صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۷۰۳۵۶

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳

امید یک ضرورتِ استراتژیک؟!، جایگاه مستحکم مقاومت در جامعه عراقی، لویاتان مدیترانه و ناترازی امنیتی؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۵ دی

امید یک ضرورتِ استراتژیک؟! 

 جعفر بلوری 
1- «ویکتور فرانکل»، روانپزشک و عصب‌شناس مشهور اتریشی و بنیانگذار «معنادرمانی» در کتاب معروف خود یعنی «در جست‌وجوی معنی» از دوستی صحبت می‌کند که، به دلیل دیدن یک خواب، امیدوار شده است و این امید، تحمل بدترین شرایط قابل تصور برای بشر را، برای او «ممکن» کرده است. او خواب دیده بود که یک ماه دیگر، آزاد خواهد شد. فرانکل می‌گوید؛ حال دوستش در آن سلول که - زندانی‌ها گاهی از گرسنگی، گوشت هم‌سلولیِ مُرده خود را می‌خوردند - آن‌قدر خوب بود که، آن یک تکه نان خشکی را که گاهی دو روز یک‌بار به زندانی‌ها می‌دادند را هم نمی‌خورد، و از سر همان حال خوش، آن را به دیگران می‌داد. با نیروی بیشتری - نسبت به دیگران - کار می‌کرد و این امید، روی نحوه صحبت کردن و چهره لاغرش هم تأثیر خارق‌العاده‌ای گذاشته بود. 
2- «امید»، یکی از واژه‌های نسبتا پُرتکرار در چند سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بود. علاوه‌بر تکرار این واژه، کلیت صحبت‌های ایشان نیز، «امیدآفرین» بود. وقتی ایشان می‌گویند، حزب‌الله زنده است، حماس زنده است، پیش‌بینی می‌کنم یک مجموعه شرافتمندانه و قوی در سوریه مثل حزب‌الله لبنان روی کار بیاید و... ضمن تحلیل تحولات و شرایط، در حال امیدآفرینی نیز هست. رهبر انقلاب حتی به توبیخ کسانی که «امید» این مردم را به اشکال مختلف هدف قرار می‌دهند پرداخت. بنابر این، امید نه فقط در شرایط خاص که همیشه مهم و حیاتی است. 
3- به طور قطع، یکی از دلایل اصلی و مهم سقوط فوری دمشق، پای کار نبودن ارتش این کشور بود و یکی از دلایل اصلیِ پایه کار نبودن ارتش این کشور نیز «ناامیدی» فرماندهان و سربازان سوری بود. وقتی «امید» نباشد، کشوری که بیش از 40 سال است، یکی از محورهای اصلی مقاومت بوده، 11 روزه سقوط می‌کند. حتما مشکلات اقتصادی، تحریم‌های وحشیانه غرب، عدم انجام یک‌سری اصلاحات سیاسی و...در سقوط دمشق مؤثر بوده‌اند اما ما فکر می‌کنیم، مجموعه این عوامل در انتها، به «ناامیدی» ختم و همین ناامیدی نیز یک کشور و ملت را تبدیل به لقمه راحتی برای وحوش تکفیری و صهیونیستی می‌کند. ناامیدی، تیر خلاص است.
4- حتما درباره بحران بزرگ آمریکا در دهه 30 میلادی شنیده‌اید. آمریکا با یکی از بزرگ‌ترین رکودهای اقتصادی خود مواجه بود و خیلی زود بانک ملی این کشور اعلام ورشکستگی و تعطیلی کرد. به تبعِ آن و به دنبال سرازیر شدن موجی از مشکلات گوناگون اقتصادی و اجتماعی و... طبیعتا تمایل به چپ‌های مارکسیست نیز در جهان غرب افزایش یافت که خود این مسئله، برای غرب یک «خطر بزرگ» بود. خطر نازی‌ها و هیتلر، خطر فروپاشیِ جهانیِ لیبرالیسم و... نیز به این بحران‌ها اضافه شد.
دولت‌ها دست به کار شدند. آنها علاوه ‌بر استفاده از نخبه‌های عصر - به‌ویژه از نظریات جامعه‌شناس مشهور یعنی «تالکوت پارسونز»-روی رسانه‌ها، سلبریتی‌ها، هنرمندان و به طور کلی هر آن کسی که تاثیرگذار بود، سرمایه‌گذاری کردند. یکی از آن کارویژه‌ها که به این طیف سپرده شد، «امیدآفرینی» بود. در حالی که نخبگان مشغول یافتن و به‌کارگیری راه‌حل‌های خود بودند، در رسانه‌ها (از تلویزیون و روزنامه بگیر تا سلبریتی‌ها و...) مدام تولید شادی و امید می‌شد. چون بحران «همه‌گیر» بود، این امیدآفرینی‌ها خود به خود به «اتحاد» هم منجر می‌شد. سرانجام در اوایل دهه 70 میلادی، به لطف همین امیدآفرینی‌ها و نظریات علمی مثل «نظریه ساختی کارکردیِ» پارسونز و مرتون و...آمریکا و اروپا از این بحران عبور کردند. 
5-  140 روزی می‌شود که در کشور عزیزمان، مشکلاتی در حوزه‌های مختلف بروز کرده است. برخی از این مشکلات از قبل بوده‌اند و برخی هم نبوده اند - یا لااقل به این شدت نبوده‌اند - از آلودگی هوا بگیر تا رهاشدگی که در بازار ارز و غیر ارز، حس می‌شود. اینکه چرا این مشکلات تشدید شده‌اند، را می‌شود جداگانه بررسی کرد. از انتصاب‌های غلط تا انتخاب‌های اشتباه می‌توانند در بروز چنین شرایطی دخیل باشند. ما در این یادداشت فعلا با این «دلایل» کاری نداریم، چرا که موضوع این یادداشت، «امید» و اهمیت آن است. فقط در حد چند خط به یکی از این دلایل مهم اشاره کرده و می‌گذریم... با پیشرفت علوم مدیریتی، رفته‌رفته بهره‌برداری از نه فقط فرصت‌ها که، «تهدیدها» نیز مطرح و برخی حتی در آن تخصص پیدا کردند. به‌عنوان مثال، سردار شهید سلیمانی، جایی و در جمع رزمندگان می‌گوید فرصت‌هایی که در دلِ تهدیدهاست، در دلِ فرصت‌ها نیست. به شرطی که نترسیم و نترسانیم (نقل به مضمون). شاید استفاده از فرصت، هنر زیادی نخواهد اما قطعا، این هنر بزرگ یک مدیر است که بتواند، از دل تهدیدها، فرصت بسازد. کاری که سردار دل‌ها، در آن تخصص ویژه‌ای داشت. داعش یک تهدید بود اما سردار سلیمانی از دل آن، هم برای ایران عزیز عزت و محبوبیت ساخت، هم از آن نیروهای بسیج و نیروهای مردمی را در کشورهای منطقه سازماندهی کرد. اصولا کار مدیر، مدیریت بحران است. آن که مرتب در تریبون‌های رسمی اعلام کند، نمی‌توانیم که مدیر نیست!
6- ما فکر می‌کنیم، در کنار مدیران و مسئولین کشور، «رسانه» نقش ویژه‌ای در تولید امید یا برعکس، پمپاژ ناامیدی دارد. تولید امید به معنای «چشم‌پوشیِ رسانه از معضلات و واقعیات تلخ» نیست. معنای «لزوم بررسی واقعیت‌ها» نیز، برداشتن ذره‌بین با هدف پیدا کردن یک لکه سیاه نیست. همین که رسانه‌ها صرفا روی اخبار سیاه تمرکز کنند تا اخبار مثبت دیده نشود یعنی، پمپاژ ناامیدی. کافی است به ماه‌های اخیر و اخبار و تحلیل‌هایی که طی این مدت از سوی طیف خاصی از رسانه‌ها منتشر شده است نگاه کنید! 
7- امید، نیرویی فراتر از چالش‌هاست. امید، صرفا یک احساس فردی نیست؛ سرمایه‌ای اجتماعی و ابزاری کاربردی برای پیشبرد امور به‌ویژه در شرایط سخت است. چه در داستان دوست ویکتور فرانکل، چه در تجربه کشورهای غربی در عبور از بحران‌های بزرگ اقتصادی و چه در تحلیل شرایط ایران، یک نکته به‌وضوح دیده می‌شود: امید، مرزی است میان ماندن و از پا افتادن است! کشور، رسانه یا مسئولی که امید را در مردمش حفظ کند، در سخت‌ترین شرایط می‌تواند راهی برای عبور از سخت‌ترین مشکلات پیدا کند. امید، نه‌تنها به مردم، بلکه به مدیران، نخبگان و رسانه‌ها نیز نیرو می‌بخشد. امیدآفرینی یک «وظیفه اخلاقی» و «ضرورت استراتژیک» است. بله! مشکلات واقعی هستند اما مواجهه با آنها بدون امید، ممکن نیست. پس وظیفه همه ما، از مسئولان گرفته تا رسانه‌ها و مردم، زنده نگه داشتن این چراغ است و این، رمز پایداری است. به قول رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن روحیه امید در جامعه، راهی است برای مقابله با تمامی چالش‌ها و بحران‌ها» یا «بعضی‌ها خیال می‌کنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعف‌ها است، خودفریبی است؛ نه، ضعف‌ها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعف‌ها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیه‌ شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛ ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.» 

 عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۵ دی

جایگاه مستحکم مقاومت در جامعه عراقی

رسول سنائی‌راد 

کشور عراق با برخورداری از مرز مشترک طولانی و همچنین اشتراکات و مشابهت‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی با سوریه، به نظر می‌رسد از تحولات سوریه تأثیرپذیری بالایی دارد. از این رو، در دوران جنگ نیابتی داعش، دو کشور به عنوان هسته اصلی و مرکز اجرای این جنگ کثیف و خطرناک امریکایی-صهیونیستی در نظر گرفته شده بودند. 
البته در آن دوران حضور ائتلاف امریکایی-اروپایی هم به بهانه مبارزه با داعش در عراق و سوریه پیش‌بینی شده بود که وجود پایگاه‌های امریکایی در خاک عراق و سوریه، یادگار آن دوران سیاه به حساب می‌آید. جالب اینکه با وجود این پایگاه هنوز هسته‌های عملیاتی داعش نیز در این مناطق حضور داشته و فعال هستند. 
به دنبال فروپاشی دولت بشار اسد با حمله مسلحین ائتلافی با جولانی که موجب اشغال بخش‌های زیادی از خاک سوریه به دست رژیم صهیونیستی و همچنین انهدام و نابودی دارایی‌های راهبردی آن شد، صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها فشار سنگینی را به دولت عراق برای انحلال حشدالشعبی و گروه‌های مقاومت مردمی عراق وارد کردند تا به تصور خود، همزمان با بستن جبهه سوریه علیه رژیم صهیونیستی، خیال خود را از دفاع مقاومت عراقی از مظلومان غزه و آرمان آزادی فلسطین در این کشور هم راحت کنند، چرا که آنان به درستی از نقش نیرو‌های مردمی در مقابله با داعش و شکست آن در سوریه و عراق آگاه بوده و عدم حضور این نیرو‌ها را در فروپاشی سریع دولت بشار اسد در حمله ائتلاف مسلحین با محوریت تحریرالشام و هدایت محمد جولانی بسیار موثر می‌دانستند. 
از این رو، به بهانه‌های واهی و با استفاده از فضای هراس پدید آمده از تحولات سوریه که حمله همزمان ارتش رژیم صهیونیستی به اراضی این کشور در منطقه جولان به آن ابعاد روانی سنگینی هم می‌داد، با تهدید عراق، ضرورت انحلال گروه‌های مقاومت مردمی و حشدالشعبی را به عنوان شرط خودداری از حمله به عراق مطرح می‌کردند. 
متأسفانه برخی از عناصر و چهره‌های سیاسی ضعیف النفس یا احتمالاً مزدور هم در این بین به ضرورت چنین اتفاقی برای کنار نگه داشتن عراق از این بحران، با این خط امریکایی-صهیونی همراه شده و اجرای آن را به دولت عراق توصیه و سخن از ضرورت آن برای حفظ امنیت عراق و اجتناب از جنگ در این شرایط شکننده به میان می‌آوردند. 
به طور همزمان، همین خط القایی و فشار متوجه مرجعیت در عراق نیز شده بود و وقیحانه فتوای انحلال گروه‌های مقاومت و حشدالشعبی را از آیت‌الله سیستانی هم مطالبه می‌کردند، چرا که یکی از عوامل و زمینه‌های شکل‌گیری حشدالشعبی در عراق و دوران جولان داعشی‌ها، فتوای جهاد مرجعیت بود که انگیزه اصلی نیرو‌های مردمی برای پیوستن به حشدالشعبی به حساب می‌آمد. 
بدیهی است در صورت موفقیت این خط فشار که از بیرون هدایت و در داخل حمایت می‌شد، زمینه انحلال حشدالشعبی فراهم می‌شد و این نیروی مردمی عراق سرنوشتی شبیه نیرو‌های دفاع وطنی سوریه پیدا می‌کرد، نیرویی که غیبت آن در میدان تحولات اخیر سوریه نه تنها مانعی بزرگ را از سر راه مسلحین برای اشغال دمشق و سرنگونی حکومت حذف می‌کرد، بلکه آسودگی خیال رژیم صهیونیستی برای جولان در سوریه در شرایط خلأ قدرت و نبود هسته‌های مقاومت مردمی را فراهم و به سرعت پیشروی صهیونیست‌ها در سرزمین سوریه کمک کرده بود. اما این طرح خطرناک در عراق به سرانجام نرسید و نه تنها مشاور پیشنهاد‌دهنده انحلال گروه‌های مقاومت به نخست‌وزیر مجبور به کناره‌گیری شد بلکه حضرت آیت‌الله سیستانی نیز چنین فتوایی صادر نکردند و طراحان بیرونی و حامیان داخلی آن، تیرشان به سنگ خورد. 
چنین پدیده‌ای نشان‌دهنده این واقعیت است که با وجود تشابه در برخی عوامل و زمینه‌ها بین سوریه و عراق، اما تفاوت‌هایی نیز وجود دارد که مانع تکرار یک طرح یا الگو در این کشور‌ها و تبدیل یک پدیده به سلسله‌ای از پدیده‌ها و شکل‌گیری روندی دلخواه امریکایی‌ها یا صهیونیست‌ها بشود. 
از این رو سرمستی و توهم امریکایی-صهیونیستی برای عملیات زنجیره‌وار علیه سایر کشور‌ها و اضلاع مقاومت با الهام‌گیری از مدل پیاده شده در سوریه، در صحنه عمل و واقعیت حبابی بیش نبوده و کارایی و کاربردی جز دلخوشی کودکانه نخواهد داشت. 
برعکس، جنایت‌های صورت گرفته علیه مردم و کشور سوریه موجب شکل‌گیری کینه و خشمی مقدس علیه امریکا و رژیم صهیونیستی خواهد شد که، چون بومرنگی حرفه‌ای به سمت خود جنایتکاران برگشت خواهد کرد و به مدلی برای عبرت‌آموزی خودشان تبدیل خواهد شد.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۵ دی

لویاتان مدیترانه و ناترازی امنیتی

روح‌ا... احمدزاده کرمانی

سخنان مهم اخیر رهبر انقلاب که حاوی نکات کلیدی در‌خصوص مسائل منطقه و به‌ویژه سوریه بود، می‌تواند مبنای طراحی‌های راهبردی دستگاه‌های سیاست خارجی و امنیتی - نظامی کشور‌های منطقه باشد. محور مهم مورد تصریح در بیانات ایشان آن بود که «ما اگر یک‌روزی بخواهیم اقدام کنیم، احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم».

این عبارت، یعنی اولا توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران مستقل از هر متغیری است و ثانیا اعتماد‌به‌نفس ملی و توان داخلی می‌تواند زمینه‌های ثبات منطقه‌ای را فراهم سازد؛ کما این‌که در کودتای ۲۰۱۶ ترکیه که بیم سقوط دولت اردوغان می‌رفت، ایران به‌خواست دولت ترکیه، توان خود را در خنثی‌سازی کودتا به‌کار گرفت یا در پی یورش نظامی داعش در ۲۰۱۴، بنا به خواست دولت سوریه و عراق، ایران در سرکوب جریان‌های سلفی و بنیادگرایی، توان خود را نشان داد. محور واجد اهمیت دیگر در بیانات رهبری که برای بار دوم مورد تاکید مجدد قرار گرفت پیش‌بینی سربرآوردن یک مجموعه قوی از جوانان غیور سوری بود و این‌که فردای منطقه به‌لطف الهی بهتر از امروز خواهد بود. جامعه‌شناسی سیاسی سوریه و نگاهی گذرا به تاریخ آن نشان می‌دهد که از دوره امپراتوری عثمانی (۱۵۱۶ م) تا پایان قیمومیت فرانسویان بر سوریه (۱۹۴۶)، ملت سوریه هیچ‌گاه تسلط بیگانگان و نیروی اجنبی را برنتابیده‌اند و همواره جریانات استقلال‌طلب اجتماعی در دوره‌های مختلف تاریخی برعلیه استعمارگران سر برون آورده‌اند؛ به‌ویژه این‌که از دیرباز سوریه در سرزمین شامات قدیم (اردن، لبنان و فلسطین) نقش سیادت و راهبری فکری و فرهنگی - تمدنی داشته است. نکته مهم دیگر مستفاد از بیانات رهبر انقلاب، کشیدن خط بطلان بر تئوری «نیرو‌های نیابتی» بود که طی چند سال اخیر در‌قالب پروپاگاندای ضد جبهه مقاومت، مدام توسط رسانه‌های اسرائیلی - آمریکایی تبلیغ می‌شد و تصریح کردند «جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد» و جوانان یمن، فلسطین و لبنان برپایه ایمان و عقیده با نظام سلطه غرب و آمریکا و با عاملیت رژیم‌صهیونیستی در جنگ هستند. در این سخنان معنای کلیدی و محوری آن است که مقاومت مبدل به یک گفتمان و آرمان فراگیر اجتماعی شده است که به‌زودی لویاتان (اژد‌های هفت‌سر جهنمی) دریای مدیترانه یعنی رژیم جعلی را سرنگون خواهد کرد و کشور‌های منطقه باید بدانند که وادادگی آنها در قالب پیمان ابراهیم نه‌تن‌ها برای‌شان امنیت‌افزا نیست که ناترازی امنیتی را در منطقه تشدید خواهد کرد. آنچنان که رهبر تاکید کردند برنامه آمریکا برای تسلط بر ملت‌ها و کشورها، ایجاد استبداد یا هرج و مرج و اغتشاش است؛ تاریخ شاهد قدرتمندی بر این مدعاست. گو این‌که استبداد و آنارشیسم دو روی یک سکه‌اند تا نظام هژمونیک آمریکا و غرب بتوانند منابع ملت‌ها را به تاراج برند. کشور‌های عربی منطقه، چون عربستان، کویت، امارات و قطر که اینک ذخایر ارزی‌شان به بیش از چهار تریلیون دلار رسیده، باید بیمناک رژیم آمریکا باشند که با بدهی ۳۶ تریلیون دلاری در معرض فروپاشی قرار گرفته است و از اسلاف خود عبرت گیرند. کسانی، چون قذافی، صدام‌حسین، پهلوی، بن‌علی، علی عبدا... صالح، در خلوت با آمریکا و اروپا نرد عشق باختند، اما امروز کشورهای‌شان سرزمین سوخته است.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۵ دی

گره کور معادلات سوریه

سید محمد حسینی

 حدود ۱۵ روز از سقوط دمشق می گذرد و در این مدت، بازیگرهای بین المللی به شکل های مختلف در میدان این سرزمین مهم و تاریخی نقش آفرینی کرده اند.
برخی کشورها در این عرصه نقش های مهم تری ایفا می کنند و برخی نیز ترجیح داده اند به این عرصه ورود نکنند.
اگرچه اکنون در حوزه سیاسی و میدانی سوریه عدم قطعیت ها بسیار است و عدم قطعیت ها؛ در بطن خود مملو از تهدید و فرصت است اما در همین صحنه می توان «عناصر معینی» را دیده بانی کرد.
عناصر معین در شامات کدامند؟
۱-ترکیه؛ امریکا؛ اسرائیل؛ عربستان صحنه گردانان اصلی منطقه شامات هستند.
۲- لبنان، اردن، تشکیلات خودگردان و دولت جدید سوریه نیز بندواگن‌های چهار قدرت فوق هستند.
۳- پروژه اسرائیل « کرانیزه سازی» محیط پیرامونی اش است. ساختار امنیتی غزه اکنون مانند کرانه باختری شده و حماس هم با محمود عباس توافق کرده پس از آتش بس ؛ اداره غزه در اختیار تشکیلات خودگردان قرار گیرد. اقدامات رژیم در سوریه و اشغال کامل جولان و نابودی زیرساخت های نظامی سوریه نیز کرانیزه سازی سوریه است. محاصره حزب الله در لبنان توسط ارتش لبنان و نیروهای سازمان ملل نیز در همین راستاست.
۴- سوریه برای ترکیه ارزش استراتژیک حیاتی دارد و با چنگ و دندان نفوذ خود در سوریه را حفظ خواهد کرد.
۵- امریکا، ترکیه، اسرائیل، عربستان، اردن، لبنان و عراق به شدت مخالف بی ثباتی در سوریه هستند و به ثبات در داخل سوریه کمک می‌کنند تا در پرتو سوریه مهار و تضعیف شده منافع خود را تامین کنند.
۶- اگرچه مدعیان قدرت در سوریه با یکدیگر اختلافات عمیقی دارند اما تاکنون علامتی که نشان از تنازع جدی قدرت در سوریه باشد؛ یافت نشده است.
۷- الجولانی تاکنون مواضع نسبتا عقلایی داشته است. تحریر الشام  به دنبال ثبات و آرامش در سوریه است.
۸- امریکا و ترکیه مانع از تقابل کردهای سوریه با تحریرالشام شده اند.
۹-تحریرالشام ایران و حزب الله را دشمن اصلی خود می داند و اسرائیل را دشمن فرعی. با این وجود در اظهار نظر پیرامون ایران و حزب الله تحفظ دارند.
۱۰- بر خلاف پیش بینی‌ها تاکنون عوامل ثبات زا در سوریه نسبت به عوامل بی ثبات کننده برتری داشته است.

روزنامه شرق

خاورمیانه در فرایند تغییرات سریع

سید‌حسین موسوی

خاورمیانه همچنان شگفتی‌ساز است،. سرعت تحولات در منطقه خاورمیانه و احتمالا شمال آفریقا به گونه‌ای است که پیش‌بینی آینده این بخش از جهان را دشوار می‌کند. فروریزش حکومت بشار اسد در 11 روز امری نیست که بتوان به‌سادگی از آن عبور کرد. هیئت آزادی شام اکنون بر بخش بزرگی از خاک سوریه و به‌ویژه پایتخت این کشور مسلط شده است.

ترکیه نیز در حال بازاریابی برای این گروه سابقاً تروریست در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای ‌است. رفت‌و‌آمدهای دیپلماتیک کشورهای اروپایی و نیز آمریکا برای ملاقات با رهبر این گروه، احمد الشرع، فزونی گرفته است. سفارتخانه‌های کشورهای عربی یکی پس از دیگری در حال بازگشایی در سوریه است و گویا پرونده گذشته تیره‌و‌تار این گروه و دیگر گروه‌های هم‌پیمان آنان به فراموشی سپرده شده است، به طوری که حضور نیروهای چند‌ملیتی داعش در دمشق هم چندان برای غربی‌ها مهم به نظر نمی‌رسد. ظاهرا برداشت این است که ترکیه توانسته است اعتماد غرب و کشورهای عرب را به حاکمان جدید سوریه جلب کند و وعده‌های رهبر این گروه برای ایجاد یک نظام جدید معتدل که شامل همه شهروندان سوری باشد، نیز در مخالفان لائیک بشار اسد امید ایجاد کرده است.

البته کردهای سوریه با وجود پیام‌های مثبتی که از حاکمیت جدید برای پیوستن به دولت فراگیر از سوی احمد الشرع دریافت می‌کنند، اما همچنان درباره اقدامات ترکیه بیمناک هستند. ترکیه قصد دارد با لشکرکشی و نیز استفاده از هم‌پیمانان سوری خود منطقه امنی در مرزهای خود با سوریه ایجاد کند، تا از این طریق بتواند میان نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) و جریان‌های کردی مخالف ترکیه (P.K.K) منطقه حائل ایجاد کند. اسلام‌گرایان سلفی و تکفیری که اکنون راه و رسم اخوان‌المسلمین را در پیش گرفته‌اند، قصد دارند به‌سرعت با تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات احتمالا از میان دو گزینه پارلمانی و ریاستی برای به کرسی نشاندن احمد الشرع، شیوه پارلمانی را برگزینند تا کنترل اوضاع از دست‌شان خارج نشود. درصورتی‌که اوضاع به‌خوبی پیش برود، روند بازسازی سوریه و البته با محوریت ترکیه و سرمایه‌گذاری کشورهای اروپایی و عربی آغاز خواهد شد و با تعریف نهادهای جدید، روابط سوریه با جهان خارج و محیط پیرامون و کشورهای عربی شکل جدیدی به خود خواهد گرفت. اما به نظر نمی‌رسد اوضاع آن‌چنان که ترسیم می‌شود، آرام پیش برود. نبرد استراتژیک و بزرگی در راه است، به نحوی که تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از این دست تحولات پیامدهای جهانی دارد، تمامیت‌خواهی ترکیه در سوریه امری نیست که از سوی جهان عرب به‌سادگی مورد پذیرش قرار گیرد. کشورهای عربی به رهبری عربستان خواهان تداوم فرایند دولت‌سازی در سوریه زیر نظر سازمان ملل متحد و براساس قطع‌نامه 2245 هستند که براساس‌آن نظارت بر تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات زیر نظر هیئتی از سازمان ملل باشد.

درحال‌حاضر هیئت تحریرالشام که اکنون قدرت را در دست دارد، این اختیارات را به‌سادگی واگذار نخواهد کرد. آنان قاعدتا خواستار به دست آوردن اکثریت پارلمانی و کنترل دولت آینده هستند و معلوم نیست که در صورت برگزاری انتخابات زیر نظر سازمان ملل متحد آنان بتوانند از اکثریت لازم یا کنترل آتی بر دولت برخوردار شوند؛ به‌ویژه آنکه بسیاری از کشورهای عربی هنوز درباره نیت این گروه‌های تغییر حال یافته نگران‌اند. به نظر می‌رسد کشورهای حاشیه خلیج فارس که عمدتا راه توسعه را در پیش گرفته‌اند، از روی کار آمدن یک دولت اسلام‌گرا در جهان عرب حتی با ماهیت اخوانی بیمناک هستند. خبرهایی هم در دست است که آمریکا و اروپا نیز برای برگزاری انتخابات آزاد اصرار دارند، البته گفته شده است که ترکیه در قبال موافقت با روند مزبور خواستار حمایت‌نکردن آمریکا از کردها شده است. مسئله حضور داعش در خاک سوریه حتی اگر در زندان تحت نظارت آمریکا و کردها باشند، نیز مانند بمب ساعتی است که احتمال انفجار آن در هر لحظه وجود دارد. مظلوم عبدی، فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد)، می‌گوید فعالیت‌های داعش به‌شدت افزایش یافته و خطر احیای مجدد آن دو برابر شده است

او می‌افزاید آشفتگی پس از سقوط اسد راه را برای بازگشت داعش هموار کرده است. به نظر می‌رسد کردها در‌حالی‌که زندان‌بانان داعش هستند، در کنار دادن هشدار عنوان می‌کنند که در صورت حمله ترکیه به مناطق کردنشین سوریه، آنان نیز ناگزیر خواهند شد درهای زندان‌ها را بگشایند، چون نمی‌توانند هم‌زمان در دو جبهه درگیر شوند. باید افزود که حمله ترکیه و نیروهای نیابتی این کشور در سوریه به شهرهای کردنشین نظیر کوبانی بسیار محتمل است و با وجود هشدارهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به ترکیه نظیر آلمان دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد. در چنین سناریویی با اطمینان می‌توان گفت داعش بار دیگر آشوب را به منطقه باز‌خواهد گرداند.

احتمالا اقدام داعش در چنین شرایطی حمله به استان‌های سنی‌نشین عراق یا مداخله در سوریه خواهد بود. تصرف بخش‌های سنی‌نشین عراق بخشی از اهداف منطقه‌ای ترکیه است که به‌عنوان یک احتمال جدی نباید آن را نادیده گرفت. سرلشکر یائیر جولان که پیش‌از‌این جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل و از مخالفان نتانیاهوست، می‌گوید: اسرائیل نگران هجوم ترکیه به کردهای سوریه است. و این کشور باید کنترل اوضاع را به دست گیرد و از کردها حمایت کند، زیرا وجود یک منطقه امن کردی به معنای امنیت بیشتر برای اسرائیل است.

رژیم اسرائیل نیز از بازیگران فعلی صحنه سوریه است که پس از نابودی تقریبا کامل توان ارتش سوریه، مناطق مهم و استراتژیکی را از کشور سوریه اشغال کرده است. جبل الشیخ از مشهورترین کوه‌های سرزمین شام که میان سوریه و لبنان قرار دارد و بر اسرائیل مشرف است، درعین‌حال از اردن هم مشاهده می‌شود. این کوهستان در جنگ ژوئن 1967 به دست اسرائیل اشغال شد و سپس طی توافقی پس از درگیری سوریه و اسرائیل در ماه می‌1974 دوباره به سوریه برگشت. تسلط اخیر اسرائیل بر این بلندی‌ها که دمشق را در تیررس دارد، این توافق را بی‌اعتبار کرده است و گزارش‌ها حاکی از آن است که اسرائیل قصد بازپس‌دادن جبل الشیخ را ندارد. سیطره بر این کوهستان افزون بر موقعیت نظامی استراتژیک به‌عنوان یک قله سرکوبگری و به معنی سیطره و کنترل آب‌های سطحی و زیرزمینی کل منطقه سوریه و لبنان است.

به نظر می‌رسد افزون بر موارد فوق که آینده سوریه را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد، بازی بزرگ‌تری در مقیاس بین‌المللی و منطقه‌ای نیز در جریان باشد؛ از‌جمله هدف‌هایی که در ارتباط میان اسرائیل و ترکیه از مداخلات منطقه‌ای گسترده وجود دارد، متکی بر رقابت پنهانی بر سر تبدیل‌شدن به قطب ارتباطی میان قاره آسیا، اروپا و آفریقاست؛ زیرا از یک سو گذرراه‌های ژئواکونومیک که شرق آسیا را به اروپای غربی و آفریقا متصل می‌کند، در‌عین‌حال مسیرهای خاصی را در نظر دارد که عمدتا از غرب آسیا عبور می‌کند و جاده توسعه عراق از طریق بصره را به مرسین ترکیه متصل کند، در صورت تحقق این موضوع ترکیه به قطب (Hub) شرق و غرب تبدیل خواهد شد.

جاده توسعه که در 2023 راه‌اندازی شد، در 2028 میلادی به بهره‌برداری می‌رسد، احداث این جاده و نیز خط آهن به موازات آن در یک توافق همکاری چهارجانبه میان عراق، ترکیه، قطر و امارات در بغداد و با حضور رئیس‌جمهور ترکیه امضا شده است و در‌واقع گذرراه رقیبی برای کریدور هند-اسرائیل است که از طریق امارات، عربستان و اردن به بندر حیفا در اسرائیل متصل می‌شود. این گذرراه نیز به اقتصاد جزیره‌ای اسرائیل حیات جدیدی می‌بخشد و کمبود سرزمین اسرائیل از طریق توافق ابراهیم و حاکمیت بر شرق دریای مدیترانه را بر عمق راهبردی آن تبدیل می‌کند. آنچه برای ترکیه و اسرائیل اهمیت راهبردی دارد، آن است که بر کل پروژه تسلط صفر تا صد داشته باشند تا بتوانند در سراسر مسیر، امنیت خطوط انرژی و ترانزیتی را از طریق هم‌پیمانان خود حفظ کنند و احیانا اختلالی از سوی محور مقاومت، کردها یا دیگر رقبا نظیر روسیه و اسرائیل ایجاد نشود. بخش دیگری از این بازی بزرگ استراتژیک به مدیترانه شرقی مربوط می‌شود. شرق مدیترانه به دلیل اکتشافات نفتی و گازی دهه اخیر رقابت سنگینی را میان کشورهای این حوزه به‌ویژه با گسترش حفاری‌ها در اطراف جزیره قبرس میان ترکیه، اسرائیل، لبنان و یونان ایجاد کرده است.

کنترل بر این منابع انرژی در کنار لوله گازی قطر-ترکیه در آینده از اهمیت استراتژیک برخوردار خواهد بود. مجمع گاز شرق مدیترانه که در ژانویه 2019 تشکیل شد و در 2020 میلادی رسمیت یافت، هفت عضو دارد و دبیر‌خانه آن در قاهره است. اسرائیل، اردن، مصر، قبرس، یونان، فلسطین و ایتالیا عضو این مجمع هستند و آمریکا و اتحادیه اروپا اعضای ناظر محسوب می‌شوند که تلاش کرده‌اند ترکیه و سوریه را از این مجمع دور کنند، ولی با خروج روسیه از سوریه و تغییر حاکمیت سوریه این امر به سود ترکیه شده و اکنون ترکیه دست بازی در شرق مدیترانه پیدا کرده است. شرق مدیترانه سرشار از منابع و ذخایر گازی است و ترکیه خود را قلب ترانزیت خطوط لوله نفت و گاز به جنوب و شرق اروپا می‌داند. اسرائیل تاکنون به دلیل مخالفت حزب‌الله در میدان‌های نفتی تمار و لویاتان نتوانسته بود با لبنان به توافق محکمی دست یابد، اما اکنون با تضعیف حزب‌الله ممکن است انجام حفاری‌ها در میدان‌های مشترک گازی لبنان و اسرائیل تسریع شود. لوله شرق مدیترانه که اسرائیل قصد احداث آن را دارد، در هنگام عبور از آب‌های قبرس با مشکل مواجه است، زیرا ترکیه قبرس را به رسمیت نمی‌شناسد. اکنون ترکیه با متحد جدید خود سوریه تلاش می‌کند دست بالا را در مدیترانه شرقی داشته باشد؛ امری که با مخالفت اسرائیل و متحدانش روبه‌رو خواهد بود.

به نظر می‌رسد همکاری‌های راهبردی آمریکا و اسرائیل در قبال کشورهای گازی مدیترانه، ذخایر بزرگ انرژی این منطقه را به یک رقابت شدید بین‌المللی تبدیل کند، که روسیه از یک سو و اتحاد ترکی-قطری-اروپایی از سوی دیگر رقیب آن خواهد بود.

برخی تحلیلگران از تمایل ترکیه برای ایجاد پایگاه‌های دریایی در سوریه خبر داده‌اند، همچنین گفته می‌شود ترکیه در تلاش است تا مرزهای دریایی سوریه را برای کنترل قبرس استفاده کند که انجام آن اسرائیل را با مخمصه‌های بزرگ‌تری مواجه خواهد کرد.

اگرچه به نظر نمی‌رسد رقابت‌هایی از این دست در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای به خصومت در سطح بازیگران اصلی منجر شود، اما امور در خاورمیانه لزوما به دلخواه و اراده قدرت‌های بزرگ و اقمار منطقه‌ای آنان پیش نمی‌رود و همواره عوامل شگفتی‌ساز و پیش‌بینی‌ناپذیر می‌تواند مسیر حوادث را تغییر دهد.

روزنامه خراسان

راه های بی نتیجه با تداوم فیلترینگ 

 سیدصادق غفوریان

فارغ از تمامی بحث ها، دیدگاه ها، جدل ها و موضوعاتی که پیرامون «فیلترینگ» در کشور مطرح است، باید اذعان کرد که نشست عصر سه شنبه(۴ دی) شورای عالی فضای مجازی با دستور جلسه درخصوص فیلترینگ، یک فرصت بزرگ، تاریخی و کم نظیر در جهت ترمیم و بهبود وضعیت سرمایه اجتماعی، امیدپراکنی و انگیزه بخشی به جامعه بود. جامعه ای که در سال های اخیر به دلایل گوناگون در معرض نارسایی های مداوم و فرسایشی وضعیت نامساعد اقتصادی، نوسانات ارز، دلار و بازار کالاهای اساسی کمی عبوس و خسته به نظر می آید.
اما متولیان و تصمیم سازان که به نظر شماری از آنان درک دقیقی از واقعیت ها و لایه های رو و زیرین جامعه ندارند، نتوانستند در این هنگامه کم نظیر و پیچ تاریخی که می توانست موجی از فرح و امیدبخشی را فراهم آورد، موفق خارج شوند. 
این فرصت نشناسی در شرایطی روز گذشته در تاریخ حکمرانی فضای مجازی و مدیریت فرهنگی کشور رقم خورد که ناکامی و بی اثر بودن سیاست مسدودسازی فضای مجازی در دو سال اخیر، امروز به واضح ترین شکل خود عیان گشته است. دلیل بر این ادعا تلفن های همراه اغلب من و شما و یا به عبارتی ۸۵ درصد کاربرانی است که انواع و اقسام فیلترشکن در آن ها جولان می دهد. فیلترشکن هایی که هم می دانیم و هم نمی دانیم با به کارگیری آن ها چه حجمی از آلودگی اخلاقی و سایبری را روانه زیست و زندگی هایمان کرده ایم.
اگر برای امر «حکمرانی مطلوب» در کارکرد فراگیر آن در هر موضوعی از فرهنگ، اقتصاد و اجتماع تا حوزه های مصداقی همچون «فضای مجازی» قائل به شاخص ها و ویژگی هایی هستیم، به نظر می رسد رفتار حکمرانی فضای مجازی در کشور ما با چالش های جدی مواجه است. 
شاخص های یک حکمرانی مطلوب چیست؟
مطالعات متعدد درخصوص شاخص های یک حکمرانی مطلوب، به اصولی همچون مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت پذیری، اجماع سازی، عدالت و انصاف، کارایی و اثربخشی و پاسخگویی اشاره دارد. بی شک مواجهه سهل انگارانه با هر یک از این شاخص ها نه تنها موضوع حکمرانی را به سر منزل مقصود نمی رساند، بلکه جامعه را نیز با چالش هایی روبه رو خواهد کرد. حال اگر  این شاخص ها را در مسئله و مصداق حکمرانی فضای مجازی در کشور خودمان ارزیابی، سنجش و پایش کنیم، آیا در بررسی نتایج آن روسپید خواهیم بود؟طبیعتا پاسخ این پرسش واضح و آشکار است؛ برای نمونه سیاست ها یا سیاست به کار گرفته شده در حکمرانی فضای مجازی که تا امروز بیشتر بر ایجاد محدودیت استوار بوده است، نمی تواند با شاخص های هشت گانه «حکمرانی مطلوب» که شرح آن ذکر شد، همخوان و هم راستا باشد.
سیاست قابل دفاع توسعه سکوهای داخلی
همان طور که یکی از اصول حکمرانی مطلوب، «عدالت و انصاف» است، ما خود نیز در مواجهه با نقد سیاست های فضای مجازی کشور، بر رعایت نقد منصفانه تاکید داریم و معتقدیم و معترفیم سیاست حمایت از توسعه پیام رسان ها و سکوهای اجتماعی داخلی اگرچه بعضا در شرایط اضطرار صورت گرفته اما نتیجه آن دارا بودن چند پیام رسان کاربردی است که بخشی از جامعه از آن بهره می برد.
ولی پرسش اساسی در این فرایند این است که چرا حکمران به موازات توسعه فضاهای داخلی، نتوانست با «اجماع سازی»، نگرش مثبت فراگیر و اعتمادساز نسبت به این فضا ایجاد کند؟ 
شاید ایجاد محدودیت و فیلترینگ و تعرفه چندبرابری ترافیک سکوها و اینترنت بین المللی که به نوعی حذف رقبای داخلی محسوب می شد، اولین و مهم ترین «اشتباه» در این عرصه بود. از سوی دیگر، عمل نکردن به وعده های مکرر درباره «موقتی بودن» سیاست فیلترینگ و بازگشت به وضعیت قبل در صورت پایان التهابات سال ۱۴۰۱، خود نوعی خودزنی در کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی بود. در همین اثنا بود که بخشی از جامعه به ویژه فعالان اقتصاد دیجیتال احساس کرد، حکمرانی فضای مجازی در کشور با ذائقه و نیازهای او همخوان نیست، بنابراین تصمیم گرفت، راه خود را در این فضا با «فیلترشکن»ها از خواست حکمران جدا کند. 
نتایج نظرسنجی شهریور ماه گذشته مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) درخصوص میزان استفاده ایرانیان از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی گویای همین واقعیت بود که «میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در خرداد ۱۴۰۱، زمانی که این پلتفرم هنوز مسدود نشده بود، ۷۱ درصد بود. پس از اعمال فیلترینگ، در دی‌ماه ۱۴۰۲، این رقم به ۴۶.۵ درصد کاهش یافت، اما در شهریور ۱۴۰۳ به ۵۰.۶ درصد افزایش یافت که نشان‌دهنده بی اثری فیلترینگ است.»  
بر مسیر نادرست اصرار نکنیم
تمامی انگاره ها درباره سیاست فیلترینگ هرچقدر درست هم باشد به دلیل بی اثر شدن آن، فرایند قانون مداری و ضابطه مند شدن فضای مجازی را به تاخیر و تعویق انداخته است. بی شک، هیچ عقل سلیم نیست که فعالیت بی ضابطه و بدون قاعده در فضای مجازی را بپسندد اما تداوم یک اشتباه، تمامی استعداد وظرفیت کنونی «حکمران فضای مجازی» را فقط و فقط به حواشی فیلترینگ معطوف کرده و او را در حد واندازه های یک «مامور فیلترینگ» و نه یک «راهبر» فروکاسته است. بی شک هنوز می توان با تصمیمات منطقی تر، ضمن اعتمادسازی و البته توسعه سکوهای داخلی، از مسیر نادرست فیلترینگ بازگشت. 
روزنامه رسالت

بوی کباب در مشام سیا!

محمدکاظم انبارلویی
۱- بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در شورای روابط خارجی این کشور گفته است :
الف- ایران کشور قطبی شده است دو گروه بزرگ در مقابل هم ایستاده‌اند.
ب- تغییر رژیم از داخل ایران صورت می‌گیرد.
ج- آمریکا ۲۰ سال گذشته افراد متمایل به براندازی را توانمند کرده است.
قطبیدگی یا قطبی شدن مردم ایران یکی از آرزوهای دیرینه سرویس‌های امنیتی سیا ، موساد و سرویس انگلیس در ایران است. آن‌ها روی قومیت‌ها، مذاهب، برخی گروه‌ها و احزاب سیاسی طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب سوارند. اما نظام دانایی کشور در حوزه و دانشگاه و بصیرت مثال‌زدنی مردم هنگام فتنه‌انگیزی سرویس‌های دشمن، آن‌ها را پیاده کرده است. دشمن در هر دوره جنگ شناختی با تلفات سنگین مجبور به عقب‌نشینی شد. 
رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان فرمودند:
- اصحاب شیطان دچار گزافه‌گویی و حرف مفت زدن شده‌اند.
- احمق‌ها بوی کباب شنیده‌اند.
- ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند زیر گام‌های خود لگدمال خواهد کرد.
۲- طراحان جنگ شناختی این روزها روی دوقطبی: دارا- ندار، بی‌حجاب - باحجاب، مذهبی - غیرمذهبی، مخالف فیلترینگ - موافق فیلترینگ و ... برخی مشکلات معیشتی متمرکز هستند هرچه زور می‌زنند نمی‌توانند شکافی ایجاد کنند تا در آن شیار و شکاف به زیست انگلی خود ادامه دهند.
دولت و ملت ایران متحد و یکپارچه است. قوای کشور در اوج وفاق و همبستگی با مردم هستند و چون کوه در برابر دسایس و شرارت دشمن ایستاده‌اند. مردم فهمیده‌اند قطبی‌زدایی متضمن پیشرفت کشور و حل مشکلات آن‌هاست.
رسانه ملی و رسانه‌های کشور با هوشمندی در این باره دیدگاه‌های مختلف را در برابر هم قرار می‌دهند. باب گفت‌وگو همیشه باز است تا جلوی دوقطبی‌های کاذب را بگیرند.
از دل گفت‌وگو، راه‌حل برای رفع مشکلات مردم بیرون می‌آورد.
۳- مردم ایران سه فتنه ۷۸، ۸۸، ۹۸ و ناآرامی‌های ۱۴۰۱ به بهانه حجاب را با هوشمندی پشت سر گذاشته‌اند. اکنون احساس می‌شود یک میدان جدید جنگ شناختی از سوی سرویس‌های دشمن در حال تدارک و تمهید است.
چندوجهی بودن این نبرد در حوزه رسانه، اقتصاد، فرهنگ و سیاست از ویژگی‌های مهم این مرحله از جنگ شناختی است. تمرکز دشمن روی نقطه‌ضعف‌ها و پنهان کردن پیشرفت‌ها و توفیقات نظام مشهود است.
راه‌حل ورود در این میدان، تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی برای تولید روزافزون قدرت ملی است.
صحت‌سنجی اخبار و گزارشات و تحلیل‌ها؛ شرط بصیرت و هوشمندی و بیداری در چنین صحنه‌ای است.
دشمن امنیت ملی را هدف قرار داده است و برای تضمین تاجگذاری ترامپ در کاخ سفید در غرب آسیا برنامه دارد.
اعتماد به نهادهای رسمی و اطلاعاتی کشور متضمن افزایش آگاهی و سواد رسانه‌ای است. این یک اصل است باید به آن اهتمام داشت.
۴- فهم رئیس‌جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان از فضای باروتی منطقه و فضای آلوده به جنگ شناختی دشمن در داخل، یک فهم درست و واقعی است. برافراشتن پرچم اتحاد ملی و وفاق ملی توسط وی در پاسخ به شرارت‌های همیشگی دشمن است. هرکس این فهم را تخطئه کند باید در خیرخواهی او تردید کرد.
موفقیت دولت موفقیت همه است این یک واقعیت است نباید برخی در این فهم به بیراهه روند. نقد به کارکرد و عملکرد دولت و دستگاه‌های دولتی نباید کژراهه تولید شکاف بین دولت و ملت را طی کند. این مسیر بن‌بست و منطبق بر توطئه‌های جدید دشمن است.
روزنامه وطن امروز
 
تمرکز موشک‌های یمن بر تل‌آویو
مهدی بختیاری
حملات مداوم و دقیق نیروهای مقاومت یمن به سرزمین‌های اشغالی -بویژه تل‌آویو - به یکی از دردسرهای بزرگ صهیونیست‌ها تبدیل شده است، خصوصا که فاصله زیاد یمن با سرزمین‌های اشغالی (بیش از 2 هزار کیلومتر)، این امکان را هم از اسرائیل می‌گیرد که هر وقت دلش خواست بتواند براحتی به آنجا حمله کند (برخلاف آن چیزی که در غزه، لبنان و سوریه دیدیم). 
انصارالله یمن به عنوان بخشی مهم از جبهه مقاومت، ۲۰ روز پس از شروع عملیات توفان الاقصی وارد میدان مقابله با رژیم صهیونیستی شد و طی این ۱۴ ماه نقشی اساسی در این مبارزه ایفا کرده است که مهم‌ترین آن در دریای سرخ بوده که حملات زیادی با هدف مختل کردن توان اقتصادی رژیم صهیونیستی انجام داده است. 
بندر ایلات به عنوان یکی از ۲ بندر مهم این رژیم (در کنار حیفا) در جنوبی‌ترین نقطه سرزمین‌های اشغالی در جوار دریای سرخ قرار دارد و بیشترین نقل‌وانتقالات اسرائیل از همین بندر انجام می‌شود و تمرکز یمنی‌ها بر این نقطه، یکی از اصلی‌ترین خطوط مواصلاتی و یکی از شریان‌های اصلی حیات اقتصادی رژیم را تقریباً قطع کرده است. هیچ کشتی اسرائیلی یا متعلق به متحدان آن (نظیر آمریکا و کشورهای اروپایی) از کمند آتش یمنی‌ها در این منطقه در امان نبوده و این موضوع اثر زیادی بر اقتصاد اسرائیل در حال جنگ گذاشته است. رژیم اشغالگر برای دور زدن بندر ایلات و انتقال این خط تجاری به بندر حیفا در شمال فلسطین اشغالی هم کار بسیار سختی دارد. طولانی‌تر شدن مسیر دریایی و انتقال از دریای سرخ به دریای مدیترانه کار آسانی نیست اما همین ایده هم با عملیات اخیر یمنی‌ها در تل‌آویو از سمت مدیترانه با چالش‌های بزرگی مواجه خواهد شد. مبارزه یمنی‌ها با اشغالگران قدس البته تنها محدود به این مساله نبود. در ماه‌های گذشته، ارسال پهپاد انتحاری به سمت تل‌آویو و اصابت آن به هدف، صفحه جدیدی از مبارزات یمنی‌ها را ورق زد و اسرائیل فهمید حالا با یک تهدید جدی، این بار از هوا و علیه نقاط بسیار حساس غصبی خود در روی زمین نیز مواجه است. این اقدام نشان داد یمنی‌ها نه فقط در دریای سرخ، بلکه در دریای مدیترانه نیز توان مختل کردن اقتصاد اسرائیل را دارند. 
در حالی که اسرائیل به دنبال پیدا کردن راهکاری برای متوقف کردن پهپادهای یمنی بود، انصارالله برگ برنده دیگری رو کرد: موشک‌های بالستیک هایپرسونیک «فلسطین 2». 
گروه‌های مقاومت یمنی طی چند روز گذشته چند حمله موفق موشکی به تل‌آویو داشتند و این عملیات‌ها آنقدر مهم بود که آمریکایی‌ها این بار به نیابت از فرزند نامشروع خود وارد عمل شدند و اقدام به بمباران سنگین صنعا، پایتخت یمن کردند؛ اقدامی که البته برای آنها بسیار پرهزینه هم بود و یکی از جنگنده‌های «اف ۱۸» ارتش تروریست آمریکا (تحت فرماندهی سنتکام) حین برگشت هدف قرار گرفت و ساقط شد. اینکه این هواپیما چطور مورد اصابت قرار گرفته، چندان روشن نیست. یمنی‌ها اعلام کردند آتش پدافند هوایی آنها این جنگنده را ساقط کرده و آمریکایی‌ها (شاید برای فرار از ننگ این شکست بزرگ) مدعی شدند پدافند هوایی خودشان به این جنگنده شلیک کرده است (در واقع بین بد و بدتر، بد را عنوان کردند). 
فارغ از این موضوع، حملات موشکی یمن به سرزمین‌های اشغالی از چند جهت قابل توجه است. اول اینکه این موشک‌ها در حالی به تل‌آویو اصابت می‌کنند که حملات به شکل شلیک انبوه (یکی از مهم‌ترین راهکارهای مقابله با پدافند هوایی) صورت نگرفته است و در مواردی تنها با یک تیر موشک انجام شده و همان موشک هم توانسته از پدافند چندلایه اسرائیل عبور کرده و به هدف اصابت کند. 
این در حالی است که رژیم صهیونیستی یکی از مدرن‌ترین و در عین حال گران‌ترین سامانه‌های موشکی پدافند هوایی در دنیا را در اختیار دارد. گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان مهم‌ترین سامانه‌هایی هستند که در سیستم پدافند هوایی اسرائیل هر کدام برای یک مامورت خاص تعریف شده‌اند و علاوه بر این، پس از عملیات «وعده صادق 2» که ایران در آن با 200 فروند موشک به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد و عمده این موشک‌ها نیز توانستند از کمند پدافند هوایی اسرائیل عبور کنند، صهیونیست‌ها اقدام به خرید سامانه موشکی جدید «تاد» از ایالات متحده کردند و تحویل سریع آن به رژیم نیز بازخوردهای زیادی در رسانه‌ها پیدا کرد. حالا موشک تنهای یمنی‌ها از همه این سامانه‌ها عبور می‌کند و این بزرگ‌ترین چالش ارتش صهیونیستی است و آنها بخوبی می‌دانند تداوم چنین وضعی، خصوصا اگر با حملات پرتعداد موشکی همراه شود، قطعاً آنها را دچار خسارات‌ فراوانی خواهد کرد که تبعات آن می‌تواند تا مدت‌ها دامنگیر صهیونیست‌ها باشد. 
این درحالی است که رژیم صهیونیستی سال 2022 حدود 23 میلیارد دلار هزینه ارتش خود کرده اما در مقابل، یمنی‌ها با هزینه بسیار پایین‌تر توانسته‌اند علاوه بر غلبه بر پدافند اسرائیل از سد پدافند ضدموشکی تاد آمریکا هم بگذرند. 
در حقیقت این عملیات‌ها که به صورت کم‌حجم اما مداوم، آن هم از فاصله بیش از 2 هزار کیلومتری انجام می‌شود، نشان‌ می‌دهد ساختار پدافند هوایی رژیم صهیونیستی با ضعف‌های جدی مواجه است و کمک گرفتن از کشورهای عضو ناتو،‌ هم‌پیمانان منطقه‌ای و حتی استقرار سامانه‌های آمریکایی هم نتوانسته به آنها کمکی کند.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات