نخبگی در فیزیک ، ریاضی و تحصیل دردانشگاههای تگزاس و برکلی کالیفرنیا و نائل شدن به درجه دکتری فیزیک پلاسما باعث نشد که به پیشنهاد های وسوسه انگیز نهادهای آمریکا برای ترجیح پول،مسوولیت و زرق و برق آری بگوید و در آنجا بماند.
آری شهید چمران را می گویم،دانشمندی که همه لذت زندگی در آمریکا را رها کرد و وارد دورانهای بسیار سختی از زندگی شد او زندگی اش را محل مبارزه کرد به گونهای که هیچ استاد و دانشجویی شجاعت قدم گذاشتن در این عرصه را نداشت.
برق پول،مقام و زندگی در آمریکا چشمان شهید چمران را نابینا نکرد،بلکه او بیدارتر شد و به امور مسلمانان در مصر،لبنان،فلسطین،سوریه و ایران بسیار حساس شد.
چمران پس از اینکه شکست ذلت بار اعراب در جنگ شش روزه با رژیم صهیونیستی را دید، محیط آمریکا برایش تنگ و قفس آمد، به مصر رفت و به مدت دو سال در سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی شرکت کرد سپس به دعوت امام موسی صدر در لبنان اقامت کرد و در مدرسه جبل عامل در میان فقیر ترین و ضعیف ترین اقشار کودکان و نوجوانان مستقر شد و کارهای فرهنگی و نظامی خود را شروع کرد.
شهید چمران گویا امروز مقاومت را می دید و شاخه نظامی امل و حرکتالمحرومین را به وجود آورد. او اولین حکم نظامی را در سن 15 سالگی به سید حسن نصرالله برای مسئولیت نظامی در روستای خود تقدیم کرد واکنون جهان اسلام به قدرت حزب الله که سید حسن نصرالله رهبری آن را به عهده دارد افتخار می کند.
هدف دیگرچمران هم از حضور در لبنان تربیت نیروهای ایرانی نیز بود تا آماده باشند که در ایران به انقلاب کمک کنند.
شهید چمران در چنین شرایطی میگفت «ما ایرانیها را برای انقلاب تربیت کنیم». تعداد زیادی از شاگردان او؛ هسته اولیه سپاه را تشکیل دادند و حتی کادری داشت که در همان لبنان و فلسطین آموزش دیدند وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به یاری انقلاب آمد و در مجلس اول به نمایندگی از مردم وارد مجلس شد .
مناجات های عارفانه شهید چمران گویای آن است که وی فقط یک مبارز خستگیناپذیر نبوده بلکه ایشان در نیایش هایش به گونهای با خدا سخن می گوید که انگار خود را در خدا محو کرده است.
شهید چمران در یکی از نیایش های خود پس از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، این سان خدا را شکر گفت:« خدایا، مردم آن قدر به من محبت نموده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار نموده اند که به راستی خجلم و آن قدر خود را کوچک می بینم که نمی توانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایسته اینهمه مهر و محبت باشم.» او بعد به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.
اما علیرغم اینکه بعدها هم وزیر دفاع شد آنچه او را خشنودتر می کرد شکار تانکها در خطوط مقدم جبهه ها بود.
شهید چمران در کنترل ناآرامیها و شورشیان کردستان، مریوان و پاوه نقش بسیار مهمی داشت و از نیروهای ارتش و سپاه در این راه استفاده کرد.
مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴۹ سالگی به شهادت رسید.
امام خمینی(ره) در مورد این شهید عزیز میفرمایند: «ملت شهیدپرور ما سربازی را (شهید چمران ) از دست داد كه در جبهههای نبرد با باطل چه در لبنان و چه در ایران حماسه آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود.»
نگاه شهید چمران به ولایت فقیه هم یک نگاه متعالی است :«من نمیگویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد میکنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمیدهد و به نوعی به او معصومیت میبخشد.»
آری با همین نگاه است که با نفس مسیحای خود از مصر،لبنان،سوریه و فلسطین به تربیت نسلی از گروههای مقاومت شیعه و اهل سنت می پردازد که امروز پیروزیهای غرور آفرینی را خلق می کند که باعث فخر همه مسلمانان آزاده است.