ذهنیت نسلهای گذشته از نامگذاری سالها در ایران کهن به عناوین باستانی بر میگردد و در افسانههای دوران قدیم درباره علت این نامگذاری، داستانهایی وجود دارد که با بدیهیات ذهن آدمی نیز سازگار نیست. این نامها سالیان درازی بر تارک سالهای هجری شمسی مینشست و از نمادهای آنها در صفحات تقویمها و سالنامهها و هرچیزی که با سال جدید مرتبط بود، استفاده میشد. نامگذاریهایی که نه تنها هیچ سودی برای زندگی مردم نداشت، بلکه موجبات رواج هر چه بیشتر خرافه در میان آنها میشد.
نمادی خوش یُمن بود و نمادی دیگر بد یُمن، نمادی نشانه نعمت بود و نمادی نشانه نقمت و دهها دلیل بیپایه و اساس برای اسم سالها عنوان میشد و چون مردم ایران پیوند دیرینهای با قصه دارند، همین داستانها سینه به سینه از نسلی به نسلی منتقل میشد. از این نامها هنوز هم ردپایی در آداب و سنن ایرانی برجای مانده؛ اما نسلهای امروز اهمیتی به آنها نمیدهند.
اما در سطحی متفاوت و نگاهی کلانتر، فصل جدیدی از نامگذاری سالها از دهه 70 در جمهوری اسلامی رایج شد و آن انتخاب نام یا شعار برای یک سال بود. رهبر معظم انقلاب برای اولین بار در پیام نوروزی سال 1378 نامی برای سال برگزیدند و این موضوع پس از آن در طول حدود نیم قرن گذشته، این نامگذاری و انتخاب شعار فراخور شرایط و موقعیت و با لحاظ مقتضیات زمان به صورت یک سنت انجام میشود و همه ساله گوشها بر امر رهبر حکیم انقلاب است تا ببیند چه نام و شعاری برای سال جدید برگزیدهاند.
درباره فلسفه نامگذاریها نظرات گوناگونی وجود دارد. برخی این اقدام رهبری را در راستای تعیین نقشه راهی برای مدت زمان یک ساله کشور و ملت میدانند که در پرتو آن همت و اراده مسئولان و مردم بر پیمودن یک مسیر مشخص قرار بگیرد و نتایج روشنی از آن حاصل شود. عدهای هم علت این انتخاب عناوین را جلب توجه همگانی به یک مشکل و نقیصه میدانند که حاکی از اشراف دیدهبان انقلاب به مسائل کلان و راهبردی کشور و نشانه ژرفاندیشی و دوراندیشی ایشان است که میخواهد با وحدت و اتحاد و عزم و اراده ملی مشکل یا مانعی را از سر راه پیشرفت کشور بردارد.
با همه این دیدگاهها و نظرها ممکن است برای برخی این پرسش پیش بیاید که این نامگذاریها تا چه حد در رفع مشکلات یا رسیدن به اهداف مورد نظر مؤثر بوده و آیا اصلاً صرف نامگذاری تأثیری در تحقق یک شعار دارد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت، هدف از تعیین نام و نماد و شعار مشخص برای یک سال لزوماً به معنای تحقق کامل آن هدف یا رفع کامل آن مشکل نیست؛ بلکه هوشیار کردن آحاد جامعه اعم از مردم و مسئولان نسبت به یک موضوع مهم ملی است که متعاقب آن انگیزههایی برای رسیدن به آن هدف، به فعل در میآیند و فضای عمومی جامعه نیز برای نیل به این هدف مشخص مهیا میشود. این در کنار اقداماتی است که دولت و حاکمیت در قالب برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای رسیدن به آن هدف طراحی و دنبال میکند و نتیجه آن گامهای مؤثری بوده که در طول این سالها برداشته شده؛ اما نیازمند همت مضاعف برای تحقق کامل است.