واضح است از لحاظ تأثیر عملکردی نهادی مانند پلیس که نقطه تماس قدرت سخت نظام با مردم است، دو زاویه دید اصلی درباره کارکردهای آن وجود دارد؛ یک زاویه، عملکرد عینی و ملموس یگانها و نیروهای مختلف ناجا (از مرزبانی و مبارزه با مواد مخدر تا پلیس فتا و پلیس گذرنامه و...) است که تودههای مردم بهصورت عینی و فیزیکی شاهد این عملکرد هستند و قضاوت درونی خود را از این عملکرد دارند.
اما زاویه دیگری که در این میان وجود دارد(و به همان اندازه مهم است)، تصویر اقتدار، یا به تعبیر جامعهشناسان، «بازنمایی» اقتدار پلیس در اذهان عمومی جامعه ایران است. همانگونه که در مبحث حیاتی و اساسی «امنیت»، علاوهبر امنیت ملموس و عینی(که به تعداد کارکنان پلیس، تجهیزات و امکانات و طرحهای انتظامی و امثال اینها بازمیگردد)، «احساس» امنیت در اذهان عمومی هم به همان اندازه اهمیت دارد، در مبحث اقتدار پلیس هم، علاوهبر عملکردهای عینی در تأمین امنیت، «احساس» امنیت در اقشار و آحاد مختلف جامعه هم بسیار حیاتی است. این دقیقاً نقطهای است که اتاق فکر عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی، آن را هدف گرفته است. با هتک حرمت نیروهای پلیس و هجمه به آنها در وهله اول این «تصویر» یا «بازنمایی» امنیت در ذهن مخاطب است که دستکم دچار لرزه و تَرَک میشود. از آنجاکه «امنیت»(به اذعان منابع داخلی و خارجی) از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران بوده است، طبیعی است که اتاق فکر جنگ روانی نظام سلطه، هدف قرار دادن این دستاورد اساسی را در اولویت خود قرار دهد.
تضعیف پلیس و سیستم امنیت کشور به طور کلی، یکی از اهداف راهبردی دولتهای متخاصم است که یکی از اصلیترین مجاری تحقق آن، رسانههای معاند و عقبه داخلی ایشان است. این هدف چند تهدید و پیامد سوء را بهدنبال دارد که از مهمترین آنها میتوان به اعتمادزدایی و اقتدارزدایی از دستگاه امنیتی در ادراک عمومی، شکست هیمنه نهادهای امنیتی و انتظامی با هدف زمینهسازی برای خط شکنی اشرار، منافقین و گروههای مسلح و خطرناک دیگر اشاره کرد
ارتقای سازمانی پلیس از «نیرو» به «فرماندهی» اتفاقی بود که با هدف تقویت ساختار امنیت داخلی و تغییر ترتیبات امنیتی کشور رخ داد و سزاوار نیست نهادی که یکی از نمادهای اقتدار و امنیت ملی است، علاوهبر جریانهای معاند به وسیله برخی جریانهای داخلی نیز مورد هجمه قرار بگیرد. علاوهبر تخریبهای یاد شده، باید به تلاش برخی گروهها و رسانهها برای برهم زدن تمرکز فراجا و نیروهای مسلح به طور کلی و حاشیهسازی درباره آنها اشاره کرد. برای مثال یکی از این اقدامات، تلاش برای القای نارضایتی و عدم انسجام سازمانهای دولتی و تسری آن به مجموعه کارکنان نهادهای حاکمیتی (اعم از قضایی و انتظامی) است.
زمینهسازی برای تغییر شکل دشمنی دولتهای متخاصم و اعمال تحریمهای حقوق بشری به جای تحریمهای هستهای، دیگر هدف راهبردی این دولتها است که با توجه به تغییر ریلگذاری حکمرانی توسط دولت سیزدهم به نظر میرسد در آینده با شدت بیشتری پیگیری شود. لذا موازی با این تغییر فاز دشمنی، باید منتظر اشتداد این خط عملیات روانی یعنی آماده کردن بیش از پیش افکار عمومی و گرا دادن به نهادهای بینالمللی متخاصم از طریق انتشار اخباری علیه نهادهای امنیتی و قضایی توسط رسانههای داخلی و خارجی بود.
منبع: روزنامه ایران