صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

دیدگاه >>  فرهنگی >> یادداشت هادیان
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۶  ، 
شناسه خبر : ۳۱۸۴۰۱
امروز بسیاری از جوامع اروپایی گرفتار معضلاتی مانند؛ پولشویی، قاچاق اسلحه، قاچاق موادمخدر و حتی قاچاق انسان و ده‌ها مشکل مشابه می‌باشند و کارتل‌ها و تراست‌ها نیز با فریبکاری و حقه‌بازی، محصولات خود را به مردم تحمیل می‌کنند و در حال مکیدن خون مردم هستند.
پایگاه بصیرت / احمدرضا هدایتی
غیبت، تهمت و دروغگویی رفتار‌های مذموم و ناپسندی هستند که آیات و روایات متعددی در مذمت آن آمده است و از نظر اسلام این اعمال در ردیف گناهان کبیره قرار دارد، از نگاه اجتماعی نیز این سه مورد به‌ویژه دروغگویی، جزء پلیدترین اعمالی محسوب می‌شوند که ممکن است کسی مرتکب آن شود.
اما حتماً در جریان تعاملات روزمره، این عبارت به‌گوش شما هم خورده که «مردم غرب دروغ نمی‌گویند»، قوانین و مقررات و یا نظم و انضباط و نظافت و به عبارت دیگر، حقوق اجتماعی را رعایت می‌کنند و خلاصه این‌که اسلامی‌تر از ما مسلمانان رفتار می‌کنند و به خاطر همین رفتار‌های خداپسندانه، اکنون در ناز و نعمت به سر می‌برند.
القای این باور تا جایی مؤثر بوده که گروهی از عوام‌الناس نیز در مواجهه با این‌گونه افاضات روشنفکر مأبانه، بلافاصله این جمله معروفِ منسوب به سید جمال‌الدین اسدآبادی که می‌گوید؛ «به غرب رفتم اسلام دیدم، ولی مسلمان ندیدم و به مشرق برگشتم اسلام ندیدم، ولی مسلمان دیدم» را به عنوان شاهد مثال ارائه می‌کنند.
البته برخی می‌گویند: این جمله از محمد عبده است، نه از اسدآبادی. اما صرف‌نظر از این‌که این جمله از کیست، یا اصلاً واقعیت دارد یا خیر، باید دید که گوینده، این جمله را کِی (چه زمانی)، کجا، در برخورد با چه موضوعی و با چه منظوری و خطاب به چه کسی بیان کرده است.
با این‌حال معمولاً نه تن‌ها این سوالات هرگز مطرح نمی‌شود، بلکه هیچ‌کس نمی‌پرسد که اگر دنیای غرب به آن حد از فضائل اخلاقی و رفتاری که گفته می‌شود، رسیده است، چرا بخش عمده عمر شخصیت‌هایی مانند همین سید بزرگوار صرف مبازه با دُوَل اروپایی و بخصوص کشوری مانند انگلیس شده است و یا چرا مردم این کشور‌ها هرازگاهی متعرض وضعیت موجود می‌شوند.
واقعیت چیست؟ قبل از پاسخ به این سوال، ذکر این نکته ضروری است که طرح موضوعات ذیل به معنای انکار وجود این ناهنجاری‌ها در جوامع اسلامی و یا کتمان مطلق رعایت صداقت در غرب نیست، بلکه هدف بیان واقعیت‌هایی است که معمولاً با القائات یک‌طرفه رسانه‌های غربی و افراد به ظاهر روشنفکر و یا دلبسته به غرب و نیز افراد کم‌اطلاع، مورد غفلت افکار عمومی جامعه قرار می‌گیرد.

چرا زمینه دروغگویی و بروز سایر ناهنجاری‌های رفتاری در غرب کمتر است؟
قبل از هر چیز باید گفت؛ این ادعا که جهان غرب به‌طور مطلق عاری از ناهنجاری‌های رفتاری مثل دروغ و غیبت و تهمت و امثال آن می‌باشد، کذب محض است، اما این‌که در برخی از کشور‌های اروپایی زمینه‌های بروز این‌گونه ناهنجاری‌ها کمتر وجود دارد، واقعیتی است که در ادامه به برخی از علل آن اشاره خواهد شد.
در غرب بسیاری از ارزش‌ها بی‌ارزش هستند: شاید این مطلب نامرتبط و غیرقابل قبول به نظر برسد، اما واقعیت این است که در جوامع غربی برخی ارزش‌ها چنان بی‌ارزش شده است که فرد تاجرمسلکی مانند، ترامپ که تولیدکننده فیلم‌های مستهجن است، می‌تواند بدون توسل به دروغ و انکار اقدامات کثیفش، کاندیدای ریاست جمهوری شده و در رقابت‌ها موفق شود و در دیگر کشور‌های غربی مثل فرانسه نیز، رفتار‌هایی مانند زنبارگی و روابط خارج از عرف افراد، مانع حضورشان در هیچ مقامی حتی ریاست جمهوری نمی‌شود.
این مفهوم بدان معناست که در غرب پاکدامنی و عفت رنگ باخته و نیاز نیست افراد ناهنجاری‌های رفتاری خود مانند؛ شرابخواری، اعتیاد، فساد جنسی و بی‌دینی یا ارتباطشان با صهیونیست‌ها را کتمان کنند، البته در برخی از کشور‌ها گاهی افراد مجبورند برای پنهان کردن خیانت به همسر، به رفتار منافقانه و دروغ متوسل شوند.
به تعبیر دیگر، چون از یک سو بسیاری از ارزش‌های اخلاقی مرسوم در کشور‌های شرقی و بخصوص ارزش‌های متداول در جهان اسلام، در غرب بی‌معنا و فاقد ارزش شده‌اند و از سوی دیگر سیستم‌های کنترلی امکان تخلف در بسیاری از امور را از آن‌ها سلب نموده است، لذا مجبور نیستند برای تطهیر خود یا ادعای برخورداری از ارزش‌های الهی و انسانی، همانند برخی از مردم سایر کشورها، به دروغ و فریبکاری و دورزدن قانون متوسل شوند.
بیان این نکته به هیچ وجه به معنای نفی ارزش‌ها و یا تأیید رفتار کسانی که برای اثبات خود به استفاده از روش‌های نامتعارف متوسل می‌شوند نیست، بلکه بیانگر این حقیقت است که وجود ارزش‌های متعدد، همانقدر که می‌تواند در رشد و تعالی جوامع مؤثر واقع شود، در صورت کم‌توجهی به مقوله تعلیم و تربیت و فرهنگ‌سازی اصولی، می‌تواند برای افراد سست ایمان و غیرمتعهد، زمینه بروز رفتار‌های نامطلوب را فراهم نماید.
شفافیت سیستمی در بسیاری از امور برقرار است: در همه جوامع (با نسبت‌های متفاوت)، افراد منافق، زالوصفت و فرصت‌طلب غیرقانونی وجود دارند، اما برخی از کشور‌ها برای مبارزه با این افراد فقط به فرهنگ‌سازی (عمدتاً ناقص) اکتفا کرده‌اند و برخی از دیگر کشورها، بخصوص کشور‌های غربی برای کنترل ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی افراد جامعه، بر استفاده از ابزار مادی یا ضابطه‌گذاری و استفاده از روش‌های کنترلی متمرکز شده‌اند و همین مسئله سبب شده تا حدود زیادی امکان تخلف و ارتکاب جرم از افراد جامعه سلب شود.
به عبارت دیگر استفاده بهینه از نرم‌افزار‌ها و سیستم‌های الکترونیکی هوشمند، یکی دیگر از شگرد‌های مفیدی است که دنیای غرب برای جلوگیری از بروز ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی افراد جامعه مورد توجه قرار داده است، در واقع بهره گرفتن از این شیوه سبب شده تا ضمن ایجاد شفافیت در بسیاری از امور، از جمله؛ روابط اداری مثل صدور مجوزها، فرآیند اجرای پروژه‌های مختلف، تبادلات تجاری یا معاملات مالی و اقتصادی، امکان تخلف، دروغگویی و دور زدن قانون از بین برود.
به عبارت دیگر، در فعالیت‌های اقتصادی از همان ابتدایِ کار، نوع، مبلغ، زمان، مکان، شرایط و سایر اطلاعات معاملات تجاری و مالی مشخص می‌شود و حتی فعالیت‌های اداری نیز به طور دقیق و با استفاده از سیستم‌های هوشمند، در چارچوب روش‌هایی کاملاً منطقی و اصولی ثبت و ضبط می‌گردد و عوارض، مالیات‌ها نیز بر همین اساس اخذ و پیگیری‌ها هم در همین چارچوب انجام می‌شود و لذا افراد جامعه اگر هم بخواهند، نمی‌توانند برای فرار از پرداخت مالیات و عوارض یا دور زدن قوانین و مقررات دروغ بگویند.
قوانین و مقررات هدفمند و بازدارنده پیش‌بینی شده است: یکی دیگر از نقاط مثبت جوامع غربی و به‌ویژه اروپایی، تنظیم و تصویب قوانینی است که خطوط قرمز را به درستی و متناسب با فرهنگ جامعه، برای شهروندان مشخص نموده و خلاء قانونی چندانی در آن دیده نمی‌شود.
البته کشور انگلیس فاقد قانون اساسی است، اما در هر حال سیستم کنترلی به شکلی طراحی شده که همه مردم مجبور به اجرای قوانین و مقرات وضع شده هستند.
متأسفانه این مسئله (قانونگذاری و ضابطه‌گذاری دقیق) در بسیاری از دیگر کشور‌ها از جمله در کشور ما به‌رغم وجود مراجع متعدد قانونگذاری، به علل مختلف مثل کم‌کاری و ناتوانی برخی از مسئولین، سنگ‌اندازی برخی از افراد و شاید هم به دلیل تعدد همین مراکز، همچنان لاینحل مانده و لذا این وضعیت، خواسته یا ناخواسته زمینه بروز ناهنجاری‌های مذکور را فراهم نموده است.
سیستم کنترلی و نظارتی قوی، طراحی و تعبیه شده است: وجود سیستم‌های کنترلی و نظارتی پیشرفته و دقیق را باید یکی از دلایل اصلی کاهش ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی در غرب دانست.
به‌عنوان مثال، برای کنترل جمعیت ۵۴ میلیون نفری انگلیس، هم اکنون بیش از ۶ میلیون دوربین مداربسته در سرتاسر بریتانیا از خیابان‌ها و وسایل نقلیه عمومی گرفته تا فاضلاب‌های شهری و حتی مزارع دامداری و دیگر اماکن نصب شده است.
از این تعداد حدود ۵۰۰ هزار دوربین فقط در لندن نصب شده است، (به طور میانگین به ازای هر ۹ نفر یک دوربین کنترلی در انگلیس وجود دارد)، طبق ادعای «سازمان مطالعات انسانی» آمریکا، هم اکنون ۲۴۵ میلیون دوربین نظارتی (انواع مختلف) در سرتاسر جهان نصب است که انگلیس با سهم «۲۰ درصدی» در رتبه اول قرار دارد. این در حالی است که این کشور فقط یک درصد جمعیت جهان را شامل می‌شود.
علاوه بر این؛ سیستم‌های ماهواره‌ای، بالگردها، پهپاد‌ها و نیرو‌های امنیتی و اطلاعاتی نیز دائماً در حال رصد کردن حرکات شهروندان یا مسافرین و مهاجرین هستند. سیستم‌های شنود و کنترل از طریق تلفن خانگی یا تلفن همراه و یا ابزاری مانند، اینترنت و دستگاه‌های GPS که تقریباً روی تمام وسایل نقلیه نصب شده است نیز، به این سیستم کنترلی کمک می‌کنند.
اگرچه تعداد دوربین‌های کنترلی نصب شده در سایر کشور‌های اروپایی در این حد نیست، اما استفاده از سایر روش‌های مورد اشاره، در این کشور‌ها نیز با شدت، دقت و گستردگی بیشتری مورد توجه قرار گرفته است و باعث شده تا جامعه با مشکلات کمتری در این زمینه (ناهنجاری‌های رفتاری) مواجه شود.
برخی از هنجار‌های اجتماعی نهادینه گرفته شده است: مجموعه اقدامات به عمل آمده در غرب نوعی فرهنگ‌سازی است که به نهادینه‌سازی وضعیت موجود منجر گشته و خواسته یا ناخواسته در برخی از موضوعات شرایط نسبتاً مطلوبی را برقرار نموده که البته مبتنی بر استفاده از قوه قهریه و ابزار و روش‌های بازدارنده است.
به همین دلیل می‌توان مدعی شد که شرایط فعلیِ ایجاد شده در غرب، عمق و اصالت ندارد و درست به همین دلیل است که این کشور‌ها در مواجهه با مشکلاتی مانند؛ گرانی، بیکاری، تورم و یا وقایع اجتماعی یا حوادث طبیعی غیرمترقبه که سیستم کنترلی تضعیف می‌شود، دچار هرج و مرج می‌شوند و مردم به خیابان‌ها می‌ریزند و حتی به غارت و چپاول اموال عمومی مبادرت می‌نمایند؛ بنابراین بار دیگر این سوالات مطرح می‌شود که اگر مردم غرب خوش‌کردار و عاری از این ناهنجاری‌ها هستند، پس علت استفاده از این همه سیستم کنترلی، نظارتی و امنیتی چیست؟ در چنین شرایطی (کنترل و نظارت دقیق) چه تعداد از افراد جامعه جرأت پیدا می‌کنند که مرتکب تخلف یا رفتار نامتعارف شوند؟ اصولاً آیا در کشور‌هایی که مسئولانشان با دروغ و نیرنگ و فریبکاری، کشورهایشان را اداره می‌کنند و کشور‌های دیگر را استثمار می‌کنند، مردم می‌توانند از این ناهنجاری‌ها مبرا باشند؟ آیا بدون توسل به دروغ امکان داشت بتوانند چنین شرایطی را برای خود فراهم نمایند؟

واقعیت چیست؟
با توجه به توضیحات فوق، باید گفت در غرب همه چیز آن‌گونه نیست که به نمایش گذاشته می‌شود، برای مثال باید به خبرسازی و دروغ‌پراکنی رسانه‌های غربی، دروغگویی‌های مسئولین غربی در موارد مختلف بین‌المللی، مثل؛ برجام یا وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق و لیبی اشاره کرد.
امروز بسیاری از جوامع اروپایی گرفتار معضلاتی مانند؛ پولشویی، قاچاق اسلحه، قاچاق موادمخدر و حتی قاچاق انسان و ده‌ها مشکل مشابه می‌باشند و کارتل‌ها و تراست‌ها نیز با فریبکاری و حقه‌بازی، محصولات خود را به مردم تحمیل می‌کنند و در حال مکیدن خون مردم هستند.
سیاسیون برای موفقیت در رقابت‌های انتخاباتی به هر روش و ترفندی روی می‌آورند و هر راست و دروغی را به خورد مردم می‌دهند. دولتمردان موجود آن‌ها نیز به بهانه‌های واهی و فریب افکار عمومی مردم داخل و خارج از کشورهایشان، همواره در حال جنگ با مردم دنیا هستند.
اکنون این مشکل (درغگویی) در غرب موضوع آشکاری است که در فیلم‌های مستند و حتی در فیلم‌های سینمایی که خود آن‌ها در باب ناهنجاری‌های اجتماعی مانند؛ اختلاس، کلاهبرداری، حوادث جنایی و موضوعات مشابه آن تولید می‌کنند نیز به چشم می‌خورد.
جان کلام این‌که؛ در جوامع غربی اگر هم خطای رفتاری کمتری به چشم می‌خورد، یا ناشی از وجود سیستم‌های کنترلی و نظارتی قوی و استفاده از سامانه‌های الکترونیکی هوشمند است، یا کاملاً پنهان و در لفافه است و رسانه‌ها به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهند، یا بسیاری از رفتارها، غیراخلاقی و غیرارزشی محسوب نمی‌شوند.
البته بیان این موارد به مفهوم نفی ضرورت استفاده از ابزار و روش‌های کنترلی و نظارتی و یا استفاده از سامانه‌های هوشمند الکترونیکی برای کمک به شفاف‌سازی فعالیت‌ها نیست. اما برای جامعه اسلامی شرایط هنگامی مطلوب تلقی می‌شود که فرهنگ جامعه به حدی از بلوغ رسیده باشد که جامعه بدون استفاده از این ابزار نیز از خطر ناهنجاری‌های رفتاری در امان باشد؛ و این همان نکته‌ای است که متأسفانه به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته و به خاطر کم‌کاری‌ها و ضعف سیستم آموزشی، تربیتی و فرهنگی، هنوز به طور کامل و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی محقق نشده است.
نام:
ایمیل:
نظر: