پیمان مولوی
پس از توافق تبادل زندانیان در ایران با آمریکا قرار است منابع ایران در کره جنوبی نیز آزاد شود. هرچند سوال هایی در این میان وجود دارد. کم شدن ارزش این پول ها و مشروط شدن آن ها مسائلی است که مطرح شده است.
با اینحال رئیس کل بانک مرکزی در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی از آزادسازی همه منابع ارزی ایران در کره جنوبی خبر داد و گفت: این منابع بصورت پرداخت بانکی جهت خرید کالاهای غیرتحریمی استفاده میشود.
محمدرضا فرزین در این رشته توئیت نوشت: «به تیم دیپلماسی ارزی به دلیل موفقیت در آزادسازی منابع ارزی توقیف شده تبریک میگویم. بدون تردید آنچه بدست آمده فراتر از تحلیلهای موجود است و البته که این فرآیند، ادامه خواهد داشت. اما با پیگیریهای فنی و دیپلماسی موفق، تمام منابع ارزی توقیف شده ایران در کره جنوبی آزاد و هزینههای تبدیل ارز آن از وون به یورو نیز توسط کشور ثالت پذیرفته شد.
نزدیک به ۷ میلیارد دلار از منابع ارزی کشورمان طی سالهای پایانی دهه ۹۰ بصورت وون (واحد پول ملی کره جنوبی) به بانکهای کره جنوبی واریز شده بود و به آن هم، هیچ سودی تعلق نمیگرفت. حتی در طی این سالها نیز به دلیل کاهش برابری وون به دلار، نزدیک به یک میلیارد دلار آن با کاهش ارزش برابری مواجه شد. البته این اولین تجربه ایران در این وضعیت نیست. در دولت حسن روحانی نیز شاهد آن بودیم که ذخایر ایران در خارج از کشور که به یورو تبدیل شده بود، با کاهش ارزش یورو کم تر از میزان ارزش اولیه اش شد.
در هر حال، نمی توان این موضوع را به ایران نسبت داد و این مساله ای است که به دلیل کم شدن ارزش پول های کشورهای مبدا رخ داده است و باید تلاش کرد که چنین اتفاقاتی تکرار نشود و مهم ترین مساله حل کامل مشکل است تا برای چندمیلیارد دلار چنین وضعیتی را شاهد نباشیم.
روز مقاومت اسلامی، بزرگداشت پیروزی حزبالله لبنان بر رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه یا جنگ تموز است که از ۲۱ تیرماه تا ۲۳ مردادماه ۱۳۸۵ شمسی (۱۲ جولای- ۱۴ آگوست میلادی ۲۰۰۶) طول کشید.
صهیونیستها، برای جبران شکستهای زنجیرهای خود و یکسره کردن سرنوشت حزبالله با کمک امریکا، انگلیس و فرانسه و حمایت دولتهای مصر، اردن و عربستان، و برخی احزاب لبنانی جنگی را طراحی کرده بودند که با غافلگیری، شدت و گستردگی میتوانست طی شش روز به حیات حزبالله پایان دهد و وضعیت جدیدی در غرب آسیا حاکم کند. به عبارت دیگر، نتیجه نهایی این جنگ حذف حزبالله در معادلات لبنان و منطقه و ایجاد معادله جدیدی بود که نهتنها رژیم صهیونیستی، بلکه کشورهای غربی حامی این رژیم و کشورهای غربی مخالف نفوذ ایران و حزبالله نیز سود میبردند و برخی احزاب لبنانی هم میدان سیاست در لبنان را بدون حزبالله دراختیار میگرفتند.
اما این طراحی با یک عملیات نفوذی و پیشدستانه حزبالله بههم ریخت و ارتش رژیم صهیونیستی با بهکارگیری نیرویی ۳۰ هزار نفره و حجم سنگین و شدید آتش از زمین و دریا و حملات سنگین و بیوقفه هوایی، مجبور به اجرای شتابزده این طرح شد که نتیجه آن هدر رفتن ذخایر راهبردی مهمات، انهدام گسترده تجهیزات و کشته و زخمی شدن فراوان نیروهای ارتش این رژیم بود، بهگونهای که از روز ششم جنگ تنها با ورود امریکاییها به عرصه تصمیمگیری و فشار بر صهیونیستها جنگ ادامه یافت و کشورهایی مثل کانادا، استرالیا و آلمان هم در کنار امریکاییها به حمایت علنی و مستقیم از رژیم صهیونیستی رو آورده و به صهیونیستهای فاقد انگیزه و توان ادامه جنگ روحیه داده و همراهی میکردند.
گویا نتایج این طرح برای امریکا و چند کشور غربی متحد امریکا از خود صهیونیستها بیشتر بود و حمایت و اصرار آنان نیز گویای این اهمیت بود.
در این جنگ جرج بوش آن را آخرین نبرد برای تعیین تکلیف حزبالله و تغییر معادلات توصیف کرد و کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت امریکا هم آن را درد زایمان تولد خاورمیانه جدید نامید که باید بهدست رژیم صهیونیستی و از طریق جنگ حادث شود.
اما برخلاف این تصور و اراده، رزمندگان شجاع و شهادتطلب حزبالله بودند که با مقاومت جانانه در برابر ارتش وحشی و ماشین کشتار تروریسم دولتی صهیونیستی و آتش سنگین سلاحها و مهمات اهدایی امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به صهیونیست، سرنوشت جنگ را رقم زدند و رژیم صهیونیستی را مجبور به عقبنشینی و پذیرش آتشبس کردند.
این مقاومت دلیرانه و جانانه که پیروزی حزبالله را درمقابل رژیم صهیونیستی درپی داشت، با برجاگذاشتن نتایجی مهم و راهبردی موجب تغییر معادله و موازنهای شد که آغاز روند اضمحلال و افول صهیونیستها را رقم زد. نتایجی چون ۱. فرو ریختن هیمنه و اعتبار ارتش صهیونیستی و اقتدار هولانگیز نیروی هوایی و قدرت اطلاعاتی آن در برابر مقاومت جانانه و توان جهادی حزبالله؛ ۲. افزایش اعتمادبهنفس حزبالله برای جنگ در هر سطح و گستره با رژیم صهیونیستی و اطمینان به شکست مجدد ارتش صهیونیستی؛ ۳. ارتقای جایگاه و اعتبار حزبالله در بین احزاب داخلی، جهان عرب و حتی کشورهای جهان به عنوان جریانی قدرتمند، تثبیت شده، توانمند و پایدار و ۴. اثبات برتری قدرت روحی معنوی بر قدرت سخت و جنگافزار و آتش در جنگ و سپری شدن دوران معادلهسازی با تکیه بر قدرت سخت و برتری آتش.
بنابراین، پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه در روز ۲۳ مرداد ۱۳۸۵ و روز مقاومت را میتوان تحقق پیشبینی بنگوریون نامید که گفته اسرائیل گامبهگام در حال از دست دادن مواضع و نزدیک شدن به سرنوشت نهایی خود (فروپاشی) است. بلکه بالاتر این پیروزی سرآغاز افول قدرت منطقهای امریکا و کشورهای حامی صهیونیستها در این جنگ نیز به حساب میآید که پیش از این نقش مؤثری در ساخت معادلات و موازنهها داشته و از رژیم صهیونیستی به عنوان ابزاری مؤثر برای پیشبرد سیاستهای منطقهای خود استفاده میکردند.
این پیروزی به اثبات رساند که پس از این هرگونه حمایت از صهیونیستها تنها هزینه و هدر دادن مالیات شهروندان کشورهای غربی و مشارکت در قماری است که صهیونیستها اسب بازنده آن به حساب میآیند.
پذیرش نوجوانان در مدارس خاص و کنکور دانشگاهها بهعنوان مثالی عینی از نظریه عدالت استحقاقی و جایدادن هر چیز و هرکس در موضع خود در جامعه ایرانی اجرا میشود. به فرض آنکه آزمونهای سنجش استاندارد باشند و هیچگونه تخلفی در اجرای این مسابقات آموزشی صورت نگیرد، باز این گزینش از نظر اجتماعی و اینکه فرصتهای برابر پیشرفت را از دیگر دانشآموزان سلب میکند، محل اشکال است. در حقیقت این مسابقه «امکان انتخاب برای زندگی بهتر» را از بسیاری از کودکان و نوجوانان به علت برخوردار نبودن از شرایط آموزشی برابر از نظر مدرسه، معلم و ثروت خانواده از آنها سلب میکند؛ بهویژه آنکه تفاوت خدمات آموزشی ارائهشده بین مدارس دولتی، سمپاد، هیئتامنایی، سایر مدارس خاص و مدارس خصوصی که به غلط نام مدارس غیرانتفاعی را به آنها اختصاص دادهاند، بسیار زیاد است.
قانونگذاران مقنن اصل ۳۰ قانون اساسی دال بر «وظیفه دولت به فراهمکردن وسایل آموزشوپرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه و وسایل تحصیلات عالی تا سر حد خودکفایی»، به این نقص نظام آموزشی توجه داشته و با آیندهنگری برای پیشگیری از این روزهای اسفبار کنونی، تمهیداتی را پیشبینی کرده بودند. اینکه ملاک عدالت را میزان استحقاق و استعداد افراد بهشمار آوریم، درصورتی اخلاقی است که همگی در معرض فرصتها و تهدیدهای برابر باشند. دانشآموزی که در کپر یا در فضای آزاد یا در مدرسه مخروبهای درس میخواند، وسایل کمکآموزشی ناچیزی دارد و معلم با صلاحیت حرفهای پایینتری به او درس میدهد، نمیتواند با دانشآموزان مدارس خاص کلانشهرهای کشور به رقابت بپردازد. عدالت استحقاقی به نفع کسی است که از امکانات بیشتری برخوردار است. دانشآموزان کمتربرخوردار به سهمیه مناطق محروم نیاز ندارند ولی حتما به فرصتهای برابر در بهرهگیری از امکانات برای رقابت نیاز دارند. باید جامعه یا دولت این فرصت برابر را مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی در اختیار نوجوانان قرار دهد. اگر امکانات کشور و جامعه یا دولت به هر علتی در حد کفایت برای همه کودکان و نوجوانان نباشد، این تهدید باید بهصورت برابر بین آنها توزیع شود. مدارس متعدد حذف و امکانات آموزشی بین مدارس به نحوی تقسیم شود که تقریبا همسطح باشند. استحقاق در مورد انسانها مصداق دارد و نباید بین نهادهای اجتماعی تفاوتی قائل شد و ارائه خدمات آنها را منحصر به طبقات خاصی از جامعه کرد. دانشآموزان و دانشجویان در فرصتها و تهدیدهای برابر استعداد خود را نمایان میکنند و نیازی به شکوفاکردن استعداد عدهای اندک با ستم به اکثریت نوجوانان نیست.
عدالت توزیعی فقط در بهرهگیری از فرصتها و امکانات برابر نیست بلکه این نیاز وجود دارد که تهدیدها هم بهصورت برابر در بین افراد جامعه توزیع شود. توزیع برابر فرصتها و تهدیدها در تمام مسائل اجتماعی و اقتصادی مصداق دارد و محدود به آموزش نیست. فاصله طبقاتی بین دهکهای جامعه چگونه به وجود میآید؟ آیا فقط استعداد و استحقاق ناشی از تلاش و سعی انسانی موجب این فاصله طبقاتی شده است یا توزیع فرصتها و تهدیدها بر مبنای ستم اجتماعی مولد آن است؟
هرچند برابری فرصتهای آموزشی بین زنان و مردان تقریبا یکسان است اما نبود فرصتهای برابر بین آنها در قامت وزرا و نمایندگان مجالس و در اشتغال آشکار است. آنچه عدالت را بهعنوان یک ارزش اخلاقی و اجتماعی در عالم واقع و بهصورت عینی محقق میکند، بودن فرصتها و تهدیدهای یکسان در سطح جامعه است. غیر از نبود فرصتهای برابر، افراد جامعه در معرض تهدیدهای برابر هم نیستند. وقتی کشور در معرض بلایای طبیعی، جنگ، تحریم و... قرار میگیرد، باید همه دهکهای جامعه به یکسان در معرض این تهدید و رفع آن قرار گیرند و این فرودستان و دهکهای پایین جامعه نباشند که بیشتر در برابر تهدید واقع شوند. در اینجا سؤال اساسی این است که وظیفه ایجاد ارزشها و شمار برابر بر عهده چه کسی است؛ جامعه یا دولت؟ افراد انسانی به دنبال منافع فردی خود هستند و نمیتوان توقع داشت که در صفحه روزگار و جامعه مدنی کالاهای دنیوی را بیندوزند و در بهشت سیاست قدیس باشند (ج. ا. کوهن، ۲۰۰۸). اگر جامعه از چنین افراد مقدسی شکل گرفته باشد، دیگر نیازی به دولت نخواهد بود. جایی که آزادی بشر کامل خواهد بود؛ بشری که توانایی خود را میشناسد، سامان میدهد و از آن بهمثابه قدرت اجتماعی در زندگی روزمره، کار و ارتباطات فردی با دیگران بهره میگیرد (کارل مارکس، درباره پرسش یهود). اما واقعیت احتمالی اینگونه منظم و بسامان نیست و این وظیفه حکومت و کارگزاران آن است که بهجای عدالت که یک مفهوم کلی و ذهنی است و جز برای توجیه پایبندی به ارزشهای اخلاقی کاربرد دیگری ندارد، مفهوم «ایجاد فرصتهای برابر و توزیع برابر تهدیدها» را که یک ارزش عینی است، به کار گیرند و همه مساعی خود را صرف کاهش فاصلههای طبقاتی در جامعه ایرانی کنند. در جامعه طبقاتی که توزیع فرصتها و تهدیدها برابر نیست، مفهوم کلی آزادی و ارزش عینی امکان انتخاب یک شوخی تلخ بیشتر نیست.
محمد مهرعلی
به نظرمی رسد تلاش خاص دموکراتها برای لاپوشانی یا کوچک نمایی پرونده تخلفات مالی و اخلاقی پسر رئیس جمهور آمریکا چندان موفقیت آمیز نبوده و جمهوریخواهان نمی خواهند از این فرصت طلایی در فاصله یک سال باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۲ به راحتی عبور کنند! در پی تحقیقاتی پنج ساله، اعلام شد که هانتر بایدن، پسر رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، در دادگاه دو اتهام تخلف مالیاتی و مالکیت غیرقانونی اسلحه در زمان مصرف مواد مخدر را قبول خواهد کرد.
این خبر بر اساس اسنادی منتشر شده که دادستان کل ایالت دلاور به دادگاه ارائه کرده و حاکی از حصول توافق برای اذعان بایدن به ارتکاب جرم است.انتظار میرود بر اساس این توافق، که شامل تعهد هانتر بایدن برای گذراندن دوره درمان برای ترک مواد مخدر هم میشود، فرزند رئیس جمهوری آمریکا از مجازات زندان در امان بماند.این توافق را باید ابتدا یک قاضی تایید کند تا به صدور حکم منجر شود.وزارت دادگستری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که هانتر بایدن همچنان با مجازات حداکثر یک سال زندان برای هر فقره اتهام مالیاتی و ۱۰ سال زندان برای اتهام مالکیت اسلحه مواجه است.
هنوز مشخص نیست که هانتر بایدن چه زمانی برای رسمی کردن این توافق بر سر اتهامات مالیاتی در دادگاه حاضر خواهد شد.کریس کلارک، وکیل هانتر بایدن، در بیانیهای گفته است موکلش در چارچوب توافق انتقالی پیش از محاکمه، به مالکیت اسلحه اعتراف خواهد کرد و این اعتراف از توافق اذعان به تخلف مالیاتی او جداست.توافق انتقالی پیش از محاکمه در نظامی قضائی آمریکا عموما به هدف جلوگیری از تکرار اقدام مجرمانه و در عین حال کمک به بازپروری بعضی متهمان انجام میشود که اغلب با بیماری روانی یا اعتیاد به مواد مخدر دستوپنجه نرم میکنند و اساس آن با تعییر مسیر دادرسی از شکل عمومی آن انجام میشود.در بیانیه وکیل هانتر بایدن آمده است «میدانم که به اعتقاد هانتر مهم است که مسئولیت اشتباهاتی را که در طول دوره آشفتگی و اعتیادش مرتکب شده است، بپذیرد. او مشتاقانه در انتظار ادامه درمان و بهبودی و حرکت روبهجلو است.»
هانتر بایدن، که ۵۳ سال دارد، قبلا به عنوان وکیل و لابیگر، از جمله در خارج از آمریکا در چین و اوکراین فعالیت میکرد. او در سال ۲۰۱۴ پس از نتیجه مثبت آزمایش کوکائیناش از نیروی دریایی اخراج شد.بر اساس گزارش بی بی سی، این توافق به تحقیقات طولانیمدت وزارت دادگستری در مورد دروغگویی در اسناد مالیاتی و در مدارک مربوط به خرید اسلحه پایان میدهد.دو اتهام تخلف مالیاتی هانتر بایدن به عدم پرداخت بیش از صد هزار دلار مالیات در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ بازمیگردد.اتهام مربوط به مالکیت اسلحه هم به خرید یک اسلحه گرم در سال ۲۰۱۸ بازمیگردد. زمانی که هانتر بایدن، براساس کتاب زندگینامهاش کراک و کوکائین سنگین مصرف میکرده است.
طبق گزارشها، بایدن در فرم فدرالی که مشتری برای خرید اسلحه پر میکند «اعتیاد یا مصرفغیرقانونی ماریجوانا یا هر ماده ضد افسردگی، محرک، مخدر یا مواد غیرمجاز دیگر را رد کرده بود.این توافق در حالی صورت میگیرد که بعضی از قانونگذاران جمهوریخواه و داوطلبان نامزدی ریاستجمهوری آمریکا، جو بایدن را متهم کردهاند که از وزارت دادگستری به عنوان «سلاحی» علیه مخالفان سیاسی استفاده کرده است.هانتر بایدن مدتهاست که زیر ذرهبین نهادهای محافظهکار قرار داشته که معاملات تجاری او را در خارج از آمریکا نمایانگر فساد میدانند.