مقدمه:
اقدامات گروهک تروریستی دموکرات در منطقه غرب و شمالغرب ایران نشان از ابعاد تازهای از مسائل امنیتی منطقه بخصوص بر اساس رشد گروههای افراطی است. به گونهای که این گونه اقدامات با پشتیبانی قدرتهای فرا منطقهای به منظور اهرم فشار و برای به زانو درآوردن کشورهای مستقل صورت میپذیرد.
بر این اساس، شناخت دقیق و ابعاد شکلگیری اینگونه گروههای تروریستی حائز اهمیت است. هدف از این رصد بررسی عوامل شکلگیری گروه تروریستی دموکرات کردستان ایران در منطقه غرب آسیا و ج.ا.ا است. علت اصلی گرایش به تجزیهطلبی یک پدیده چند علتی است که از این علتها میتوان به 1) فقدان مشارکت سیاسی و پایین بودن شاخصهای رفاه 2) تفاوت های قومی و مذهبی 3) دخالت خارجی 4) قدرتطلبی اشاره نمود.
حزب دموکرات کردستان ایران، حزبی سیاسی در تاریخ کردستان ایران است که در روز ۲۵ مرداد ۱۳۲۴ (برابر با ۱۶ آگوست ۱۹۴۵ میلادی) توسط قاضی محمد در شهر مهاباد تأسیس، و در حال حاضر اپوزیسیون نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و بر علیه نظام اسلامی فعالیت میکند. مرکز آن در شهر اربیل، مرکز کردستان عراق واقع شدهاست. دبیرکل کنونی آن مصطفی هجری است. شعار این حزب از روز نخست «دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کُردستان» بود اما پس از گذشت بیش از نیم قرن از مبارزاتش، شعار استراتژیک خود را به «تامین حقوق ملی خلق کُرد در چهارچوب ایرانی دموکراتیک و فدرال» تغییر داد.
۱- پیشنه تاریخی:
در سپتامبر ۱۹۴۵ قاضی محمد و عدهای دیگر از شخصیتهای مهم کُرد به تبریز برای ملاقات سرکنسول شوروی دعوت شدند و سپس به باکو فرستاده شدند و با میرجعفر باقراف نخستوزیر جمهوری آذربایجانِ شوروی دیدار کردند. باقراف با توضیح اهمیت حزب دموکرات آذربایجان و جایگزینی آن با حزب توده ، تأکید میکند که کُردها نیز برای بدست آوردن آزادی باید همین کار را انجام دهند. او به آنها میگوید که جمعیت احیای کُرد (کومله) ساخته و ابزار امپریالیسم است. آنها نیز به ایجاد یک حزب دموکراتیک ترغیب میشوند. در بازگشت از این سفر انحلال جمعیت احیای کُرد (کومله) انجام شد و بیانیهای با امضای قاضی محمد و ۱۰۵ تن از سرشناسان کرد انتشار یافت. در این بیانیه تأسیس حزب دموکرات کردستان اعلام شد.
بیانیه تأسیس این حزب شامل هشت بند بود:
⦁ مردم کرد ایران باید از آزادی و خودگردانی در اداره امور خود بهرهمند باشند و در چارچوب مرزهای ایران خود مختاری داشته باشند.
⦁ حق آموزش به زبان کردی و کاربست اداری زبان کردی باید برقرار شود.
⦁ انجمن ایالتی کردستان، باید بیدرنگ، موافق با قانون اساسی (مشروطه ۱۲۸۴ خورشیدی) انتخاب شود و بر تمام امور اجتماعی و دولتی (مناطق کردستان) نظارت کند.
⦁ کلیه کارکنان دولت در منطقه از خود منطقه باشند.
⦁ قانون واحد برای کشاورزان و مالکان وضع گردد و آینده این دو طبقه تأمین شود.
⦁ حزب دموکرات کردستان برای تأمین وحدت و دوستی کامل در مبارزه با مردم آذربایجان و سایر اقوامی که در آذربایجان زندگی میکنند (آشوریها، ارمنیها و غیره) کوششی خاص مبذول خواهد داشت.
⦁ حزب دموکرات کردستان ایران به خاطر پیشرفت کشاورزی و بازرگانی ورشد فرهنگ و بهداشت و همچنین باکیفیتترکردن زندگانی اقتصادی و معنوی خلق کرد به برداشت از معادن طبیعی کردستان دست میآغازد و در این راه میکوشد.
⦁ ما آرزومندیم مللی که در ایران زندگی میکنند بتواند آزادانه در راه تأمین سعادت و پیشرفت کشور خویش بکوشند.
۲- رهبری گروهک دموکرات کردستان:
رهبری گروهک دموکرات کردستان را کمیته مرکزی تشکیل میدهد که در حال حاضر ۲۳ عضو اصلی و ۱۲ عضو علیالبدل دارد. کمیته مرکزی در بین اعضا خویش ۷ نفر را به عنوان دفتر سیاسی بر میگزیند که دبیرکل حزب یکی از آنان خواهد بود.
پس از روی کار آمدن مصطفی هجری در کنگره سیزدهم، این حزب در سال ۲۰۰۴ شعار خود را از «دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان» به «ایران فدرال و دموکرات» تغییر داد. مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، دومین دوره انتخاب شدن بوش به ریاست جمهوری آمریکا را تبریک گفت که این امر انتقادهایی را برگزید.
۱-۲ رهبران گروهک دموکرات کردستان ایران (به ترتیب زمانی):
قاضی محمد
احمد توفیق
عبدالرحمان قاسملو
صادق شرفکندی
عبدالله حسنزاده
خالد عزیزی
مصطفی هجری
۳- اقدامات و حرکتهای گروهک دموکرات کردستان ایران
۱-۳- فعالیتهای گروهک پیش از انقلاب شکوهمند ج.ا.ا:
چند ماه بعد از تأسیس ، یعنی روز دوم بهمن ماه ۱۳۲۴ (برابر با ۲۲ ژانویه ۱۹۴۶) ، این حزب با استفاده از شرایط مناسب و خواست و پشتیبانی مردم (اشغال ایران توسط متفقین) و با حمایت دولت شوروی در بخشی از خاک کردستان ایران (که در اشغال شوروی بود) حکومتی به نام دولت جمهوری کردستان تشکیل داد؛ که تاریخنگاران از آن به عنوان جمهوری مهاباد نام بردهاند. علت آن این بود که پیشروی نیروهای شوروی به علت وجود نیروهای انگلستان که از جنوب آمده بودند متوقف شد لذا سنندج و مناطق اطراف آن به عنوان مناطق حائل میان شوروی و انگلستان در نظر گرفته شدند.
جمهوری کردستان تنها ۱۱ ماه دوام آورد و علت آن خروج نیروهای شوروی به علت انعقاد قراردادی از جانب دولت وقت ایران با اتحاد جماهیر شوروی و بازپسگیری کردستان توسط نیروهای ایران بود. ارتش در ۱۶ آذر ۱۳۲۵ جمهوری مهاباد را سرنگون کرد و نخستین رهبر حزب دموکرات و رئیسجمهور وقت یعنی قاضی محمد را به همراه بسیاری دیگر (همچون حسن مازوجی) در میدان مرکزی شهر مهاباد به دار آویخت. اعدامهای دیگری در سقز و سایر شهرها نیز صورت گرفت. سایر اعضای حزب نیز یا زندانی شدند یا موفق شدند به خارج و به ویژه به مناطق کردنشین شمال عراق بگریزند.
بعد از شکست جمهوری مهاباد دومین کنگره حزب دموکرات کردستان ایران تشکیل شد و دو بخش مهم پا گرفت. یکی کمیته مرکزی و دیگری کمیته اجرایی. در کمیته مرکزی عبدالرحمان قاسملو و افراد سیاسی فعاّل بودند و در کمیته اجرایی افرادی از قبیلِ احمد توفیق و قادر شریف و… که به پیشمرگ معروف بودند فعالیت میکردند که در دهه ۱۳۴۰ در بخشهای کردنشین ایران و گاه عراق، حضور فعال داشتند.
کمتر از دو سال بعد از سقوط جمهوری کردستان، حزب دموکرات فعالیت سیاسی و تشکیلاتی خود را از سر گرفت و طی مدت زمان کوتاهی در بیشتر مناطق کردستان ریشه دوانید. بعد از سقوط دولت مصدق در سال ۱۹۵۳ که آزادیهای سیاسی در سراسر ایران سرکوب گردید فعالیت حزب دموکرات کردستان نیز دچار اختلال شد. اما دو سال بعد مجدداً حزب فعالیت سیاسی و نظامی خود را به صورت مخفی از سر گرفت. فعالیت حزب چنان اوج گرفت که در سالهای ۶۸ - ۱۹۶۷ شماری از کادرها و اعضا حزب به مدت ۱۸ ماه دست به مبارزات مسلحانه علیه رژیم سلطنتی زدند.
۲-۳- فعالیتهای گروهک دموکرات پس از انقلاب ج .ا.ا :
به دنبال سقوط حکومت پهلوی در پی انقلاب اسلامی ایران، در همان بهمن ماه ۱۳۵۷، پس از سرنگونی حکومت شاه و پیش از روی کار آمدن دولت موقت، حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمان قاسملو فعالیت آشکار خود را از سر گرفت و تقریباً تمام کردستان را در کنترل داشت. حزب دموکرات کردستان ضمن برگذاری میتینگ و رژه مسلحانه در شهر مهاباد که در آن افراد مسلح حزب و افرادی از همه مناطق کردستان شرکت داشتند فعالیت مسلحانه علنی خود را آغاز نمود. همین عمل ماه بعد در سنندج تکرار شد اما پادگان ارتش در سنندج مقاومت کرد؛ ولی پس از سقوط پادگان ژاندارمری اسلحه موجود در پادگان ژاندارمری که برای سرکوب این حزب در آنجا انباشته شده بود به دست نیروهای این حزب رسید.
حزب دموکرات و حزب کومهله ضمن اعلام مخالفت با جمهوری اسلامی، رفراندوم جمهوری اسلامی را تحریم کردند و خود با سلاحها و نیروهای خود کنترل تقریباً تمام مناطق کردنشین استان آذربایجان غربی و بخش اعظم مناطق سنیمذهب استانهای کردستان و کرمانشاه را به دست گرفتند. این آغاز درگیری حزب دموکرات و کومهله با جمهوری اسلامی بود که سالها به طول انجامید .
سرانجام در ماه اوت ۱۹۷۹ و در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی (ره)، تهاجم وسیعی توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با کمک پیروان کُرد انقلاب اسلامی به نیروهای حزب دموکرات کردستان و حزب کومله صورت گرفت که باعث شد تا حزب دموکرات کردستان به خاک کشور عراق عقبنشینی کند ولی کماکان به فعالیت مسلحانه ادامه داد. این حزب به همراه کومله در جریان جنگ ایران و عراق، از داخل با ارتش و نیروهای دفاعی ایران وارد مبارزه مسلحانه شدند. همچنین بعدها رهبری این حزب نیز مانند بقیه اپوزیسیون به خارج کشور رفت و تا امروز نیز مرکزیت این حزب در خارج از ایران است. حزب دموکرات همواره در خارج از ایران فعالیتهایی داشته و در تظاهراتهای مختلف علیه جمهوری اسلامی شرکت داشتهاست.
در سال 1375 و با منصوب شدن سردار احمد کاظمی به فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع)، به منظور عقب راندن و عقیم کردن فعالیتهای شاخۀ نظامی گروهک دموکرات، ایشان به همراه چند تن از دیگر فرماندهان سپاه حملاتی را به مقرهای این حزب در عمق شمال خاک عراق ترتیب دادند. نتیجۀ این عملیات به پای میز مذاکره کشاندن مقامات ارشد حزب بود که طی آن مجبور به امضاء قطعنامهای شدند که در آن اعلام گردیده بود حزب دموکرات کردستان ایران دیگر حق فعالیت نظامی بر علیه مواضع جمهوری اسلامی و نیز تمامیت ارضی ایران را ندارد. در پی این ماجرا عملاً حزب تا مرز انحلال پیش رفت.
تا به حال دو بار دبیرکلهای این حزب در خارج کشور ترور شدهاند. اولین بار در سیزدهم ژوئیه ۱۹۸۹ بود که عبدالرحمان قاسلمو به همراه تنی چند از سران حزب در وین ترور شد. بار دوم در هفدهم سپتامبر ۱۹۹۲ بود که صادق شرفکندی به شیوه مشابهی در رستوران میکونوس در برلین به همراه تنی دیگر از سران حزب به قتل رسید.
۳-۳- اتحاد برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی
در آبان ۱۳۹۷ ده گروه و حزب از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران با امضای تفاهمنامه مشترک برای «سرنگونی رژیم ایران» امضاء کردند که شامل اتحاد دمکراتیک آذربایجان، جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک ایران، حزب تضامن دمکراتیک اهواز، حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومهله کردستان ایران، حزب مردم بلوچستان، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران و کومهله زحمتکشان کردستان هستند. این تفاهمنامه با هدف کنار گذاشتن اختلافها و رسیدن به نظامی دموکراتیک در شکل جمهوری پارلمانی و جدایی دین از سیاست به امضاء رسیده است.
۴-۳- روش و شیوه گروهک دموکرات در مقابله با نظام:
⦁ ارتباطگیری با داخل کشور (در مناطق کردنشین) با ایجاد تشکیلات منظم توسط هواداران
⦁ آمادهسازی هستههای نظامی و غیر نظامی در داخل ایران برای سازماندهی تیمهای اعزامی حزب به داخل ایران
⦁ تامین اقلام لجستیکی تیمهای اعزام شده به ایران
⦁ همراهی تیمهای اعزامی به ایران در ورود خروج و ترددات منطقهای و تامین امنیت ایشان
⦁ خارج نمودن اشرار زخمی از داخل ایران در درگیری با نیروهای نظامی
⦁ استفاده از بستر فضای مجازی برای فریب افکار عمومی منطقهای و جذب نیروهای ناراضی از نظام
⦁ نفوذ در بدنه سپاه و دیگر نهادهای امنیتی و نظامی در پوشش سرباز
⦁ سازماندهی ترور افراد سرشناس و تاثیرگذار منطقهای
⦁ انجام اقدامات روانی از قبیل شعارنویسی و تبلیغات به نفع گروهکها و تشویش اذهان عمومی جامعه مبنی بر ایجاد ذهنیت کلان منفی در افکار مردم منطقه از طریق رسانههای جمعی (ماهواره، اینترنت، سایتهای خبری و..) برای روشن کردن آتش اختلافات قومیتی در سطح جوامع ایرانی و بهرهبرداری ازآن برای جنگهای برادرکشی طولانی مثل افغانستان و...
⦁ شناسایی افراد نسبت به جذب و اعزام به داخل گروهک
⦁ شناسایی افراد سرمایه دار در راستای اخذ یارمتی و کمک هنگفت مالی به حزب در داخل منطقه
⦁ نفوذ در اماکن نظامی و ادارات دولتی و جمع آوری اخبار و اطلاعات مفید برای فروش به سازمانهای اطلاعاتی استکبار جهانی میباشند
۵-۳- اهداف گروهک منحله دمکرات در داخل ایران:
⦁ خدشه بر صلابت و حیثیت نظام مقدس ج.ا.ا
⦁ دامن زدن به تنشهای قومی و قبیلهای در داخل کشور علیالخصوص نوار مرزی شمالغرب
⦁ ایجاد رعب و وحشت در داخل کشور علیالخصوص نوار مرزی شمالغرب
⦁ امنیتیسازی منطقه با انجام اقدامات خرابکارانه در سطح منطقه
⦁ حمایت از سرویسهای اطلاعاتی بیگانه و ایفاء نقش مزدوری ایادی استکبار در منطقه
⦁ برگرداندن عناصر تسلیمی به حزب و احیای مجدد آن
⦁ دلسرد نمودن نیروهای بومی و بسیجان تاثیرگذار منطقه از خدمت و همکاری با نظام مقدس ج.ا.ا
۴- جنایات گروهک دموکرات کردستان
۱-۴- جنایات علیه کردهای مسلمان
کردهای مسلمان یا عشایری که حاضر به همکاری با احزاب جنگ افروز نبودند و یا از طرفداران نظام و حامیان جریانهای منتسب به نظام محسوب میشدند و نمیخواستند با گروههای مارکسیستی همکاری کنند مورد بیرحمانهترین جنایات توسط گروهک دموکرات قرار گرفتند. این گروهکها که در اعلامیهها و اطلاعیهها، درباره آزادی بیان و آزاد بودن همه افراد شعار میدادند و خود را حامی خلق کرد میدانستند؛ در عمل چندان پایبند به شعارشان نبودند و در پی تأمین منافع حزب حرکت میکردند که چگونه آن را به نتیجه برسانند. در این مورد میشود به نمونههای زیر اشاره کرد:
۱-۱-۴- اولین مورد جنایتی است که حزب دمکرات نسبت به عشیره منگور انجام داد و باعث شد ضربه بزرگی به آن ها در تیر ماه سال ۱۳۵۸ وارد شود. عشیره منگور، عشیرهای بزرگ بود که در ارتفاعات جنوب غربی مهاباد، در روستاهای متعددی ساکن بودند. اینها حاضر به همکاری با حزب دمکرات نبودند و از دولت اسلحه گرفته بودند تا وقتی گوسفندان را به چرا در کوهستان میبردند، امنیت خودشان و امنیت منطقه را حفظ کنند.
حزب دمکرات به آنها اخطار داد باید همه اسلحهها را تحویل دهند. افراد عشیره راضی به این کار نشدند. مسلحین حزب دمکرات در چهارم تیرماه محل زندگی عشیره منگور را محاصره کردند. منگوریان مقاومت کردند و با دادن چند شهید و مجروح، مانع خلع سلاح خود شدند. در روز بعد، مسلحین حزب تعدادی از زنان و کودکان عشیره منگور را اسیر کردند و آنها را روی تانکهای غارت شده از پادگان مهاباد نشاندند تا منگوریان نتوانند به مسلحین حزب شلیک کنند. منگوریان به ناچار عقبنشینی کردند و چند تن از آنان شهید و ۲۳ تن اسیر شدند. در پی این یورش، مهاجمان وارد منازل منگوریها شده و خانههایشان را غارت کردند.
۲-۱-۴- دومین مورد در ۲۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ مسلحین حزب دمکرات به منزل شکرالله نمکی در سنندج حمله کردند. او به همراه فرزندانش از جمله طرفداران انقلاب بودند و با دستگاههای دولتی و نیروهای نظامی همکاری داشتند. در جریان این حمله، پدر خانواده را زخمی کردند و ۳ فرزندش، رحمتالله ۲۷ ساله، شهریار ۲۲ ساله و شهرام ۱۷ ساله را دستگیر کردند و به منطقهای به نام سنگ سیاه در اطراف سنندج بردند. حامیان خلق کُرد این سه کُرد مسلمان را پس از شکنجه به شهادت رساندند.
۳-۱-۴- نمونه دیگر اقدامی است که مسلحین حزب دمکرات در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ نسبت به خانواده شبلی انجام دادند. آنها ابتدا «معروف شبلی» را در مسجد ترور و شهید کردند. پس از آن دنبال دو برادر دیگرش مهدی و هادی رفتند و این دو برادر را دستگیر و از شهر خارج کردند. به وحشیانهترین شکل ممکن این دو برادر مسلمان را شکنجه کردند به طوری که چشمهای هادی را از حدقه در آوردند و لب و گوش و بینی او را بریدند. آنان حتی مهدی را به ماشین بسته و مسافت زیادی روی زمین کشیدند. پوست سر مهدی را کندند و در نهایت هر ۲ برادر را به شهادت رساندند.
۲-۴ – جنایات علیه روحانیون اهل سنت
در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۰ مسلحین کومله به منزل ماموستا علی خرمتایی امام جمعه موقت سقز حمله کردند. معمولاً روحانیون و ماموستاها با مارکسیستها خوب نبودند و با آنها همکاری نمیکردند. برخی از آن ها نیز با نظام همکاری داشتند اما چون با احزاب ارتباط نداشتند، آنها نسبت به ماموستاها حساس بودند و نمیخواستند روحانیون کرد، در آن منطقه اسلام را تبلیغ کنند. در این حمله ماموستا خرمتایی زخمی شد و فرزند ۹ ساله اش حسیبه به شهادت رسید.
مورد دیگری از جنایات گروهکها علیه اهالی منطقه، ترور ملاصالح خسروی در سنندج بود. او که در زمان پهلوی دستگیر و به زندان هم رفته بود؛ بعد از پیروزی انقلاب با مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور همکاری میکرد. خسروی در مسجد آقا زمان سنندج نماز اقامه میکرد و فعالیت دینی داشت. گروهها این روحانی مبارز را در ۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۰ ترور کردند و او و پسرش را به شهادت رساندند.
روحانی مبارز دیگری که از جمله روحانیون سرشناس کردستان محسوب میشد؛ مصطفی پور آذر، معروف به عبدالکریم شهریکندی بود. این فرد به قدری سرشناس بود که وقتی هیات ویژه حل مسأله کردستان برای مذاکره به مهاباد میرفت، با او دیدار میکرد. جنگطلبان این روحانی را در ۲ فروردین ماه سال ۱۳۶۱، بعد از اینکه نماز ظهرش را در مسجد مولوی شهر مهاباد خواند؛ هنگام خارج شدن از مسجد ترور کردند.
۳-۴- جنایات علیه مجروحان نظامی در بیمارستان و جهادگران
تعدادی مجروح از پاسداران بومی و غیربومی در بیمارستان پاوه که در درگیری های ۲۶ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ شهر پاوه زخمی شده بودند؛ در بیمارستان بستری شدند. مسلحین وابسته به گروههای جنگافروز با همکاری دکتر عارفی که رئیس بیمارستان و همکار آنها بود؛ وارد بیمارستان شدند و تعدادی از زخمیها را از بیمارستان خارج کردند و برخی دیگر را روی تخت بیمارستان، با شلیک گلوله و یا بریدن گلویشان به شهادت رساندند.
مشابه همین اقدام در شهریور ماه سال ۱۳۵۸ در سقز رخ داد. هواداران گروهها که به عنوان کادر درمانی در بیمارستان سقز بودند؛ بعضی از مجروحینی که به بیمارستان این شهر منتقل میشدند، میکشتند و اجسادشان را در چالهها و خرابه های اطراف میانداختند. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ نیز در سنندج، کادر درمانی بیمارستان توحید، بعد از انتقال مجروحان به بیمارستان، وقتی متوجه میشدند فرد مجروح وابسته به نیروهای سپاه یا ارتش است، با تزریق آمپول یا دادن داروهای مضر، میکشتند و بعد گزارش میدادند درمان آنان نتیجه نداد و مجروح جان دادند.
شهادت ۴ تن از جهادگرانی که برای خدمت به مردم به کردستان رفته بودند؛ نمونه دیگری از جنایت گروهها است. «حمید تواضعی» دانشجوی سال چهارم مهندسی بود که در آمریکا درس میخواند و پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد. او قبل از عزیمت به کردستان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی بود. احزاب جنگ افروز حمید تواضعی را همراه «ناصر ترکان»، «حمید شیری» و «شهریار ملک کندی»؛ دستگیر کردند و در ۳ شهریور ماه ۱۳۵۸ به شهادت رساندند، در حالی که سلاحی همراه آنها نبود و برای خدماترسانی به مردم، به کردستان رفته بودند.
۴-۴- جنایات بی رحمانه در جنگ نقده و زندان دولتو
تعدادی از جوانمردان ژاندارمری در ۱۰ شهریورماه برای مرخصی از پیرانشهر به نقده برمیگشتند، وقتی به گردنه دوآب رسیدند؛ جنگافروزان چند نارنجک داخل کامیون حامل آنها پرتاب و سپس به آنها حمله کردند. در این حادثه ۱۵ جوانمرد شهید و شش نفر هم مجروح شدند. وقتی پیکر این شهدا وارد نقده شد؛ مردم و خانوادههای آنها بسیار ناراحت شدند. از این رو جمعی از مردم نقده و برخی از همکاران این شهدا روز بعد به دنبال مسلحین حزب دمکرات گشتند تا آنها را پیدا و مجازات کنند.
زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی، در تشریح جنایت حزب جلاد دموکرات میگوید: «روز دوشنبه از دو خانه، دیدن کردم. در یکی از آنها، ۱۱ نفر را سر بریده بودند! خانواده میرزا علی بدلی، که از دیدن آنها خیلی ناراحت شدم. مثلا سر دخترک سه سالهای را بریده بودند و با سیخ، به سینه مادر ۲۳ سالهاش چسبانده بودند! در خانهای دیگر، جوانی را با تبر قطعه قطعه کرده بودند که بزرگترین قطعهاش، به اندازه یک لیوان بود! ۲۲ نفر دیگر را هم در جایی، با طناب اعدام کرده بودند!»
حدود ۲۸۰ تن از نیروهای نظامی و دولتی در روستای دولتو در منطقه شمال غربی سردشت و نزدیک مرز ایران و عراق، زندانی حزب دمکرات بودند. در ۱۷ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ هواپیماهای عراق برای بمباران این زندان وارد فضای ایران شدند. وقتی محافظان زندان هواپیماها را دیدند؛ بعضی از زندانیان را که برای بیگاری به بیرون از زندان برده بودند، به داخل زندان بازگردانند و خودشان به تپههای اطراف رفتند. در این بمباران ۸۰ زندانی شامل پاسدار، ارتشی، شهربانی و اهالی منطقه که با نظام همکاری داشتند به شهادت رسیدند و بیش از ۱۰۰ تن مجروح شدند.
۵-۴- جنایات علیه نیروهای معارض خودی
برخی اعضاء احزاب معارض پس از مدتی فعالیت، از همکاری با گروه ها پشیمان میشدند. آنان اقدام به برقراری تماس با نیروهای دولتی برای تسلیم شدن میکردند و یا بدون هماهنگی قبلی خود را تسلیم میکردند. در برخی موارد هم پیش میآمد که فردی از گروهها قصد همکاری با دولت نداشت، اما گروهها به او مظنون میشدند و او را دستگیر میکردند و بسته به اتهامی که به آن ها میزدند، او را زندان یا اعدام میکردند. مواردی هم بود که فردی از گروه خارج شده بود و زندگی عادی را داشت، اما با اعزام تیمهای ترور، آن فرد ترور میشد. یک نمونه بارز از این افراد، کشتن محمد خشمن (معروف به محمد مهاجر) بود که قبل از تسلیم، فرمانده هیز سقز از حزب دمکرات بود و پس از تسلیم شدن او را در سال ۱۳۶۴ به شهادت رساندند.
۶-۴– جنایات علیه احزاب معارض رقیب
کومله در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ تصمیم گرفت تشکیلات کرد دیگری به نام «سپاه رستگاری» را که عمدتاً افراد مسلمان طرفدار شیوخ نقشبندیه در منطقه مریوان، اورامانات، سنندج و کامیاران عضو آن بودند؛ خلع سلاح کند. در حمله شبانهای که به تمامی مقرهای سپاه رستگاری صورت گرفت صدها تن از افراد عضو این گروه خلع سلاح شدند.
همچنین جنگی میان کومله و دمکرات در سال ۱۳۶۳ از منطقه اورامانات آغاز شد که و تا سال ۱۳۶۷ به صورت پراکنده ادامه یافت. در این رویارویی، هر جا مسلحین کومله، مسلحین حزب دمکرات را میدیدند به آن ها حمله میکردند و یا مسلحین حزب دمکرات به اعضای کومله هجوم میآوردند. در اول مرداد ماه سال ۱۳۶۴ در یکی از این درگیریها که افراد مسلح کومله به مرکز آژوان حزب دمکرات حمله کردند، ۷ مسلح عضو کومله و ۶ مسلح عضو حزب دمکرات کشته شدند. مرور تمامی این رخدادها نشان میدهد که احزاب جنگ طلب فعال در ناحیه کردنشین ایران به رغم شعارهایی که میدادند؛ برای رسیدن به اهداف حزبی و سازمانی خود چه جنایتهایی را مرتکب شدهاند که گردآوری همه آنها کتاب قطوری را شامل میشود.
۵- تهدیدات و آسیب پذیریها:
۱-۵- تهدیدات:
⦁ ناامنی در سطح منطقه با حضور و تردد اشرار برای اخاذی از مردم و فریب و جذب نوجوانان دختر و پسر و متزلزل نمون بنیان مرصوص خانوادهها
⦁ یکی دیگر از تهدیدات گروهکها فرار سرمایهگذاران منطقه و عدم رونق کار و اقتصاد منطقه که منجر به فقر و تنگدستی اقشار مختلف مردم منطقه گردیده که در اینجا در نهایت احزاب ضد انقلاب سود برده و از بیکاری جوانان نهایت استفاده را برده و به بقای خود برای مبارزه با نظام تلاش میکند که چندین دهه به عمر مبارزاتی خود بیافزاید.
⦁ از بین رفتن امنیت پایدار منطقه، چون اگر در منطقه امنیت پایدار باشد سرمایهگذران منطقه محل زندگی خود را ترک نکرده و سرمایههای خود را به جاهای دیگر انتقال نمیدهند و از طرفی دیگر با بودن امنیت پایدار از دیگر نقاط کشور سرمایهگذار جذب منطقه گردیده و به کلی فقر و تنگدستی از بین خواهد رفت و آن موقع که گروهکها دیگر امیدی برای جذب جوانان بیکار و سازماندهی آنان گروهک برای ایجاد ناامنی در منطقه نخواهند داشت و بطور خودکار دچار اختلاف گردیده و از همدیگر جدا و گروهک از بین میرود.
⦁ از بین بردن وحدت قومیتهای استان
⦁ از بین بردن وجه بین المللی ج.ا.ا
⦁ خدشه وارد نمودن بر امنیت ملی
⦁ تاثیرگذاری برانتخابات منطقهای از جمله شوراها و...
⦁ ایجاد ناامنی در شهرها و روستاهای مرزی
⦁ قشر جوان منطقه که تحت تاثیر القات آنان قرار میگیرند
⦁ نفوذ دادن عوامل وابسته در ادارات دولتی
۲-۵- آسیب پذیریها:
⦁ نفوذ در قشر جوان جامعه (متاسفانه اخیراً نوجوانان) و زنان به عنوان اهرم فشار به خانوادههای آنان جهت جلب حمایت
⦁ نفوذ در قشر بیبضاعت جامعه و جذب آنان
⦁ افزایش فعالیت در سطح مدارس و مراکز آموزش عالی در جهت تلقین سیاست و اهداف خود به قشر نوجوان و...
⦁ تاثیرگذاری و برخورداری از حمایت افراد روشنفکر سرسپرده و خام جامعه
⦁ القاء تفکرات حزبی خود از طریق مجلات و روزنامههای محلی به قشر نوپای جامعه
⦁ ایجاد نافرمانی مدنی و بدبینی نسبت به نظام ج.ا.ا
⦁ ایجاد شرایط امنیتی در سطح منطقه و به موازات آن فقر اقتصادی و عدم سرمایهگذاری منطقهای
⦁ رعاب و اخاذی از متمولین مالی در منطقه که در آینده باعث عدم سرمایه گذاری در منطقه و به دنبال آن بیکاری جوانان و آسیبهای اقتصادی منطقهای خواهد شد.
نتیجه گیری:
یکی از راهبردهای کلی غرب در مورد ایران سلب امنیت ایران است، امنیتی که دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در این میان چیزی که میتواند به آمریکا کمک نماید احداث پایگاههای نظامی در اطراف ایران، استقرار گروهکهای ضدانقلاب در پیرامون ایران، وجود ناامنی و ناپایداریهای سیاسی در کشورهای همسایه و گسترش نفوذ سیاسی غرب در این کشورهاست. تا در صورت لزوم بتوانند مشکلات آنها را به داخل ایران تسری دهند و از سوی دیگر مولفه قدرت منطقهای و عمق استراتژیک ایران را تضعیف و کنترل نمایند، پروژهای که با ترور سردار حاج قاسم سلیمانی کلید خورد و به احتمال بسیار زیاد در سال 1401 نیز با سرعت بیشتری دنبال خواهد شد:
⦁ نفوذ بسیار زیاد اسراییل در کشور آذربایجان (علیرغم خصیصههای شیعی آن کشور) و در اقلیم کردستان عراق بسیار زیاد است و این موید مطلب فوق است.
⦁ در شمالغرب کشور احیای پروژه راسان (از نوروز 1399 مصطفی هجری سرکرده گروهک تروریستی دمکرات طبق مذاکرات و هماهنگیهای انجام گرفته با عربستان و امارات و تامین مالی این کشورها، رسما شروع فعالیتهای مسلحانه گروهک دموکرات در داخل کشورمان را اعلام کرد) ممکن است بسته به روابط ایران و عربستان در دستور کار این گروهک قرار داشته باشد.
⦁ فعالیت ضد انقلاب کردی تا حدود بسیار زیادی نسبت معکوس با اقتدار و قدرت دولت مرکزی دارد اگر چالشهای درونی نظام و تحرک قومیتی بر مبنای بسترهای اجتماعی در استانهای کردنشین درست مدیریت نشود در کنار نارساییهای کلی اقتصادی در کشور، فعالیتهای آنها افزایش خواهد یافت و امنیت پایدار در کردستان را به چالش کشیده، مخصوصا برای افراد طرفدار نظام مطلوب نبوده و باعث افزایش ترورها و افزایش تحرکات پژاک نیز بشود که عمدهترین راهکار مقابله با این تهدیدات تقویت قدرت سخت و نرم نظام در مناطق کردنشین، بصورت توامان است.
⦁ به دلایلی مانند انتقال داعش از غرب ایران به شرق، ناامنیهای مرز در شرق ممکن است بیشتر شود. داعش در افغانستان دورههای آموزشی برگزار میکند. جایی که روسیه و چین هم با آنجا جغرافیای مشترک دارند. درصد نفوذپذیری ایران در شرق نسبت به غرب بیشتر هست، اینها همه آسیبهایی هستند که اگر خدای نکرده ثبات داخلی کشور خدشه دار شود از طرف گروهکها تبدیل به تهدید خواهند شد. عدم فروش نفت و کمبود درآمدهای کشور ، سختی و مشکلات اقتصادی مردم به دلیل گرانیها، نارضایتی از تورم و فساد و ... باعث آسیبپذیری بنیان اجتماعی و تاثیر آن بر توجه دشمن به فشار بیشتر و همهجانبهتر خواهد شد.
⦁ در سال ۱۴۰۱ عملیات مخفی و ترورهای افراد وابسته به نظام مخصوصا در مناطق مرزی کما فی السابق از طرف گروهکها دنبال خواهد شد، و تهدید افراد و گروههای همسوی با نظام، دامن زدن به سیاست واگرایی قومی با هدف ضربه به نظام و ایجاد ناامنی، پیگیری شعار تشکیل حکومت کردستان بزرگ که جزو سیاستهای اسرائیل و آمریکاست با مهره کردها و گروههای تروریستی پیگیری می شود.
⦁ پذیرش نیروهای جدید و سرعت در آموزش آنها و اصرار بیش از حد برای تعطیل نکردن آموزشگاههای خود در شرایط وجود کرونا (البته فعلا این آموزشگاهها به ظاهر تعطیل شده است) نشان میدهد برای سال آینده برنامههای گستردهای در نظر دارند.
⦁ سرکردگان گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب شمالغرب برای چندمین بار درخواست ملاقات با ماتیو تولر سفیر آمریکا در عراق، را کردهاند ولی با بیاعتنایی و پاسخ منفی روبرو شدهاند این نشان میدهد که آمریکا تا حدودی از آنها قطع امید کرده است. این گروهکها و مکانهای استقرار و آموزشی آنها در برابر تجهیزات نظامی جدید جمهوری اسلامی ایران بسیار آسیبپذیر هستند و مرز شمالغرب نیز تقریبا مسدود بوده و امکان نفوذ گسترده نیروی نظامی از این مرز سخت است لذا ممکن است آمریکاییها بیشتر سرمایهگذاری خود و کانون توجه خود را در مرزهای شرقی و جنوب شرقی متمرکز کنند که هم بهتر بتوانند جریان مواد مخدر را مدیریت کنند و هم در مواقع لزوم از داعشی که در افغانستان و پاکستان فعال است بهرهبرداری کنند.
⦁ تیمهای جاسوسی و اطلاعاتی و جنگ روانی این گروهکها در سال ۱۴۰۱ نقش موثرتری را در خصوص تهیه خوراک محتوایی برای آمریکاییها و نشست شورای حقوق بشر جهت تخریب ایران در اذهان عمومی و افکار عمومی بینالملل ایفا خواهند کرد، این محتوا از کولبران و وضعیت اقتصادی شمالغرب گرفته تا وارونه و سیاسی جلوه دادن اعدامهای مربوط به قصاص و مواد مخدر، گسترش خواهد داشت.
⦁ مسعود بارزانی به تلاش خود برای متحد کردن گروهکهای ضد انقلاب کردی ادامه خواهد داد، یک گروهک متحد ضدانقلاب مدیریت آنها را برای بارزانی سهلتر میکند، میتواند در برابر دولت مرکزی عراق و ترکیه و داعش به اقلیم کردستان کمک کند و هم می تواند تا حدودی خواستههای آمریکایی را برآورده سازد. عدم برخورد و فشار دیپلماتیک جمهوری اسلامی بر اقلیم کردستان باعث شده است تا تلویزیون رووداو بارزانیها اعلام کند گروهکهای تروریست حزب منحله دمکرات کردستان و کومله، در حال تشکیل یک نیروی واحد پیشمرگی برای بعد از سرنگونی رژیم ایران هستند و دورههای تروریستی خود را آغاز کردهاند! این در حالی است که آنها تاکنون اعلام میکردند گروهکها پناهندگان سیاسی به اقلیم کردستان عراق هستند.
منابع و ماخذ:
⦁ عیسی: کتاب «جنگ نقده»، ۱۳۹۵، چاپ دوم، ص۳۲،
⦁ غنی: کتاب «ئاله کوک»، صفحات ۳۱۲، ۳۲۳،
⦁ روزنامه کیهان، شنبه، ۲۶ اسفند سال ۱۳۵۷شماره ۱۰۶۶۳، ص۷،
⦁ روزنامه کیهان ۷فروردین۱۳۵۸، شماره ۱۰۶۶۸ص۳،
⦁ روزنامه کیهان، چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۵۸، شماره ۱۰۶۶۹ص۷،
⦁ ابریشمی، عبدالله: مسئله کرد در خاورمیانه، نشریه چشمانداز ایران، مدیرمسئول لطفالله میثمی، فروردین سال ۱۳۸۲، ص۲۳،
⦁ حجتالاسلام حسنی: مصاحبه با روزنامه کیهان، شنبه ۱۷ اسفند، ۱۳۸۱، شماره۱۷۶۱۶
⦁ خبرگذاری جوان آنلاین، مهمان ناخوانده نقده، ۲۴ فروردین ماه ۱۴۰۰، کد خبر ۱۰۴۳۷۹۵
⦁ عباسی، ثریا: جریانشناسی حزب دموکرات ایران، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ نامه ایرانم بعد از اسلام، تیرماه ۹۸
⦁ هوشمند، احسان: نگرشی جامعهشناختی بر شکلگیری حزب دموکرات کردستان ایران، چشمانداز ایران پاییز ۸۴
⦁ موسی، پورموسی: فعالیتهای تروریستی دموکرات و امنیت جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه آفاق امنیت، زمستان ۹۸
⦁ معصومی، مجید: استقلالخواهی کردها و راهبرد اسرائیل و آمریکا در تضعیف تمامیت ارضی ایران، فصلنامه مطالعات بین المللی، تابستان ۱۳۹۹
⦁ سبحانیفر، محمدجواد: بررسی عملکرد سپاه شهداء آذربایجان غربی در مقابله با گروهک پژاک، فصلنامه مدیریت و پژوهشهای دفاعی دانشکده و پژوهشکده دفاعی، تابستان ۱۳۹۳
⦁ ناطقپور، مهدی: علل گرایش جوانان کرد به دموکرات و تاثیر آن بر امنیت استان آ.غربی، فصلنامه مدیریت و پژوهشهای دفاعی دانشکده و پژوهشکده دفاعی، تابستان ۱۳۹۱
معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه شهداء استان آذربایجان غربی
مدیریت تحلیل و توجیه سیاسی
مرداد ۱۴۰۱