صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۰۳۶

فتح‌الله‌زاده هم یک روز برمی‌گردد

فریدون حسن

مثل همیشه هیچ اتفاقی رخ نداد. این همه سروصدا و این همه جاروجنجال، این همه بگیر و ببند و این همه سند رو کردن دست‌آخر هیچ چیزی نداشت. اصلاً انگار همه از یک قماش هستند، چه آنکه خورده و برده و چه آنکه با سروصدا حرف از برخورد می‌زند.
این روز‌ها فتح‌الله‌زاده با خیال راحت به دوران مشعشع مدیریتش در استقلال می‌نگرد بدون اینکه نگران پاسخگویی باشد. تازه به این نتیجه هم رسیده که چه اشتباه بزرگی کرد وقتی به عنوان مدیرعامل مستعفی استقلال رفت و در آنتن زنده تلویزیون مقابل رئیس سازمان خصوصی‌سازی نشست؛ هم تحقیر شد و هم مشخص شد که چگونه میلیاردها‌میلیارد تومان را یا به باد داده یا برای خودش برداشته است. اگر نمی‌رفت حتی این‌ها هم رو نمی‌شد و حالا سر را حتی بالاتر از این روز‌ها هم می‌گرفت!
فتح‌الله‌زاده هم مثل تمام آن‌هایی که یک روز با سر پایین و سروصدا رفتند تا منتظر برخورد و مجازات باشند، رفت. حالا اگر شما برخورد یا مجازاتی نسبت به مدیران قبلی دیده‌اید منتظر باشید تا در خصوص فتح‌الله‌زاده هم ببینید. اصلاً بیایید از بزرگ فوتبال شروع کنیم؛ مگر کسی با مهدی تاج برخورد کرد؟ هنوز هم تصویر چهره عرق‌کرده‌اش در مجلس جلوی چشممان است، وقتی با ترس مقابل نمایندگان مدعی احقاق حق مردم نشست، اما نمایندگان پرسروصدا کاری نکردند جز رجزخوانی بیهوده و دو سال بعد تاج وقیح‌تر از قبل به فدراسیون فوتبال برگشت. تمام خسارت‌های به بار آمده هم از بیت‌المال و جیب مردم پرداخت شد. یک رده پایین‌تر که بیایم، می‌رسیم به مدیری به نام مصطفی آجرلو که هرچه سند از او رو می‌شود، آزادانه‌تر در شهر قدم می‌زند و به ریش همه می‌خندد. نه خبری از توبیخ است و نه برخورد. اوضاع این روز‌های استقلال هم اصلاً ربطی به او ندارد، اصلاً او لطف کرده که پذیرفته در برهه‌ای از زمان مدیریت استقلال را برعهده بگیرد. حالا اگر «گندی» هم بالا آمده حتماً ایراد از خود استقلال بوده و نباید به مدیریت آجرلو ایراد گرفت. به هر حال مصطفی خان این روز‌ها دست در جیب با خیال راحت در شهر می‌چرخد و به دوستان و آشنایان سر می‌زند و بر‌ای آینده برنامه‌ریزی می‌کند.
این دو نمونه بارز را بگذارید کنار نمونه‌های قبلی مانند انصاریفرد، افتخاری، فتحی، رویانیان و سعادتمند که در استقلال و پرسپولیس هر کاری دلشان خواست کردند و رفتند؛ حالا به این سؤال پاسخ دهید که چرا یکی مثل فتح‌الله‌زاده باید نگران برخورد یا توبیخ و تنبیه باشد؟! این رسم فوتبال ایران است که هرچه بیشتر بخوری و ببری و بیت‌المال را بالا بکشی، موفق‌تری. تازه امثال فتح‌الله‌زاده می‌توانند امیدوار باشند که روزی برگردند و حتماً در این فکر هم هستند. مگر فتح‌الله‌زاده چه از سعادتمند در سوءمدیریت و بیت‌المال‌خوری کمتر دارد؟ چرا سعادتمند باید برای برگشتن به استقلال دست و پا بزند و لابی کند، اما فتح‌الله‌زاده نه؟ اصلاً مگر مهدی تاج برنگشت؟ «ویلموتس گیت» به عنوان یکی از ننگین‌ترین قرارداد‌های فوتبال ایران تا ابد در ذهن‌ها ماندگار شده، اما مهدی تاج برگشت. پس فتح‌الله‌زاده هم روزی برمی‌گردد، چون در فوتبال ایران هرچه بیشتر دزد باشی بیشتر می‌مانی. زیاد هم به سروصدا‌ها توجه نکنید، گفتیم که همه از یک قماش هستند و هیچ برخوردی هم صورت نمی‌گیرد.

رضا پهلوی؛نقطه پایان!

دكتر حامد رحيم‌پور

این چند روز که خبر سفر ربع پهلوی به اسرائیل منتشر شده از براندازها گرفته تا مقامات صهیونیستی همه در حال تمسخر این سفر هستند .حتی پوشش رسانه ای، سطح تشریفات وعکس هایی که از این سفر منتشر می شود خود دستمایه طنزپردازی خیلی ها شده است. درواقع دیدارهای غیر رسمی در مکان هایی نامتعارف، بدون تشریفات معمول، بدون نشان و پرچم همگی نشان دهنده جدی نبودن و رسانه‌ای بودن حضور پهلوی در سرزمین های اشغالی است.جالب این جاست حتی طرف اسرائیلی نیز با انتشارتصاویری از زبان بدن طرف ایرانی شامل بدن قوز کرده، دست و پاهای باز و هیجان زده و... می خواهد نشان دهد که صهیونیست ها برای تحقیر ایران حتی از دشمن جمهوری اسلامی هم استفاده ابزاری می‌کنند و به آن کسی که آمده به آن ها تکیه کند هم رحم نمی‌کنند.«منشه امیر» مدیر رادیو اسرائیل می گوید:اصولا وقتی شخصیت بزرگی! وارد فرودگاه شود او را به سالن «وی‌آی‌پی» منتقل و سپس از دری مجزا منتقل می‌کنند اما آن چه باعث شگفتی شد این بود که این اتفاقات روی نداد. برای رضا پهلوی فرش قرمز هم پهن نشد.کنفرانس مطبوعاتی  نیز ترتیب داده نشد.

«دانیل شک» سفیر اسبق رژیم صهیونیستی در فرانسه نیز گفت: «باید در باره این سفر صادق باشیم؛ او فقط یک یادگاری از گذشته‌های دور است، واقعا نمی‌دانم که دستاورد اسرائیل از این سفر چیست؟!»یکی از اکانت‌های منتسب به براندازان هم در اعتراض به سفر رضا پهلوی به اسرائیل نوشته است:«قطع امید از عربستان و توسل به اسرائیل و حمله هوایی، چرخش در دایره باطل است؛ بازی دادن مردم کافی است.» واقعیت این است که پس از به حاشیه رفتن بحث مرحومه مهسا امینی، رادیکال شدن فضا، ،شکاف رسانه- خیابان، دستگیری و حذف سرشبکه‌های داخلی و بین‌المللی و البته تشتت،سهم خواهی ها،مصادره کردن ها و اختلاف بین اپوزیسیون و در هم ریختن برنامه هایشان بدنه مردمی معترض آرام آرام مسیرشان راجدا کردند.پروژه وکالت و امضای تنها حدود300 هزار نفر پای آن نیز موجبات خشم دیگر عناصر ضدانقلاب از سلطنت‌طلبان را فراهم آورد تا جایی که سازمان سیا ، چند اقدام پیاپی را برای متحدسازی کاذب ضدانقلاب تدارک دید که هر یک در فاصله زمانی کم از یکدیگر شکست خوردند.

نشست دانشگاه جورج تاون، انتشار منشور مهسا که با کلیدواژه تمرکز زدایی ونبود هیچ اثری از پرچم و نمادهای دیگر ملی مثل تاکید بر زبان فارسی یا «ملت ایران» در متن این منشور، ماهیت واقعی آن را حتی برای بسیاری از ضدانقلاب آشکار کرد و  طرح لو رفته و شکست خورده پنج گروه سیاسی ضدانقلاب در دانشگاه استنفورد  همزمان با درگیری های شدید میان حامیان پهلوی، علی‌نژاد، اسماعیلیون و کومله در دو سطح مجازی و خیابانی و... همه و همه رقابت و چه بسا دشمنی بزرگی میان سران ضدانقلاب ایجاد کرد‌. در این بین، سفر رضا ربع پهلوی به سرزمین‌های اشغالی را باید در همین چارچوب و در ادامه شاخ و شانه‌کشی پهلوی در مقابل دیگر ضدانقلاب ارزیابی کرد. توافق ایران و عربستان، ضربه‌ای جدی بر پیکره اپوزیسیون وارد و آن ها را دچار به هم‌ریختگی و شلختگی در راهبرد کرد. این توافق در واقع اپوزیسیون را وادار کرد که برای تمنیات و حمایت‌های خودشان، به سمت پدرخوانده‌های اصلی بروند.به نظر می‌رسد رضا پهلوی هم به واسطه مشاوران ناآگاه به مسائل داخلی ایران، به این سو رفته که با دشمنان ایران، دوستی کند.

گرچه شرط‌بندی پهلوی روی یک اسب باخته در اسرائیل خیلی سریع نتایج خود را نشان داده و موج نفرت و جدایی حتی در میان طرفداران وی ایجاد شده است. این سفر در حالی در زمانه اختلافات بایدن و نتانیاهو انجام شده که صف عادی‌سازی و ارتقای روابط کشورهای منطقه با تهران تشکیل شده است. افزون بر این اگرچه اسرائیل در سال‌های اخیر با برنامه‌های فرهنگی همچون راه‌اندازی صفحه «اسرائیل به فارسی» در شبکه‌های اجتماعی و همچنین ساخت سریال تلاش کرده تصویر خود در ذهن ایرانیان را بازسازی کند، اما واقعیت این است که تقریبا عموم مردم ایران نگاه مثبتی به اسرائیل ندارند .حالا چه شده است که رضا پهلوی بر خلاف پدرش که حداقل در ظاهر به مذهب شیعه پایبند بود وحتی به حرم رضوی می آمد، این گونه به دیوار براق یهودیان متوسل شده است؟ شاید درک رضا پهلوی این است که با سفر به اسرائیل و کسب حمایت این رژیم می‌تواند زمینه‌ساز حمله خارجی علیه ایران شود، غافل از این که اسرائیل در درون خود شاهد بحران بزرگی است و سران این رژیم تاکنون بارها درباره خطر گسست وفروپاشی آن هشدار داده‌اند.

ماهِ من که تو باشی 

محمدهادی صحرایی‌

ای مردم! به درستی که ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است. ماهی که نزد خدا بهترین ماه‌ها، روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است و...
و این خطبه شعبانیه رسول خداست که سلام خدا و بندگانش بر او و خاندانش باد. همین چند روز پیش و در ابتدای ماه مبارک رمضان بود که این خطبه دلچسب، خوانده شد و ذوق کردیم و گویی هیجانی در وجودمان حس شد که ماه خدا آمد. ماهی که غصّه‌ها را می‌برد و گناهان را می‌زداید و نفَسی در هوای بهشتی‌اش تازه می‌کنیم. ماهی که مثل درختی بزرگ، و با سایه‌ای فراهم و گسترده و خنک در بیابان گرم و طاقت‌سوز، پناهمان می‌دهد یا مثل چشمه‌ای که از آب گوارایش، درخستگی و گرمای سخت، گلو و جان، تازه می‌کنیم. آخ که چقدر در این روزگاران به این هوای تازه و آب گوارا نیاز داشتیم و داریم. ماهی که مثل مادر مهربان بود و ما کودکان رمیده از خطر، به دامن بلندش پناه می‌بردیم. ماهی که ماهِ ماه‌های خداست و از شدت احترامی که پیش خدا دارد، خوب و بد را با هم می‌پذیرند.
در این ماه است که به چهره میهمان نمی‌نگرند ولی به دل‌های امیدوار نظر دارند. همه میهمان و بر یک سفره نشسته‌ایم اگرچه بهره هرکس به قدر همت اوست. همان‌گونه که شبهای قدر هرکسی هم منحصر به خودِ اوست. ماهی که در پناه خداییم و از گزند شیطان به دور. دهانمان به گوش آسمان نزدیک و ملائکه مشتری عالی کارهای خوب ما، حتی کوچک‌ها هستند. ماهی که همراهِ همپا و رفیق دلسوز و انیس شفیقی است که راه را نشان‌مان می‌دهد. شب‌هایش بهترین شب‌ها و روزهایش بهترین روزهاست. در این ماه است که خدای مهربان‌تر از پدر و مادر و سریع الرضا، از همیشه مهربان‌تر و راضی شونده‌تر است. مژده بهشت داده و وعده بخشودن. از بس کریمانه انبان پر می‌کنند و جایزه‌های بزرگ می‌دهند که گویی بی‌حساب می‌بخشند. و اکنون چنین ماهی را به انتها می‌رسانیم و از چنین دوستی جدا می‌شویم و چنین ضیافت بی‌نظیری به سر می‌رسد.
شایسته نیست از این غصه دل، افسرد و اشک جاری کرد؟ شایسته نیست در فراق این رفیق بی‌نظیر، مویه و بی‌تابی نمود؟ یا از دوری آن ترسید و از او پرسید، پس از خود‌، ما را به که می‌سپاری؟ چگونه نباید با چشم خیس، رفتنش را بدرقه کرد و به‌دنبالش با دل پابرهنه دوید؟ دلگفته‌هایی که به‌عنوان وداع با این ماه با عظمت از برخی معصومین، که سلام خدا و خوبان نثارشان‌، رسیده بسیار دلگیر است و نمی‌شود حال کسانی که می‌دانند چه بهشتی را از سر گذرانده‌اند‌، درک کرد. آنچه برای ما عوام از ماه رمضان است اگرچه گرسنگی و تشنگی و تغییر روزمرگی‌هاست ولی آنچه بزرگان می‌بینند، روزگاران وصل و فرصت‌های طلایی و همنشینی با ملائک است که خدا، آگاهانه‌اش را قسمت ماهم بکند و بدانیم که ورود به آن چطور و خروج از آن چگونه باید باشد؟
اینکه در این ماه، امر شدیم به مراعات و ملاحظه و گرامیداشت قرآن و نماز و یتیم و زیردست و ارحام و روزه دار و هرآنچه که انسان را از این روزمره‌گی رها می‌کند و در آسمان عبودیت، لذت رهایی می‌چشاند یعنی چه و برای چیست؟ شاید حکمت این ترک عادت‌ها که موجب سلامتی است و عادت به خوبی‌های فراموش شده و کمرنگ، برای این است که به تنظیمات کارخانه خلقت برگردیم. به همان خلق و خوی انسانی و فضایلی که در ما به ودیعه نهاده شد ولی گرد و غبار غفلت‌، آن را فراموشانده است. امر شدیم به انجام هرآنچه که انسان را از دنیای غفلت به جهان ذکر و یادآوری می‌رساند. گرفتاری دنیای امروز، همین فراموشی است که عده‌ای سود خود را در غفلت مردم می‌بینند تا از خوابزده‌ها تا می‌توانند بدزدند. برای جهان، جوان بیدار و هوشیار نمی‌خواهند، او را خواب و خسته می‌خواهند. پیر خیرخواه نمی‌خواهند، همراه گمراهی می‌خواهند. روشنفکر نمی‌خواهند، بازیگری می‌خواهند که بازار روشنگری کساد کند. عناصر پشیمان می‌خواهند که سطحی‌گری را رواج دهند. زن آگاه نمی‌خواهند، او را اسیر و عریان می‌پسندند که جامعه را از هدف، غافل کند.
و این ماه رمضان که آخرین روزها و ساعاتش را می‌گذرانیم، بهترین زمانی بود که از دستمان می‌رود. و ما می‌مانیم و دستاوردهای رمضانی. کم و زیادش هم باز کم است ولی مغتنم. مثل گوهری که کوچک و بزرگش کم است ولی حتی کوچکش هم قیمتی است. قدردان این ماه مهربانیم که اگر نبود، سوز گناهان، پوستمان را می‌کند و گرمای سوزان معصیت آتشمان می‌زد. غفلت ما را به مرگ می‌رساند و شیطانی که طعم زندانی نچشیده بود، حاکم جهان می‌شد. بندگان خدا ذلیل می‌شدند و مردم بی‌پناه در امواج سهمگین گناه، می‌شکستند. تفاوت دنیای مسلمانان رمضانی با دیگران در این است که قانون‌مدارند و اهل منطق صحیح. مصلحت جامعه را می‌دانند و ویژگی‌های انسانی را می‌شناسند. باهوش‌اند و زیرک. به معنای صحیحش عافیت‌طلب و عاقبت‌اندیش‌اند. سختی کوتاه را به لذت ابدی می‌فروشند. منظم‌اند و هدفمند. مؤدب‌اند و محترم. مسئولیت‌پذیرند و دغدغه‌مند.
درد محرومین می‌کشند. نوعدوست‌اند و خیرخواه دیگران. در خفا و علن یک جورند، شاخص و شایسته. و در یک کلام، زندگی با آنها راحت و لذتبخش است.
و اینها برکت تربیت رمضانی است. تربیتی که می‌خواهد به جای فقط حرف زدن، به‌صورت عملی به یاد فقرا باشیم. آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم / احساس سوختن به تماشا نمی‌شود، یعنی همین که گرسنه و تشنگی بکشید تا فقرا را با تمام وجود درک کنید. تفاوت این تربیت با تربیت غربی همین است که به جای غر و نق زدن و محکوم کردن همگان غیر از خود، خود دست به کار شود. زکات فطره هم همین است. در مقابل، آن که بدون دیدن فقرا، خرج سفرهای تفریحی و عشق و عیش‌اش، روبه راه است، اداباز است. روز قدس هم همین دفاع از مظلوم بود که انصافاً حضور مردم ایران به تمام معنا تمام‌کننده بود. آنها که پس از بیداری و احیاء شب و با زبان روزه دار و در گرما‌، به خیابان آمدند و علیه ظلم بی‌حساب صهاینه و آمریکا شعار دادند، به غیر از مسئولیت‌پذیری، نشان دادند که انقلاب اسلامی پایه‌هایی مستحکم‌تر از کوه‌های استوار دارد و این قدرت، تا وقتی به آسمان متصل است تمام‌ناشدنی است و هر تحلیلی غیر از این، تاربینی است.
دیدن و فهمیدن اتفاقات امروز ایران و جهان، هرگز با سواد و سابقه ارتباط تعیین‌کننده‌ای ندارد. چه بسیار انسان‌هایی که سابقه‌ای در انقلاب داشته ولی اکنون عقل‌شان، به دوربرگردان خورده و گذشته خود را به حراج گذاشته است. کسی که به جای پشت شیشه، مقابل آینه نشسته است، جز خود و پشت خود، چیزی نمی‌بیند. خوب بگوید یا زشت، خود را گرفته و پیشینه اش را. تدبیر را نمی‌تواند ببیند و بفهمد که از دوران انقلاب و ثبات و اثبات خود گذشته و در آستانه نظام انقلاب اسلامی شدن هستیم. همین توافق حاکم سعودی با ایران را اگر از او بپرسی، ذلت می‌داند مثل داستان غمبار یمن را که وارونه می‌فهمد. عزت را ذلت و پیروزی را شکست و حکمت را شهوت می‌بیند. با حقیقت افول آمریکا که اندیشمندان جهان به آن معترف‌اند، می‌جنگد و توهین می‌کند. چاره‌اش این است که «خود شکن، آیینه شکستن خطاست».
تربیت رمضانی می‌آموزد که پایان سختی، راحتی است. و پایان جهاد، إحدَی الحُسنَیَین. تفسیر آخرالزمانی در مورد حوادث روز، با تحلیل ‌هالیوودی و بالیوودی تفاوت دارد. نمی‌شود بیش از این به آشفتگی‌های ذهنی برخی پرداخت ولی در همین حد کفایت می‌کند که بدانیم همیشه کسانی بوده‌اند که پریشانی فکر خود را با پرخاش به حقیقت تسکین کرده‌اند. سکوت بزرگان در برابر سخنان ناصواب، از سطحی بودن صاحب سخن است و وجود کارهای مهم و واجب‌تر وگرنه خاکپاشی نادان به چهره خورشید نمی‌رسد. حرکت صحیح انقلاب اسلامی در 34 سال اخیر ثابت کرده انقلابی که خمینی کبیر آغاز کرد‌، با رهبری خامنه‌ای حکیم به بار نشسته و توانسته سخن روز و منطقی جهان شود. تاریخ اخیر، از این دو امام راحل و حاضر، وعده صادق و سخن صائب و برهان قاطع، کم ندیده و نشنیده‌اند.
و تو ‌ای ماه من که تو باشی و می‌گذری، کاش بیش از آنچه بود، قدر تو دانسته و بهره‌مند می‌شدیم. و خدا تو را از ما راضی گرداند که رفیق خوبی بودی و تا دیدار دوباره‌ات اگر زنده بودیم، چشم انتظاریم و به امید رحمت و مغفرت و برکتی که از تو چشیدیم می‌مانیم. امید که آنچه از تو برایمان حاصل شد را غنیمت شمرده و چون جان شیرین محافظت کنیم. مگر حلاوت عید فطر، تلخی رفتنت را از کام‌مان بگیرد وگرنه بی‌تو به کودکان گمشده می‌مانیم. والسلام.

نام:
ایمیل:
نظر: