نبوي ماندن در پاي صندوق راي تحت هر شرايط را شعار خود کرده و بر آن اصرار دارد و بدون شک حمايت از نامزدهاي ميانه رويي چون ظريف و لاريجاني را دنبال خواهد کرد. سياستي که ميتواند به ديدگاه غالب نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان نيز بدل گردد!
تشکيل نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان نشان داد که اين جريان با همه توان آمده است که در انتخابات 1400 موثر بازي کند و پيروز و موفق بيرون آيد. شکل گيري اين نهاد که اين روزها نام «جبهه اصلاح طلبان ايران» را براي خود برگزيده است، پس از آنکه شورايعالي سياستگذاري اصلاح طلبان تجربه تلخي در انتخابات اسفندماه 98 مجلس شوراي اسلامي را در کارنامه خود ثبت نمود و عملا ناتوان از مديريت عرصه رقابت انتخاباتي، خود به عاملي براي شکست سنگين اين جريان انجاميد، اميدهايي را براي اصلاح طلبان ايجاد کرده است تا حادثه گذشته مجددا تکرار نشود.
اين مجموعه که با حضور نمايندگان 31 حزب و گروه سياسي اصلاح طلب و برخي چهرههاي حقيقي فعال اين اردوگاه شکل گرفته، قرار است که مرجع و فصل الخطابي براي تعيين نامزد نهايي اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري و فهرست نهايي انتخابات شوراها باشد. اهميت اين موضوع تا بدانجا است که باتجربهترين عنصر اين اردوگاه در سن 78 سالگي به ميدان آمده تا مديريت اين نهاد اجماع ساز را بر عهده گيرد. مهندس بهزاد نبوي سياستمدار کارکشتهاي که بيش از 60 سال سابقه فعاليت سياسي داشته و همواره از چهرههاي تاثيرگذار اين جريان به حساب ميآمده است.
مواضع اخير او به خوبي حکايت از آن دارد که ديدگاهايش از شاخه راديکال اصلاح طلبان فاصله دارد و او خط و مشي عمل گرايانه و محافظه کارانه را دنبال ميکند. وي در گفتوگويي که با روزنامه سازندگي در پاسخ به اين سوال که آيا همچنان بر عقيده خود مبني بر لزوم حضور اصلاحطلبان در انتخابات پافشاري ميکند، تصريح ميکند: «من کماکان به همان اعتقادم. چرا که در هر انتخاباتي که شرکت مردم گسترده بوده، اصلاحطلبان و ميانهروها پيروز شدهاند و در هر مورد که مشارکت کاهش يافته مخالفانشان پيروز شدند، لذا اصلاحطلبان هرگز از عدم شرکت فعال در انتخابات سود نبرده و نخواهند برد... تشويق مردم به عدم مشارکت يا حتي سکوت در اين زمينه تنها سودش شکست اصلاحطلبان و ميانهروها بوده و خواهد بود»
وي در جايي ديگر تاکيد ميکند: «مواضع من از مدتها قبل هم مشخص است و هميشه گفتهام صندوق راي تنها راه شناخته شده ما براي تبديل وضع موجود به وضع مطلوب در چارچوب راهکارهاي اصلاحطلبانه است.«
او به سياست صبر و انتظار معتقد است و در پاسخ به اين سؤال که چرا اين سياست را پيش ميگيريد، ميگويد: «عرض کردم سياست صبر و انتظار را پيش ميگيرم چون اصلاحطلب هستم. معتقدم حرکت اصلاحي اگر به بنبست برسد، به دنبال انقلاب يا دخالت خارجي نميرود، بلکه سياست صبر و انتظار پيش ميگيرد تا شرايط براي فعاليت اصلاحطلبانه فراهم شود»."
حضور او در راس نهاد اجماع ساز ميتواند راديکالها را به حاشيه رانده و جرکت در چارچوب منافع ملي را در اردوگاه اصلاح طلبان تقويت سازد و حضور آنان در انتخابات را تضمين کند. جريان راديکال در اين ايام تاکيد دارد که تنها از يک اصلاح طلب تمام عيار حمايت خواهد کرد و در غير اين صورت با صندوق ها قهر کرده و بر طبل تحريم خواهد کوفت! نبوي اما ماندن در پاي صندوق راي تحت هر شرايط را شعار خود کرده و بر آن اصرار دارد و بدون شک حمايت از نامزدهاي ميانه رویي چون ظريف و لاريجاني را دنبال خواهد کرد. سياستي که ميتواند به ديدگاه غالب نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان نيز بدل گردد!
نهضت ثبت نام
نهاد اجماع ساز روال کار را اينگونه راه انداخته است که بحث در مورد نامزد نهايي اصلاح طلبان را به پس از بررسي صلاحيتها توسط شوراي نگهبان موکول نمايد. چرا که بحث قبل از آن ميتواند هم بر اختلافات بيفزايد و هم اقدام بيهوده اي باشد که با ردصلاحيت شوراي نگهبان مواجه گردد! اين تصميم تقريبا مورد وفاق احزاب سياسي اصلاح طلب هم قرار گرفته است. اسماعيل گراميمقدم عضو حزب اعتماد ملي در اين باره ميگويد: »حزب اعتماد ملي مخالف فعاليت جبهه اصلاحات قبل از اعلام نظر و تاييد صلاحيت توسط شوراي نگهبان است.»
آنان به همه نامزدهايشان اجاره داده اند که به ميدان آمده و "نهضت ثبت نام"ي به راه اندازند. اين نهضت ميتواند کار را بر شوراي نگهبان دشوار ساخته و در نهايت يکي دو سه نفر از فيلتر شوراي نگهبان عبور کنند.
افراد تاييد صلاحيت شده نيز متعهد شده اند که در نهايت به نفع گزينه اي که نهاد اجماع ساز بر سر آن به جامع رسند، بايد در صحنه رقابت انتخاباتي باقي بماند!
مکانيزم رسيدن به نامزد پاياني
مطابق با مصوبه سومين نشست مجمع عمومي جبهه اصلاحات ايران که 22 فروردين 1400 با دستور کار تعيين راهبرد اصلاح طلبان براي انتخاب گزينه نهايي اين جريان به منظور حضور در عرصه رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري به شکل آنلاين برگزار شد، قرار است که فرآيند زير راهگشا باشد:
در مرحله اول: پس از تصويب اين سازوکار و تا زماني که مجمع عمومي تعيين ميکند، هر فرد با پيشنهاد حداقل 15 نفر از اعضاي مجمع عمومي جبهه ميتواند بهعنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري به جبهه پيشنهاد و معرفي شود. سپس مجمع عمومي درخصوص پذيرش اوليه اين افراد رايگيري ميکند و يک ليست از نامزدهايي که حداقل راي يکدوم اعضاي مجمع را کسب ميکنند، براي ارزيابي آنها در مرحله اول در مجمع عمومي جبهه تعيين ميکند.
در مرحله دوم: از نامزدهاي اين ليست (که حداقل يکدوم اعضاي مجمع به هر يک راي دادهاند) دعوت شود در صورت تمايل براي پاسخ به پرسشها و دفاع از اهداف راهبرديشان به جلسه مجمع دعوت شوند و در جلسه مجمع درباره مطلوبيت هر نامزد اين ليست گفتگو شود.
در مرحله سوم: بعد از جلسات بررسي نامزدها در مجمع و در آخرين جلسه مجمع عمومي جبهه پيش از ثبت نام نامزدها (پيش از 21 ارديبهشت) براي يکايک نامزدها رايگيري شود و تنها نامزد يا نامزدهايي که حداقل دو سوم آراء اعضاي مجمع را کسب کردند از طرف جبهه تشويق به ثبت نام شوند و سخنگوي جبهه فقط همين نامزد/نامزدها را به عنوان نامزدهاي مورد حمايت جبهه اعلام عمومي کند.
همچنين در صورت داشتن چند نامزد مورد اجماع قبلي، مرحله چهارم انتخاب نامزد نهايي با نظرسنجي ملي معتبر است که در ايام تبليغات انتخابات انجام ميشود صورت خواهد گرفت.
***
براي آشکار شدن آنچه در اردوگاه اصلاح طلبان رخ خواهد داد بايد منتظر بود تا حوادث پيش رو چگونه رقم خواهد خورد.