رژیم صهیونیستی در ادامه حملات خود به سوریه، صبح شنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۱ مناطق مرکزی و ساحلی بندر بانیاس را هدف حمله قرار داد. پدافند هوایی ارتش سوریه بسیاری از موشکهای شلیک شده را رهگیری کرد، اما در پی این حمله ۴ نظامی ارتش این کشور شهید و یک نظامی دیگر نیز زخمی شده و خسارت مادی نیز بر جای مانده است.
سهشنبه گذشته نیز رژیم متجاوز به فرودگاه الشعیرات در حومه استان حمص حمله کرد که در پی آن ۲ نظامی شهید و ۳ نفر دیگر مجروح شدند.
با آنکه اسرائیل در مرحله پسا انتخابات و در حال نقل و انتقال قدرت است، اما حملات به سوریه متوقف نشده و این نشانگر آن است که روند روتینی در تصمیمات نهاد نظامی ـ امنیتی این رژیم فارغ از دولتهای حاکم در حال انجام است.
رژیم صهیونیستی از ابتدای بروز جنگ و بحران در سوریه، به طور منظم و مستمر حمله به مواضعی در خاک این کشور را در دستور کار خود قرار داده است. این حملات عمدتا مراکز و پایگاههای نظامی و خصوصا انبارهای تسلیحات و مهمات را هدف قرار داده و البته گاه منجر به شهادت و زخمی شدن عناصری از ارتش سوریه و نیز اعضای سپاه پاسداران و حزبالله لبنان شده است.
دستاویز مقامات رژیم غاصب برای این حملات ـ که نقض آشکار تمامیت و حاکمیت رسمی دمشق محسوب می شود ـ حضور ایران و مقاومت در سوریه است که آن را تهدیدگر امنیت خود شمرده و به همین دلیل در کنار تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک، سعی دارند با اتکا به قدرت سخت بر دولت سوریه و نیز ایران اعمال فشار کنند.
با توجه به فقدان عمق راهبردی، اسرائیل از دیرباز برای تأمین امنیت خود به نظریههایی چون بازدارندگی از طریق تفوق نظامی، حملات پیشدستانه و به تعبیر برخی ناظران تئوری «نوواقعگرایی تهاجمی» تمسک جسته و در کنار سکوت و انفعال جهانی و نیز عدم پاسخ درخور از سوی سوریه و جبهه مقاومت، به حملات خود ادامه میدهد.
در این میان، ایالات متحده آمریکا به عنوان حامی رژیم صهیونیستی به طور تلویحی از حملات این رژیم به خاک سوریه حمایت کرده و در واقع میتوان گفت این حملات با چراغ سبز واشنگتن انجام میگیرد. دلیل همسویی آمریکا با اسرائیل در حمله به سوریه کاملا روشن است، زیرا کاخ سفید نیز حضور و نفوذ ایران در منطقه و نیز سوریه را برنمیتابد و پرونده سیاستهای منطقهای ایران از دیرباز به عنوان یکی از چالشهای فراروی آمریکا مطرح بوده و هست.
از طرفی، ادامه حملات نظامی به سوریه در کنار فشارهای سیاسی و تحریمهای اقتصادی، این کشور را در برابر دشمنانش در داخل تضعیف و به دشمنان برای اجرای نقشههای شومی همچون تجزیه کمک میکند.
از سوی دیگر، روسیه به عنوان یک قدرت جهانی با توجه به اینکه متحد و حامی سوریه است و در عین حال با رژیم صهیونیستی مناسبات خوبی دارد، در چنین مواقعی سعی میکند موضع میانه اتخاذ کند.
در واقع، مسکو در مواردی حملات اسرائیل را به شدت محکوم کرده است، اما از طرفی اقدام جدی در جهت اعمال فشار بر اسرائیل و بازداشتن آن از تداوم حملات انجام نداده است. حتی در شرایطی که مناسبات مسکو و تلآویو به دلیل جنگ اوکراین دچار تنش شده است، فراتر از محکومیت لفظی، تغییر محسوسی در مواضع روسیه نسبت به حملات مستمر اسرائیل مشاهده نشده است.
در واقع میان روسیه و اسرائیل همکاریهای نظامی و امنیتی در جریان است، لذا روسیه تلاش دارد نسبت به نزاع اسرائیل و سوریه و حملاتی که توسط اسرائیل در سوریه رخ میدهد، نوعی موازنه ایجاد کند تا روابط و همکاریهای خود را با دو طرف حفظ کند.
سؤالی که مطرح است این است که چرا سوریه همانند حزبالله لبنان اسرائیل را به قواعد درگیری بازدارنده ملزم نمیکند؟ برخی اینگونه پاسخ میدهند که سوریه از سال 2011 سرگرم رویارویی با سه دشمن فعال به صورت همزمان است: رژیم صهیونیستی در جنوب این کشور، نیروهای آمریکایی در شرق و شمال شرقی و ترکیه که توسط عوامل تروریستی ادلب را اشغال کرده است. این واقعیتهای میدانی و امنیتی مانع از رویارویی مستقیم با اسرائیل شده است.
نکته دیگر آن است که حملات اسرائیل عمدتا علیه مراکز و تأسیسات لجستیکی و انبار مهمات است و کمتر موجب تلفات انسانی میشود، لذا سوریه غالبا با خویشتنداری از کنار این قضیه عبور میکند. در این راستا، بشار اسد در بازدید از یکی از مواضع نظامی در غوطه شرقی در مارس 2018 خطاب به سربازان گفت: معرکه ما بزرگتر و فراتر از سوریه است؛ شما وارد معرکه با جهان شدهاید و آزادسازی هر روستا نقشه سیاسی و موازنه قوای بینالمللی را تغییر خواهد داد.
با توجه به روند سابق و فعلی، پیشبینی میشود حملات اسرائیل به سوریه هر از گاهی تداوم یابد و چه بسا در شرایط خاص دچار تشدید و تصعید شود. از این منظر به کارگیری وسایل و ابزارهای نرم و سخت به ویژه پاسخ قاطعانه نظامی ـ امنیتی، البته با در نظر گرفتن شرایط و ابعاد و تبعات آن، به منظور منع رژیم متجاوز از ادامه حملات، امری ضروری به نظر میرسد.
1401/08/29