صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۳  ، 
کد خبر : ۳۵۵۷۰۲

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۰۹ بهمن ماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۹ بهمن

پاسخ ما و تقلای آنها 

سید محمدعماد اعرابی
در جنگ غزه، دسامبر ۲۰۲۳ را باید به خاطر سپرد. دسامبر ۲۰۲۳، ماهی است که رژیم صهیونیستی مجبور به پذیرش این واقعیت شد که در غزه کاری از پیش نمی‌برد و راهی جز تغییر راهبرد و تعویض میدان جنگ ندارد.
نشانه‌ها تقریبا واضح بود؛ سی‌ام نوامبر ۲۰۲۳ «آنتونی بلینکن» در دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی، این موضوع را برای‌شان روشن کرد که فقط چند هفته دیگر یعنی تا پایان سال ۲۰۲۳ می‌توانند بدون دستیابی به اهداف‌شان، در غزه باقی بمانند. آمریکا با توجه به ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی، خواستار کاهش حضور نظامی اسرائیل در غزه و تمرکز آن بر اهداف دیگر بود.
دو هفته بعد، دولت آمریکا «جیک ‌سولیوان» مشاور امنیت ملی «بایدن» را به فلسطین اشغالی فرستاد تا در دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی مطمئن شود که ضرب‌الاجل اعلامی از طرف آمریکا توسط اسرائیل عملیاتی می‌شود. یک هفته پس از سفر «سولیوان»، فرماندهان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی در ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳ تیپ ویژه گولانی را از غزه خارج کردند. تا ده روز بعد یعنی ۳۱ دسامبر آنها پنج تیپ رزمی دیگر را هم از غزه خارج کرده بودند و روند خروج تیپ‌ها و لشگرهای دیگر ادامه داشت.
همزمان در بیرون از اراضی اشغالی خبرهایی بود. ۲۵ دسامبر «سید رضی موسوی» مستشار بلندپایه ایرانی در سوریه به شهادت رسید و یک هفته بعد «صالح العاروری» معاون شاخه سیاسی حماس در لبنان ترور شد. ۸ ژانویه ۲۰۲۳ وقتی «یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونییستی سعی می‌کرد شکست‌شان در دستیابی به اهداف را با واژه‌های آبرومندانه لاپوشانی کند؛ تلویحا عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از شهر غزه را تأیید کرد و از مرحله جدیدی خبر داد: «ما مرحله اول جنگ را به پایان رساندیم، ما به مرحله حملات ویژه می‌رویم.» آن زمان «مشتاق طالب السعیدی»(ابوتقوی) از فرماندهان مقاومت عراق و «وسام حسن الطویل»(حاج جواد) از فرماندهان یگان رضوان حزب‌الله لبنان نیز ترور شده بودند و در ایران نیز بمب‌گذاری در مسیر گلزار شهدای کرمان جان حدود ۱۰۰ هموطن را گرفته بود.
صهیونیست‌ها در مرحله جدید، میدان جنگ را عوض کرده بودند. کمتر از دو هفته بعد پنج مستشار ایرانی دیگر در منطقه المزه دمشق ترور شدند. این عملیات‌ها را باید بیش از اسرائیل به پای آمریکا نوشت چون رژیم صهیونیستی ناتوان‌تر از آن بود که بتواند چنین ضرباتی بزند. آنها حتی نتوانسته بودند علی‌رغم ۱۷ سال محاصره باریکه 365 کیلومتر مربعی غزه و بهره‌گیری از بروزترین تجهیزات امنیتی زمینی و ماهواره‌ای، عملیات طوفان‌الاقصی را پیش از اجرا در ۷ اکتبر کشف و خنثی کنند!
حمله به بندر حیفا و پایگاه مرون در اراضی اشغالی، مقر موساد در اربیل، پایگاه داعش در ادلب و پادگان گروهک تروریستی جیش‌الظلم؛ اینها تنها پاسخ اولیه محور مقاومت به تحرکات جدید رژیم صهیونیستی بود. پاسخ اصلی اما به نظر می‌رسید در طراحی جبهه مقاومت برای مرحله جدید نبرد باشد.
برخلاف رژیم صهیونیستی که به بازی زد و خورد روی آورده بود، محور مقاومت راهبرد کلان خود در موجودیت‌زدایی از اسرائیل را دنبال می‌کرد. این نکته‌ای بود که حتی «علم صالح» استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا نیز به آن اذعان کرد: «کاری که اسرائیل با ایران می‌کند، تخته نرد بازی کردن است و با تاس انداختن، در جایی می‌برد و جایی می‌بازد؛ اما کاری که ایران با اسرائیل می‌کند یک بازی شطرنج است که به‌طور استراتژیک و ساختاری موجودیت اسرائیل را زیر سؤال می‌برد.»
از منظر محور مقاومت، در مرحله جدید جنگ غزه، به دور از هر واکنش هیجانی، «مسئله فلسطین» باید همچنان در مرکز تحولات باقی می‌ماند و هیچ عملیاتی نباید توجه جهانی را از فلسطین به سایر نقاط منطقه منحرف می‌کرد. عملیات‌ها باید به شکلی طراحی می‌شد که از هر گونه حساسیت‌زایی در افکار عمومی کشورهای منطقه اجتناب کرده و نشان‌دهنده انگیزه خالصانه محور مقاومت در دستیابی به آرمان فلسطین برای آزادی قدس شریف باشد، نه تداعی‌کننده رقابت قدرت‌طلبانه و برتری‌جویانه اضلاع مقاومت با یکدیگر و یا با دشمن آمریکایی و اسرائیلی. در عین حال برنامه‌ریزی برای این مرحله جدید باید طوری انجام می‌شد که اهرم مدیریت تنش را از دست محور مقاومت خارج نکند.
علاوه‌بر این ملاحظات، ظاهرا مرحله جدید نبرد که پاسخ اصلی جبهه مقاومت به شرارت‌های اخیر آمریکا و اسرائیل در منطقه نیز محسوب می‌شود با محوریت سخنان رهبر معظم انقلاب خطاب به دولت‌ها و ملت‌های مسلمان شکل گرفته است. 10 آبان 1402 بود که حضرت آقا خطاب به دولت‌های اسلامی گفتند: «راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را ببندند» مدتی بعد ایشان یک بار دیگر این راهبرد را تکرار کردند و 28 آبان 1402 در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفتند: «بایستی نگذارند که نفت و انرژی و کالا و امثال اینها وارد رژیم صهیونیستی بشود.» 2 دی 1402 سومین تأکید رهبر انقلاب بر تحریم رژیم صهیونیستی بود: «امروز وظیفه است که دولت‌های مسلمان نگذارند کالا و نفت و سوخت و مانند اینها به رژیم صهیونیستی برسد، همچنان که او نمی‌گذارد آب به مردم غزّه برسد.» این راهبرد منطقی در 3 بهمن 1402 طی دیدار رهبری با اعضای کنگره بزرگداشت شهدای استان تهران نیز تکرار شد و ایشان از قطع شریان‌های حیاتی به رژیم صهیونیستی سخن گفتند. این راهبرد، یک الگوی موفق داشت: یمن.
28 آبان 1402 هنوز نظامیان صهیونیست در غزه حضور حداکثری داشتند که یمنی‌ها رسما اعلام کردند اجازه تردد به کشتی‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی از تنگه باب‌المندب را نخواهند داد و تأکید کردند تا زمانی که رژیم صهیونیستی مانع ارسال دارو و مواد غذایی به غزه می‌شود، به این کار ادامه خواهند داد. آنها پای حرف‌شان ایستادند و در نتیجه بندر «ایلات» در اراضی اشغالی، از چرخه اقتصادی رژیم صهیونیستی حذف شد.
اما رژیم اشغالگر قدس هنوز دست‌کم دو بندر مهم دیگر در ساحل مدیترانه و دو گذرگاه زمینی داشت که همچنان راه تنفس اقتصاد ضربه خورده آن را باز نگه داشته است. «حیفا» و «اشدود» در کنار «ایلات» سه بندر باری‌ بزرگی هستند که به دلیل اهمیت‌شان توسط سازمان دولتی بنادر اسرائیل اداره می‌شوند. علاوه‌بر این «خدارا» و «عسقلان» دو بندر کوچک دیگر هستند که زیر نظر این سازمان دولتی قرار دارند و بیشتر به عنوان اسکله‌ها یا پایانه‌هایی برای نفت‌کش‌ها و کشتی‌های ذغال سنگ فعالیت می‌کنند. رژیم صهیونیستی از طریق گذرگاه زمینی «رود اردن» در شرق «بیت‌شئان» و همچنین گذرگاه زمینی «اسحاق رابین» در «وادی عربه» نیز می‌تواند بخشی از محدودیت ایجاد شده توسط یمنی‌ها در مسیر دریای سرخ را دور بزند و این دو گذرگاه مرزی با اردن از این حیث قابل اهمیت ارزیابی می‌شوند. برای ایجاد اختلال جدی در کارکرد یک بندر، لازم نیست آن را با خاک یکسان کرد، فقط کافی است اسکله و لنگرگاه‌هایش تخریب و آب‌های پیرامونی آن ناامن شود. همچنان‌که برای بسته شدن گذرگاه‌های زمینی گاهی تخریب یک پُل و یا جاده کفایت می‌کند. در مرحله جدید جنگ، بانک اهداف محور مقاومت شامل همه اینها می‌شد.
4 بهمن 1402 پس از حمله نیروهای تروریستی آمریکا به پایگاه گروه‌های مقاومت در عراق؛ فرماندهان مقاومت اسلامی عراق رسما از آغاز مرحله دوم نبرد خبر دادند. «ابو الاء الولائی» دبیرکل «کتائب سیدالشهداء» در توضیح این مرحله گفت: «در حالی که آمریکایی‌ها دوباره به ما حمله کردند، رزمندگان ما هم مرحله دوم عملیات خود را آغاز می‌کنند. مرحله دوم عملیات ما شامل محاصره کشتیرانی و حمل‌ونقل دریایی رژیم صهیونیستی در دریای مدیترانه و حذف بنادر این نهاد غاصب از خدمت است.» یک روز بعد مقاومت اسلامی عراق برای دومین بار بندر اشدود را هدف حمله قرار داد. آنها علاوه بر اشدود، بندر حیفا را نیز دو بار هدف قرار داده بودند. به نظر می‌رسد این حملات، پیش‌درآمدی برای حملات بیشتر و بزرگ‌تر با هدف قطع شریان‌های حیاتی اقتصاد اسرائیل باشد. با این حساب جبهه مقاومت فقط نمای کوچکی از آرایش نظامی جدید خود در این مرحله را نشان‌مان داده است.
جبهه مقاومت آن‌طور که دشمن صهیونیستی هم به آن اعتراف کرده، متحد و یکپارچه است. دیگر فرقی نمی‌کند چه کسی یا گروهی در خط مقدم، اهداف را نشانه می‌رود و چه کسی یا گروهی خط مقدم را پشتیبانی می‌کند. در این جبهه یکپارچه علی‌رغم استقلال عمل اعضا؛ موفقیت یکی، موفقیت همه و شکست یکی، شکست همه است. خون‌های فلسطینی، لبنانی، عراقی، سوری، یمنی و ایرانی همه در پشت خاکریز نبرد با اشغالگران قدس به زمین ریخته شده و گواه محکمی بر اتحاد میدان‌هاست. عملیات‌ها برای محو اسرائیل از صفحه روزگار، تشدید و تسریع خواهد شد. این اصلی‌ترین پاسخ به شرارت‌های اخیر اسرائیل و آمریکاست؛ چون ارزش کفش شهدای راه قدس از سر عالی‌ترین فرماندهان نظامی آنها هم بیشتر است.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۹ بهمن
دست برتر حزب‌ا... در جبهه شمالی
سید نیما موسوی 
در یک ماه  اخیر چهار ترور مهم  توسط رژیم صهیونیستی در جبهه مقاومت رخ داد. نخست ترور سیدرضی موسوی به عنوان یکی از اعضای ویژه و اصلی پشتیبان جبهه مقاومت، دوم ترور صالح العاروری که نقش مهمی در تسلیح گروه های مسلح در کرانه باختری داشت ، ترور «حاج جواد» (حسن الطویل) معاون نیروهای ویژه «رضوان حزب‌ا...»و ترور حاج صادق امیدزاده معاون اطلاعات سپاه قدس در سوریه که او هم در ارتباط تسلیحاتی متحدین ایران در سوریه و حزب‌ا... نقش داشت.نقطه مشترک این چهار ترور بزرگ ارتباط هر چهار نفر با حزب‌ا... لبنان است. این ترورها می تواند یکی از سناریوهای  مرتبط با مقدمه‌سازی اسرائیل برای حمله به جنوب لبنان و در جهت زدن عقبه پشتیبانی حزب‌ا... نسبت به ایران، سوریه و حماس باشد. در شکاف بخش نظامی و سیاسی دولت نتانیاهو، سیاسیون خواستار تداوم ماموریت در نوار غزه و کوچاندن ساکنان به مناطقی همچون مصر و... هستند در برابر این ها بخش نظامی با توجه به کنترل امنیتی بالا بر جنوب لبنان خواهان عملیات نظامی زمینی در جنوب لبنان و پیشروی تا رود لیتانی است. به نظر می رسد با توجه به عقب نشینی یگان های ویژه گولانی از شمال نوار غزه بحث آغاز عملیات زمینی در جنوب لبنان محتمل است؛در واقع هرچه به پایان ژانویه ۲۰۲۴ نزدیک می‌شویم، احتمال آغاز حمله اسرائیل به جنوب لبنان بیشتر می شود. در صورت حمله زمینی اسرائیل به جنوب لبنان که تاکنون دو بار به صورت نافرجام در این 100 روز انجام شده ‌‌است، تفاوت کلانی با تصویر سال ۲۰۰۶ وجود دارد.
1- ایران برخلاف سال ۲۰۰۶ طی بحران سوریه، شبکه منطقه‌ای منسجمی از گروه های متحد را از کوه های هندوکش تا مدیترانه و باب‌المندب درست کرده است. در این میان اگرچه عقبه تسلیحاتی حزب‌ا... در خاک سوریه برخلاف سال ۲۰۰۶ زیر ضربات هوایی اسرائیل قرار دارد، ولی این شبکه با تجربه جنگ سوریه خود را متشکل ساخته است.
2- برخلاف همسویی ایهود اولمرت با دولت بوش برای طرح «خاورمیانه جدید»، بایدن دارای اختلافات مهمی با نتانیاهو است تا جایی که آمریکا ناو جنگی خود را که در آستانه تصعید تنازع حزب‌ا... و اسرائیل به منطقه آمده بود،از مدیترانه خارج کرد؛ اگرچه بایدن با افزایش تمرکز بر یمن درصدد تکمیل راهبرد نتانیاهو است و از افزایش شکاف با اسرائیل پرهیز دارد.
3- حزب‌ا... در حال حاضر قدرتمندترین بازیگر غیردولتی در جهان است. تجربه جنگ سوریه و نیز افزایش توان موشکی از سال ۲۰۰۶ بر قدرت حزب‌ا... می‌افزاید. به رغم سال ۲۰۰۶ که به علت آن چه در صحنه داخلی لبنان به ویژه پس از ترور حریری رخ داد، در حال حاضر نخست‌وزیر همسو با حزب ا... در بیروت روی کار است.
4- اسرائیل به رغم غافلگیری و خوردن ضربه ویرانگر در هفت اکتبر و شکست در تحقق اهداف خود در نوار غزه، رصد هوایی قدرتمندی بر جنوب لبنان دارد؛ چنان چه برخلاف نوار غزه به راحتی سکوهای پرتاب موشک در جنوب لبنان را مورد هدف قرار داده است. این رصد هوایی قوی نه تنها در خاک لبنان که در خاک سوریه نیز وجود دارد.درمقابل بانک اهداف مقاومت لبنان از پایگاه‌های شناسایی و جاسوسی لبه مرز به هدف قرار دادن  پایگاه‌ها و مراکز راداری و پشتیبانی شمال اراضی اشغالی گسترش یافته تا هم پاسخی به توسعه دامنه تجاوز رژیم باشد و هم زیرساخت‌های هر گونه حمله آتی توسط صهیونیست‌ها به جنوب لبنان منهدم شود.
در مجموع اسرائیل در سال ۲۰۰۶ که حزب‌ا... در گوشه رینگ صحنه سیاسی لبنان بود و توان موشکی ضعیف تری داشت و پشتیبانی صددرصد آمریکا از اسرائیل بود، نتوانست جنوب لبنان را تصرف کند. امروز اگرچه اسرائیل رصد هوایی قدرتمندی روی لبنان و سوریه دارد، ولی به دلایلی که در ابتدای این بند گفته شد، حزب‌ا... در صورت آغاز جنگ دست بالاتر را در جنوب لبنان خواهد داشت
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۹ بهمن
 
بازی دوسرباخت برای کاخ سفید 
حنیف غفاری
برگزاری دادگاه لاهه و انتشار گزارش اولیه قضات آن در خصوص شرایط جاری در نوار غزه، قطعاً مصداق عینی یک شکست قطعی و مطلق برای کاخ سفید محسوب می‌شود. در روندپژوهی برگزاری دادگاه لاهه، هر احتمالی که رخ دهد به سود مقامات امریکایی و صهیونیستی نخواهد بود، فارغ از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ میلادی چه کسی در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشینگتن قرار گیرد. در این خصوص، تمرکز بر دو نکته اساسی ضروری به نظر می‌رسد:
برگزاری دادگاه لاهه و انتشار گزارش اولیه قضات آن در خصوص شرایط جاری در نوار غزه، قطعاً مصداق عینی یک شکست قطعی و مطلق برای کاخ سفید محسوب می‌شود. در روندپژوهی برگزاری دادگاه لاهه، هر احتمالی که رخ دهد به سود مقامات امریکایی و صهیونیستی نخواهد بود، فارغ از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ میلادی چه کسی در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشینگتن قرار گیرد. در این خصوص، تمرکز بر دو نکته اساسی ضروری به نظر می‌رسد:

نخست اینکه بایدن از همان لحظه آغاز جنگ غزه، هدایت میدانی نبرد را به پنتاگون و سنتکام سپرد و فراتر از یک حامی همیشگی برای صهیونیست‌ها ایفای نقش کرد. حتی دولت امریکا بار‌ها مخالفت خود را با انعقاد هرگونه آتش‌بس موقت و دائم در غزه اعلام کرد و از حق وتوی خود در راستای استمرار نسل‌کشی و جنایت در غزه استفاده نمود. اما برگزاری دادگاه لاهه با شکایت آفریقای جنوبی، بسیاری از پیش‌فرض‌ها و محاسبات ابتدایی مقامات امریکایی را در قبال ابعاد متنی و فرامتنی جنگ غزه بر هم زده است. در حال حاضر، بایدن در مقابل دو گزینه قرار گرفته است؛ تن دادن به روند دادگاه و عدم ایجاد خلل در مقابل آن و دیگری، مانع‌تراشی در برابر روند محاکمه صهیونیست‌ها به دلیل نسل‌کشی در غزه. انتخاب هر یک از این دو گزینه برای کاخ سفید پرهزینه و غیرقابل‌جبران خواهد بود. به عبارت بهتر، برگزاری دادگاه لاهه و تکمیل روند دادرسی علیه رژیم اشغالگر قدس، بازی دوسرباخت امریکا در جنگ غزه را تضمین خواهد کرد! 
دومین نکته، معطوف به نظرسنجی‌هایی است که روز به روز بیشتر مؤید مخالفت شهروندان امریکایی با رویکرد کاخ سفید در جنگ غزه است. در آخرین نظرسنجی پایگاه کنگره امریکا (هیل) آمده است که ۵۲ درصد از رأی‌دهندگان به حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ میلادی، معتقدند رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه مرتکب نسل‌کشی شده است. این موضوع، با روایتگری بایدن و کاخ سفید در قبال جنگ غزه تفاوتی اساسی دارد. بدیهی است اگر رئیس‌جمهور امریکا در قبال روند دادرسی (علیه رژیم صهیونیستی در دادگاه لاهه) سکوت کند، این روند منتج به رقم خوردن شکست مشترک واشینگتن و تل‌آویو خواهد شد و در صورتی که در مقابل این روند ایستادگی کند، عملاً خود را در برابر اکثریت نسبی رأی‌دهندگان حزب دموکرات قرار داده است. از این رو بایدن اکنون در دوراهی «شکست-شکست» گرفتار شده و گزینه سومی نیز در مقابل وی وجود ندارد. در زمان رأی‌گیری اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر انعقاد آتش‌بس در غزه، حتی برخی نزدیکان رئیس‌جمهور امریکا به وی هشدار دادند که مخالفت وی با آتش‌بس، به معنای ورود وی به یک بازی چندلایه و پرریسک خواهد بود، اما بایدن مدعی بود قواعد بازی در حوزه روابط بین‌الملل را به خوبی می‌داند! اکنون بر همگان مسجل شده که نه تنها رئیس‌جمهور امریکا ثوابت و متغیرات بازی در معادلات جهانی را نمی‌داند، بلکه تبدیل به نماد یک سیاستمدار شکست‌خورده در کاخ سفید شده است. دامنه و عمق این شکست به اندازه‌ای گسترده است که قطعاً گریبانگر دولت بعدی امریکا (در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات) نیز خواهد شد. از این رو ما با یک شکست حاکمیتی و ماهوی در واشینگتن روبه‌رو هستیم که نمی‌توان آن را محصور به یک حزب یا رئیس‌جمهور خاص کرد، هرچند که نماد اولیه آن بایدن است

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۹ بهمن

تبعات اصابت موشک به نفتکش انگلیسی

علیرضا تقوی نیا

دو روز پیش نفتکش انگلیسی مارلین لوآندا در خلیج عدن هدف حمله موشکی ارتش یمن قرار گرفت.این حمله با نقاط تحت تسلط دولت نجات ملی یمن، صدها کیلومتر فاصله دارد. ایالات متحده آمریکا و انگلستان تبلیغات زیادی روی ائتلاف دریایی نگهبان رفاه خود نموده بودند و گمان نمی کردند به طور روزانه نیروی دریایی یمن قابلیت حمله به کشتی ها را داشته باشد. اهمیت عملیاتی این حمله را علاوه بر بهره گیری از موشک بالستیک و زدن دقیق یک هدف در فاصله دور، باید در ناتوانی در رهگیری پرتابه یمنی نیز ارزیابی کرد.

یعنی با وجود آمادگی طرف غربی برای واکنش، در عمل شناورهای سنگین و مجهز غربی نتوانستند پدافند مناسبی برای مقابله با تجهیزات ارتش یمن داشته باشند. تحولات ماه های اخیر نشان داد ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش که نمی توانند در برابر ارتش یمن موفق باشند و تنگه باب المندب را باز نگه دارند، چگونه مدعی توانایی برای مقابله با سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در تنگه هرمز در یک درگیری احتمالی می شوند؟

 از لحاظ استراتژیکی باید گفت با توجه به نبردهای اخیر در خاورمیانه، ارزش بمباران هوایی برای مقابله با سازمان های دارای شیوه رزم نامتقارن در دکترین های نظامی باید مورد تجدید نظر اساسی قرار بگیرد زیرا اثرگذاری آن کاهش محسوس یافته است و باید روش های هوشمندانه دیگری مورد بررسی واقع شود.

چون نه در جنگ سی و سه روزه و نه در نبردهای غزه و نه در درگیری های اخیر در یمن و پیرامون آن ، بمباران هوایی و تسلط بر آسمان، صرفا نمی تواند عامل برتری طرف های غربی – صهیونیستی باشد‌.

 از جنبه ژئوپلیتیکی نیز تحلیل می گردد که ابقای دولت نجات ملی یمن در صنعا، برای دهه ها آبراه راهبردی باب المندب و دریاهای سُرخ و عرب را تحت تسلط یمنی ها قرار می دهد و هندسه قدرت در دنیا دگرگونی جدی خواهد داشت.

همچنین تسلط جمهوری اسلامی ایران بر تنگه هرمز را نیز نباید جدا از تحولات دریای سُرخ دانست و این محور در صورت لزوم هماهنگ عمل می کنند.  اعتماد به نفس جنبش های مقاومت اسلامی در دیگر نقاط جهان پس از این تحولات بالاتر می رود و آنان نیز با اطمینان بیشتری به فعالیت های ضدامپریالیستی خود خواهند پرداخت زیرا اُبُهت و پرستیژ آمریکا و متحدانش در اذهان آنان کمرنگ شده است.

روزنامه وطن امروز

عزم عراق برای اخراج اشغالگران
مهدی گرگانی
 اخراج اشغالگران آمریکایی یک مطالبه ملی و سیاسی در عراق است و طی ادوار مختلف نیز تلاش‌های زیادی برای این مهم صورت گرفته است. مصوبه پارلمان عراق پس از ترور فرماندهان شهید مقاومت سردار سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، دولت بغداد را ملزم کرد هر چه سریع‌تر زمینه پایان کار ائتلاف آمریکایی در عراق را فراهم کند و حاکمیت یکپارچه را به این کشور بازگرداند. هرچند این تلاش‌ها به دلایل سیاسی تاکنون ناکام مانده است اما عملیات توفان الاقصی و تحولات پس از آن، فرصت تازه‌ای برای اخراج اشغالگران آمریکایی از عراق به وجود آورده است. 
1- اول از همه باید به این نکته اشاره کرد داعش که آمریکا به بهانه مقابله ادعایی با آن در عراق حضور یافته دیگر وجود خارجی ندارد و فلسفه مبارزه با داعش ماهیت خود را از دست داده است. حمایت همه‌جانبه از رژیم صهیونیستی در غزه، آمریکا را به بزرگ‌ترین حامی جنایات تروریستی صهیونیست‌ها تبدیل کرده و پایگاه‌های آمریکایی در منطقه بویژه در عراق به مرکز فرماندهی پنتاگون در مدیریت جنگ غزه بدل شده است. این مساله نه‌تنها صبر راهبردی مقاومت عراق را به پایان رسانده، بلکه دولت بغداد هم به این نتیجه رسیده که مماشات با اشغالگران، حاکمیت و یکپارچگی ارضی عراق را با خطرات زیادی مواجه کرده است. 
2- حضور نظامیان آمریکایی در عراق، نفوذ روزافزون صهیونیست‌ها در اقلیم کردستان را به دنبال داشته است. رشد قارچ‌گونه مقرهای جاسوسی موساد در اقلیم کردستان و توسعه روابط غیرقانونی اربیل با تل‌آویو که با طراحی و مدیریت پنتاگون و سیا در حال انجام است، لزوم اخراج نظامیان آمریکایی از عراق را دوچندان کرده است. دولت بغداد می‌داند حضور بیشتر اشغالگران در این کشور نه‌تنها نقض حاکمیت ملی عراق را در پی دارد، بلکه ممکن است تمامیت ارضی عراق را نیز در آینده نزدیک با چالش عمده مواجه کند. در همین راستا دولت بغداد طی هفته‌های اخیر تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک خود را برای خروج نظامیان آمریکایی از این کشور شدت بخشیده است. وزارت خارجه عراق ۵ بهمن با صدور بیانیه‌ای از توافق با دولت آمریکا در پی مذاکرات با این کشور برای کاهش تدریجی نیروهای ائتلاف ضد داعش خبر داد و گفت طبق این توافق، مأموریت «مبارزه با داعش» که این ائتلاف برای خود تعریف کرده است، به‌زودی به پایان خواهد رسید. 
3- علاوه بر اتحاد کم‌سابقه نیروهای سیاسی عراق (دولت، پارلمان و گروه‌های مقاومت) برای اخراج نظامیان آمریکایی که پس از عملیات توفان الاقصی و جنگ اخیر غزه به وجود آمده است، تضعیف موقعیت اشغالگران فرصت کم‌نظیری را برای این مهم فراهم کرده است. نیروهای مقاومت از زمان آغاز جنگ غزه برای کمک به مقاومت فلسطین پایگاه‌های آمریکایی را آماج حملات خود قرار داده‌اند که بیشترین سهم مربوط به گروه‌های مقاومت عراق است. آمریکا دارای 11 پایگاه نظامی در خاک عراق است که اغلب آنها طی ماه‌های گذشته زیر حملات راکتی و پهپادی مقاومت قرار گرفته و علاوه بر خسارات مالی و نظامی هنگفت، دست‌کم 80 نظامی آمریکایی به طور جدی آسیب دیده‌اند. مقاومت عراق حتی به پایگاه‌های آمریکا در سوریه نیز رحم نکرده و نظامیان آمریکایی در استان‌های الحسکه و دیرالزور از حملات مقاومت در امان نبوده‌اند. حملات مقاومت عراق از یک سو باعث تضعیف توان رزمی آمریکا شده و از سوی دیگر به فرسوده شدن روحیه اشغالگران انجامیده است. در حالی ‌که چند ماه دیگر شاهد برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هستیم، کیسه بوکس شدن آمریکا در منطقه برای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا که به خاطر ضعف‌هایش همواره مورد تمسخر رقیبش دونالد ترامپ قرار داشته، نمی‌تواند خوشایند باشد.
4- بسیاری از تحلیلگران، بازگشت آمریکا به میز مذاکره با دولت عراق را نتیجه مستقیم حملات گروه‌های مقاومت به نظامیان آمریکایی می‌دانند و معتقدند حملات مقاومت، واشنگتن را مجبور به مذاکره برای تعیین زمان‌بندی خروج کرده است. عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته فلسطینی با اشاره به توافق بغداد - واشنگتن درباره خروج نظامیان آمریکایی از عراق می‌گوید: پیش‌تر دولت ایالات متحده از عمل به خواسته‌های عراق جهت خروج نیروهای آمریکایی طفره می‌رفت و انجام هر مذاکره‌ای در این زمینه را مشروط به توقف همه حملات علیه پایگاه‌های آمریکا کرده بود اما با افزایش حملات مقاومت ضد این پایگاه‌ها با موشک و پهپاد که خسارات زیادی به صفوف نظامیان آمریکایی وارد کرده، واشنگتن مجبور شد به خواسته‌های مقاومت اسلامی عراق در تخلیه همه پایگاه‌های نظامی واشنگتن در این کشور تن دهد. مقاومت عراق بار دیگر ثابت کرد آمریکا جز زبان زور نمی‌فهمد. دولت بغداد باید بداند تعلل در اخراج آمریکایی‌ها از عراق اگر مشمول زمان شود مجددا با حیله‌گری و دغل‌کاری‌های سیاسی و دیپلماتیک آمریکا به حاشیه رانده خواهد شد، بنابراین نباید این فرصت طلایی را از دست بدهد
 
روزنامه رسالت

جعبه سیاه آمریکا در جنگ اوکراین

حنیف غفاری

مقامات آمریکایی اصرار ویژه‌ای نسبت به جلوگیری از انتشار پشت پرده‌ها و ابعاد مخفی حمایت خود از جنگ اوکراین دارند. اگرچه برخی شهروندان آمریکایی صرفا این حمایت را معطوف به ارسال تسلیحات و کمک‌های مالی و آموزشی می‌دانند اما عمق فاجعه‌ای که پنتاگون برای آمریکا در جنگ اوکراین رقم‌زده به‌مراتب بدتر از حد تصور است! اصل ماجرا، مربوط به کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی در اوکراین و حتی اسارت تعداد دیگری از آن‌هاست. «آمریکایی‌ها در حال سوءاستفاده از اوکراین در جنگ با روسیه هستند»؛ این را ژنرال بازنشسته آمریکایی که سابقه فعالیت به‌عنوان مشاور پنتاگون داشته، مطرح کرده است. داگلاس مک‌گرگور در  یک پیامی توییتری اعلام کرد که حداقل ۴۰۰ آمریکایی در جنگ اوکراین کشته‌شده‌اند.
لیندسی گراهام، سناتور مشهور آمریکایی اخیرا نسبت به نیروهای آمریکایی که در جنگ اوکراین کشته‌شده‌اند ادای احترام کرده است! اما گراهام حق ندارد به تعداد  واقعی کشته‌شدگان آمریکایی در این جنگ کمترین اشاره‌ای کند! به عبارت بهتر، افشای حقایق پشت پرده و تکان‌دهنده مربوط به مشارکت گسترده نظامیان آمریکایی در جنگ اوکراین ، خط قرمز هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه محسوب می‌شود. برخی آمریکایی‌ها، در قالب پیمانکار امنیتی ( و حتی خدماتی) و برخی دیگر در قالب مستشاران نظامی در اوکراین کشته‌شده‌اند. همچنین به نظر می‌رسد برخی از کشته‌شدگان آمریکایی در اوکراین، به‌عنوان کشته‌شدگان در کشورهای دیگر و حتی حوادث تصادفی در پایگاه‌های واشنگتن در دیگر کشورها معرفی‌شده‌اند. دولت جو بایدن ،  پنهان‌کاری درباره تلفات آمریکایی‌ها در جنگ اوکراین را در دستور کار قرار داده  و قطعا دولت بعدی آمریکا نیز از همین فرمول و قاعده پیروی خواهد کرد. فراموش نکنیم که در جریان وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، ابهامات زیادی در خصوص ماهیت و شکل این ماجرای مشکوک به وجود آمد اما دولت‌های بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن جملگی خود را متعهد به جلوگیری از افشای آن‌ها دانستند. 
به عبارت بهتر، حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تبدیل به یک خط قرمز آشکار در واشنگتن شده که اساسا هیچ دولت و جریانی در آمریکا حق واکاوی ابعاد گوناگون آن را ندارد. 
این قاعده در خصوص جنگ اوکراین نیز صادق خواهد بود.بااین‌حال امکان دارد در آینده‌ای نزدیک اسناد محرمانه‌ای به‌دوراز خواسته دولت آمریکا منتشر شود که گویای عمق فاجعه کنونی ( به ضرر ناتو) باشد.برخی شواهد موجود می‌گوید مهم‌ترین دلیل عقب‌نشینی کاخ سفید از رویکرد حمایت گرایانه مطلق خود از جنگ اوکراین، افزایش تلفات این کشور در اوکراین و امکان افشای پشت پرده‌های این ماجراست. بهتر است مقامات آمریکایی نسبت به این حقیقت مطلق آگاه باشند که جعبه سیاه جنگ اوکراین را نمی‌توان به‌مانند جعبه سیاه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مفقود ساخت! افشای هر یک از اسناد پشت پرده جنگ اوکراین و نحوه سازمان‌دهی نیروهای آمریکایی در آن ( و تعداد تلفات آن‌ها )، هر یک می‌تواند به یک زلزله اطلاعاتی -امنیتی علیه کاخ سفید و پنتاگون تبدیل شود. این اتفاق چه آمریکایی‌ها بخواهند یا خیر، رخ خواهد داد.

روزنامه شرق

آغاز محاصره حقوقی رژیم صهیونیستی با دستور موقت دیوان بین‌المللی

علی بهادری‌ جهرمی
‌درباره دستور موقت اخیر دیوان بین‌المللی دادگستری علیه رژیم صهیونیستی، ملاحظات حقوقی منفی و مثبت عدیده‌ای را می‌توان مطرح کرد. مهم‌ترین نکته دراین‌باره این است که با این دستور موقت، اکنون رژیم صهیونیستی در یک مرجع حقوقی بین‌المللی نیز به‌عنوان موجودیتی «نسل‌کش» مورد پرسش‌های اساسی قرار گرفته است که تعهدات مندرج در کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی را به مخاطره انداخته است. آنچه این موضوع را پراهمیت‌تر می‌کند این است که مندرجات اصلی کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل‌‌کشی، در زمره تعهدات عام‌الشمول (Erga omnes) بین‌المللی قرار گرفته‌اند که رعایت آن از سوی همه تابعان حقوق بین‌الملل الزامی است؛ مرور دستور موقت دیوان علیه رژیم صهیونیستی هم این برداشت را تأیید می‌کند.

1- مطابق دستور موقتی که از سوی دیوان بین‌المللی دادگستری صادر شده است، در جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان که منجر به کشته‌شدن چندین هزار فلسطینی از جمله زنان و کودکان شده، زیرساخت‌های غیرنظامی از بین رفته و آوارگی اجباری بخش زیادی از ساکنان غزه رقم خورده است، یک «خطر واقعیِ در حال وقوع» وجود دارد که تعلل مقابله با این اقدامات تا پیش‌ از صدور رأی نهایی، خسارت‌های جبران‌ناپذیری را به‌دنبال خواهد داشت. ازاین‌رو دیوان مجاب شده است که مطابق درخواست آفریقای جنوبی، دستور موقت صادر کند.

2- ماده 2 کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی، مصادیق ژنوسید (نسل‌کشی) را برشمرده است. به‌موجب دستور موقتی که دیوان صادر کرده است، رژیم صهیونیستی موظف شده است تمام تدابیر خود را به‌منظور پیشگیری از نسل‌کشی فلسطینیان به‌کار بندد. دیوان همچنین تصریح کرده است نیروهای نظامی اسرائیل نباید مرتکب اقداماتی شوند که منجر به نسل‌کشی در غزه شود. صدور دستور موقت با چنین مضمونی می‌تواند مؤید ارتکاب نسل‌کشی از سوی رژیم صهیونیستی باشد. فراتر از این، با توجه به سابقه و ماهیت رژیم صهیونیستی، در دستور موقت دیوان تصریح شده است که دلایل تحقق نسل‌کشی در غزه، نباید از جانب رژیم صهیونیستی مورد خدشه واقع شده و از بین برود؛ این مهم می‌تواند در رسیدگی‌های آتی و صدور رأی نهایی علیه اسرائیل، استفاده شود.

3- هرچند ممکن است صدور رأی نهایی در دیوان تا ماه‌ها یا حتی سال‌ها به‌طول بینجامد، اما رویه دیوان بین‌المللی دادگستری نشان می‌دهد که برای محکومیت نهایی اسرائیل در دیوان نباید چندان بدبین بود. ابعاد تعهدات عام‌الشمول در قضیه بارسلونا ترکشن (1970) مورد تصریح دیوان قرار گرفته است. مطابق این تفسیر، تعهدات عام‌الشمول برای همه تابعان حقوق بین‌الملل، حق (و تکلیف) مقابله به‌منظور توقف نقض آن تعهدات ایجاد می‌کند. از طرف دیگر، در دکترین و در رویه حقوق بین‌الملل، مقابله با نسل‌کشی، یکی از تعهدات عام‌الشمول به حساب آمده است. علاوه بر این، در قضیه گامبیا علیه میانمار (2021) که مبتنی بر کنوانسیون مجازات نسل‌کشی اقامه شده، یعنی همان کنوانسیونی که اکنون از سوی آفریقای جنوبی علیه اسرائیل مورد استناد واقع شده است، دیوان بین‌المللی دادگستری بر پایه ماهیت تعهدات عام‌الشمول پذیرفته است که کشور ثالث، کشوری که مستقیم درگیر نسل‌کشی نیست، می‌تواند محکومیت طرف مرتکب جنایت نسل‌زدایی را از این مرجع حقوقی بخواهد. چند مورد دیگر هم وجود دارد که نشان می‌دهد می‌توان نسبت به محکومیت نهایی رژیم صهیونیستی در دیوان بین‌المللی دادگستری خوش‌بین بود.

4- مطابق ماده 94 منشور ملل متحد و مستند به ماده 59 اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری، دستور موقت صادرشده الزام‌آور به حساب می‌آید و رژیم صهیونیستی باید طبق مفاد آن ظرف یک ماه اقدامات انجام‌شده مؤثر خود را در راستای اجرای دستور موقت به دیوان ارائه کند. هرچند شاید این الزام، حداقل واکنش حقوقی‌ای است که از ساختارهای حقوقی بین‌المللی انتظار می‌رفت و اما همین واکنش نیز می‌تواند ظرفیت حقوقی قابل قبولی برای پاسخ‌گویی حقوقی رژیم صهیونیستی ایجاد کند.

5- ماهیت ضدحقوق رژیم صهیونیستی و عملکرد ۷۶ ساله آن نشان می‌دهد این رژیم به قانون و دستور قانونی یک مرجع صلاحیت‌دار بین‌المللی، تمکین نخواهد کرد. ساختارهای ناکارآمد و غیرعادلانه موجود در شورای امنیت نیز ممکن است مسیر اجرای دستور و رأی دیوان بین‌المللی دادگستری را با رویه‌های ظالمانه‌ای همچون وتو مواجه کند. اما در این بین، دستور و رأی دیوان در بدبینانه‌ترین حالت می‌تواند هزینه دفاع برخی دولت‌های غربی از نسل‌کشی‌های مستمر رژیم صهیونیستی را بالا ببرد. اکنون فشار افکار عمومی علیه رژیم غاصب صهیونیستی، پشتوانه حقوقی پذیرفته‌شده و اعلام‌شده بین‌المللی هم دارد. به پشتوانه همین دستور موقت دیوان بین‌المللی دادگستری، کشورهای مستقل می‌توانند سران رژیم صهیونیستی را در مسیر پاسخ‌گویی قرار دهند. از آن طرف، اجرانشدن دستور فعلی یا رأی احتمالی آتی علیه جنایاتی که اسرائیل علنی و مستمرا مرتکب آنها می‌شود، می‌تواند به‌عنوان مستمسکی قوی، قابل اتکا از حیث حقوقی و همسو با افکار عمومی سراسر دنیا برای اصلاح نظم ناعادلانه و ساختارهای تحمیلی حقوقی بر جهان در نظر داشته شود

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات