صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> تیتر اول
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۵۵۹
نیجر برخلاف همسایه جنوبی بزرگ‌تر و ثروتمندتر اما تقریبا همنامش نیجریه نه نفت دارد، نه چندان حاصلخیز است و نه به آب‌های آزاد راه دارد.
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی

نیجر برخلاف همسایه جنوبی بزرگ‌تر و ثروتمندتر اما تقریبا همنامش نیجریه نه نفت دارد، نه چندان حاصلخیز است و نه به آب‌های آزاد راه دارد. این کشور که حدود ۸۰ درصد مساحت آن توسط بیابان‌های جنوب صحرای بزرگ آفریقا پوشیده شده،‌ تنها 24 میلیون نفر جمعیت دارد و درست 63 سال پیش رسما از فرانسه  مستقل شد. در مقام مقایسه، کشور نیجریه که حتما برای شما نامی آشناتر است  و به خاطر قرار گرفتن در انتهای جلگه رودخانه نیجر، نامی مشابه همسایه فقیر شمالی‌اش دارد، با وجود مساحتی تقریبا مشابه با آن جمعیتی 9 برابر دارد، چرا که هم در منطقه‌ای حاصلخیز در ساحل اقیانوس اطلس قرار گرفته و هم طلای سیاه از زیر خاکش می‌جوشد.

جالب اینکه نیجریه 3 سال پس از همسایه همنام شمالی، استقلال خود را از انگلیس اعلام کرد. نیجریه امروز تا حد زیادی استقلال خود را از استعمار آنگلوساسکون‌ها حفظ کرده و اگر چه می‌توان گفت هنوز در چارچوب استعمار نوین حرکت می‌کند اما در هر حال جایگاه ممتازی دارد؛ مهم‌ترین کشور منطقه موسوم به آفریقای غربی و دومین اقتصاد کل قاره سیاه، به انضمام ملت‌های عربی و غیر سیاه شمال این قاره. در مقابل، استعمار فرانسه در نیجر علاوه بر همه جنایت‌ها و تحقیرهای ۲ قرن اخیر، در دوران مدرن نیز چیزی جز نکبت و فقر و  قحطی و جنگ برای این ملت مسلمان مستضعف به همراه نیاورده است. 

کودتا در نیجر و واکنش کشورهای اروپایی و آمریکا به این تحولات سیاسی، راه برای افزایش تنش‌ها در قاره سیاه را باز کرده است. بعد از تحولات سیاسی در نیجر و حمایت کشورهای مالی و بورکینافاسو از این تحولات، منافع غرب، به‌خصوص ایالات متحده و فرانسه در این کشورها با تهدیداتی جدی مواجه شد. نیجر یکی از غنی‌ترین کشورهای آفریقایی از منظر سنگ‌های معدنی به‌ویژه اورانیوم محسوب‌می‌شود به‌طوری که دو بمب اتمی که در جنگ جهانی دوم علیه ژاپن استفاده شد از معادن اورانیوم این کشور تأمین شده بود.

از زمان وقوع کودتای نظامی در این کشور، بهای اورانیوم در بازار جهانی به‌دلیل نگرانی‌ها از احتمال قطع عرضه نیجر به بازار افزایش یافته‌است. نیجر از همان روز ابتدایی تحولات سیاسی در این کشور اعلام‌کرد که دیگر اورانیومی به فرانسه و یا اروپا نمی‌فروشد و چند روز بعد، کشورهای مالی و بورکینافاسو نیز با حمایت از نیجر اعلام‌کردند که آنها نیز فروش مواد رادیواکتیو و اورانیوم خود را به غرب متوقف خواهند کرد.

با وجود اینکه آژانس هسته‌ای اتحادیه اروپا موسوم به یورو اتم اعلام کرده است که «در حال حاضر در صورتی که نیجر اقدام به قطع عرضه اورانیوم خود کند تهدیدی فوری تولید انرژی هسته‌ای در اروپا را تهدید نمی‌کند»، اما باز هم در هر صورت این کشور دومین تأمین کننده اورانیوم طبیعی برای اتحادیه اروپا بوده است.

قطع عرضه اورانیوم این کشور به اروپا یکی از مواردی است که باعث نگرانی از عرضه انرژی در قاره سبز شده‌است. این خطر احتمالاً خطری فوری برای فرانسه و یا اتحادیه اروپا نیست زیرا در گزارش آژانس هسته‌ای اتحادیه اروپا آمده است: «تأسیسات هسته‌ای اروپایی اکنون از موجودی کافی سوخت برای فعالیت رأکتورهای هسته‌ای خود به‌مدت ۳ سال برخوردار هستند و قطع عرضه از سوی نیجر نمی‌تواند یک خطر فوری برای اروپا به‌شمار رود» اما در هر صورت بعد از گذشت این سه سال، خطری شدید نیروگاه‌های هسته‌ای اروپا را تهدید کرده و مردم را در این کشورها با خطر قطعی برق مواجه خواهد ساخت.

عبدالباری عطوان، تحلیلگر سرشناس جهان عرب و سردبیر روزنامه رای‌الیوم در یادداشتی درباره تحولات اخیر نیجر نوشت: پس از آنکه وزرای دفاع کشورهای عضو «جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا» موسوم به اکواس طرحی نظامی برای مداخله در نیجر تهیه کردند، قاره آفریقا با بحران سیاسی شدیدی مواجه شد که ممکن است تقریبا ۲ هفته قبل از اجلاس سران بریکس در کیپ تاون آفریقای جنوبی، به یک جنگ خونین و اختلاف خطرناک تبدیل شود که امنیت، ثبات و وحدت این قاره را تهدید می‌کند.
فرانسه که از راه‌حل نظامی در نیجر حمایت می‌کند و به آن دامن می‌زند، ممکن است سناریوی خونین لیبی را تکرار کند و این بار به بهانه بازگرداندن رئیس‌جمهوری منتخب به قدرت، یک جنگ آفریقایی را برای سرنگونی شورای نظامی کودتا در این کشور رهبری کند اما تردیدهای زیادی درباره موفقیت این سناریو وجود دارد، چراکه کودتای نظامی در نیجر به رهبری ژنرال عبدالرحمان چیانی می‌گوید مخالف دموکراسی نیست، بلکه با سلطه استعماری فرانسه و سرقت ثروت و منابع کشور توسط فرانسه و محروم کردن ملت نیجر از این منابع، بویژه اورانیوم، طلا و فسفات مخالف است.
درست است فرانسه ۱۵۰۰ نظامی در خاک نیجر دارد که با جنگنده و پهپاد از آنها پشتیبانی می‌شود اما این حضور به دلیل حمایتی که نیجر از سوی مالی و بورکینافاسو دارد، تضمینی برای موفقیت این کشور در خنثی کردن کودتای نظامی نیست، چراکه کشورهای مذکور اعلام کرده‌اند هرگونه مداخله در نیجر به منزله اعلان جنگ علیه این ۲ کشور است و ارتش‌های آنها با تمام توان با آن مقابله خواهند کرد، همچنین رهبران ۲ کشور تصمیم گرفتند صادرات اورانیوم به فرانسه را متوقف کنند. اجرای طرح مداخله نظامی اکواس (متشکل از ۱۵ کشور) در نیجر در انتظار تصویب توسط سران کشورهای عضو و چراغ سبز آمریکا و فرانسه است و طی چند روز آینده باید منتظر هجوم نیروها و بمباران توسط جنگنده‌ها در هر لحظه باشیم. ما بعید نمی‌دانیم موافقت آمریکا و فرانسه برای مداخله فوری قبلا صادر شده باشد و ژنرال‌های ۲ کشور (فرانسه و آمریکا) نقش عمده‌ای در تنظیم طرح نظامی مذکور و جزئیات آن داشته باشند. آنها نقش‌هایی را میان روسای ارتش‌های کشورهای اکواس، به رهبری ارتش نیجریه که به آمریکا و فرانسه وفادار است، تقسیم کرده‌اند.
نیروهای گروه اکواس در لیبریا، سیرالئون، گینه بیسائو، ساحل عاج، مالی و گامبیا علیه کودتاها و شورش‌های نظامی در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ مداخله کردند و آخرین مداخله آنها در کنار نیروهای فرانسه در سال ۲۰۱۷ در مالی  بود اما هیچ‌گاه در کودتاهای نظامی مشابه، مثلا در سودان مداخله نکردند، دلیل این عدم مداخله کاملا ساده است و آن اینکه کودتای سودان برای سرنگونی رژیم عمر البشیر، رئیس‌جمهوری مخلوع سودان، مورد حمایت آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل بود و امروز می‌بینیم که در نیجر جادوی سیاه علیه صاحبانش عمل کرده است. ما با یک جنگ نفوذ شدید میان غرب به رهبری آمریکا و ائتلاف چین و روسیه مواجه هستیم و به نظر می‌رسد اجلاس سران آفریقا و روسیه که ماه گذشته در سن‌پترزبورگ برگزار شد و در آن سران و نمایندگان ۵۳ کشور آفریقایی شرکت داشتند، این جنگ را به نفع محور ضد غربی یعنی چین و روسیه پیش برد. این موضوع به‌رغم انکار ۲ طرف (روسیه و غرب) بخوبی طرح مداخله نظامی برای سرکوب کودتای نظامی در نیجر را تفسیر می‌کند؛ کودتایی که به‌طور غیرمستقیم از سوی روسیه و نیروهای گروه واگنر حمایت می‌شود. در حال حاضر هیچ نشانه‌ای دال بر آمادگی شورای نظامی در نیجر برای بازگرداندن قدرت به محمد بازوم وجود ندارد، علاوه بر این میانجی‌هایی که به دنبال راه‌حل سیاسی - دیپلماتیک برای بحران بودند نیز نتوانستند پیشرفتی به دست بیاورند، بنابراین یک جنگ آفریقایی نیابتی میان قدرت‌های بزرگ که بر سر نفوذ در این قاره می‌جنگند، در سرزمین نیجر و اطراف آن در حال وقوع است. مشکل اینجاست که کشورهای غربی به رهبری آمریکا از شکست‌های قبلی خود که در نتیجه مداخلات نظامی آنها در افغانستان، عراق و لیبی بود، درس نگرفته‌اند و همچنان به همان روش‌های سلطه‌گری و غارت منابع کشورهای آفریقا و خاورمیانه به بهانه‌های مختلف و با مداخله نظامی ادامه می‌دهند. به نظر می‌رسد ائتلاف روسیه و چین با حمایت از پروژه‌های توسعه، اعطای وام، کمک‌های مالی، بومی‌سازی فناوری و کمک هزینه‌های آموزشی، در جنگ نفوذ در قاره آفریقا و خاورمیانه پیروز شده است. یکی از شواهد برجسته در این زمینه، معافیت یا تسهیل پرداخت بیش از ۹۰ درصد از بدهی‌های کشورهای آفریقایی شرکت‌کننده در اجلاس سن‌پترزبورگ توسط روسیه، همچنین اظهارات ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه مبنی بر ارائه غله به صورت رایگان به شش کشور فقیر آفریقایی به دلیل ضعف این کشورهاست. همین مساله مشخص می‌کند چرا برخی حامیان کودتای نیجر پرچم روسیه و تصاویر پوتین را برافراشتند.
چند روز آینده چه در صورت جنگ و چه در صورت صلح سرنوشت‌ساز خواهد بود، اعلام سنگینی کفه ترازو به سمت صلح و یا جنگ دشوار است اما آنچه مسلم است اینکه در قاره آفریقا با شکاف شدید و بی‌سابقه‌ای مواجه هستیم که ممکن است سال‌ها یا حتی چند دهه ادامه داشته باشد.
مداخله ناتو در لیبی به رهبری فرانسه اگرچه رژیم معمر قذافی را سرنگون کرد اما چیزی جز هرج و مرج، خونریزی و غارت ده‌ها میلیارد دلار برای ملت این کشور به همراه نداشت، امروز نیز بعید است هرگونه مداخله فرانسوی - آمریکایی در نیجر و منطقه ساحل به نتایج بهتری منجر شود.

نام:
ایمیل:
نظر: