صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۳۹۲
محمد صادق کوشکی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی اذعان دارد که شرایط ناشی از جنگ داخلی در سوریه، حجم گسترده خسارات و خرابی‌های و اقتصاد بحران زده این کشور شرایطی را رقم زده است که بشار اسد به دنبال پیگیری سیاست خارجی متوازن با همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد.
 هفته جاری شاهد حضور چراغ خاموش بشار اسد در ایران بودیم؛ سفری که تنها به فاصله دو ماه از حضور رئیس جمهوری سوریه در امارات انجام شد. پیرو این نکته بسیاری از تحلیلگران، کارشناسان و ناظران امر پیرامون دلایل این سفر بر این باورند که اساساً بشار اسد با هدف رفع نگرانی های جمهوری اسلامی ایران از حضورش در امارات متحده عربی به عنوان کشوری که در کنار بحرین از ۱۵ سال ۲۰۲۰ و با امضای توافق ابراهیم روابط خود را با اسرائیل آغاز کرده است پا به تهران گذاشت. در کنار آن برخی هم در یک نگاه عمیق تر بر این باورند که سفر همزمان بشار اسد به امارات متحده عربی و جمهوری اسلامی ایران در بازه زمانی کمتر از دو ماه می تواند نشانه ای از آغاز یک سیاست خارجی متوازن و پراگماتیک باشد. 

بعد از سفر بشار اسد به ایران دو سناریو در رابطه با دلایل حضور چراغ خاموش رئیس جمهور در تهران مطرح شده است؛ نخست تلاش دمشق برای رفع نگرانی ایران پیرامون سفر اسد به امارات و دیگری خیز سوریه برای پیش بردن یک سیاست خارجی متوازن. به باور شما کدام یک از این دو سناریو نزدیک به واقعیت است؟

در عالم سیاست و دیپلماسی قطعاً نمی توان این دو سناریو را نافی همدیگر دانست. به این معنا که تلاش سوریه برای رفع نگرانی ایران در خصوص دیدار اسد با مقامات امارات می‌تواند بخشی از همان سیاست خارجی متوازنی باشد که دمشق سعی دارد بعد از جنگ داخلی آن را در پیش بگیرد. ببینید اکنون سوریه در یک دوره گذار قرار دارد. اگرچه هنوز برخی از مناطق این کشور تحت تسلط اشغالگران است، اما به هر حال جنگ داخلی در این کشور پایان یافته است. بنابراین دولت به فکر بازسازی سوریه است. برای این مهم به حمایت مالی حدود ۱۰۰ میلیارد دلاری در جهت بازسازی سوریه نیاز است و چون اقتصاد این کشور با یک بحران ناشی از جنگ داخلی تقریباً ۱۰ ساله و حجم گسترده ای از خرابی ها و خسارت ناشی از این جنگ دست و پنجه نرم می کند لذا هیچ راهی به جز یک سیاست خارجی متوازن و برقراری روابط با همه کشورهای فرامنطقه ای و منطقه ای برای تحقق این هدف و کسب سرمایه وجود ندارد. بنابراین سوریه مجبور است روابط منطقه ای و فرامنطقه ای خود را با محوریت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دوباره از سر بگیرد تا بتواند منابع مالی لازم را برای بازسازی سوریه کسب کند.

با اینحال نکته اینجاست که ما شاهد سفر بشار اسد به امارات هستیم؛ کشوری که در ماه عسل با اسرائیل به سر می برد. با توجه به این نکته آیا ابوظبی با مدیریت تل آویو به فکر گسل ایران و سوریه نخواهد بود؟

بشار اسد به خوبی می داند که چه کشورهایی در منطقه و یا چه بازیگران فرامنطقه‌ای باعث آغاز جنگ داخلی در سوریه شدند و با حمایت های گسترده مالی و تسلیحاتی خود چه جنایت هایی را در این ده سال به بار آوردند و مسئول خسارات و خرابی های امروز سوریه چه کشورهایی است؟ اما همانگونه که گفتم اکنون سوریه در وضعیت اقتصادی خوبی قرار ندارد و هیچ منبع مالی هم برای بازسازی در اختیار ندارد. لذا مجبور است با یک سیاست خارجی متوازن به سمت کشورهایی برود که از بانیان جنگ داخلی در سوریه بوده اند. این به معنای اجازه دادن دمشق به ابوظبی برای ایجاد گسل با تهران نیست. ضمنا ایران بهتر از سوریه می داند که در جریان جنگ داخلی این کشور چه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نقش آفرین بودند، اما تهران هم به خوبی می داند که سوریه هیچ راهی به جز یک سیاست خارجی متوازن برای کسب حمایت های مالی در جهت بازسازی ندارد. 

اگر تحلیل شما در باب ضرورت و اجبار دمشق برای اتخاذ سیاست خارجی متوازن را بپذیریم آیا این امکان وجود ندارد که خود دمشق پشت ایران را خالی کند؟

همانگونه که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم و باز هم تکرار می کنم برقراری روابط سوریه با کشوری مانند امارات و احتمالا دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس به معنای تغییر راهبردی در سیاست خارجی سوری ها نیست، بلکه یک روش از سر ناچاری برای کسب منابع مالی در جهت بازسازی سوریه است وگرنه بشار اسد به خوبی می داند کشورهای بانی اصلی جنگ داخلی و ویرانی سوریه همین کشورها هستند. بنابراین دمشق ریسک کنار گذاشتن ایران و رفتن به سوی این بازیگران را نمی پذیرد. با اینحال برای بازسازی سوریه مجبور است روابط و مناسبات خود را با همین بازیگران بانیِ ویرانی سوریه از سر بگیرد، اما در عین حال دمشق از نظر امنیتی و دفاعی کماکان تا مدت ها به دو کشور روسیه و ایران نیازمند است. پس همان گونه که سوریه برقراری روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را یک انتخاب نمی داند، بلکه یک اجبار و الزام است از آن سو نیاز به حمایت نظامی و دفاعی روسیه و ایران هم نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. از طرف دیگر لزوما این دو بُعد نافی همدیگر نیستند. افزون بر آن اساسا سیاست و دیپلماسی اقتضا می کند که کشورها یک رفتار هوشمندانه را در پیش بگیرند که بیشترین سود و در عین حال کم ترین هزینه را برای آنها در پی داشته باشد، به ویژه سوریه که گزینه‌های چندان زیادی ندارد. 

سوالی که ذهن من را درگیر کرده ناظر بر این است که چرا سوریه برای اولین کشور در منطقه خاورمیانه امارات متحده عربی را انتخاب کرده است؛ کشوری که در کنار بحرین از ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ و ذیل امضای پیمان ابراهیم روابط رسمی خود را با اسرائیل آغاز کرده است؟ چرا عمان، کویت و کشورهای این چنینی در صدر سیاست خارجی متوازن بشار اسد نیستند؟ 

چون امارات متحده عربی اولین کشوری در سطح منطقه بود که بیشترین در باغ سبز دیپلماتیک را به سوریه برای احیای روابط نشان داد؛ حتی اماراتی ها در کمک مالی به سوریه برای بازسازی کشور پیشگام بودند. ضمن این که در بین کشورهای عربی یکی از اولین کشورهایی که سفارت خود را بعد از جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۸ بازگشایی کرد امارات متحده عربی بود. اما در پاسخ به سوال شما پیرامون روابط رژیم صهیونیستی با امارات هم باید بگویم که این مسئله نمی‌تواند در سیاست خارجی متوازن سوریه چندان موثر باشد. چون پیش از آغاز جنگ داخلی در سوریه شاهد بودیم که سوری ها بیشترین حجم روابط تجاری و اقتصادی با ترکیه داشتند، کشوری که در همان زمان نیز روابط گسترده اقتصادی و تجاری با رژیم صهیونیستی داشته است. ضمن اینکه یکی از جدی ترین حامیان روسیه از خاندان اسد روسیه است، ولی روسیه در عین حال حمایت جدی و گسترده ای از امنیت رژیم صهیونیستی از گذشته تا به اکنون داشته و دارد. این مسائل لزوماً پارامتر تعیین‌کننده‌ای در تبیین حدود و ثغور سیاست خارجی متوازن بشار اسد برای گرفتن کمک در جهت بازسازی سوریه نخواهد بود. من گفتم شدت اجبار و نیاز سوریه به کسب منابع مالی تا جایی است که اسد مجبور است با بانیان جنگ داخلی، خرابی و ویرانی های این کشور رابطه خود را از سر بگیرد.

به بازسازی سوریه اشاره داشتید آیا بشار اسد امکان دارد ایران را در این مهم شریک جدی قرار ندهد و به سمت کشورهایی مانند چین برای بازسازی و رونق تجاری گرایش پیدا کند؟

پیشتر هم عنوان کردم و باز هم تاکید می‌کنم سوریه از آن دست کشورهایی است که گزینه های چندان زیادی برای روابط دیپلماتیک ندارد. بنابراین مجبور است بزرگترین، مهم ترین و قوی ترین حامی خود در منطقه خاورمیانه یعنی جمهوری اسلامی ایران را، حداقل در حوزه نظامی و دفاعی تا مدت ها حفظ کند و در عین حال به سمت برقراری روابط با دیگر کشورها برود. از این رو بشار اسد باید نهایت دقت و هوشمندی را در دیپلماسی خود به کار گیرد که ضمن حفظ دوستان و متحدان خود در منطقه و فرامنطقه به نحوی عمل کند که از ظرفیت اقتصادی و تجاری دیگر کشورها برای بازسازی سوریه نهایت استفاده را ببرد. این یک عقلانیت است و منافاتی هم با امنیت و خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در منطقه ندارد. در خصوص مشارکت در بازسازی سوریه هم اتفاقاً بارها و بارها جمهوری اسلامی ایران از عبور این کشور از فاز جنگ داخلی و رفتن به سمت بازسازی استقبال کرده است. در این رابطه ایران علاوه بر حمایت دیپلماتیک در کنار کشورهایی مانند چین هم وارد گود شده است تا در بازسازی سوریه نقش آفرینی داشته باشد. یعنی همان گونه که جمهوری اسلامی ایران در نابودی تروریسم موفق بوده است سعی دارد در بازسازی سوریه هم موفق جلوه کند. اتفاقا در همین سفر بشار اسد به ایران یکی از محورهای جدی دیدار گفت وگوهای وی با مقامات ما مشارکت جمهوری اسلامی ایران در بازسازی سوریه بود. بنابراین هیچ کشوری نمی‌تواند جای ایران را در سوریه بگیرد.

 

 

دیپلماسی ایرانی 

نام:
ایمیل:
نظر: