مسئلهی جنگ اوکراین و مسائل پیرامونی آن نگاه بسیاری از کارشناسان را به مسائل به شکل ویژهای تغییر داده است. امروز بسیاری یقین دارند که اوکراین اگر کشوری اتمی بود هرگز مورد حملهی روسها قرار نمیگرفت. خود اوکراینیها میگویند بمب اتمی به کنار اگر موشک برد بلند داشتیم هم کسی جرات حمله به ما را به ذهنش راه نمیداد. بر همین اساس درک بسیاری در دنیا به شکلی تغییر کرده که تنها عامل بازدارندگی را داشتن تسلیحات اتمی میدانند.
در ماههای اخیر و در همین راستا اظهار نظرهایی از سوی مقامات کره جنوبی مطرح شده که تاکید بر ضرورت استفاده از سلاح اتمی دارد. بر اساس این اظهارات کرهایها میگویند یا آمریکا باید ما را به این سلاح مجهز کند یا ما باید به سمت ساخت آن حرکت کنیم. در ژاپن هم عیناً همین موارد مطرح میشود با یک تفاوت کوچک.
تفاوت ماجرای ژاپن و کره این است که آمریکاییها بر این باورند که این کشور اگر اراده کند میتواند در زمانی کوتاه تا چند هزار بمب هستهای را بسازد. این مسئله برای اولین بار زمانی به طور جدی مطرح شد که ژاپن برای تامین سوخت هستهای خود فعالیتهایی انجام داد و کمی بعدتر توجه همگان به میزان پلوتونیم این کشور جلب شد.
مسئلهی اصلی که حالا توجه خیلیها به آن جلب شده این است: بر اساس آنچه که رسانهها به عنوان "حقایق دنیا" برای مخاطب ساختهاند. این طور به نظر میرسد که آمریکا ابرقدرت دنیاست و هرکسی به هر اندازه به او نزدیکتر باشد از بابت امنیت باید خیال راحتتری داشته باشد.
بررسی وضعیت عربستان سعودی (متحدِ در یمن ماندهی آمریکا) و وضعیت ژاپن و کره جنوبی نشان میدهد که ماجرا برعکس است. این کشورها (به ویژه کره جنوبی و ژاپن) که سالها به طور حداکثری در حوزهی نظامی کار را به اصطلاح با آمریکا بسته بودند حالا بیشتر از همه احساس نا امنی میکنند. ماجرای آنها البته با دیگر کشورها کمی متفاوتتر است.
آنها وقتی مسئلهی اوکراین را میبینند تصور میکنند اگر روزی قرار باشد در جایگاه اوکراین برای یک کشور دیگر قرار بگیرند، هرگز نمیتوانند روی آمریکا به عنوان کشوری که میتواند به آنها کمک کند حساب کنند. نکته جالب آنجاست که مسئولان کره جنوبی پیرامون این مسئله در دو بخش تفکیک قائل میشوند:
۱- آمریکا میتواند کمک کند یا نه؟
۲- آمریکا میخواهد کمک کند یا نه؟
آنها میگویند: میتواند کمک کند، اما مسئلهی اوکراین نشان میدهد که باید در اینکه آمریکا واقعا قصد کمک کردن داشته باشد (به این معنا که کشور را به تسلیحات بازدارندهای مسلح کند که تداوم نبرد را برای طرف مقابل پر هزینه کند) تردید ایجاد کرد... ایران از جمله کشورهایی است که در سالهای اخیر در مقایسه با دیگر کشورها بیشترین تقابل را با آمریکا داشته، همواره از سوی آمریکا تهدید شده و کمترین ارتباط نظامی-تسلیحاتی را با این کشور داشته است.
مسئله اینجاست که حالا نزدیکترین کشورها به آمریکا (به ویژه در آسیا) تصور میکنند که راه درست در حوزهی "تولید قدرت" همانی است که ایران رفته، نه راه اعتماد به آمریکا... ماجرای جنگ اوکراین، "تولید قدرت"، ساخت ابزار بازدارنده و چیزهایی از این دست را از هر زاویه که ببینیم یک نکته نباید فراموش شود: در دنیای بیرحم امروز هر کشوری که از تمام ابزارها برای قدرتمند شدن بهره نبرد فرمانبردار شدن را باید بپذیرد...