صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۰۰۷

نقش حاج قاسم در ارتقای امنیت ملی

عباس حاجی‌نجاری

در مورد نقش سردار سلیمانی در شکل‌گیری و گسترش نیرو‌های جبهه مقاومت و شکست و انزوای رژیم صهیونیستی و به‌ویژه شکست داعش در منطقه و... سخن بسیار رفته است و به دلیل همین کارنامه موفق است که حاج قاسم به‌عنوان سردار پرافتخار جبهه مقاومت لقب گرفته و آن‌گونه که رهبر معظم انقلاب در توصیف این ویژگی سردار سلیمانی یادآور می‌شوند: «شهید سلیمانی با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود - شهادتش هم مکمل این معنا بود- اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد. الآن در دنیای اسلام هرجایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند، مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است...»،
اما این کارنامه سردار سلیمانی سبب گردیده است که دشمنان بیرونی نظام و معاندان داخلی مدعی شوند که این راهبرد نظام در حمایت از مقاومت منجر به هزینه‌سازی برای کشور شده و به‌تبع آن مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم افزایش‌یافته است. این انگاره‌سازی نسبت به هزینه‌سازی حمایت از مقاومت برای نظام، سبب شد که در جریان فتنه ۱۳۸۸ یکی از محوری‌ترین شعار‌های عوامل میدانی فتنه در روز قدس سال ۱۳۸۸ در خیابان‌های تهران شعار؛ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران باشد. طرح و تکرار این شعار در ادامه مستمسکی برای قدرت‌های غربی و رسانه‌های مربوطه شد تا از این طریق تلاش کنند تا مخالفت با حمایت از مقاومت را به‌عنوان یکی از مطالبات مردمی در ایران، جا بیندازند.
اگرچه حمایت از مقاومت در ایران منطق قرآنی داشته و مبتنی بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بند ۱۶ اصل سوم واصل یازدهم و اصول یک‌صد و پنجاه و دوم و یک‌صد و پنجاه و چهارم، دولت جمهوری اسلامی ایران موظف به حمایت از مقاومت است، اما مروری بر آنچه در سال‌های اخیر در عرصه حمایت از مقاومت تجلی‌یافته، بیانگر آن است که حمایت ایران از مقاومت تأثیر مهمی در تقویت امنیت ملی و رفع تهدیدات دور و نزدیک از سرزمین ایران داشته است. در این زمینه می‌توان به نقش سردار در شکست راهبرد‌های اصلی امریکایی‌ها که برای مدیریت تحولات منطقه غرب آسیا که باهدف مهار و شکست انقلاب اسلامی طراحی و به اجرا درآمده است اشاره کرد:
الف:بر اساس راهبرد اقدام پیش‌دستانه که در اواخر قرن بیستم طراحی و به اجرا درآمد دولت امریکا نباید منتظر آن باشد تا منافع و امنیت ملی‌اش تنها در درون این کشور تهدید شود بلکه اگر امریکا گمان ببرد که منافعش در هزاران کیلومتر دورتر تهدید می‌شود، دولت امریکا مجاز است که به هر کشوری که مظنون باشد حمله کند. حمله امریکا به افغانستان به همین دلیل بود و همچنین تهدید به حمله ایران و عراق و کره‌شمالی پس از پیروزی در افغانستان با ادعای اینکه این کشور‌ها محور شرارت هستند. اگرچه تصریح ایران در پاسخ قدرتمندانه به هرگونه تهدید منجر به جابه‌جایی هدف اول امریکا از ایران به عراق شد و امریکا به عراق حمله کرد. اما به‌رغم تسلط اولیه امریکا در عراق، اما وضعیت امریکا در عراق و افغانستان متأثر از اقدامات نیروی مقاومت به‌گونه‌ای شد که نه‌تن‌ها امریکاییان نتوانستند پس از عراق به ایران حمله کنند، بلکه شکست آن‌ها در عراق و افغانستان به‌رغم هزینه چند هزار میلیارد دلاری، منجر به فرار مفتضحانه آنان از افغانستان شد و در عراق نیز تشکیل یک دولت حامی مقاومت، تهدیدات چند قرن اخیر عراق علیه ایران را به فرصتی برای دوستی و همکاری بیشتر دو کشور و رفع تهدیدات از ایران تبدیل کرد.
ب:بعد از شکست راهبرد اقدام پیش‌دستانه، طرح خاورمیانه بزرگ مبنای راهبرد امریکا برای مقابله با اسلام انقلابی و تجزیه کشور‌های منطقه قرار گرفت که در نقطه آغازین اجرای آن راهبرد؛ حزب‌الله لبنان هدف قرار گرفت و کاندو لیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا، جنگ ۳۳ روزه را عرصه‌ای برای سزارین زودرس طرح خاورمیانه بزرگ امریکا قلمداد کرد، اما با شکست امریکا در جنگ ۳۳ روزه علیه مردم لبنان و شکست بعدی در جنگ ۲۲ روزه علیه مقاومت فلسطین، این طرح نیز به محاق رفت؛ و راهبرد امریکایی‌ها برای مقابله با انقلاب اسلامی در قالب این طرح نیز به شکست انجامید.
ج:بعدازاین شکست بود که امریکایی‌ها برای مهار انقلاب اسلامی به سراغ خلق داعش رفتند، آغاز حرکت داعش از سوریه بود، اما به‌سرعت به بغداد رسید و اگر حضور سردار سلیمانی در آن لحظات حساس در بغداد نبود و با همکاری نیرو‌های مقاومت عراق؛ سپاه بدر، کتائب حزب‌الله، جیش المهدی و... بغداد را از سقوط و گسترش نفوذ داعش به مناطق جنوب عراق و مناطق شیعه‌نشین نجات نداده و موقعیت داعش تثبیت‌شده بود، اکنون دیگر از نجف و کربلا خبری نبود و در ادامه آن سیل داعش بود که به دیگر نقاط منطقه می‌رسید و این همان واقعیتی است که بار‌ها بر آن تأکید شده است که اگر سردار سلیمانی با داعش در سوریه و عراق مقابله نمی‌کرد ما باید در خیابان‌های تهران، اصفهان و یزد و... با آن‌ها می‌جنگیدیم.
در این زمینه اگرچه به مصادیق دیگری می‌توان اشاره کرد، اما برآیند تحولات و حوادث اخیر بیانگر این واقعیت است که مجاهدت‌های سردار سلیمانی در منطقه اگرچه به شکل‌گیری و تقویت نیرو‌های جبهه مقاومت در انجامید، اما مهم‌ترین تأثیرش برای ایران همچون دوران جنگ تحمیلی دور کردن تهدیدات دور و نزدیک دشمنان از مرز‌های ایران بود و چه‌بسا اگر این مجاهدت‌ها نبود، ایران برای دفع این تهدیدات باید هزینه‌های بسیار بیشتری را می‌پرداخت و یک جنگ گسترده دیگری را باده‌ها هزار شهید و هزاران میلیارد خسارت تحمل می‌کرد خساراتی که به‌طور طبیعی از هزینه اندکی که صرف حمایت از نیرو‌های مقاومت شد، بسیار بیشتر می‌بود. مقام معظم رهبری در توصیف این قابلیت‌های سردار سلیمانی می‌فرمایند: سردار سلیمانی قهرمـان ملت ایـران است. به خاطر اینکه ملت ایران داشته‌های فرهنگـی خـودش و معنـوی خــودش و انقلابــی خــودش را و ارزش‌های خـودش را در او متبلـور دیـد. فقـط انقلابی‌ها نبودنـد کـه او را تکریـم کردنـد...
چـرا؟ بـه خاطـر همیـن تبلـور ارزش‌های فرهنگـی ایرانـی و ایـران بــود؛ ایــن خیلــی بــاارزش اســت.

پیام‌های استراتژیک «ذوالفقار 1401 »

دکتر هادی محمدی

هفته گذشته بنیامین نتانیاهو یا همان بی بی ، نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی در پارلمان  این رژیم سوگند یاد کرد.  وی در همان ابتدای کار و در سخنرانی اش  آن چه را به ادعای وی  خنثی‌کردن برنامه تسلیحات اتمی ایران  خواند ،در راس اولویت‌های دولت اش بیان کرد . وی روز پنج‌شنبه تصریح کرد اولویت‌های دولتش تسلط کامل بر شهر قدس، گسترش شهرک‌سازی و تقابل با ایران خواهد بود . پیش از این هم برخی مقامات اسرائیلی بر حمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران و برهم زدن هرگونه مذاکرات هسته ای برای احیای برجام تاکید داشتند.رویکردی که به نظر می رسد از سوی نتانیاهو با هدف پیشبرد سیاست شهرک سازی و  حفظ ائتلاف  بسیار تندروی  دولتش  به طور جدی دنبال خواهد شد. وی سعی خواهد کرد با ایجاد بحران های منطقه ای از جمله افزایش تنش با ایران  به نوعی توجهات در غرب علیه  شهرک سازی در کرانه باختری را به حاشیه براند و آن ها را در تنش های ساختگی در کنار خود قرار دهد . 

روز گذشته اما پیام جدیدی از ایران برای نخست وزیر جدید رژیم حاکم بر سرزمین های اشغالی فلسطین مخابره شد و ارتش جمهوری اسلامی ایران در اقدامی بازدارنده و هشدار دهنده، سناریوی جدیدی از نیروهای مسلح ایران را اجرا کرد که طی آن با شبیه سازی پایگاه نیروی دریایی اسرائیل در بندر جنوبی «ایلات»، در رزمایش ذوالفقار 1401 با پهپادهای انتحاری ابابیل با موفقیت آن را هدف حمله قرار داد . پیامی واضح و البته روشن بر این که ماموریت نیروی دریایی ارتش ‎ایران برای مقابله با رژیم صهیونیستی تا چه سطحی و تا چه برد عملیاتی خواهد بود . این موضوع اگرچه ابتدا توسط روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل»، شامگاه شنبه و با استناد به تصاویر و اطلاعاتی که کاربران در فضای مجازی منتشر کردند، اعلام شد اما منابع آگاه روزنامه خراسان نیز این موضوع را تایید کردند . تایمز اسرائیل گزارش خود را این گونه آغاز می‌کند و می‌نویسد: «در هشداری آشکار به اسرائیل، در جریان رزمایش روز شنبه یک پهپاد حامل مواد منفجره از عرشه کشتی به سمت ماکت پایگاه نیروی دریایی اسرائیل پرتاب شد».
این تمرین شبیه سازی شده وقتی معنای بزرگ‌تری پیدا می کند که یادآوری کنیم دقیقا در دی ماه 1400 یعنی یک سال قبل نیز نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رزمایش موشکی پیامبر اعظم(ص) 17 ، شبیه‌سازی حمله ترکیبی موشک‌های بالستیک و پهپادهای انتحاری (شاهد-۱۳۶) علیه راکتور هسته ای دیمونا در قلب رژیم صهیونیستی را اجرا کردند .
به نظر می رسد حالا با این دو رزمایش و این عملیات شبیه سازی شده،  مقامات اسرائیلی به ویژه حاکمان جدید تل آویو بیشتر متوجه شده باشند که حداقل دو هدف مشخص و استراتژیک در این رژیم  از گزینه‌‌های ضربه توسط جمهوری اسلامی ایران است  . روز اول رزمایش ذوالفقار 1400 سردار رشید فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در جمع فرماندهان رزمایش تصریح کرده بود که رژیم صهیونیستی به‌عنوان تهدید امنیت ملی ایران در اولویت نخست قرار دارد و پاسخ نیروهای مسلح ایران قطعی خواهد بود.رشید حتی جلوتر رفت و تاکید کرد هر کشوری هم که با رژیم صهیونیستی برای تهدید امنیت ملی ایران همکاری کند و پایگاه و امکانی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد، آن پایگاه ها، نقاط و مبدأ تجاوز و حمله به ایران که رژیم اشغالگر قدس است، آماج حمله نیروهای مسلح ما قرار خواهد گرفت.
این اظهارات که با پشتوانه توان نظامی ایران و رزمایش های مقتدرانه کشورمان از جمله ذوالفقار 1401 بیان شده نشان می دهد در دوره جدید دولت رژیم صهیونیستی هم که با سیرک بازی نتانیاهو و جنگ روانی تندروهای اسرائیلی شروع به کار کرده تاثیری در عزم تهران برای مقابله با تهدیدات و حتی تجاوزات احتمالی تل آویو ندارد و همه گونه سناریو سازی و آمادگی در برابر چنین حماقت هایی دیده شده است . اقداماتی از جنس رزمایش اخیر می تواند برای دشمن محاسباتی جدید ایجاد کند که درتصمیمات و حتی اظهاراتشان درباره جمهوری اسلامی ایران حتما موثر خواهد بود.
ایران در ماه های آینده و با عبور از ناآرامی های اخیر با جبهه های جدیدی از جنگ ترکیبی روبه روست و کسانی که در این حوزه ها باید نبرد کنند از جنس سیاستمداران ، فرهنگیان و دیپلمات ها هستند و شاید نیازی به حضور نظامیان به صورت مستقیم نباشد اما ایجاد قدرت نظامی و نمایش آن می تواند به سایر رزمندگان جنگ ترکیبی این ابزار قدرت را بدهد که با اطمینان بیشتر به کارزار سهمگینی بروند که دشمن با هدف پیروزی وارد آن شده است. اظهارات مقامات صهیونیست در همین چارچوب قابل ارزیابی است و فعلا پاسخ اول به این سخنان ، قاطعانه و توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران داده شده تا در عرصه های دیگر از جمله عرصه دیپلماسی بتواند برای منافع کشور نقد شود . ماه های مهمی در پیش هستند و این نبرد نیز وارد مراحل پیچیده خودش شده است .

فهم پویا از مسئولیت و حاکمیت در مکتب سلیمانی 

محمد ایمانی

۱) «آیا ما همه مسئولیت‌‌مان را انجام می‌‌دهیم؟» اجازه بدهید این پرسش شهید سلیمانی را، کوچک و بزرگ، به خودمان بگیریم. مگر نه اینکه او، مکتب و اسوه است؟ حاج قاسم که خود را «سرباز» می‌دانست، چگونه توانست کارهایی معجزه‌آسا بکند؟ هیچ تحلیلگری نمی‌تواند نقش او در پایه‌گذاری نظم در حال وقوع در جهان را انکار کند؛ از عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن تا ونزوئلا و روسیه، جای پای تاثیرگذار او پیداست. آمریکا می‌گفت اسد و مادورو باید بروند، اما آنها ماندند، چون پای شهید سلیمانی و همرزمانش به سوریه و ونزوئلا باز شده بود. آقای مادورو رئیس‌جمهور ونزوئلا می‌گوید: «من مارس و‌ آوریل ۲۰۱۹ با سردار سلیمانی آشنا شدم. او زمانی به ونزوئلا آمد که از حملات سایبری آمریکا علیه تأسیسات برق رنج می‌‌بردیم. من واقعاً نمی‌‌دانستم او چقدر عالی است، اما صحبتی که با او داشتم بسیار دلنشین بود. پیشنهاد کمک داد و دو یا سه روز بعد، کارشناسان ایرانی برای تعمیر تأسیسات برق به ونزوئلا آمدند». به فهرست موفقیت‌ها باید پیروزی ائتلاف مقاومت در انتخابات عراق را اضافه کرد؛ و اینکه حزب‌الله در لبنان، انصار‌الله در یمن، و جهاد و حماس در فلسطین، قدرتمند‌تر از همیشه هستند.
۲) ما جنگ را انتخاب نکردیم، بلکه جنگ پشت جنگ، به ملت و منطقه ما تحمیل شد. کسانی ادعا می‌کردند می‌خواهند سایه جنگ را به واسطه مذاکره و بستن با کدخدا(!) دور کنند؛ اما سال گذشته، کتابی را با عنوان «بدون دود و آتش و خون» منتشر کردند که در آن آمده بود: «واژه جنگ اقتصادی را اسحاق جهانگیری خلق کرد و پس از او بیشتر چهره‌‌های دولتی برای توصیف شرایط، بارها از جنگ اقتصادی استفاده کردند». جهانگیری گفته بود: «دولت، تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد؛ اداره اقتصاد و دور زدن تحریم‌ها... مگر در مورد شرایط عادی صحبت می‌‌کنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم... اسفند سال ۹۶، کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود». آقای روحانی هم بارها تعبیر «جنگ اقتصادی بی‌سابقه» را تکرار کرد و این، با وجود پرداخت هزینه‌های گزاف در برجام بود. بنابراین، اکنون برخلاف گذشته، دیگر کسی واقعیت جنگ را انکار نمی‌کند؛ با این تفاوت که برخی مدیران سابق، درست در بحبوحه جنگ ترکیبی دشمن، منکر ماجرا بودند و دم از مسالمت و شراکت با دشمن می‌زدند! نتیجه چه شد؟ همان‌ها که تا پایان هشت سال مدیریت، تقصیر‌ها را گردن «دولت قبل» می‌انداختند، بعد‌ها اذعان کردند آرزوی برآوره نشده‌شان، بازگشت به رشد اقتصادی سال 1390 (دو سال قبل از تشکیل دولت مدعی تدبیر) است! روزنامه هم‌میهن متعلق به آقای کرباسچی، همین دیروز تیتر زد: «کاش به عقب برگردیم؛ جا ماندگی
60 درصدی از اقتصاد سال 1390»!
۳) «خُضِ الغَمَراتِ لِلحَقِّ حَیثُ کان. در سختی‌ها وارد شو، هرجا که باشد». سلیمانی برخلاف برخی مدیران، این کلام امیر مومنان‌(ع) را به جان خریده بود که در عین تدبیر، به قلب خطر در مناطق محاصره شده آمرلی، موصل، سامرا، دمشق و حلب زد. دشمنان، داعش را برای نمایش نهایت تهوّر و هراس‌افکنی ساخته بودند. اما سلیمانی و همدانی و یاران گمنام آنها، روی داعش‌سازان را کم کردند. حیرت و رخوت و انفعال، جایی در مرام سلیمانی نداشت و همین، او را تبدیل به سرباز- فرمانده پیروز در «جنگ جهانی سوم و چهارم» (تعبیر استراتژیست‌های غربی) کرد. اگر این ابعاد، درست شناخته و به کار بسته شود، می‌تواند در شرایط امروز مواجهه ما با جنگ ترکیبی دشمن، بار دیگر پیروزی بخش باشد. فهم تازه از دوگانه «ظرفیت/ مسئولیت»- که نیاز امروز ما در مقابل جنگ ترکیبی است- سلیمانی را به شخصیتی خلاق، راهگشا و بن‌بست‌شکن تبدیل کرد. «مرد میدان»، 29 مرداد 1396، در جمع ائمه جماعات استان تهران، به نکته مهمی اشاره کرد که باید سرلوحه همه مدیران و نخبگان باشد:

«آیا ما همه مسئولیت‌مان را انجام می‌ دهیم؟ مثلاً این پل را به دست من می‌دهند، می‌گویند شما مسئول جلوگیری از سقوط آن هستید. من سربازان را دور پل که مثلاً عرض آن 20 متر و طول آن 200 متر است، بچینم و روی پل بایستم، می‌‌توانم آن را حفظ کنم؟ این پل، یک محیطی دارد که اگر سقوط کرد، پل سقوط می‌کند، اگر ارتفاع مُشرف سقوط کرد،‌ پل سقوط کرده است... مسجد مثل یک قرارگاه است و یک محیط امنیتی و فرهنگی دارد. اگر شما محدوده داخلی مسجد را مقیاس قرار بدهید، اشتباه است، هیچ فایده‌‌ای ندارد، باختید... سقوط خط من به این نیست که دشمن برود، سقوط خط من این است که نیروی خودم متفرق بشود، اگر مسجدی نیروی دست خودش یعنی محیط دور خودش سقوط کرد، آن امام جماعت سقوط کرده و خطش شکسته است، دشمن وارد خط او شده و نتوانسته مراقبت کند و دیدبانی خوبی نداشته است. اگر این محیط را کشیدید، گفتید آقای فلانی! محیط فرهنگی و طول و عرض مسجد شما، ۱۰ کیلومترمربع است نه این ۲۰۰ متر مربع، اگر بین مردم رفت و جذب کرد، درست است».
۴) سلیمانی با این فهم متعالی، از روستای «قنات ملک در رابُر» عزیمت کرد، و به خوزستان و سیستان و بلوچستان، و سپس، عراق و سوریه و لبنان و روسیه و ونزوئلا- و...- پا گذاشت. هرجا که رفت، مقدمه تغییرات بزرگ شد؛ چون دائم از خود می‌پرسید «آیا ما همه مسئولیت‌‌مان را انجام می‌ دهیم؟» با این معیار، شعاع مسئولیت یک مدیر چقدر است؟ صد متر، دویست متر، چند اداره و ساختمان، یا بیشتر؟ اگر امام جماعت عادی، نسبت به منطقه‌ای به طول و عرض ۱۰ کیلومترمربع مسئولیت دارد، مسئولیت وزرا و مدیران و استانداران و نمایندگان و قضات و نخبگان چقدر است؟ آیا دل‌شان برای معاش و معاد مردم، همان‌گونه شور می‌زند، که یک پدر دلسوز؟ رهبر انقلاب 11 اردیبهشت 1395 در جلسه آسیب‌های اجتماعی، موضوع مهمی را خطاب به مسئولان فرمودند که در سیره شهید سلیمانی جاری بود: «اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت می‌‌فهمد که چقدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی می‌‌تواند این کار بلندمدت را شبانه‌روزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما، مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ماست. در واقع باید اهتمام‌‌مان به وضعیت مردم، مثل اهتمام‌ به داخل خانواده خودمان باشد».
۵) امر حاکمیت و زندگی مردم، دو مفهوم در هم تنیده است و باید با نگاه ناموسی و غیرتمندانه دیده شود. امیر مومنان‌(ع) همچنان که سزاوار می‌دانست مومن، با شنیدن خبر حمله اشرار اموی و سرقت خلخال از پای زن غیرمسلمان از غصه بمیرد، درباره قلمرو حاکمیت اسلامی غیرت داشت. چنانکه در نامه 62 نهج‌البلاغه فرمود: «الا ترون الی اطرافکم قد انتقصت... آیا نمی‌بینید مرزها (قلمرو) شما کاسته می‌شود و سرزمین‌هایتان را اشغال می‌‌کنند؟ خدا شما را بیامرزد؛ برای جنگ با دشمن حرکت کنید، در خانه نمانید، که به ذلت بازگشته، پست‌‌ترین‌ها نصیب شما گردد». و در خطبه 34 هشدار داد: «تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ... به خدا سوگند آتش‌افروزان بدى براى جنگ هستيد. برای شما نقشه می‌کشند و شما نقشه نمی‌کشید. و سرزمين شما را تصرف می‌کنند و از مرزها (قلمرو) شما کاسته می‌شود، و ناراحت نمى‌شويد. دشمن از شما چشم برنمی‌دارد و نمی‌خوابد و شما در خواب غفلت غوطه‌ور هستيد. به خدا سوگند كسانى كه همدیگر را به‌جای یاری خوار كنند، مغلوب می‌شوند... به خدا سوگند كسى كه به دشمن فرصت بدهد...، سخت زبون، و قلب او، ناتوان و درمانده است».
۶) دولت فعلی موفقیت‌های چشمگیری به دست آورده است. در عین حال، جبران فجایع اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و رسانه‌ای پدید آمده در دوره مدیریت اشرافیت غربگرا، و مقابله با جنگ تمام‌عیار دشمن، تدارکی بیش از تدارکات عادی در شرایط معمولی را می‌طلبد. مقتدای انقلاب چند سال قبل فرمودند؛ «در مقابل جهت‌گیری‌های دشمن که شب و روز نمی‌شناسد ماهم بایستی شب و روز نشناسیم». ایشان همچنین در دیدار خانواده آیت‌الله مصباح یزدی(ره) و مدیران موسسه امام خمینی، به نکته مهمی توجه دادند: «آن روزی که ایشان، مؤسسه‌ امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازه‌ای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اول راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ ببینید چکار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود». مسئولان می‌توانند بر مبنای همین نگاه پویا، رویکرد تازه‌ای به مسئولیت و کارکرد برخی شوراهای عالی (فرهنگی، فضای مجازی، امنیت ملی، اقتصادی سه قوه، و...) داشته باشند.
۷) رهبر انقلاب چند سال قبل خاطرنشان کردند: «اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانه‌‌داری آمریکا... اینجا هم بایست ستاد مقابله‌ با شرارت دشمن در مجموعه‌ اقتصادی تشکیل بشود». مسئولان و نخبگان باید از خود بپرسند که آیا در مقابل اتاق جنگ شبانه‌روزی دشمن در حوزه‌های گوناگون، شورا‌ها و نهاد‌های ما هم آرایش جنگی کافی، با کارکرد قرارگاهی به خود گرفته‌اند؟ شوراهای عالی، محترم و مغتنم و با ارزش هستند، اما جا دارد کارکرد آنها به سمت فعالیت چابک‌تر و قرارگاه دائمی (نه هفتگی یا چند هفته یک‌بار) تحول و تکامل پیدا کند. در زمینه ثبات و پیشرفت اقتصادی، لازم است بسته‌های جامعی از تصمیمات اقتصادی و قضایی- امنیتی برای تشویق فعالیت‌های مولد، و ضمنا منع و مجازات فعالیت‌های مخرب، تدوین و به اجرا گذاشته شود. مشروط بر این که نگاه حاکمیتی، بر نگاه‌های بخشی و محدود یا منفعل غلبه کند و سازوکار‌ها، بازنگری و ارتقا یابد.
۸) ثبات بخشیدن به اقتصاد، یک ضرورت است و لازمه آن، اتخاذ تدابیر اقتصادی جامع از یک‌طرف، و مبارزه بی‌امان با عناصر معارض ثبات و پیشرفت، از طرف دیگر است. اینکه یک اقلیت سه چهار درصدی، مطامع خود را به موازات جنگ دشمن و به قیمت آسیب زدن به معیشت 96 درصد مردم دنبال کنند، قابل تحمل نیست. باید برای صیانت از زندگی مردم، بر اخلالگران سخت گرفت. اخلالگران دانه‌درشت باید در کنار تحمل مجازات‌های عادی، مجازات همراهی با جنگ اقتصادی دشمن را هم متحمل شوند. باید در کنار اصلاح روند‌های غلط اقتصادی، ارتکاب جرائم را پرهزینه کرد. مجازات هم صرفا اعدام و حبس نیست و می‌تواند به جریمه‌ها و محرومیت‌های اقتصادی و مالی و بانکی و اجتماعی توسعه یابد. التهاب‌آفرینان، قیمت‌سازان مصنوعی، و سفته‌بازان نباید کمترین احساس امنیتی داشته باشند. اگر واقعیت میدان، جنگ اقتصادی است، باید بر نقش‌آفرینان این جنگ ناجوانمردانه، سخت گرفت. این، لازمه صیانت از حاکمیت ملی است و مختص ما هم نیست. به‌عنوان یک نمونه، پروفسور‌ هاجون چَنگ، (استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج) در کتاب نیکوکاران نابکار، درباره مبارزه قاطع با متهمان نابودی منابع ارزی می‌نویسد: «در دهه 1970 ضرورت داشت ارز صادرات، برای واردات ماشین‌‌آلات به‌کار گرفته شود؛ ارز به‌راستی خون و عرق جبین سربازان صنعتی ما بود که در کارخانه‌ها دست‌‌اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خرید‌های بیهوده، ارز را هدر می‌‌دادند، خائن به‌شمار می‌رفتند. هزینه کردن ارز در موارد غیرضرور ممنوع بود و شدیدا ممانعت می‌‌شد. سفرهای خارجی جز با مجوز دولت برای معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... دولت روی ارز کمیاب، کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف از آن می‌‌توانست مجازات مرگ در پی داشته باشد».

کافی است با مترو سفر کنید!

علی بدیع

در تاریخ آمده که در عهد صفویه، شاه عباس بعضی شبها لباس مبدل می‌پوشید و بدون اینکه شناخته شود با گشت‌و‌گذار در اصفهان پایتخت آن روزهای ایران، از اوضاع و احوال واقعی مردم و جامعه باخبر می‌شد و همین عاملی شد که با همه استبداد ناشی از ذات شاهی او، نام ماندگاری از خود برجای بگذارد. در عصر حاضر اگرچه فضای مجازی در کم‌ترین زمان ممکن اطلاعات مختلف را نشر می‌دهد ولی باز هم  نمی‌تواند جای حضور فیزیکی یک مسئول را در متن جامعه‌ای که در قبال آن مسئولیت دارد، را بگیرد. 
حال مطلب اینجاست که هر مسئولی در پایتخت با حضور در مترو و یا اتوبوس واحد و تاکسی - به شرط آنکه کسی او را نشناسد- می‌تواند به بهترین شکل ممکن از اوضاع و احوال مردم و جامعه آگاه شود، تحلیل و ارزیابی‌ای که مردم کوچه و بازار انجام می‌دهند، برخلاف تصور رایج درباره نگاه مردم به مسائل، اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد، می‌تواند در حو‌زه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اقتصادی، قضایی و حتی دیپلماتیک نیز کارگشا باشد. اگر فلان مسئولت تنها بر اساس سخن مشاورین خود از احوال مردم باخبر شود، بدون تردید همه ان چیزی که باید را متوجه نخواهد شد؛ چرا که از طریق واسطه‌ها، همه  واقعیت‌های جامعه به او منتقل نمی‌شود. در حالی که در جهان، رسانه نیز می‌تواند این امر را تسهیل کند در کشور ما اما، صدا وسیما تا کنون نشان داده که بر اساس سیاست‌های خود، به هیچ وجه نمی‌تواند منعکس کننده واقعی نظرات، انتقادات و اعتراضات مردم باشد.
اینک این سوال مطرح است پس چگونه فلان مسئول اقتصادی باید از شرایط ناگوار مالی مردم مطلع شود؟ آیا می‌تواند از طریق گزارشگر محافظه‌کار صدا وسیما از فشارهای فزاینده اقتصادی - که نه روزانه، بلکه ساعتی-  به مردم وارد می‌شود، مطلع گردد ؟
از همین روست که آرزو می‌شود که کاش آقایان مسئول می‌توانستند سری به مترو، اتوبوس و ناکسی بزنند و تنها به بخشی از سخنان هرروزه مردم که به خوبی نشان دهنده وضعیت جامعه است، گوش دهند. اگر مسئول واقعا مسئولیت‌پذیر باشد واندکی نیز سواد تحلیل سخنان مردم را داشته باشد، با یک سفر شهری از شمال به جنوب یا غرب به شرق، می‌تواند به تحلیل جامعی از اوضاع پایتخت و در مقیاسی بزرگ‌تر کشور، پی ببرد. اقای مسئول در مترو می‌تواند دختر بچه خردسالی را ببیند که برای چندهزار تومان بی‌ارزش بر روی پای مسافرین می‌افتد تا کفش‌های‌شان را واکس بزند. می تواند در خیابان زنان و کودکانی را که ببیند که تا کمر در سطل زباله شهرداری خم شده و درمعرض انواع بیماری‌ها قرار می‌گیرد و دردناک‌تر این‌که در موقعیتی حضور می‌یابد که می‌تواند اسباب استعمار مادی و جنسی او را توسط اشخاص سودجو و فرصت‌طلب فراهم کند. فقط مشکلات مردم نیست با حضور در جامعه می‌توان به آن‌ها پی برد. مسئولین دیپلماسی  کشور نیز می توانند با حضور در این موقعیت‌ها می‌توانند بفهمند  که مردم خواهان چه نوعی از ارتباطات بین‌المللی هستند و از ارتباط با کدام کشورها ناراضی هستند و خواهان گسترش ارتباطات با چه بخش‌هایی از جهان هستند. این  روزها که وضعیت کشور در التهاب به سر می برد و احکام قضایی نیز مساله‌ساز شده است می‌توان گفت مردم نیز داوران خوبی هستند، اگرچه اجازه صدور حکم ندارند.
خلاصه اینکه واقعیت جامعه‌ای که در زیر پوست تبلیغات سیاسی رسانه‌هایی که همه چیز را گل و بلبل می‌بینند، پنهان شده، را در همین متروی شلوغ و پر سروصدا هم می‌توان دید؛ تنها کافی است که در ساعاتی از شبانه‌روز با مترو سفر کنید!

نام:
ایمیل:
نظر: