صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۹  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۵۹۴

پشت پرده ناآرامی های ترکیه

 صلاح الدین خدیو

هفت سال پس از انفجارهای مرگبار آنکارا در فوریه و مارس ۲۰۱۶، پایتخت ترکیه دوباره در همان نقطه لرزید. یک منطقه به شدت حفاظت شده دولتی که پارلمان و نهادهای مهم حکومت در آن قرار دارند.

گروه شاهین های آزادی کردستان – تاک – مسئولیت حملات مرگبار هفت سال پیش را بر عهده گرفت اما در اقدامی نادر مسئولیت حمله در نزدیکی پارلمان را پ.ک.ک بر عهده گرفته است.

در چند سال گذشته که هسته های مخفی تاک در داخل ترکیه خاموش بودند، شدیدترین نبرد میان ارتش و سازمان اطلاعاتی ترکیه با پ.ک.ک و شاخه‌های مختلف آن در عراق و سوریه جریان داشته است.

تاک حتی هنگام عملیات های بی سابقه ترکیه در شمال سوریه که به اشغال بخش‌های مهمی از مناطق تحت کنترل کردها منجر شد، ترجیح داد ساکت بماند.

این آرامش بی سابقه همیشه برای ناظران محل پرسش بود. ظن غالب این بود که پ.ک.ک نمی خواهد با اتهام تروریسم، حامیان غربی خود را در تنگنا بگذارد و حکومت بهانه‌جوی ترکیه را جری تر نماید.

اما این فرضیه عجالتا با حمله اخیر اعتبار خود را از کف داده است. فرضیه غالب در گذشته این بود که گروه تاک، یک سازمان به لحاظ نظامی خودمختار است که ذیل چتر کلی حزب کارگران کردستان قرار می‌گیرد. در جاهایی که پ.ک.ک دنبال اعمال فشار بیشتر علیه ترکیه است و نمی‌خواهد هزینه گزافی هم به دوش بکشد، به شاهین‌ها چراغ سبز برای حمله می دهد.

به باور این دسته از ناظران تاک در جنبش کردستان موقعیتی شبیه انلا در مبارزات ایرلند شمالی و سازمان سپتامبر سیاه در جنبش فلسطین طی دهه ۷۰ میلادی دارد.

جناح سرسخت و آشتی ناپذیر جنبش که ضمن قسمی تقسیم کار با گروه های میانهروتر، از درجهای خودمختاری برخوردار است که در وضعیت های بغرنج حتی با همرزمان خود سرشاخ شود.

احتمالا بخاطر این که حمله اخیر بدون تلفات بود و بیش تر به عنوان نوعی پیش حمله و هشدار تلقی می شود. حملهای در یک منطقه فوق امنیتی و در یک موقعیت نمادین، یعنی افتتاح جلسه پارلمان با سخنرانی اردوغان بیشتر نشانه مخابره پیامی سیاسی است.

پ.ک..ک در سال های اخیر زیر فشار شدید حملات هوایی و عملیات های امنیتی ترکیه قرار دارد. غیر از حملات گسترده نظامی که در کردستان عراق و سوریه هر از گاه انجام می شود، آنکارا مرتبا به قتل هدفمند و ترور فعالان کرد مبادرت می‌نماید.

کار به جایی رسیده که استان سلیمانیه که یکی از پناهگاهها و محل تدارکات و لجستیک چریک های کرد ترکیه بود، به قتلگاه آنان تبدیل شده است.

دور از ذهن نیست که پ.ک.ک که از حمایت موثر آمریکا در مقابله با چالش ترکیه نومید شده، در پی تجدید نظر در راهبردهای امنیتی خود باشد.

احتمالا قندیل امیدوار است با تاامن شدن خیابان های شهرهای بزرگ، هزینه حملات مرگبار ترکیه  بالا رفته و نوعی توازن وحشت میان طرفین بوجود بیاید.

تاک در گذشته عمدتا مراکز تجمع نظامیان را در شهرهای ترکیه هدف قرار می داد. اگر این رویه تداوم یابد و تلفات غیرنظامیان بالا نرود، راهبرد مقابله به مثل مذکور به تمامی از مبانی مشروعیت بخش و هنجاری یک جنگ آزادی بخش خالی نخواهد شد و به اندازه کافی آنکارا را هم تحت فشار قرار می دهد.

در غیر این صورت، ترکیه به لحاظ معنوی در موقعیت برتر قرار می گیرد و تصویر ایجابی جنگجویان کرد در افکار عمومی مخدوش می شود.

امری که به یک بازی حاصل جمع صفر برای چریک های کرد بدل خواهد شد.

 
ترسیم آینده منطقه
سیدرضا صدرالحسینی
در شرایطی که شاهد قدرت روزافزون گروه‌های مقاومت و از سوی دیگر شاهد اضمحلال بیش از پیش رژیم صهیونیستی هستیم تحولات منطقه بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. درچنین وضعیتی  و با توجه به فشار‌های قابل توجه داخلی که امروز رژیم صهیونیستی با آن مواجه است، رهبر معظم انقلاب در روز‌های اخیر، تحلیلی میدانی و واقع‌بینانه درباره آینده تحولات منطقه ارائه کردند و نسبت به برخی اقدامات و ساده‌انگاری‌ها به کشور‌های منطقه هشدار دادند.
 
 
 
ایشان در بیانات اخیر با صراحت بر مساله شکست‌خوردن تئوری سازش و موضوع عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاکید کردند. در واقع رهبر معظم انقلاب اسلامی با شناخت دقیق و کاملی که از شرایط نابسامان داخلی رژیم صهیونیستی و همچنین قدرت و قوت روزافزون محور مقاومت در اختیار دارند تحلیل دلسوزانه و پدرانه‌ای را بیان کردند تا کشور‌هایی که ممکن است در دام عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بیفتند نسبت به آینده تاریک این اقدام آگاه شوند و از آن بر حذر باشند. در واقع رهبر معظم انقلاب با نگاهی عمیق و راهبردی، شرایطی را ترسیم کردند که بر اساس آن کشور‌های مسلمان می‌توانند به یکی از قطب‌های بزرگ و تاثیرگذار در آینده هندسه قدرت نظام بین‌الملل قرار گیرند.
درواقع این فرمایشات رهبر معظم انقلاب به این مفهوم بود کسانی که بخواهند در آینده منطقه نقش موثری داشته باشند باید تکلیف خودشان را با موضوعی به نام سازش و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی روشن کنند. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در بیانات‌شان چشم‌انداز این سازش را برای همه افراد و کشور‌ها روشن کردند و هشدار دادند که سازشکاران حتما جزو شکست‌خوردگان خواهند بود. بر همین اساس و با توجه به اهمیت سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب، می‌توانیم بگوییم که این سخنرانی یکی از راهبردی‌ترین فرمایشات ایشان در حوزه مسائل آینده غرب آسیا محسوب می‌شود.  
در همین حال یکی از نکات مهمی که در این رابطه باید مورد توجه قرار دهیم موضوع فشار لابی صهیونیسم در آمریکا و در حقیقت منتقل‌شدن این فشار به دولت‌های وابسته به آمریکاست. در واقع می‌توان گفت این آمریکایی‌ها هستند که به دلیل شرایط نابسامان داخلی در سرزمین‌های اشغالی و همچنین اوضاع آشفته دولت رژیم صهیونیستی به شدت به دنبال عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با رژیم صهیونیستی هستند و تصور می‌کنند این مساله می‌تواند دستاوردی هرچند کوچک برای دولت رو به زوال رژیم صهیونیستی به دنبال داشته باشد. بر این اساس آن‌ها نسبت به این مساله فشار مضاعفی را وارد کرده‌اند، اما از نگاه واقع‌بینانه باید گفت که این تصور آن‌ها کاملا اشتباه است. در همین خصوص باید خطاب به کشور‌هایی که تحت تاثیر فشار آمریکایی‌ها و همچنین فضاسازی رسانه‌ای به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در حرکتند باید تاکید کرد که عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نمی‌تواند هیچ آورده‌ای برای آن‌ها داشته باشد. در واقع یکی از موضوعات مهمی که در سال‌های گذشته ممکن بود بعضی از کشور‌ها را به سمت عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها سوق دهد موضوع افزایش ضریب امنیت این کشور‌ها یا پیشرفت یا توسعه اقتصادی آن‌ها بود، اما در وضعیت کنونی با توجه به شرایط داخلی حاکم بر رژیم صهیونیستی و عدم توانمندی این رژیم برای تامین امنیت خودش و همچنین توقف در حوزه مسائل اقتصادی، عادی‌سازی روابط با این رژیم نمی‌تواند هیچ آورده‌ای برای کشور‌ها داشته باشد و سران کشور‌ها باید بدانند وعده‌هایی که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص آینده منطقه پس از عادی‌سازی روابط داده می‌شود سرابی بیش نیست و نباید در این دام افتاد.
 
واشنگتن: عادی‌سازی روابط عبری- عربی برای مقابله با ایران است
روح‌اله صالحی

عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که این روز‌ها به تیتر یک رسانه‌های عربی و امریکایی تبدیل شده است، علاوه بر شروط فی‌مابین، در پس خود اهداف دیگری را هم دنبال می‌کند و آنگونه که کاخ سفید گفته، این اقدام برای مقابله با فعالیت‌های ایران در منطقه است.
در حالی که پس از توافق ایران و عربستان سعودی و اعلام آمادگی دیگر اعراب برای عادی‌سازی روابط با تهران، ثبات نسبی در منطقه حاکم شده است، امریکا کمافی‌السابق به تحرکات بی‌ثبات‌ساز خود ادامه می‌دهد. امریکا که در ماه‌های اخیر برای عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی تقلا می‌کند تا هر چه سریع‌تر این پروژه به سرانجام برسد، نیات واقعی خود را از میانجیگری در این کارزار دیپلماتیک اعلام کرده است. «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت خارجه امریکا شامگاه سه‌شنبه در نشست خبری، ایران را به انجام «فعالیت‌های ثبات‌زدا و شرورانه» در منطقه غرب آسیا متهم کرد. به گزارش شبکه المیادین، پاتل در پاسخ به سؤالی درباره اظهارنظر مقامات ایرانی درباره توافق‌های عادی‌سازی روابط برخی کشور‌های عربی با رژیم موقت صهیونیستی گفت: «باید بگویم که ما واقعاً به دیدگاه‌های آن‌ها هیچ علاقه‌ای نداریم، زیرا آنچه ما فکر می‌کنیم این است که توافق عادی‌سازی روابط می‌تواند برای منطقه دگرگون‌کننده باشد.» به نوشته وبگاه وزارت خارجه امریکا، پاتل در این‌باره اضافه کرد: «پیوند روابط دوجانبه ما با طرفین توافق‌های عادی‌سازی روابط تل‌آویو و کشور‌های عربی، به دلیل نقشی است که آن‌ها در مقابله و مبارزه با فعالیت‌های بدخواهانه و بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران در منطقه ایفا می‌کنند.» وی در این‌باره افزود: «کاری که امریکا قرار است انجام دهد این است که ما به استفاده از ابزار‌هایی که در اختیار داریم برای پاسخگو کردن رژیم ایران ادامه خواهیم داد و این کار را در ارتباط نزدیک با متحدان و شرکای خود از طریق اتحادیه اروپا، تروئیکای اروپایی و سایر سازمان‌های چندجانبه مرتبط انجام خواهیم داد.»
مقامات واشنگتن و تل‌آویو مدعی هستند که با عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم اشغالگر، تنش عبری- عربی پایان خواهد یافت و فضا برای همگرایی بین دو طرف فراهم خواهد شد و این فرصت خوبی برای تشکیل ائتلاف منطقه‌ای علیه جمهوری اسلامی است. با وجود تلاش‌های امریکا برای مقابله با فعالیت‌های ایران در منطقه، بسیاری از کشور‌های عربی سال گذشته اعلام کردند که در هیچ ائتلاف ضد ایرانی مشارکت نخواهند کرد و پس از عادی‌سازی روابط تهران و ریاض، سیاست‌های واشنگتن بیش از هر زمان دیگری به رؤیا تبدیل شده است. هر چند سعودی‌ها هم برای تن دادن به عادی‌سازی روابط با اسرائیل، شروط سختگیرانه‌ای از جمله امضای توافق امنیتی با امریکا و تولید اورانیوم غنی شده مطرح کرده‌اند که سران صهیونیستی به شدت با این خواسته‌ها مخالفت کرده‌اند.
راه دراز عادی‌سازی
به رغم میانجیگری امریکا برای نزدیک کردن عربستان و اسرائیل به همدیگر، تاکنون گشایشی در این زمینه انجام نشده است. ودانت پاتل در این باره هم گفت: هیچ‌گونه چارچوب رسمی و شروط آماده‌ای برای امضای توافق عادی‌سازی روابط میان تل‌آویو و ریاض وجود ندارد. هنوز کار‌های زیادی هست که باید انجام دهیم. ما به این روند ادامه می‌دهیم و تعدادی از ابعاد اصلی توافق عادی‌سازی روابط روی میز مذاکره است. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا اخیراً اعلام کرد: «تمام طرف‌ها چارچوب اصلی را برای تحقق توافق میان ریاض و تل‌آویو ایجاد کرده‌اند. امریکا درباره فاش کردن صریح جزئیات و خواسته‌های هر طرف محتاط است.»
به خاطر موانع جدی که بر سر راه این توافق وجود دارد، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا طی روز‌های آینده برای دومین بار، به عربستان سفر می‌کند تا شاید این بار گره از مشکلات دو متحد باز کند. مقامات سعودی با وجود ابراز تمایل برای برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل، مسئله تشکیل دولت مستقل فلسطین را هم بخشی از این برنامه اعلام کرده‌اند که هنوز توافقی در این زمینه انجام نشده است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل پیش‌تر گفته بود که اجازه تشکیل دولت فلسطین را نخواهد داد و با این اظهارات معلوم نیست که آیا تل‌آویو در نهایت به خواست صلح عربی که از سوی سعودی‌ها در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد شده بود، تن خواهد داد یا نه. هرچند برخی رسانه‌ها گفته‌اند که در نشست اخیر نتانیاهو با جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا بر سر امتیازدهی به فلسطینیان توافقاتی حاصل شده است، اما تجربه توافق اسلو نشان داده که نمی‌توان روی تعهدات صهیونیست‌ها حساب باز کرد، چراکه در اسلو نیز بر سر راهکار دو دولتی توافق شده بود، اما با گذشت سه دهه هیچ گام مؤثری از سوی تل‌آویو برداشته نشده است و حتی بخش‌هایی از سرزمین‌های فلسطین در کرانه باختری هم ضمیمه تصرفات اشغالگران شده است

11 اقدام برای ساماندهی اتباع غیر مجاز
سعید برند
ساماندهی اتباع غیرمجاز در کشور، در طول سالیان اخیر هر از چند گاهی با چالش های اساسی درگیر شده و در سطر اخبار مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع بعد از استقرار طالبان در افغانستان، با حساسیت بیشتری هم دنبال می شود. به ویژه اگر حادثه ای در یکی از دو کشور رخ دهد، اذهان عمومی را به شدت درگیر حواشی خواهد کرد، اما این بار فضاسازی رسانه ای از حدود یک ماه پیش داغ شد. با یک استوری درباره آمار بالای زاد و ولد مهاجران افغانستانی که البته هیچ گاه صحت و سقم آن نیز مورد بررسی دقیق قرار نگرفت تا انتشار تصاویری دیگر از مهاجران در مترو، صف نانوایی، پارک های درون شهری و ... که دلالت بر حضور پر تعداد و البته غیرمجاز آنان داشت. 
هر چند مشخص نیست که برخی از این تصاویر کجا و در چه زمانی تهیه شده است، اما هدف از انتشار گسترده آن ها، شائبه هماهنگی و برنامه از پیش تعیین شده برای بر هم زدن رابطه دو ملت ایران و افغانستان را تقویت می کند. دو ملتی که در عین قرابت های ریشه دار فرهنگی و تعاملات گسترده اقتصادی، اختلافات ریز و درشتی هم داشته اند. اختلافاتی که گاه به درگیری های مرزی نیز منجر شده است. از این رو پرداخت رسانه ای به این موضوع و آگاه سازی شهروندان با توجه به بحران آفرینی های اخیر، حائز اهمیت است. 
به طور قطع حضور غیرمجاز اتباع در کشور، فارغ از این که تبعیت کدام کشور را داشته باشند، به هیچ عنوان پذیرفته نیست و اگر امروز سامان دهی اتباع غیرمجاز و افراد بدون هویت، به کلاف سردرگمی تبدیل شده ، شاید ماحصل ترک فعل‌ها یا اختلاف نظرها و تفاوت سلایق مسئولان در ادوار مختلف است. واقعیت این که متاسفانه برنامه منسجمی برای سامان دهی اتباع نداشته ایم، کار فرهنگی درخوری صورت نگرفته و اغلب اقدامات بیشتر فصلی و دوره ای انجام شده است.
این که فردی بدون مدارک هویتی وارد کشور شود، منزلی اجاره کند، ازدواج کند، مشغول کاری شود و بدون پرداخت مالیات و عوارض از خدمات شهری بهره مند شود، قطعا می تواند بستری برای ظهور و بروز آسیب های مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی باشد، لذا شناسایی، سامان دهی و استرداد اتباع غیرمجاز به کشور خودشان، نیازمند اقدام عاجل مسئولان است، اما آن چه این موضوع را بغرنج‌تر می کند، رفتارهای احساسی از سوی برخی شهروندان است. رفتارهایی که بدون شک حاصل نبودآگاهی و نگرانی هایی است که پاسخی برای آن ها دریافت نشده است. ماحصل این رفتارهای نسنجیده و تلخ که از سوی برخی از شهروندان هر دو کشور دیده می شود، چیزی جز پرورش بذر نفرت در دل دو ملت و ریختن آب به آسیاب دشمن ندارد. دو ملتی که قرابت های فرهنگی والایی با یکدیگر دارند و البته دشمنی که  بدش نمی آید در این برهه، ایران، گرفتار درگیری های متعدد با طالبان شود. 
مردم ایران سال هاست که میزبان برادران و خواهران مسلمان خود از کشور افغانستان بوده اند، ملت مظلوم و رنج کشیده ای که سال های متمادی رنگ آرامش را به خود ندیده اند و زیر سایه بهت آور جنگ زندگی کرده اند و گاه مجبور شده اند، خانه و کاشانه خود را رها کنند و به امید زندگی بهتر به کشورهای همسایه از جمله ایران که مردمانش به مهربانی شهره اند، پناه ببرند. امروز ما افغانستانی های زیادی داریم که به اصطلاح موی خود را این جا سفید کرده اند، صاحب حرفه و خانواده هستند، کار می کنند،تجارت می کنند،طبابت می کنند، شعر می گویند و با آرامش در میان ایرانیان زندگی می کنند.  
و البته که هر سرزمین و کشوری، شهروندان بزهکار و آسیب دیده هم دارد. کم نیستند اتباع کشورهای مختلف (حتی اتباع ایرانی) که به صورت غیرمجاز به کشورهای اروپایی و آمریکایی مهاجرت کرده اند یا اکنون به خاطر جرایم متعددی چون قاچاق و ... در زندان به سر می برند. آن چه مهم است، نحوه درست سامان دهی اتباع غیرمجاز در یک کشور است. فرایندی که نه با رفتارهای افراطی و خارج از چارچوب مدیریت می شوند و نه با رفتارهای نژادپرستی. 
ساماندهی اتباع غیرمجاز در کشور ما به دلیل فراهم نبودن برخی زیرساخت ها نیازمند برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت است.  
1- محافظت و صیانت از مرزها به منظور کنترل بهتر ورود و خروج اتباع غیرمجاز با بهره مندی از کادر مجرب وآموزش دیده و به کارگیری فناوری های پیشرفته مرزبانی از جمله ضروریاتی است که می تواند در پیشگیری از این آسیب کاملا موثر باشد. سرمایه گذاری در این بخش به مراتب هزینه کمتری نسبت به شناسایی و استرداد مهاجران غیرقانونی از شهرهای مختلف کشور به کشور خودشان دارد.
2- پایش دقیق اتباع غیرمجاز قبل از ورود به کشور از دیگر الزامات در این باره است. در میان مهاجران غیر قانونی که از کشورهای شرقی به کشور ما می آیند، هم افراد صاحب حرفه، نخبه و موجه حضور دارند، هم افراد بدون مهارت و البته افراد آموزش دیده و حتی وابسته به گروه های تکفیری که هدف شان انجام اقدامات تروریستی در کشور است. پایش دقیق مهاجران علاوه بر حفظ امنیت کشورمان، زمینه را برای به کارگیری از ظرفیت های نخبگانی مهیا می کند. 
3-شناسایی و استرداد مهاجران غیرقانونی باید همواره با رعایت شئون انسانی در دستور کار مسئولان باشد. 4- بیان خدمات جمهوری اسلامی به اتباع حتی آنانی که غیرمجاز به کشور آمده اند، همچون حق تحصیل برای کودکانشان، از نکاتی است که چهره واقعی ایران در میزبانی از ملت افغانستان را نمایان می کند. 
5- بهره مندی هر چه بیشتر از کمک های مالی و غیرمالی سازمان های جهانی تلاش بیشتر مسئولان را می طلبد. 
6- یکپارچه سازی شبکه مسائل اتباع غیرمجاز با تشکیل سازمان ملی مهاجران می تواند، اقدام راه گشای دیگری باشد. اکنون وضعیت اشتغال آن ها متوجه وزارت کار است، وزارت بهداشت درگیر مسائل درمان، آموزش و پرورش متولی رتق وفتق امور تحصیلی و ... است، لذا به جای درگیری چند وزارتخانه، ایجاد سازمانی واحد که بتواند کلیه امور اتباع را پیگیری کند، مورد نیاز است. 
7- روشنگری جامعه درباره تعاملات ویژه اقتصادی دو کشور از دیگر مواردی است که می تواند مقابل موج افغانستان ستیزی بایستد. تعداد قابل توجهی از سرمایه گذاری خارجی در استان خراسان رضوی توسط تاجران افغانستانی صورت می گیرد، مرز دوغارون به خصوص با توجه به برخی کارشکنی ها از سوی دیگر همسایگان، یکی از دروازه های اصلی ما برای ترانزیت به آسیای میانه است. برخی زیرساخت هایی که به تازگی مورد بهره برداری قرار گرفته است، از جمله راه آهن خواف – هرات می تواند به شکوفایی و رونق اقتصادی دو کشور کمک شایانی کند. امروز حضور برخی از اتباع افغانستانی در حوزه توریست درمانی به خصوص در خراسان رضوی عدد و رقم های قابل توجهی دارد.
8- تسریع در روند صدور شناسنامه برای کودکان حاصل از ازدواج اتباع خارجی با مادران ایرانی در کنار آگاهی شهروندان نسبت به مخاطرات این ازدواج ها، می تواند از چالش های دیگر در سال های آینده جلوگیری کند. 
9- اذیت و آزار یک مهاجر قطعا محکوم است و مسئولان باید با افراد خاطی برخورد کنند و اجازه گسترش این رفتارها را ندهند؛ چراکه هیچ کجای دین و قانون ما ظلم به انسانی را روا نمی دارد، به خصوص اگر آن انسان به دنبال پناهی باشد. همان طور که اگر مهاجری، جرم و خطایی در کشور مرتکب می شود باید طبق قوانین با او قاطعانه برخورد شود. 
10- رایزنی با مقامات افغانستانی و انعقاد تفاهم نامه از دیگر ضرورت های این حوزه است، مسئولان افغانستانی باید بتوانند شهروندان خود را از مخاطرات سفر غیرمجاز به کشورهای همسایه آگاه کنند و مسئولیت عواقب آن را بپذیرند. 
11- امروز بسیاری از اتباع خارجی در خراسان رضوی، صاحب شغل هستند، درصد قابل توجهی کارت آمایش دارند و عده ای نیز با گذرنامه در کشور اقامت می کنند. برخی شهروندان ایرانی نگرانی های درستی درباره حضور اتباع در محل سکونت خود دارند، نگرانی هایی از جنس این که نکند این مهمان ناخوانده رفته رفته جای صاحبخانه را تنگ کند. این جا وظیفه دولتمردان است که بدانند اولا سکوت راه حل مناسبی در این باره نیست. این موضوع باید برای مردم شفاف شود که امروز کشور افغانستان چه نقشی در اقتصاد کشور و به خصوص خراسان رضوی دارد؟ چند درصد از جرم و جنایت های انجام شده، توسط اتباع غیر مجاز انجام می شود، آمار دقیق آن ها چقدر است، چند درصد از آپارتمان های مشهد توسط این افراد اجاره شده است و...
مسئولان باید بدانند هر چه سکوت سنگین تر باشد، فضا برای شایعه سازی و بحران آفرینی درباره حضور اتباع مهیاتر خواهد بود، شایعاتی که عاقبت منجر به رفتارهای احساسی از سوی شهروندان هر دو ملت خواهد شد. ثانیا باید سازوکاری ایجاد شود که مردم احساس نکنند، اتباع خارجی هزینه های زندگی شهروندی را پرداخت نمی کنند، اتباع خارجی باید طبق قوانین هزینه های زندگی در شهرهای کشور از جمله مالیات و عوارض را بپردازند و از سوی دیگر از حقوق و خدمات شهروندی نیز بهره مند شوند، این موضوع باعث خواهد شد که اتباع نیز احساس نکنند مورد ظلم و اجحاف قرار گرفته اند، شهروندان ایرانی نیز تصور نخواهند کرد که کسی جای آن ها گرفته است. نمی شود بیش از 40 سال میزبانی کنیم و هم مهمان ناراضی باشد و هم میزبان

ورزش بانوان در محلات

ترانه یلدا
سه روز در هفته در میان یکی از زیباترین پارک‌های شهر تهران به کلاس ورزش می‌روم. از خانه‌مان در خیابان سی تیر پیاده یک ربع راه است، فاصله درست برای رفتن به هر کلاسی؛ می‌خواهد مدرسه باشد یا کلاس‌هایی که در سراهای محلات یا فرهنگسراها برگزار می‌شوند. در مجموعه ورزشی‌مان همه چیز عالی است. خانم مدیر ورزش بانوان جدی و مهربان است. با همه خانم‌ها از دور سلام و تعارف می‌کند و مربی ما، خانم اسماعیلی خوشرو و آرام هم کلاس را برایمان به مکانی بهشتی تبدیل می‌کند، به‌طوری که با وجود شلوغی کلاس همه واقعا از ساعتی که در کنار هم به ورزش می‌پردازیم، لذت می‌بریم. بعضی از هم‌شاگردی‌ها هم او را کمک می‌کنند، در نگه‌داشتن نظم پنهان کلاس و شمردن حرکات. ما وسایل مختصر ورزشمان را هر بار با خودمان می‌بریم. اما کلاس‌های دیگر از وسایل پیچیده‌تر و گاه دستگاه‌های بزرگ‌تری مثل تردمیل و ادی‌بیکال و دوچرخه‌های فیکس‌شده به زمین استفاده می‌کنند. خانم رخش خورشید، مدیر مجموعه از اینکه دستگاه‌ها قدیمی و فرسوده‌اند، نگران است و آرزو می‌کند شهرداری بتواند کفپوش‌های از جنس پلاستیک فشرده سالن بزرگ کلاس را که فرسوده شده‌اند و گاهی قلمبه کَنده می‌شوند، در آینده نزدیک عوض کند. به‌هرحال ما خوشحالیم و روی زیراندازهایی که خودمان از خانه می‌بریم به راحتی  ورزش می‌کنیم. 

خانم‌های دوستدار چابکی و نشاط کلاس ما همه با هم دوست شده‌اند و می‌خواهند در کلاس‌ها اولویت اسم‌نویسی با ما قدیمی‌ترها باشد و بتوانیم در آخرین سانس هر ماه اسم‌مان را برای ماه بعد بنویسیم و به خانه برویم. در حالی که قانون مجموعه این است که آخر هر ماه در یک روزِ غیرکلاس، خانم‌ها باید به آنجا مراجعه کنند، در صف بایستند و برای هر کلاسی نام‌نویسی کنند. گاه ممکن است گنجایش 60 یا 65 نفری یکی از کلاس‌ها پر شود و فردی که دیر رسیده نتواند ثبت‌نام کند. به‌هررو، ما 900 نفر هنرجو داریم که 600 نفر آن را بانوان تشکیل می‌دهند. کلاس‌ها واقعا ارزان‌اند و خانم‌ها قدردان مجموعه و مربی‌های خوب و مدیران درجه یک آن!

خانم خورشید می‌گویند: «شهریه ما از دولتی‌ها 40 درصد هم کمتر است. در شمال شهر تهران کلاس‌های خصوصی چندین برابر ما شهریه می‌گیرند». البته آنها دستگاه‌هاشان بهترند و کلاس‌هاشان استانداردتر. اما صفای کلاس ما، نزدیکی‌اش به خانه‌هامان در فاصله پیاده‌روی و نشاطی که بعد از ورزش با موسیقی روز به همه‌مان دست می‌دهد، و خلاصه کیفیت آن محیط سرسبز و مصفا را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنیم.

اما همه چیز به کلاس بهشتی ما محدود نمی‌شود. آقای دکتر علی‌پور، مدیر مالی و اداری مجموعه ورزشی، مدرس دانشگاه و انسانی فرهیخته است و به مسائل کلی نیروی انسانی شاغل در حوزه ورزش شهرداری نیز نظر دارد. او معتقد است که «سازمان‌های متولی ورزش، علاوه بر نگاه به بحث‌های راهبردی سلامت و بهداشت کشورمان، باید عملا و در سطح اجرا نیز مراقب نیروی صف شاغل در امور ورزشی باشند، تا ایشان مجبور نشوند به دنبال شغل‌های دوم و سوم باشند». در ضمن، ورزش هنوز به داخل خانه‌ها نرفته و همه گروه‌های سنی، در رده‌بندی‌های کودکان و نوجوانان، جوانان، میانسالان و سالمندان همه ورزش نمی‌کنند. تازه خانم‌ها واقعا فرصت‌های کمتری دارند و مثل همیشه برای شوهران و فرزندان خود فداکاری می‌کنند و از خودشان می‌زنند. در عوض ورزش در پارک‌های شهری ما الان بیشتر در اختیار آقایان سالمند است.

واقعیت این است که باید در همه محلات شهرمان شرایط ورزش‌کردن برای همه، ازجمله بانوان، به روشی ارزان و آسان فراهم شود. بعدازظهرها درِ حیاط مدارس رو به مردم محل باز شود تا در آن ورزش همگانی و بازی برقرار شود. فوتبال و والیبال و تمام ورزش‌های معمول و محلی... و حتی بازی‌های بومی و محلی مهاجرانی که بازی‌هایشان را با خود به کلان‌شهر آورده‌اند. دیروز فیلمی می‌دیدم از عده زیادی از مردان جوان افغان که روز جمعه‌شان را وسط میدان آزادی به نوعی کُشتی می‌پرداختند، چیزی شبیه کشتی گیله‌مردی که در گیلان و مازندران معمول است و خیلی اطوار و قانونی ندارد و سریع به آخر می‌رسد. چرا نباید حال خانواده‌ها در محل با این بازی‌های دسته‌جمعی خوب‌تر شود؟ این حال خوب از محلات به مناطق و سپس به کل شهر تسری پیدا خواهد کرد! اگر ما بتوانیم آن شعار خوب «شهر ما خانه ما» در دوره آقای کرباسچی یا «تهران، شهری برای همه» را که در دوره شهرداری آقای حناچی تبلیغ می‌شد، عملا در ذهن شهروندان هر شهر کشورمان زنده نگه داریم، آن‌گاه این «مشارکت محلی، مشارکت محلی» که همه مسئولان می‌گویند و می‌خواهند و گاه خودشان هم نمی‌دانند از چه حرف می‌زنند، در عمل محقق خواهد شد.

از نظر حمزه علی‌پور حلقه مفقوده در ارتباط نخبگان علمی و دانشگاهی ما با سازمان‌های ورزشی است. اگر برنامه‌ریزی‌ها علمی و بر اساس داده‌های دقیق و کارشناسی‌شده باشند، اگر در کنار ارتقای مکان‌های ورزشی محلی و جلب کوچک و بزرگ و زن و مرد به حرکت و نشاط، به تغذیه همه گروه‌های سنی نیز فکر شود، سلامت به مردم ما باز خواهد گشت. او می‌گوید سازمان ورزش می‌تواند به‌صورت پایلوت در سراهای محلات اقدام به تأسیس بخشی کند که استعدادسنجی و سلامت‌سنجی بچه‌های محل و بانوان را انجام دهد. این کار با معاینه و تجزیه و تحلیل وضعیت بدنی، وزن بدن، دقت در تناسب و سلامت اندام (کجی ستون فقرات، افتادگی لگن و...) به سادگی انجام می‌شود و با محور قراردادن سلامت ساکنان محل، اهمیت حضور آنان در جامعه محلی به آنها یادآور می‌شود. یکی از موضوعات مرتبط با ارتقای کیفیت مکان‌های ورزشی و سلامت مردم، جلب گردشگران است که در بازی‌های آسیایی ما بیشترین حضور از 25 کشور مختلف را داشتیم. پس ورزش بهانه‌ای خوب برای همبستگی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و افزایش هویت و جاذبه کشورمان نیز هست

بیمارتر از بایدن!

سیدمحمدعماد اعرابی
این روزها شاید در آمریکا بر سر همه چیز اختلاف باشد اما دست‌کم در یک مورد هیچ اختلافی نیست: «افتضاح خروج از افغانستان».
فرار آمریکا از افغانستان آن‌قدر مفتضحانه بود که رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، ژنرال «مارک میلی» رئیس‌وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا را برای این افتضاح لایق اعدام دانست. «مارک میلی» نیز که یکی از مخالفان سرسخت ترامپ به شمار می‌رفت و در سخنرانی بازنشستگی‌اش از ریاست ستاد ارتش آمریکا، تلویحا او را «دیکتاتور خودخوانده» نامیده بود؛ خروج آمریکا از افغانستان را یک «شکست راهبردی» در کارنامه‌اش به شمار آورد. اما این افتضاح را فقط نباید به پای نظامیان آمریکا نوشت. ماجرای «خروج از افغانستان» جلوه‌ای از پریشانی و سرگیجه تصمیم‌‌سازی در حاکمیت آمریکا است. 
آگوست ۲۰۲۱ مجری شبکه ای‌بی‌سی از بایدن پرسید: «آیا مشاوران نظامی به شما نگفتند باید ۲۵۰۰ سرباز در افغانستان باقی بگذاریم؟» بایدن پاسخ داد: «نه. تا آنجایی که به خاطر می‌آورم هیچ کس این را به من نگفت.» اما ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱ فرماندهان ارشد نظامی آمریکا از جمله «کنت مک‌کنزی»، فرمانده وقت ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) و «مارک میلی» رئیس‌وقت ‌ستاد مشترک ارتش در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح سنا به همراه «لوید آستین» وزیر دفاع حاضر شدند و گفتند به رئیس‌جمهور آمریکا توصیه کرده بودند حدود ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی در خاک افغانستان باقی بمانند و تصریح کردند که با شیوه خروج فعلی آمریکا از افغانستان موافق نبودند. میلی ‌اندکی بعد در جلسه محرمانه دیگری با حضور سناتورهای آمریکایی شرکت کرد و آن‌طور که آکسیوس از محتوای این جلسه افشا کرده است؛ رئیس‌وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا در آن جلسه وزارت خارجه این کشور را مقصر خروج افتضاح‌آمیز از افغانستان دانست. آن طرف در وزارت خارجه ایالات متحده اما توپ را در زمین کاخ‌سفید می‌اندازند؛ «کریس ویپل» در کتاب خود با عنوان «نبرد زندگی او»(The Fight of His Life) از قول «ویلیام برنز» رئیس‌سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) می‌نویسد: «سازمان اطلاعاتی آمریکا کار خود را صادقانه انجام داده و به ضعف‌های رهبری افغانستان و نیروهای ارتش این کشور ‌اشاره کرده بوده است.... تمام این‌ مسائل به بایدن اطلاع داده شده بود.» کاخ سفید البته در این مورد تلاش می‌کند کاسه کوزه‌ها را بر سر مقامات پیشین آمریکا بشکند و «ران کلین» رئیس‌کارکنان کاخ سفید در اظهاراتی تند «لئون پانتا» رئیس‌پیشین سازمان اطلاعات مرکزی(CIA) را به عنوان فردی که مسئول آموزش نیروهای نظامی افغانستان بوده، سرزنش کرد.
اختلاف در میان مسئولان اجرایی امری طبیعی است و در هر کشوری می‌تواند وجود داشته باشد اما اختلافات در میان دولت و دولتمردان آمریکا فراتر از رویه‌ای مرسوم و عادی به نظر می‌رسد. از همان ابتدای تشکیل دولت بایدن اختلافات میان او و سایر مقامات دولت آغاز شد. رئیس‌جمهور آمریکا در اولین ماه‌های حضورش در کاخ سفید با ابراز نارضایتی از عملکرد معاونش، «کامالا هریس» را یک «پروژه نیمه‌کاره» خواند. به صورت متقابل نزدیکان هریس نیز از جایگاه سیاسی‌ای که بایدن برای او تعریف کرده شکایت کردند. خبر تنش‌ها میان رئیس‌جمهور آمریکا و معاونش به رسانه‌های آمریکایی مثل سی‌ان‌ان و فاکس‌نیوز درز کرد تا جایی که فاکس‌نیوز مدعی شد بایدن ممکن است فردی جدید را به عنوان معاون خود انتخاب کند. همین اختلافات سبب شد تا معاون رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به همتایان پیشین خود از اذهان و محافل عمومی دور بماند. 
دولت بایدن هنوز یک ساله نشده بود که دو نفر از مدیران ارشد کاخ سفید استعفا دادند. «اما رایلی» رئیس‌دفتر ارتباطات کاخ سفید و «اشلی اتین» مدیر ارتباطات «کامالا هریس» هر دو به صورت غیرمنتظره در نوامبر 2021 از سمت خود کناره‌گیری کردند. 16 ماه بعد استعفای ناگهانی «سوزان رایس» مشاور سیاست داخلی بایدن مهر تأیید دیگری بر اوضاع آشفته کاخ سفید بود. تقریبا همان زمان بود که یک استعفای ناگهانی دیگر در دولت آمریکا مطرح شد. می‌2023 ان‌بی‌سی به نقل از سه مقام وزارت دفاع آمریکا خبر از استعفای «کالین کال» معاون وزیر دفاع و سیاستگذار ارشد پنتاگون داد. استعفاهای ناگهانی در وزارت خارجه آمریکا هم وجود داشت مثل استعفای ناگهانی «ند پرایس» از سمت خود به عنوان سخنگوی وزارت خارجه؛ استعفایی که «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا از بیان علت آن خودداری کرد. اما اگر استعفای «ند پرایس» و برکناری معاونش «جالینا پورتر» را نادیده بگیریم، پیش از آنها برکناری «ریچارد نفیو» یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا و عضو گروه مذاکره‌کنندگان آمریکایی با ایران بود که ژانویه 2022 خبرساز شد. اگرچه مقامات آمریکایی دوست داشتند خداحافظی نفیو را امری کاملا طبیعی جلوه دهند و گفتند: «هیچ یک از اعضای تیم به دلیل هیچ چیز دیگری غیر از دلایل عادی پرسنلی کنار گذاشته نشده یا از تیم جدا نشده‌اند.» اما «ریچارد نفیو» خودش در توئیتر علت این کناره‌گیری را امری عادی و پرسنلی اعلام نکرد و گفت: «من در ششم دسامبر تیم مذاکره‌کننده با ایران را به دلیل اختلاف‌نظر صادقانه در مورد سیاست، ترک کردم. هفته گذشته هم وزارت امور خارجه را ترک کردم.» علاوه‌بر نفیو مدتی بعد «دان شاپیرو» و «جارت بلانک» دو عضو ارشد دیگر از گروه مذاکره‌کنندگان آمریکایی نیز ترجیح دادند از وزارت خارجه آمریکا جدا شوند. آن روزها گمانه‌زنی رسانه‌های غربی و به تبع آنها جریان غربگرای داخل ایران از این تغییر و تحولات، ارسال نشانه‌های مثبت از طرف بایدن و «رابرت مالی»(نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) به ایران با کنارگذاشتن افراد تندرو از تیم مذاکراتی آمریکا بود اما وقتی «رابرت مالی» هم در ژوئن 2023 برکنار شد؛ آنچه بیش از این خوش‌خیالی‌ها، واقعی به نظر می‌رسید اختلافات شدید و دوقطبی حتی در داخل عالی‌ترین نهادهای تصمیم‌گیری آمریکا مثل وزارت خارجه این کشور بود.
جنجال‌های اخیر در محافل آمریکایی درباره افشای رایانامه‌های برخی مشاوران وزارت خارجه آمریکا در موضوع پرونده هسته‌ای ایران می‌تواند شاهد دیگری برای این ماجرا باشد. 29 سپتامبر 2023(7 مهر 1402) تارنمای آمریکایی سمافور خبر از دسترسی خبرنگاران خود به متن بیش از هزار رایانامه کارشناسان آمریکایی مرتبط با وزارت خارجه آمریکا در موضوع پرونده هسته‌ای ایران داد. آنها مدعی شدند تحلیل این داده‌ها نشان می‌دهد برخی کارشناسان آمریکایی و اروپاییِ ایرانی‌الاصلِ به خدمت گرفته شده توسط وزارت خارجه آمریکا در موضوع مذاکرات هسته‌ای بیش از آنکه منافع
 ایالات متحده را رعایت کنند، تحت نفوذ ایران بوده‌اند. این ادعا البته روایتی یک سویه بود چون فقط به مواردی می‌پرداخت که افراد مورد نظر در نامه‌های‌شان تعامل مثبتی همسو با نظر برخی مقامات ایرانی داشتند و اصلا به مواردی ‌اشاره نمی‌کرد که طرف‌های ایرانی تحت تأثیر نظر این کارشناسان آمریکایی به تغییر دیدگاه‌های خود پرداختند. واقعیت این‌طور به نظر می‌رسید که نسل جدیدی از دلالان رابطه ایران و آمریکا شکل گرفته بود و حالا دست‌کم بخشی از این شبکه دلالی تازه تأسیس، قربانی یک نزاع جناحی در عالی‌ترین سطوح سیاسی وزارت خارجه آمریکا می‌شد.
«شکاف»، «اختلاف»، «افتراق» و واژه‌های دیگری از این دست، اصلی‌ترین کلیدواژه‌ها در تحلیل آمریکای امروز است. اختلافی که از پایین‌ترین سطوح در کف جامعه آمریکا شروع می‌شود و تا عالی‌ترین سطوح حاکمیتی آن وجود دارد. آخرین مورد مربوط به برکناری «کوین مک‌کارتی» رئیس‌مجلس نمایندگان آمریکا به عنوان سومین مقام قدرتمند این کشور بعد از رئیس‌جمهور و معاون رئیس‌جمهور بود. درخواست برکناری او توسط هم‌حزبی‌هایش فقط به این دلیل مطرح شد که مک‌کارتی با به رأی گذاشتن لایحه بودجه 45 روزه، مانع از تعطیلی دولت «جو بایدن» شده بود! 
حالا شاید علاوه‌بر «افتضاح خروج از افغانستان» بر سر یک چیز دیگر نیز در آمریکا هیچ اختلافی نباشد: «افتضاح دعواهای داخلی آمریکا». در چنین فضایی باید مشتاقانه به تماشای کارزارهای انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده نشست. انتخابات در چنین جامعه‌ای نه فیصله‌بخش که نقطه نزاع دیگری برای قطبیدگی هر چه بیشتر خواهد بود. این روزها همه از بیماری و فرتوتی رئیس‌جمهور آمریکا می‌گویند اما ظاهرا آمریکا بیمارتر از بایدن است.
 

قمار عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها

محمدکاظم انبارلویی

۱- مقام معظم رهبری در دیدار با مهمانان کنفرانس وحدت ، مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی فرمودند: «رژیم غاصب صهیونیستی رفتنی است. دولت‌هایی که سراغ قمار عادی‌سازی رفته‌اند بدانند به قول اروپایی‌ها دارند روی اسب بازنده شرط‌بندی می‌کنند.» رژیم اشغالگر قدس امروز بی‌ثبات‌ترین دولت را در طول عمر خود تجربه می‌کند.
مخالفان دولت در سرزمین‌های اشغالی در تظاهرات ده‌ها هزار نفری این بی‌ثباتی را واتاب می‌دهند. بساط مقاومت در منطقه پهن شده است . ملت‌های منطقه هر کدام سهم خود را در این بساط مشخص کرده‌اند و در وقت خود ضربه به پیکر نحیف اشغالگران، متجاوزان و تروریست‌های آمریکایی و اسرائیلی می‌زنند.
از سال ۲۰۰۶ به این طرف در هیچ جنگی رژیم صهیونیستی پیروز نشده است. ارتش اسرائیل از جنگ ۳۳ روزه به این طرف ضربات سختی را به جان خریده و خسته است.
اسحاق بریک، فرمانده نیروهای ذخیره رژیم صهیونیستی اخیرا گفته است:
«یک کمربند ۲۵۰ هزار موشکی اسرائیل را محاصره کرده است. ما امروز در مورد میانگین ۳۵۰۰ موشک و راکت در روز صحبت می‌کنیم. این به‌مانند یک بمب هسته‌ای بدون بقایای هسته‌ای است.»
او اضافه می‌کند:«اسرائیل باید به‌طور هم‌زمان در ۵ میدان موازی بجنگد، میدان حزب‌الله در لبنان، میدان مبارزان سوری در سوریه ، میدان جهاد اسلامی و حماس در غزه و هسته‌های آشکار و پنهان در کرانه باختری…».
آنچه گفته آمد اعتراف یک ژنرال اسرائیلی در مورد واقعیت میدان در غرب آسیا است. بگذریم از اینکه یمن‌ها امسال در رژه ارتش منظم خود با ده‌ها لشکر زرهی و نمایش موشک‌ها با برد بیش از دو هزار کیلومتر و پهپاد های پیشرفته روی اعصاب ژنرال‌های رژیم صهیونیستی رفتند.
دولت‌هایی که خواب عادی‌سازی روابط می‌بینند بر چه اساسی محاسبات خود را بسته‌اند!
۲- امروز اندیشکده‌های آمریکایی با حضور استراتژیست‌های سیاسی و نظامی مشغول «چرتکه‌اندازی» و هزینه- فایده کردن ادامه مبارزه علیه ملت ایران و ملت‌های منطقه به‌ویژه محور مقاومت در منطقه هستند.
فرار مفتضحانه ارتش آمریکا از افغانستان بخشی از نتایج هزینه فایده کردن حضور در منطقه را نشان می‌دهد.
شل شدن انگشت روی ماشه براندازی، دربه‌دری تجزیه‌طلبان، ناامیدی تحریم‌طلبان، عقب‌نشینی کاخ سفید، سرعت گرفتن چندجانبه‌گرایی و سقوط نظام تک‌قطبی و فروریزی توهم جامعه جهانی تحت رهبری آمریکا همه نشانه‌های آن است ، عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی یک قمار سیاسی است. قماری که ممکن است دولت‌هایی که در این حال و هوا هستند موجودیت خود را از دست بدهند.
کافی است کسانی که روی این میز قمار نشسته‌اند امسال به سالن سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل به هنگامی‌که نتانیاهو سخنرانی می‌کرد نگاهی بیندازند دیگر جهان گوشی شنوا برای دروغ‌پردازی‌ و فریب‌کاری‌های رژیم صهیونیستی ندارد.دولت‌ها و ملت‌ها باید باور کنند رژیم غاصب صهیونیستی رفتنی است.این سخن را علاوه بر اینکه ما می‌گوییم. ایهود باراک هم گفته است:« اسرائیل از درون در حال نابودی است»

نام:
ایمیل:
نظر: