همانطور که در کتابهای گوناگون آورده شده، غیبت امام عصر(عج) به دوگونه بوده است. بعد از شهادت امام عسکری(ع) کم کم این خبر پخش شد که از آن امام(ع) پسری متولد شده و او امام دوازدهم و «مهدی موعود» است. پخش این خبر موجب هراس در بین عباسیان شد؛ چرا که معلوم شد از «ابو محمد»، پسری به جا مانده است. از این رو، به دستور «معتمد» عباسی عدهای از مأموران وارد منزل امام(ع) شدند و اثاثیه منزل آن حضرت را بازرسی و سپس مهر و موم کردند و درصدد یافتن فرزندش برآمدند، ولی موفق نشدند.
«معتمد» دستور داد که عدهای از قابلهها، زنان و کنیزان آن حضرت [امام عسکری(ع)] را معاینه کنند و اگر اثری از حمل در آنان مشاهده کردند، به خلیفه گزارش دهند.
بنابراین غیبت صغرا از هنگام شهادت امام حسن عسکری(ع) از تاریخ هشتم ربیع الاوّل سال (260ق.) آغاز شد و این دوره تا تاریخ پانزدهم شعبان سال (329ق) هنگام درگذشت آخرین نایب خاص حضرت، «علی بن محمد سمری» به مدت 69 سال و اندی ادامه داشت.
اما امام مهدی(ع) چرا غایب است و علّت و جهتش چیست؟
پاسخ این مسئله بسیار مشکل است زیرا که مسئلهای عقلی نیست تا با دلایل عقلی پاسخ داده شود و نیز عرفی هم نیست تا عرف آن را درک کنند، بلکه این موضوع تعبّدی است و باید پاسخ آن از منابع وحی؛ رسول خدا و اهل بیت طاهرینش(ع) اخذ شود.
روایتها دلیل غیبت را این امور دانستهاند: خوف و ترس، فرار از بیعت، تطابق با سایر پیامبران، اتمام نقمت بر کافران، امتحان و آزمایش مردم، رشد عقلها، افشای اسرار توسط شیعیان، از اسرار الهی بودن غیبت.
در جلد 13 کتاب بحارالانوار از پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمد،(ص)اینگونه نقل شده است: سوگند به خدایی که مرا به نبوت برگزیده مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند.
همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها.
اشعه نامرئی وجود مقدس امام زمان، (ع)، به هنگامی که در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار گوناگون و متعددی است که برخی از آنها بدین قرار است: امید بخشیدن به جامعه، پاسداری از دین خدا و آئین حق، تربیت گروه شایستگان، نفوذ گسترده معنوی، ترسیم اهداف آفرینش، نظارت بر اعمال شیعیان.
مهدویت
ظهور منجی موعود، در عصر پایانی جهان ـ معروف به آخرالزمان ـ پس از فراگیر شدن ظلم و بیداد، واقعیتی است که مورد توافق جمله ادیان و آیینهای الهی و وحیانی میباشد.
پیامبران و فرستادگان الهی، نوید فرا رسیدن روزگاری آکنده از عدل و محبت را به پیروان خود میدادهاند. هر چند شاید هیچ یک از کتابهای آسمانی پیامبران پیشین از گزند تحریف به دور نمانده، اما این حقیقت ریشهدار همچنان در میان بسیاری از آنها به چشم میخورد.
مطلب جالب توجه آنکه، برخی از این بشارتها به قدری از جامعیت برخوردار است، که حتی نسب و نام آن موعود نجات بخش را نیز بیان کرده؛ همان که در آخرین کتاب و کاملترین آنها به نحو مبسوط معرفی شده است.
با نگاهی کلّی به بشارتهای منجی قیام کننده آخرالزمان ـ که از سوی پیامبران الهی، یا بزرگان بیان شده، میتوان آنها را به چهار بخش دستهبندی کرد.
دسته اول، آیات و بشاراتی که به ویژگیهای ظهور و قیام موعود میپردازد و به ویژه، فراگیر بودن و بینالمللی بودن آن را بیان میکند.
دسته دوم، آیاتی که به معرفی شخص منجی و نسب و خاندانش، به ویژه انتساب وی به خاندان پیامبر آخرالزمان میپردازد.
دسته سوم، آیاتی که ویژگیها و مشخصات دوران ظهور و چگونگی آن را بیان میکند.
دسته چهارم، آیاتی که به انتظار کشیدن برای ظهور منجی، توصیه و دعوت مینماید.
این چهار گروه، بشارتهایی است که در میان مجموعه آیات کتابهای آسمانی وجود دارد.
همه مسلمانان، جز اندکی، بر این که رسول اکرم (ص) به وجود «مهدی» خبر و نوید دادهاند و برای آن حضرت، اسماء و صفاتی را ذکر فرمودهاند، اتفاق دارند. روایات شیعه و اهل سنت، در این موضوع، بیش از حد تواتر است. بنابراین، جامعه اسلامی، همگی بر این باورند و هرگاه کسی بعد از شناخت از چنین اخباری، اصل این عقیده را تکذیب کند، در حقیقت، سخنان پیامبر اکرم (ص) را دروغ شمرده است.
اما چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازیها و فتنه انگیزیها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارج شوند، پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخهای ستم و کنگرههای بیداد فرو ریزد و آن چه غایت بعثت انبیا(ع) و حامیان اولیا(ع) بوده، تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود، قلمهای ننگین و زبانهای نفاقافکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتوافکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند.
مهمترین وظیفهای که منتظران مهدی دارند آن است که انتظاری سازنده، صحیح، منطقی و پویا برای خود ترسیم کنند.
انتظاری که در بطن خود آمادگی و آماده کردن زمینه را برای ظهور آن امام فراهم کند. انتظار زمانی شکل میگیرد که ارتباط روحی بین «منتظِر» و «منتظَر» وجود داشته باشد. به عبارت سادهتر، منتظران باید اهداف آینده امام منتظر را مورد نظر داشته باشند، از او پیروی کنند تا از رهگذر این اقتدا و پیروی، علاقه و تجانس روحی و انتظار قلبی و واقعی به وجود آید. در غیر این صورت «انتظار ظهور» از انتظار زبانی فراتر نخواهد رفت.