صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> تیتر اول
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۳۳۹۲۵۶
بسیار ساده‌اندیشانه است که تصور شود میرحسین‌موسوی‌ با بیانیه اخیرش،‌ تنها به دنبال نوعی انتقام‌گیری از سردار پرافتخار سپاه، شهید والامقام همدانی به دلیل قضایای سال 1388 بود!
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ یدالله جوانی

بسیار ساده‌اندیشانه است که تصور شود میرحسین‌موسوی‌ با بیانیه اخیرش،‌ تنها به دنبال نوعی انتقام‌گیری از سردار پرافتخار سپاه، شهید والامقام همدانی به دلیل قضایای سال 1388 بود! با دقت و تأمل در عبارت‌ها،‌ کلمات و منطق ناصوابی که او به کار گرفته و از رهگذر آن استدلال نادرست و سست‌بنیان، به شهید سرافراز سردار همدانی اهانت می‌کند، می‌‌توان دریافت که او این نگاه شیطانی و کینه‌توزانه را به همه شهدای مدافع حرم و امنیت و از جمله شهید سلیمانی تعمیم خواهد داد.

تحلیل مواضع و رفتارهای این فتنه‌گر از سال 1388 تاکنون، واقعیتی را آشکار می‌کند و آن واقعیت،‌ همراهی کامل وی با جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی و ملت ایران است. به عبارت دقیق‌تر، هم‌اکنون ‌وی همانند داعش،‌ منافقین، ‌صهیونیست‌ها، مرتجعین عرب و سلطنت‌طلبان جزئی از جبهه استکبار به حساب می‌آید.
اگر تا پیش از انتشار بیانیه اخیر، افرادی در ماهیت فتنه 88 که یک فتنه آمریکایی‌ـ‌ صهیونیستی بود، تردید داشتند؛ به طور قطع با خودافشایی موسوی در این بیانیه دیگر کسی در ماهیت آمریکایی‌ـ‌صهیونیستی او تردید نمی‌کند.

این بازیگر فتنه خسارت‌بار برای کشور و مردم در سال 1388، در بیانیه منتشره‌اش در فضای مجازی در روزهای گذشته، ‌ضمن بیان دروغ بزرگ دیگری، همانند سال 1388 درباره رهبری آینده نظام، ‌با اهانت به سردار همدانی، ‌عصبانیت خود را نسبت به شکست آمریکایی‌ها در پیاده‌سازی طرح خاورمیانه بزرگ به نمایش گذاشت. به راستی، چرا باید آقای موسوی و همفکرانش، از شکست آمریکایی‌ها در منطقه تا این حد و اندازه عصبانی و ناراحت باشند که با این وضوح،‌ وی به یکی از سرداران پرافتخاری که نقش راهبردی در شکست نقشه آمریکایی‌ها داشت، یعنی سردار همدانی اینگونه اهانت کند؟ آیا آمریکایی‌ها با لشکرکشی به منطقه و اشغال افغانستان و عراق و راه‌اندازی گروه‌های تروریستی چون داعش، به ‌دنبال نجات ملت‌ها و کمک به آزادی و دموکراسی در منطقه بودند؟ یا اینکه آنها با صرف بیش از 7 تریلیون دلار،‌ به دنبال سلطه بر کشورهای منطقه و از جمله به تحت سلطه درآوردن ایران، همانند دوران قبل از انقلاب بودند؟
پاسخ بسیار روشن است و نیازی به استدلال نیست. آمریکایی‌ها بارها از اهداف خود در لشکرکشی به منطقه و راه‌اندازی گروه‌های تروریستی سخن گفته‌اند. آمریکا به دنبال رهبری جهان بود و راه رسیدن به این موقعیت را، سلطه انحصاری بر خاورمیانه یا جنوب غرب آسیا به عنوان راهبردی‌ترین منطقه جهان، از نظر ژئوپلیتیکی می‌دانست. آمریکایی‌ها با چنین منطقی حاضر شدند در دو دهه گذشته، بیش از هفت هزار میلیارد دلار در این منطقه هزینه کنند؛ اما این جمهوری اسلامی بود که با برخورداری از یک رهبر حکیم و سرداران پرافتخاری چون شهید همدانی و شهید سلیمانی،‌ توطئه آمریکایی‌ها علیه ملت‌های منطقه و از جمله ملت ایران را با شکست مواجه کرد. بنابراین درد مشترک آمریکایی‌ها و افرادی مانند موسوی، شکست طرح‌های آمریکا علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران است.
بر همین اساس، می‌خواهند از عاملان اصلی این شکست‌ها انتقام بگیرند. آمریکایی‌ها سردار سلیمانی را ترور فیزیکی می‌کنند و موسوی به ترور شخصیتی سردار همدانی دست می‌زند؛ اما کار موسوی در واقع، نقطه شروع یک پروژه شیطانی و آن هم پروژه ترور ستاره‌‌هاست. موسوی در این پروژه شیطانی، ‌همه شهدای مدافع حرم و حافظان استقلال،‌ تمامیت ارضی و عزت ایرانیان را نشانه گرفت. دشمن درمانده در مقابل جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران، ‌نقاط قوت و منابع تولید قدرت در کشورمان را نشانه گرفته است. رهبری حکیم و شهدا در انقلاب اسلامی، ‌از عظیم‌ترین منابع تولید قدرت به شمار می‌آیند. این آقای فتنه‌گر در بیانیه خود، هر دو منبع تولید قدرت را نشانه می‌رود؛ اما مثل گذشته، ‌پروژه‌اش با شکست مواجه می‌شود. اهانت به شهید همدانی در یک بیانیه، ‌شهید همدانی را زنده‌تر از قبل کرد و مردم به ویژه جوانان عزیز را در فضای مجازی، بیش از پیش با این شهید با اخلاص آشنا کرد. نقطه هدف در ترور شهید همدانی،‌ آن بود که نقش الگویی و الهام‌بخشی شهدا و از جمله شهدای مدافع حرم را‌ مخدوش کنند.
دشمنان این انقلاب و نظام اسلامی برخاسته از آن، ‌اکنون متوجه این معنا شده‌اند که تا وقتی شهدا برای مردم و جوانان نقش هدایت‌گری و راهنمایی، همانند ستارگان داشته باشند،‌ این انقلاب و نظام اسلامی شکست‌ناپذیر خواهد بود. در مکتب اسلام و اندیشه عاشورایی، ‌در منظومه فکری امام و رهبری، ‌شهدا همانند شمع محفل بشریت و ستارگانی هستند که می‌توان با آنها راه پیدا کرد و گرفتار کژراهه‌ها نشد.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این خصوص می‌فرمایند: «شهدا ستارگان درخشانی هستند که هر کدام می‌توانند عالمی را روشن کنند و اگر این حقیقت زنده بماند، ‌تقدیس شود و مورد تکریم قرار بگیرد،‌ تاریخ برای همیشه از آن بهره خواهد برد،‌ همچنانکه تاریخ بشریت از خودن به ناحق ریخته شده اباعبدالله‌الحسین(ع)‌ استفاده می‌کند.»
آری، ‌شهدا همانند ستارگان به ما راه درست را نشان می‌دهند. آنان به ما پیام می‌دهند که چگونه باید در مقابل ذات ربوبی و اراده الهی تسلیم بود و برای حفظ دین و ارزش‌های دینی از جان خود گذشت. آنان به ما یاد می‌دهند که چگونه باید در مقابل دشمن، به مقاومت دست زد و از او نترسید. آنان به ما پیام می‌دهند که راه عاقبت بخیری شما در تبعیت کامل از ولایت فقیه به عنوان نائب‌امام زمان(عج) است. این حقیقت را، ‌دشمن و مزدورانش هم فهمیده‌اند و از همین رو، برای ترور شخصیتی شهدا نقشه‌ها کشیده‌اند؛ اما این پروژه شیطانی در همان گام نخست با شکست سنگین مواجه شد؛ چرا که ستاره‌ها را نمی‌توان با ترور، ‌از تششع و نورافشانی بازداشت.







نام:
ایمیل:
نظر: