سید محی الدین حسینی ارسنجانی
در آستانه سالگرد ۸ سال مجاهدت و حماسه و دفاع مقدس قرار گرفته ایم.
دفاعی که حقیقتا نور بود و مقدس بود. هشت سال پر از خاطره و مملو از عطر یاد شهدای عزیز و ایثارگرانی که تا پای جان در دفاع از میهن از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیدند، رزمندگان غیوری که تا توان داشتند با تحمل سختیها و محرومیتها و دوری از عزیزانشان دشمن بعثی را با قوت و با قدرت هر چه تمامتر به عقب راندند، جانبازان قهرمانی که با نثار اعضای بدن خود نگذاشتند تکه ای از وطن پاره و به دست دشمن دون بیفتد و آزادگان مقاوم و سرافرازی که با عشق و مقاومتشان برای ایران، سربلندی را در بین جهان و جهانیان به ارمغان اوردند.خانواده های شهدایی که چه سختیها در غم فراق عزیزانشان کشیدند. چه مصایبی که جنگ جهان علیه ایران برای مانداشت را همه میدانیم.با این اوصاف چه کسی و یا چه کسانی با کدامین روشها و ابزار باید واقعیات جنگ را برای نسل جبهه ندیده امروز و فردا بازگو کنند؟امروز نه تنها وعاظ و خطبا و راویان جبهه و جنگ و یادگاران ۸ سال دفاع مقدس در مجالس و برنامه های هفته دفاع مقدس و یادمانهای شهید و شهادت، مناسبتهای ملی و مذهبی و…باید از جنگ و مسائل مرتبط با آن بگویند بلکه رسانه ها بویژه صدا و سیما، خبرگزاریها و مطبوعات بعنوان نقش آفرینان اصلی بازگو کننده مسائل جنگ و زبانهای گویا و رسای دردمندان اجتماعی باید به نحوی به مسائل دفاع مقدس و امور جبه و جنگی که بر ما تحمیل شد بپردازند که گردانندگان واقعی جنگ ابرقدرتها با ایران از یادها و اذهان ملت ما نروند و به فرموشی سپرده نشوند.
رسانه ها بویژه رسانه های متعلق به سپاه و ارتش و بسیج و دیگر نهادهای انقلابی باید هرروز با توجه به ذائقه نسل امروز و فردا مطلب نو با شیوه ای جدید داشته باشند تا هضم و درک مطالب مرتبط با شهید و شهادت و شبهای حمله، تخریب و دوران اسارت و معنای جانبازی،بمبارانها و موشکبارانها، حملات شیمیایی و به ایارت گرفتنها و هزار و یک مساله دیگر جنگ را درک کنند و بدانند ارامش و اسایش امروز شان را مرهون خدمات خستگی ناپذیر ان و شب بیداریها و مقاومت و نگاهبانیهای چه کسانی در چه شرایطی هستند.نشریات ملی و استانی امروز از کمترین فضای مرتبط با شهید و شهادت و جبهه و جنگ برخوردارند و لازم است تا به این مساله بهتر از قبل پرداخته شود.
بسیج رسانه در هر استان باید با ارائه راهکارها و پیشنهاد ات سازنده خود در زمینه اطلاعدرسانی از دورانهای جنگ ۸ ساله،سمت و سوی رسانه هایی را که از این کشور منافع میبرند به جانب ارزشهای متعالی دفاع مقدس سوق دهند.به آن امید که پیشکسوتان جهاد و شهادت، از یادها نروند و اجر و مزدشان که در نزد خدای متعال محفوظ است در بین زمین و آسمانیان هم ماجور بوده و ضایع نگردد.
یکی از محورهای مهمی که حضرت امام خامنهای در دیدار با طلایهداران، خانوادههای شهدا، هنرمندان، نویسندگان و امدادگران و پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس مورد تأکید قرار دادند، موضوع دستاوردهای دفاع مقدس است. اگر قراردادهای ترکمانچای و گلستان باعث شرمساری و سرافکندگی و موجب عبرت تاریخی ملت ایران است، پیروزیهای درخشان و دستاوردهای دفاع مقدس، موجب غرور و افتخار ملی ما ایرانیان است و باید چراغ راه ملت ایران برای پیمودن مسیر انقلاب تا رسیدن به قلههای تمدن بزرگ اسلامی قرار گیرد.
مقام معظم رهبری در این دیدار شکوفایی استعدادهای هزاران جوان را از دیگر واقعیات شورانگیز و شوقآفرین دفاع مقدس دانسته و فرمودند: «با اتکا به این مسائل و کارهایی که در دفاع مقدس انجام دادند، با اطمینان تأکید میکنیم که جوانان کشور میتوانند همه مشکلات را حل کنند». تجربه ۳۵ سال گذشته به خوبی نشان داده که هر کجا از فرهنگ دفاع مقدس پیروی کرده و از دستاوردهای آن دوران طلایی بهره جستهایم، بیشک پیروز میدان بوده و پوزه دشمن را به خاک مالیده و اراده مستحکم و انقلابی خود را بر دشمن تحمیل کرده ایم و بالعکس هر جا که از فرهنگ دفاع مقدس فاصله گرفته و به نسخههای بیگانگان عمل کردیم بیشک بازنده میدان نبرد بوده و مجبور به عقب نشینی از مواضع انقلابی و امتیاز دادن به دشمنان عنود غربی شدهایم.
ما اینک دو تجربه گرانسنگ را از دو الگوی مدیریتی فراروی خود داریم. تجربه اول به دوران دفاع مقدس مربوط میشود. در هشت سال جنگ تحمیلی نظامی (که در واقع جنگ جهانی بود و همه قدرتهای شرق و غرب آن روز علیه ما به میدان آمده بودند)، با کمترین امکانات و ادوات جنگی و بدون کمترین حمایت حتی لفظی بینالمللی و فقط با ایمان و اعتماد به خدا و با فرهنگ دفاع مقدس و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی و اعتماد به جوانان کشور، پیروز میدان نبرد بوده و دستاوردهای تحسین برانگیز و غرورآفرین (شناخت خود و دشمن، ایمنسازی کشور، گسترش مرزهای مقاومت و...) را به دست آوردیم، اما در دو دولت یازدهم و دوازدهم و در میدان جنگ تحمیلی اقتصادی، به رغم داشتن بیشترین امکانات و استحکام و قدرت درونی و پشتوانه قوی بازدارنده، «با پشت کردن به فرهنگ دفاع مقدس»، «بی اعتمادی به جوانان»، «نادیده گرفتن ظرفیتهای عظیم داخلی»، «ترسیدن و مرعوب شدن از قمپز دشمنان»، «سرگرم شدن به آلاف و علوف دنیوی»، «پی گرفتن مشی و روش طاغوتیگری و اشرافی»، «تلاش برای راضی کردن دشمن»، «بازی در میدان حریف و تکمیل جدول دشمن»، «تن دادن به میز مذاکره مورد نظر دشمن» (که کشتیبان انقلاب، از پیش آن را هم حماقت و هم خیانت خوانده بودند)، «تبعیت از الگوی دیپلماسی التماسی و سازش با دشمن» و «ورود به بازی ساده لوحانه برد برد»، دشمن هم همه چیزمان را برد و هم به ریشمان هم خندید و به این ترتیب چهار سال از دوران مهم از چله دوم انقلاب به بیهودگی و سوءمدیریت از دستمان رفت؛ و اینک تجربه دو سال اخیر (در دولت مردمی و انقلابی آیتالله رئیسی) نیز به عیان نشان داده که تنها راه رسیدن به قله، و حل مشکلات کشور (نه در اعتماد و همراهی و سازش با دشمن بلکه) در اعتماد به مردم به ویژه جوانان و استفاده حداکثری از ظرفیتهای کشور در چهار میدان جهاد اصغر، جهاد اکبر، جهاد کبیر و جهاد افضل و در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، نظامی، علمی، اقتصادی و... است.
امروز به برکت فرهنگ دفاع مقدس، و بهرهگیری از دستاوردهای آن دوران طلایی، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قدرت مسلط منطقه غرب آسیا و دارا بودن اقتدار لازم برای بازدارندگی کامل، خود را آماده میکند تا در عرصه اقتصادی نیز مانند عرصههای دفاعی و امنیتی، با بهرهگیری تمام عیار از الگوهای دوران جنگ تحمیلی و فرهنگ ناب دفاع مقدس و سپردن امور اجرایی به جوانان، نقصها و ضعفها را به قوت و فرصت تبدیل کرده و راه را برای صعود نظام به قلههای رفیع رشد و پیشرفت، هموار و زمینه را برای ظهور دولت یار آماده کنند.
در بحبوحه بحرانهای پیچیده در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، شعله های جنگ سوم قره باغ نیز زبانه کشیده بود که البته کمتر از36ساعت، رهبران قرهباغ توافقنامه آتشبس و خلعسلاح را پذیرفتند. درباره ریشههای این بحران و عوامل تاریخی آن زیاد گفته شده و نیازی به تکرار مکررات نیست، اما پرسش کانونی این روزها دورنمای آتش بس کنونی است و این که به کجا ختم میشود و چه برآیندی خواهد داشت. واقعیت این است که سرنوشت این دور جدید از تحرکات نظامی باکو ارتباطی مستقیم با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز دارد. علیاف در جریان این اقدام از حمایت مستقیم رژیم صهیونیستی، انگلیس و ترکیه برخوردار است و چنانچه در تحمیل این شرایط ضدانسانی به ۱۲۰ هزار نفر شهروند آرتساخ موفق شود و این منطقه را از ارامنه بهطور کلی خالی کند، منطقه دیگری در نزدیکی نوار مرزی ایران و باکو به منطقه نفوذ نیروهای تکفیری، وهابی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وابسته به رژیم صهیونیستی مبدل میشود و تهدید و اشغال استان سیونیک در جنوب ارمنستان که هم مرز با ایران است برای علی اف ساده تر می شود. لذا دولت باکو راحت تر می تواند برای اشغال این منطقه، از بین بردن مرز ایران با ارمنستان، تکمیل دالان تورانی ناتو و حذف ایران از مسیرهای مهم کریدوری انتقال کالا و انرژی و در نهایت باز کردن پای ناتو و تجزیه طلبان و صهیونیست ها به قفقاز و آسیای میانه برنامه ریزی کند. اکنون نیز اگر برخلاف آتش بس دیروز، یگان های مسلح آرتساخ از قره باغ کوهستانی خارج نشوند، احتمالا باکو این تنش ها را بهانه کرده و به خاک ارمنستان یورش می برد که البته راه برای دور زدن خطقرمز اعلامی ایران هموار خواهد شد. درمقابل اگر انفعال پاشینیان استمرار داشته باشد، نیروهای آذربایجان با آزادسازی کامل قرهباغ، دستاورد سیاسی مهمی خواهند داشت. البته در این سناریو، روسیه و برخی کشورهای غربی به دلیل لابی ارامنه همراهی کمتری داشته اما با توجه به جنگ اوکراین و واگرایی پاشینیان از مسکو و نزدیکی آن به آمریکا، روسها در این عرصه چندان جدی نیستند. هرچند عامل دیگری که باعث میشود روسیه بسیار دست به عصا عمل کند، حضور پررنگ متغیر اسرائیلی در معادلات قره باغ است که در کنار آذربایجان قرار دارد. تجربه نشان داده است که هر جا این متغیر حضور داشته باشد، مسکو بسیار محتاطانه رفتار میکند. ایران نیز که به دلایل متعدد داخلی و خارجی از جمله حساسیتهای قومی نسبت به قضیه قره باغ مخالف جدی وقوع جنگی گسترده در این منطقه است، در کنار روسیه خواهان ثبات وصلح دایم است، با وجود این، ترکیه و آذربایجان با درک ملاحظات و تنگناهای روسیه و ایران بر ادامه این تحرکات نظامی در سطح مشخصی، چه با هدف تغییر جدی معادله، چه کسب دستاوردهای میدانی قابل توجه برای حضور با دست پر در هر گونه مذاکرات آینده پافشاری میکنند. حال باید دید تحولات روزهای آینده به چه سمت و سویی خواهد رفت؛ آیا نیروهای آذربایجان به آتش بس نیم بندی که با وساطت روسها و برخی کشورهای غربی برقرار شد پایبند بوده و لشکر نظامی خود را به مناطقی مانند تاوس، گغارکونیک وسیونیک گسیل نمیکنند یا این آتشبس نیز مانند آتش بس 2020 هیچ کارکرد بلندمدتی نداشته و مجدد آتش اختلافات شعلهور خواهد شد؟
پیشنهاد تمرکز بر مرکز شهر تهران به عنوان فضایی برای همه
به نظر میرسد اگر شهرداری بتواند محیط مطبوع و جذابی را در محدوده مرکزی تهران به عنوان مکانی جذاب برای گردش و تفریح همه ساکنان تهران تدارک ببیند، بخش بزرگی از این مسائل حل میشود. تمام متخصصانی که در تهران قدیم کار کردهاند بر این عقیدهاند که مرکز تهران باید از طریق بهبود تجارت، سکونت، توریسم، باززندهسازی و رفتوآمد به آن سامان داده شود. بدون شک، نقش بازار و خیابانهای مرکز تهران مثل لالهزار و چراغبرق و سعدی و فردوسی را به عنوان قطب عمدهفروشی و نمایشگاه کالا نمیتوان به این سادگی با خردهفروشی کمرنگ کرد، زیرا جایگاه فرامنطقهای بازار تهران هنوز بسیار قوی است. بازار باید عمدهفروش بماند. و البته کاربریها و اصناف پرخطر باید به محل مناسب منتقل شوند. اما اگر انبارها و تمام کالاهای عمدهفروشی بخواهند اینطور خود بازار و تمام محلات اطرافش را در خود ببلعند، تمام منطقه تاریخی مرکز تهران از سکونت و تجارت تهی خواهد شد. انبارهای عمدهفروشان بازار هیچ بد نیست به جاهای وسیع و مناسبی در بیرون منطقه برود. همانطور که تمام انبارهای لالهزار هم باید منتقل شود و کابلفروشیها و امثالهم... همچنین خود بازار تهران بههرحال هم برای دفاتر اصلی و شورومهای صاحبان تجارت همیشه بوده و هم برای شهروندان یا گردشگرانی که دوست دارند در بازار بچرخند و خرید کنند... مثلا طلا و جواهر، فرش و پارچه و کمی بلور و وسایل خانگی و لوازمالتحریر و... البته این امر تا حدود زیادی اتفاق افتاده است. تولیدات داخلی و صنایع دستی محلی نیز جایشان به اطراف بازار تهران و بازارچه عودلاجان آورده شده که از بازارچه مروی و خیابان 15 خرداد هم راه دارد. موضوع مهم دیگر ترافیک منطقه بازار است که فعلا شهردار منطقه، دکتر انارکی و معاون ایشان خانم زینب عبادی روی آن با علم و تمرکز کافی در حال کار و اقدام هستند. چرا باید کامیونی از شهرستان بیاید و از شب تا ساعت ۱۰ صبح کنار خیابان خیام پارک کند، تا چرخیها بیایند بارش را به هزار زحمت به داخل بازار ببرند!؟ بهتر نیست صاف برود به سایت انبارها، همه چیز را راحت تحویل بدهد و برود؟ از آنجا هم همه چیز بر اساس فهرست سفارشات بار زده شود و با یک وسیله مانند وانت یا کامیونت، یا ماشین و موتور و... همه چیز دانه دانه به مقصد تحویل داده شود!؟ کسبه لالهزار خودشان به ما گفتند که مایلاند مثل کسبه سایر کشورهای مدرن، بارشان را در طول شب جابهجا کنند و انبارهای بزرگشان را در بیرون از منطقه 12 نگه دارند. اما برای این کار یک همکاری چندجانبه بین اهالی لالهزار، شهرداری تهران و کسانی که باززندهسازی منطقه و لالهزار را میخواهند، لازم است.
بههرحال، آنچه مسلم است «آهندرمانی»، یعنی ایجاد ایستگاههای مترو و اتوبوس متعدد، تنها راهحل برای بهراهافتادن یک «مرکز شهر دوستدار پیاده» است و پیشبینی مرحله به مرحله موارد زیر نیز لاجرم ضروری خواهد بود: یکی ساخت و تدارک پارکینگهای عمومی در حاشیه محدوده منطقه 12 و ممنوعیت ورود اتومبیل به بافت، دیگر: تثبیت جمعیت ساکن و تقویت زندگی ساکنان از طریق تأمین رفاه آنها و تأکید بر حفظ فرهنگ بومی ساکنان، دیگر تأمین سیستمهای مدرن جمعآوری زباله و فاضلاب برای محلات مرکزی و در نهایت توسعه گردشگری و جذب توریست از طریق حفظ و مرمت میراث فرهنگی و ایجاد مکانهای آسایش و پذیرایی برای میهمانان منطقه. به امید آن روز
کاظم صادقی
منطقه خلیجفارس طی هفتههای گذشته شاهد تحرکات دیپلماتیک در راستای تکمیل مذاکرات صلح میان دولت نجات ملی صنعا و سعودیها برای تبدیل آتشبس کنونی به صلحی پایدار در یمن بوده است. طرفهای درگیر در جنگ یمن از آوریل سال ۲۰۲۲ پس از مذاکرات در استکهلم به توافقی برای آتشبس دست یافتند که به توافق رمضان موسوم شد که اساس آن توقف درگیریها بهازای کاهش محاصره یمن توسط سعودی بود. با نقشآفرینی مثبت عمان در ماه مارس ۲۰۲۳ نیز هیئتی از عربستان به یمن سفر کرد تا مذاکرات جهت دستیابی به صلح در یمن را انجام دهد که این مذاکرات بهدلیل اختلافات در خصوص نحوه پرداخت حقوق کارمندان یمنی به بنبست رسید ولی نفس این مذاکرات تأثیر مهمی در شکسته شدن یخها میان طرفین داشت.
طی دو ماه اخیر رایزنیهایی در راستای رفع بنبست این مذاکرات صورت گرفت و در همین راستا فرستاده ویژه سازمان ملل در امور یمن چندین سفر به ریاض، مسقط و صنعا انجام داد اما مهمترین تحول در این میان درنتیجه سفر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به مسقط بعد از نشست G20 بود. براساس گزارشها در این سفر ویژه خالد بن سلمان وزیر دفاع که مسئول پرونده یمن میباشد نیز حضور یافت و بافاصله کمی از حضور سعودیها در عمان، هیئتی از میانجیهای عمانی راهی صنعا شد.
در همین زمینه مشاور وزارت خارجه عربستان در گفت وگوی تلویزیونی بهطور تلویحی از تأثیر مثبت رایزنیهای محمد بن سلمان با هیثم بن طارق سلطان عمان سخن گفت و تأکید کرد که بهخلاف دفعات قبل، رضایتی درباره این سفر احساس میشود. وزارت خارجه عربستان نیز طی بیانیهای سفر «هیئتی از عمان» جهت مذاکره در این خصوص را اعلام داشت که نحوه تخاطب نمایندگان انصارالله با عنوان هیئت عمان موردتوجه فعالان در شبکههای اجتماعی قرار گرفت.البته این بیانیه با واکنش انصارالله همراه بود و ضیفالله شامی بارد بخشهایی از این بیانیه که در آن تأکید شده بود هیئت یمنی با دعوت دولت عربستان سعودی به ریاض سفر نموده است، تأکید کرد که این هیئت بنا بر میانجیگری عمانیها راهی ریاض شده است. سخنگوی انصارلله با اشاره به اینکه یمنیها برای نشان دادن حسننیت راهی عربستان شدهاند، تصریح کرد که نمیتوان در مذاکرات ریاض تنها به مسائل سیاسی پرداخت و مسائل انسانی هم باید در دستورکار قرار گیرد.
این موضعگیری درواقع نشاندهنده یکی از مطالبات اصلی یمنیها در این مذاکرات است که خواستار رفع محاصره از بندر حدیده و فرودگاه صنعا برای وصول کمکهای بینالمللی و مایحتاج میلیونها یمنی است، از سوی دیگر عربستان هم تلاش میکند تا خود را بهعنوان میانجی نشان دهد و از مسئولیتش بهعنوان طرف متجاوز شانه خالی کند که این امر مقدمه فرار از پرداخت خسارتهای این جنگ است.
اصلیترین مسئله وضعیت پرداخت حقوق کارکنان یمنی است که از یکسو حقوق کارکنان استخدامشده بعد از ۲۰۱۴ و همینطور نحوه پرداخت حقوق کارکنان دولت که نظامی هستند از دیگر مشکلات در این مذاکرات است و غیرازاین در زمینه منبع این حقوقها و نحوه پرداخت (از صنعا یا حدیده) نیز اختلافاتی وجود دارد، در این میان حزب اصلاح (اخوانیهای یمن) واکنشهای منفی در قبال مذاکرات دولت نجات ملی با سعودی داشتهاند و همزمان شورای انتقالی جنوب (جداییطلبان) همروی خوشی به مذاکرات نشان نداده است اگرچه دولت در تبعید مقیم ریاض بهتبعیت از سعودی از برگزاری مذاکرات استقبال تلویحی نموده است.