صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۳۱۷

چشم انداز آغاز روابط عربستان و اسرائیل

علیرضا تقوی نیا

آرمان امروز : واژه خاورمیانه جدید اولین بار نیست که در ادبیات سیاسی جهان مطرح می شود. در گذشته نیز سیاستمدارانی همچون کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در دولت دوم جرج دبلیو بوش از این واژه استفاده کرده بود. اما نتانیاهو دیروز با بلند کردن یک نقشه ، مجددا این واژه را به کار برد . در این خصوص چند نکته باید ذکر شود.

نقشه ای که او در تریبون سازمان ملل آن را در دست گرفت، کشورهایی که با اسرائیل به عادی سازی رابطه دست زده اند و یا خواهند زد را با رنگ سبز متمایز کرد‌ که شامل مصر ، عربستان سعودی ، بحرین ، سودان، اردن و امارات می شد. اما ‌کشورهای لیبی ، سوریه ، عراق ، الجزایر ، ایران، لبنان ، کویت ، قطر ، عمان و یمن هنوز جزو مخالفان عادی سازی رابطه با اسرائیل هستند .

تجربه نشان داده کشورهایی که به عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی دست زده اند، علاوه بر منفوریت در اذهان جامعه اسلامی ، در معادلات بین المللی نیز جایگاه آن ها تضعیف شده است.

بهترین مثال در این زمینه مصر است که روزگاری رهبر معنوی و سیاسی جهان عرب بود اما پس از عادی سازی رابطه با اسرائیل ، وزن ، نقش و جایگاه آن به شدت دچار افول گردید.

در نقشه ای که نتانیاهو نشان داد، اثری از کشور فلسطین طبق قطعنامه های سازمان ملل نبود که نشان از نگاه افراطی و حداکثری راست گراهای حاکم دارد و اگر سعودی بدون درنظر گرفتن حقوق حداقلی فلسطینیان (مانند حاکمیت آنها بر کرانه غربی، قدس شرقی و بازگشت آوارگان) به عادی سازی رابطه دست بزند ، یک خودکشی سیاسی و مذهبی کرده است و جایگاه معنوی خود را در جهان اسلام از دست خواهد داد.

با وجود گذشت ۷۵ سال که از تشکیل اسرائیل می گذرد ، هنوز بیشتر کشورهای خاورمیانه حاضر به عادی سازی رابطه نشده اند و اکثریت جمعیت این منطقه در کشورهایی ساکن هستند که مخالف جدی این رژیم اند.

به نظر می رسد عادی سازی رابطه میان عربستان سعودی و اسرائیل به سادگی میسر نباشد و نقشه ای که بنیامین نتانیاهو نشان داد از اساس فاقد ارزش ارزیابی می گردد ، زیرا بن سلمان شروطی را برای این معامله مطرح کرده از قبیل داشتن چرخه کامل غنی سازی اتمی و پذیرفتن دولت فلسطینی از سوی حاکمان فعلی رژیم صهیونیستی. بسیار بعید است که این ۲ شرط توسط آمریکا و اسرائیل پذیرفته شود.  نتانیاهو در مخمصه داخلی گرفتار شده و سعی در دستاورد سازی دارد و به همین جهت یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به بایدن حداکثر فشار را بیاورد تا او نیز سعودی را ملزم کند که به عادی سازی تن دهد.

بن سلمان نیز که تمایل ندارد بدون گرفتن امتیاز دندان گیری نزد امت اسلامی منفور گردد، فعلا زیر بار فشار کاخ سفید نرفته است.

در پایان باید گفت نقشه خاورمیانه جدیدی که نتانیاهو نشان داد اولا نشان از انزوای اسرائیل دارد و اکثر کشورها حتی با فشار آمریکا زیر بار این خیانت نرفته اند و ثانیا عربستان سعودی نیز فعلا بر طبق میل نتانیاهو رفتار نکرده و حاضر به برقراری رابطه نیست.

البته در دنیای سیاست هر رخدادی ممکن است اما ولیعهد سعودی نیک می داند کشورش از جایگاه معنوی ویژه ای در جهان اسلام برخوردار بوده و قبله مسلمانان در آن واقع شده و به همین دلیل به سادگی ریسک چنین تصمیم پرخطری را آن هم بدون گرفتن امتیاز قابل توجه نخواهد پذیرفت.

یک رویای شیرین و کوتاه‌
فضه‌سادات حسینی
نمی‌دانم از کجایش بگویم، فقط می‌دانم که خیلی دلتنگ بودم و این طور طلبیدند. از روضه‌های محرم‌شان جامانده بودم و در چنین روزی قسمتم شد. راستش با خودم که فکر می‌کنم دیدار عمومی در حسینیه هم از سرم زیاد است، چه‌برسد به این‌که از نزدیک هم‌نفس و همکلام، ولی امرمان شوم.
از وقتی که تماس گرفتند و برای برنامه دعوتم کردند، دل تو دلم نبود، روی ابر‌ها بودم و لحظه شماری می‌کردم تا برسم به روز دیدار. وقتی پا روی جاجیم‌های حسینیه امام خمینی (ره) گذاشتم، نفس راحتی کشیدم و خدا را شکر کردم که الحمدلله اذن دادند. من وقتی روی آقا را می‌بینم همه وجودم شعف می‌شود. می‌ترسیدم از فرط شوق دیدن‌شان زبانم بند بیاید، اما آرامش پدرانه‌شان آرامم کرد. حرف می‌زدم و اجرا می‌کردم، اما همه حواسم به ایشان بود. اواخر سخنرانی حضرت آقا بود که یکی از دوستان دفتر ایشان گفتند بمانید آخر مراسم دیداری مهیا می‌شود. قلبم از خوشحالی داشت می‌ایستاد. اواخر سخنرانی را نمی‌شنیدم، فقط فکر می‌کردم ایشان را که دیدم، چه بگویم؟! همان حرف‌هایی که در دلم بود و در جلسه عمومی امکانش را نداشتم؟! دعا بخواهم یا تبرکی یا ... فقط حرف و کلمه بود که در دل و ذهنم می‌چرخید.
اندکی بعد همسر شهید حججی هم آمد کنارم نشست تا باهم برویم. او هم می‌گفت به‌نظرت فلان موضوع را به حضرت آقا بگویم؟! خیلی وقت است که در دلم مانده. گفتم بگو، ولی هنوز برای حرف‌های خودم مردد بودم. با هدایت دوستان دفتر، همراه چند خانواده شهید و مداحان گرانقدر به راهروی پشتی حسینیه هدایت شدیم. همسر شهید محسن حججی و علی کوچولو که حالا یک مرد کوچک بود، همسر یک شهید مدافع سلامت از سپاه انصار با دخترش، همسر یک شهید مدافع حرم با دخترانش، یک دختر شهید مدافع امنیت و مداحان بزرگواری، چون حاج‌منصور ارضی و حاج آقای سازور و آقایان محمدرضا و حسین طاهری. منتظر ماندیم تا سخنرانی تمام شود. همه ماسک زده بودیم و گفتند خودمان را خدمت ایشان معرفی کنیم. حس می‌کردم آن‌قدر قلبم تند به در و دیوار سینه‌ام می‌کوبد که همه صدایش را می‌شنوند و الان همین جا پس می‌افتم. یکی از محافظان به سمت جاکفشی رفت و یک جفت نعلین را به سمت در حسینیه برد، فهمیدم که الان حضرت آقا می‌آیند. نفسم به شماره افتاده بود. آمدند. آمدند و حاج منصور و بقیه مداحان رفتند خدمت‌شان و دقایقی با هم صحبت کردند. بعد نوبت رسید به خانواده شهید حججی، همسرشان گویا حرف‌های مگو را گفتند، من فقط صدای آقا را شنیدم که با صدای بلند و با ذوق گفتند این علی است؟ ماشاءا... و با او حال و احوال کردند. با سایر همسران شهید هم صحبت کردند و اوضاع و احوال‌شان را جویا شدند. یکی شان سال۹۶ همسرش شهید شده بود و این اولین دیدارش بود. برای بچه‌های‌شان از حضرت آقا دعا می‌خواستند.
اتفاق جالب این بخش از دیدار نور برای من گفت‌وگوی دختر شهید مدافع امنیت، شهید پوریا احمدی با حضرت آقا بود. آقا سراغ مادرشان را گرفتند که کنارش نبودند. بعد با دختر شهید صحبت کردند. کمی که این طرف‌تر آمدند دختر شهید دوباره آمد جلو و به حضرت آقا گفت که شما رفتید بهشت زهرا (س)، اما سر مزار پدر من نرفتید! و آقا هم که انگار جاخورده باشند با لبخند به او گفتند توفیق نداشتم حتما و فرمودند که ان‌شاءا... اگر دوباره به آنجا رفتم می‌روم (نقل به مضمون). بعد از مراسم، این دخترخانم را داخل حسینیه همراه مادرش دیدم و گفتم خلاصه دخترتان همچین شیرین زبانی‌ای هم کرد خدمت حضرت آقا! مادرشان گفتند اتفاقا وقتی از خانه راه افتادیم گفت که من اگر آقا را ببینم به او می‌گویم که چرا سر مزار بابای من نرفتید! گفتم خیال‌تان راحت باشد که ماموریتش را کامل انجام داد محضر حضرت آقا.
بعد نوبت رسید به من. خودم را تا آمدم معرفی کنم، سردار کارگر زحمت کشیدند و گفتند و تاکید کردند که مجری برنامه امروز هم بوده و رشته و مدرکش هم فلان است. آقا گفتند شما را در تلویزیون هم دیده‌ام. ذوق زده شدم، اما سعی می‌کردم به خودم غلبه کنم. بغضم را هم قورت دادم و حرف‌هایی که در دلم بود را آرام و انگار بریده بریده گفتم و فقط از محضرشان شفاعت و دعا خواستم. قول دادند. خدا کند یادشان بمانم. به یک انگشتر هم دعا خواندند و تبرک کردند و به من دادند، گفتم نگه می‌دارم برای خانه آخرتم.
تمام شد! و حالا من بودم و لحظاتی که مثل یک رویای شیرین و کوتاه، تمام شده بود و بغضی که حالا ترکیده بود. از ۱۷مرداد۹۸ که به مناسبت روز خبرنگار محضرشان رفته بودیم تا ۲۹شهریور۱۴۰۲ روزشماری کرده بودم برای چنین لحظاتی و حالا دوباره باید روز‌ها را بشمرم تا....
الحمدلله بر این رزق لایحتسب. الهی هزاران بار شکر.‌ای کاش روزی همه آرزو‌ها شود دیدار حضرت ماه.
 
تبلور هویت انقلاب در جنگ تحمیلی
عباس حاجی نجاری

تأمل در دلایل وزمینه‌های به کار‌گیری جنگ ترکیبی دشمنان علیه مردم ایران در ماه‌های اخیر، نمایانگر تکرار همان دلایل وزمینه‌هایی است که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دشمنان این ملت در پی آن بوده و هدفشان خاموشی انوار فروزان انقلاب اسلامی است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس در هفته گذشته به دلایل صدام در جنگ تحمیلی علیه مردم ایران که با تحریک قدرت‌های غرب و شرق آن دوران آغاز کرده بود، اشاره و یاد‌آور می‌شوند: در دفاع مقدس از انقلاب اسلامی، از جمهوری اسلامی که محصول دفاع انقلاب اسلامی بود، و از تمامیت ارضی کشور دفاع می‌شد؛ این سه عنوان مهمّی بودند که دفاع از این‌ها انجام می‌گرفت. طرف مقابل به این سه چیز حمله کرده بود. البتّه هدف جبهه اساسی و مهمّ دشمن، مسئله تمامیت ارضی نبود ــ این هدف صدام بود ــ هدف آن‌ها انقلاب بود؛ آن‌ها می‌خواستند این انقلابِ بی‌نظیر و کبیر و مهمّی را که به برکت جانفشانی مردم در ایران اتّفاق افتاده بود سرکوب کنند. چرا می‌گوییم بی‌نظیر؟ برای خاطر اینکه یک پدیده‌ای بود که نظیر آن پیش از این در انقلاب‌های بزرگ اتّفاق نیفتاده بود؛ مردمی بود، دینی بود، اصیل و غیر وابسته بود، مربوط به یک ملّت بود، عمومی بود؛ مثل کودتا‌ها و مثل انقلاب‌های احزاب و مانند آن‌ها نبود. این انقلاب توانسته بود نظام وابسته و فاسد حاکم بر کشور را برطرف کند، برکنار کند و یک نظام جدید، یک سخن نو را در این کشور حاکم کند؛ [یعنی]جمهوری اسلامی؛ جمهوری یعنی مردم‌سالاری، اسلامی یعنی دین: مردم‌سالاری دینی؛ حرف نویی بود در دنیا....
درک اهمیت این هدف دشمنان در تحمیل جنگ، به تحولات جهان بعد از جنگ دوم جهانی باز می‌گردد. بعد پایان این جنگ که دو قدرت مطرح بزرگ جهان، یعنی امریکا و شوروی به همراه برخی دیگر از کشور‌ها در قالب ائتلاف متفقین، با آلمان نازی و برخی دیگر از کشور‌ها در قالب ائتلاف متحدین می‌جنگیدند، با پایان جنگ وپس از شکست متحدین، این دوقدرت بزرگ متفق، در پی گسترش نفوذ خود در جهان بر آمدند. دوران جنگ سرد در نیمه دوم قرن بیستم، که بستر اصلی رقابت این دو ابرقدرت بود که در مقاطعی از آن علاوه بر جنگ‌های نیابتی در ویتنام، کره، کوبا و... حتی به درگیری مستقیم نظامی و طرح جنگ در فضا در قالب جنگ ستارگان، نزدیک شده بود، جهان را به دو قطب تقسیم کرده بودند.
منشأ رقابت این دو ابرقدرت علاوه بر انگیزه‌های قدرت طلبی، به خاستگاه ایدئولوژیک آن‌ها باز می‌گشت، غرب در پی گسترش تفکر لیبرال دموکراسی بود که بعد از رنسانس در اروپا به محور اصلی تحولات در جهان تبدیل شده بود و شرق نیز در پی گسترش تفکر مارکسیسم بود که در اواخر قرن نوزدهم، از دل تضاد‌های لیبرل دموکراسی توسط مارکس و انگلس در آلمان مطرح و در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷در شوروی سابق به قدرت رسیده بود. به رغم تقابل وتضاد این دو تفکر در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی واقتصادی، وجه مشترک آن‌ها تضاد وتقابل با مذهب و ارزش‌های الهی ودینی بود. مارکسیسم منکر وجود خدا ودین وارز‌ش‌های الهی بود ولیبرال دموکراسی نیز به بهانه مخالفت با نقش دین در زندگی اجتماعی انسان در پی حذف تدریجی آن بود.
به دلیل سلطه این دو ابرقدرت در جهان، هیچ کشوری خارج از حوزه نفوذ آن‌ها امکان رشد و پیشرفت نداشت، حتی مجموعه کشور‌های غیر متحد که در میانه نیمه دوم قرن بیستم جنبش غیر متعهدهارا شکل داده بودند، کشور‌های محوری آن نظیرمصر، یوگسلاوی، هندوستان و... هریک به نوعی به این دو ابرقدرت وابسته بودند.
اما با طرح آرمان‌های انقلاب اسلامی توسط حضرت امام خمینی (ره) در سال‌های پایانی دهه هفتاد میلادی که با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ زمینه تشکیل یک نظام سیاسی مبتنی بر ارزش‌های دینی و الهی را امکان پذیر ساخت، هردو ابرقدرت با وجود اختلافات وتضاد‌های درونی وبیرونی ورقابت‌های گسترده سه دهه بعد از پایان جنگ دوم، به یک میزان احساس خطر کردند و به همین دلیل از لحظه پیروزی انقلاب هردوعزمشان را بر شکست انقلاب و نظام اسلامی جزم کرده و تمام توان خود را به کار گرفتند و به همین دلیل کمک به صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، نقطه عطف همکاری دو ابرقدرت، به رغم جنگ‌های نیابتی در دوران جنگ سرد بود. وبه همین دلیل بود که در این جنگ در حالی که ایران در همه زمینه‌ها تحریم بود، صدام در عین بهره‌گیری از آخرین تجهیزات نظام ساخت شوروی سابق نظیر هواپیما‌های پیشرفته نظامی و تانک‌های تی ۷۲ و... از آخرین اطلاعات ماهواره‌ای امریکا، و هواپیما‌های میراژ و سوپر استاندارد‌های فرانسوی، سلاح‌های شیمیایی ساخت کارخانه‌های آلمان وامریکا و... بهره می‌برد.
اما به رغم آن کمک‌ها و حمایت‌ها که حتی تمام ظرفیت سازمان ملل متحد نیز در خدمت صدام بود، مقاومت وایستادگی مردم ایران در این جنگ ۸ ساله، تمامی محاسبات دشمنان را به هم ریخت و در عین تحمیل شکست وناکامی به صدام وحامیانش، مقاومت مردم ایران منشأ صدور انقلاب شد و از دل آن مقاومت فلسطین متجلی گردید، حزب الله لبنان را بر رژیم صهیونیستی به پیروزی رساند واز سرزمین‌های جنوب لبنان اخراج کرد. مقاومتی که اکنون نه تنها به یک جبهه که به کانون تحولات منطقه‌ای در غرب آسیا تبدیل شده است.
حضرت امام خمینی درسوم اسفند ماه ۱۳۶۷ در پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمۀ جمعه و جماعات، در ترسیم این ویژگی جنگ تحمیلی می‌فرمایند: ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‌ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پر بار اسلامی مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها سالیان سال می‌توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت،.. از همۀ این‌ها مهم‌تر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.... چه کوته نظرند آن‌هایی که خیال می‌کنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی‌فایده است! در‌حالی که صدای اسلامخواهی افریقا از جنگ هشت سالۀ ماست، علاقه به اسلام شناسی مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت سالۀ ماست...

هفت سنگ صنعت ساختمان
سعید برند

رئیس جمهور روز گذشته در جلسه شورای عالی مسکن، با انتقاد از «مسکن سازی» برخی بانک ها به جای پرداخت تسهیلات ساخت مسکن به متقاضیان، دستور فوری صادر کرد تا عملکرد بانک ها در این زمینه شفاف و راهکارهایی برای تسریع در پرداخت تسهیلات بررسی و اعلام شود.
کاهش معضل دیرینه مسکن در کشور نه تنها فواید متعدد اقتصادی خواهد داشت، بلکه بسیاری از نارسایی های فرهنگی و آسیب های اجتماعی را پیشگیری یا درمان خواهد کرد. دولت سیزدهم از روزهای آغازین فعالیت به درستی حل این مشکل را نشانه گذاری کرده است. اجرای طرح نهضت ملی مسکن و کمک به رونق صنعت ساختمان، همچون دو بال می تواند دولت را در تحقق وعده های خود در این زمینه یاری کند.  
اما رونق صنعت ساختمان، به عنوان یک صنعت مادر و مولد که حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی و حدود ۱۳ درصد از اشتغال کل کشور را در اختیار دارد، خود گرفتار چالش های ریز و درشتی است که رفع آن ها، همت جهادی چندین وزارتخانه، سازمان و دستگاه اجرایی را می طلبد.
1. در پیشبرد طرح نهضت ملی مسکن، چالش های متعددی وجود دارد. همان طور که دولت ریشه یابی صحیحی انجام داده است، تامین منابع مالی مورد نیاز در این طرح و ارائه تسهیلات ویژه بانکی از جمله چالش های اصلی به شمار می رود. از یک سو برخی بانک ها از مصوبه شورای عالی پول و اعتبار استنکاف می ورزند و متقاضیان را در صف ارائه تسهیلات ساخت مسکن معطل می کنند و از سوی دیگر آورده اولیه، سود و اقساط سنگین تسهیلات باعث شده، به خصوص متقاضیان دهک های پایین جامعه، توان کمتری برای دریافت تسهیلات نهضت ملی مسکن داشته باشند. هیئت ویژه ‌ای که به دستور رئیس جمهور و با حضور  وزرای کشور، راه و شهرسازی، امور اقتصادی و رئیس کل بانک مرکزی تشکیل شده و موظف است عملکرد بانک‌ها را از حیث پرداخت تسهیلات ساخت مسکن بررسی کند، باید این موضوع یعنی چرایی عدم آورده برخی متقاضیان، عدم ثبت ‌نام نهایی برای بهره مندی از تسهیلات به امید کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی را نیز مورد بررسی قرار دهد تا تصمیمات لازم در این باره با هدف برخورداری حداکثری از تسهیلات بانکی اخذ شود.
2. چالش اساسی دیگر در طرح نهضت ملی مسکن، همچنان تامین زمین و جانمایی درست اجرای طرح است. کمبود اراضی دولتی در برخی شهرها به خصوص کلان‎شهرها باعث شده نهضت ملی به شهرها و مناطق اقماری کوچ کند، طبیعی است هر چه برخورداری و دسترسی اراضی مدنظر نهضت ملی مسکن به بافت شهری و خطوط انرژی محدودتر باشد، رغبت متقاضیان واقعی برای شرکت در این طرح نیز کاهش می یابد. اما برای تامین زمین مناسب، شایسته است دستگاه های اجرایی واجدالشرایط در انتقال اراضی مسکونی مازاد خود به وزارت راه و شهرسازی تعجیل کنند و از سوی دیگر دولت نیز با انعقاد تفاهم نامه با برخی از نهادهایی که زمین در اختیار دارند و یا با تغییر کاربری برخی اراضی در حریم شهرها، اراضی مناسب تری برای اجرای طرح نهضت ملی مسکن فراهم و به متقاضیان واگذار کند. نباید اجازه داد حتی یک واحد از این طرح، به سرنوشت برخی واحدهای مسکونی مهر تبدیل شود که امروز با وجود اتمام عملیات ساختمانی، یا دستگاه های خدمات رسان زیر بار خدمت رسانی به آن نمی روند یا  متقاضی جدی برای سکونت در آن ها وجود ندارد و نتیجه چیزی نیست جز بر باد رفتن و خاک خوردن سرمایه ملی.
3. اما از دیگر چالش های موجود در مسیر رونق صنعت ساختمان، می توان به افزایش تعرفه ها در صدور پروانه های ساختمانی در برخی کلان شهرهای کشور در سال جاری اشاره کرد. هر چند وزیر کشور روز گذشته اعلام کرد که شهرداری ها مکلف به تخفیف 30 درصدی در صدور پروانه ساختمانی شده اند و این تخفیف گاه تا 100 درصد هم پیش بینی شده است، اما باید دید این تخفیف اجباری در عمل چقدر قابلیت اجرا خواهد داشت و آیا شهرداری ها همچون بانک ها، ساز ناسازگاری را کوک نخواهند کرد؟! دولت چه ضمانت اجرایی برای این مهم تدبیر کرده که اگر در جایی این تخفیف اعمال نشد، مردم چگونه می توانند از تخفیف وعده داده شده استفاده کنند؟ به نظر می رسد ساز و کار نظارتی دقیقی باید چاشنی این کار شود و گرنه در عمل چندان موفق نخواهد بود. به خصوص این که بخش قابل توجهی از درآمد شهرداری ها، به خصوص در کلان‎شهرها از فروش پروانه ساختمانی به‎دست می آید و باید دید با توجه به این که این تخفیف گسترده در آلبوم بودجه 1402 شهرداری ها هم لحاظ نشده، چه منبع پایدار دیگری برای جبران این کسری درآمد پیش بینی خواهد شد.
4. بدون شک، کوتاهی دست دلالان و سوداگران از بازار مسکن، تاثیر بسزایی در کاهش قیمت تمام شده مسکن خواهد داشت. اقدامات موثر دولت در این زمینه، گویای عزم جدی مسئولان برای ردزنی و مقابله با دلالان مسکن است. پلمب حدود 6 هزار دفتر مشاور املاک غیرمجاز در این راستا، گواه این مدعاست. هر چند انتظار می رود این برخوردهای قاطع در دیگر امور نیز به چشم آید و محسوس باشد. به خصوص در موضوع استنکاف مدیران برخی بانک ها در تامین منابع مالی مورد نیاز ساخت مسکن، یا ترک فعل برخی مسئولان محلی در پیشبرد طرح نهضت ملی.
5. از دیگر موارد موثر بر کاهش قیمت مسکن، کاهش قیمت مصالح ساختمانی است که خود مستلزم بسیاری از اقدامات و اصلاحات است. از بازبینی برخی دستور العمل ها و قوانین گرفته تا تلاش برای ثبات ارزی، تامین مواد اولیه، کاهش هزینه های تولید، افزایش دستمزد کارگران و ... . از کارخانه فولاد و سیمانی که در زمستان گازش قطع می شود و در تابستان برقش، نمی توان انتظار افزایش تولید داشت. یا مادامی که کارگر درگیر مشکلات بیمه و معیشت است، نمی توان انتظار کار مضاعف و افزایش راندمان داشت.
6. همان‎طور که استفاده از ظرفیت مردمی و سرمایه های خرد، کلان و بعضا سرگردان در طرح نهضت ملی به منظور ساخت ساختمان هایی با تراکم پایین نقش کلیدی دارد، استفاده از ظرفیت خیرین و توسعه ترویج فرهنگ وقف مسکن ارزان قیمت برای زوج های جوان، در برخی مناطق کشور نیز می تواند راهگشای این معضل باشد.
7. برداشتن سنگ های کوچک و بزرگ تامین اجتماعی، مالیات، شهرداری ها و بانک ها، از سر راه مسکن سازان و انبوه سازان، از دیگر ضرورت ها برای ایجاد رونق در این صنعت بزرگ و مولد است. هر چند دولت اقدامات خوبی برای حل مشکل مسکن و تحقق وعده ساخت 4 میلیون واحد مسکونی را در دستور کار قرار داده است، اما تحقق این برنامه که آثار مثبتی بر اقتصاد ملی و خانوار و همچنین روند اشتغال، سرمایه‌گذاری و تورم عمومی خواهد داشت، اولا نیازمند همکاری و همراهی چند جانبه و جهادی دستگاه های مختلف است و ثانیا مستلزم نظارت جدی و فراگیر. و گرنه سرانجام این طرح نیز همچون طرح های پیشین در دولت های گذشته تنها مُسکّنی خواهد بود که توان التیام درد کهنه مسکن را نخواهد داشت

دل‌نوشته‌ای به ‌یاد دوستم نعمت احمدی

جانِ عاشق

علی حکمت

‌ ‌روز جمعه و پس از انتشار خبر درگذشت دکتر نعمت احمدی، یکی از خبرنگاران رادیو فردا با من تماس گرفت و تقاضای گفت‌وگو درباره دکتر احمدی داشت. در پاسخش گفتم با خودم قرار گذاشته‌ام که با رسانه‌های برون‌مرزی گفت‌وگو نداشته باشم و عذرخواهی کردم؛ اما راستش این همه حقیقت نبود و من دچار شوک و تشویش خاطر شده بودم که اصلا صحبت‌کردن درباره دکتر احمدی را نمی‌توانستم. خیلی پیش از اینها دختر بزرگش خانم دکتر راشا احمدی نتیجه پاتولوژی پدرش را برایم پیامک کرده بود. من با همه بی‌اطلاعی از مصائب پزشکی و فهم اطلاعات پیامک، کم‌و‌بیش عمق فاجعه پیامک برایم پیش‌بینی‌پذیر بود. در روز سی‌ام تیر ماه که با احسان و مهسا در بیمارستان آتیه به عیادتش رفتم و صورت تکیده و رنگ‌پریده‌اش را دیدم، بر خود لرزیدم؛ اما با شناختی که از آن جانِ عاشق زندگی و زندگانی داشتم، باز هم امیدوار بودم که بر بیماری مهلکش غلبه کند و تخت بیمارستان را ترک بگوید و هنگام رفتنش به مزرعه مانند همیشه به تلفنم زنگ بزند که فلانی من و سهیلا از کنار مزرعه‌ات داریم عبور می‌کنیم. زودتر بیا منتظرت هستیم. با این توصیف طبیعی است که امکان گفت‌وگو درباره مرگش را نداشته باشم؛ اما اینک که با هزاران درد و افسوس شاهد بودم که در بهشت زهرا غسلش دادند و کفنش کردند و در امامزاده صالح نماز میت بر او خواندند و دفنش کردند، می‌شود گرچه با دشواری و پریش‌احوالی درباره‌‌اش بنویسم. دقیقا 25 سال پیش و در زمان سردبیری خرداد با دکتر احمدی آشنا شدم. 

هفته‌ای یکی، دو بار به دفترم می‌آمد و دست‌نوشته‌هایی برای درج در روزنامه برایم می‌آورد. ضمن صحبت‌ها و گفت‌وگو‌ها برایم تعریف کرد که در ساوه مزرعه دارد و مشغول کشاورزی است. پس از تعطیلی مطبوعات که تصمیم گرفتم به فعالیت در عرصه کشاورزی بپردازم، بعد از شور و مشورت با دکتر احمدی و دکتر حمید بهرامی، در نزدیکی مزرعه دکتر احمدی و در دشت لویین ساوه مزرعه‌ای خریدم و مشغول فعالیت شدم. در تمام این 

25 سال با هم حشر و نشر داشتیم و حداقل هفته‌ای دو بار یا او به دیدن من می‌آمد یا من به دیدن او می‌رفتم و علاوه بر مسائل کشاورزی و باغداری درباره خیلی از مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به گپ‌و‌گفت می‌پرداختیم. من در این مدت به‌تدریج با ابعاد گوناگون شخصیتی او آشنا شدم. دکتر نعمت احمدی در یک کلام جانِ عاشقی داشت و به معنای واقعی کلمه عاشق بود. عاشق زندگی و زندگانی، عاشق همسر و دخترانش، عاشق خانواده‌اش و عاشق دوستانش بود. دکتر احمدی عاشق بود. عاشق یادگیری، عاشق یاددادن و عاشق آموزش و آموختن بود. عاشق کتاب و مجله و روزنامه بود و عاشق قلم و نوشتن بود. عاشق کلاس و دانشکده و دانشگاه و عاشق استادان و شاگردانش بود. دکتر احمدی عاشق ایران بود و عاشق آزادی و پیشرفت برای ایران و ایرانی. عاشق حق و حقوق و تحقق عدالت برای همه و عاشق دفاع از حقوق مردم و موکلانش بود. دکتر احمدی عاشق کار بود و فعالیت. عاشق تولید و اشتغال و کاشت و داشت و برداشت. دکتر احمدی یک انسان خودساخته بود. کسی که با تلاش و کوشش خستگی‌ناپذیرش به مدارج بالای علمی و فرهنگی دست یافت. انسان خودساخته‌ای که می‌تواند الگوی خیل عظیمی از نوجوانان و جوانان ایران باشد که آرزومند توسعه و پیشرفت و تحقق فردایی بهتر برای ایران و ایرانی هستند. او بنا بود بعد از مراسم تغسیل و تکفین در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا دفن شود؛ اما برخی از افراد نان به نرخ روز خور، نعمت احمدی را در زمره نام‌آوران ندانستند و با خاکسپاری‌اش در قطعه نام‌آوران مخالفت کردند؛ ممانعتی که پس از محروم‌کردنش از تدریس در دانشگاه و لغو پروانه وکالتش زنجیره پروژه تحقیر نخبگان این مرز‌وبوم را از سوی عده‌ای از پخمگان تازه به دوران رسیده تکمیل کرد و حرف آخر اینکه در بین تهرانی‌ها و نسل جوان تهرانی، باوری وجود دارد که آستانه امامزاده صالح تجریش محل تحقق آرزوهای آرزومندان و میعادگاه عشاق است و دکتر نعمت احمدی رفیق عزیز و همسایه و هم‌بیل نازنین من گرچه با آرزوهای محقق‌نشده فراوانی در جوار امامزاده صالح به خاک سپرده شد ولی سرانجام این جانِ عاشق در میعادگاه عشاق آسمانی شد.

و غرب‌گراها این‌گونه تحقیر شدند

مسعود اکبری
«از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی برای ایران در نمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید. از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور»؛ «هیچ‌کس در ایران نمی‌داند که ما به چه دلیلی به مسیر هسته‌ای‌شدن پا گذاشته‌ایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزاد‌سازی خرمشهر بود»؛ «فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.»؛ «هیچ‌گونه رابطه منطقی بین ملی کردن صنعت نفت و بحث هسته‌ای وجود ندارد» و... 
به نظر شما این اظهارات از سوی جریان اپوزیسیون و ضدانقلاب خارج‌نشین مطرح شده است؟! یا اینکه مقامات آمریکایی یا اسرائیلی آن را بیان کرده‌اند؟! اگر پاسختان مثبت است، سخت در ‌اشتباهید، این اظهارات در سال‌های گذشته توسط برخی فعالین مدعی اصلاحات در داخل کشور مطرح شده است! ناگفته نماند که اظهارات طیف تندرو مدعی اصلاحات، کاملا همراستا با مقامات آمریکایی و اسرائیلی و همچنین همصدا با رسانه‌های معاند است. 
در میان کسانی‌که این اظهارات را بیان کرده‌اند، هستند کسانی‌که سال‌ها صندلی «استادی دانشگاه» را تصاحب کرده و همین تفکر را به خورد دانشجویان می‌دادند، و در میان این افراد هستند کسانی‌که چندین سال صندلی‌های نمایندگی مجلس را تصاحب کردند و همچنین صندلی‌های هیئت دولت و...
دیروز جناب آقای «محمد اسلامی» رئیس‌محترم سازمان انرژی اتمی کشورمان طی سخنانی در شصت و هفتمین کنفرانس عمومی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت:«جمهوری اسلامی ایران در راستای برنامه‌های راهبردی توسعه ملی خود مصمم است تا سال ۲۰۴۰ سهم برق هسته‌ای در سبد انرژی کشور را به ۲۰ هزار مگاوات افزایش دهد.»
یک سؤال؛ آیا صنعت هسته‌ای صرفا یک تکنولوژی پرهزینه و بی‌فایده است و فقط ایران است که اصرار دارد که در این صنعت پیشرفت کند؟! دولت‌های غربی در صنعت هسته‌ای چه کارنامه‌ای دارند؟! 
تجربه ثابت کرده است که اگر یک امری، هزینه‌بر و بی‌فایده باشد، قطعا در کشورهایی از جمله آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس خریدار ندارد و این دولت‌ها با بی‌اعتنایی از آن عبور می‌کنند و به دلیل مخاطرات و زیان‌های پیش‌رو، دیگران را به داشتن آن ترغیب می‌کنند، و در سوی مقابل اگر یک امری، پرفایده و استراتژیک باشد، این دولت‌ها زحمت آن را به جان خریده و هزینه هم می‌کنند و در ادامه در یک رویکرد «مافیایی» و «سلطه‌گرانه» آن تکنولوژی و صنعت را برای دیگر کشورها و ملت‌ها ممنوع اعلام کرده و خود به صورت ویژه بر توسعه آن متمرکز می‌شوند.
مستندات حکایت از آن دارد که دانش و صنعت هسته‌ای در «دسته دوم» جای دارد. به این موارد توجه کنید:
1- امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه- 18 آذر 1399- گفت: «صنعت هسته‌ای اساس استقلال راهبردی فرانسه است.» آذرماه 1401 نیز وزیر انرژی فرانسه گفت: «ما به دنبال کاهش مصرف انرژی تا 40 درصد تا سال 2050 با کمک انرژی هسته‌ای هستیم.»
در حال حاضر ناوگان هسته‌ای به عنوان خط مقدم امنیت انرژی فرانسه طراحی شده است. برنامه‌ریزی مقامات فرانسوی بر این پایه است که 70 درصد برق این کشور را از طریق صنعت هسته‌ای تأمین کنند. 
2- وزارت انرژی آمریکا- بهمن 1400- اعلام کرد که برنامه جدیدی را با تخصیص اعتباری ۶ میلیارد دلاری برای توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای این کشور و شرکت‌های تابع صورت داده است.
اهمیت صنعت هسته‌ای برای آمریکا تا جایی است که دولت این کشور اعلام کرده که به دنبال ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای است که بتواند در ماه و مریخ فعالیت کند. در مرداد 1399 خبرگزاری آسوشیتدپرس با اعلام این خبر اعلام کرد که وزارت انرژی آمریکا از بخش‌های خصوصی دعوت کرده پیشنهاد خود را برای چگونگی اجرای چنین طرحی ارائه دهند.
14 اردیبهشت 1402، دولت جو بایدن اعلام کرد که «معتقد است که حفظ نیروگاه‌های هسته‌ای موجود و توسعه رآکتورهای نسل بعدی برای هدف اقتصاد عاری از کربن تا سال ۲۰۵۰ حیاتی است.»
3- اکنون حدود ۶۵ سال است که انرژی هسته‌ای بخش جدایی‌ناپذیر سامانه برق انگلیس است. چندی پیش وبگاه اویل پرایس در گزارشی نوشت: «براساس آمار، حدود ۱۵ درصد از کل برق تولید شده در انگلیس از انرژی هسته‌ای تأمین می‌شود که در مقایسه با سال ۲۰۱۶ (که یک‌پنجم از کل برق تولید شده بود) کاهش یافته است. با توجه به اینکه تا سال ۲۰۳۰ میلادی، دوسوم از کل ظرفیت توان ارسالی، از جمله همه نیروگاه‌های هسته‌ای کنونی این کشور (به جز یکی) مستهلک می‌شوند، باید نیروگاه‌های هسته‌ای جدید جایگزین آن شود و گسترش یابد.»
دکتر «تیم استون» رئیس‌انجمن صنعت هسته‌ای انگلیس
- اسفند 1401- گفت: «انگلیس بدون یک استراتژی هسته‌ای روشن، چندان موفق به رقابت با سایر کشورهای جهان نخواهد بود.» چندی پیش دولت انگلیس ساخت یک نیروگاه اتمی جدید ۲۰ میلیارد پوندی (برابر با ۲۴ میلیارد دلار)
 در «سافولک» واقع در شرق انگلیس را تصویب کرد. یکی از مقامات انگلیسی این پروژه گفت که «ساخت این تاسیسات هسته‌ای برای منطقه «خوب» خواهد بود و هزاران فرصت را برای مردم و مشاغل محلی ایجاد و تنوع زیستی محیطی را تقویت می‌کند.»
در حال حاضر ایران با تلاش و مجاهدت شهریاری‌ها و فخری‌زاده‌ها و علی‌محمدی‌ها و احمدی‌روشن‌ها توانسته فناوری غنی‌‌سازی ۲۰‌درصد 
و ۶۰ درصد را در کشور بومی کرده و همین امر، منشأ خدمات گسترده‌ای برای مردم شده است. از تولید دارو برای بیماران خاص و از جمله کودکان عزیز کشورمان تا تأمین برق و به‌کارگیری صنعت هسته‌ای در کشاورزی و صنایع غذایی و...
این توانمندی افتخارآمیز و غرورآفرین در حالی است که در سال ۱۳۵۴ (در دوره رژیم منحوس پهلوی) قرارداد ساخت، نصب و تحویل ۲ واحد نیروگاه هسته‌ای در بوشهر بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت کرافت ورک یونیون آلمان (KWU) امضاء شد. شرکت آلمانی متعهد بود سوخت هسته‌ای مورد نیاز نیروگاه را برای مدت۱۰ سال تأمین کند. شرکت KWU تا سال ۱۳۵۷ عملیات طراحی، احداث و تأمین تجهیزات پروژه را براساس مفاد قرارداد منعقده اجرا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی، با بی‌عملی و عهدشکنی از اجرای تعهدات خود سرپیچی کرد. ایران تا سال ۵۷ بیش از ۷۰ درصد از مبلغ مندرج در قرارداد را به شرکت آلمانی پرداخت کرده بود اما طرف آلمانی تنها ۴۰ درصد در پروژه پیشرفت داشت. نیروگاه اتمی بوشهر در دوران جنگ تحمیلی نیز
 ۲ بار توسط نیروی هوایی رژیم بعث و با حمایت ویژه آمریکا بمباران شد. روزها و ماه‌ها و سال‌ها گذشت. جوانان مؤمن، غیور و نخبه ایرانی آستین‌ها را بالا زده و با مجاهدت شبانه‌روزی، ایران را به پیشرفت‌های چشمگیر و خیره‌کننده در صنعت هسته‌ای رساندند. در حال حاضر همان‌طور که مقامات ارشد کشورمان تاکید کردند، با اینکه ایران دانش و توان فنی ساخت بمب اتم را دارد، ولیکن چنین برنامه‌ای در دستورکار نیست.
در دولت قبل برخی مدیران ارشد دولتی همصدا با جریان مدعی اصلاحات، صنعت هسته‌ای را امری تنش‌زا و هزینه‌ساز جا زده و مدعی بودند که از این صنعت آبی برای مردم گرم نمی‌شود. کار به جایی رسید که ذیل توافق خسارت بار برجام، در قلب راکتور هسته‌ای بتن ریخته شد. با اینکه در دولت قبل محدودیت‌های گسترده‌ای در صنعت هسته‌ای ایجاد شد اما نه تنها تحریم‌ها لغو نشده بلکه بر تعداد و گستره تحریم‌ها نیز افزوده شده 
و 2 برابر شد. در حقیقت افزایش تحریم‌ها به‌رغم بتن‌ریزی در صنعت هسته‌ای، از نتایج دیپلماسی التماسی بود. 
رهبر معظم انقلاب- ۱۳ دی ۸۶- در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد فرمودند: «در داخل کشور خودمان جنجال راه ‌انداختند که آقا انرژی هسته‌ای هزینه‌ بدون سود است؛ چرا دارید این کار را می‌کنید؟... 
اول گفتند نمی‌شود، نمی‌توانیم؛ بعد که دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینه‌ای است که سود ندارد، فایده‌ای ندارد.»
خوشبختانه در دولت سیزدهم با تغییر رویکرد در این خصوص، شاهد موفقیت‌های چشمگیر در صنعت هسته‌ای هستیم. چندی پیش رئیس‌سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد: «همکاران ما در سال ۱۴۰۱، یک سال پرنشاط و پرتحرک را تجربه کردند به‌طوری که ما ۱۵۹ دستاورد دانشی، فناوری و صنعتی داشتیم که تعداد آنها کم نبوده است و به عبارت بهتر هر 1/5 روز کاری 
یک دستاورد داشته‌ایم که حکایت از پویایی و نشاط یک سازمان دارد.»
وی در ادامه تصریح کرد: «خوشبختانه بیش از ۱۴۰ بخش صنعتی کشور نظیر صنایع فولاد، سیمان، پتروشیمی و آزمایشگاهی و سایر بخش‌های گوناگون از دستاوردهای ما استفاده می‌کنند.»
رهبر معظم انقلاب- ۲۱ خرداد ۱۴۰۲- در دیدار دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و مسئولان صنعت هسته‌ای فرمودند: «امروز ملّت ایران، غرب‌گراها را تحقیر می‌کند. امروز ملّت ما کسانی را که دارای آن فکر و آن توهّمات هستند، دارد تحقیر می‌کند... به عنوان مثال امروز امکانات و پیشرفت هسته‌ای ما -  یعنی موجودی هسته‌ای ما - از صد برابرِ بیست سالِ پیش بیشتر است؛ یعنی امروز ما بیش از صد برابر سال ۸۲ که آغاز چالش هسته‌ای ما با غرب است و تحریم‌های پشت سر هم و مانند اینها موجودی هسته‌ای داریم؛ آنهایی که اهل فنّند و مطّلعند، این‌جوری قضاوت می‌کنند. این واقعیّت کشور ما است... این تحقیرِ غرب‌گراها است؛ این نشان دادنِ خطای بزرگِ آنها است که می‌خواستند بباورانند که ملّت ایران توانایی ندارد.»
 
 
ما آینده‌ایم!

محمدکاظم انبارلویی

۱- نطق رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل یک بیانیه مفصل درباره مسائلی که بشریت امروز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، بود. بازخوانی سرفصل‌های قسمتی از نطق او خالی از لطف نیست.
-قدرت‌های کهنه در حال افول هستند. آن‌ها گذشته و ما آینده‌ایم.
– پروژه آمریکایی کردن جهان شکست‌خورده است.
-توجه به ارزش‌های الهی تضمین‌کننده آینده بشریت است.
– جهان در انتظار منجی است، عدالت جهانی خواهد شد.
-قرآن یک حقیقت است، آتش زدن، توهین و تحریف حریف آن نمی‌شود.
۲-جی رابرت اوپنهایمر پیش از رهبری پروژه منهتن –پروژه‌ای که منجر به ساخت اولین بمب اتم شد –در  مقاله‌ای نوشت:« پرحجم‌ترین ستاره‌ها در نهایت باید به سیاه‌چاله تبدیل شوند. او معتقد بود یک ستاره به‌اندازه کافی بزرگ به‌طور گرانشی به‌طور نامحدود و در مدت‌زمان محدود فرومی‌ریزد.»
 با ظهور انقلاب اسلامی به رهبری امام دو ستاره بزرگ در سپهر سیاست جهان می‌درخشیدند. جهان روی دوشاخ گاو آمریکا و شوروی می‌چرخید. اما در مدت کوتاهی ستاره شرقی یعنی شوروی رو به افول گذاشت امام(ره) صدای خرد شدن استخوان‌های مارکسیسم را می‌شنید و به گورباچف هشدار داد دست از مبارزه بیهوده باخدا بردارند و به دامن اسلام برگردند و از دنبال‌روی از آمریکای خون‌خوار پرهیز کنند .
امروز جامعه شناسان، تاریخ‌دانان،روانشناسان و علمای علم سیاست مدام از شاخص‌های فروپاشی، فروماندگی و ازهم‌گسیختگی نظم جهانی با مهندسی آمریکا سخن می‌گویند برخی گام فراتر نهادند از جهان پسا آمریکا سخن می‌گویند.
ستاره بزرگ آمریکا بنا به تئوری جی رابرت اوپنهایمر در حال سقوط در سیاه چاله تاریخ است . فروریزی آن‌‌را دانشمندان نجوم هم می‌توانند پیش‌بینی کنند . غرب با نسل‌کشی و کشتار میلیون‌ها انسان بی‌گناه در قرن بیستم در دو جنگ جهانی به غروب خود نزدیک می‌شود این‌یک سرنوشت محتوم برای ستمگران و جفاکاران در حق‌وحقوق بشر است . 
شاخص فلاکت در آمریکا نشان می‌دهد ۵۰ میلیون نفر در آمریکا گرسنه شب‌ها سر بر بالین می‌گذارند و سر پناهی ندارند . ۹۲ میلیون نفر ناتوان از تأمین هزینه دارو در این کشور وجود دارند . دولت آمریکا رکورددار بدهی در جهان است . از فضای دوقطبی سیاسی در این کشور تا مرز جنگ داخلی بوی باروت می‌آید . 
آمریکایی‌ها پس از جنگ جهانی دوم با آن‌همه خشونت و خونریزی و قتل‌عام‌ها ۳۲ جنگ علیه ده‌ها کشور راه انداخته‌اند  و هنوز دست روی ماشه هستند و امروز در دهانه آتشفشان جنگ اوکراین مشغول رقص مرگ می‌باشند. 
۳- امروز در اندیشکده های سیاسی جهان بحث روی حکمرانی خوب است بحث این است که چه کسی صلاحیت حکمرانی دارد ؟ دانش حکمرانی چیست ؟ انقلاب اسلامی خود را در امتداد خیزش تاریخی انبیاء الهی می‌داند . ولایت‌فقیه و مردم‌سالاری  دولایه یک حقیقت هستند که به پرسش‌ها در مورد حکمرانی خوب پاسخ علمی و نظری و عملی دادند و جاذبه انقلاب اسلامی در جهان در نگاه اندیشمندان و روشنفکران حتی در نگاه مردم عادی دنیا به‌ویژه محرومان و مظلومان و ستمدیدگان همین حقیقت حکمرانی خوب است و حقیقت انقلاب را با جنگ سخت و نرم، تحریم ، تهدید ، تحریف و … نمی‌توان نابود کرد و قرآن اساسنامه انقلاب اسلامی است و سنت پیامبر اعظم مرامنانه انقلاب و روش حکومت الهی در ایران اسلامی است . 
همان‌طور که خداوند در قرآن تضمین کرده است قرآن را حفظ می‌کند. 
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «سوره حجر آیه ۹» – انقلاب را به‌شرط پیروی ملت ایران و ملت‌های جهان در صراط الهی، حفظ خواهد کرد . 
۴- جهان امروز تشنه حقایق الهی است . الحاد و شرک و کفر جهانی با ریل‌گذاری انقلاب اسلامی در معرض نابودی و فلاکت قرارگرفته است . 
این سخن رئیسی که دو بار در مجمع عمومی سازمان ملل تکرار شد . 
قدرت‌های کهنه در حال افول هستند . آن‌ها گذشته و ما آینده‌ایم یک واقعیت و حقیقت تاریخی است .
 با ۱۷ هزار دروغ نمی‌توان آن‌‌را پنهان کرد. 
نوبت کهنه‌فروشان درگذشت
نو فروشانیم و این بازار ماست
آمریکا  باید بفهمد دوران جهل ، هرزگی و ستم گذشته است . ملت‌ها دنبال عقاننیت معنویت و عدالت هستند  و  هیچ حادثه‌ای نمی‌تواند جلوی اراده ملت‌ها دررسیدن به این اهداف الهی را بگیرد

 
ذات جنایتکارانه صهیونیست‌ها
مهدی گرگانی
 بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم حقیر صهیونیستی در ادامه اضافه‌گویی‌های هر ساله خود علیه ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، این بار نیز بخش بزرگی از سخنرانی‌اش را به مساله ایران اختصاص داد.
نتانیاهو که در چند سال گذشته در اقدامات جنایی و تروریستی علیه ملت ایران از هیچ کوششی دریغ نکرده است، این بار شمشیر را از رو بست و با عجز و لابه خواستار اعمال تحریم‌های بیشتر اقتصادی علیه ایرانیان شد و علاوه بر آن رسما ایران را به حمله اتمی تهدید کرد.
نخست‌وزیر صهیونیست‌ها در سخنرانی خود گفت: «۸ سال پیش کشورهای غربی قول دادند اگر ایران توافق هسته‌ای را نقض کند مجازات می‌شود اما نقض کرد و اتفاقی نیفتاد. تحریم‌های ایران باید برگردد. باید از تلاش‌ها برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای حمایت کرد». او خواستار بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی و وجود یک تهدید اتمی معتبر علیه تهران شد.
1- رژیم موقت صهیونیستی در حالی خواستار مقابله با برنامه منحصرا صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است که این رژیم با داشتن ده‌ها کلاهک اتمی تنها رژیم موجود در منطقه غرب آسیاست که به بمب اتم مجهز است. نتانیاهو با تهدید ایران به حمله اتمی ماهیت و ذات تروریستی و جنایتکارانه تل‌آویو را بار دیگر آشکار کرد، هر چند تهدید اتمی ایران از سوی رژیم صهیونیستی چیز عجیبی نیست؛ این رژیم هر روز جنایت‌هایی علیه فلسطینیان در سرزمین‌های اشغالی مرتکب می‌شود که دست‌کمی از حملات اتمی ندارد. سازمان‌های حقوق‌بشری جنایات صهیونیست‌ها علیه فلسطینی‌ها را نسل‌کشی خوانده و خواستار مقابله جامعه جهانی با این جنایات شده‌اند. با این حال رژیم صهیونیستی مجبور شد از اظهارات نتانیاهو در زمینه حمله اتمی به ایران عقب‌نشینی کند تا متحدان غربی به اصطلاح حامی حقوق بشر خود را در این زمینه به دردسر نیندازد. دفتر نتانیاهو در بیانیه‌ای اعلام کرد منظور نتانیاهو تهدید معتبر نظامی بوده است نه تهدید معتبر اتمی! هر چند باید تاکید کنیم بعید است نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در چنین سطحی و در چنین سخنرانی مهمی در مجمع عمومی سازمان ملل دچار اشتباه شده باشد. به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها از قدرت روزافزون ایران هراسان و وحشت‌زده هستند و چنین تهدیدی واکنشی است به این ترس و هراس.
2- جالب است که کشورهای غربی و مدعی حقوق بشر و مترسک آرژانتینی آژانس اتمی هیچ واکنشی به تهدید اتمی ایران از سوی بنیامین نتانیاهو نشان نداده و از کنار آن به‌راحتی عبور کردند. تصور کنید اگر چنین تهدیدی از سوی یک مقام درجه چندم ایران مطرح می‌شد؛ در این صورت مقامات غربی و رسانه‌های استکباری آنها و رافائل گروسی ماه‌ها برای ایران‌هراسی و خراب کردن ذهنیت افکار عمومی بین‌المللی علیه ایران روی آن مانور می‌دادند.
3- تهدید اتمی علیه ملت ایران تنها موضوع جنجالی و جنایی نتانیاهو در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل نبود. نتانیاهو هنگام تشریح تلاش‌های عاجزانه این رژیم برای عادی‌سازی با کشورهای اسلامی نقشه‌ای را نشان داد که در آن اثری از اراضی فلسطین نبود. این اقدام نتانیاهو واکنش‌های زیادی را در جامعه بین‌المللی برانگیخته است و حتی صدای خود صهیونیست‌‌ها را هم درآورد.
سفیر تشکیلات خودگردان فلسطین در آلمان آن را توهین به تمام اصول بنیادین سازمان ملل خواند و «تزیپی لیونی» وزیر پیشین خارجه این رژیم این نقشه را نشانه نیات واقعی دولت تندروی نتانیاهو دانست.
4- سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل 2023 هرچه نبود آشکارکننده هویت واقعی صهیونیست‌ها بود. تهدید اتمی نتانیاهو علیه ایران هیچ‌کس را متعجب نکرد، چرا که چنین جنایاتی از چنین رژیمی به هیچ وجه دور از ذهن نیست. همچنین نقشه‌ای که نتانیاهو از اراضی اشغالی نشان داد در واقع نیات شوم آنها علیه آینده ملت فلسطین است؛ فلسطینی منزوی و محصور در میان اراضی اشغالی.
نام:
ایمیل:
نظر: