابراین آینده روشن است و موقعیت ما در
منطقه بسیار خوب است و مشکلاتی هم که در داخل داریم، قابل حل است؛ اما به
اهتمام بیشتری نیازمند هستیم و اینکه باید نقشه راهی که رهبری به ویژه در
زمینه اقتصاد مقاومتی تبیین کردند، جدی بگیریم و خیلی دل خوش نکنیم به
اینکه غربیها از ما گرهگشایی کنند، چون این دلخوش کردن به دیگران نوعی
فرصتسوزی است. ما از این مرحله عبور میکنیم. من فکر میکنم آینده خیلی
بهتر از آن چیزی است که دیگران حتی تصورش را میکنند.امروز آمریکاییها
میخواهند با فشار اقتصادی ما را از منطقه بیرون کنند؛ اما همه شواهد نشان
میدهد دوران آمریکاییها در منطقه پایان یافته و جمهوری اسلامی در منطقه
ماندگار است. همه میگویند آمریکاییها اقتصاد ایران را دچار فروپاشی
میکنند؛ اما شواهد و قراین نشان میدهد اقتصاد ایران اگرچه اشکالاتی دارد،
اما فرصتها و ظرفیتهایی دارد که این اشکالات برطرف میشود و وضعیت
اقتصادی رونق میگیرد. اینجا به مجاهدت نیاز است؛ امیدواریم با اهتمامهایی
که در حال شکلگیری است، بتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
*
به دشمنی آمریکا اشاره کردید، رهبری در یکی از دیدارهای اخیرشان از مثلث
فشار دشمن سخن گفتند که جنگ روانی یکی از شیوههای سهگانه دشمن برای
ناامیدسازی مردم از انقلاب اسلامی است و اینگونه القا میشود که دشمن
موفقیتهایی هم داشته، برای مقابله با آن چه باید کرد؟
مجموعهای
از اقدامات لازم است. جنگ روانی از طریق شایعه، دروغپردازی و حتی
برجستهسازی و خیلی تکنیکهای دیگر، مانند اتهام و افترا بستن و وارونه
جلوه دادن حقایق و واقعیتها از عوامل مؤثر در ایجاد تغییر در کشورها است
که دشمن به کار میبندد. اینجا ابتدا باید ابزار و امکانات این کار را از
دشمن گرفت. آنچه مطرح میشود، این است که افکار عمومی و مدیریت فضای مجازی و
مدیریت شبکههای مجازی از سوی دشمن در همین راستا انجام میشود و امروز
دشمن برای مدیریت افکار و آرای ملت ما به ابزار و وسایل نوینی دسترسی پیدا
کرده است. متأسفانه، در سالهای اخیر غفلتهایی صورت گرفته که باید دلایل
آن بررسی شود. برای نمونه، در این زمینه اغتشاشات یک دهه گذشته همگی بر
بستر همین شبکههای اجتماعی شکل گرفت. فیسبوک و توئیتر در اغتشاشات سال 88
و تلگرام و اینستاگرام در اغتشاشات دی ماه سال گذشته نقش مؤثری داشتند.
دشمن از همین ابزار برای ایجاد تحریک و ایجاد اغتشاش و ناآرامی استفاده کرد
و مردم باید در جریان واقعیتها قرار بگیرند. دشمن به نوعی سیاهنمایی و
برجستهسازی میکند. در این راستا، باید ضمن تبیین واقعیتها برای مردم و
نسل جوان، داشتهها و ظرفیتهای کشور که از آن غفلت شده، برای نسل جوان
تبیین شود که آنها بدانند راه و چاره عبور از مشکلات چیست. باید با مفسدان
اقتصادی برخورد جدی شود تا دشمن در عملیات روانی خلع سلاح شود؛ به عبارتی،
باید چندین اقدام همزمان صورت گیرد؛ یکی از مهمترین آنها مبارزه و برخورد
سریع با مفسدان اقتصادی است که با اموال مردم ثروتاندوزی نامشروع
داشتهاند و ثروتمند شدهاند. باید با کسانی که در افکار عمومی به اخلال در
نظم عمومی متهمند و در روند معیشتی رویکردهای منفعتطلبانه و سوداگری
دارند، برخورد جدی شود و پس از آن به اطلاع مردم برسد. آن چیزی که عامل
نارضایتی مردم است، باید مورد توجه قرار بگیرد و تجزیه و تحلیل شده و به آن
رسیدگی شود؛ پس هم آگاهسازی و هم اقدام عملی لازم است. اگر اینها هماهنگ
با هم دنبال شود، دشمن ناتوان خواهد بود که بر روی افکار عمومی ملت تأثیر
مطلوب خود را بگذارد.
* مهمترین راه برونرفت از وضعیت فعلی اقتصادی چیست؟
کشور
در شرایط جنگ ترکیبی قرار دارد. دشمن اکنون بر اقتصاد تمرکز کرده است.
برای جامعه و ملت ما اول باید این جنگ اقتصادی فهم شود و قوای مقننه، مجریه
و قضائیه باید در رویکردها، جهتگیریها و اقداماتشان این باور را داشته
باشند که در جنگ اقتصادی قرار داریم. دشمن بنا را بر فشار گذاشته و ما باید
ببینیم چطور میشود فشارها را خنثی کرد. به طور حتم راه خنثی کردن، تغییر
نگاه دشمن برای برداشتن فشارها نیست؛ بلکه باید به ظرفیتهایی که در داخل
کشور داریم توجه کنیم. اما یکی از نکات مهم این است که مردم ما نسبت به این
وضعیت آگاهی پیدا کنند، وقتی کشوری مورد هجوم قرار میگیرد، راه پیروزیاش
این است که مردمش، خودشان را در مقابله و دفاع سهیم بدانند، آنچه در جنگ
نظامی هشت ساله داشتیم، دفاع مردمپایه بود، حضرت امام(ره) مردم را در جنگ
سهیم کردند و یک دفاع مردمپایه شکل گرفت و کمکهای مردمی بر پایه بسیج سهم
بالایی در جنگ و در تبدیل شدن آن به دفاع مقدس داشت. امروز به نظر میرسد
هنوز نتوانستهایم مردم را نسبت به جنگ اقتصادی و اینکه چگونه میتوانند
برای برونرفت از این جنگ نقشآفرینی کنند، آگاه کنیم؛ اما به هرحال در
جامعه لایهها و اقشار مختلفی وجود دارد، دولت به طور حتم باید به اقشار
آسیبپذیر توجه بیشتر داشته باشد، تولید را بیشتر و اقتصاد مقاومتی را
پیادهسازی کند که امروز ضرورتش بیشتر از گذشته است. دشمن به دنبال این است
که مشکلات قشر آسیبپذیر جامعه را بیشتر کند. پس یکی از راههای کاهش
آسیبها این است که نگذاریم کارخانهها و صنایعی که کارگران فعال دارند
دچار رکود شوند؛ لذا باید واردات را کنترل کرد و مبارزه با قاچاق و مفاسد
اقتصادی را به طور جدی دنبال کرد؛ چرا که کشور ما برای برونرفت از این
وضعیت ظرفیتهای بالایی دارد.
*
با توجه به مشکلاتی که در عرصه اقتصاد شاهد آن هستیم؛ موضوعی که جنابعالی
به جنگ اقتصادی تعبیر کردید، تکتک قوای حاکمیتی وظایفی دارند، ولی در
افهام تحلیلگران و مردم در تیم اقتصادی دولت یکپارچگی برای برونرفت از
وضعیت اقتصادی دیده نمیشود، جنابعالی تغییر کابینه را تا چه حد در بهبود
وضعیت اقتصادی کشور مؤثر میدانید؟
من
معتقدم که کابینه آقای روحانی متناسب با نگاهی که به برجام داشتند تدوین
شده، به این صورت که روحانی معتقد بوده که از طریق برجام و ورود سرمایه
خارجی از طریق اروپا، مشکل اقتصادی کشور حل میشود، ولی این اتفاق نیفتاد و
ما به هر حال درگیر جنگ اقتصادی شدیم و تیم اقتصادی این کابینه متناسب با
جنگ اقتصادی نیست؛ فلذا، به یقین کابینه باید ترمیم و اصلاح بشود، اما با
جابهجایی صرف افراد در کابینه مشکلات اقتصادی کشور حل نمیشود، باید
رویکردها و سیاستهای دولت تغییر کند. به این صورت که افرادی در این جایگاه
اقتصادی در تیم دولت قرار بگیرند که معتقد به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی
باشند و ظرفیتهای داخلی را به سمت آن ببرند و در نگاه به بیرون خیلی به
غرب امید نداشته باشند. با نگاه به شرق و تعاملات بیشتر میتوان نیازها را
برطرف کرد. در یک جمله میتوان گفت؛ باید رویکردها و جهتگیریها بر مبنای
اقتصاد مقاومتی تغییر کند تا مشکلات کشور حل شود.
*
پیرو سؤال قبلی، قوه قضائیه در جنگ اقتصادی چه وظیفهای دارد؟ همان طور
در جریان هستید انتظار عموم از دستگاه قضایی برخورد جدی و قاطع با مفسدان
اقتصادی است، به نظر شما چنین اتفاقی میافتد؟
قضاوت
عمومی این است که قوه قضائیه متناسب با وضعیتی که در آن قرار داریم به
وظایف خود عمل نمیکند در بیانات رهبر معظم انقلاب میبینیم که هر وقت
دیدارهایی صورت میگیرد در سخنانشان اینگونه برداشت میشود که انتظار
ایشان از قوه قضائیه برآورده نشده است. برای نمونه اگر ما به عقب برگردیم
میبینیم فرمان 8 مادهای رهبر معظم انقلاب برای سال 1380 است؛ یعنی در
واقع 17 سال پیش معظمله فرمان 8 مادهای مبارزه با مفاسد اقتصادی را به
سران سه قوه ابلاغ کردند و تصریح داشتند که به صورت جدی مبارزه با مفاسد
آغاز شود و نسبتها در نظر گرفته نشود. نسبتها به معنای اینکه چه کسی
فرزند چه کسی است و به اعتراضاتی که به دلیل برخورد با نزدیکان مسئولان
بلند میشود، توجه و مبارزه به شکل جدی دنبال شود. خب در اواخر دولت آقای
احمدینژاد وقتی پرونده سه هزار میلیاردی مطرح شد، ایشان در واکنش به این
موضوع فرمودند، اگر آنچه گفته شد در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی در این
سالها جدی گرفته میشد، امروز شاهد این پروندهها نبودیم. به این معنا که
قوه قضائیه وظایفش را به خوبی انجام نداده است. اگرچه طی سالهای اخیر قوه
قضاییه نسبت به گذشته فعالتر شده، ولی حرکتش باید شتاب بیشتری بگیرد و
مردم این انتظار را دارند که انتظار بحقی است. اگر کسانی مخلّ امور اقتصادی
شدهاند و به تعبیر مقامات عالی قضایی مفسد اقتصادی هستند و با دشمن
همسویی دارند، انتظار مردم این است که به سرعت رسیدگی شود و مجازات صورت
گیرد.
یکی از اشکالات این است که
قوه قضائیه امروز رفتارش در برخورد با مفسدان متناسب با اوضاع عادی است، در
حالی که ما در وضعیت جنگ اقتصادی هستیم و نمیتوان به صورت عادی به چنین
موضوعات مهمی رسیدگی کرد. نباید این رسیدگیها طولانیمدت شود؛ چرا که
زمانبر شدن آن با مطالبه مردم و رهبری سازگاری ندارد. هر کشوری که درگیر
چنین جنگی است، با افرادی که مثلاً جاسوسی میکنند یا اخلال ایجاد کرده و
کارشکنی میکنند، با تشکیل دادگاه صحرایی برخورد میکنند. در واقع باید در
کوتاهترین زمان ممکن محاکمه، اعلام مجازات و اجرای آن طول بکشد تا عبرت
دیگران شود. امروز اگر دستگاه قضایی این احساس را پیدا کند که در زمان جنگ
قرار داریم که ماهیتش اقتصادی است، کسانی که دچار جرایم اقتصادی از جمله
احتکار و اخلال و غارت بیتالمال شدهاند را به سرعت محاکمه خواهد کرد؛ چرا
که این امر ارتباط مستقیمی با اقتصاد ملی و معیشت مردم دارد و میتواند
برای کشور عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
* چگونه میتوان اعتماد عمومی به قوه قضائیه را تقویت کرد؟
امروز
مردم از قوه قضائیه گلهمند هستند و رضایت خوبی ندارند؛ چرا که احساس
میکنند برخورد قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی با نیازهای روز جامعه ما
متناسب نیست. مردم معتقدند، اگر مفسدان اقتصادی با برخورد نامناسب روز به
روز جسارت بیشتری پیدا کنند و خلاف بیشتری انجام دهند، این موضوع به نداشتن
قاطعیت قوه قضائیه برمیگردد؛ از این رو مردم از هر نوع رفتار انقلابی،
قانونی، با صلابت و شجاعت قوه قضائیه با مفسدان و برخورد با کسانی که خیانت
میکنند و ضربه میزنند، استقبال میکنند. من فکر میکنم بین برخورد قوه
قضائیه با فساد و اعتماد مردم به این قوه ارتباط مستقیمی وجود دارد.
هرچه
برخورد قوه قضائیه با مفسدان و اخلالگران شجاعانه و انقلابیتر باشد،
اعتماد مردم بالاتر میرود و آنجایی که قوه قضائیه آن برخورد انقلابی و
شجاعانه را نداشته باشد، مردم ناامید میشوند؛ البته قوه قضائیه نمونه این
برخوردهای انقلابی را دارد و باید خوب اطلاعرسانی شود. در مواردی که ضعیف
است، باید حرکت خود را شتاب ببخشد؛ چون به هر حال وقتی اطلاعاتی در جامعه
منتشر میشود؛ برای نمونه الآن در وضعیتی که در بازار ارز و سکه وجود دارد و
افرادی دستگیر شدند، گاهی مطرح شد که افراد دخیل در حد محارب و مفسد
فیالارض هستند؛ یعنی این انتظار در مردم به وجود آمده است که برخورد با
مفسدان فیالارض باید با شجاعت باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد اعتماد مردم
افزایش پیدا میکند و اگر نه اعتماد مردم نسبت به آن چیزی که الآن هست،
بیشتر مخدوش میشود.
* این سؤال مطرح است که چرا رهبر معظم انقلاب در برخورد با مفاسد اقتصادی ورود نمیکنند؟
اگر
دقت کنید در مییابید ایشان به صورت علنی ورود جدی در این موضوع دارند،
حتی خودشان در دیدار عمومی این نکته را مطرح کردند و پاسخ دادند که مطرح
میشود چرا رهبری ورود نمیکند؟ خودشان میگویند آنچه در این موارد ایشان
به صورت علنی بیان میکنند حتی یکدهم پیگیریها و صحبتهایی نیست که به
صورت غیر علنی و حتی توبیخ از مسئولان پیگیری میکنند. ایشان در دیدار با
وزرا و هیئت دولت و تیمهای مختلف در راستای حل مشکلات کشور ورود جدی دارند
و نقشه راه را ترسیم میکنند، ولی مشکل این است که دستگاههای ما این
سیاستهای رهبری و تدابیرشان را جدی نگرفته و دقیق پیاده نمیکنند. شاید
بعضاً هم از انجام این کار ناتوان باشند. دلیل این است که به هر حال
مجموعههایی که باید به این سیاست و تدابیر عمل کنند منتخب مردم هستند و
مردم، دولت را انتخاب میکنند، این دولت افراد را به صورت وزیر معرفی
میکند و وزرا از سوی نمایندگان مجلس که منتخب مردم هستند، رأی اعتماد
میگیرند؛ فلذا منتخبان مردم هستند که در واقع باید پیادهکننده این
سیاستها و تدابیر باشند، پس این طور نیست که رهبر معظم انقلاب اگر کار یا
تدبیری را از وزیری مطالبه کردند و آن وزیر به این خواسته بموقع پاسخ مثبت
نداد، ایشان دستشان باز باشد که وزیر را جابهجا کنند، چون سازوکاری که
فردی بخواهد وزیر را جابهجا کند در قانون تعریف شده و رهبر معظم انقلاب
بر اساس جایگاه خودشان که در قانون اساسی بیان شده مطالبه میکنند و بعضاً
در جلسات علنی و عمومی مطرح میکنند. شاید برخی این طور تصور کنند که رهبری
خودشان عملاً باید وارد کار شوند. رهبری اگر بخواهند کاری کنند باید مبتنی
بر قانون باشد و قانون اساسی دخالت مستقیم در کارهای اجرایی را وظیفه دولت
میداند و مداخله ایشان در امور اجرایی کشور با قانون اساسی مغایرت دارد.
به نظر میرسد اگر در رویکردها و جهتگیریهای رهبر معظم انقلاب دقت کنیم،
در مییابیم که ایشان بیشترین اهتمام را برای حل مسائل جامعه و حل مشکلات
مردم دارند.
* سپاه در جایگاه پاسدار انقلاب چه نقشی در مقابله با جنگ اقتصادی علیه ملت ایران دارد؟
به
هر حال وقتی که جنگ اقتصادی علیه کشور ما شکل میگیرد و دشمن، ملت را در
این جنگ نشانه رفته همه در اینجا مسئولیت پیدا میکنند. همه قوای کشور،
سازمانها، نهادها، آحاد مردم و رسانهها هر یک سهمی دارند، اما سپاه در
این میان یک جایگاه ویژهای دارد که این امر به ماهیت سپاه بر میگردد.
سپاه پاسداران در واقع یک نهاد انقلابی است که رهبر معظم انقلاب تصریح
دارند بعد نهادی سپاه بر بعد سازمانی آن غلبه دارد، به این معنا که انقلاب
هر کجا در تنگنا قرار بگیرد و به یک نیرویی نیاز داشته باشد، سپاه پاسداران
باید به آن عرصه ورود کند، ما یک ورود برجسته سپاه را سال 58 داریم در
مقابله با اخلالهای امنیتی و غائلههای تجزیهطلبی کردستان،
سیستانوبلوچستان و... همچنین در مقابله با تروریسم و بمبگذاریها سپاه
نقش ایفا کرد. در جنگ تحمیلی حضور مؤثر یافت و در کنار ارتش و دیگر نیروهای
مردمی و بسیج از کشور دفاع کرد. البته شاکله اصلی سپاه به این سبب شاکله
گردان و تیپ و قرارگاه و نیروهای چهارگانه شد. سپاه مجموعه و نهادی است که
وقتی انقلاب تهدید میشود باید ورود کند، الان جنگ اصلی، جنگ اقتصادی است،
مشکلات کشور ما مشکلات اقتصادی است، در اینجا سپاه ظرفیتهایی دارد و باید
از این ظرفیتها بهرهبرداری کند، سالهای گذشته همکاری سپاه با دولتهای
مختلف را داریم که خیلی از کارشناسان معتقدند همین همکاریهای سپاه از بعد
از جنگ در دولتهای مختلف بود که سبب شد دشمنان از تحریمها بهرههایی که
میخواستند را نبردند و کارشان کارساز نبود و علت اصلی عصبانیت آنها، به
ویژه آمریکاییها از سپاه فقط به مسائل منطقهای در سوریه و عراق مربوط
نمیشود. وقتی سپاه پاسداران در عسلویه فازهای 15 و 16 و در بندرعباس
پالایشگاه ستاره خلیجفارس را به نتیجه میرساند، در حوزه انرژی، آب و
ابرپروژههای عمرانی کشور فعالیتهای موفق دارد، از این هم ناراحت میشوند.
دشمن متوجه است که با ظرفیتی که سپاه دارد میتواند در حوزه اقتصاد هم
حماسه بیافریند. وقتی جنگ اقتصادی دشمن تشدید میشود، بدیهی است که وظایف
سپاه هم سنگینتر میشود و مجموعههای دیگر را هم فعالتر میکند، این
ظرفیت زمانی فعالتر میشود که دولت اهتمام داشته باشد، به ویژه وقتی مطرح
میکنند که اقتصاد مقاومتی مردمپایه است و سپاه مردم را در بسیج سازمان
داده است. سپاه به راحتی میتواند طرحهای مردمپایه برای پیادهسازی
اقتصاد مقاومتی در کشور را از طریق بسیج راهاندازی کند. البته این امر
توجه و مطالبه دولت را میطلبد که به مسئله نقشآفرینی سپاه توجه نشان
دهد.
* نظر شما درباره حمایت سپاه از دولت به ویژه درباره حمایتهای سردار سلیمانی از آقای روحانی چیست؟
به
هر حال سپاه، پاسدار انقلاب اسلامی است که جمهوری اسلامی از دل آن متولد
شده است. سپاه همواره مواضع، رویکردها و جهتگیریهای انقلابی در راستای
حقوق مردم، تأمین امنیت، پیشبرد اهداف و گرهگشایی از مشکلات مردم داشته و
اساساً سپاه با این رویکردهای انقلابی تعریف میشود و این به اسمی که دارد،
بر میگردد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه بدون انقلاب تعریف نمیشود و
اگر بخواهیم بدانیم که رویکردهای سپاه درست است یا خیر باید ببینیم
رویکردهای سپاه انقلابی است یا نه و این رویکردهای انقلابی در راستای
رساندن ملت ایران به قلههای عزت و افتخار و خنثیسازی توطئهها علیه ملت و
حفظ استقلال و عزت ملت ایران است یا نه. وقتی دشمن ما را تهدید کرد، جناب
آقای روحانی موضع قاطع و انقلابی را اتخاذ کرد، در جلوی چشم مقامات اروپایی
گفت که تصور نکنید که میتوانید جلوی نفت ایران را بگیرید که صادر نشود و
نفت دیگران صادر شود؛ یا نفت همه صادر میشود، یا نفت هیچکس. این یک موضع
انقلابی در راستای تأمین حقوق ملت ایران بود. در چنین مقطعی سرلشکر سلیمانی
نامهای خطاب به آقای رئیسجمهور نوشتند که به نوعی اعتباربخشی به آن
تهدید بود که نیروهای مسلح به ویژه نیروی قدس که با تصریح خود سرلشکر
سلیمانی؛ هسته مقابله با توطئههای دشمنان در منطقه و تأمین حقوق ملت ایران
و ملتهای آزاده است، خود این نیرو کفایت میکند تا آمریکاییها را
سرجایشان بنشانیم و نگذاریم به ملت آسیبی برسد. در یک جمله میتوان گفت
سپاه از هر رویکرد انقلابی حمایت میکند و آنچه در قالب نامه انتشار یافت و
مواضعی که فرمانده کل سپاه اتخاذ کرد، همه در راستای حمایت از رویکردها و
مواضع انقلابی مسئولان کشور است؛ چرا که این رویکردها با هویت سپاه عجین
شده و هر کس رویکرد انقلابی داشته باشد مورد تأیید و پشتیبانی سپاه است.
* حدود و ثغور فعالیت سپاه چگونه است؟
سپاه
به اقتضای پاسداری از انقلاب اسلامی در حوزهها و عرصههای مختلف باید
حضور پیدا کند؛ لذا یک سازمان صرفاً نظامی نیست، برخلاف تصور برخی که
تلقیشان این است که سپاه صرفاً یک مجموعه نظامی است، مانند ارتش. در قانون
اساسی و اساسنامه سپاه که مصوب مجلس شورای اسلامی است و تدابیر حضرت امام
راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی) هم میبینیم که انتظار
پاسداری از انقلاب اسلامی مطرح شده و معنای آن، این است که در هر عرصهای و
هر میدانی اگر انقلاب تهدید شود سپاه باید حضور پیدا کند. حالا اگر این
تهدید نظامی بود، سپاه در عرصه نظامی، حضور پیدا میکند، اگر تهدید امنیتی
بود در عرصه امنیت و همین طور در عرصه فرهنگ، اقتصاد و مسائل اجتماعی و
سیاسی.
البته، فعالیت سیاسی سپاه
جناحی نیست. سپاه حزب سیاسی هم نیست و فعالیت حزبی و جناحی در سپاه هم
ممنوع است. اما سپاه باید مباحث سیاسی را خوب بفهمد و جریانها را خوب
بشناسد و دارای بینش سیاسی قوی و بصیرت سیاسی بالا باشد و رفتارش را در
راستای دفاع و پاسداری از انقلاب در حوزههای سیاسی و آنجایی که بحث حفظ
انقلاب و حفظ نظام اسلامی مطرح است، تنظیم کند.
الآن
هم میبینیم که کسانی که رفتار سیاسی سپاه را مورد نقد قرار میدهند،
عمدتاً افرادی هستند که با اساس انقلاب اسلامی و نظام مشکل دارند و سپاه را
مانعی بر سر راه خودشان ارزیابی میکنند. حالا در این میان یکسری کدهایی
از امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب میآورند که حرف ما هم هست که دقیق
ابتدای این بحث توضیح دادم و کار دفاع سیاسی از انقلاب از سوی سپاه را با
تفسیر خود طور دیگری تلقی میکنند. در حالی که سپاه در سیاست منطقه ممنوعه
دارد. منطقهای که در آن کار حزبی و ورود مصداقی در انتخابات در حمایت از
یک فرد یا گروه شود. اما منطقه مجاز کار سیاسی سپاه، پاسداری از انقلاب
است، آنجایی که یک نوع خطری با ماهیت سیاسی انقلاب را تهدید میکند، برای
نمونه فتنه سال 88 که در حوزه سیاسی بود و نظام را تهدید میکرد؛ چرا که با
سوءاستفاده از انتخابات، جریانهایی با حمایتهای بیرونی و با پیوند با
خارج از کشور تحت عنوان انقلاب مخملی قصد براندازی داشتند که سپاه پاسداران
خنثیکننده این انقلاب مخملی به کمک مردم بود و این اتفاق افتاد.
*
اگر اجازه بدهید وارد برخی پرسشهای جریانی نیز بشویم، سردار نظرتان
درباره طرح آشتی ملی و وحدت ملی که اصلاحطلبان مطرح میکنند، چیست؟
مردم
ما که با هم قهر نیستند. ما در کشورمان میان اقوام و مذاهب وحدت و انسجام
داریم. آنچه در کشور ما اتفاق افتاده و آنها با پوشش وحدت ملی مطرح
میکنند، رویکردهای غلط برخی از جریانها و گروههای سیاسی بود که در سال
88 شاهد آن بودیم. وحدت باید روی رویکردهای اساسی و حول محور ولایت و منافع
ملی اتفاق بیفتد. به عبارتی، برای اینکه گروهی مانند بخشی از اصلاحطلبان
که رویکردهای خلاف قانون اساسی و خلاف جهتگیریهای نظام و خلاف منافع و
مصالح ملی داشتند، بتوانند در جامعه همانند گذشته فعال بشوند، باید
رویکردهای خودشان را اصلاح و جبران کنند. پس اینگونه نیست که بگوییم در
داخل کشور بین احزاب و گروهها اختلاف وجود دارد و آنها باید با همدیگر
آشتی کنند. در نظام سیاسی یک محوریتی وجود دارد؛ ما قانون اساسی را داریم
که باید همه به آن و محوریت نظام متعهد باشند. اگر این وفاداری شکل بگیرد،
وحدت ملی در حد اعلای خودش وجود دارد. ما بین ملتمان دعوا نداریم که
بگوییم آشتی ملی. بین مردم ما شکاف وجود ندارد که به دنبال آشتی ملی باشیم.
بیشتر اینگونه احساس میکنم که این ادبیات و کلمات یک نوع پوشش برای فرار
به جلو و پاک کردن صورتمسئله است. آن کسانی که خطا کردند، به هر حال دست
از خطاها بردارند و به اشتباهات خودشان اذعان کنند و به همان مسیر اصلی
انقلاب و آنچه قانون اساسی و محوریت نظام مشخص کرده، برگردند. آن موقع است
که شاهد تقویت انسجام در داخل و همدلی بیشتر مجموعه در داخل کشور خواهیم
بود. باید به این نکته توجه داشت که دشمن با ایجاد شکاف و اختلاف تلاش
میکند به انسجام در داخل کشور و وحدت آسیب برساند. به نظر میرسد، تنها
راه حل این موضوع این است که آنهایی که در مقاطعی دچار اشتباهاتی شدند،
اشتباهاتشان را اصلاح کنند. در واقع راهش بحث طرح آشتی ملی نیست که طرفین
کوتاه بیایند، بلکه آنها باید بیایند و جبران خطا کنند.
* رابطه اصلاحطلبان و دولت دوازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی
این رفتارها را در مجموعه نیروهای اصلاحطلب تجزیه و تحلیل میکنیم،
میبینیم که آنها عمدتاً دولت را به منزله ابزار و وسیلهای برای تأمین
منافع خودشان در نظر میگیرند و رفتار خودشان را با دولت تنظیم میکنند؛ از
این رو یک مقطع به دولت نزدیک میشوند و یک مقطع از دولت دور شده و منتقد
آن میشوند؛ در حالی که وقتی در ایران دولت با انتخاب مردم استقرار پیدا
میکند، همه باید کمک کنند تا مشکلات کشور حل شود و این خطاست که از دریچه
منافع حزبی و گروهی به دولت نگاه شود و سوی حمایتها و نقدها منافع حزبی و
گروهی باشد. بهترین نگاه برای حمایت و نقد دولت باید از وجه منافع ملی و
مصالح کشور باشد که متأسفانه این رفتار را در اصلاحطلبان نمیبینیم. آنها
از منظر گروهی، جناحی و جریانی نوع نگاهشان را به دولت تنظیم میکنند.
اگر
بخواهیم برای نگاه از دریچه منافع ملی نمونهای ذکر کنیم، به صراحت
میتوان به رفتار حضرت آقا طی سی سال نسبت به همه دولتها اشاره کرد که با
حمایت دلسوزانه و نقد مصلحانه همراه بوده است.
*اصلاحطلبان با مطرح کردن عبور از روحانی چه اهدافی را دنبال میکنند؟
وقتی
دولت آقای روحانی شکل گرفت، تصور اصلاحطلبان این بود که از طریق برجام
آقای روحانی آوردههای بالایی خواهد داشت و زمینه فراهم میشود تا آنها
بتوانند در آینده و در انتخابات آتی به راحتی رأی مردم را داشته باشند؛ به
همین دلیل از آقای روحانی با تمام توان حمایت کردند؛ اما از زمانی که
ناکارآمدیها برجسته شد و به ویژه مشخص شد برجام از مشکلات ملت گرهگشایی
نمیکند، دو دیدگاه در جریان اصلاحات شکل گرفت که یکی از این دیدگاهها
میگوید ما باید حساب خودمان را از دولت روحانی جدا کنیم تا حساب ناکارآمدی
دولت به پای ما نوشته نشود و در انتخابات بعدی موفق باشیم. باز هم نگاه
آنها به دولت از منظر حزبی، گروهی و جناحی است. گروه دیگری از اصلاحطلبان
به دنبال استعفای دولت هستند، که باید پرسید آیا این مشکلی را حل میکند؟
همانطور که اشاره کردم، اینها میخواهند خودشان را اپوزیسیون و منتقد دولت
معرفی کنند تا ناکارآمدی دولت به پای اینها نوشته نشود، در حالی که انصاف
اقتضا میکند همه برای گرهگشایی از کار مردم به دولت کمک کنند نه اینکه در
اوج مشکلات مردم، خود را در موضعی اپوزیسیونی قرار دهند. از دیدگاه من
اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند ناکارآمدی دولت در پروندهشان ثبت
میشود؛ چون سهم بالایی در شکلگیری این دولت دارند؛ اما امروز وضعیت کشور
اقتضا میکند هر کسی که میتواند، کمک کند تا مشکلات مردم حل شود نه اینکه
با چرتکهاندازی و دو دو تا چهار تا کردن و منافع حزبی و جناحی رویکردی را
اتخاذ کنند. به هر حال جنگ، جنگ اقتصادی است و دشمن کشور، مردم، نظام و
اقتصاد ما را هدف قرار داده و با صراحت میگوید ما میخواهیم معیشت مردم را
فلج کنیم و مردم را در سختی قرار دهیم؛ اینجا عقل، منطق، شرع و عرف
میگوید و اقتضا میکند همه بیایند و در مقابل هجوم و نقشه دشمن بایستند.