در دهههای اخیر، بسیاری از کشورها به اهمیت استفاده از نسل جوان و متخصص در عرصههای گوناگون مرتبط با توسعه و پیشرفت ملی پیبردهاند؛ چرا که با توجه به تغییرات سریع اقتصادی، اجتماعی و فناوری، جوانان به عنوان قلب تپنده تأمین نیروی محرک در جوامع مدرن شناخته میشوند و دولتها با استفاده بهینه از توانمندیهای نسل جوان در عرصههای مدیریتی و حاکمیتی میتوانند بر بسیاری از چالشها و مسائل پیش روی خود فائق آیند.
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد، «جوان» یا «Youth» به افرادی اطلاق میشود که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند، البته این تعریف در برخی کشورها متفاوت است و شامل افراد تا ۳۵ سال نیز میشود. برای نمونه، در بهار سال ۱۳۹۸، به پیشنهاد معاونت امور جوانان وزارت ورزش و جوانان کشورمان و پس از تصویب شورای عالی جوانان کشور سن جوانی از بازه ۱۵ تا ۲۹ سال به ۱۸ تا ۳۵ سال تغییر کرد!
شوق خدمت و غیبت جوانان!
این گروه سنی نیرویی پویا و پرتلاش است که به شرط برنامهریزی مسئولان و سیاستگذاران هر کشوری میتواند به تغییرات مثبتی در آن کشور و جامعه منجر شود. به همین دلیل و نظر به شروع فرآیند تشکیل «دولت چهاردهم» لازم است به شکل ویژه اهمیت جوانگرایی را در انتخاب دولتمردان و آمادهسازی نسل جوان برای قرار گرفتن در مناصب مدیریتی و حاکمیتی کشور را بررسی کنیم؛ چرا که جوانگرایی در دولت نه تنها موجب افزایش نوآوری و خلاقیت در فرآیندهای حکمرانی میشود، بلکه میتواند تأثیرات مثبتی بر اقتصاد و اجتماع کشور نیز داشته باشد و در نتیجه به افزایش کارآمدی دولت، نظام و افزایش رضایت اجتماعی از حکومت اسلامی منجر شود. علاوه بر این، جوانگرایی در دولت چهاردهم به افزایش اعتماد عمومی و مشارکت بیشتر شهروندان در امور حاکمیتی منجر میشود. جوانان به عنوان بخش پویا و فعال جامعه نقش مؤثری در توسعه پایدار و ایجاد تغییرات مثبت در گوشه گوشه کشور دارند. با این حال، با وجود اهمیت جوانگرایی و تأکیدات رهبر معظم انقلاب (حفظهالله)، تاکنون این فرآیند در کشور ما با چالشهای متعددی روبهرو بوده و عملاً وعدههای مبتنی بر جوانگرایی کمتر جامه عمل پوشیده است. از جمله این چالشها میتوان به شوق ادامه خدمت و به تبع آن مقاومت منفی مسئولان سالخورده دولتها و نهادهای مختلف به حفظ موقعیت خود در نظام اداری و سیاسی کشور، اعتماد نکردن به تواناییهای جوانان، و نبود ساختارهای حمایتی مناسب برای ورود جوانان متخصص به عرصههای مدیریتی و حاکمیتی اشاره کرد.
هنوز زود است!
به گواه تاریخ، در بسیاری از جوامع عمدتاً توسعه نیافته، اعتقاد به اینکه تجربه از سنین بالا میآید و جوانان تا پیش از میانسالی هنوز به یادگیری و کسب تجربه نیاز دارند، مانع از صدور اجازه ورود نسل جوان به مناصب بالای مدیریتی میشود. البته خروجی این تفکر چیزی جز از دست رفتن فرصت بهرهمندی جوامع از ظرفیتهای متنوع نسل جوان و تولید نارضایتی در بین جوانان و عوارض ناشی از آن از جمله افزایش مهاجرت نبوده است. علاوه بر این، وجود شکاف نسلی و ادراکی بین مسئولان سالخورده و نسل جوان این قبیل جوامع خود مانع برقراری ارتباط و تعامل سازنده بین این دو نسل متفاوت از هم میشود و در نتیجه، نسل جوان فرصت و به نوعی اجازه ورود به عرصههای تحت کنترل نسل سالخورده را پیدا نمیکند. از دیگر چالشها، نبود ساختارهای حمایتی مناسب و برنامههای آموزشی و تربیتی برای آمادهسازی جوانان برای ورود به عرصههای مدیریتی است.
نمونههای پیش روی ما!
گفتنی است، امروزه اغلب کشورهای توسعهیافته به شکل جدی در پی افزایش امکان بهرهبرداری خود از ظرفیتهای نسل جوانشان با تکیه بر آموزشهای تخصصی هستند، برای نمونه در ایالات متحده آمریکا ارائه علوم انسانی و خاصه آموزشهای مدیریتی به جوانان نخبه و با استعداد از جایگاه ویژهای برخوردار است و یکی از ارکان اصلی توسعه و نوآوری در این کشور به شمار میآید. در نظام آموزشی این کشور، دانشکدههای مدیریتی نقش کلیدی در تربیت مدیران کارآمد و خلاق و کارآفرین ایفا میکنند. این دانشکدهها با ارائه برنامههای آموزشی متنوع و بهروز، بر توسعه «مهارتهای رهبری»، «تصمیمگیری راهبردی»، «نوآوری» و «مدیریت تغییر» تمرکز دارند. فارغالتحصیلان این دانشکدهها به عنوان موتور محرک اقتصاد آمریکا و پیشبرد سیاستهای جهانی این کشور شناخته شده و در سطوح مختلف مدیریتی سازمانهای دولتی و خصوصی بهکار گرفته میشوند.
به این نکته توجه داشت که بسیاری از دولتهای جهان تجربیات موفقی در زمینه جوانگرایی دارند. از جمله میتوان به تجربه دولت فرانسه اشاره کرد. در دولت «امانوئل مکرون» جوانان نقش پررنگی در تصمیمگیریها ایفا میکنند. رئیسجمهور فرانسه با استفاده از جوانان در کابینه و نهادهای دولتی، توانسته است نگاه نوینی به سیاستگذاریها و مدیریت کشور داشته باشد، در نتیجه این امر موجب افزایش نقشآفرینی جوانان در فرآیندهای سیاسی و اجتماعی شده است. در کشور کانادا نیز «جاستین ترودو» نخستوزیر این کشور، از جوانان به عنوان بخشی اساسی از کابینه خود استفاده کرده است. این سیاست موجب افزایش تنوع در دیدگاهها و ایجاد نوآوری در تصمیمگیریهای راهبردی دولت وی شده است. ترودو با تأکید بر جوانگرایی، توانسته است حمایت وسیعی از نسل جوان کانادا را جلب کند.
جالب اینکه در کشوری مانند امارات متحده عربی نیز دولت با ایجاد وزارتی به نام «وزارت امور جوانان» به شکل ویژه پرونده رسیدگی به امورات مربوط به نسل جوان را مورد توجه قرار داده است. این وزارتخانه مسئولیت دارد برنامهها و سیاستهایی را برای توسعه و حمایت از جوانان اماراتی طراحی و اجرا کند. همچنین، شورای ملی جوانان امارات به عنوان یک نهاد مشورتی در تصمیمگیریهای دولتی نفش فعالی ایفا میکند. نکته جالب توجه اینجاست که دولت امارات مسئولیت این وزارت خانه را به جوانان موفق و الهام بخش اماراتی میسپارد. برای نمونه، هم اکنون «سلطان النیادی» نخستین فضانورد عربی که راهپیمایی فضایی انجام داده، این مسئولیت را برعهده دارد.
تنها شرط موفقیت نیست
در عصر حاضر دولتها با چالشهای پیچیده و چند وجهی متعددی روبهرو هستند که تغییرات سریع فناوری، تحولات اجتماعی و فرهنگی، مسائل زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی، بحرانهای اقتصادی و در مورد کشورمان به طور خاص تحریمهای گسترده، از جمله مهمترین این چالشهاست.
در چنین شرایطی، جوانگرایی به عنوان یک راهبرد کلیدی برای مقابله با این پیچیدگیها مطرح میشود. نسل جوان با دارا بودن تواناییهای نوآورانه، دانش روزآمد و دیدگاههای بدیع نسبت به مسائل گوناگون، میتواند به عنوان یک نیروی محرک برای تغییر و تحول در ساختارها و فرآیندهای دولتی عمل کند. جوانان به واسطه آشنایی عمیق خود با فناوریهای نوین، توانایی بالایی در تحلیل دادهها و ارائه راهکارهای مبتنی بر شواهد دارند. این ویژگیها به ویژه در حوزههای استراتژیکی مانند اقتصاد دیجیتال، هوش مصنوعی و مدیریت دادهها از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر، انرژی، پویایی و روحیه جسورانه نسل جوان، به افزایش کارایی و اثربخشی دستگاههای اجرایی کمک شایانی خواهد کرد. جوانان با انگیزه خدمترسانی و ایجاد تغییر، به منزله یک نیروی فعال و پرانرژی در جهت تحقق اهداف دولت حرکت خواهند کرد. همچنین، نسل جوان به دلیل ارتباط نزدیکتر با جامعه و آشنایی با نیازها و مطالبات مردم، میتواند به عنوان پل ارتباطی بین دولت و جامعه عمل کند. با این حال، جوانگرایی به تنهایی تضمینکننده موفقیت نیست؛ بلکه برای بهرهمندی حداکثری از ظرفیتهای نسل جوان، لازم است بستر مناسبی برای مشارکت و رشد آنها فراهم شود. این امر مستلزم ایجاد ساختارهای سازمانی منعطف، تقویت فرهنگ مشارکت و گفتگو، و فراهم آوردن فرصتهای آموزشی و توسعه مهارتها برای جوانان است. در مورد کشورمان، جوانگرایی در دولت چهاردهم میتواند به منزله یک فرصت استثنایی برای ایجاد تحول در ساختار حکمرانی و شکلدهی فصل جدیدی از انقلاب اسلامی در حوزه پاسخگویی به مطالبات نسل جوان تلقی شود. با توجه به چالشهای پیش روی کشور، جوانان میتوانند با بهرهگیری از دانش، تخصص و انرژی سازنده خود، نقش مؤثری در رفع مشکلات کشور و دستیابی به توسعه پایدار ایفا کنند.
اما در کنار فرصتها، جوانگرایی نیز با چالشهایی همراه است. فقدان تجربه کافی در برخی حوزهها، عدم ثبات شغلی و نگرانی از آینده شغلی، از جمله مهمترین این چالشها هستند. همچنین، ممکن است برخی از نهادهای سنتی و محافظهکار با حضور جوانان در سطوح بالای مدیریتی مخالفت کنند. در نتیجه، برای بهرهمندی از مزایای آن، لازم است برنامهریزی دقیق، ایجاد زیرساختهای مناسب و حمایت از جوانان صورت گیرد. با عنایت به آنچه بیان شد، برای مقابله با چالشهای جوانگرایی و استفاده بهینه از ظرفیتهای نسل جوان کشور در بطن دولت، لازم است دولت چهاردهم راهکارهای مناسبی را در پیش بگیرند. برخی از این راهکارها عبارتند از:
۱ ـ احیای کارگروههای مشاوران جوان: یکی از راههای مشارکتدهی جوانان در فرآیندهای اجرایی حاکمیتی، استفاده از آنها به عنوان «مشاوران جوان» در کنار مسئولان اجرایی است. این امر نه تنها به افزایش تجربه و مهارتهای مدیریتی جوانان کمک میکند، بلکه موجب تنوع و نوآوری در فرآیندهای تصمیمگیری مدیران کشور میشود. در این زمینه کافی است به شکل روزآمد، تجربیات موفق گذشته مجدداً احیا شوند.
۲ ـ واگذاری مسئولیتها و امور اجرایی به جوانان: دولتها باید با واگذاری برخی از امور اجرایی و مدیریتی به جوانان تحت عناوینی، مانند «دستیار ویژه»، به آنها فرصت دهند تا تواناییهای خود را در عمل نشان دهند.
۳ ـ توانمندسازی جوانان از طریق آموزشهای مدیریتی: دولت باید برنامههای آموزشی متنوعی را برای افزایش مهارتهای مدیریتی و حکومتی نسل جوانان شاغل در دولت فراهم کند. دورههای آموزشی مانند MBA و MPA میتواند به افزایش دانش و مهارتهای مدیریتی جوانان کمک کند. این آموزشها باید شامل موضوعاتی مانند اصول رهبری، تصمیمگیری، مدیریت منابع انسانی، و برنامهریزی استراتژیک باشد.
۴ ـ ترویج فرهنگ اعتماد به جوانان: تغییر نگرش جامعه و ایجاد فرهنگ اعتماد به جوانان از اهمیت بسیاری برخوردار است. این امر از طریق تبلیغات گسترده آشکار و نهان رسانهای و همچنین از طریق معرفی الگوهای موفق جوانان در عرصههای مدیریتی و حکومتی انجام میشود.
۵ ـ حمایت از نوآوری و کارآفرینی جوانان: دولت باید با سیاستگذاری مناسب و حمایت ملموس از نوآوری و کارآفرینی جوانان به ویژه تعیین کارگزاران از بین جوانان کارآفرین و فرهیخته کشور به توسعه اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی برای نسل جوان متخصص کشور کمک کند. این امر با ارائه تسهیلات مالی و فنی، و همچنین برگزاری نمایشگاهها و رویدادهای کارآفرینی صورت میپذیرد.
جوانگرایی مکمل وفاق ملی
در پایان، باید بر این نکته تأکید داشت که جوانگرایی در دولت، به ویژه دولت چهاردهم که پرچمدار شعار «وفاق ملی» و توجه به نسل جوان و همچنین تلاش در مسیر کاهش مشکلات و چالشهای اقتصادی و اجتماعی کشور است، نه تنها به عنوان یک ضرورت، بلکه به منزله یک فرصت برای توسعه و پیشرفت کشور و عبور از گردنه سخت تعامل و همدلی با نسل Z ناراضی از وضع موجود مطرح است؛ از این رو دولت چهاردهم با بهرهگیری از ظرفیتهای نسل جوان، میتواند به ایجاد تغییرات مثبت و پایدار در جامعه دست یابد، البته این امر نیازمند تعریف و اجرای سازکارهای مناسب برای شناسایی، آموزش و توانمندسازی جوانان مستعد و علاقهمند خدمت به کشور و عبور از گزینشهای سلیقهای ناکارآمد و البته بعضاً تمسخرآمیز در مسیر بهکارگیری آنهاست. پر واضح است که با ایجاد فرصت خدمت و اعتماد به جوانان، میتوان نسلی از مدیران و حکمرانان توانمند و مستعد را برای آینده کشور آماده کرد تا دیگر در دهههای پیش رو هیچ سازمان و ارگانی نیازمند تمدید خدمت مستمر مدیران و مسئولان سالخورده خود نباشد، و این عزیزان بتوانند برای بهرهبرداری مطلوب از ایام بازنشستگیشان به موقع راهی منزل شوند! از این رو با توجه به اهمیت و ضرورت جوانگرایی در دولت چهاردهم، امید است که شخص رئیس جمهور و کابینه آینده وی با اجرای سیاستها و برنامههای جوانگرایانه، زمینه را برای حضور فعال و مؤثر جوانان در عرصههای مدیریتی کشور فراهم کنند.