صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۶  ، 
شناسه خبر : ۳۲۰۴۸۱
برای تحقق اهداف متعالی انقلاب اسلامی، رهبر حکیم انقلاب سال‌هاست که در حال ریل‌گذاری هستند و اولویت‌هایی را در عرصه‌های مختلف کشور تبیین و هدف‌گذاری کرده‌اند. رهنمودهای راهبردی ایشان را می‌توان به دو حوزه «خودشناسی» و «دشمن‌شناسی» تقسیم کرد.
1- اولویت‌های کشور در نگاه رهبری کدام است؟
برای تحقق اهداف متعالی انقلاب اسلامی، رهبر حکیم انقلاب سال‌هاست که در حال ریل‌گذاری هستند و اولویت‌هایی را در عرصه‌های مختلف کشور تبیین و هدف‌گذاری کرده‌اند. رهنمودهای راهبردی ایشان را می‌توان به دو حوزه «خودشناسی» و «دشمن‌شناسی» تقسیم کرد.
در حوزه دشمن‌شناسی گزاره‌های زیر، دکترین‌های راهبردی تفکر ایشان را تشکیل می‌دهند:
الف‌ - دشمن‌شناسی (شامل ضرورت شناخت دشمن، هوشیاری در برابر دشمن، تبعیت نکردن از دشمن، اعتماد نکردن به دشمن، ایستادگی در برابر دشمن، شناخت توطئه‌ها و سناریوهای دشمن اعم از تهدید نظامی، نفوذ و براندازی، جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای، تهاجم فرهنگی، تحریم‌های اقتصادی، کودتای مخملین و....)
ب‌ - مبارزه با آفات و انحرافات (شامل عافیت‌طلبی، دنیازدگی، فقر و فساد و تبعیض، تکاثر و ثروت‌اندوزی، محافظه‌کاری، خستگی و انفعال و وادادگی، استحاله و فراموشی آرمان‌ها و....)
 در حوزه خودشناسی و عرصه‌هایی که باید تلاش همه‌جانبه در آنها انجام شود، رهبر حکیم انقلاب همواره بر چند عرصه به طور ویژه تأکید داشته‌اند:
الف - در عرصه سیاسی؛ مؤلفه‌هایی، چون مردم‌سالاری دینی، حفظ وحدت ملی، تأمین امنیت ملی، حفظ استقلال سیاسی، عدالت‌خواهی و گسترش عدالت، تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی، ثبات و آرامش سیاسی، شایسته‌سالاری، کارآمدسازی نظام سیاسی و... .
ب - در عرصه اقتصادی؛ مؤلفه‌هایی، چون طرح‌ریزی الگوی اسلامی‌ - ایرانی پیشرفت، شکوفایی اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، تقویت ساخت درونی، مدیریت جهادی، اصلاح الگوی مصرف، حمایت از تولید داخلی و خرید کالای ایرانی و حل مشکلات بیکاری.
ج‌ - در عرصه‌های فرهنگی‌ - اجتماعی؛ مؤلفه‌هایی، چون تقویت هویت اسلامی و انقلابی، تقویت خودباوری و اعتمادبه‌نفس ملی، سبک زندگی اسلامی‌ـ ایرانی، جهاد علمی و جنبش نرم‌افزاری، مسئله جمعیت، تربیت اسلامی نسل‌های آینده، نشاط و پویایی جامعه و...
 
2-   آیا فرهنگ، جز مسایل حائز اهمیت این روزهای کشور است؟
یکی از مهمترین مباحث در هر نظام سیاسی تشخیص اولویت ها است. بدون اولویت سنجی هم توان و انرژی کشور به درستی خرج نخواهد شد و هم آفت و مشکلات کشور جامعه را آزار خواهد داد. هر نظام سیاسی که نتواند اولویت های خود را در بحث پیشرفت و توسعه مشخص نماید، بدون شک در مسیر انحرافی پیش خواهد رفت که آثار عینی آن پس از چند سال مشخص خواهد شد. البته گاه این فرصت سوزی ها جبران ناپذیر بوده و امکان ترمیم و اصلاح آن وجود ندارد.
رهبر معظم انقلاب در طول سالهای اخیر همواره بر اولویت فرهنگ تاکید کرده‌اند. ایشان در دیدار با هیئت دولت در سال 1395 فرمودند: «اولویت بسیار مهمّ کشور، فرهنگ است. فرهنگ از ادبیات و هنر تا سبک زندگی تا فرهنگ عمومی تا اخلاق تا رفتار اجتماعی، شامل همه‌ی اینها است؛ ما در این زمینه‌ها تکلیف داریم، مسئولیت داریم؛ دستگاه‌های فرهنگی ما واقعاً مسئولیت دارند در این زمینه. فرض بفرمایید حالا فیلم، تئاتر، سینما، خب اگر مراقبت نباشد [چه می‌شود]!» (3/6/95)
اهمیت فرهنگ در گفتمان و نگاه رهبری تا بدانجا است که با صراحت اعلام می دارند: «مسئله‌ی مهمی كه در ذهن بنده همیشه هست - آنطور كه فرمودند، در جلسه هم مطرح شده - و مورد دغدغه‌ی افراد است، مسئله‌ی فرهنگ است؛ مهم است. مسئله‌ی فرهنگ از مسائل اقتصادی مهمتر است، از مسائل سیاسی مهمتر است. (25/6/89) معظم له در جایی دیگر مجددا در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، تاکید می فرمایند: «فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهم‌تر است؛ اقتصاد مسئله‌ی فوری و اولویت کنونی ما است، [امّا] مسئله‌ی فرهنگ یک مسئله‌ی مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیه‌ی اقتصاد هم مهم است.» (16/3/95)
بدون شک دشمن نیز جایگاه بنیادین و کلیدی فرهنگ را به خوبی درک کرده است. لذا در صحنه تقابل تمام عیار با جمهوری اسلامی اولویت را در فرهنگ می‌بیند! چرا که «اگر ملتی اجازه داد فرهنگ ملی‌اش پایمال تهاجم فرهنگهای بیگانه شود، آن ملت از دست رفته است. ملت غالب، ملتی است كه فرهنگش غالب است. غلبه‌ی فرهنگی است كه می‌تواند غلبه‌ی اقتصادی و سیاسی و امنیتی و نظامی و همه چیز را هم با خود به دنبال بیاورد.« (12/5/72)
 
3 - مهمترین راه برون‌رفت از وضع فعلی اقتصاد چیست؟
کشور در وضعیت جنگ ترکیبی قرار دارد که در آن بر اقتصاد تمرکز کرده و به همین منظور لازم است اول این جنگ اقتصادی برای جامعه و ملت ما فهم شود و قوای مقننه، مجریه و قضائیه در رویکردها، جهت‌گیری‌ها و اقدامات‌شان این باور را داشته باشند که در جنگ اقتصادی قرار داریم. به طور حتم راه خنثی کردن، تغییر نگاه دشمن برای برداشتن فشارها نیست؛ بلکه باید به ظرفیت‌هایی که در داخل کشور داریم، توجه کنیم؛ اما یکی از نکات مهم این است که مردم ما نسبت به این وضعیت آگاهی پیدا کنند، وقتی کشوری مورد هجوم قرار می‌گیرد، راه پیروزی‌اش این است که مردمش، خودشان را در مقابله و دفاع سهیم بدانند، آنچه در جنگ نظامی هشت ساله داشتیم، دفاع مردم‌پایه بود.
حضرت امام(ره) مردم را در جنگ سهیم کردند و یک دفاع مردم‌پایه شکل گرفت و کمک‌های مردمی بر پایه بسیج سهم بالایی در جنگ و در تبدیل شدن آن به دفاع مقدس داشت. به نظر می‌رسد هنوز نتوانسته‌ایم مردم را نسبت به جنگ اقتصادی و اینکه چگونه می‌توانند در برون‌رفت از این جنگ نقش‌ داشته باشند، آگاه کنیم؛ اما به هر حال در جامعه لایه‌ها و اقشار گوناگونی وجود دارد، دولت به طور حتم باید به اقشار آسیب‌پذیر بیشتر توجه داشته باشد، تولید را بیشتر و اقتصاد مقاومتی را پیاده‌سازی کند؛ موضوعی که ضرورت آن امروز بیشتر از گذشته است. دشمن به دنبال این است که مشکلات قشر آسیب‌پذیر جامعه را بیشتر کند. پس یکی از راه‌های کاهش آسیب‌ها این است که نگذاریم کارخانه‌ها و صنایعی که کارگران فعال دارند دچار رکود شوند؛ لذا باید واردات را مدیریت و مبارزه با قاچاق و مفاسد اقتصادی را به طور جدی دنبال کرد؛ چرا که کشور ما برای برون‌رفت از این وضعیت ظرفیت‌های بالایی دارد.
 
4 - آیا امکان اجرای اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟
بله؛ کاملاً امکان‌پذیر است؛ زیرا
۱ - سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را مسئولان، متخصصان و کارشناسان اقتصادی با اشراف به وضعیت اقتصادی کشور و بعد از صدها ساعت هم‌فکری و مشورت تدوین کرده‌ و در نهایت رهبری معظم تأیید و ابلاغ فرموده‌اند.
2 -  بعد از ابلاغ این سیاست‌ها، هیچ اقتصاددانی امکان تحقق آن را رد نکرده است، هر چند اذعان دارند که در مرحله عمل کاری سخت، اما شدنی است.
۳ - پیش‌نیاز تحقق اقتصاد مقاومتی دو موضوع کلان و بسیار مهم است که هر دو ذهنی هستند و تا این دو موضوع به صورت اجماع میان ملت و مسئولان محقق نشود، کار اقتصاد مقاومتی به سامان نمی‌رسد. این موضوعات عبارتند از:
الف‌ -  باور به وجود یک دشمن جدی و قسم‌خورده که امروز همه توان و نیروی خود و یارانش را برای سرنگونی جمهوری اسلامی بسیج کرده و هجمه اقتصادی را در اولویت خود قرار داده است: متأسفانه امروز در این موضوع اجماع حاصل نشده و برخی مسئولان آنطور که باید و شاید دشمنی و هدف نظام سلطه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را باور ندارند.
ب‌ - باور به وجود استعداد و ظرفیت فراوان داخلی برای مقابله با این دشمن: امام راحل فرمودند: «عمده این است که ما باور کنیم که می‌توانیم.» این باور به توانستن در تحریم‌های تسلیحاتی از ابتدای انقلاب تا کنون به بهترین وجه ممکن خود را نشان داده است و ایران که حتی در گذشته سیم خاردار را وارد می‌کرد، نه تنها با اتکا به دانش بومی، یک قدرت موشکی جهانی به شمار می‌رود؛ بلکه به صادرکننده تسلیحات به ۴۳ کشور دنیا نیز تبدیل شده است. صنعت هسته‌ای، نانو فناوری، صنعت سدسازی، پزشکی و شبیه‌سازی و... نیز مصادیق بارز این خواستن و توانستن هستند. با این اوصاف، آیا ظرفیت‌های فراوان اقتصادی کشور(نیروی انسانی نخبه، منابع معدنی و طبیعی فراوان و بعضاً استثنایی، موقعیت جغرافیایی، اقلیم چهار فصل، شرکت‌های دانش‌بنیان، نیروی کار ارزان و...) نمی‌تواند اقتصاد مقاومتی را محقق کند؟
۴ - تجربه ۳۸ ساله انقلاب، به همراه تجربه برخی کشورها که از وابستگی اقتصادی به قدرت‌ها لطمه دیده‌اند و نیز تلاطم‌های اقتصادی جهانی پیش‌بینی‌ناپذیر، مسائلی هستند که لزوم حرکت جدی و عملی به سمت اقتصاد مقاومتی را به ما گوشزد می‌کنند.
 
5 - چرا با وجود آنکه در حوزه‌هایی مانند توان دفاعی، پیشرفت‌های راهبردی داشته‌ایم، در حوزه‌هایی، مانند اقتصاد پیشرفت چشمگیری نداشته‌ایم؟
عوامل و متغیرهای متعددی در این زمینه می‌توان ذکر کرد، اما به طور خلاصه، ریشه‌ قوت‌ها و ضعف‌ها در حوزه‌های مختلف کشور را باید در نوع جهت‌گیری‌های حاکم بر توسعه آنها دانست؛ به این معنا که در هر حوزه‌ای که بر اصول و مبانی انقلابی تأکید داشته، جهت‌گیری‌های درون‌نگر، مدیریت جهادی و... حاکم بوده است، پیشرفت کرده‌ایم؛ مانند حوزه‌ علم و فناوری یا حوزه‌ دفاعی. جالب آن است که در این حوزه‌ها هم همیشه با تحریم‌های سنگینی مواجه بوده‌ایم؛ یعنی با وجود موانع و فشارهای متعدد، توانسته‌ایم پیشرفت کنیم. با این حال، در حوزه‌هایی مانند اقتصاد که از اصول و مبانی انقلابی فاصله گرفته‌ایم و جهت‌گیری‌های معطوف به تقویت درون، مدیریت جهادی و انقلابی نداشته‌ایم و در عوض، به بیرون از مرزهای کشور چشم‌ دوخته‌ایم، پیشرفت‌های چشمگیری نداشته‌ایم. دقت در آمارهای تخصیص بودجه و اعتبار در سال‌های مختلف ادعای مطرح شده را به خوبی تأیید می‌کند؛ زیرا در حوزه‌ دفاعی در حالی به توان دفاعی راهبردی و بازدارنده دست یافته‌ایم که بودجه‌ اختصاص یافته به تقویت بنیه‌ دفاعی کشور حدود پنج درصد بوده، اما در حوزه‌ اقتصاد که چالش‌های زیادی داریم، حدود 85 درصد بودجه سالیانه‌ کل کشور به آن اختصاص دارد.
 
6- در وضعیت کنونی کشور فسادستیزی از چه ضرورت‌هایی برخوردار است؟
تحقق عدالت و مبارزه با فساد دو روی یک سکه‌اند که گاه مبارزه با فساد، تقدم بر تحقق عدالت نیز دارد. در این مسیر نقش و جایگاه دستگاه قضایی نقشی کلیدی و اثرگذار است که باید برای تحقق آن تلاش مضاعف صورت گیرد. انتخاب رئیس جدید دستگاه قضایی امیدهای فراوانی را در دل عدالت‌خواهان ایجاد کرده است. تصمیمات ارزشمند ایشان، از جمله اجرایی کردن قانون «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی» مشهور به اصل «از کجا آورده‌اید؟!» که سالیان متمادی در کناری مانده بود، امیدهای فراوانی برای گسترش عدالت در میان طبقات مختلف مردم ایجاد کرده است.
فسادستیزی تا آنجا اهمیت دارد که در میان توصیه‌های هفت‌گانه کلیدی رهبری به جوانان در بیانیه گام دوم، چهارمین محور به «عدالت و مبارزه با فساد» اختصاص دارد؛ ایشان فرموده‌اند: «این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ چرکین کشورها و نظام‌ها و اگر در بدنه‌ حکومت‌ها عارض شود، زلزله‌ ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیت آنهاست و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیت‌های مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظام‌ها است.»
امروز مبارزه با فساد اقتصادی به مطالبه‌ای عمومی در جامعه تبدیل شده است. امروز فساد متعلق به یک قشر خاص با باور و نگرشی ویژه نیست، فسادستیزی پیر و جوان و زن و مرد نمی‌شناسد، بلکه عموم جامعه‌خواهان مبارزه با فساد هستند. دستگاه قضا نیز به عنوان مدعی‌العموم و نماد وجدان جامعه باید یکه‌تاز این میدان شود و اراده ملت را در عمل محقق کند.
البته باید توجه داشت که مبارزه با فساد باید به برخورد ریشه‌ای با این معضل بینجامد. فساد تا از ریشه خارج نشود، همواره می‌تواند دوباره سر برآورد و جامعه را آلوده کند؛ اما اگر از ریشه خشکید، مجدداً سر باز نخواهد کرد. این برخورد ریشه‌ای، البته نیازمند مبارزه‌ای بی‌امان در دستگاه‌های نظارتی و قضایی است وگرنه برخوردارهای سطحی و نمایشی پاسخگوی حل بنیادین فساد نخواهد بود.
فسادستیزی باید مبارزه‌ای بی‌امان باشد. برخوردهای مقطعی، گزینشی و فصلی شاید در محدوده زمانی و مکانی خاصی بتواند موجب انفعال مفسدان اقتصادی شود، اما با تعطیلی مبارزه، باز هم بازار مفسدان رونق خواهد یافت. تجربه گذشته به خوبی صدق این گفتار را تأیید می‌کند. لذا مبارزه با فساد باید آن‌چنان قانونمند و سیستماتیک شود و همه موانع حقوقی، اجرایی، نظارتی، امنیتی و انتظامی آن رفع شود که تخم‌های فساد امکان جوانه زدن نیابند. بدون شک استقامت متولیان امر و تداوم و استمرار نگهبانی از عدالت به تدریج مفسدان را از ادامه کار منصرف و آنها را به تغییر رفتار مجبور خواهد کرد.
 
7-  در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی، دشمنان ملت ایران از یک‌سو برای افزایش فشارهای اقتصادی و از سوی دیگر برای ناامیدکردن مردم از آینده تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند، با توجه به این وضعیت، چه آینده‌ای پیش‌روی انقلاب اسلامی وجود دارد؟
آینده انقلاب اسلامی قطعاً آینده‌‌ای روشن، امیدبخش و رو به تعالی است و همان‌گونه که مشکلات، چالش‌ها و توطئه‌های گذشته نتوانسته مسیر انقلاب را سد کند، مشکلات و فشارهای فعلی نیز قادر به این کار نخواهد بود. با این حال، تداوم انقلاب اسلامی و رقم خوردن آینده روشن آن، با چند چالش مواجه است که عبارتند از:
تغییرات ارزشی‌ـ نگرشی در حوزه‌ اجتماعی که با ارزش‌های بومی، مألوف و رسمی زاویه دارد، قدرت‌گیری نخبگان توسعه‌گرا و معتقد به برون‌گرایی و ادغام در نظام جهانی برای تحقق توسعه‌ کشور و ضعف‌هایی که در تحقق هر چه بیشتر عدالت اجتماعی در کشور وجود دارد. بر اساس این، برای تضمین ماندگاری انقلاب اسلامی باید به تولید محتوای فرهنگی اثربخش برای بازتولید فرهنگ اسلامی انقلابی در سطح جامعه، به منظور پاسخگویی به خواسته‌های فرهنگی ـ اجتماعی در داخل کشور، اثبات کارآمدی نگاه انقلابی و درون‌گرا یا به عبارتی، اثبات اینکه تنها راه‌حل مشکلات اقتصادی و تحقق توسعه‌ کشور، اتکا به ظرفیت‌های بی‌شمار درونی است و رفع تبعیض، کاهش شکاف طبقاتی، محرومیت‌زدایی و هر اقدام دیگری که به تحقق هرچه بیشتر عدالت اجتماعی جامه عمل می‌پوشاند، توجه جدی داشت.
 
8 - استکبارستیزی چه منافعی برای ملت ایران داشته است؟ آیا به جز تحریم و انزوای بین‌المللی، ثمره‌ دیگری هم داشته است؟
انقلاب اسلامی ذخایر فکری و فرهنگی بی‌نظیری دارد که با خوانش نو و به روز از آنها می‌توان مشکلات را حل و زمینه پیشرفت را فراهم کرد. یکی از دستاوردها و ذخایر مهم انقلاب اسلامی، فرهنگ مقاومت در مقابل نظام سلطه یا استکبارستیزی است. واقعیت این است که فراموش کردن آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب اسلامی، نه تنها به حل مشکلات اقتصادی کمک نمی‌کند، بلکه سبب افزایش مشکلات شده و سرمایه‌های مختلف مادی و معنوی را که در طول دوران انقلاب اسلامی و چهار دهه بعد از آن ذخیره شده است، بر باد می‌دهد. از سوی دیگر، استکبارستیزی نه به معنای ستیز و منازعه‌جویی در سطح دنیاست و نه به معنای انزوا و عدم ارتباط با دیگر کشورها؛ بلکه این رویکرد با موانع ارتباط برابر و عادلانه کشورها با یکدیگر مبارزه می‌کند و خواهان استفاده همه ملّت‌ها و دولت‌ها از نظام بین‌الملل است. با این حال به طور مشخص می‌توان گفت، استکبارستیزی منافع راهبردی ذیل را برای کشور ایران به همراه داشته است:
1‌- استقلال سیاسی در حوزه‌های داخلی و خارجی؛ مهم‌ترین عرصه‌ای که استقلال در آن نمود می‌یابد، حوزه سیاست است و استقلال در دیگر حوزه‌ها، همچون فرهنگ و اقتصاد، وابسته به استقلال سیاسی یک کشور است؛ از همین رو مهم‌ترین حوزه‌ای که دولت‌های استکباری می‌کوشند در آن نفوذ کنند، همین حوزه سیاست است که با تسلط بر آن شاهرگ حیات و سرنوشت یک ملّت را در دست گرفته و فرهنگ و اقتصاد آن را نیز آن‌گونه که منافع آنها ایجاب می‌کند، تغییر می‌دهند.
2‌ - افزایش ضریب امنیت ملی و ارتقای توان دفاعی کشور؛ توان نظامی ایران در دوران قبل از انقلاب، نیرویی در خدمت اهداف آمریکا، انگلیس و حتی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بود. در مقابل، فرهنگ استکبارستیزی و غیریت‌سازی جمهوری اسلامی با قدرت‌های سلطه‌گر و مقابله با اهداف آنها در منطقه، سبب شده است امروزه جمهوری اسلامی ایران از لحاظ توان بازدارندگی نظامی، برخورداری از ابتکار عمل، توان اطلاعاتی و قدرت ائتلاف‌سازی در منطقه غرب آسیا به برتری بی‌سابقه‌ای دست یابد و مشارکت در حل بحران سوریه و عراق، این توانمندی را بیش از پیش افزایش داده است. اقتدار نظامی ایران در منطقه تنها یک اقتدار سخت نیست؛ بلکه گروه‌های مردمی کشورهای گوناگون منطقه، همچون حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، انصارالله در یمن، حشدالشعبی در عراق، جیش‌الوطنی در سوریه و...، از جمله نمونه‌هایی است که پیوند نفوذ فرهنگی و توان نظامی ایران در منطقه را نشان می‌دهد. همچنین مبارزه با اهداف استکباری در منطقه که طی سال‌های اخیر در مجاهدت‌های گروه‌های مقاومت اسلامی با تروریسم تکفیری نمود یافت، سبب شده است امروز جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان به عنوان نیرویی ثبات‌بخش در منطقه غرب آسیا شناخته شود و این مهم امروزه مورد اعتراف سران رژیم صهونیستی است و از جمله دو سال قبل، «آوی دیختر» رئیس کمیته امور نظامی و بین‌الملل پارلمان رژیم صهیونیستی اعلام کرد، آمریکا، اروپا و روسیه به ایران به چشم عامل ثبات‌ در منطقه نگاه می‌کنند.
3‌ - چالش‌آفرینی برای استکبار؛ مقاومت جمهوری اسلامی در برابر استکبار سبب شده است چالش‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا و همچنین در سطح بین‌الملل افزایش یابد. به اعتراف ترامپ، دولت‌های آمریکا تاکنون حدود هفت تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا هزینه کرده‌اند؛ اما همین رویکرد استکبارستیزی ایران که در منطقه به فرهنگ مقاومت تبدیل شده، سبب شده است آمریکایی‌ها با صرف این هزینه‌های گزاف همچنان نتوانند به اهداف خود در منطقه دست یابند. در وضعیت کنونی، دولت ترامپ نمی‌داند که آیا باید همچنان این هزینه‌ها را ادامه دهد؟ از این منطقه خارج شود؟ گروه‌های نیابتی جدیدی را صف‌بندی کند؟ یا به هر حال چه غلطی باید بکند؟ ترامپ فقط می‌داند که اعراب وابسته را باید بیشتر و بیشتر بدوشد.
4‌ -  استقلال و اقتدار علمی؛ استقلال علمی و دستیابی به رشد بی‌سابقه علم در ایران، رابطه مستقیمی با استکبارستیزی دارد. عامل اصلی در دستیابی به فناوری‌های برتر، انحصار یا عدم انحصار علمی نیست؛ بلکه عامل اصلی انگیزه است. این موضوع در زمینه پیشرفت در صنعت هسته‌ای و نظامی و در مقابل در حوزه غیرنظامی در کشور ما قابل مشاهده است. طبیعی است انحصار دانش و فناوری هسته‌ای و نظامی بسیار بیشتر و محکم‌تر از انحصار تکنولوژی در حوزه خودرو یا دیگر صنایع مصرفی است؛ اما چرا جمهوری اسلامی در بخش صنعت هسته‌ای، نظامی و موشکی پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای داشته است، ولی مدیران صنعت غیر نظامی چندان پیشرفت نکرده‌اند و نتوانسته‌اند در طراحی و ساخت صنایع بومی موفقیت زیادی کسب کنند. در اینجا عامل اصلی انگیزه است. صنعت هسته‌ای و نظامی از انگیزه‌های بسیار بالایی برخوردار بود که اتفاقاً این انگیزه‌ها برآمده از غیریت‌سازی با استکبار و ضرورت ایستادگی در مقابل آن بوده و است.
 
9 - آیا تداوم مبارزه با استکبار و آمریکا، در حالی که مشکلات معیشتی در داخل کشور به طور جدی وجود دارد، به مصلحت است؟
مفروض سؤال حاضر، وجود دوگانگی و دوقطبی میان استکبارستیزی و معیشت مردم است، در صورتی که باید گفت استکبارستیزی اگرچه یک آرمان والا و تخطی‌ناپذیر برای نظام است؛ اما چارچوب و کیفیت اقدام در راستای آن همواره بر اساس اصول سه‌گانه‌ «عزت، حکمت، مصلحت» تعریف شده است. به عبارتی، جمهوری اسلامی با وجود پیگیری استکبارستیزی، اما در مواجهه با دنیای استکبار، غیر واقع‌بین نبوده است؛ همواره مصالح و ازجمله معیشت مردم را در نظر داشته و به منزله یک بازیگر عقلانی و محاسبه‌پذیر رفتار کرده و تلاش کرده است در مواقع لازم، انعطاف و نرمش مناسب داشته باشد؛ اما طرف مقابل، نه تنها به حسن نیت و رفتارهای عقلانی جمهوری اسلامی واکنش مثبت نشان نداده، بلکه همواره براساس تصوراتِ قالبی غلط با آن رفتار کرده است. بارزترین نمونه در این زمینه، برجام است که با وجود آنکه جمهوری اسلامی برای رفع تحریم‌ها با آمریکا وارد مذاکره شد؛ امتیازهای لازم برای این منظور را نیز داد و حتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، 10 بار پایبندی ایران به اجرای برجام را تأیید کرد، اما باز آمریکا از برجام خارج شد.
افزون بر این، باید گفت مشکلات اقتصادی نه در استکبارستیزی، بلکه به طور عمده در ضعف‌ها و نارسایی‌ها در داخل ریشه دارد؛ زیرا قبل از انقلاب هم که از استکبارستیزی خبری نبود، اما باز مشکلات اقتصادی وجود داشت یا اینکه کشورهایی که استکبارستیزی را کنار گذاشتند، مانند مصر در دوران انورسادات و حسنی مبارک، اما باز مشکلات اقتصادی‌شان ادامه داشت. سومین نکته این است که استکبارستیزی ضمن اینکه یکی از دال‌های هویت‌بخش گفتمان انقلاب اسلامی است، یکی از ظرفیت‌های انقلاب است و در شرایطی که همه روزه شاهد تهدیدها و فشارهای دشمنان هستیم، کنار گذاشتن این آرمان هویتی ظرفیت‌ساز، هیچ کمکی به حل مشکلات معیشتی مردم نمی‌کند. راه‌حل مشکلات معیشتی، انسجام درونی، درون‌گرایی و در یک کلام، اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است.
10 - در سیاست خارجی ما منافع ملی و مردمی اولویت دارد یا مسائل ایدئولوژیک؟
سیاست خارجی هر کشوری برخاسته از آرمان‌های مردم و نظام سیاسی آن کشور است و در مورد جمهوری اسلامی ایران نیز این‌گونه است. به عبارت دیگر، چون در جمهوری اسلامی، آرمان‌ها و اهداف سیاست خارجی برخاسته از متن ویژگی‌های ملی و ارزشی مردم مسلمان ایران است، پس در اینجا، منافع مردمی و ایدئولوژیک هم‌پوشانی دارند؛ یعنی آنچه منفعت ایدئولوژیک نامیده می‌شود، در زمره‌ منفعت ملی و مردمی قرار می‌گیرد. بنابراین، در اصل و اساس، میان این دو دسته منافع، تضادی وجود ندارد؛ اما درباره‌ اینکه اکنون گفته می‌شود جمهوری اسلامی بیش از آنکه به معیشت و منافع مردمش توجه داشته باشد، به منازعات ایدئولوژیک توجه دارد، باید دقت داشت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره در چارچوب سه‌گانه‌ «عزت، حکمت، مصلحت» طراحی و اجرا شده و این‌گونه نبوده که جمهوری اسلامی، با تأکید صرف بر عزت و حکمت، نسبت به مصالح خود و مردمش بی‌توجه باشد.
در واقع، جمهوری اسلامی با وجود اعتقاد راسخ به مبارزه با استکبار، غیر واقع‌بین نبوده است؛ همواره به عنوان یک بازیگر عقلانی و محاسبه‌پذیر رفتار کرده و کوشیده است در مواقع لازم، انعطاف و نرمش مناسب داشته باشد، اما طرف مقابل، نه تنها به حسن نیت و رفتارهای عقلانی جمهوری اسلامی واکنش مثبت نشان نداده، بلکه همواره براساس تصوراتِ قالبی غلط با آن رفتار کرده است.
بنابراین، جمهوری اسلامی همواره تلاش می‌کند تا میان داعیه‌های ایدئولوژیک و منافع مردمش موازنه برقرار کند، اما اینکه چرا رفتارهای عقلانی این نظام در ارتباط با کشورهای دیگر و به طور اخص آمریکا، به کاهش فشارها و تحریم‌ها منجر نمی‌شود، باید در خوی استکباری و زیاده‌خواهانه‌ طرف مقابل جست‌وجو کرد.
11-  جمهوری اسلامی چگونه می‌تواند از نفوذ منطقه‌ای برای تقویت اقتصاد خود بهره ببرد؟
شاه‌بیت چگونگی استفاده از نفوذ منطقه‌ای برای تقویت اقتصاد کشور به کارویژه‌ تبدیلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی برمی‌گردد؛ یعنی سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید بتواند ترجمان نفوذ سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی به منافع مادی و اقتصادی باشد. به عبارت دیگر، سیاست خارجی باید بتواند از نفوذ و قدرت تعیین‌کننده جمهوری اسلامی در معادلات منطقه‌ای برای تقویت ارتباطات اقتصادی با کشورهای منطقه، به منظور تقویت اقتصاد داخلی بهره‌ بگیرد. در این راستا، باید میان نهادهای بوروکراتیک فعال در تنظیم و اجرای سیاست خارجی، شامل سیاسی‌ـ دیپلماتیک، اقتصادی‌ـ تجاری و نظامی‌ـ امنیتی اجماع‌نظر، هم‌نوایی و هماهنگی وجود داشته باشد. برای نمونه، باید تلاش شود تا اکنون که بحران سوریه در مرحله‌ خاتمه قرار دارد و دیر یا زود بازسازی این کشور شروع می‌شود، شرکت‌ها و بخش خصوصی کشورمان سهم عمده‌ای در بازسازی سوریه کسب کنند یا در حوزه‌ای مانند عراق، ظرفیت‌های بازار عراق کشف شود و سپس با دولت این کشور برای سهولت تجارت با ایران با شیوه‌هایی مانند تخفیف هزینه‌های گمرکی و تعرفه‌ای برای صادرات کالاهای ایرانی به عراق رایزنی جدی صورت گیرد. البته در حوزه‌ عراق، اقدامات فراوانی صورت گرفته و همین قضیه، ظرفیت بسیار مناسبی است و می‌تواند در دور زدن و خنثی‌سازی تحریم‌ها تأثیر جدی داشته باشد. علاوه بر این،‌ از بخش خصوصی این کشورها می‌توان در دور زدن تحریم‌ها و تأمین نیازهای ارزی کشور بهره گرفت.
12 - در شرایطی که در داخل کشور با مشکلات اقتصادی مواجهیم، چرا باید در منطقه هزینه کنیم؟
هزینه‌ای که ایران بابت این حمایت انجام می‌دهد، هم در مقابل دستاوردهای بی‌شماری که برای کشورمان به ارمغان آورده ناچیز است و هم در مقابل هزینه‌های گزافی که رقبای منطقه‌ای و دشمنان بین‌المللی کشورمان در منطقه علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت صرف می‌کنند، رقمی ناچیز است. برای نمونه، آمریکا از زمان حمله‌ نظامی به افغانستان و سپس عراق تاکنون بالغ بر هفت تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده است که در مقابل هزینه‌های محدودِ چند میلیارد دلاری ایران (بر اساس گزارش اخیر وزارت خارجه آمریکا، هزینه‌های ایران در منطقه از سال 2012 تاکنون 16 میلیارد دلار تخمین‌زده شده)، رقمی به شدت گزاف است و جالب آنکه آمریکا در قبال این هزینه‌ کمرشکن، دستاورد چندانی هم نداشته است. به هر حال، درباره‌ حمایت‌های ایران از محور مقاومت و نسبت این حمایت با منافع مردم باید به چند نکته توجه داشت:
1 - حضور و نفوذ منطقه‌ای ایران یکی از ظرفیت‌های راهبردی کشورمان است که هم عامل قدرتی برای کشورمان در سطح نظام بین‌الملل است و هم عاملی برای تقویت امنیت و موجودیت کشورمان. از این‌ رو، به سبب نقش مهمی که این نفوذ برای ایران دارد، تداوم حمایت‌ها از محور مقاومت باید ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر، منافع کشورمان فقط منافع اقتصادی و مادی روزمره نیست. واقعیت آن است که یکی از مهم‌ترین منافع کشورمان، «امنیت پایدار و باثبات» است که چنانچه کوچک‌ترین خدشه‌ای به آن وارد شود، تأمین سایر منافع و مطلوبیت‌های ما با چالش اساسی روبه‌رو می‌شود. حال اگر جمهوری اسلامی با حضور خود در کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه و لبنان توانسته است بخشی از امنیت خود را به نحو احسن تأمین کند، این حضور و هزینه‌هایی که به سبب آن صرف می‌شود، نه تنها هیچ منافاتی با منافع مردم ندارد، بلکه دقیقاً در راستای منافع ملی قابل تعریف است.
2 -  اگرچه در رسیدگی به امورات روزمره مردم، ضعف‌ها و نقص‌هایی وجود دارد، اما راه‌حل آن، زیر سؤال بردن نفوذ منطقه‌ای کشورمان، که عامل قدرتی برای ما محسوب می‌شود، نیست. به تعبیر دیگر، اگرچه رسیدگی به امور مردم، امری اساسی و مهم است؛ اما حضور و نقش‌آفرینی در منطقه نیز امر مهمی محسوب می‌شود و هرگز به بهانه رسیدگی به یک امر مهم، نمی‌توان نسبت به امر مهم دیگری بی‌توجه بود. در واقع، راه‌حل توجه بیشتر به مشکلات روزمره مردم، تقویت عزم و اراده مسئولان و مردم است و نه زیر سؤال بردن و حمله‌ور شدن به نفوذ منطقه‌ای کشورمان؛ زیرا اهمیت دومی از اولی اگرچه ممکن است بیشتر نباشد، اما کمتر هم نیست.
نام:
ایمیل:
نظر: