تاثیرات جنگ در اوکراین موجب تغییرات مهمی در ژئواستراتژی محور اورآسیایی شده و اولویت روسیه به رسیدگی به عملیات ویژه در اوکراین برخی کشورها را تهییج کرده تا طراحیهایی برای دستیابی به رویاهای دیرینه خود داشته باشند. در همین راستا تحرکات باکو که قطعاً با حمایت محور ترکی – عبری همراه است شرایط منطقه را به سوی شکنندگی سوق میدهد و به نظر میرسد دولتمردان آذربایجان از فریب خوردن رئیسجمهوری اوکراین و وجهالمصالحه قرار دادن کشور و منافع ملیاش درسی نگرفتهاند.
داستان ماجراجوییهای جمهوری آذربایجان در قفقاز بعد از سپتامبر ۲۰۲۰ و جنگ دوم قرهباغ هر روز ابعاد گستردهتری پیدا میکند. طی هفتههای گذشته تصاویری از تحرکات معنادار امنیتی باکو در قالب انتقال تجهیزات نظامی جمهوری آذربایجان به مناطق مرزی با ارمنستان منتشر شده است که دوباره سناریوی احتمالی وقوع جنگ نظامی گسترده را پررنگ میکند.
چالشهای اخیر بر سر کریدور زنگزور در واقع تکمیل قسمتی مهم از پازل انزوای جغرافیایی ایران است و نقشآفرینی رژیم صهیونیستی در آن بسیار بیش از آن است که به نظر میرسد. تحولات کنونی بخشی از طرحی بزرگتر است که قصد دارد با ایجاد انزوای جغرافیایی، ایران را تبدیل به کشوری ضعیف در منطقه کند. اتفاقی که هزینه هرگونه تقابل و دشمنی با ایران را به شدت پایین میآورد و زمینهساز تهدیدهای مختلف است؛ لذا با توجه به موارد بالا، نکات ذیل حائز اهمیت میباشد:
اولاً: دولت سیزدهم با اولویت قرار دادن تقویت و گسترش روابط با همسایگان که در این مسیر نیز موفقیت چشمگیر در دو سال اخیر داشته است، ضمن رصد دقیق تحولات، اتخاذ مواضع شایسته و به موقع، به رویکرد متوازن بیطرفی فعالانه ادامه داده و کما فیالسابق ضمن رایزنی با رهبران کشورهای منطقه تلاش میکند تا حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی طرفین با محوریت گفتگو و مبنا قرار دادن کنوانسیونها و مقررات بینالمللی توامان با مشارکت سازمانهای منطقهای و بینالمللی پیگیری و اجرایی شود چرا که هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران حفظ صلح و ثبات منطقهای برای تداوم توسعه و رفاه ملل منطقه است. البته ایران اسلامی همواره در عالیترین سطوح هر گونه تغییرات ژئواستراتژیک و تغییر مرزها در منطقه را خط قرمز خود اعلام داشته است.
دوماً: لازم به یادآوری است آقای علیاف با اقدامات کودکانه و گستاخانه به زودی خواهد فهمید که ترکیه و رژیم صهیونیستی بر سر وی قمار کردهاند و در عمل هرگز حاضر نخواهند شد برای حفظ او در قدرت هزینهای بدهند و اگر خشم جمهوری اسلامی بر سرش باریدن بگیرد، آنها پا پس میکشند تا از شرارههای این خشم در امان بمانند. علیاف آخرین فرصتهای خود برای سر عقل آمدن را به سرعت از دست میدهد و اگر رویه فعلی را ادامه دهد واکنش نظامی سال ۲۰۰۱ ایران برای دفاع از منافع خود در میدانهای نفتی مورد اختلاف با باکو در مقیاس بسیار گستردهتری تکرار خواهد شد.
بدون تردید یکی از مهمترین مسائل این روزهای سیاست خارجی ایران مسئله جمهوری آذربایجان است. احتمالا خود آقای علیاف بهتر از هر کسی میداند که حواشی ایجاد شده توسط دولت او ناچیزتر از آن است که موجب تضعیف قدرت بزرگی همچون ایران بشود. اگرچه دست و پا زدنهای علیاف موجب درگیری بخشی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میشود، اما بر هیچ یک از بازیگران منطقهای و جهانی پوشیده نیست که رهبران بزرگتر از علیاف هم که خوابهای آشفته برای ایران دیده بودند، آرزوهای خود را به گور بردند. دیر نیست که آقای علیاف و حامیان منطقهای او دست قدرت جمهوری اسلامی ایران را در جایی که فکرش را هم نمیکنند لمس کنند. تاریخ بیش از چهار دههای انقلاب اسلامی نشان داده که جمهوری اسلامی ایران مهارت ویژهای در سیاستورزی دارد و در بلندمدت مسائل پیچیدهتر را هم با موفقیت و پیروزی پشت سر گذاشته است. بدیهی است در صورت پایان یافتن صبر راهبردی ایران در خصوص همسایه شمالی گزینههای متعددی برای تنبیه رئیسجمهوری آذربایجان از سوی جمهوری اسلامی ایران به کارگرفته خواهد شد. علیاف برای تداوم حکومت باید پایش را از گلیمش درازتر نکند؛ در غیر این صورت ایران ثابت کرده که برای دفع تجاوز و قطع دست و پای متجاوزان ذرهای تردید نخواهد کرد.