صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

آذربایجان غربی >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۳۲۵۴۶۰
سیاست خارجی پیامبر اکرم (ص) (۲)؛
در زمان ظهور اسلام، پیامبر (ص) با قدرت‌های مذکور که به شکل دولت در منطقه حضور داشتند، مواجه بودند. کمی دور‌تر دولت‌های حبشه و مصر در آن سوی دریای سرخ قرار داشتند، اما تمامی این دولت‌ها، دولت‌های غیر مستقل و وابسته به یکی از دو قدرت بزرگ ایران و روم به شمار می‌رفتند. دو دولت ایران و روم شرقی در دو سوی حجاز سیطره افکنده بودند و بر تمامی دولت‌های منطقه سیادت داشتند.
پایگاه بصیرت / فاطمه قندیلو*
بعد از آنکه بنیان‌های سیاسی و اداری و نهاد‌های قانونی برای اعمال حکومت در دولت اسلامی استقرار یافتند رسول خدا (ص) با تکیه بر اصول و مبانی اسلام قدم به صحنه سیاست خارجی گذاردند. ایشان کار خود را با مخاطب قرار دادن پادشاهان کشور‌هایی از قبیل روم، ایران و حبشه و رهبران مسیحی سرزمین‌های عربی و دعوت آنان به پذیرش آیین اسلام آغاز نمودند. پذیرفتن سفرا و نمایندگان بسیاری از سران و پادشاهان نشانه تایید آن حضرت از عرف صحیح دیپلماسی است که همواره میان دولت‌ها برقرار بوده و دلیل بر متانت و استحکام اصول سیاست خارجی دولت اسلامی می‌باشد.
شرائط محیطی سیاست خارجی پیامبر اعظم (ص)
در نظر گرفتن ویژگی‌های محیطی در تحلیل سیاست خارجی دولت اسلامی زمان پیامبر امری ضروری می‌باشد این مساله مستلزم آشنایی با قدرت‌ها و حکومت‌های مهم آن دوره است. سیستم بین المللی آن روز را دولت‌های بزرگ ایران و روم و دولت‌های کوچک منطقه و نیز قبایلی که خصوصیت دولت را داشتند، تشکیل می‌دادند؛ بنابراین بررسی شرایط و موقعیت دولت‌های منطقه‌ای بزرگ آن زمان تصویری را از جهان در عصر پیامبر نشان می‌دهد.
تاریخ نویسان هنگام بحث از شبه جزیره عربستان، تاریخ قسمت جنوبی آن را بر شمال و صحرا مقدم می‌دارند. این تقدم از آن جهت است که این منطقه از هزاره دوم پیش از میلاد تا ظهور اسلام پیوسته دستخوش دگرگونی بوده است در صورتی که قسمت‌های خشک و غیر قابل سکونت آن تاریخی یکنواخت دارد ویا تحول آن به کندی همراه بوده است. به علت دگرگونی‌های به وجود آمده و سقوط دولت‌های بزرگ در جنوب شبه جزیره عربستان، بعضی قدرتمندان این منطقه و همچنین مهاجران شرق و شمال چنان نیرومند شدند که توانستند حکومت‌هایی نظیر غسانیان، لحمیان و آل کنده را تاسیس کنند. در زمان ظهور اسلام، پیامبر (ص) با قدرت‌های مذکور که به شکل دولت در منطقه حضور داشتند، مواجه بودند. کمی دور‌تر دولت‌های حبشه و مصر در آن سوی دریای سرخ قرار داشتند، اما تمامی این دولت‌ها، دولت‌های غیر مستقل و وابسته به یکی از دو قدرت بزرگ ایران و روم به شمار می‌رفتند. دو دولت ایران و روم شرقی در دو سوی حجاز سیطره افکنده بودند و بر تمامی دولت‌های منطقه سیادت داشتند.
هر یک از این دو هر از چند گاهی برای تصرف مناطق دولت دیگر دست به حمله به مناطق نفوذ دشمن دیگر می‌زد. بدین خاطر هر یک از دولت‌های کوچک منطقه هر چند وقت تحت فرمان یکی از این دو دولت بودند.
به عنوان نمونه غسانیان در حمایت امپراطوری روم و لحمیان در حمایت امپراطوری ایران بودند و ترقی وتنزل این دولت‌ها نیز بستگی به قدرت‌هایی داشت که از آنان حمایت می‌کردند.
با توجه به نقش و موقعیت امپراطوری‌های ایران و روم در تحولات محیطی عصر پیامبر (ص) به طور مختصر به معرفی آنان می‌پردازیم.
هنگام ظهور اسلام و طلوع خورشید رسالت، دین رسمی ایران زرتشتی بود. همچنین ادیان و مسالک دیگری، چون نصرانیت، یهودیت، مانوی و مزدکی نیز در ایران پیروانی داشتند نوع حکومت ایران شاهنشاهی، سلطنتی و استبدادی بود و سلاطین آن همواره عیاش بودند. امپراطوری روم شرقی وارث عظمت و شکوه کهن امپراطوری روم بود که دوران علم و فلسفه را در تمدن یونان و روم پشت سر گذاشته بود. قسطنطنیه (استانبول) مرکز این امپراطوری بود که کشور‌های غربی اروپا تا اسپانیا را تحت سلطه داشت. همچنین یونان و ترکیه فعلی، شام، فلسطین، مصر و قسمت‌هایی از آفریقا را در تصرف خود داشت و گهگاهی هم به قلمرو ایران ساسانی تجاوز می‌کرد. دین رسمی رومی‌ها نخست بت پرستی بود و بتکده‌ها و انواع بت در آنجا وجود داشت به گونه‌ای که تعداد خدایان رومی ضرب المثل شده بود. به هر ترتیب عیاشی و هرزگی و اسراف سلاطین این امپراطوری‌ها، از یک سو و تجاوز ظلم آن‌ها از سوی دیگر اوضاعی آشفته در عصر پیامبر (ص) را به وجود آورده بود. چنانچه امیرالمومنین علی (ع) در توصیف جهان در عصر بعثت پیامبر فرمودند: «خداوند پیامبر اسلام را وقتی فرستاد که از دیرباز پیامبری نیامده بود. ملت‌ها در خوابی طولانی فرو رفته بودند. سر رشته کار‌ها از هم گسیخته و آتش جنگ‌ها در همه جا شعله ور بود، دنیا را تاریکی و جهل و گناه تیره کرده بود. بد بختی‌ها به بشر هجوم آورده و چهره کریه خود را نمایان کرده بود. ترس دل‌های مردم را فرا گرفته و تنها پناهگاهشان شمشیر بود»
اهداف سیاست خارجی پیامبر (ص)
۱-تشکیل نظام توحیدی در جهان
توحید و تشکیل نظام توحیدی در جهان هدف اصلی سیاست خارجی پیامبر اسلام بود و دعوت اولیه آن حضرت در دوران دعوت سری و همگانی بر توحید و یگانگی خداوند استوار بود. روزی که سران قریش سیاست تطمیع را در پیش گرفتند و از ابوطالب خواستند تا از پیامبر بخواهد دست از مخالفت با آن‌ها بردارد، رسول خدا آن‌ها را به توحید و پرهیز از بت پرستی فرا خواند. هنگامی که پایه‌های اسلام در میان بستگان نزدیک پیامبر و سپس قوم عرب، قوی و مستحکم شد، پیامبر ماموریت گسترده‌ای یافتند و مامور انزار جهانیان شدند و به خاطر همین ماموریت بود که پیامبر (ص) نامه‌هایی به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از جزیره عربستان نوشتند. به این آیه اشاره فرمودند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا» (آل عمران / آیه ۶۴) بنابر این هدف سیاست خارجی پیامبر دعوت جهانیان به اصل توحید بوده و تمامی استراتژی‌های پیامبر برای اعتلای کلمه توحید و حاکمیت آن بر سراسر جهان اختصاص داشته است. بر این اساس قرآن کریم تصریح می‌فرماید: «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا.» (سبا / آیه ۲۸) «ما تو را نفرستادیم مگر برای همه مردم جهان» روایات متعددی که در تفسیر آیه مذکور از طرق شیعه و سنی نقل شده، آن را در راستای جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام تفسیر می‌کند.
۲- اقامه قسط و عدالت
برقراری قسط و عدالت را می‌توان به عنوان یکی از اهداف مهم سیاست خارجی پیامبر اعظم (ص) به شمار آورد چنانچه فلسفه بعثت پیامبران و تشریع ادیان به منظور تحقق قسط و عدل به مفهوم وسیع کلمه در نظام حیات انسان بوده است.
پیامبر (ص) عدالت را ضامن بقای جامعه می‌دانستند و توجه و اهتمام فراوان ایشان به آن به عنوان یک اصل اساسی درسیاست‌ها و روش آن حضرت حتی در قبل از اسلام نیز مشاهده میشود. بررسی تاریخ جنگ‌ها نشان می‌دهد که جنگ‌های پیامبر اسلام همواره حالت تدافعی داشته و در قبال پیمان شکنی و تجاوزی که دشمنان روا می‌داشته اند، صورت می‌گرفت؛ زیرا هدف غایی اسلام، سعادت و کمال بشری است و برای نیل به سعادت، مسائلی، چون عدالت اجتماعی ضروری است بنابراین اگر سعادت و کمال بشری در پرتو اسلام و اندیشه‌های الهی تحقق می‌یابد، نشر احکام و تعالیم اسلامی مهم‌ترین گام در راستای تحصیل سعادت است که دولت اسلامی در تعامل با جوامع غیر مسلمان آن را دنبال می‌کند. این رویه در سیاست خارجی آن حضرت به خوبی مشهود است. هنگامی که دامنه‌ی دعوت و حکومت پیامبر گسترش پیدا می‌کند و قبائل و کشور‌های خارجی به حاکمیت اسلام در می‌آیند، پیامبر (ص) در برخورد با آن‌ها با کمال عدالت رفتار و سعی می‌نمایند کوچکترین ظلمی به آن‌ها نشود. در نوشتار‌ها، قرارداد‌ها و عهد نامه‌های پیامبر با مسیحیان نجران و اسقف نجران و دیگر اسقف‌های آن دیار چنین می‌خوانیم: «سرزمین ایشان پای کوب نخواهد شد و به آنجا لشکرکشی نمی‌شود و هر کس از ایشان حقی مطالبه کند در کمال انصاف بدون اینکه بر آنان ستم شود یا ستم کننده باشند، بررسی خواهد شد.»
۳-ابلاغ دین و رساندن آیات الهی
یکی از اهداف سیاست خارجی پیامبر (ص) ابلاغ دین و رساندن آیات الهی به اقصی نقاط جهان بوده است. همانگونه که در قرآن کریم اشاره شده «و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ.» (انعام / آیه ۱۹) «این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که سخنان من در طول تاریخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آن‌ها می‌رسد، از مخالفت فرمان خدا بترسانم.» توجه به کلمه «و من بلغ» (به تمام کسانی که این سخن به آن‌ها می‌رسد) رسالت جهانی قرآن و دعوت عمومی و همگانی آن را اعلام می‌دارد. بر این اساس یکی از اهداف مهم سیاست خارجی پیامبراعظم (ص) دعوت تمامی مردان آن روزگار به اسلام بود. پیامبر (ص) نه تنها مردم مکه، حجاز و شبه جزیره عربستان را به اسلام دعوت نمود بلکه طبق فرمان خداوند دعوت خیش را حتی به خارج از شبه جزیره عربستان از ایران تا روم و مصر و حبشه و دیگر کشور‌های وقت رساند.
۴-نفی سلطه و دفاع از مظلوم
استقرار جامعه مطلوب اسلام و روابط انسانی مقبول دین مستلزم روابط اجتماعی و بین المللی سالم و به دور از ظلم و تعدی است. جامعه‌ای که به سوی سعادت حرکت می‌کند ناگزیر است هر نوع روابط ناعادلانه و تبعیض آمیز را نفی و به جای آن روابط سالم و به دور از ظلم و رعایت حقوق همگان را جایگزین کند. از این رو دین اسلام نه تنها ظلم را منع می‌کند بلکه پذیرش ظلم و زیر بار ظلم رفتن را نیز محکوم می‌کند و برای آن مجازاتی سخت قائل می‌شود. رعایت این مساله در رفتار سیاست خارجی پیامبر (ص) به خوبی مشهود است. از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»
این حدیث نبوی یکی از مستندات عزت اسلام و مسلمین در مقابل سلطه جویی و سلطه خواهی بیگانگان است و به همراه قائده نفی سبیل در زمینه سیاست خارجی و روابط مسلمانان با کفار بر تمامی قرارداد‌ها و قوانین حاکم است و نقش کلیدی دارد.
۵- ایجاد امنیت و صلح
گفته شد که یکی از مهمترین اهداف ارسال پیامبران برقراری قسط و عدالت می‌باشد و این مساله در معنای واقعی خود، صلح و امنیت را به همراه داشت. از این رو نوعی تلازم و رابطه دو سویه میان استقرار صلح و عدالت وجود دارد چنان که جنگ و تخاصم، ناشی از تعدی، برتری جویی و تمامیت خواهی می‌باشد. در شرایطی که این مسائل تعدیل و تحت کنترل در آیه جامعه با صلح و همزیستی مسالمت آمیز قرین خواهد بود. قرآن کریم بعد از اشاره به دو گروه مومنان بسیار خاص و منافقان مفسد، مومنان را به صلح و سلام و تسلیم در برابر فرمان خدا دعوت می‌کند «یا ایهاالذین امنوا ادخلوا فی السلم کافه ...» (بقره، آیه ۲۰۸) از دعوت عمومی این آیه که همه مومنان را بدون استثناء از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیایی و قشر اجتماعی به صلح و صفا دعوت می‌کند، استفاده می‌شود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل حکومت واحد جهانی که صلح در سایه آن همه جا آشکار گردد امکان پذیر است.
از این رو پیامبر گرامی اسلام از طریق وحی خطوط صلح و امنیت عمومی را ترسیم می‌کردند وخودشان نیز در کشمکش‌های خارجی عملا خطوط ترسیم شده را عملا مجسم می‌ساختند چنانکه اعمالی که در فتح مکه انجام دادند می‌تواند روش حکومت اسلامی را در مقابل دشمن مغلوب روشن سازد. همچنین آن حضرت برای ایجاد انگیزه در مخالفان برای مذاکره و توافق‌های اصولی و کشاندن آن‌ها به مذاکرات صلح آمیز از توافق‌های جزیی در مورد قدر مشترک‌ها صرف نظر نمی‌کردند و با توافق در زمینه مسائل فرعی راه را برای رسیدن به توافق‌های اصولی‌تر و بیشتر هموار می‌کردند. به هر حال اهداف برشمرده شده فوق تنها بخشی از اهداف سیاست خارجی پیامبر اعظم (ص) را شامل می‌شد که البته پرداختن به سایر اهداف آن حضرت در حوزه سیاست خارجی مجال و فرصت بیشتری را می‌طلبد. همچنین با توجه به آنچه که درباره اهداف عام و خاص سیاست خارجی در مفهوم شناسی بحث گفته شد، اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی در مدینه دارای هر دو ویژگی بوده است. توضیح آنکه اهدافی نظیر تامین امنیت و تعمیق آن، حفظ تمامیت ارضی، رشد و توسعه اقتصادی و ... در زمره اهداف عام و مشترکی است که دولت اسلامی مدینه در پی تحصیل آن بود. تلاش‌های پیامبر (ص) برای ایجاد امنیت و تعمیق آن در فضای نا امن جزیره العرب و برنامه‌های ایشان برای رسیدن به توسعه اقتصادی در این راستا قابل تحلیل است اگر چه می‌بایست این نکته را متذکر شد که در همه این اهداف تعابیر و تفاسیر مبتنی بر احکام دین و قرآن کریم حاکم بود؛ لذا مکانیزم اجرایی تحقق این اهداف با سایر کشور‌ها متفاوت بود. از سوی دیگر اهدافی نظیر تشکیل نظام توحیدی، عدالت گستری، نفی سلطه، دفاع از محرومان و مستضعفان و احیاء حاکمیت فضیلت‌ها و ارزش‌های معنوی و دینی در زندگی بشر، تکریم انسان و سعادت او، ظلم ستیزی و ... به عنوان اهداف خاص و ویژه در سیاست خارجی دولت اسلامی در مدینه مشاهده می‌شود.

منابع:
ــ سید جعفر شهیدی، «تاریخ تحلیل اسلام» (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱) ص ۶ و ۲۶
- سعید جلیلی «سیاست خارجی پیامبر (ص)» (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴) ص ۲۰
- نهج البلاغه، خطبه ۸۸
- محسن محمدی الموتی، «سیاست خارجی پیامبر اعظم (ص)»، فصلنامه مطالعات سیاسی سال ششم – شماره بیستم و یکم، پاییز ۸۵
ـ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۲۰، (تهران: دارلکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴) ص ۳۸۱ و ۳۸۰
ـ ناصر حضی نیا، «دیپلماسی صلح آمیز پیامبراسلام»، حکومت اسلامی، سال هجدهم، شماره دوم، تابستان ۹۲، پیاپی ۶۸
- سید محمد سوی، «دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام»، (تهران: انتشارات باز ۱۳۸۲)، ص ۴۴
- ابن بابویه، «من لا یحضره الفقیه» ج ۴، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱)، ص ۲۴۳
نام:
ایمیل:
نظر: