گئوف لامر در نیوزویک نوشت:رئیس جمهور جو بایدن همزمان با همتایان اروپایی خود برای تجدید نظر در توافق هستهای ایران همکاری میکند.
درادامه این مطلب آمده است: امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه پیشنهاد داد که عربستان هم بخشی از گفتگوها بر سر موضوع ایران باشد، پیشنهادی که با استقبال آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نیز رو به رو شد. اکنون فشارها برای اتخاذ رویکردی چندجانبه در واشنگتن ریشه دوانده و این مساله اتفاقا به ضرر سیاست آمریکا است. اجازه دادن به بازیگران منطقهای برای تعیین مفاد توافق جدید یا دخالت در گفتگوها احتمالاً منجر به ایجاد اصطلاحات حداکثری در برجام خواهد شد، مسالهای که ایران به سرعت آن را رد خواهد کرد.
منافع آمریکا با منافع کشورهای حاشیه خلیج فارس متفاوت است و تنش زدایی با ایران باید هدف اصلی واشنگتن باشد.
ایران قبلاً اعلام کرده که مایل است در ازای لغو تحریمها مجددا محدودیتهای برجامی را اعمال کند. این امر از رقابت تسلیحات هستهای در منطقه جلوگیری میکند و احتمال وقوع جنگ را نیز کاهش میدهد. این توافق یک به یک یعنی کاهش تحریمها در ازای بازگشت به محدودیتها همزمان موجب بی میلی ایران برای تحریک آمریکا میشود. شرکای خلیج فارس آمریکا از زمان آغاز کار تحریمهای واشنگتن علیه ایران در سال ۲۰۱۸ با تهران سر شاخ شدهاند.
اگرچه کشورهای حوزه خلیج فارس ممکن است شرایط مستحکمتری را برای دستیابی به توافق نامه جدید بخواهند، اما این لزوما بدان معنا نیست که واشنگتن مجبور به اعمال نظر آنها است. همانطور که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی اشاره کرده، ما باید امارات و عربستان سعودی را تشویق کنیم تا روند دیپلماتیک مخصوص به خودشان را در قبال ایران به جریان بیاندازند. با این حال آوردن آنها بر سر میز مذاکره درباره مسائل آمریکا و ایران، آنها را قادر میسازد تا بحث را بر اساس منافع خود منحرف کرده و اهداف سیاسی واشنگتن را تضعیف کنند.
توافقی که منافع بازیگران منطقهای را تامین کند، احتمالاً بخشهایی از نیروهای نظامی ایران مانند شبه نظامیان شیعه و موشکهای بالستیک را هدف قرار خواهد داد. ایران سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار در حوزه دفاعی هزینه میکند.
برخی از همسایگان منطقهای ایران در حال حاضر بیش از بودجه دفاعی ایران از آمریکا سلاح از جمله جنگندههای اف-۳۵ خریداری میکنند. خیلی خوشبینانه و یا بهتر بگوییم رویایی است که ایران در حوزه دفاعی امتیازی در مذاکرات بدهد.
استراتژی حداکثرگرایی در عرصه هستهای نیز نتیجهای ندارد. طی ماههای اخیر ذخیره اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده ایران رشد چشمگیری داشته است. اگر ایران بخواهد همین فردا میتواند برنامه انرژی هستهای غیرنظامی خود را به یک برنامه نظامی تبدیل کند، اکنون مدت زمان لازم برای تبدیل اورانیوم به سلاح اتمی بسیار کمتر از قبل از آغاز کمپین فشار حداکثری آمریکا است. مخالفین مدام تاکید میکنند که ایران طبق برجام میتواند در سال ۲۰۲۵ غنی سازی اورانیوم را آغاز کند، این در حالی است که آنها در نظر نمیگیرند ایران همین حالا نیز به لطف استراتژی مطلوب آنها غنیسازی را آغاز کرده است.
آمریکا میتواند برای نشاندن کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران بر سر میز مذاکره برای بررسی مسائل منطقهای تلاش کند، اما این موضوع نباید به یکی از پیششرطهای واشنگتن برای لغو تحریمها تبدیل شود.
کاهش فشار اقتصادی بر ایران باعث کاهش اقدامات خصمانه این کشور علیه آمریکا و سهولت به کارگیری دیپلماسی میشود. در هر حال آمریکا باید دیپلماسی محدود خود با ایران را بر ملاحظات گسترده منطقهای اولویت دهد چرا که این خود تنها راه بهبود شرایط منطقه است.
به همین ترتیب، رئیس جمهور بایدن باید در برابر فشار اسرائیل برای دستیابی به اهداف حداکثری مقاومت کند. اسرائیل و آمریکا از جنگ با ایران سودی نمیبرند. اسرائیل در حال حاضر از برتری متعارف و همچنین تجربه زیادی در دفع تهدیدهای نامتقارن از سوی حزب الله و حماس برخوردار است. در این بین امتیازات دریافتی ایران در ورود مجدد به توافق، میتواند امنیت اسرائیل را نیز به نوعی تامین کند.
سرانجام، اعتبار از دست رفته آمریکا به واسطه خروج از توافق هستهای بایستی مجددا بازیابی شود. دولت بایدن نباید اصرار کند که ایران حتما اولین گام را بردارد. آمریکا نتوانست به این توافق پایبند بماند در حالی که ایران تا قبل از کنار گذاشتن محدودیتها بیش از یک سال تحریمها را تحمل میکرد. اکنون ما باید حسن نیت خودمان را نشان دهیم.
رئیس جمهور بایدن برای حل و فصل تنشهای ایران و آمریکا هنوز مسیری طولانی در پیش دارد. کشورهای حاشیه خلیج فارس با حمایت آمریکا جسور شده و رویکرد سختگیرانه دیپلماسی را امتحان میکنند. اگر رئیس جمهور بایدن میخواهد از اشتباهات دولت قبلی اجتناب کند، باید بداند که امروز مسئول پیشبرد مذاکرات نه عربستان بلکه خود آمریکا است.