صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۲۳۸

سرخابی‌ها همچنان بر مدار گذشته

فریدون حسن

وقتی می‌گوییم هیچ عزمی برای درست شدن شرایط مدیریتی دو باشگاه همیشه بدهکار پایتخت وجود ندارد، خیلی‌ها ایراد می‌گیرند و آقایان مسئول هم دم از حل و فصل مشکلات می‌زنند، اما...
اتفاقی که روز سه‌شنبه در برگزاری مجامع عمومی دو باشگاه رخ داد بسیار جالب توجه بود. در‌حالی‌که عنوان می‌شد برای برطرف شدن مشکل مالکیت مشترک دو باشگاه یکی از آن‌ها به وزارت ورزش و دیگری به وزارت اقتصاد و دارایی واگذار شده، اما در نهایت تعجب مشاهده شد هر دو مجمع با ریاست وزیر ورزش در محل وزارت ورزش برگزار شد و بعد از پایان دو مجمع هم جناب وزیر با شور و هیجان خاصی از شروع راهی خبر داد که در نهایت به تغییرات گسترده در این دو تیم و سروسامان گرفتن اوضاع مدیریتی آن‌ها منجر می‌شود!
حالا باید کدام را باور کرد؛ تغییر مالکیت واحد یا ادامه همان مالکیت مشترک که حتماً باعث دردسر‌های جدید و تازه خواهد شد! البته حالا راحت‌تر می‌توان نتیجه‌گیری کرد که هیچ عزمی برای سامان گرفتن اوضاع به‌هم ریخته دو باشگاه وجود ندارد. تازه اوضاع زمانی وخیم‌تر می‌شود که پای سازمان خصوصی‌سازی برای انجام تغییرات در هیئت مدیره دو باشگاه به میان می‌آید. حسین قربانزاده، رئیس سازمان خصوصی‌سازی در حالی از انجام تغییرات گسترده در هیئت مدیره دو باشگاه، آن هم ظرف دو هفته آینده خبر می‌دهد که گویا اصلاً توجهی ندارد که دو تیم در کورس قهرمانی هستند و سه هفته پایانی مسابقات و نتیجه‌گیری در آن‌ها برایشان بسیار حائز اهمیت است.
دیروز رسانه‌ها در انتقاد از این نوع نگاه مدیران نوشتند: «اگر حرف قربان‌زاده را مدنظر قرار دهیم، دو تیم استقلال و پرسپولیس دو هفته آینده (حدود ۲۰ اردیبهشت) در حساس‌ترین مقطع فصل خود قرار دارند و تغییرات در رأس این باشگاه‌ها در این مقطع سرنوشت‌ساز چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. پرسپولیس و استقلال به‌عنوان دو مدعی اصلی ۲۲ و ۲۸ اردیبهشت‌ماه در دو هفته پایانی لیگ برتر به مصاف حریفان خود خواهند رفت و اینکه چه اصراری وجود دارد که در کوران رقابت لیگ و در کورس قهرمانی چنین اتفاقی رخ دهد شاید فقط قربان‌زاده بتواند جوابش را بدهد. اگر تغییرات دو هفته دیرتر رخ دهد، چه اتفاقی می‌افتد؟»
رئیس سازمان خصوصی‌سازی که تاکنون صبر کرده، اگر دو هفته بیشتر صبر کند آیا اتفاق خاصی رخ می‌افتد؟ کاش قربان‌زاده پیش از گذاشتن استوری در صفحه شخصی‌اش، برنامه هفته‌های پایانی لیگ را هم مرور کند.
با جمع‌بندی اتفاقاتی که صبح و بعدازظهر سه‌شنبه رخ داد، می‌توان از همین حالا شرایط آینده دو باشگاه (البته اگر بتوان عنوان باشگاه را به آن‌ها داد، چراکه در مجامع برگزار شده به جای کلمه باشگاه از عنوان شرکت استفاده شده بود) را خیلی راحت پیش‌بینی کرد. در یک کلمه باید گفت هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. هیچ تغییری صورت نمی‌گیرد و همچنان در روی همان پاشنه خواهد چرخید. از تغییر مالکیت هم خبری نیست، چون وزارت ورزش هیچ‌گاه نخواسته، نمی‌خواهد و نخواهد خواست که مالکیت این دو تیم را به دست دیگری بسپارد. تنها تفاوت در این است که یک تعداد مدیر فاسد که تاکنون تا توانسته‌اند خورده‌اند و برده‌اند، می‌روند و تعدادی دیگر با جیب‌های خالی برای پر کردن آن‌ها از بیت‌المال می‌آیند.

دموکرات ها روی بایدن قمار می‌کنند؟
نبی شریفی
 جو بایدن با گفتن جمله «بیایید این کار را تمام کنیم» به طور رسمی نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 2024 اعلام کرده است ولی این که بتوان از اکنون او را نامزد نهایی حزب دموکرات در دور مقدماتی یا نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری آینده بدانیم، خیلی زود است، اما با بررسی عملکرد بایدن، ویژگی هایش و شرایط موجود آمریکا می‌توان وضعیت او را در کارزار انتخاباتی اش بررسی کرد و در پی پاسخ به این سوال بود که آیا دموکرات ها روی بایدن قمار می کنند؟ یک مزیت نسبی برای جو بایدن، جایگاه او به عنوان رئیس جمهور مستقر است. از ۳۱ رئیس جمهور آمریکا که برای انتخابات چهارساله دوم (پیاپی) نامزد شدند، ۱۱ نفر شکست خوردند و ۲۰ نفر پیروز شدند، اما این نمی تواند به تنهایی دلیلی کافی برای اقبال انتخاباتی او و سرمایه گذاری دموکرات ها روی وی باشد، چراکه این مزیت نسبی برای دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، صادق نبود و او در پی شکست با جنجالی بی سابقه کاخ سفید را ترک کرد. اکنون، 18 ماه مانده به انتخابات سراسری، بایدن و ترامپ دو نامزد نهایی انتخابات پیشین و دو رئیس جمهور آمریکا، دوباره برای رویارویی با یکدیگر به میدان آمده اند. هرچند، بر اساس نظرسنجی ها، رای دهندگان تمایل چندانی برای بازنمایی رقابت انتخاباتی 2020 و رقابت مجدد این دو ندارند.
ویژگی دیگر بایدن که توجه دموکرات ها را به خود جلب کرده، توانایی او در شکست دادن دونالد ترامپ به رغم همه ضعف هایش است، اما این مزیت هم نسبی است، چراکه قطعیتی برای تکرار یک پیروزی وجود ندارد. بایدن هم اکنون پیرترین رئیس‌جمهور آمریکاست و در صورت پیروزی به عنوان رئیس جمهور 82 ساله ساکن بال غربی کاخ سفید خواهد شد. شرایط سنی او، لیز خوردن از روی پله‌های هواپیمای ایر فورس وان، سقوط از دوچرخه، مکالمه و دست دادن با شخصیت های فرضی و فراموشی، از جمله نقاط ضعف جسمانی اوست که ممکن است در نظر رای دهندگان تاثیرگذار باشد. تلاش بایدن برای اجرای برنامه اصلاحاتی از جمله افزایش حقوق، مقابله با کرونا و کاهش مرگ و میر ناشی از آن، تحولات در قانون اساسی، تلاش برای کاهش بیکاری و بهبود خدمات اجتماعی و کنترل تغییرات آب و هوایی، باعث شده است که او در نظرسنجی‌ها با تأیید مواجه شود. با این حال، شرایط نامطلوب اقتصادی، تورم و مسائل بهداشتی کشور، از نقاط ضعف او به شمار می رود.
از طرفی هر تلاشی برای جایگزینی بایدن در انتخابات مقدماتی، بدون شک به اختلاف منجر خواهد شد. تاریخ نشان داده است که چنین تلاشی، شانس برنده شدن در انتخابات سراسری را به خطر می‌اندازد. بنابراین دموکرات ها فعلا ریسک چنین تصمیمی را به جان نمی خرند. بایدن در شرایط فعلی، با وجود همه نقص هایش برای حزب دموکرات خیرالموجودین است. تاکنون هیچ سیاستمدار شاخصی در حزب دموکرات برای رویارویی قوی با ترامپ، نامزد جنجالی و بالقوه حزب جمهوری خواه، به میدان نیامده است. شاید جو بایدن محبوبیت چندانی نداشته باشد، اما قدرت ترامپ در داخل حزب جمهوری خواه، منطق اصلی مبارزات انتخاباتی او را تشکیل می دهد. در مقابل، در صورت حضور یافتن چهره های شاخص جدید در انتخابات، کار ترامپ نیز در این رقابت ها آسان نخواهد بود.
تاکنون، گروور کلیولند، بیست و دومین و بیست و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا، تنها رئیس‌جمهور در تاریخ این کشور است که در دو دوره غیر متوالی به این منصب رسیده‌است. بنابراین پیروزی فرضی مجدد ترامپ بسیار نادر خواهد بود. از طرفی، تعداد قابل توجهی از نامزدهای حمایت شده توسط دونالد ترامپ در انتخابات میان دوره ای 2022 شکست خورده اند، دلیلی که باعث شد او با تاخیر بسیار بر خلاف وعده قبلی خود، نامزدی اش در دور مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری 2024 را اعلام کند، اما اکنون صلح احتمالی ترامپ با ران دسانتیس، فرماندار ایالت فلوریدا و چهره جوان و پر هوادار حزب جمهوری خواه را می توان از جمله ترفندهای رئیس جمهور پیشین برای بازگشت مجدد به کاخ سفید ارزیابی کرد. اقداماتی که تلاش های حزب دموکرات را برای حفظ قدرت با چالش مواجه می کند. فعلا دموکرات ها تصمیم دارند روی ساکن پیر کاخ سفید قمار کنند.

ما که هشدار داده بودیم!

جعفر بلوری
1- دوستی تعریف می‌کرد، در مراجعه به یک بنگاه معاملات ملکی، شاهد مشاجره و دعوای بنگاهدار و یک فروشنده ملک بودم. لابه‌لای بگومگوها بنگاهدار با مهارت خاصی ضمن تعریف و تمجید از مِلک فروشنده، قیمتی برای آن تعیین کرد و پس از چند دقیقه که کار به جاهای باریک کشیده شد، با تَشَر از او خواست آنجا را ترک کند چون که به گفته او «تو اصلا فروشنده نیستی. حیف این ملک که دست توست.» پس از خروج مالک از بنگاه، بنگاهدار خشمگین که لبخند شیطانی بر لب داشت رو به من کرد و با ادبیاتی زشت علیه صاحب ملک گفت: «کاری باهاش کردم که حالا حالاها نتونه خونشو بفروشه. حالا بدو تا خونتو بفروشی......» پرسیدم: چه کار کردید؟ گفت: «از مِلکش تعریف و قیمت را خیلی بالا گفتم. حالا امکان ندارد بتواند خانه‌اش را بفروشد چون به احتمال زیاد، راضی به فروش خانه‌اش به کمتر از قیمتی که تعیین شد نخواهد بود.»(!)
2- تورم و افزایش غیرعادی و «غیرمنطقی» قیمت‌ها، شاید یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که کشور عزیزمان امروز درگیر آن است. بروز چنین معضلاتِ اقتصادی، دلایل گوناگونی می‌تواند داشته باشد مثل دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی و روانی. بررسی دلایل اقتصادی بروز چنین پدیده‌ای را باید به اقتصاددان‌ها سپرد و کار راقم این سطور نیست. اینجا قصد داریم به برخی دلایل بروز تورم در کشورمان بپردازیم که لااقل در ظاهر ارتباط مستقیم و زیادی با اقتصاد ندارد! 
3- چند سالی است که «بروز همه معضلات اقتصادی لزوما دلایل اقتصادی ندارند» و «فرمول‌های اقتصادی در برخی شرایط و جوامع جواب نمی‌دهند» و از این دست مسائل، عاملی شده برای تولد رشته‌ای میان رشته‌ای به نام «اقتصاد رفتاری».(رجوع شود به کتاب سُقلمه، اثر ریچارد تیلور برنده نوبل اقتصادی). اقتصاد رفتاری علمی است نسبتا جدید و ترکیبی است بین دو رشته روانشناسی و اقتصاد. خود تیلور در این‌باره خاطره جالبی تعریف می‌کند. او در کتابش می‌نویسد، روزی مردم شهری در آمریکا وقتی با یک بارندگی شدید غافلگیر شدند برای خرید چتر به فروشگاه‌های اطراف هجوم بردند. طبق روال همیشه، عده‌ای که نان‌شان را در مشکلات و سختی دیگران پیدا می‌کنند، با مشاهده افزایش شدید تقاضا، قیمت‌ها را چندبرابر افزایش دادند. (طبق یک فرمول ساده اقتصادی افزایش تقاضا موجب افزایش قیمت می‌شود) اما با کمال تعجب بسیاری از مردم که از این سوءاستفاده خشمگین شده بودند حاضر به خرید چتر نمی‌شدند و می‌گفتند، حاضرند زیر باران خیس شوند اما پول زور ندهند.(نقل به مضمون) تیلور می‌گوید با مشاهده این رفتار به این نتیجه رسیده که گاهی، فرمول‌های اقتصادی درست کار نمی‌کنند چرا که اقتصاد مسئله‌ای است که با انسان سر و کار دارد و انسان هم یک موجود صفر و یک نیست که بشود، رفتارش را دقیق پیش‌بینی کرد.
4- اینجا می‌خواهیم از ترکیب مفاهیم و نتایج موجود در نکاتی که بالا اشاره کردیم، به مسئله اصلی این یادداشت برسیم. کدام عامل یا عوامل «غیراقتصادی» در بروز معضلات اقتصادی ایران (به‌طور ویژه تورم) دخیلند؟ بار دیگر تاکید می‌کنیم، بروز معضلی مثل تورم- نه فقط در ایران که در همه جوامع- می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد و ما اینجا قصد داریم به یکی از دلایل غیراقتصادی آن بپردازیم. ما فکر می‌کنیم، «رسانه» یکی از آن دلایل و عوامل است که این توانایی و ظرفیت را دارد، هم به تورم دامن بزند و هم به کاهش آن کمک کند. اگر قائل به وجود پدیده‌ای مثل «تورم انتظاری» باشیم، درک نکته‌ای که در این نوشتار به‌دنبال تبیینش هستیم، راحت‌تر خواهد بود. چه خوش‌مان بیاید چه نه، «رسانه» در ایران، یکی از آن دلایلی است که به اندازه خود در بروز معضلات اقتصادی مثل تورم، نقش داشته و به «تورم انتظاری» دامن می‌زند یا به کاهش آن کمک می‌کند. همین دیروز سایت یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای تیتر زد «سکه 25 تومانی هم میلیونی شد!» منبع این روزنامه هم احتمالا سایت دیوار یا شیپور یا از این دست سایت‌هاست که در آن، هرکس از هر نقطه‌ای از جهان هر قیمتی که دلش بخواهد برای اجناسی که برای فروش گذاشته- یا شاید حتی نگذاشته- انتخاب می‌کند. به عبارتی، یک نفر (شاید خود نویسنده این خبر) عکسی از یک سکه 25 تومانی را در این سایت گذاشته و زیر آن نوشته 5 میلیون تومان! سپس نتیجه گرفته، سکه 25 تومانی هم میلیونی شد! به همین سادگی! مرحله بعد رسانه‌های همسو است (داخلی و خارجی) که شروع به بازنشر آن در اندازه‌ای وسیع کنند تا اثر مورد نظر (اینجا دامن زدن به تورم یا حداقل رژه روی اعصاب مردم) تحقق یابد! طی یکی دو سال گذشته چنین رسانه‌نماهای زنجیره‌ای تا دل‌تان بخواهد در برخورد با کالاهای متعدد از این دسته گل‌ها به آب داده‌اند. از پوشک بچه بگیر تا قیمت گوشت و مرغ و...
اینکه چرا چنین خبر‌سازی‌هایی در جامعه ایران «جواب» می‌دهد هم خود نکته‌ای است و بخشی از آن بازمی‌گردد به دو مسئله روان‌شناختی و جامعه‌شناختی. «مرجع شدن» برخی سایت‌ها و رسانه‌ها برای تعیین قیمت هم بایستی مورد توجه قرار بگیرد. اما مسئله روان‌شناختی شبیه به همانی است که آن بنگاهدار در برخورد با فروشنده ملک از آن بهره جست. فرد (اینجا فروشنده) به‌طور طبیعی دنبال بیشترین سود است و به همین سادگی حاضر به فروش به قیمت پایین نمی‌شود مگر اینکه به اصطلاح، «پول لازم» باشد. دقیقا به همین دلیل است که در این کشور وقتی قیمت دلار افزایش می‌یابد، همه قیمت‌ها افزایشی می‌شود. اما وقتی همین دلار کاهشی می‌شود، قیمت‌ها کاهشی نمی‌شود! اما یکی از دلایل جامعه‌شناختی آن بازمی‌گردد به وضعیتی که کشورمان 50 سالی می‌شود که درگیر آن است. از سال 1352 شمسی، تقریبا همه ساله شاهد تورم دو رقمی بوده‌ایم. در جامعه‌ای که 50 سال است تورم دو رقمی است، طبیعی است که «تورم انتظاری» نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. یعنی جامعه به شکلی تاریخی- تجربی و طی 5 دهه یاد گرفته، اگر قیمت محصولی افزایشی شد، تا گران‌تر نشده، باید آن را خرید! (در حالی که طبق فرمول‌های ابتدایی اقتصاد، قیمت که بالا می‌رود، تقاضا باید کاهش یابد). اما چه باید کرد؟
5- در روزهای نخستین روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، ما در همین ستون هشدار داده بودیم، مهم‌ترین چالش و بزرگ‌ترین مشکل دولت سیزدهم، نه وضعیتی است که از دولت قبل تحویل گرفته بلکه، «عوامل بروز این وضعیت» است. «وضعیت بد» و «یک دهه کم‌کاری» را می‌شود با تلاش و کوشش شبانه‌روزی و پس از چند سال سروسامان داد اما نه وقتی عوامل وضع موجود در فضای یله و رهای مجازی و غیرمجازی از درون و بیرون بدون کوچک‌ترین نگرانی مشغول عملیات و انتحارند. گفتیم مهار و کنترل عوامل بروز چنین وضعیتی نیز بنا به دلایل متعدد کار ساده‌ای نخواهد بود چرا که برجام، اقتصاد آزاد و غرب برای این طیف، مسئله مرگ و زندگی است و این طیف بدون چسباندن خود به آن، هویتی نخواهند داشت و قدرت گرفتن دولت آقای رئیسی نیز، به «بازگشت دولت به ریل انقلاب» تعبیر شده است. موفقیت دولت انقلابی یعنی پنبه شدن تمام آنچه این طیف طی سال‌ها رشته کرده‌اند. و اینها، راز این همه بداخلاقی سیاسی و رسانه‌ای، سانسور تحولات مثبت و امیدآفرین و نشر دروغ و خبرهای سیاه است. این را هم نوشتیم که، توسعه اقتصادی یک کشور به مقدماتی نیاز دارد و رسانه‌نماهایی که روی اعصاب و روان جامعه رژه می‌روند، سفید را سیاه، خوب را بد و زیبا را زشت و بالعکس جلوه می‌دهند و افزایش تورم و بد شدن معیشت مردم را فرصتی برای احیای خود دیده و برای دامن زدن به آن، دست به هر اقدامی می‌زنند، در پی آنند که توسعه و گشایشی صورت نپذیرد، چه اقتصادی چه غیراقتصادی... این را هم پیش‌بینی می‌کنیم که، ماه‌های پیش‌رو به‌دلیل انتخابات پیش‌رو، برای این طیف ماه‌های پرکاری خواهد بود و بیش از آنچه تاکنون بوده، شاهد بداخلاقی‌های سیاسی و شیطنت‌های رسانه‌ای این طیف خواهیم بود و اقتصاد همان نقطه‌ای است که از نگاه این طیف «باید» بیش از هر نقطه‌ای متشنج باقی بماند یا حتی متشنج به نظر برسد!
نام:
ایمیل:
نظر: