صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

خراسان جنوبی >>  عمومی >> یادداشت سیاسی
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۱  ، 
شناسه خبر : ۳۲۳۴۵۳
پایگاه بصیرت / محمد نوفرستی/
حکایت این روز‌های برجام و اظهارنظر‌های افراطی و تفریطی پس‌ازآن و همچنین نامه‌نگاری‌های افرادی مثل موسوی‌خوئینی‌ها یادآور حکمیت در دوران امیرالمؤمنین و حوادث پس از آن است. در ماجرای حکمیت درحالی‌که سردار سپاه امیرالمؤمنین به خیمه معاویه نزدیک شده بود صدای صلح‌طلبی عده‌ای که البته کم هم نبودند، سپاه مولا را دچار تفرقه نمود و کار را به پذیرش حکمیت کشانید و پس‌ازآن، تعیین حَکَم هم نقطه آغاز اختلافات بعدی قرار گرفت تا جایی که امیرالمؤمنین جهت حفظ وحدت در سپاه خود، ابوموسی اشعری را برخلاف میل خود به‌عنوان نماینده در مذاکرات تعیین کرد؛ اما اختلاف‌ها پایان نیافت و بعد از گذشت زمان و رو شدن ماجرا، عده‌ای چرایی پذیرش حکمیت و تعیین ابوموسی را مبنای مخالفت خود قرار دادند و با عنوان خوارج پرچم مخالفت با امیرالمؤمنین را بلند کردند. امیرالمؤمنین با یارانی که در این معرکه‌های سخت سرافراز بیرون آمدند و ایشان را فصل الخطاب خود می‌دانستند، ادامه می‌دهد تا این‌که مدعیان ولایت مداری مورد امتحان سخت دیگری قرار گرفتند. انتخاب مبارزه با ریشه اصلی مشکلات، یعنی جنگ با معاویه یا با عده‌ای تندرو و مقدس‌مآب به نام خوارج مسئله‌ای بود که بسیاری از یاران امیرالمؤمنین را دچار خطای تحلیلی کرد و باعث شد نظر امیرالمؤمنین به حاشیه برود و توان سپاه ایشان خرج جنگ با نهروانیان گردد و آن شد که تاریخ به خود دیده و شرح آن در این مجال نمی‌گنجد، ولی کار به‌طوری پیش رفت که تا مدت‌ها برخی از مدعیان، امیرالمؤمنین را عامل مشکلات می‌دانستند.
قبل از برجام درحالی‌که صنعت هسته‌ای جمهوری اسلامی به خار چشم دشمنانش تبدیل شده بود، عده‌ای با فهم اشتباه، ریشه مشکلات را مقاومت مردم و نظام در مقابل آمریکا معرفی کردند و مدعی شدند که کلید حل این مشکلات در مذاکره قرار دارد. در این وضعیت برای دفع توطئه دشمن و حفظ وحدت جامعه و تصحیح فهم اشتباه ایجادشده، راهبرد نرمش قهرمانانه توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ گردید. البته در کنار این راهبرد ایشان حکیمانه هشدار دادند که حل مشکلات مردم در ژنو، لوزان و نیویورک نیست؛ اما آن عده با اصرار بر اشتباه خود حتی حل مشکل آب مردم را نیز به این مسیر گره زدند.
عده‌ای خوارج گونه از همان ابتدا بر طبل مخالفت با نرمش قهرمانانه کوبیدند و با نادیده گرفتن واقعیت‌های میدانی، حتی سخن از اعدام بانیان برجام به میان آوردند. از طرف دیگر امروز نیز که مذاکرات نتیجه جز هیچ برای جمهوری اسلامی ایران نداشته برخی اصلاح‌طلبان نیز که آینده تفکر سیاسی خود را در انتخابات ۱۴۰۰ به خطر می‌بینند، با فرافکنی به دنبال فرار روبه‌جلو هستند؛ بجای پاسخگویی به مردم بابت عملکرد ناصوابشان، منافقانه رهبری را عامل مشکلات معرفی می‌نمایند. نامه‌نگاری اخیر موسوی‌خوئینی‌ها این ادعا را به‌وضوح نشان می‌دهد
با نگاهی به دوران پسابرجام که گزاف نیست آن را حکمیت قرن ۱۴ بنامیم، متوجه می‌شویم که حنای غرب‌گرایان در جمهوری اسلامی ایران دیگر رنگی ندارد و تهدیدات دشمنان طبل توخالی بیش نیست. از طرفی دیگر ولایت مداران باید خود را برای امتحانات سخت‌تری آماده کننده و فصل الخطاب بودن رهبری را در عمل بیشتر تمرین کنند؛ می‌خواهد این تمرین در زدن ماسک باشد یا خرید کالای ایرانی یا تأیید پاک دستی آیه الله آملی لاریجانی در مقابل عقده‌گشایی مفسدینی که ایشان در مقابل آن‌ها ایستاده بود، چه از پشت تریبون گفته شود چه گفته نشود و قطعاً حضور مجاهدانه در مسیر ولایت مداری رمز جلوگیری از رقم خوردن مجدد عاقبت شومی است که در حکمیت قرن اول رقم خورد؛ صلح با معاویه و ادامه آن کربلا.
نام:
ایمیل:
نظر: