سید حسین سجادی
رهبرانقلاب در دیدار با مسوولان وزارت خارجه به شاخص های سیاست خارجی موفق اشاره کردند و بر سه واژه تاکید داشتند: عزت، حکمت، مصلحت. عزت را فرمودند نفی دیپلماسی التماسی. حکمت را به عقلانیت ارجاع دادند و مصلحت نیز انعطاف برای عبور از موانع. واقعیت این است که فاصله دیپلماسی التماسی و انعطاف اصولی یک مرز باریک است که اگر مراقبت نشود، خطای برداشت حاصل می شود. چرا؟ چون ممکن است هردو در ظاهر و برداشت اولیه یکسان به نظر برسند. به همین دلیل فرمودند که سالها پیش به نرمش قهرمانانه اشاره کردم اما برخی در داخل و خارج دچار خطا شدند.
دو برداشت خطا در نسبت این دو مفهوم ممکن است شکل بگیرد که اتفاقا در تاریخ سیاسی کشور دارای مصادیق فراوان هستند. گروه اول کسانی هستند که با ایستادن بر عزت از هرگونه انعطاف پرهیز می کنند و با یک آرمانگرایی توهمی تصور می کنند مصلحت صرفا عافیت اندیشی و محافظه کاری است. این گروه چون توان واقع بینی ندارند، قدرت حل مساله پیدا نمی کنند و قهرا بعد از مدتی یا دچار یاس و افسردگی می شوند و یا گرفتار انحراف و از اساس منکر آرمان می شوند. اما گروه دوم واقعگراهائی هستند که آرمان را رها می کنند و حل مساله را صرفا در عبور از هویت و شخصیت ایرانی- اسلامی شان می بینند. این جریان نیز گرفتار انحراف و به سرعت به انهدام هویتی میرسند. فرض کنید دو پدر با خطای فرزند نوجوان شان مواجه شوند. پدر اول دغدغه تربیت ندارد و از کنار آن به سادگی می گذرد. اما پدر دوم که نگران فرزند است تصمیم می گیرد به روش غیرمستقیم فرزند را متوجه خطا کند. ظاهر هر دو این است که مقابل خطای فرزند سکوت کردند اما میان این دو کاملا تفاوت است. رفتار پدر اول از سر تسامح و تساهل و کنار آمدن با خطای فرزند است و رفتار پدر دوم از سر مدارا و مراعات برای اصلاح فرزند.
عباس حاجی نجاری
در میانه راه دریانوردی حماسهگون دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آبهای دور، آنگاهکه ناوهای ایرانی به حیاطخلوت امریکاییها در امریکای جنوبی رسیده بودند، زمانی که فشار واشنگتن بر کشورهای منطقه برای نپذیرفتن ناوهای ایرانی مؤثر واقع نشد و دولت برزیل از دریادلان جمهوری اسلامی ایران در ریودوژانیرو استقبال کرد و حتی پرچم ایران را روی مجسمه صلح در این بندر قرار داد، سرویس خبری مؤسسه نیروی دریایی امریکا (USNI NEWS) با انتشار گزارشی به نقل از کارشناسان امریکایی اعلام کرد که ورود کشتیهای ایران به بندر برزیل یک پیروزی برای تهران است، منتظر اقدامات مشابه بیشتر از این از ایران باشید، چراکه ایران با استفاده از مکران به دنبال فرافکنی قدرت و درهمتنیدگی سیاسی است و نه انزوا. روزنامه واشنگتنپست نیز عبور ایران از کانال پاناما را آخرین اقدام تهران در تلاش برای گسترش نفوذ در حیاطخلوت امریکا ارزیابی کرد و مأموریت سالهای اخیر نیروی دریایی ایران را خواسته تهران برای نشان دادن تمایل به گسترش نفوذ نظامی خود فراتر از خاورمیانه و حتی در نزدیکی ایالات متحده دانست. تدکروز سناتور امریکایی نیز مدعی شد پهلو گرفتن کشتیهای جنگی ایران در برزیل یک رویداد خطرناک و تهدیدی مستقیم برای امنیت امریکاییهاست.
فارغ از اهداف ایران هراسانه امریکاییها در نحوه بازتاب این دریانوردی بزرگ، اظهارات فوق اعتراف به اقتدار و توانمندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است که علاوه بر تحکیم و تثبیت اقتدار خود در آبهای دریای عمان و خلیج فارس، آنگونه که اندیشکده هوور در روزهای اخیر اعتراف میکند، «سیاست امریکا برای مهار ایران دچار فروپاشی شده و ایران کنترل خلیج فارس را به دست گرفته است». اکنون ایران حضور در دریایهای دور را به تجربه نشسته است. این دریانوردی در کنار دیگر قدرتنماییهای نیروهای دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران که این روزها در توقیف شناورهای متخلف امریکایی در منطقه به اثبات رسیده است، چند پیام و دستاورد مهم را در پی دارد:
۱-اثبات کارآمدی و توانمندی ناوهای ساخته شده توسط صنعتگران ایرانی برای مأموریتهای دور و در آبهای متلاطم اقیانوسهای بزرگ جهان.
۲- تثبیت اقتدار ایران در آبهای دور علاوه بر آبهای نزدیک و سرزمینی ایران اسلامی با این پیام که ایران در فراتر از آبهای سرزمینی خود نیز قادر به دفاع از منافع امنیت ملی خود است.
۳ -نماد بی اثر بودن تحریمهای اقتصادی و صنعتی دشمنان علیه ملت ایران است، چرا که صنعتگران و دانشمندان ایرانی با تولید این ناوها و دیگر تجهیزات دفاعی که کارآمدیشان این روزها زبانزد فرماندهان نظامی امریکایی و اروپایی است، قابلیتهای علمی و صنعتی خود را اثبات و ایران عزیز را در زمره معدود کشورهای دارای توانمندی برتر نظامی در جهان قرار دادهاند.
۴-این تجربه موفق نشانگر سطح بالای آموزش و کارآمدی نیروهای مسلح ایران در طراحی و اجرای مأموریتهای خطیر و طولانی مدت در عین رعایت همه ملاحظات راهبردی، دیپلماتیک، پزشکی و... است.
۵- انجام این سفر و استقبال از پرچمداران جمهوری اسلامی ایران در چند کشور جهان در مسیر این دریانوردی طولانی، نشانگر شکست سیاستهای امریکا برای منزویسازی ایران است.
۶-این سفر ۸ ماهه نشانگر توان روحی، شهامت و شجاعت و بردباری دریادلان نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
۷- امنیت در عین اقتدار در کنار دیگر توانمندیهای دفاعی ایران پیام مهم و روشن نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران خطاب به دیگر کشورهای جهان است، پیامی که مفهوم روشنتر آن عدم ضرورت تداوم حضور امریکاییها در منطقه است، نکتهای که کارشناسان امور راهبردی به آن اذعان و یادآور میشوند که با تعاملات و روابط اخیر ایران با کشورهای منطقه، تداوم حضور امریکاییها در غرب آسیا نتیجهای جز سلب امنیت از کشورهای منطقه نداشته و حاکمان کاخ سفید باید بساط حضور خود را از این منطقه جمع کرده و خارج شوند و بیش از این هزینههای این حضور متجاوزانه را بر کشورهای منطقه و مالیاتدهندگان امریکایی تحمیل نکنند.
مناظره اقتصادی با کدام «شیوه»؟!
مهدي حسنزاده
این روزها برنامه موفق «شیوه» در شبکه 4 که پس از ناآرامی های سال گذشته، نقش موثری در بیان نظرات طیف های مختلف جامعه ایفا کرده بود، وارد موضوعاتی از جمله مباحث مبنایی اقتصادی شده است. در این میان دو مناظره طی هفته های اخیر برگزار شد که طرفین آن با استناد به دیدگاه های لیبرالی و بعضا نحله هایی از تفکر معتقد به اقتصاد اسلامی و حتی نگاه های سوسیالیستی و دولت گرا به اقتصاد وارد بحث شدند. تردیدی نیست که یکی از کارکردهای رسانه و به ویژه شبکه 4 به عنوان رسانه نخبگانی بحث درباره مباحث معرفتی و اندیشه ای و گذر از موضوعات روز و دم دستی است. با این حال در فقدان کرسی های آزاداندیشی که سال ها پیش مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بود و در غیاب مباحث انتقادی و چالشی مرتبط با اقتصاد در سایر شبکه های سیما، چنین مباحثی حتی برای مخاطب نسبتا عام نیز جذابیت دارد. با این حال بخشی از این جذابیت به تلاش این برنامه برای عبور از حوزه اندیشه و نزدیک شدن به مباحث زرد و چالشی برمی گردد. در حقیقت شاهد بحث مبنایی منسجمی در حوزه اندیشه اقتصادی و تقابل نگاه های اقتصادی لیبرال و نئولیبرال با دیدگاه های رقیبش نیستیم بلکه شاهد بحث های جنجالی و اتهام زنی و گوشه و کنایه هایی از جنس مناظره های سیاسی در این مناظره های به ظاهر اقتصادی هستیم.
پیشتر نگارنده در یادداشتی در همین ستون و صفحه در تاریخ 6 اردیبهشت امسال با تیتر «اقتصاد در دوراهی نسخه های جوانان و جنجال موسپیدها!» به نقد یکی از این مناظره ها و نسبت مباحث آن با معضلات و چالش های روز اقتصاد ایران پرداخت. واضح است که قصد ما در این جا زیرسوال بردن شأن علمی هیچ یک از طرفین مناظره های اخیر نیست. همچنین واضح است که بحث درباره مبانی اندیشه اقتصادی و طرح آن در فضاهای نخبگانی حتما ضروری است، اما بحث این است که در روزگاری که اقتصاد درگیر چالش هایی سخت است، مشغول شدن رسانه به بخش های زرد و جنجالی مناظره ها، موجب دور شدن هر چه بیشتر رسانه های رسمی و به ویژه صدا و سیما از واقعیت ها و مسائل ملموس اقتصادی می شود. حتی فراتر از مباحث ملموس از جمله تورم، بحران جهش قیمت مسکن و اجاره بها، ناترازی انرژی در تابستان و زمستان و ... مباحث بنیادین اقتصادی امروز ما نیز ربط چندانی به حیطه دخالت دولت در اقتصاد ندارد. صد البته بحث چگونگی دخالت دولت در اقتصاد موضوع مهمی است که باید روی آن بحث شود، ولی در هر صورت می توان مسائل اصلی امروز اقتصاد ایران را که ربطی به مناظره های جنجالی اخیر ندارد و اتفاقا برخی چهره های اقتصادی و اندیشمندان نوگرا در آن زمینه ها حرف برای گفتن دارند، به شرح زیر فهرست کرد:
1 - آیا ایده ساخت 4 میلیون مسکن با روش فعلی دولت شدنی است؟ چه راهکارهای جایگزینی در این باره وجود دارد؟
2 - پس از کم رنگ شدن نقش ایران در بازار جهانی انرژی و تامین امنیت آن، چه نقش جایگزینی برای اقتصاد ایران در فضای اقتصاد جهانی می توان ترسیم کرد؟
3 - موضوع اصلاح ساختار بودجه به ویژه با 3 زیرشاخه مهم اصلاحات در صندوق های بازنشستگی، مولدسازی دارایی های دولت و اصلاحات مالیاتی چگونه باید پیش برود؟ در هر کدام از این زیرشاخه ها، مسائل اصلی ما چیست و چگونه می توان به یک مدل قابل اجرا و دارای اجماع رسید؟
4 - مسئله ناترازی انرژی در قالب کمبود برق در تابستان، کمبود گاز در زمستان و کمبود احتمالی بنزین در آینده نه چندان دور مسئله ای است که باید برای آن تدابیری اندیشید. این تدابیر چه می تواند باشد؟
واضح است که مسائل امروز اقتصاد ایران خیلی از موضوعات مناظره های جنجالی دور است و مشخص نیست چه زمانی ریل مباحث جدی اقتصاد از بحث های تاریخی و حرف های تکراری به موضوعات مهم روز و مسائل جاری اقتصاد ایران کشیده می شود ،ولی در هر صورت عبور از بحث های جنجالی و بی حاصل به مسائل اساسی اقتصاد ایران ضروری است.