وارد ایستگاه مترو که میشوید، یک گوشه میزی برپا کرده اند و مشغول فروش هستند؛ خوب هم فروش می کنند. جوان ها می آیند و وقتی میبینند تخفیف های خوبی بر روی کتاب هایی زده اند که باید با دو برابر قیمت آن را از کتابفروشیهای انقلاب تهیه کنند، دست به جیب میشوند و کتاب را میخرند.
البته بساط اصلیشان هم کف خیابان انقلاب است. همانجا که مرکز کتابفروشی ها و انتشاراتی هایی است که این روزها، روزگار چندان خوبی نمیگذرانند، اما بساط آنها به راه است و بدون اینکه هزینه خاص و قابل توجهی متحمل شوند فروش نسبتا خوبی دارند.
البته «کتابسازی» چند سالی است که نسبت به گذشته بیشتر هم شده و همین باعث شده تا صدای بسیاری از نویسندگان و ناشران و کتابفروشان دربیاید. بدون ذرهای تردید، این کتابسازی ها ضربات جبرانناپذیری به پیکره فرهنگی کشور وارد خواهد کرد. وقتی که ناشری با زحمت و هزینه های فراوان – از گرانی کاغذ گرفته تا فرایند حرفهای چاپ و نشر – نتیجه نتیجه ماه ها و بلکه سال ها زحمت یک نویسنده و مولف را چاپ می کند، انتظار دارد که این هزینه ها به سویش برگردد، اما متأسفانه در شرایطی که بنا به هر دلیلی خریداران کتاب کمتر شده اند، عده ای هم در این میان با سر هم کردن مطالبی به اسم کتاب، دست به کتابسازی می زنند و به این ترتیب ضربه مهلکی به ناشر و نویسنده و در نهایت، به فرهنگ عمومی کشور میزنند.
قوز بالای قوز!
علیاکبر تورانیان از فعالان نشر و مدیر انتشارات شهرآب در مصاحبه ای گفته است: «وقتی یک ناشر اثری را که سالها برای آن زحمت کشیده، منتشر میکند، هزینه میکند، ماحصل چند سال زحمتش به یغما میرود، هیچ کسی جلودار این جریان نیست، مقابله جدی با این جریان نشده است، متاسفانه وضعیت به شکل افسار گسیختهای در آمده و عملاً انگیزه از ناشران گرفته شده است، کسی حاضر نیست به راحتی سرمایهگذاری کرده و کتابی را منتشر کند، ناشر نه صاحب شمارگان کتابش است، نه مالکیت اثر را دارد. چون عملاً با قاچاق کتاب، کتابی که قبلا 5 هزار نسخه از آن چاپ میشد، به زحمت به 100 نسخه رسیده است، این زنگ خطری بزرگ برای صنعت نشر است».
به بیان ساده، با این وضعیت دیگر انگیزه ای برای چاپ و نشر کتاب در یک فرایند حرفهای باقی نخواهد ماند. درواقع، در حال حاضر کتابسازی به اصطلاح قوز بالای قوزی برای صنعت نشر شده است؛ قاچاق کتاب و فعالیت های زیرزمینی از یک طرف و کتابسازی های همیشگی با مجوزهای رسمی از طرف دیگر.
تمامی این موارد ناشر و نویسنده و جامعه فرهنگی کشور را دلسرد میکند؛ از طرف دیگر گاهی با محصولاتی روبرو می شویم که از هیچ کیفیتی برخوردار نیستند؛ ترجمه های نامناسب و حتی غلط که رتبه یک اثر فرهنگی را به شدت تنزل می دهد.
البته این دست اتفاقات تنها به تهران و خیابان انقلابش و ایستگاه های مترو ختم نمی شود. چندی قبل، رئیس اتحادیه ناشران خراسان رضوی در گفتگو با تسنیم گفته بود «من ادعا نمیکنم که ما در مشهد هیچ ناشر کتابسازی نداریم، اما تعدادشان چندان بالا نیست، این ناشران تازهکار هستند که شاید وسوسه شوند کتابهایی را که در بازار فروش دارد، ترجمه یا کپی کرده و دوباره منتشر کنند. تهران بیشترین ناشران کتابساز را دارد و چون به علت گستردگی نظارت دشوارتر است، روزبه روز نیز قارچگونه افزایش پیدا میکنند».
* علاج واقعه را قبل از وقوع کنید
در هر حال بنظر می رسد، این معضل رفته رفته در شهرهای کوچک و بزرگ نیز بیشتر از قبل به چشم بخورد؛ مگر اینکه عزمی جدی برای حل آن وجود داشته باشد. اخیرا رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران با اخطار به ناشران متخلف گفته است: «جامعه ناشران، صنفی فرهیخته و شریف است و ما مکلفیم از حقوق ناشران قانونمدار و مولفان سختکوش در مقابل معدودی از ناشران سودجو حمایت کنیم. برای این منظور جلساتی از هیئت را به بررسی کارشناسی درباره کتابسازی و دانهدرشتهای کتابساز اختصاص دادهایم و به این افراد برای رفتار غیر قانونی اخطار میدهیم».
به نظر میرسد، حالا موضوع جدیتر از گذشته در دست بررسی است، چراکه تسنیم در خبری با تیتر «ورود وزارت ارشاد به مسئله کتابسازی با نرمافزار مشابهتیاب» نوشت: برای این کار، دو اقدام در حال انجام است. اول اینکه در مسیر ارزیابی کتابها، نسبت به کتابسازی حساسیت بیشتری ایجاد شده و ارزیابان بررسی لازم را درباره میزان مشابهت محتوا با آثار دیگران انجام میدهند و دیگر اینکه با استفاده از هوش مصنوعی، طراحی و اجرای سرویس مشابهتیاب کتاب را در دست کار قرار دادیم تا بتوانیم بهشکل مبناییتر و اساسیتر مساله کتابسازی را علاج کنیم.
امید می رود، به زودی با حل معضل کتابسازی و همچنین نظارت بیشتر بر قاچاق کتاب، مشکلات حوزه نشر نیز کمتر شود.