ای آینه تابناک حقیقت!ای مقصود دلهای عاشق! در این روزگار، دل به دریای بیکران انتظار تو بستهام. گویی زمینی تشنهام که چشم به باران رحمت تو دوخته است.
در عمق وجودم، زمزمه نام تو جاری است و قلبم در تپش برای ظهور تو میتپد.ای قبلهگاه امیدها، در این ظلمات شب، نور نگاه تو، تنها امید ماست.
گاهی اوقات روزهای سختی را به یاد میآورم که در سایه سار یاد تو آرام گرفتهام و از دریای محبت تو سیراب شدهام. نامت، همچون مرهمی بر زخمهای روحم مینشست و مرا به آرامشی ابدی فرا میخواند.
مولاجان! در این روزگار که غیبت تو بر ما سنگین است؛ امید دارم که لحظهای پنجره دیدار را بگشایی و برای لحظهای هر چند کوتاه ابرهای دوری و انتظار را کنار بزنی.ای وارث انبیاء،ای حجت خدا بر روی زمین، ما در این روزها به حقیقت مؤمنیم که خودتان فرمودید: اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأّْواءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَعْداء l؛ ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند.