علی دارابی
ما در جهانی زندگی میکنیم که بیش از ۱۰ هزار اجتماع متمایز انسانی در محدودههای بالغ بر ۲۰۰ کشور همزیستی میکنند. تنوع فرهنگی بدین معناست که تمامی افراد و گروهها بتوانند از حقوق فرهنگی خود بر مبنای حقوق بشر و آزادیهای اساسی انسان بهرهمند شوند. همه فرهنگها امکان فعالیت مساوی، همگام با سایرین را داشته باشند و هیچگونه تبعیض و نابرابری تحت هیچ عنوانی وجود نداشته باشد. از سوی دیگر هر چند جوامع انسانی در مورد بسیاری از ویژگیهای فرهنگی با هم اشتراکاتی دارند اما در عین حال همه جوامع، چه در حوزه داخلی و چه در مقایسه با یکدیگر، با درجات مختلف دارای سرشت نامتجانس هستند که این تنوع و کثرت باید همچون «تنوع زیستی» به عنوان «میراث مشترک بشری» و «گنجینه سرشار تجربه، خرد و رفتار تمام انسانها» مورد حفاظت و حمایت قرار گیرد. اصل کثرت گرایی به معنای دیگرپذیری و احترام به کثرت فرهنگها، هم در داخل کشورها و روابط بین قومی و هم در مناسبات بین کشورها حائز اهمیت بسیار است. همچنین حق برخورداری از فرهنگ خاص خود، حق ابرازایمان و اجرای مراسم دینی خاص خود، حق استفاده از زبان خاص خود، حق شرکت در زندگی فرهنگی… را شامل میشود. تنوع فرهنگی در برابر یکسانسازی فرهنگی که آمریکا و برخی کشورهای غربی در قالب «صدور ارزشهای غربی و دموکراسی» به سایر ملل جهان هستند اقدامی ارزنده محسوب میگردد. سیاست فرهنگی ایران، احترام به تنوع فرهنگی، برابری فرصت برای گروههای اجتماعی و فرهنگی به منظور مشارکت در حیات فرهنگی و حمایت از فرهنگهای در حاشیه مانده و یا در خطر فراموشی است. ایران از دیرباز محل تلاقی فرهنگهای مختلف بوده است. ایران نمادی از تنوع فرهنگ، همزیستی مسالمتآمیز ادیان و نمادی از صلح و گفت وگو، مدارا و روا داری بوده است. مسجد، کلیساها، کنیسهها و… در شهرهای مختلف کشور حکایت از این رواداری، تنوع فرهنگی دارد. ثبت جهانی مجموعه کلیساهای ارامنه ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی، آیین زیارت کلیسای تادئوس با ارمنستان در فهرست عناصر فرهنگی ناملموس توسط جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۲۰، گویای به رسمیت شناختن و تلاش برای جهانی کردن تنوع فرهنگی است. اسلام عزیز ما را به تضارب آراء، جدال احسن دعوت میکند. این نمادی عالی از «گفت و گو» و «مشورت خواهی» از دیگران است. نمونههای فراوان تاریخی از دوران پیامبر اکرم (ص)، امامان شیعه (ع) وجود دارد. البته وقتی از تنوع فرهنگی در ایران سخن میگوئیم به معنای آن است که این تنوع موجب اتحاد، همبستگی و وحدت ملی بوده است نه ایجاد بیثباتی و کشمکشهای قومی. چرا که تنوع فرهنگی نشان بارز از پویایی فرهنگی جامعه ایرانی در طول تاریخ بشر بوده است. ایران عزیز ما منظومهای درخشان از اقوام و اقلیمها را در دل خود جای داده است. این اقوام متناسب با اقلیم، قدمت، باورها و سبک زندگی خویش از ویژگیهای منحصر بفردی برخوردار هستند. در ایران عزیز ما بیش از ۱۰۰ گویش وجود دارد. با نگاهی به تعریف فرهنگ که آن را نظامی از معنای، باورها و فعالیتهایی که گروهی از انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود با آن فهم، تنظیم و ساختبندی مینمایند و به عبارت دیگر فرهنگ و روش درک و سازماندهی زندگی انسانی است که بر پایه آن در جامعه ایرانی در طول تاریخ از خاستگاه دینی و تاریخ مشترک ایرانیان را به سان پیکری واحد در آورده است، همان که شاعر بزرگ ایران زمین؛ سعدی علیه الرحمه در گلستان، در سیرت پادشاه آورده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
پدیده دولت و الزامات زیست مشترک چند هزار ساله هم چنین باعث تکوین میراث فرهنگی مشترک شده است که عناصر هویت ملی ایرانیان را شکل داده است. این هویت خود را در تاریخ کهن این سرزمین به شکل آیینها، سنتها، آداب و رسوم گوناگون به نمایش گذاشته که عامل پیوند تمامی ایرانیان شده است. عید نوروز، شب یلدا (چله)، شاهنامه فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا،… از جمله این نمادها هستند که در میان تمامی ایرانیان از محبوبیت خاص برخوردار هستند. شاهنامه فردوسی که «شناسنامه»، «ثبت احوال» و «تاریخ ایران» است که بر قله ادبیات جهان پرتو افشانی میکند و نظیری بر آن نیست. بیانیه جهانی تنوع فرهنگی یونسکو به مثابه «میراث مشترک انسانی» است که میتواند با احترام به فرهنگهای مختلف گفت و گو، صلح، مدارا، همزیستی را جایگزین نزاع، خشونت، جنگ، نماید. رسانهها، شبکههای اجتماعی نوین یا همان که فضای مجازی میخوانیم که امروزه به یک ابر رسانه بیرقیب تبدیل شده است. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سازمانهای مردم نهاد، نخبگان، گروههای مرجع،… میتوانند در گسترش تنوع فرهنگی پیشگام باشند. چرا که وجود تنوع فرهنگی در یک سرزمین، یعنی زیست با کیفیت فرهنگهای متنوع یا متفاوت است که در مقابل تک فرهنگ یا همگنسازی فرهنگها که تکامل فرهنگی شناخته میشود. تنوع فرهنگی با هدف ارتقاء تنوع فرهنگی، گفت وگو و توسعه است. این فرصتی برای نو شدن، بهتر شدن، اجتماعی تراندیشیدن و جهانیتر زندگی کردن در عصر کنونی است.
۱- سبب انفعال ارتش عراق شد، به گونهای که نظامیان عراق تقریباً تا پایان دیگر نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند. ۲- سبب بازگشت روحیه و اعتماد به نفس نیروهای مسلح ایران شد. ۳- دفاع مقدس را وارد مرحله جدیدی کرد و ایران در موضع قدرت و آفند قرار گرفت. ٤- تمام محاسبات و نقشههای ائتلاف غرب و شرق علیه ایران را به هم ریخته و نقش بر آب کرد. ۵- بیش از آنکه فتح خاک و سرزمین باشد فتح ارزشهای والای انسانی بود. ۶- به همان میزان که سبب غرور و عظمت ملی مردم ایران شد، به همان میزان غرور و ابهت رژیم بعثی و ائتلاف جهانی علیه ایران را درهم شکست. ۷- آرزوی غرب برای واگذاری نقش ژاندارمی و حافظ منافع نظام سلطه غربی به صدام را نقش بر آب و به کابوس تبدیل کرد. ۸- نشان داد که همه مردم ایران پشت خاکریز دفاع مقدس حاضرند. ۹- اندیشه تصرف ایران توسط صدام را به کابوس تصرف عراق از سوی رزمندگان ایران تبدیل کرد. ۱۰- نام مردم ایران را بهعنوان ملتی بزرگ و شکستناپذیر بر سر زبان مردم جهان انداخت. ۱۱- آنقدر بزرگ و عظیم بود که دستگاه تبلیغاتی و امپراتوری عظیم رسانهای دشمن را وادار به اعتراف به پیروزی ملت ایران کرد. ۱۲- نماد رشادت و دلاوریهای مردمی است که خاطرات کم نظیر آنان برای همیشه در قلب تاریخ ثبت شده است. ۱۳- در نظر تئوریسینهای نظامی امریکایی مانند هنری کیسینجر به منزله سفوط رژیم بعثی عراق و فروپاشی همه کشورها و رژیمهای عربی در منطقه غرب آسیا بوده و به همین دلیل با تمام قوا برای جلوگیری از سقوط صدام به میدان آمدند. ۱٤- از نظر نظامی و الگوهای راهبردی جنگ در جهان و از دید نخبگان نظامی و کارشناسان مسائل جنگ، بیشتر به معجزه شبیه بود. بزرگداشت حماسه آفرینی مردم ایران در خونین شهر از آن جهت دارای اهمیت است که با فتح خرمشهر تاریخ ورق خورد و دنیای استکباری و نظام سلطه، حرکت عمیق انقلاب اسلامی و عظمت ملت ایران را باور کرد. مردم ایران در دفاع از تمامیت ارضی و هویت ملی خود حماسهای آفریدند که کمترین دستاوردهای آن عبارت بود از:
۱- سلب قدرت مانور سیاسی عراق و دشمنان انقلاب اسلامی در محافل سیاسی و مجالس دنیا، نظیر مجالس سازمان ملل متحد، شورای امنیت، شورای همکاری خلیج فارس، کنفرانس غیرمتعهدها و.... ۲- احترام به حق حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از سوی عراق.
۳- تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در بعد سیاسی، به ویژه از نظر بین المللی به عنوان نظامی که بدون اتکای به قدرتهای خارجی، در شرایط خطیر و حساس، قادر به طرح و تحقق مکانیسمهای مهم و پیچیده سیاسی ـ نظامی است. ٤- انعطاف و انفعال مواضع سیاسی عراق و عقب نشینی از خواستههای نامشروع خود. ۵- عدم اعتماد شورای همکاری خلیج فارس به رژیم عراق که باعث تزلزل این رژیم از نظر مالی شد. شورای همکاری با فتح خرمشهر از پیروزی صدام در جنگ دچار یأس گردید و ارسال کمکها را باعث هدر دادن امکانات تلقی کرد.
به این ترتیب حماسه عظیم فتح خرمشهر مانند شمشیر داموکلس بر گرده اجانب و دولتهای مستکبر است که در صورت حماقت و حمله به ایران شمشیر فاتحان خرمشهر همچون صاعقهای بر فرق آنان فرود خواهد آمد؛ و بالاخره دلیل اصلی پیروزی رزمندگان اسلام در حماسه فتح خرمشهر حذف تفکر لیبرالی در جنگ بود. فتح خرمشهر محصول پایان یافتن مدیریت لیبرالی بنی صدر و جایگزینی الگوی مدیریت تراز انقلابی و میوه شجره طیبه انقلابیگری در برابر تفکر سازشکار و واداده غیرانقلابی در عرصه دفاع مقدس است؛ و در شرایط کنونی که نظام سلطه با تمام ظرفیت رسانهای خود به تحریف و وارونهنمایی پرداخته و با بنبست نمایی و سیاه نمایی در پی القای ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران است، الگوی فتح خرمشهر راهگشا است و فرمایش حضرت امام خامنهای درباره خرمشهرهای بعدی، متضمن غلبه تفکر انقلابی بر تفکر غربگرای اشرافی و سازشکار برای تحقق گام دوم انقلاب در بزرگترین جنگ ترکیبی تاریخ بشری است.
شاخصهای رسانه امام رضایی
سعيد برند
می گویند عصر، عصر ارتباطات است. شاید در روزگاری احساس می شد، قدرت برتر از آنِ کشوری است که تسلیحات پیشرفته تر و مخرب تری دارد یا شاید این تصور وجود داشت که عمر پایداری یک نظام، به میزان دسترسی اش به منابع انرژی است. اگرچه همه این ها در جای خود باقی است، اما اکنون این عقیده هم طرفداران زیادی دارد که قدرت برتر در یَد حکمرانانی است که بتوانند بهتر و شایسته تر افکار عمومی جامعه را با خود همراه سازند. در مدیریت افکار عمومی و احیای حس اعتماد و انسجام سازی، ارکان موثری نقش ایفا می کنند و دستگاه های مختلفی وظیفه دارند، اما یکی از مهم ترین ایفاگران این نقش، «رسانه» است. رسانه ای که می تواند همچون شمشیر دو لب در این مسیر ایفای نقش کند. این رسانه است که امروز در فرم دهی سبک زندگی افراد جامعه موثر است، به آن ها می گوید چگونه زندگی کنند، چگونه غذایی بخورند، کدام فیلم را ببینند، چگونه بپوشند و حتی چگونه مرگی برای خود انتخاب کنند. مثال های فراوانی وجود دارد که چطور یک رسانه می تواند واقعیتی را آن طور که می خواهد، منعکس کند و بخشی از جامعه را با خود همراه سازد. موضوعی که استادان این حوزه با عنوان «سواد رسانه ای» در دوره های آموزشی به تفصیل درباره آن سخن گفته اند و این سطور مجالی برای آن نیست. هر چند هنوز که هنوز است این مسئله، یعنی این که رسانه چقدر می تواند در اقناع و تنویر افکار عمومی، در اطلاع رسانی بهنگام، در فرهنگ سازی، ایجاد همبستگی و انسجام سازی موثر باشد، توسط بسیاری از مسئولان و دست اندرکاران کشورمان درک نشده یا نادیده انگاری می شود. در حالی که اعتراضات و سپس اغتشاشات اخیر تا حدودی برای این دسته از مسئولان روشن کرد که دوران «نگفتن»ها و «ننوشتن» ها تمام شده است. امروز دوران چگونه گفتن و چگونه نوشتن است. دورانِ گفتن ناگفته ها و شنیدنِ ناشنیده هاست. حالا تصور کنید ابزاری با این قدرت عالی، عاری از معرفت و به دور از بصیرت و اخلاق حرفه ای باشد! خواسته یا ناخواسته چه آسیبی به جامعه وارد خواهد کرد؟ بسیاری از حوزه های مهم کاری اسناد بالادستی دارند که حداقل به هنگام بحران به آن پناه می برند یا صاحبان برخی مشاغل، به هنگام تصدی آن شغل، سوگندی یاد می کنند، در واقع یک چارچوب اخلاقی برای خود متصور می شوند که در مسیر انجام وظیفه مبادا قدمی کج بردارند. حال ما چه چارچوبی برای اخلاق رسانه تدارک دیده ایم؟ شاید بگویید «قانون». اما اولا که تجربه زیستی نشان داده بگیر و ببندهای قانونی، گرهی از این ماجرا کاملا باز نمی کند و اتفاقا می تواند مخاطب را به سمت رسانه های غیررسمی سوق دهد، دوم این که بدون تعارف رسانه بهتر از هر کسی می داند که گاهی چطور گزارشی را از دَم تیغ قانون عبور دهد که با هیچ کدام از مفاد و تبصره های قانونی منافاتی نداشته باشد، اما بتواند اخلاق را دور بزند، بدون آن که ردی از خود باقی بگذارد! بالطبع هر کشوری با توجه به فرهنگ و قوانین حاکمه خود، تدبیر و مسیر راه گشایی برای پایمال نشدن اخلاق حرفه ای در رسانه تدارک دیده است، این جا دقیقا همان جایی است که «سیره رضوی» می تواند دستگیر ما باشد. جایی که می توانیم در چارچوب نظری حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، قدم و قلم برداریم. کاری که آقایان در ارشاد و ... می توانند بکنند، نگارش میثاق نامه رسانه ای با الهام از سیره و سلوک رضوی است. مگر نه این است که ما در مملکتی زندگی می کنیم که هر روز صبح خورشید، زیر سایه شمس توس طلوع می کند و اتفاقا همه جا صحبت از ترویج فرهنگ رضوی می کنیم، به خصوص این روزها در دهه کرامت و میلاد حضرت رضا (ع) یا دهه پایانی ماه صفر که سالروز شهادت ایشان است. اما در عمل چه اتفاقی می افتد؟ رسانه های ما چقدر اخلاقی و امام رضایی هستند؟ به عنوان نمونه این روزها شاهد برگزاری مناظره های داغ در رسانه ها هستیم که اتفاقا هر چقدر به انتخابات هم نزدیک تر شویم، این بحث و جدال ها، بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد. چرا منش و اصول اخلاقی امام رضا(ع) در مناظرات شان را که بسیار هم معروف است به عنوان الگویی برای فرم دهی مناظرات استخراج نمی کنیم و به کار نمی بندیم؟ کتاب های روایی شیعه، مناظرات ایشان با سه گروه از جمله اهل کتاب، ملحدان و متکلمان دیگر فرقه ها و ادیان را ثبت کرده است. کتاب عیون اخبار الرضا (ع)می تواند در این باره استفاده شود. در حالی که هر گاه صحبت از «رسانه رضوی» و ترویج فرهنگ رضوی می شود، نگاه ها به سمت نگارش صفحه یا ستونی درباره سبک زندگی حضرت رضا (ع) می رود و به همین بسنده می شود. در حالی که اصل حرف این است که باید صفحه به صفحه، ستون به ستون و سطر به سطرِ رسانه رضوی منطبق با هنجارهای اخلاقی حضرتش باشد. تصور کنید در این روزگار که ما کار خبرنگاری و رسانه ای می کنیم، امام رضا(ع) حیات جسمانی داشتند و هر روز صبح نسخه ای از رسانه ما به رویت ایشان می رسید، از خودمان بپرسیم ایشان چقدر از نحوه مطالبه گری ما خرسند می شوند؟ آیا قلم فرسایی های ما مورد پسندشان است؟ اگر به هنگام نگارش هر پست، استوری یا توئیت به این اصل توجه کنیم بدون شک شاهد خیلی از دعواهای کف تایملاین و تهمت پراکنی ها نخواهیم بود. واقعیت این است که ما در این ایام حواسمان به آذین بندی کوچه ها، برپایی ایستگاه های صلواتی و برگزاری جشن ها و مولودی ها و حتی برگزاری مسابقات مذهبی - که البته در جای خود بسیار نیکو و پسندیده است – هست، اما از این رکن مهم که فرهنگ رضوی باید در لحظه لحظه زندگی شخصی و کاری ما جاری باشد، غفلت کرده ایم، وگرنه اکنون می توانستیم سرمان را با افتخار بالا بگیریم و بگوییم: این جا ایران، صدای ما را از رسانه امام رضا(ع) می شنوید...
تقویت این همکاری بیانگر تغییر استراتژی نظامی روسیه است. در صورتی که ایران تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی 40ساله از مدار تجاری خود خارج نمیشد، قادر بود تا برای حفظ روابط متوازن با دیگر شرکای خود در خاورمیانه به آنان سلاح بفروشد. آخرین معامله نظامی قابل توجه بین دو کشور قبل از درگیری در اوکراین به سال 2016 زمانی که تهران خود را به سامانه دفاع هوایی اس-300 روسیه مجهز کرد بازمیگردد. از اوایل دهه 2000 با تحویل هواپیماهای تهاجمی سوخو-25 دیگر قراردادی از این نوع منعقد نشده بود. امروز، روابط دوجانبه کنونی رنگوبویی از جنگ سرد دارد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی بیشتر تسلیحات خود را از هواپیماهای جنگنده تا زیردریاییها و تانکها در اختیار ایران قرار داد.
رشد این رابطه ممتاز با تهران در آینده نزدیک ممکن است پیامدهای منفی برای خاورمیانه نداشته باشد. در واقع نفوذ منطقهای ایران همراه با قابلیتهای نظامی و عملیاتی هستهای باعث نگرانی کشورهای همسایه بهویژه عربستان سعودی است و این موضوع تا حدودی بیانگر تلاشهای دیپلماتیک ریاض در سالهای اخیر است که در ماه مارس منجر به عادیسازی روابط با ایران شد. با این حال، تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین و خسارات مادی و انسانی
قابلتوجهی که در اروپای شرقی متحمل شده است، بهطور موقت صادرات تسلیحات از مسکو را کاهش میدهد. به همین ترتیب، تحریمها علیه صنایع دفاعی روسیه تأمین قطعات یدکی را برای ایران دشوار خواهد کرد. ارتش ایران که در استفاده از توانمندیهای بالستیک نیز تخصص بالایی دارد، باید خلبانان هواپیماهای جنگنده جدید خود را آموزش دهد؛ بنابراین ادغام مؤثر زرادخانه روسیه با نیروهای ایرانی زمان میبرد.
با این حال، همکاری نظامی ایران و روسیه در درازمدت میتواند باعث ایجاد عدم تعادل در خاورمیانه شود. با توجه به تقاضاهای خارجی، ایران قادر خواهد بود قابلیتهای فناوری خود را در یک صنعت نظامی بسیار پیشرفته که در مهندسی معکوس نسبت به سلاحهای غربی نیز برتری دارد افزایش دهد. قبلا در سال 2018 چندین نسخه بسیار موفق در حریم هوایی اسرائیل مشاهده شده است، درحالیکه به نظر میرسد نیروهای نیابتی ایران در سوریه و یمن مدتها از نسخه ایرانی موشک ضد تانک آمریکایی BGM-71 TOW بهرهمند شدهاند. نیروهای نظامی ایران با قابلیتهای پیشرفتهتر تأثیر بسزایی در نفوذ منطقهای و شبکه نیروهای نیابتی مجهز و در نتیجه بر جنگ غیررسمی ایران و اسرائیل خواهند داشت.
همچنین، روسیه باید خطر برهمزدن تعادل نسبی قدرتهای خاورمیانه با صادرات تسلیحات به ایران به دلیل نیازهای اقتصادی مسکو را در نظر بگیرد. کشورهای مصر، الجزایر و هند که سابقا مشتریان اصلی صنایع دفاعی روسیه بودند، به دلیل تأثیر تحریمهای آمریکا بر معاملات با صنایع روسیه در پسزمینه قرار گرفتهاند. در واقع جنگندههای سوخو-35 ایران در ابتدا توسط قاهره خریداری شده بودند ولی فروش آنها به دلیل مخاطرات تلافیجویانه آمریکا لغو شد.
براساس دادههای سال 2022 در حال حاضر این منطقه یکی از بزرگترین واردکنندگان تسلیحات در جهان است و 9 کشور عمان، کویت، الجزایر، اردن، عربستان سعودی، مراکش، اسرائیل، امارات متحده عربی و قطر در میان 15 کشور برتر از نظر هزینههای دفاعی نسبت به تولید ناخالص ملی هستند. تقویت یکجانبه قدرت نظامی ایران احتمال تحریک رقابت تسلیحاتی و بهخطرانداختن تمام تلاشهای شکننده دیپلماتیک را دربر دارد. اگرچه روند عادیسازی و در نتیجه کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی در حال شکلگیری است، اما هنوز عوامل بیثباتکننده مورد توجه قرار نگرفته است.
بنابراین روند گسترش سلاحهای هستهای تحت تأثیر روسیه که برنامههای خود را دنبال میکند، میتواند تا حد زیادی برای ثبات خاورمیانه با تضعیف پویایی مثبت آغازشده توسط همسایگان عرب و همچنین با تشویق دولت یهود به درگیری آشکار با تهران زیانآور باشد. در حال حاضر، همکاری دو کشور تحت تحریم روسیه و ایران میتواند از نظر اقتصادی و عملیاتی بسیار سودمند باشد، ولی درنهایت ممکن است با تشدید پتانسیلهای متضاد منطقهای منجر به تضعیف موقعیت آنان در خاورمیانه شده و بار دیگر تلاشهای دیپلماتیک را مانند تلاش اسطوره یونان «سیسیفوس» برای لغزاندن سنگ به بالای کوه بیثمر کند.