صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۵۵۴۸

روزنامه کیهان**

کارنامه انقلاب در بوته انصاف /کمال احمدی

انقلاب برای ما چه کار کرده؟ اصلا انقلابی بودن چه فایده‌ای دارد؟ مگر با روحیه انقلابی می‌توان پیشرفت کرد؟ فلان مسئول که ادعای انقلابی داشت دچار زدوبند شد و دست آخر هم فرار کرد... شاید این سؤالات و نظایر آنها در ذهن برخی افراد شکل گرفته باشد و در طول زمان به دلیل عدم دریافت پاسخ مناسب خدای ناکرده با مشکلاتی همچون یأس و ناامیدی از نظام رو‌به‌رو شوند.
اگر بخواهیم منصفانه و بدور از هرگونه غرضی بدانیم انقلاب اسلامی برای ایران و ایرانی چه کرده طبیعتا باید کارنامه مطول دستاوردهای چهار دهه انقلاب در حوزه‌های مختلف اعم از پیشرفتهای امنیتی و نظامی‌، توانمندی‌های علمی و پزشکی، دستیابی به فناوری‌های روز همچون هسته‌ای‌، نانو ‌، توسعه کم‌نظیر آموزش عالی‌، پیشرفتهای مهم در عرصه صنعت و کشاورزی، فرهنگ و هنر و... را مرور کنیم که یقینا در این وجیزه کوتاه نمی‌توان این همه توفیق را قلمی کرد اما به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید» فقط به چند نمونه از خدمات انقلاب اشاره می‌کنیم. یکی از آخرین این خدمات که برای عموم مردم قابل لمس و درک است همین موضوع مقابله موفقیت‌آمیز با ویروس کشنده و مرگبار کروناست. در شرایطی که این روزها کشورهای پیشرفته غربی همچون آمریکا از مهار این بیماری عاجز شده‌اند و با وجود واکسن‌های آنچنانی‌شان مثل فایزر و مدرنا و جانسون که آب مقطر نبودند(!) روزانه بالای یک میلیون نفر از مردمشان کرونا می‌گیرند و پس از دوسال هنوز روزانه بیش از هزار نفر می‌میرند اما در ایران اسلامی و با وجود تحریم‌های ناجوانمردانه که حتی دارو را هم برخلاف ژستهای بشردوستانه به ما نمی‌دهند نیروهای انقلابی موفق شدند با واکسیناسیون بیش از 60میلیون ایرانی طی چند ماه تا حد بالایی کرونا را مهار کنند و تعداد جان‌باختگان را به حدود 25نفر برسانند که البته همین عدد هم بالاست و ان‌شاءالله به مدد الهی در آینده نه چندان دور به صفر خواهد رسید. این دستاورد بزرگ قطعا به برکت انقلابی رخ داده که یکی از اصولش«می‌شود و می‌توانیم» با وجود سختی‌ها و مشکلات است. باز در همین قصه کرونا و در روزهای آغازین این بیماری عالم‌گیر‌، مردم جهان شاهد بودند در حالی که کشورهای به اصطلاح ابرقدرت در حال ماسک‌دزدی از یکدیگر بودند اما در ایران اسلامی و فقط با اشاره رهبر حکیم و عزیز انقلاب دهها میلیون ماسک تولید شد تا جایی که کشور به فکر صادرات این کالا افتاد. خدمت دیگر انقلاب در همین شرایط کرونایی اینکه با وجودی که این بیماری مشکلات اقتصادی مردم را مضاعف کرد اما بازهم به تدبیر رهبری انقلاب و توصیه ایشان به مواسات مومنین به همدیگر طی دوسال اخیر میلیونها بسته معیشتی علی‌الدوام از سوی ملت انقلابی تهیه شد و با احترام کامل در اختیار نیازمندان قرار گرفت. این خدمت بی‌منت در حالی انجام شده که کشورهای مدعی بازهم در این زمینه کارنامه سیاهی از خود به جای گذاشتند صف‌های چند کیلومتری در برابر مراکز اعطای یک وعده غذا در شبانه‌روز به محتاجان فقط نمونه‌ای از ناکامی غربی‌ها در این زمینه است. خدمت دیگر در همین حوزه بهداشت و درمان اجرای طرح واکسیناسیون ملی فلج اطفال به همت بسیجیان در سراسر کشور است که منجر به ریشه‌کنی فلج اطفال از ایران شد آنهم درحالی‌که کشورهای همسایه هرگز به این حد از موفقیت دست نیافتند. همچنین در حالی که پیش از انقلاب 3۰ درصد پزشکان ما وارداتی از بنگلادش، فیلیپین، هند و پاکستان بودند امروز از ۵۳ کشور جهان برای درمان به ایران می‌آیند و در ۲۷ رشته متخصص تربیت می‌کنیم.
یکی دیگر از خدمات انقلاب که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و قابل انکار نیست حفظ تمامیت ارضی کشور در طول هشت سال حمله ناجوانمردانه اغلب کشورهای دنیا به ایران اسلامی است. این دستاورد بی‌نظیر در حالی به همت نیروهای انقلابی رخ داد که در دوره پهلوی اول، رضاخان بدون یک دقیقه مقاومت، سرزمین ایران را به ارتش‌های متجاوز شوروی، انگلیس و آمریکا تسلیم کرد و دوره پهلوی دوم بحرین استان چهاردهم ایران با بی‌عرضگی محمدرضا پهلوی، تحویل انگلیس شد.
همان‌طور که در صدر این نوشتار تاکید شد فهرست خدمات انقلاب در این چهار دهه بسیار طولانی بوده و خارج از مقال است بنابراین فعلا به همین مقدار‌ اندک بسنده می‌کنیم تا به سایر شبهات بپردازیم.
یکی از شبهاتی که برخی مطرح می‌کنند اینکه با انقلابی بودن نمی‌توان به پیشرفتهای روز دست یافت! این شبهه غلط ناشی از دوگانه‌‌‌سازی‌های جعلی است که ریشه در همان افکار طاغوتی پیش از انقلاب دارد و از سوی روشنفکرنماها حتی درباره دین و دینداران هم مطرح شده است. اینان همواره طی یکصد سال اخیر تلاش کرده‌اند هواپرستی و شهوترانی خود را در پوشش‌های متمدنانه مخفی کرده و با هجمه به دین و بعدها هم انقلاب اسلامی بغض و کینه خویش را از دین مترقی اسلام و انقلاب برخاسته از آن عیان سازند. تجربه چهل و چندساله انقلاب به درستی بر بی‌اساس بودن شبهه فوق صحه می‌گذارد و همان فهرست بلندبالای پیشرفت‌های نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف به خوبی نشان می‌دهد چقدر انقلاب ما حامی هر نوع پیشرفت و توسعه واقعی است.
البته این دستاوردها در جایی به دست آمده که ما اعم از مردم و مسئولان به شعارهای انقلاب همچون «دین‌مداری»، «استقلال»، «مقابله با زر و زور و تزویر و اشرافی‌گری»، «ساده‌زیستی»‌، «می‌شود و می‌توانیم» و «خوداتکایی» پایبند بوده‌ایم. هر جا از این معیارها فاصله گرفتیم نه تنها توفیقی به دست نیامد بلکه مشکلاتمان مضاعف شد اگر امروز در اقتصاد مشکل داریم دلیل اصلی‌اش عدم اجرای نسخه انقلاب در این باره است. رهبری در بیانیه گام دوم تاکید کردند «انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌های دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده ‌اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن است. راه‌حلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرایی برای همه بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولت‌ها پیگیری و اقدام شود. بی‌گمان یک مجموعه‌ جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد. جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه‌ گرگ است خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء می‌شود.»
نکته پایانی اینکه حفظ ظاهر انقلابی به تنهایی نمی‌تواند شرط کافی برای انقلابی بودن باشد. چه بسا افرادی روزگاری با امام بودند و عکس‌های متعددی هم با معظم‌له دارند اما بعدها در مقابل آن شخصیت الهی صف‌آرایی کردند یا اشخاصی هر روز در رسانه‌های تحت مدیریت خود دم از خط امام می‌زنند ولی در همان رسانه‌ها تا می‌توانند
ضد شعارهای امام همچون بیگانه‌ستیزی‌، مقابله با اشرافیت‌، ولایتمداری و... می‌تازند. پس حساب افراد را باید از حساب انقلاب جدا کرد.

***************

 روزنامه وطن امروز**

نوعثمانی‌گری و چاه اردوغان برای قزاقستان/ مهدی گرگانی
 
طی یک هفته گذشته قزاقستان به مرکز بحران در منطقه آسیای مرکزی تبدیل شده است. این بحران که جرقه آن از افزایش قیمت گاز «ال‌پی‌جی» زده شد، نه‌ تنها محافل سیاسی داخلی در این کشور را به لرزه درآورد، بلکه به سرعت به یک موضوع منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شد و در نهایت منجر به اعزام نیروهای حافظ صلح از «پیمان امنیت جمعی» کشورهای بلوک شوروی سابق شد. 
بسیاری از تحلیلگران وقایع رخ‌داده در قزاقستان را تلاش ایالات متحده آمریکا برای انقلاب رنگی در منطقه خارج نزدیک روسیه خوانده و معتقدند آمریکا برای برهم زدن توازن قوا در آسیای میانه به سیاست قدیمی انقلاب‌های رنگی با روش و متدی جدید رو آورده است. برخی ناظران هم آن را یک زلزله سیاسی با هدایت و کنترل آمریکا و اروپا برای درگیر کردن روسیه در یک جبهه جدید و منحرف کردن تمرکز مسکو از اوکراین می‌دانند. فارغ از اینکه این تحلیل‌ها هر کدام می‌تواند درست باشد و برای آن می‌توان شاخصه‌ها و فکت‌های زیادی یافت، بحران در قزاقستان از دریچه ترکیه نیز باید مورد توجه و اهمیت قرار گیرد. 
1- «دولت باغچه‌لی» رهبر حزب حرکت ناسیونالیست ترکیه اخیرا در اقدامی جنجالی، نقشه‌ای را تحت عنوان نقشه «جهان ترک» به «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه هدیه داد که در آن تمام قلمروهای کشورهای دیگر را که ترک‌زبان هستند یا اقلیت‌های ترک و مسلمان دارند، جزو قلمرو کشور ترکیه محسوب کرده است. هدیه‌ای که باغچه‌لی به اردوغان داد، اقدامی برای تئوریزه و علنی کردن تفکرات عثمانی‌گری آنکارا و نقشه راهی برای مداخلات خارجی ترکیه در منطقه بود. این نقشه که مورد خوشایند اردوغان قرار گرفت، فهرست بلندبالایی از کشورهای بالکان و آسیای مرکزی و روسیه تا بخش‌هایی از چین با اقلیت‌های مسلمانان اویغور را به عنوان «سرزمین‌های ترکیه» یا «جهان ترک» نمایش می‌دهد. 
2- رسانه‌های ترکیه از زمان شروع بحران توجه ویژه‌ای به مساله قزاقستان داشتند که می‌توان آن را بازتابی از اراده و تمایل دولت ترکیه برای اثرگذاری بر تحولات موجود در این کشور دانست. در وهله اول ترکیه در رقابت با مسکو به دنبال جلوگیری از توسعه حوزه نفوذ روسیه در قزاقستان است و جدا کردن قزاقستان از حوزه نفوذ روسیه را پیش‌شرط اصلی برای سیاست‌های کلان خود در راستای جهان ترک می‌داند. روزنامه «کرار» ترکیه در سرمقاله خود می‌نویسد: روسیه به دنبال گسترش حوزه نفوذ خود است و این نگرانی وجود دارد که ولادیمیر پوتین در صدد است از قیام مردم قزاقستان به نفع خود سوءاستفاده کند. اما روزنامه «ینی‌شفق» صراحتا نگاه دولت ترکیه به بحران قزاقستان را در یادداشت خود بازتاب داد. نویسنده این یادداشت نوشت: روسیه «یک بازی بسیار خباثت‌آمیز را در آسیای مرکزی به راه انداخته» و انگیزه آن را ضربه زدن به «ابتکار ترکیه برای گرد هم آوردن کشورهای ترک» دانسته است. 
3- با این حال شواهد نشان می‌دهد ترکیه و رسانه‌های این کشور در حال فرافکنی علیه روسیه و تخریب وجهه این کشور و ارتباط دادن بحران قزاقستان به مسکو و کاخ کرملین هستند. این مساله با سیاست‌های غربی‌ها در آسیای مرکزی و مشخصا قزاقستان نیز همسو و هماهنگ است. در حالی که مقامات ترکیه در بدو بحران به ارائه هر گونه کمک نظامی و غیرنظامی برای مقابله با این غائله تاکید کرده بودند، رئیس‌جمهور قزاقستان به جای ترکیه از پیمان امنیت جمعی با محوریت روسیه درخواست کمک کرد و نیروهای حافظ صلح این سازمان برای کمک به نیروهای امنیتی وارد قزاقستان شدند. مساله مهم دیگر حضور عناصر خارجی و تروریست‌های منطقه‌ای در صفوف معترضان است. رئیس‌جمهور قزاقستان در این زمینه گفته است: شک ندارم این یک حمله تروریستی، یک اقدام تجاوزکارانه سازمان‌یافته و آماده شده علیه قزاقستان با مشارکت جنگجویان خارجی، عمدتا از کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان و خاورمیانه با هدف ایجاد هرج‌ومرج در قزاقستان برای تصرف قدرت در این کشور است. هر چند شواهد کمی درباره عامل پشت پرده حضور این تروریست‌ها در بحران قزاقستان وجود دارد اما ترکیه ید طولایی در استفاده از عناصر تروریست در بحران‌های منطقه‌ای از جمله سوریه، لیبی، قره‌باغ و... به منظور توسعه اهداف منطقه‌ای خود دارد. همچنین برخی منابع خبری می‌گویند پلیس آلماتی افراد مسلحی را بازداشت کرده است که همگی از ترکیه بازگشته و احتمالا توسط سازمان اطلاعات این کشور در راستای تشکیل امپراتوری اردوغان(!) تعلیم و آموزش دیده‌اند. احتمالا ایده‌آل ‌اردوغان این بوده است که در سایه این بحران، نظامیان ارتش ترکیه را به قزاقستان گسیل کند؛ درست مشابه کاری که در جمهوری آذربایجان در پی آغاز جنگ قره‌باغ کرد. 
4- دولت اردوغان در حالی به دنبال کندن چاه برای همسایگان است که خودش سال 2015 در حال فرورفتن در باتلاق کودتا بود و اگر کمک‌ها و حمایت‌های تمام قد ایران از رئیس‌جمهور ترکیه در شب کودتا نبود، احتمالا الان در ترکیه شاهد حکومتی غیر از حکومت آقای اردوغان بودیم. از سوی دیگر ترکیه طی یک سال گذشته با یک بحران شدید اقتصادی مواجه است و ارزش پول ملی این کشور در برابر دلار 100درصد کاهش یافته است. بسیاری از تحلیلگران عامل اصلی بحران اقتصادی در ترکیه را مداخلات خارجی آنکارا در منطقه می‌دانند؛ مداخلات نظامی که جز تحمیل هزینه‌های هنگفت و افت صنعت توریسم و کاهش درآمدهای ارزی این کشور دستاورد دیگری برای مردم ترکیه نداشته است.

**************

روزنامه خراسان**

تداوم محدودیت ها یا گسترش واکسیناسیون؟/ سید صادق غفوریان

تا امروز حدود 14 میلیون نفر واکسن دوز اول را هنوز دریافت نکرده اند. از سوی دیگر نیز تعداد دریافت کنندگان دوز اول، اکنون به رقم ناچیزی رسیده است. بنابر اعلام وزارت بهداشت، در آمار 24ساعته روزگذشته فقط 36 هزار نفر برای تزریق دوز اول مراجعه کرده اند که این رقم در نوع خودش و در مقایسه با رقم 14 میلیون واکسن نزن، نگران کننده به نظر می رسد. در واقع کاهش تعداد جمعیت «واکسن نزن ها» اکنون سرعت و روند بسیار کندی را طی می کند و این یعنی بخش قابل توجهی از جامعه، همچنان در سطح پرخطری از آسیب پذیری نسبت به کووید19 قرار دارند.  کارکرد واکسن از دیروز تا امروز بیش از یک سال از پیدایش واکسن های کووید19 می گذرد. در ابتدا تصور می شد واکسینه شدن به معنای خداحافظی تام و تمام با کروناست اما هرچه زمان گذشت و سویه های جدید این ویروس رخ نمایی کردند، حتی این فرضیه هم که با واکسیناسیون 70درصدی جامعه، ایمنی جمعی ایجاد می شود، رنگ باخت. اما یک «واقعیت» و کارکرد حیاتی واکسن ها که در یک سال گذشته همواره در تمام بررسی های آماری، مشاهدات و تجربه های بالینی در سراسر جهان، هرگز تضعیف و کم رنگ نشد، همین بود که واکسینه شده ها در برابر کووید19 حتی وحشی ترین سویه آن یعنی «دلتا» مقاومت بیشتری دارند و طبق آمار معتبر داخلی و خارجی در صورت ابتلا  تا 90 درصد از بستری شدن و حتی مرگ و میر مصون بودند و هستند.   یک تعریف جدید از واکسن خرداد 1399، هنگامی که فقط چهار ماه از پیدایش جهانی کووید19 گذشته بود، در نشست «آکسفام» (سازمان جهانی ریشه کنی فقر) اعلام شد که «جهان اکنون (خرداد99) به مدت 30 سال در مبارزه با فقر دچار عقب ماندگی شده است.»این هشدار، تازه آن زمان اعلام شد که فقط چهار ماه از همه گیری کرونا گذشته بود و دنیا هنوز از عمق فاجعه ای که در آن گرفتار شده بود، هیچ نمی دانست. اما حالا و با گذشت حدود دو سال از این بلای همه گیر که جهان و مافیها را ویران کرد و تکان داد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.باری! کووید19، این چنین همه فرضیه ها و حتی پایه های اقتصادی و علمی قدرت های جهان را زیر و رو کرد که اگر امروز جهان بخواهد، انگاره های پیشینی درباره واکسن کرونا را تغییر و تعریف جدیدی از آن ارائه دهد، به هیچ جا برنمی خورد. بنابراین تعریف جدید آقای لوئیس مانسکی، محقق و ویروس‌شناس دانشگاه مینه‌سوتا در ایالات متحده آمریکا از کارکرد واکسن های کرونا می‌تواند زمینه  درک واقع گرایانه تری را  به ما ارائه دهد. او هفته گذشته 6 ژانویه (16دی) این طور گفته است: «مردم ممکن است به‌اشتباه فکر کنند که واکسن‌های کووید۱۹ به طور کامل جلوی آلودگی به ویروس و ابتلا به بیماری را می‌گیرند؛ در حالی که این فرضیه کاملا اشتباه است. واکسن‌های کووید۱۹در دسترس ما عمدتاً برای جلوگیری از مرگ و میر و شدت گرفتن بیماری طراحی شده‌اند.» افزایش 77درصدی بستری ها طی یک هفته بنابر آن چه در رسانه های جهان می بینیم، این روزها اروپا و آمریکا غرق در سویه امیکرون هستند؛ سویه ای که شدت انتقال و سرایت پذیری بالایی دارد. دیروز خبرگزاری فرانس24 این طور نوشت: «مقام ارشد سازمان جهانی بهداشت در اروپا روز سه‌شنبه گفت که انتظار می‌رود بیش از نیمی از جمعیت اروپای447میلیون نفری طی شش تا هشت هفته آینده به امیکرون مبتلا شوند» و بعید به نظر می رسد، کشور ما نیز از موج امیکرون مصون بماند. چنان چه همین روزها ما هم در اطراف مان افرادی را تجربه می کنیم که عینا با همان علایم امیکرونی متداول در جهان به بستر بیماری می‌روند و طبق آمار خبرگزاری تسنیم که روز گذشته منتشر کرده، «از اول هفته جاری، نرخ بستری بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان‌ها در کشور 3/77 درصد صعود داشته است.» ضمن این که مسئولان کمیته های علمی ستاد ملی کرونا نیز هشدار داده اند اواخر دی و اوایل بهمن، این سویه در کشور به اوج خود خواهد رسید. قرنطینه و محدودیت یا واکسن؟ این جهان پرآشوب از کرونا، امروز به نقطه ای از تجربه زیست با کووید19رسیده است که جدا از برخی کشورها همچون چین که نوع حکمرانی خاص خود را دنبال می کنند، بقیه کشورها دیگر آن رویکرد ایجاد قرنطینه  و محدودیت های گسترده را دنبال نمی کنند.  اما همه آن ها رویکرد مصون سازی خود را بر «گسترش واکسیناسیون و تداوم پروتکل های بهداشتی»  نهاده اند چرا که دیگر نه بحران های اقتصادی و نه روان مردم امکان و اجازه «محدودیت سازی های گسترده» را نمی دهد. واکسن، واکسن و واکسن در شرایط کنونی به نظر می رسد، ثبات نسبی در آمار  روزانه  یا نبود آمار واقعی از تعداد مبتلایان به امیکرون (به دلیل کمبود کیت های متناسب با امیکرون)، ما را در یک غفلت جدی فرو برده است و هیچ کس هنوز نمی داند روزها و هفته های آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. از این رو، توجه به چند نکته برای هفته های پیش رو می تواند برای ما همچنان راهگشا باشد: 1- اهتمام بر اجرای مصوبه فراموش شده ستاد ملی کرونا مبنی بر واکسیناسیون اجباری اصناف و کارمندان 2- تجدیدنظر در شیوه های اجرای پروتکل‌های بهداشتی در محیط های جمعی 3- تسریع در تصمیم گیری واکسیناسیون کودکان (باتوجه به بیشتر آسیب پذیر بودن کودکان در برابر امیکرون) 4- اهتمام در تنوع بخشی به سبد واکسن ها به ویژه تهیه بیشتر واکسن های محبوب  5- و همچنان کوشش بیشتر در اقناع سازی واکسن نزن ها

 

 

**************

 روزنامه ایران**

خسارت‌های جبران‌ناپذیر ارزترجیحی /محمدرضا یزدی‌زاده

تخصیص ارز 4200 تومانی مانند هر طرح دیگری قاعدتاً منطبق بر یک‌ سری اهداف ارائه شده و قطعاً همچون هر طرح دیگری آثار منفی همراه داشته است. در تاریخ اقتصاد کشور بارها نتایج سیاست‌های منطبق بر ارزهای دو نرخی آزمون شده و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ایم که اقدام نادرستی است. اما مجدداً بنا به شرایط خاص و از آنجایی که همچنان گمان می‌شود راحت‌ترین راه‌ حل بهترین راه‌ حل است، برای چندمین بار ارز چند نرخی را اجرایی کردیم. اگر اهداف اجرای این سیاست را حمایت از مصرف‌کننده، کاهش قیمت برخی کالاهای ضروری برای مصرف‌کنندگان و کاهش تورم بدانیم باید بررسی کرد که آیا این طرح توانسته اهداف خود را محقق کند و چه آثار منفی‌ای برجای گذاشته است؟
زمانی که یارانه به کالای مصرفی اختصاص می‌یابد و از آنجا که مصرف، تابع درآمد است یعنی هرچه درآمد بالاتر رود، مصرف نیز افزایش می‌یابد، پس می‌توان گفت در این مرحله عملاً نقض غرض صورت گرفته است؛ یعنی ارزی برای کمک به اقشار کم‌درآمد اختصاص پیدا کرده که مصرف پایین‌تری دارند و چون درآمدشان پایین‌تر است، پس یارانه کمتری را هم دریافت می‌کنند، چون یارانه به تناسب مصرف داده می‌شود. در بحث کنترل تورم نیز بنا به دو دلیل چنین هدفی هرگز تحقق پیدا نکرد. نخستین مسأله سیستم نظارت بر توزیع است و نظارت به اینکه آیا یارانه به مصرف‌کننده رسیده یا خیر که به نظر این نظارت غیرممکن است. حتی همان مصرف‌کننده پردرآمدی که بیشتر مصرف می‌کند و سهم بیشتری از یارانه دارد کاملاً از یارانه منتفع نمی‌شود چون سیستم توزیع ایراد اساسی دارد و عملاً کاهش قیمت صورت نمی‌گیرد. از سوی دیگر زمانی که قیمت کالاهای مصرفی داخل پایین نگه داشته می‌شود قاچاق منفی روی می‌دهد؛ با این توضیح که اگر صادراتی هم انجام می‌شود در واقع صادرات ارز سوبسیددار کشور است. موضوع قاچاق و صادرات ارز باعث افزایش قیمت کالاهای داخلی می‌شود و این خود مجدداً نقض غرض است. نتیجه بسیار مخرب دیگر این سیاست آن است که تصمیم‌گیران از سوی مردم تصمیم می‌گیرند که بخشی از امکانات مردم را به مصرف کالاهای خاصی اختصاص دهند که نتیجه آن این است که دولت از درآمد حاصل از فروش ارز محروم می‌شود و تبعاتی همچون کسری بودجه، استقراض از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی و تورم را به همراه دارد که از جنبه دیگری اهداف طرح را زیر سؤال می‌برد. البته که تورم ایجاد شده مجدداً زندگی اقشار آسیب‌پذیر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اغنیا را منتفع می‌کند. یکی دیگر از نتایج مخرب تخصیص ارز 4200 تومانی که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، آسیب به تولید داخلی است؛ با این توضیح که وقتی به واردات کالا یارانه اختصاص می‌یابد نمی‌توان انتظار داشت آن کالا در داخل تولید شود چرا که تولید‌کننده دیگر توان رقابت ندارد. مشخصاً در رابطه با ارز 4200 تومانی که به مواد غذایی اختصاص یافت در واقع تولید این مواد غذایی در داخل به سمت صفر رفت و امنیت غذایی کشور به خطر افتاد. همچنین در بخش کشاورزی الگوی کشاورزی به‌هم ریخت. کشاورز به‌جای آنکه به دنبال کشت این محصولات برود به سمت کشت محصولات آب‌بر سوق داده شد که قابلیت صادرات دارند؛ این یعنی کشاورز به صادرکننده ارز تبدیل شد. بنابراین هیچ یک از اهداف متصور شده این سیاست محقق نشد و علاوه بر آن بزرگترین ضربه به تولید داخلی وارد آمد.
با این تفاسیر از کسانی که از ادامه این سیاست جانبداری می‌کنند باید پرسیده شود که دلیلشان چیست. وقتی هیچ‌یک از اهداف طرح محقق نشده است. حالا پس از تشریح و تبیین این سیاست و بررسی آثار مخربش این سؤال مطرح می‌شود که راهکار چیست. بدون تردید باید در اقتصاد به سمت قیمت‌های یکسان حرکت کنیم. چند نرخی بودن تخصیص منابع را به‌هم می‌ریزد. پیشنهاد می‌شود مابه‌التفاوت ارز به یک حساب یا صندوق مجزا تحت عنوان صندوق رفاه ملی واریز شود. البته که محل هزینه این صندوق باید کاملاً شفاف و مشخص باشد و با بودجه دولت ادغام نشود. یعنی صرف پرداخت یارانه نقدی به اقشار آسیب‌پذیر، بیمه همگانی و خدمات دیگر تأمین اجتماعی شود. در جمع‌بندی نهایی باید گفت حذف ارز 4200 تومانی یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این ضرورتی برای حرکت به سمت امنیت غذایی کشور، الگوی مناسب تولید و تحقق عدالت اجتماعی است که باید اجرا شود.

**************

روزنامه جوان**

تواضع مقابل امریکا تهاجم علیه مقابل روسیه!/ حمیدرضا شاه‌نظری

تأکید بر نقش ویژه روسیه در مذاکرات هسته‌ای و سپردن عنان اختیار ایران در مذاکرات به طرف روسی به عنوان مهم‌ترین محور عملیات رسانه‌ای-ادراکی طی هفته‌های اخیر از سوی رسانه‌های فارسی زبان غربی و بسیاری از فعالان اصلاح‌طلب در حال پیگیری است. البته کل شواهد و ادله این ادعا‌ها صرفاً استناد به مواردی، چون عکس مذاکره دونفره نماینده روسیه با نماینده امریکا یا برخی توئیت‌های نماینده روسیه راجع به روند مذاکرات است.

این خط رسانه‌ای که به صورتی هماهنگ و جبهه‌ای در جریان است، در واقع ادامه همان خط عملیات ادراکی است که با انتشار فایل صوتی مصاحبه آقای ظریف در اردیبهشت‌ماه امسال برجسته شد؛ فایلی که وظیفه تولید آن را مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دولت روحانی با مسئولیت حسام‌الدین‌آشنا بر عهده داشت و انتشار آن از سوی رسانه بدنام انگلیسی-سعودی «ایران اینترنشنال» انجام شد! خلاصه و چکیده سخنان آقای ظریف در آن مصاحبه، ساخت دوقطبی میدان- دیپلماسی و ادعای مخالفت روس‌ها با به نتیجه رسیدن مذاکرات و برجام بود. در آن فایل صوتی اینگونه انگاره‌سازی شد که «میدان» با بازی در پازل روسیه و نقش‌آفرینی به عنوان نیروی زمینی این کشور در سوریه مسبب واقعی شکست برجام بود وگرنه نه به برجام ایرادی جدی وارد است و نه امریکایی‌ها آن قدر‌ها هم که تصور می‌شود فریبکار و جنایتکار هستند! این ادعا را البته برخی دیگر از اصلاح‌طلب‌ها هم کم‌و‌بیش تکرار کرده‌اند. چندی پیش نیز صادق زیباکلام آن را مطرح کرد، ولی این تهمت به قدری ناجوانمردانه و غیرواقعی است که با واکنش شجاعانه آقای شمس‌الواعظین از چهره‌های سرشناس رسانه‌ای اصلاح‌طلب مواجه شد که برخلاف خط پروپاگاندای کنونی این جریان، آزادمنشانه و برای ثبت در تاریخ به آن پاسخ داد.
این روز‌ها به بهانه توئیت‌های آقای اولیانف تا عکس‌های منتشره از مذاکرات تا حتی مسائل کشوری مثل قزاقستان، تحلیل پشت تحلیل است که علاوه برشبکه رسانه‌ای ضدایرانی غرب، توسط ماشین پروپاگاندای اصلا‌ح‌طلبان ایرانی با مضمون برجسته‌سازی خطر روسیه و وادادگی ایران در برابر آن، تولید و ذهن مخاطبان با آن‌ها بمباران می‌شود.
در این خط تبلیغاتی مدام حوادث تاریخی کشورمان که مرتبط با روسیه است بازخوانی می‌شود و این انگاره بدیهی تلقی می‌شود که ظریف به عنوان نماد جریان اصلاح‌طلب در مذاکرات منتهی به برجام کاملاً حافظ منافع ملی بوده و در مقابل مذاکره‌کنندگان فعلی تماماً و دربست در خدمت منافع روسیه و در واقع مهره‌های این کشور هستند و در وادادگی در برابر روسیه کم از قاجار ندارند! این خط تبلیغی البته فراتر از دولت فعلی را نشانه رفته و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را پایان یافته تلقی و عنوان می‌کند که نظام به خاطر کینه و عداوت با غرب و از سر ناچاری به شرق پناه برده است. این جریان بدون خجالت نسبت به نتایج حاصله از سیاست سال‌های قبل دولت مورد حمایت خود مبنی بر مذاکره مستقیم با کدخدا، مجدداً تجویز می‌کند که بهتر است برای رفع سوءتفاهم‌ها و حل مشکلات با خود امریکایی‌ها به صورت مستقیم و رو در رو مذاکره صورت بگیرد. درباره این عملیات ادراکی- شناختی نکات زیر قابل توجه است:
- برای ادعا‌ها و برچسب‌زنی‌های فوق، صرفاً پیام‌های رسانه‌ای متعدد با محتوای تهییج‌آمیز، خشمگین‌کننده و تقریباً یکسان و با ادبیاتی شبیه به هم تولید و منتشر شده و هیچ حرف مستند، مستدل و عقلانی برای اثبات آن‌ها زده نشده است. در این خط رسانه‌ای با بزرگنمایی خطر روسیه و هم‌تراز قرار دادن قدرت این کشور با امریکا سیاست برابر این دو با ایران در شرایط کنونی، به تخریب تیم مذاکره‌کننده کنونی و حمله به سیاست‌ها و تاکتیک‌های نظام در مذاکرات و روایت واژگونه از آن پرداخته شده است. در حالی‌که آنچه در صحنه واقعی در حال رخ دادن است این است که هرچه زمان می‌گذرد از یک سو با انجام حداکثر تحریم‌های ممکن علیه ایران توسط دولت امریکا، اقتصاد کشور به شرایط تحریمی تا حد زیادی عادت و خود را با آن منطبق می‌کند و تحریمِ بیشتر، عملاً به صورت واقعی ممکن نیست و اثر چندانی ندارد و از سوی دیگر پیشرفت ایران در زمینه هسته‌ای شتاب می‌گیرد و دست ایران را هر روز پرتر و غربی‌ها را در موقعیت سخت‌تری قرار می‌دهد. در چنین شرایطی حتی واسطه شدن یک طرف ثالث از طرف ایران برای مذاکره با امریکا، نه تنها به معنای ضعف ایران نیست بلکه بیشتر یک تاکتیک دیپلماتیک برای تحت فشار قرار دادن امریکا و بالا بردن توان چانه‎زنی ایران است.
- فارغ از غیرمستند و غیرمستدل بودن ادعا‌های مطرح شده در پروپاگاندای فوق، صاحبان و نشردهندگان آنها، افراد مستقل و بی‌طرف نیستند که بتوان به حرف‌هایشان اعتنا کرد و آن‌ها را در ادعاهایشان صادق و غیرذی‌نفع دانست! نشر دهندگان این خط تبلیغاتی یا آن دسته از رسانه‌های غربی هستند که مأموریت پروپاگاندا علیه دولت و ملت ایران برای پیگیری اهداف خود را دارند یا اعضا، وابستگان و نزدیکان یک جریان سیاسی شناخته شده هستندکه به همنوایی با غرب و غرب‌دوستی مشهور بوده و این حب و علاقه به قدری است که راجع به ستایش‌های آن‌ها از غرب و نگاه عاطفی آن‌ها حتی به مذاکره‌کنندگان اروپایی و امریکایی می‌توان مثنوی هفتاد من نوشت!
- به گواه تحولات چهل و اندی ساله پس از انقلاب، جمهوری اسلامی همواره سیاست مستقل خود را پیگیری نموده و برای پیشبرد آرمان‌های انقلابی، منافع ملی و امنیت خود از هیچ کس اجازه نگرفته و به کسی باج نداده است. حتی در زمانی که جریان خوش‌بین به غرب در رأس دولت قرار داشت که ماحصل آن، پذیرش توافقی سست و شکننده، یکجانبه و بدون دریافت تضمین‌های واقعی از غرب برای عدم نقض آن و صرفاً با اعتماد به تضمین بودن امضای یک شخص (جان کری) بود، باز هم نظام جمهوری اسلامی برای خوشامد غرب از برنامه‌های خود برای ناکام گذاشتن طرح‌های غرب و امریکا در منطقه غرب آسیا و نیز افزایش توانمندی دفاعی و موشکی دست نشست و سیاست مستقل خود را ادامه داد و این از هوشمندی ایران بود که کشوری مثل روسیه را برای ناکام گذاشتن پروژه ضدایرانی صهیونیستی- تکفیری وارد صحنه نمود و عملاً نیروی هوایی این کشور برای پیشبرد برنامه‌های عملیاتی نیرو‌های مقاومت در زمین به کار گرفت.
- در روز‌های آینده آقای رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور ایران سفری به روسیه خواهد داشت که این سفر می‌تواند دستاورد‌های زیادی برای کشور در حوزه‌های اقتصادی و دفاعی داشته باشد و به نظر می‌رسد یکی از علل پررنگ شدن این خط تبلیغاتی توسط جریان غرب‌گرا در مقطع کنونی، تحت‌الشعاع قرار دادن این سفر است که با هدف به حاشیه بردن و تلاش برای تضعیف روابط ایران با روسیه به عنوان دولتی که در شرایط کنونی بر سر مسائل متعدد از جمله تقابل با امریکا با ایران منافع مشترک دارد انجام می‌شود. در پایان باید از فعالان رسانه‌ای اصلاح‌طلب که برای یک توئیت طعنه‌آمیز اولیانوف (نماینده روسیه در مذاکرات) خطاب به ظریف گریبان چاک می‌کنند و فریاد به یغما رفتن عزت ملی سرمی‌دهند پرسید چرا زمانی که در میانه مذاکرات مستقیم آقای ظریف با امریکایی‌ها، وندی شرمن (مذاکره‌کننده ارشد امریکا در دوره ظریف) با توهین به ۸۵ میلیون ایرانی گفت: «فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است.»‌رگ غیرت شما نجنبید و آتش خشم و فریادتان برای توهین آشکار یک مقام رسمی امریکا به ۸۵ میلیون ایرانی بلند نشد؟!

**************************************************************

 

 

 

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: