پی نوشتی برای آقای اژه ای !
نشست رئیس دستگاه قضا با مدیران رسانه ها به مناسبت گرامی داشت روز خبرنگار بهانه ای شد که او از تاثیر قوه قضاییه بر دو مسئله کلان کاهش سرمایه اجتماعی و افت کارآمدی که کشور در گیر آن است سخن بگوید. در واقع شاید بتوان گفت دو مسئله کشور یکی در زمینه نرم افزاری ، کاهش سرمایه اجتماعی و دیگری در زمینه سخت افزاری ضعف شدید در کارآمدی است. در موضوع کاهش سرمایه اجتماعی، قوه قضاییه اولا با پیگیری حقوق عامه و ثانیا با انجام ندادن یک سری از فعالیت ها که مورد حمایت اکثریت جامعه نیست می تواند در افزایش سرمایه اجتماعی حاکمیت تاثیرگذار باشد،اما در موضوع کمک به افزایش کارآمدی به نظر میرسد اولا تمرکز بر ترک فعل های متولیان و مسئولان در تمامی سطوح به خصوص دانه درشت ها و ثانیا تمرکز بر رفع موانع تولید در مراحلی که پرونده ها وارد پروسه قضایی شده می تواند در ارتقای سطح کارآمدی موثر باشد.از این واقعیت نمی توان چشم پوشید که ظرفیت های نظارتی و قانونی قوه قضاییه برای احیای امید در جامعه کم نیست.البته این نکته را باید مد نظر داشت که اولویت بندی در پیگیری حقوق عامه و ترک فعل مسئولان و متولیان یکی از مهم ترین ملاحظاتی است که باید مد نظر قرار گیرد که مهم ترین شاخص آن تاثیر بیشتر در افزایش میزان امیدواری در جامعه است. براین اساس به چند نکته که در افزایش سرمایه اجتماعی و احساس کارآمدی موثر هستند، اشاره می شود: 1. بی تردید یکی از مصادیق پیگیری حقوق عامه را می توان پاسخگویی مسئولان و متولیان دستگاه ها و سازمان های دولتی و خصولتی و خصوصی و حاکمیتی در قبال رسانه دانست .مسئله ای که راه را برای شفافیت عملکرد، پاسخگویی و مسئولیت پذیری ، خودکنترلی و نظارت عمومی باز میکند. در این زمینه البته قانونی همچون قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مصوب بهمن ماه 1387 و بستر و زیر ساختی همچون سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات فراهم شده است اما به دلیل ضعف ضمانت های اجرایی در متعهد کردن دستگاه های مختلف برای پاسخگویی و در اختیار قرار دادن اطلاعات، این سامانه عملا طی بیش از 10 سال گذشته کارایی خیلی زیادی نداشته و حتی مردم و برخی کارشناسان تا حد زیادی از وجود آن بی اطلاع هستند ؛ موضوعی که به نظر می رسد رئیس دستگاه قضا بتواند در پیاده سازی آن به عنوان مهم ترین عامل در نهادینه کردن پاسخگویی دستگاه ها کمک کند. 2. از حق نباید گذشت که آقای اژه ای به دلیل آن که از بدنه دستگاه قضا بوده و لذا به نقاط ضعف و قوت دستگاه قضا اشراف دارد در یک سال گذشته بزرگ ترین نقاد دستگاه قضایی در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری و ساز و کارها بوده است .رویکردی کم نظیر که تقریبا در گذشته قوه چندان سابقه ندارد، موضوعی که انصافا به خودی خود قابل تقدیر است ،چرا که تابوی ندیدن نقاط ضعف یا اشکالات را شکست. اما آن چه که در این حوزه قابل مطالبه از رئیس دستگاه قضاست این است که این ظرفیت نقادی دستگاه قضا در رسانه ها نیز نهادینه شود تا رویکردی منحصر به شخص و دوره ایشان نماند. 3. اگر کشور را درگیر یک تهاجم ترکیبی بدانیم که یکی از ابعاد جدی آن تهاجم رسانه ای است طبیعتا خبرنگاران و رسانه ها، سربازان و افسران این جنگ نرم هستند. تهاجمی که در آن « روایت اول » نقش بسزایی بازی میکند ،در واقع آن رسانه یا آن جبهه ای دست برتر را دارد که بتواند« روایت اول » را از یک واقعه و خبر ارائه کند. موضوعی که سرعت در آن نقش اول را دارد و طبیعتا احتمال خطر را افزایش میدهد ،مسئله ای که برای رسانههای خارج مرز تقریبا هیچ محدودیتی ندارد و در مقابل رسانه های داخلی با مجموعه ای از اتهامات کلی همچون «نشر اکاذیب ، تشویش اذهان عمومی و افترا » مواجه هستند اتهاماتی که چنان کلی و موسع در تفسیر پذیری هستند که به طور کل دست رسانه را در دفاع از خود می بندد و کاملا موضوع را در اختیار قاضی قرار میدهد. مسئله ای که به نظر می رسد آقای اژه ای با توجه به رویکردی که رسانه ها دارند میتوانند با شفافیت قانون و مصادیق به رفع آن کمک موثری کنند. 4. اصلاح و عملیاتی کردن قانون سوتزنی علیه فساد به عنوان یکی از ابزارهای مهم مردمی و رسانه ای که می تواند کمک بسیاری به مقابله با فساد به ویژه از درون آن دستگاه کند، ضرورت دارد. لذا ایجاد ضمانت های اجرایی لازم ، مصونیت بخشی به فرد سوت زن و تعیین پاداش های مشخص و عملیاتی کردن آن باید به طور جدی دنبال شود تا این ابزار مهم مقابله با فساد بی خاصیت نماند. 5. یکی از مطالبات رهبر انقلاب طی سال های اخیر در مورد شفافیت و اطلاع رسانی درباره تخلفات در قوه قضاییه است. موضوعی که گرچه هزینه داخلی و بیرونی دارد اما به دلیل ثمرات آن در احیای اعتماد اجتماعی به نظر میرسد رئیس دستگاه قضا باید به آن به رغم فشارهای داخلی احتمالی که طبیعی است اهتمام ویژه ای داشته باشند بحثی که البته نیاز به پیوست رسانه ای دارد و نباید آن را به اطلاع رسانی های محدود منحصر دانست.
این همه ارزش داشت؟(یادداشت روز)
همین الان اگر مشغول خواندن این یادداشت در رایانه شخصیتان یا گوشی همراه هوشمندتان و یا سایر وسایل الکترونیکی هستید؛ میزان قابل سنجشی از انرژی الکتریکی را مصرف میکنید. احتمالا حین مطالعه در این روز گرم تابستانی ناگزیر به استفاده از وسایل سرمایشی خواهید بود و یا شاید احتیاج به یک لیوان آب خُنک برای کاهش دمای بدنتان پیدا کنید؛ فرقی نمیکند در هرکدام از این موارد شما باز هم ناچار به بهرهگیری بیشتر از انرژی الکتریکی هستید. روشنایی خانهتان، بخشی از تغذیه و پختوپز روزانهتان، قسمتی از حملونقل درونشهریتان، همه تراکنشها و فعالیتهای بانکیتان، استفاده از خدمات دولتیتان و در صورت نیاز بهرهگیری از تجهیزات پزشکی برای تشخیص و درمان سادهترین بیماریتان و... همگی بدون مصرف انرژی الکتریکی ممکن نیست. انرژی بهصورت عام و مشخصا انرژی الکتریکی فقط بر سر سفره شما نیست بلکه با لحظهلحظه زندگیتان درهمآمیخته است. حالا شاید بد نباشد که بدانید فقط یک واحد از نیروگاه هستهای بوشهر با ظرفیت محدود و در همین سالهای معدود از فعالیتش تقریبا بهاندازه یک چهارم تمام سدهای کشور برق تولید کرده است. البته راههای دیگری نیز برای تولید برق وجود دارد؛ استفاده از سوختهای فسیلی همچنان رایجترین شیوه تولید برق در نیروگاهها محسوب میشود اما اگر مخاطرات آلایندگی محیطزیست و لزوم تنوع در سبد منابع تولید انرژی الکتریکی را در نظر بگیریم آیا رقیبی جدی برای نیروگاههای هستهای وجود دارد؟ اولین و سادهترین پاسخ به این سؤال، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در نیروگاههای خورشیدی و بادی است اما همیشه سادهترین جواب، بهترین جواب نیست. طبق گزارش رسمی «هیئت بیندولتی تغییر اقلیم»(IPCC) وابسته به سازمان ملل متحد، یک نیروگاه خورشیدی به ازای تولید هر کیلووات ساعت(KWh) انرژی الکتریکی، 48 گرم دیاکسید کربن تولید میکند، این رقم برای یک نیروگاه هستهای تنها 12 گرم به ازای هر کیلووات ساعت است. در واقع آلودگی کربنی بهعنوان یکی از اصلیترین شاخصههای مورد ادعا در تغییرات اقلیمی منجر به گرمایش زمین، طی فرآیند تولید برق از انرژی خورشیدی چهار برابر بیشتر از نیروگاههای هستهای است. یک آمار جالب دیگر هم وجود دارد؛ برای تولید 1000 گیگاوات ساعت(GWh) انرژی الکتریکی از طریق تابش خورشید در نیروگاههای خورشیدی به حدود 16 هزار تُن مصالح احتیاج دارید در حالی که نیروگاههای هستهای همین میزان انرژی را با صرف هزار تُن مصالح در اختیار شما قرار میدهند. همچنین تنوع مصالح مصرف شده برای ساخت یک نیروگاه خورشیدی نزدیک به دو برابر یک نیروگاه هستهای است. اینها به معنی مصرف منابع بیشتر در ساخت نیروگاههای خورشیدی و در نهایت تولید پسماند بیشتر است. حالا بیایید به آمار ضایعات این دو نیروگاه نگاهی بیندازیم؛ برای تولید 1000 گیگاوات ساعت انرژی، ضایعات پنلهای خورشیدی تقریبا 300 برابر بیشتر از راکتورهای هستهای است. در این مورد ضایعات پنلهای خورشیدی مساحتی بهاندازه چهار برابر زمین چمن ورزشگاه آزادی را اشغال خواهند کرد اما برای جای دادن تمام ضایعات راکتورهای هستهای موردنیاز جهت تولید این میزان انرژی، فقط محوطه شش قدم جلوی یکی از دروازهها کافی است! بخش قابل توجهی از ضایعات نیروگاههای خورشیدی شامل فلزهای سنگین مانند سرب است که آسیب جبرانناپذیری به طبیعت و سلامت انسان وارد میکند. این آمار در مورد نیروگاههای بادی اگرچه بهتر از خورشیدی است اما همچنان فاصله معناداری با نیروگاههای هستهای در تأمین استانداردهای محیطزیستی دارد. باید توجه داشت که نیروگاههای خورشیدی و بادی در مقیاس موردنیاز برای تأمین شبکههای برق، ناچار به اشغال فضای قابل توجهی از طبیعت هستند و همین امر زیستبوم جانوران و گیاهان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. نیروگاه خورشیدی «ایوانپا» بهعنوان بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان مساحتی بیش از 1400 هکتار در بیابان «موهاوی» کالیفرنیا را اشغال کرده است اما ظرفیت نیروگاهی به این وسعت تنها 392 مگاوات است در حالی که یک نیروگاه حرارتی کوچک برای تولید همین ظرفیت کمتر از 30 هکتار زمین نیاز دارد. چند ماه پس از آغاز بهکار این نیروگاه در سال 2014 مقامات فدرال حیاتوحش آمریکا آن را «اَبَرتلهای» برای حیاتوحش لقب دادند. این نیروگاه در منظر پرندگان مهاجر خطا ایجاد میکرد؛ آنها انعکاس نور خورشید در این نیروگاه را بهعنوان آب تشخیص داده و با تغییر مسیر خود پس از رسیدن به نیروگاه در گرمای ایجاد شده بر فراز آن، زندهزنده میسوختند؛ در قسمتی از آسمان این نیروگاه دمای هوا به 540 درجه سانتیگراد میرسید. همین اتفاق با اندکی تفاوت برای پرندگان حشرهخوار نیز رخ میداد. یک سال بعد در آوریل 2015 «والاستریتژورنال» گزارش داد طبق تخمین زیستشناسان آمریکایی، فعالیت یک ساله نیروگاه ایوانپا به مرگ حدود 3500 پرنده منجر شده است. در سپتامبر 2016 زیستشناسان فدرال رقم مرگ و میر پرندگان در تأسیسات ایوانپا را سالانه حدود 6000 پرنده اعلام کردند. علاوهبر این نیروگاه خورشیدی ایوانپا پوشش گیاهی منطقه را نیز کاملا تحت تأثیر قرار داده بود. وضعیت برای نیروگاههای بادی چندان بهتر نبود. دادههای یک پژوهش دانشگاهی در سال 2012 نشان داد در آمریکا سالانه 573 هزار پرنده در اثر برخورد با توربینهای بادی کشته میشوند؛ پژوهشگران تخمین میزدند این رقم برای سال 2021 به بیش از 680 هزار پرنده در سال برسد. در اسکاتلند بهعنوان یکی از کشورهای پیشرو در استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، 14 میلیون درخت برای احداث نیروگاههای بادی قطع شد؛ این مقدار شامل یک درصد پوشش جنگلی کهن اسکاتلند و زیستگاه جانوران آن میشد اما علیرغم این اتفاق مقامات دولتی اسکاتلند در سال 2021 اعلام کردند نهتنها به هدفگذاری خود برای تأمین انرژی نرسیدهاند بلکه نسبت به سال قبل عقبگرد داشتهاند؛ علت ساده بود چون در آن سال باد به اندازه کافی نوزید! تناوب و بینظمی در استحصال انرژی از نیروی باد و تابش خورشید یکی دیگر از مهمترین نقاط ضعف انرژی تجدیدپذیر به حساب میآید. تقریبا هیچکدام از این چالشها برای نیروگاههای هستهای وجود ندارد. اشتباه نکنید! این آمار برای نفی عملکرد و ویژگیهای مثبت نیروگاههای خورشیدی و بادی نیست بلکه برای اثبات عملکرد نیروگاههای هستهای بهعنوان بهینهترین و قابل اطمینانترین راه تولید انرژی الکتریکی در مقایسه با آنها و اصلاح ذهنیت عمومی در یکسانانگاری مطلق انرژیهای تجدیدپذیر با انرژی پاک است. درواقع لقب پاکترین انرژی نیز با اختلاف، سزاوار انرژی هستهای است. مسلما به همین علت است که ساخت و استفاده از راکتورها و نیروگاههای هستهای همچنان در میان کشورهای جهان مورد استقبال واقع میشود. ایالات متحده با 92 راکتور فعال و هدفگذاری برای ساخت 21 راکتور دیگر در صدر این فهرست قرار دارد. پس از آن فرانسه(56 راکتور فعال)، چین(55 راکتور فعال)، روسیه(37 راکتور فعال)، ژاپن(33 راکتور فعال) و کرهجنوبی(25 راکتور فعال) قرار دارند. طبق آمارهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آگوست 2022، در حال حاضر 438 راکتور هستهای فعال در جهان وجود دارد، کشورهای جهان مشغول ساخت 56 راکتور دیگر هستند و برای ساخت 429 راکتور هستهای دیگر نیز هدفگذاری کردهاند. فرانسه که پیشتر از برنامهریزی برای کاهش سهم انرژی هستهای در تولید برق خود از 75 درصد به 50 درصد تا سال 2025 خبر داده بود با اصلاح برنامهریزی خود این هدفگذاری را به ده سال دیگر در 2035 موکول کرد. «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه دسامبر 2017 با عقبنشینی از برنامه فرانسه برای کاهش وابستگی به انرژی هستهای گفت: «من نمیخواهم از انرژی هستهای بُت بسازم اما باید بدانیم با چه چیزی میجنگیم... انرژی هستهای بدون کربنترین راه برای تولید برق [در مقایسه] با انرژیهای تجدیدپذیر است... آلمانیها که تمام انرژی هستهای خود را یکجا بستند؛ چه کردند؟... آنها انرژیهای تجدیدپذیر زیادی را توسعه دادند اما [نیروگاههای] حرارتی و ذغالسنگ را نیز بازگشایی کردند. آنها ردپای خود در [تولید] دیاکسید کربن را بدتر کردند. من این کار را نمیکنم.» سياستگذاري غيرواقعي در استفاده از انرژيهاي تجديدپذير اعتراض وزير انرژي آلمان را هم به همراه داشت. «پيتر آلتماير» 11 ژوئن 2018 در نشست وزیران انرژی اتحادیه اروپا گفت: «در آلمان ما بیش از سایر کشورها در انرژی الکتریکی تجدیدپذیر سرمایهگذاری کردهایم. [این کار] برای شهروندان ما سالانه 25 میلیارد یورو هزینه داشته است تا موفق به افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر به 15 درصد از کل انرژی کشور شویم و اگر هدفهایی را مشخص کنیم که قطعاً بالای 30 درصد هستند، به این معنی است که ظرف یک دهه، [هزینه شهروندان] ما باید بیش از دو برابر شود... اگر به [هدف] یک میلیون خودروی الکتریکی تا سال 2020 در آلمان فکر کنیم؛ ما از عهده آن برنمیآییم؛ هیچ کجای اروپا از عهده آن برنمیآید. حتی اگر موفق به داشتن خودروهای الکتریکی کافی شویم، برق تجدیدپذیر کافی برای نگه داشتن آنها در جادهها را نداریم. شهروندان اروپا در حال از دست دادن اعتمادشان به سیاست [اتحادیه اروپا] هستند؛ وقتی میبینند که ما اهداف بسیار بلندپروازانهای را تعیین میکنیم و چند سال بعد آن را به تعویق میاندازیم.» پس از جنگ اوكراين و كمبود گاز در اروپا، آلمان از بازنگري در سياست بستن نيروگاههاي هستهاي خود گفت. همچنين اولاف شولتز صدراعظم آلمان عدم خاموشي نيروگاههاي هستهايشان و ادامه فعاليت آن را تصميمي منطقي خواند. حالا بیایید به ایران برگردیم. جایی که با مصرف بیش از 280 هزار گیگاوات ساعت انرژی الکتریکی در سال، رتبه نوزدهم را در میان کشورهای جهان داریم. مصرفی که روندی افزایشی دارد و در افقی نه چندان دور با رواج خودروهای الکتریکی، توسعه قطارهای برقی بینشهری، تکمیل زیرساختهای دولت الکترونیک برای ارائه خدمات غیرحضوری، هوشمندسازی اماکن و ساختمانها و... بسیار بیش از این نیز خواهد بود. به نظر میرسد اکنون پاسخ به این سؤال چندان سخت نباشد: «این همه پافشاری بر بهرهمندی از انرژی هستهای و به جان خریدن هزینههای آن، ارزش داشت؟» حتی اگر مصارف دیگر انرژی هستهای در رادیوداروها، آبشیرینکنهای دریایی، پیشرانهای هستهای و... را نادیده گرفته و فقط تأمین برق مورد نیاز کشور را در نظر بگیریم؛ پاسخ واضح است: «بله؛ ارزش داشت.» فارغ از اینکه نقطه نزاع غرب با ما نه در انرژی هستهای که بر سر استقلال و توانمندی ماست. حفظ دستاوردهای هستهای و بهرهمندی کامل از سایر ظرفیتهای انرژی هستهای در آینده حتی با محاسبات مادی نیز، بدیهیترین نیاز کشور در حال و آینده است. مطمئنا نسل آینده ایران مذاکرهکنندگانی را خواهند ستود که با پافشاری بر این حق حیاتی، آن را با تعهدات موقت عهدشکنترین دولتهای تاریخ مبادله نکردند. سید محمدعماد اعرابی
چشم اميد اروپا به خط لوله گاز ايران - ترکيه
سید جلال ساداتیان/سفير پيشين ايران در بريتانيا
شايد يکي از مهم ترين مسائلي که در روزهاي اخير پيرامون برجام رقم خورده است، تلاش هاي بي وقفه اروپايي ها براي به نتيجه رسيدن برجام است که به نظر مي رسد ريشه در نياز اين اتحاديه به منابع انرژي جديد است. از ديرباز اين اتحاديه قسمتي از گاز خود را از طريق خط لوله گازي ايران به ترکيه تامين مي کرده که امروز مهم ترين مانع در اين مسير وضع تحريم ها عليه ايران است.
در همين راستا اروپا اينقدر متن توافق نامه را چکش کاري کرد تا بالاخره به متني دست پيدا کرده است که آمريکا به صورت کامل با آن موافق است و به نظر مي رسد ايران صرفا در خصوص چند کلمه در آن با غربي ها اختلاف دارد و عملا اختلاف به حداقل رسيده است و اين احتمال مي رود در هفته آينده توافق نهايي حاصل شود. در اين ميان دو مساله به پس از توافق موکول شده است. نخست مذاکره در خصوص تحريم هاي سپاه و پس از آن حل و فصل مسائل پادماني است که در قالب همکاري بيشتر ايران با آژانس بين المللي انرژي اتمي، مقرر مي شود تا حل و فصل شود.
در متن نگارش شده توسط اروپا اين مساله آمده است که ايران بتواند بهراحتي نفت خود را بفروش برساند و پس از آن پول خود را از طريق بانک هايي خاص دريافت کند. از سوي ديگر مساله ضمانت بار ديگر مورد اختلاف بود که اروپا گويا ساز و کاري براي ان تامين کرده است. هر چند همچنان تيم مذاکره کننده مي تواند از طريق ساز و کاري نظير قطعنامه 2231 به سمتي حرکت کند تا بار ديگر قطعنامه شوراي امنيت حافظ دوام برجام باشد.
مشخصا با وجود مخالفت هاي کنگره و ساير نهادهاي آمريکا با برجام، محکم ترين تضمين قيد آن در متن برجام و صدور قطعنامه اي جديد در شوراي امنيت است که مي تواند خروج آمريکا از برجام را پرهزينه تر کند.
در اين قطعنامه مي توان مانع تحريم هاي ثانويه شد تا دولت آتي آمريکا ساير کشورهاي همکار با ايران را تحريم نکند و اين فرصت همچنان وجود دارد تا از اين طريق بيشتر از توافق حفاظت کرد.
اين که اروپا مي گويد حفظ برجام را تضمين مي کند، جنبه بين المللي ندارد و براي نهادهاي داخلي آمريکا نيز به مراتب ارزش کم تري نسبت به قطعنامه شوراي امنيت دارد. مشخصا نقض قطعنامه شوراي امنيت قابل رهگيري در مجامع بين المللي است اما نمي توان پس از نقض احتمالي توافق در آينده يقه اروپا را
گرفت.
اروپا صرفا مي تواند در اين ميان متعهد شود که از اسنپ بک استفاده نکند و در صورتي که آمريکا بار ديگر از توافق خارج شد، با اين کشور همراهي نخواهند
کرد.
اين که بتوان گزينه اسنپ بک را نيز در اين توافق به شکلي خنثي کرد، قطعا اتفاق خوبي است و در گذشته نيز اروپا نشان داده است که در اين خصوص حداقل بدقولي نمي کند. با وجود اين که آمريکاي ترامپ فشار زيادي وارد کرد و دولت بايدن نيز به نحوي از اروپا مي خواست تا از طريق اسنپ بک به ايران فشار وارد کند اما تاکنون اين اتفاق رخ نداده است و حتي انگلستان به عنوان هم پيمان نزديک آمريکا نيز که از اتحاديه اروپا خارج شده است، به اين سمت حرکت نکرد.
بنابراين اروپا صرفا در اين حوزه مي تواند ضمانت داده که پرونده ايران به تنگنا نرود. بايد توجه داشت که ايران مي تواند با يک ايده مناسب اين توافق را در روزهاي آتي نهايي کند و به سمتي حرکت کند تا طرف هاي برجام را به شکلي درگير توافق کند که خروج از برجام براي آن ها هزينه اقتصادي نيز داشته باشد. بايد مسير صحيح ديپلماتيک را طي کرد و به سمتي حرکت کرد که ديگر هزينه هاي کم تري به کشور تحميل شود.
هنوز بايد تصميمات سياسي گرفته شود و بايد سريع تر در اين خصوص تصميم گيري شود. بايد نگاهي همه جانبه به مسائل سياست خارجي داشت و اولويت ها را مشخص کرد و براساس آن گام هاي بعدي را در عرصه بين الملل برداشت. امروز جهان در حالت گذار است و هر تصميمي مي تواند تبعات مختلفي داشته باشد که بايد به آن توجه ويژه داشت.