با توجه به اتفاقات این روزها و گسترش فعالیت های رسانهای، می توان زوایای برملای به تصویر کشیده شدن این رسانه ها را در اشکال گوناگون به تصویر کشید.
جهان کنونی که به جهان مدرنیته، ارتباطات، رسانه و اینترنت معروف شده است را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: جهان رسانه.
در جهان کنونی رسانه را میتوان در دو جبهه کاملاً متفاوت دید؛ جبهه اول از آن آزادمردان رسانهای که سعی در رساندن اخبار درست و مناسب به مردم هستند و دوم؛ جهان رسانهای که سیطره آنها و تارهای عنکبوتیشان در سرتاسر جهان با رویکردی واحد گسترده شده و در خدمت اربابان پول و ثروت و شهرت هستند. اکثر این رسانههای جمعی حاضر در جهان را اگر به صورت یک برشی عرضی نگاه کنی، کاملاً واضح، مشخص و مبرهن وظایف آنها را به دست میآوری که در خدمت کدام ارباب و اهداف هستند.
اکثر رسانههای کنونی جهان را اگر بخواهیم در یک مجموعه قرار دهیم – به غیر از رسانههای آزادیخواه و آزادی بخش– میتوان عنوان در اختیار استکبار و استعمار بشریت را بر آن تعیین نمود. اما در برهههایی و گاهی مواقع در اتفاقاتی که به وقوع میپیوندد، دم خروس این گونه رسانهها نمایان شده و به کنه و ذات پلید آنها میتوان پی برد.
اتفاقی که این روزها جهان را محل تاخت و تاز خود قرار داده است، توانسته به شکل کاملاً مناسب و از زوایای گوناگون دم خروس رسانههای غربی را نشان دهد و آنها را برای کسانی که گوشی شنوا و چشمی بینا دارند، مشخص کند؛ هر چند این واقعه بسیار نگران کننده و تهدیدآمیز است و هیچ مرد آزادهای از شیوع ویروس کرونا خوشحال نیست، اما این ویروس توانسته است ویروسهای بسیاری از جمله رسانههای وابسته به ایادی غرب را در قاب تصویر بکشد و برای هر انسان آزادهای از ذات پلید آن رونمایی کند که همین ویروس رسانهای چه انسانهایی را به کام مرگ کشانده است. با توجه به اتفاقات این روزها و گسترش فعالیتهای رسانهای، میتوان زوایای برملای به تصویر کشیده شدن این رسانهها را در اشکال گوناگون به تصویر کشید:
رسالت این رسانهها در رابطه با کشور عزیزمان، نشان دادن یک کشور عقب افتاده با فرهنگ بدوی و تحت سیطره عدهای است که زندگی را به کام مردم تلخ نمودهاند و اجازه آزادی به آنها نمیدهند؛ در مقابل کشورهای غربی بخصوص آمریکا و وابستگان به آن، یک کشور آزاد و با زندگی کاملاً مرفه و بدون هیچ دغدغه و با فرهنگ غنی به تصویر کشیده میشوند؛ این تصویرسازی هدفمند در حالی انجام میشود که این روزها شاهد هستیم کدام کشور توانسته است فرهنگ و قدمت خود را نشان داده و به جنگ تمام عیار این ویروس برود. ایران اسلامی با وحدت رویه مردمی و همچنین با همت و تلاش همه دستگاهها- اعم از کشوری و لشگری- و با کار جهادی، علاوه بر اینکه توانسته است زیر ساخت قوی فرهنگی و اقتصادی خود را نشان دهد، بلکه توانسته این تجربه را به جهانیان صادر کند که علیرغم داشتن گرایشهای مختلف سیاسی، میتوان در قالب وحدت و تحت زعامت مقام معظم رهبری از وحدتی مثال زدنی برخوردار بود و به برطرف کردن همه مشکلات فائق آمد. ضعف به وجود آمده در مدیریت کشورهای اروپایی و آمریکا و عدم توان در مدیریت شیوع کرونا و اتفاقات این روزها و کمبود امکانات آنها در کنار هزینههای گزاف تحمیل شده به بیماران و یا عدم خدمات دهی به سالمندان و موارد دیگری از این قبیل، توانست شکاف عمیق بین واقعیت جامعه غربی و آرمانشهر ادعایی رسانههای به آن را نشان دهد.
از دیگر وظایف این رسانههای مزدور، به تصویر کشیدن جهانی ترسناک و در حال نابودی است. آنها با به تصویر کشیده شدن جهانی ترسناک که یا مورد هجوم انسانهای ناشناخته و وحشی مثل زامبیها قرار گرفته است و یا توسط موجودات ناشناخته کهکشانی در ورطه نابودی است، به دنبال معرفی قهرمانانی همچون سوپرمن ها، بتمن ها، مردان عنکبوتی و قهرمانان جنگهای فرازمینی هستند که بدون داشتن هیچگونه اعتقادی، با زندگی در هالهای از دیدگاههای لائیک، به دست همین نمادها، زمین نجات داده میشود، ولی زمانی دم خروس بیرون زد که در شرایط کنونی هیچ اثری از نمادهای جان بر کف رسانهای برای نجات جان انسانها در این جوامع نیست و این مردانی از جنس انسانیت هستند که با دغدغههای بشر دوستانه و بدون اینکه بخواهند رسانهای شوند و یا قهرمان قلمداد شوند، به جنگ این ویروس در سراسر جهان رفته و افرادی را نیز تقدیم مردم جهان کرده اند.
با القای این رسانهها در جریان سازیهای تخیلی خود، جهان منتظر ایجاد تغییرات ژنتیک در حیوانات و یا حشرات و تبدیل شدن آنها به غولهای بی شاخ و دم بود، درحالی که این تغییرات خود را در یک موجودی نشان داد که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیست. این یعنی اینکه عرصه رسانههای غربی نه به دنبال نشان دادن مشکلات جهان بلکه به دنبال جلب توجه مردم در دو مسئله است، یکی اینکه این گونه جریان سازیها درآمدهای هنگفتی را به جیب این رسانهها سرازیر کرده و میکند و دیگر اینکه توجه مردم به سمت موضوعات و وقایعی جلب شود که بتواند تحت حاکمیت فکری سردمداران غربی، افکار و نیات پلید و شوم آنان بوده و کشورها را به تاراج برده و منابع آنها را به غارت برند.
یکی دیگر از فعالیتهای این رسانهها ایجاد سبک زندگی یکسان برای تمامی کشورها در هر مذهب و منشی است. سبک زندگی که تنها وتنها با اهداف لیبرالیستی و سرمایهدارانه در جریان است. اکنون زمان زورآزمایی سبکهای زندگی واقعی ملتهای مختلف در اقصی نقاط جهان در مقابل این رسانه هاست و زوایای پیدا و پنهان و قوتهای این سبکهای اصیل همخوان با تمدن بشری خود را در مقابل این رسانهها نمایان کرده است. اکنون در مقابل دیدگان جهانیان آنچه که ضعف هایش در حال نشان داده شدن است، همان سبک زندگی است که این رسانهها تبلیغ میکردند. این نوع سبک زندگی نه سبک زندگی مردمان آن سرزمین هاست و نه برخواسته از فرهنگ مردمی آن، بلکه این سبکها ساخته و پرداخته افکار و اندیشههای اربابان این رسانه هاست که بتوانند با این نوع سبک زندگی تمامی مردم جهان، حتی مردم سرزمینهای خودشان را ذیل اهداف منفعتطلبانه خود برند، تا بتوانند نهایت بهره برداریهای خود را از آن داشته باشند.
در نهایت میتوان این رسانهها را آدرسهای غلطی فرض کرد که این آدرسهای غلط، فقط و فقط به منزلگاهی جز منافع اربابانشان ختم نمیشود.