شاید وقتی برای نخستینبار چین از شیوع یک بیماری جدید در آن کشور خبر داد، کسی فکرش را نمیکرد بزودی یک موجود میکروسکوپی کل جهان را میبلعد؛ موجودی که بهرغم همه آسیبهایش، توانست چهره واقعی غرب را بدون آرایشها و بزکهای رسانهای پیش چشم همگان عیان کند. حال سوال اینجاست: مواجهه با این «غرب عریان»، چه تاثیری بر فهم ما از آینده برنامهریزی برای توسعه کشور خواهد داشت؟
کم و بیش از ابتدای انقلاب تاکنون 2 نگاه متفاوت نسبت به مسیر توسعه ایران وجود داشته است؛ نگاهی که کلید حل مشکلات کشور را در رابطه با آمریکا و حل شدن در نظم لیبرالی جهان و پذیرفتن استانداردها و ارزشهای جامعه غربی میداند و نگاهی دیگر که به توسعه کشور رویکردی «درونزا» دارد و راهحل مشکلات کشور را در به فعلیت رساندن ظرفیتهای انسانی و طبیعی کشور میداند.
حسن روحانی از همان ابتدای ورود به کارزار تبلیغات انتخاباتی، مشخصا استراتژی دولتش درباره مسیر توسعه ایران را معطوف به حل مشکلات بینالمللی عنوان کرد و پرچمداری همان نگاهی را برعهده گرفت که کلید حل مسائل کشور را نه از درون، بلکه از مسیر مساعدت کشورهای غربی میدانست.
روحانی اوایل کاندیداتوری خود اعلام کرد «اگر مشکلات کشور راهحل نداشت کاندیدا نمیشدم». وی در روند انتخابات به تفصیل بیشتری از این صحبت کرد که ریشه مشکلات کشور در تحریمهای غرب است و روند مذاکرات هستهای باید تغییر کند تا «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». روحانی به صراحت در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در سال 92 اظهار داشت که آمریکا کدخدای جهان است و از آنجایی که با کدخدا بستن راحتتر است، جمهوری اسلامی باید مسیر سیاست خارجی خود را به سمت مذاکره و توافق با آمریکا پیش ببرد. در نهایت حسن روحانی با در دست گرفتن قدرت، تمام توان دولت خود را در رفع تحریمها به کار گرفت که این تصمیم طبیعتا نتیجه همان نگاه دولت به راه توسعه کشور بود که کلید قفل آن را در دست غربیها میدید.
توافق «برجام» مولودی بود که از حاصل نگاه دولت به راهحل مسائل داخلی کشور پا به عرصه سرنوشت کشور گذاشت؛ توافقی که در روند اجرای خود با مشکلات عدیدهای مواجه شد و در نهایت با خروج آمریکا از تعهدات برجامی، بخش اعظم عواید این توافقنامه فروریخت و تنها امیدی که برای دولت باقی ماند نقشآفرینی اروپا در ترمیم آسیبهای خروج آمریکا از برجام بود.
اما در این بین ناگهان اتفاقی در سطح جهانی افتاد که بسیاری از حقایق کتمان شده بینالمللی را آشکار کرد. ویروس کرونا به سرعت در اروپا شیوع پیدا کرد، آمار مبتلاها و کشتهها روز به روز افزایش یافت، امکانات بهداشتی و اولیه بیمارستانها با کمبودهای جدی مواجه شد، بسیاری از نیازمندان و فقرا رها شدند و دولتهای اروپایی در کنترل اوضاع درمانده شدند.
یکی از خبرنگاران «شبکه 4 انگلیس» اسنادی را منتشر کرد که بر اساس آن انگلیس توانایی ایجاد آزمایشگاهی مناسب برای انجام آزمایش ویروس کرونا حتی برای کارمندان بخش بهداشت این کشور را نداشته و به اولویتبندی بالینی نیاز دارد.
بنا بر آمار این اسناد، بیش از 80 درصد جمعیت انگلیس ممکن است در 12 ماه آینده به ویروس کرونا مبتلا شوند و حدود 9/7 میلیون نفر نیز نیاز به بستری شدن در بیمارستانها دارند.
یکی از پزشکان بخش مراقبتهای ویژه در گفتوگو با شبکه خبری بیبیسی از واقعیت فلجکننده نبود امکانات و تجهیزات پزشکی برای کادر درمانی بیمارستانهای انگلیس خبر داد. وی اظهار داشت: متخصصان درمانی که بیش از 13 ساعت در روز به مراقبت از بیماران بدحال میپردازند، ناچارند تجهیزات محافظت شخصی خود را به صورتهای مختلف با کیسههای زباله، پیشبندهای پلاستیکی و عینکهای اسکی عاریهای بسازند.
انتشار تصاویر پرستاران انگلیسی و آمریکایی که برای محافظت در برابر کرونا کیسههای زباله به تن کرده بودند، مردم جهان را شوکه کرد. نه فقط این تصاویر، بلکه فیلمهای منتشر شده از قفسههای خالی فروشگاههای زنجیرهای در سراسر اروپا و آمریکا، قرار دادن محافظ مسلح برای حفاظت از کالاهایی مانند دستمال توالت و صفهای طولانی برای خرید اسلحه در آمریکا جهت استفاده در روز مبادا در صورت بروز قحطی، همه و همه چهره جدیدی را از غرب نشان داد که تاکنون در پشت تبلیغات پر زرق و برق رسانهها مخفی مانده بود.
استیصال کشورهای غربی در مقابله با ویروس کرونا به آنجا کشید که توماس شفر، وزیر دارایی ایالت هسن آلمان از ترس نداشتن توان کافی برای مقابله با تاثیرات منفی کرونا، خود را روی ریل قطار انداخت و خودکشی کرد.
کار به اینجا ختم نشد و دنیا با پرده جدیدی از حقیقت مواجه شد؛ حقایقی که تا امروز به وسیله تبلیغات پر زرق و برق رسانههای غربی از دید مردم جهان به دور مانده بود. از جالبترین این حقایق، سبقت دولتهای غربی برای دزدی از یکدیگر بود؛ کشورهایی که تا پیش از این نام اتحادیه و کشورهای مشترکالمنافع بر خود گذاشته بودند.
بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، در بحبوحه شیوع ویروس کرونا، جمهوری چک 110 هزار ماسک متعلق به ایتالیا را توقیف کرد. ماسکهای خریداری شده توسط یک شرکت بهداشتی و درمانی سوئدی از چین در روز 3 مارس در فرانسه توقیف شد. دولت سوئد در این راستا وارد عمل شد تا ماسکهایی را که قرار بود به ایتالیا و اسپانیا فرستاده شود از وضعیت مصادره خارج کند. پس از تلاش دیپلماتیک، فقط نیمی از ماسکها به ایتالیا و اسپانیا ارسال شد.
آلمان اجازه صادرات 240 هزار ماسک به سوییس را نداد و روز 8 مارس این محصولات را توقیف کرد.
آلمان اعلام کرد آمریکا 200 هزار ماسک محافظتی این کشور را که برای مقابله با این بیماری همهگیر خریداری کرده بود ضبط کرده است.
همه این وقایع یک سوال جدی را در اذهان و افکار عمومی مردم ما ایجاد کرد: «آیا کشورهایی که هماکنون در حل مشکل خود به بنبست رسیدهاند، همان کشورهایی هستند که کلید توسعه ما دست آنهاست؟» به نظر میرسد تصویر جدیدی که از غرب در برابر مردم ما قرار گرفته، باور به مشروط بودن بهبود اوضاع اقتصادی کشور به مذاکره و توافق و جلب رضایت دولتهای غربی را از بین برده است.
با شکست تئوری «توسعه وابسته به غرب»، تنها گزینهای که پیش روی کشور مانده است همان نظریه «توسعه درونزا» است که از سوی رهبر حکیم انقلاب با عنوان «استحکام ساخت درونی قدرت» طی این سالها مطرح و پرچمداری شده است.
بر مبنای این نظریه، ایران پایههای قدرت خود را در داخل مرزهای خود و بر مبنای ظرفیتهای قدرتزای ارزشهای اسلامی- ایرانی و منابع مادی و سرمایه انسانی باید قرار بدهد.
رهبر معظم انقلاب سال 95 در دیدار مردم اصفهان تاکید کردند: «راه عبور از همه مشکلاتی که برای کشور محتمل است، چه در این دوره، چه در 10 سال دیگر، چه در 50 سال دیگر، این است که کشور از درون مستحکم باشد».
به این ترتیب، باید نتیجه گرفت که نگاه بیگانهمدار و غربگرا برای حل مشکلات داخلی باید به عنوان یک تجربه عملی به بایگانی کارشناسی کشور منتقل شود و دولتمردان طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، توان خود را به شکوفایی ظرفیتهای داخلی برای حل مشکلات کشور معطوف کنند.
منبع: وطن امروز