صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۷۱۲۵۶

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۹ دی‌ماه ‍۱۴۰۳

آتش‌بس؛ طشت رسوایی غرب و صهیونیست‌ها در غزه، غزه، نماد تاب‌آوری و مقاومت مردمی، روایت یک پیروزی؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۲۹ دی

آتش‌بس؛ طشت رسوایی غرب و صهیونیست‌ها در غزه

حسن رشوند

ظاهرا مقامات رژیم صهیونیستی تمایل دارند هر 20 سال یک‌بار شکست تلخی را از مردم مقاوم غزه تجربه کنند. اتفاقی که با توافق آتش‌بس موقتی که قرار است از روز یکشنبه اجرائی شود‌، درست
20 سال پیش در اوت 2005  اتفاق افتاد. در سال 2005 صهیونیست‌ها طی عملیاتی به‌طور یکجانبه 21 شهرک اسرائیلی را در نوار غزه تخلیه کردند و شهرک‌نشینان صهیونیست و ارتش این رژیم از داخل غزه خارج شدند. این عملیات خروج یکجانبه در سال 2003 توسط «آریل شارون» نخست‌وزیر خون‌آشام صهیونیستی که در کارنامه نخست‌وزیری خود در جنایت و خونریزی دست کمی از نتانیاهو نخست‌وزیر فعلی این رژیم نداشت، پیشنهاد شد. این پیشنهاد در ژوئن 2004 توسط دولت پذیرفته شد و در فوریه 2005 توسط کنست یا همان پارلمان اسرائیل به عنوان «قانون اجرای برنامه خروج» تصویب شد. این عملیات در اوت 2005 اجرا شد و در سپتامبر همان سال به اتمام رسید. اکنون پس از 20 سال مجددا صهیونیست‌ها همان مسیری را طی می‌کنند که 20 سال پیش طی کردند. بی‌جهت نیست که کارشناسان صاحب‌نام منطقه‌ای از همان روزی که در مهر 2024 اسرائیل به نوار غزه حمله کرد‌، می‌گفتند «غزه باتلاقی است که اسرائیل به سختی از آن بیرون خواهد آمد». در 2005 شارون می‌خواست با کناره‌گیری از قدرت‌، افتخار خروج - بخوانید خروج ذلت‌بار - از غزه را به نام خود ثبت کند و اکنون نتانیاهو که گرفتار پرونده فساد و در آستانه سقوط است این افتخار را به دو رئیس‌جمهور آمریکا داده است و هر کدام از آنها به ‌دنبال آن هستند که آتش‌بس در غزه و خروج مفتضحانه از این باریکه همیشه مقاوم را به نام خود ثبت کنند.
در همین رابطه «جو بایدن» رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا که در آخرین روزهای ریاست جمهوری خود به سر می‌برد، همراه با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه و «کامالا هریس» معاون خود در کاخ سفید حاضر شد و در سخنانی دستیابی به توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس را اعلام کرد. بایدن که نگران است ترامپ آتش‌بس غزه را به نام خود سند بزند در اعلام خبر آتش‌بس گفت: «دلیل این توافق نه‌تنها فشار شدید بر حماس و تغییر معادلات منطقه‌ای پس از آتش‌بس در لبنان و تضعیف ایران است، بلکه نتیجه دیپلماسی سخت‌گیرانه و جدی آمریکاست.» رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا گفت: «دیپلماسی من هرگز در تلاش برای دستیابی به توافق متوقف نشد.» بایدن حداقل در این یک مورد درست می‌گوید چراکه تاکنون برای این آتش‌بس موقت‌، بیش از 20 نشست بین طرفین حماس و رژیم صهیونیستی با میانجیگری‌های قطر، مصر و آمریکا برگزار کرده است و هر بار هم شروط حماس برای آتش‌بس همان بوده که از روز اول بر آن پافشاری می‌کرده است و این اسرائیل بوده که از مواضع اولیه و سختگیرانه خود عدول کرده و تسلیم خواسته‌های مقاومت حماس شده است. در این سو، در رقابت بین دو رئیس‌جمهور برای ثبت توافق آتش‌بس به نام خود‌، ترامپ هیجان‌زده از انعقاد توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس، این متن را در رسانه‌های اجتماعی خود منتشر کرد: «این توافق آتش‌بس حماسی تنها می‌توانست در نتیجه پیروزی تاریخی ما در نوامبر اتفاق بیفتد..... با انجام این توافق، تیم امنیت ملی من، از طریق تلاش‌های «استیو ویتکاف»‌، فرستاده ویژه در خاورمیانه، به همکاری نزدیک با اسرائیل و متحدانمان ادامه خواهد داد..... ما حتی بدون حضور در کاخ سفید به موفقیت‌های زیادی دست یافته‌ایم. فقط تصور کنید که وقتی من به کاخ سفید برگردم و دولت من کاملاً تأیید شود، اتفاقات شگفت‌انگیزی رخ خواهد داد تا بتوانند پیروزی‌های بیشتری را برای ایالات متحده تضمین کنند.»
حالا میان این کشمکش ثبت افتخار آتش‌بس موقتی که مقامات آمریکایی تلاش دارند به نام خود ثبت کنند‌، مقامات رژیم صهیونیستی طی این یک سالی که با حمله به غزه به‌ دنبال آن بودند‌، چه آرزویی داشتند و امروز که تسلیم اراده مقاومت مردم غزه شده‌اند، به کجا رسیده‌اند. اگر به این گزاره‌های مقامات صهیونیست توجه شود می‌توان فهمید که اسرائیل آنچه در غزه پس از این یک سال جنایت به آن دست یافته‌، هیچ دستاوردی نداشته است.
- وزیر اقتصاد رژیم صهیونیستی 27 مهر 1402: اولویت اول ما نابودی حماس است. 
- سخنگوی ارتش صهیونیستی 26 آبان1402: نیروهای حماس را در جنوب غزه نابود می‌کنیم.
- نتانیاهو نخست‌وزیر 17 آذر 1402: حماس باقی نخواهد ماند‌، زیرا این رژیم آن را نابود خواهد کرد.
- گالانت وزیر دفاع 9 اردیبهشت 1403: حماس را نابود می‌کنیم.
- نتانیاهو نخست‌وزیر 21 خرداد 1403: تا زمانی که حماس نابود نشود آتش‌بس در غزه برقرار نخواهد شد.
- نتانیاهو نخست‌وزیر 30 آذر 1403: با اتمام جنگ قبل از نابودی حماس موافقت نخواهم کرد.
- نتانیاهو حتی در همین روزهای اخیر در 11 دی 1403 گفته بود: جنگ در غزه بدون نابود کردن حماس پایان نخواهد یافت.
خوشبین به آتش‌بس موقتی که قرار است از یکشنبه اجرائی شود نیستیم و احتمال نقض آن از سوی صهیونیست‌ها بسیار است اما آن چیزی که کاملا روشن است اینکه حماس که به گفته ارتش اسرائیل پیش از حمله به غزه تا 30 هزار نیروی سازماندهی شده در اختیار داشته و صهیونیست‌ها مدعی هستند توانسته‌اند نیمی از آنها را از بین ببرند، اکنون دارای ظرفیت بالایی است که نابودی آنها محال خواهد بود. این در حالی است که مقامات حاضر حماس پس از شهادت «یحیی سنوار» این مجاهد فی سبیل الله می‌گویند اکنون حماس از یک سازمان نیرویی 
120 هزار نفری آموزش دیده برخوردار است و این تعداد نیرو یعنی آینده‌ای تاریک برای صهیونیست‌ها در غزه و سرزمین‌های اشغالی.
امروز آنچه مقامات تل‌آویو را به پای میز مذاکره کشانده و بدون دریافت امتیاز‌، وادار به آتش‌بس هرچند موقت کرده نه شکست حماس‌، بلکه عوامل مهمی است که نتانیاهو را مجبور به زانو زدن در مقابل حماس و مقاومت مردم غزه کرده است. عواملی از قبیل؛ مقاومت مقتدرانه و استراتژی‌های دفاعی حماس در طول 15 ماه جنگ با وجود اینکه بیش از 70 درصد زیر ساخت‌های غزه نابود شده و مردم در تنگنای شدید از گرسنگی گرفته تا بهداشتی - درمانی قرار دارند، فشارهای بین‌المللی و ملاحظات منطقه‌ای و جهانی که راهپیمایی‌های بزرگ در پایتخت‌های کشورهای حامی اسرائیل نمونه بارز آن است‌، تغییر نگاه اکثریت جامعه صهیونیستی پس از شکست‌های متوالی که اعتراضات شهرهای صهیونیستی گواه بر این واقعیت است‌، بالا گرفتن ابعاد حقوقی و مسئولیت‌های بین‌المللی در قبال غزه که حکم دیوان دادگستری لاهه برای نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی موئدی بر آن است‌، افزایش پیامدهای روانی و اجتماعی داخلی به‌ویژه خودکشی در میان ارتش این رژیم‌، عدم دستیابی به اهداف و نتایج از پیش تعیین شده 
در حمله به غزه‌، ترس از پیامدهای پسا جنگ و نگرانی از ظهور حماس‌های بزرگ‌تر از حماس فعلی و گروه‌های جهادی‌، افزایش تاثیرات منفی جنگ بر اقتصاد شکننده رژیم تا آنجا که حداقل 3 بندر مهم این رژیم تعطیل یا نیمه تعطیل شده است و همچنین بروز اختلاف شدید بین اعضای حزب حامی نتانیاهو از عواملی است که این رژیم را وادار به تسلیم در مقابل مقاومت مردم غزه و پذیرش آتش‌بس آن‌هم با قبول همه شروط حماس کرده است. 
بنابراین‌، ممکن است ترامپ یا بایدن یا هر دولت میانجی در برقراری آتش‌بس موقت‌، این اقدام را موفقیتی برای خود بداند و برای بقا در قدرت یا به رخ کشاندن ظرفیت خود در تحولات منطقه‌ای این تلاش‌ها را فاکتور کند اما واقعیت این است که آتش‌بس در غزه چه موقت باشد یا دائم‌، طشت رسوایی برای صهیونیست‌ها و حامیان غربی آنها به‌ویژه آمریکا خواهد بود که نزدیک به 16 ماه صدها هزار تن بمب را در اختیار رژیم کودک‌کش صهیونیستی قرار دادند تا هیچ مکان امنی در غزه وجود نداشته باشد. اگر این جنگ تمام هم شود ننگ آن برای همیشه بر پیشانی مدعیان صلح و دولت‌های مسلمانی که با سکوت مرگبار خود کشتار کودکان غزه را تایید کردند‌، خواهد ماند و این جنایت صهیونیست‌ها و خیانت کشورهای حامی اسرائیل در تاریخ ماندگار خواهد شد.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۲۹ دی

غزه، نماد تاب‌آوری و مقاومت مردمی

سیدعبدالله متولیان

جهان امروز کمتر مردمی را به بصیرت، مقاومت و پایداری مردم غزه در خود سراغ دارد. مردم غزه در روزی که به پاس حماسه آفرینی مجاهدان حماس و جهاد اسلامی فلسطین «روز غزه» نامگذاری شده است پس از حدود ۴۷۰ روز مقاومت و ایستادگی در برابر نسل کشی و وحشیانه‌ترین جنایات رژیم تروریستی صهیونیستی جشن پیروزی گرفته‌اند. این اولین بار نیست که مردم نستوه و قهرمان غزه پوزه تروریست‌های صهیونیست را به خاک می‌مالند و طعم تلخ شکست را به آنها می‌چشانند. پیش از این (طی ۲۰ سال گذشته) نیز رژیم کودک کش و خونخوار صهیونسیتی چهار بار (در سال‌های ۲۰۰۸ به مدت ۲۲ روز، ۲۰۱۲ به مدت پنج روز، ۲۰۱۴ به مدت ۵۱ روز و ۲۰۲۱ به مدت ۱۱ روز) به شکل وحشیانه به غزه حمله کرده بود و هر بار بدون دستیابی به اهداف جنایتکارانه خود مفتضحانه مجبور به قبول شکست و عقب نشینی شده بود. 
آن چیزی که مقاومت و پیروزی حماس و جهاد اسلامی غزه را برجسته کرده و تلخی‌های صحنه نبرد را برای حماس و جهاد اسلامی قابل تحمل و شیرین کرده است بی‌شک همراهی ستودنی و کم نظیر (و بلکه بی‌نظیر) مردم غزه با مجاهدان است، تردیدی نیست که حماس و جهاد اسلامی بدون همراهی و همدلی مردم غزه نمی‌توانستند به این پیروزی بزرگ دست پیدا کنند. طی این جنگ طاقت فرسا ده‌ها هزار نفر از مردم مظلوم و بی‌پناه غزه (که اکثریت قریب به ۶۰ درصد آنها را کودکان، زنان و کهنسالان تشکیل می‌دادند) در برابر وجدان‌های به خواب رفته و چشمان ناظران بین‌المللی (که بزرگ‌ترین هنرشان همراهی به جلادان صهیونیست بود) در خون غلتیده و شربت شهادت نوشیدند. ده‌ها هزار خانه مردم، مدارس، زیرساخت‌ها، ساختمان‌های اداری و بیمارستان‌ها ویران شد. بیش از ۲ میلیون نفر ساکنان غزه هر روز با انواع مرگ (مرگ ناشی از بی‌آبی، بی‌غذایی، بی‌دارویی و مرگ ناشی از عوارض و آلودگی کشته‌های به جای مانده زیر آوارها) دست و پنجه نرم کرده و هر روز از نقطه‌ای به نقطه دیگر در سرزمین محدود غزه کوچ اجباری داده شدند، اما خم به ابرو نیاورده و هرگز اسیر جنگ روانی دشمن و امواج مسموم امپراتوری رسانه‌ای ائتلاف غربی عبری عربی نشده و دست از حمایت مجاهدان عزیز غزه برنداشتند. 
رژیم صهیونیستی در ۴۷۰ روز جنگ علیه غزه، ده‌ها هزار تن بمب‌های فوق سنگین (دو تا سه برابر جنگ جهانی) بر روی شهر ۳۶۰ کیلومتر مربعی غزه ریخته و بیش از ۷۰درصد این شهر غزه را به ویرانه تبدیل کرده است. جلادان صهیونیست در کنار سه هدف آشکار از پیش تعیین شده: «نابودی کامل حماس و جهاد اسلامی»، «آزاد کردن اسرای خود» و «کوچ دادن همه مردم غزه به خارج از غزه» و یک هدف پنهانی: «راه اندازی گذرگاه و کریدور آی‌مک از طریق تبدیل غزه به بزرگ‌ترین بندر بین‌المللی»، با اقدامات وحشیانه و طولانی کردن جنگ، تلاش می‌کرد تا مسیر فروپاشی از درون را با مقصر معرفی کردن حماس و تقابل و شوراندن مردم علیه مقاومت، تسهیل کنند، اما برخلاف انتظارات و برنامه‌های رژیم، مردم غزه تا سرحد جان پای مقاومت ایستاده و آرزو‌های رژیم را به کابوس مبدل ساختند. 
در همان روز‌های آغازین حمله صهیونیست‌ها به غزه، گفته بودیم که ورود رژیم صهیونسیتی به غزه یک انتحار و قبول شکست از پیش مشخص شده است. اینک رژیم صهیونیستی در شرایطی تن به شکست خفت بار داده که نه تنها به هیچکدام از اهداف آشکار و پنهان خود دست نیافته بلکه ده‌ها خسارت و آسیب تاکتیکی و راهبردی دیده و در نزد افکار عمومی جهانی بشدت منفور شده و به عبارت روشن تر، جنگ غزه برای صهیونیست‌ها شکست میدانی و انزوای جهانی را رقم زده و حماس و مردم مقاوم غزه را به پیروز سربلند جنگ ۴۷۰ روزه تبدیل کرده است. 
آن چیزی که شکست و ناکامی رژیم صهیونیستی در مصاف با مقاومت اسلامی فلسطین را بیش از پیش واضح و روشن می‌سازد، فرمایش راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در روز‌های اول عملیات طوفان‌الاقصی، شکست ترمیم‌ناپذیر رژیم نامشروع و اشغالگر در میدان مبارزه در برابر مقاومت اسلامی فلسطین را پیش‌بینی کرده بودند. علاوه بر دیدگاه و فرمایش مقام معظم رهبری، امروز سخن سپهبد بنی گانتس (عضو شورای عالی جنگ رژیم و وزیر دفاع پیشین اسرائیل) نیز لباس حقیقت پوشیده که گفته بود «جنگی طولانی در پیش خواهیم داشت که یا اسرائیل یا حماس پیروز این جنگ خواهند بود»، اینک پس از ۴۷۰ روز ثابت شد که فقط حماس پیروز این جنگ طولانی است و رژیم صهیونسیتی بازنده این جنگ در همه میدان‌ها (هم در جنگ نظامی، هم در جنگ تبلیغاتی و رسانه، هم در جنگ اطلاعاتی هم در جنگ روحیه، هم در جنگ افکار عمومی جهانی) است.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز شنبه ۲۹ دی

روایت یک پیروزی 

حجت‌الاسلام دکتر ایمانی‌پور 

حساب‌های رسانه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی درشبکه‌های اجتماعی، جمله گویاو مبرهنی را از معظم له درواکنش به پیروزی بزرگ مقاومت غزه بردشمن صهیونیستی منتشر کردند: «امروزدنیا فهمیدکه صبر مردم غزه و ایستادگی مقاومت فلسطینی، رژیم‌صهیونیستی راواداربه عقب‌نشینی کرده است. درکتاب‌هاخواهندنوشت که روزی، جماعتی صهیونیست، بافجیع‌ترین جنایات، هزاران زن وکودک راکشتند ودرآخرشکست خوردند.»

بخشی از این جمله حکیمانه، ناظر بر زمان حال و بخشی از آن، ناظر بر آینده است. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.

نخست این‌که در منظومه تبلیغاتی -رسانه‌ای غرب، میان «روایت اولیه ازجنگ غزه» و «نتیجه حاصل شده درجنگ» تعارضی جدی وجود دارد. اگر روایتگری رسانه‌های غربی را مبنای قضاوت خود در تحولات ۱۶ماهه خونین اخیر در نوار‌غزه قرار دهیم، اکنون باید شاهد نابودی حماس، اشغال کامل نوار غزه و آزادی همه اسرای صهیونیست (بدون انعقاد پیمان آتش‌بس) بودیم، اما اکنون شاهد انعقاد توافق‌نامه‌ای هستیم که اکثریت قریب به اتفاق مفاد آن، درمغایرت کامل با اهداف اعلامی تل‌آویو و حامیان غربی آن قرار دارد. آشفتگی و منازعه‌ای که امروز در بطن کابینه رژیم صهیونیستی بر سر پذیرش آتش‌بس غزه خلق شده، انعکاسی از شکست میدانی و بین‌المللی اشغالگران است.

نکته دوم، معطوف به چرایی تعارض تحلیل‌های اولیه و نتایج نهایی جنگ غزه است. بلاتردید چنین تعارضی صرفا برآمده از اشتباه در درک واقعیت‌ها توسط غرب، رژیم صهیونیستی و اضلاع تبلیغاتی و رسانه‌ای آن نبوده بلکه، منبعث از «روایتگری دروغین» از صحنه نبرد و فرامتن آن است. اخیرارهبرمعظم انقلاب تاکید فرمودند که دشمن، چگونه واقعیت رابه گونه‌ای مخدوش و دروغین روایت می‌کند و چگونه پیروزی جریان مقاومت را مترادف با شکست وشکست خود را مترادف با پیروزی جلوه می‌دهد. انعقاد پیمان آتش‌بس غزه، ترجمانی گویا از همین کارکرد تبلیغاتی است. دراین معادله، دشمن باورساختگی ازپیروزی نهایی و «توهم محو مقاومت در منطقه» را جایگزین «واقعیت شکست» می‌سازد.

نکته پایانی، معطوف به پیوند گذشته، حال و آینده در روایتگری از عملیات طوفان‌الاقصی و آتش‌بسی است که پس از۱۶ماه، به نماد عینی شکست و ناکامی رژیم کودک‌کش صهیونیستی مبدل شده و منظومه تبلیغاتی -رسانه‌ای غرب و صهیونیست‌ها را در‌هم شکسته است. اکنون زمان جایگزینی روایت واقعی از ماجرای فلسطین، ماهیت عملیات طوفان‌الاقصی، جنایات ۱۶ ماهه صهیونیست‌ها در غزه و لبنان و حمایت تمام عیار غرب از جرثومه اشغالگری و توحش است. شکرانه حداقلی این پیروزی بزرگ و تاریخی، روایتگری مستند از دلاورمردان و زنانی است که با دستانی خالی، اما با عزمی استوار و درسایه عنایت الهی، انهدام منظومه میدانی، عملیاتی، امنیتی و تبلیغاتی دشمن صهیونیستی وشبکه حامی آن رارقم زده وصفحات تاریخ را با خون پاک خود مزین کردند. مرحله دوم نبرد با دشمن صهیونیستی، ازاکنون درقالب جهاد تبیین آغاز می‌شود ومیدان جنگ امروز، دیگر محدود ومحصور در نوار غزه، لبنان و منطقه غرب آسیا نخواهد بود. جبهه مقاومت جهانی از امروز قدرتمندانه و مسئولانه درمسیر تبیین حقایق جنگ غزه به میدان خواهد آمد. ان‌شاءا... 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز شنبه ۲۹ دی

پایتخت عمق استراتژیک می‌خواهد

علیرضا تقوی نیا

تقریبا همه مسئولان و مردم متفق القولند که تهران مشکلاتی زیادی از جمله ترافیک سنگین، آلودگی هوا ، تامین آب شرب و … دارد.
اما آیا راه حل این مشکلات پاک کردن صورت مسئله و انتقال پایتخت سیاسی از این شهر است؟
یکی از مواردی که برای طرح تعیین موقعیت پایتخت سیاسی یک کشور باید در نظر گرفته شود، پیوست های امنیتی آن است.
به عبارت دیگر پایتخت یک کشور باید از لحاظ امنیتی به گونه ای باشد که کمترین تهدید داخلی و خارجی متوجه آن گردد.
برای مثال اکثر کشورها پایتخت خود را در نقطه ای قرار می دهند که از تهدیدات برون مرزی دور باشد یا توسط عوارض طبیعی مخافظت گردد.
برای مثال پایتخت ایران در قرن های گذشته به دلیل تهدیدات بارها تغییر کرد و از شهرهای نزدیک به مرز مانند تبریز و قزوین به اصفهان و شیراز و در نهایت تهران منتقل شد.
تهران از لحاظ استراتژیکی موقعیت مناسبی دارد که از مرزهای دارای مشکلات امنیتی کشور مانند شرق ، غرب و جنوب دور بوده و دسترسی به آن برای دشمن به لحاظ هوایی سخت و به لحاظ زمینی ناممکن است.
در واقع پایتخت ایران از جنبه عمق استراتژیکی در موقعیت بسیار مناسبی قرار داشته و تغییر آن اصلا به نفع کشور نیست.
از سوی دیگر استان های پیرامون تهران مانند سمنان ، مرکزی ، مازندران ، البرز و قم کمترین مشکلات سیاسی و امنیتی را دارند و یک حائل مناسب برای پایتخت هستند.
جا دارد اینجا به یک واقعه تاریخی اشاره شود ؛ در جنگ جهانی دوم ارتش آلمان بیش از هزار کیلومتر در خاک شوروی پیشروی کرد اما وقتی به مسکو رسید که هم دیگر رمق و توان اولیه را نداشت و هم این که روسها در چند ماه اول جنگ فرصت داشتند دارایی های استراتژیک و صنعتی خود را به دورترین نقطه از دسترسی ژرمن ها منتقل کنند.
به تعبیر بهتر عمق استراتژیک شوروی باعث دوام و پایداری آن در برابر ارتش بسیار قدرتمند نازی ها شد و اگر برای نمونه پایتخت شوروی در کی یف واقع گشته بود ، بلافاصله کار این حکومت تمام می شد ؛ به همین دلیل بود که پوتین بعد از به قدرت رسیدن رسما اعلام کرد فروپاشی شوروی بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیکی قرن بیستم بود زیرا روسها بسیاری از سرزمین های غربی خود را از دست دادند تا جایی که برای جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو مجبور شدند جنگی پرخسارت را شروع کنند. زیرا در صورت پیوستن اوکراین به ناتو ، فاصله تسلیحات پیشرفته غربی تا مسکو تنها به ۵۰۰ کیلومتر می رسید.
حال مسئولان با کدام بررسی و تدقیق قصد دارند پایتخت کشور را به سواحل مکران انتقال دهند که اولا در نزدیکی پایگاه های آمریکایی استقرار یافته در کشورهای عربی و ناوگان آمریکا در اقیانوس هند ، دریای عمان و خلیج فارس قرار دارد و ایضا در نزدیکی مرز ناامن با پاکستان واقع شده است ؟
اگر پایتخت ایران به سواحل مکران منتقل گردد، هواپیماهای کشورهای غربی بدون نیاز به سوخت گیری می توانند آن را بمباران کنند، اما دسترسی به تهران برای آنان بسیار سخت است.
بنابراین بهتر است برای حل مشکل پایتخت طرح های بهتری مورد بررسی قرار گیرد که تمرکز زدایی از آن بهترین چاره است.
برای نمونه چه لزومی دارد که دفاتر اصلی شرکت های نفتی و پتروشیمی شامل پایانه های نفتی ایران ، فلات قاره، شرکت ملی نفت، شرکت نفت و گاز پارس و … در تهران باشد ؟ مگر تهران چاه نفت دارد؟
یا چرا باید حدود ۴۰ درصد صنایع ایران در پایتخت سیاسی آن باشد که هم مشکل کمبود آب را در پی خود بیاورند و هم آلودگی هوا و نیز ترافیک سنگین و متورم شدن شهر؟
به کدام علت با وجود این که قطب گردشگری کشور شهرهایی مانند اصفهان یا شیراز هستند، سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی ایران در تهران مستقر است؟
چرا مراکز اصلی علمی و آموزشی کشور باید در پایتخت واقع باشد ؟
و دهها سوال دیگر که در حوصله راقم این سطور نمی گنجد.
در نهایت باید گفت در شرایط فعلی انتقال پایتخت نه صحیح بوده و نه امکان آن موجود است و قطعا می طلبد مسئولان دست اندرکار در پی اجرایی سازی طرح هایی چون تمرکز زدایی از تهران، انتقال مراکز نامربوط ، خروج صنایع سنگین از این شهر و … باشند.

روزنامه شرق

هدیه‌ای که مرده‌شور کم داشت! 

نقل است که حاکمی به هنرمندی چیره‌دست سفارش دوخت روتختی داد. کار به انجام رسید و تحویل داده شد. حاکم به وقت رونمایی، در حالی که از فرط چشم‌نوازی بافته سفارشی ذوق‌زده شده بود، اجازه داد که اطرافیان حاضر در مراسم هم احساس خود را ابراز کنند. واکنش همگی حکایت از آن می‌کرد که زیبایی دستبافت چشم‌شان را گرفته است. حاکم آن‌گاه از بافنده هنرمند خواست که نظرش را درخصوص بهترین مورد استفاده از روتختی ابراز کند. پیشنهاد او این بود که آن بافته به کار آراستن تابوت حاکم بیاید. این آخرین جمله قهرمان داستان ما بود، چراکه حاکم با شنیدن پیشنهادی که مرگ با خود به همراه داشت، حکم به قتل او داد.

 

داستان هدایای شبکه‌ای از سیما به میهمانان خود که در روزهای اخیر به شدت بازنشر شده است، داستان تلخ و در عین حال درس‌آموز پیش‌گفته را تداعی می‌کند. اما تفاوت و شگفتی این است که این جعبه جادویی که قرار بود بدل به دانشگاهی جامع شود و محصولات برتر فرهنگی تولید کند و به کار جمهور اهالی کشور و دیگرانی که می‌خواهند از فرهنگ و ادب این مرزوبوم الگوبرداری کنند بیاید، به قدری تنزل پیدا کرده و به قهقرا رفته که موجب دل‌شکستگی میهمانان برجسته خود که هر کدام به اعتبار الگوبودن‌شان به برنامه دعوت شده بودند، می‌شود.

راستی مگر نه این است که هدیه باید موجب شادی و نشاط و تشویق شود و مگر نه این است که احترام میهمان، فارغ از شأن والای او، به قدری است که اگر کافر هم باشد، واجب است؟!

مگر نه این است که اگر کسی لزوما بخواهد از مرگ بگوید الفاظی مانند «دور از جان شما»، «بعد از 120 سال» و... را ابتدا تکیه‌کلام خود قرار می‌دهد و این را به ما در طفولیت و در دوره ابتدایی آموزش دادند؟!

دست‌اندرکاران شبکه سیمایی یادآور مرگ در عذری بدتر از گناه از نیت خیر خود سخن گفته و اینکه می‌خواسته‌اند از منجرشدن عاقبت امور همگان از جمله میهمانان خود به مرگ و چاپ آگهی ترحیم‌شان در یک صفحه آنان را زنهار دهند، غافل از آنکه به قول یکی از همین مدعوین جا داشت این رسولان خودخوانده زنهار به آنها می‌دادند که کارشان چنگ‌انداختن به حقوق مردم و به‌یغمابردن آن است.

صداوسیما شیپور را از سر گشادش می‌زند و به جای آنکه به مأموریت ذاتی خود روی آورد و کلان‌بودجه تخصیصی همراه با کلان‌درآمدهای عملیاتی خود را در راه انجام آن صرف کند، توجه و اهتمام به حواشی را سر لوحه کار خود قرار داده و به این ترتیب موجب تولید دردسرهای گوناگون از جمله همین درافتادن با سنت و عادات اجتماعی و فرهنگی مردم شده است. افزون بر این، وقتی سیمای ملی به اهدای محصولاتی خاص به میهمانان خود روی می‌آورد، این شبهه را ایجاد می‌کند که نکند به ورطه کاسب‌کاری افتاده است. صداوسیما باید بداند که خود و میهمانانش کارهای ناتمام زیادی دارند و بدهی انباشته زیادی هم بابت عدول از هنجارها در حساب دیون خود به ثبت رسانده‌اند. از جمله این دیون، ازبین‌بردن مرجعیت رسانه‌ای صداوسیما است که شوربختانه به خارج منتقل شده و در ید شبکه‌های درپیتی و ضدایرانی قرار گرفته است. صداوسیما باید اعتماد ازدست‌رفته عمومی را بازگرداند و مرجعیت خود را احیا کند و کار تولید محصولات متنوع و باکیفیت فرهنگی را از سر گیرد. بدیهی است که برای تحقق این امور باید از مدیران، برنامه‌ریزان، کارشناسان و میهمانان در تراز ملی بهره گرفت و از خط و جناح بازی‌های فرقه‌ای دست شست و به این ترتیب روسفید شد.

روزنامه خراسان

تلنگری فرهنگی  با بوی جوی مولیان!

علیرضا حیدری 

رودکی‌خوانی رئیس‌جمهوری ایران با چند بیت از قصیدۀ معروف «بوی جوی مولیان آید همی»، در تاجیکستان و پاسخ شاعرانۀ رئیس‌جمهوری تاجیکستان با «هیچ شادی نیست اندر این جهان/ برتر از دیدار روی دوستان»، بیت دیگری از رودکی، حس شیرین هم‌وطنی در گستره‌ای بزرگ‌تر از جغرافیای امروز ایران را در جان دو ملت ایران و تاجیکستان و البته افغانستان زنده کرد. این هم‌شاعرانگی در کنار دعوت امام علی رحمان از مردم ایران برای سفر به تاجیکستان و دعوت از پزشکیان برای جشن نوروزی که به گفتۀ وی یک ماه برگزار می‌شود و گوشه‌کنار تاجیکستان در جشن و شادی است، نشان‌های روشنی از دیرپایی و پایداری ایران فرهنگی و زبان فارسی و تاریخ و تمدنی دارد که گذشت سالیان و تحریف و بی‌توجهی عامدانۀ برخی تفکرات، موجب فراموشی‌اش نمی‌شود و برعکس به‌دلیل جانما‌یگی این فرهنگ و تمدن و ادبیات و زبان پرمایۀ فارسی، بالنده‌تر از همیشه زنده است.
نگاه هوشمندانۀ امام علی رحمان به این نکته که مفاخر و بزرگانی مانند فردوسی و حافظ و رودکی و مولانا و کوروش متعلق به همۀ کشورهای فارسی‌زبان و بلکه تمام جهان و آدمیان است و اندیشه‌های آنان برای همۀ انسان‌هاست هم، از گسترۀ جهانی اندیشه‌ورزان فارسی‌زبان حکایت دارد. خوشبختانه آقای پزشکیان هم با شعرخوانی و اشاراتی که داشت، به پاسداشت فرهنگ و ادب ایرانی پرداخت.
دست‌کم در حوزۀ تمدنی بزرگ زبان فارسی، سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان، هنوز به فرهنگ و تاریخ و زبان مشترک می‌نازند و این نازش می‌تواند با درایت و هوشمندی سیاستمداران بادوام‌تر شود. البته در افغانستان با تنگ‌نظری‌هایی روبه‌رو شده‌ایم که بی‌گمان مردم افغانستان خود پاسدار این زبان خواهند بود.
اما تاجیکستان به‌خوبی به این فرهنگ و زبان افتخار می‌کند و در مواردی جدی‌تر از ما آن را پاس می‌دارد. جالب است که بدانیم، در سفر چند سال پیش که به تاجیکستان داشتم، به‌خوبی این نکته را دریافتم که تاجیک‌ها بسیار به ادبیات و مفاخر ادبی و علمی فارسی‌زبان دلبسته‌اند. گشتی در شهر دوشنبه و نیز خجند به‌راحتی شما را به این واقعیت می‌رساند. جالب است بدانید دیوار مفاخری در شهر دوشنبه است که تصویر شاعران و اندیشمندان ایران تاریخی را پیش چشم رهگذران نشان می‌داد. وقتی به سمت خجند می‌رفتیم هم دیوارنگاره‌های شاعران ایرانی و تاجیکی در مسافتی طولانی وجود داشت و چشم‌نواز بود. پیکرۀ شاعران و دانشمندان فارسی‌زبان در گوشه‌گوشۀ شهر دوشنبه جلوه‌گری می‌کند و بوستان اصلی شهر به نام «رودکی» است با تندیس بزرگی از ایشان. تا جایی که یادم هست، تقسیمات شهری دوشنبه به نام فردوسی، رودکی، خیام و ابن‌سینا نام‌گذاری شده ‌است. خیابان‌های شهر و میدان‌های اصلی به نام این افتخارات زینت یافته است. معمولاً سالن‌های تئاتر و بوستان‌ها و مراکز مهم این کشور به نام فردوسی، خیام، رودکی، حافظ، ابن‌سینا و... است.
در نشستی که با تعدادی از مدیران تلویزیون‌های این کشور و رسانه‌ها داشتم، می‌گفتند نزدیک به ۲۰۰ پیکره و نیم‌پیکرۀ مشاهیر در این کشور نصب است. تندیس کوروش در میدان اصلی شهر دوشنبه، یعنی میدان اسماعیل سامانی و در ورودی موزۀ بزرگ این شهر، پیکرۀ بزرگ بوعلی در میدانی به نام این پزشک ایرانی در دوشنبه و پیکرۀ بزرگ فردوسی در حاشیۀ رود سیحون در خجند دلربایی می‌کنند و عظمت ایران و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را به رخ می‌کشند. این‌ها تنها نمونه‌هایی از کوشش فرهنگی این کشور است.
امیدوارم در جای‌جای شهرهایمان و به‌ویژه مشهد که امروز نمایندۀ خراسان بزرگ فرهنگی است و با توجهی که دولت جدید و شخص استاندار خراسان رضوی به ادبیات دارد، به نام و نشان‌های فرهنگ ایرانی و مفاخر بیشتر توجه شود. اتفاقی که ما در ایران و همین مشهد حسرتش را می‌خوریم! باور کنیم مشهد برای پاسداشت تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی و خراسان بزرگ و زبان فارسی کم گذاشته است و گاهی حتی با بی‌سلیقگی نام بزرگانی مانند امیرعلیشیرنوایی را از تابلوی مدارسمان برمی‌داریم.
روزنامه رسالت

آمريكا زانو زد اسرائيل تسليم شد

محمدكاظم انبارلويی
۱- بیش از یک میلیون انسان مؤمن و خداجو زیر سقف هزاران مسجد معتکف شدند. یکی از مسئلت‌ها و دعاهای آن‌ها از خداوند متعال نجات ملت مظلوم فلسطین از ستم صهیونیسم و جفای امپریالیسم و پایان دادن به یک جنایت سازمان‌یافته و کشتار بی‌رحمانه بود.

خداوند در سومین روز اعتکاف دعای آن‌ها را مستجاب فرمود؛ 
آمریکا در برابر اراده یک ملت زانو زد و اسرائیل تسلیم شد.
۲- امام خامنه‌ای از اولین روزهای طلوع طوفان‌الاقصی این رویداد بزرگ را یک حادثه «تاریخ‌ساز» نامیدند و فرمودند: «طوفان الاقصی جدول سیاست‌های آمریکا را در منطقه به هم ریخته و آن را محو خواهد کرد.»
و نیز فرمودند: «طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی را ۷۰ سال به عقب راند و فتنه‌های آمریکا با معجزه این طوفان به باد رفت.»
نکته مهم در تحلیل رهبری از این حادثه بزرگ تاریخی این بود که آن را برای رژیم صهیونیستی یک «شکست غیرقابل ترمیم» دانستند و فرمودند: «حماس رژیم صهیونیستی را با همه امکانات ضربه فنی کرد.»
۳- بیش از یک سال و صد روز از طوفان‌الاقصی می‌گذرد. استراتژیست‌های جهان شهادت می‌دهند تحلیل و بیانات امام خامنه‌ای در مورد این حادثه بزرگ تاریخ جهان، یک رجزخوانی نبوده است. تمام پیش‌بینی‌های رهبری تحقق یافته است. اسرائیل به اعتراف مقامات بالای صهیونیستی شکست خورده است.
آمریکایی‌ها فهمیدند که تمام جداول زمان‌بندی شده آن ها برای تغییر ریخت جغرافیای سیاسی و جغرافیای نظامی غرب آسیا به هم خورده است.
ترامپ و بایدن به این نتیجه رسیدند که این یک شکست غیرقابل ترمیم است. ادامه کشتار فقط فهرست صورت هزینه را بالا می‌برد.
ضمن این‌که فهرست هزینه و خسارت میلیارد دلاری آتش‌سوزی در لس‌آنجلس خودنمایی می‌کند.
و بالاخره تماشاچیان این قتل‌عام‌های وحشیانه و بمباران‌های دلهره‌آور و نقض حقوق بشر و نقض حقوق بین‌الملل فهمیدند حماس با قدرت اندک نه تنها ارتش رژیم صهیونیستی بلکه کل قدرت ناتو را در تشک کشتی باریکه غزه ضربه‌فنی کرده است.
۴- به‌زودی زندانیان سیاسی حماس و جهاد اسلامی آزاد می‌شوند و یک موج عظیمی از حماسه و قدرت‌نمایی در سراسر سرزمین‌های اشغالی پدید خواهد آمد. امواج این حادثه هم‌اکنون در بیشتر کشورهای منطقه و دیگر نقاط جهان قابل رؤیت است.
رژیم صهیونیستی پس از ۱۶ ماه جنایت به هیچ یک از اهداف خود نرسید. رژیم صهیونیستی پس از شکست   درجنگ ۳۳ روزه یک شکست سنگین دیگری که بی‌تردید یک زلزله در نظام حکمرانی جابرانه خود بود را تجربه خواهد کرد.
سربازان رژیم با خفت و خواری به خانه‌های خود بازخواهند گشت و بازسازی غزه با کمک مردم جهان اسلام و شیفتگان و طرفداران ملت مظلوم فلسطین در اقصی نقاط جهان به سرعت آغاز خواهد شد و زیباتر از گذشته بازسازی خواهد کرد. 
۵- قهرمانان و پهلوانان این نبرد تاریخی؛ کودکان، زنان و جوانان هستند که بزرگترین نبرد حماسی و تاریخی را پدید آوردند. نام یحیی سنوار، اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و شیخ صفی الدین
 و دیگر مجاهدان حزب الله و حماس و جهاد اسلامی در تاریخ معاصر جاودانه خواهد شد. جبهه مقاومت پرده اقتدار دشمن را پاره کرد.
۶- سران رژیم از سوی مجامع بین‌المللی به دلیل جنایات سازمان یافته و کشتارجمعی تحت تعقیب دولت‌ها و ملت‌ها خواهند بود. حتی سربازانی که در این ایام ویدئو پر کردند و به این جنایات افتخار کردند تحت‌ تعقیب خواهند بود.
روزنامه وطن امروز
 
چرا آتش‌بس به معنای پیروزی جبهه مقاومت است؟
۸ دلیل پیروزی مقاومت
مرتضی علیزاده
توافق آتش‌بس میان رژیم صهیونیستی و گروه‌های مقاومت در غزه، به وضوح نشان‌دهنده معادلات جدید در منطقه و تأثیرات آن بر طرف‌های درگیر است. در این یادداشت، به تحلیل تحولات به وجود آمده پس از 7 اکتبر 2023 می‌پردازم و با ذکر 8 دلیل به این پرسش پاسخ می‌دهم که چرا این آتش‌بس برای جبهه مقاومت پیروزی و برای رژیم اسرائیل شکست محسوب می‌شود.
1- ناتوانی اسرائیل در دستیابی به اهداف نظامی: یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های رژیم صهیونیستی در این جنگ نابرابر، عدم دستیابی به اهداف نظامی خود بود. تل‌آویو نتوانست زیرساخت‌های نظامی جبهه مقاومت را نابود کند و این موضوع به طور مستقیم بر اعتبار نظامی این رژیم تأثیر منفی گذاشت.
2- تضعیف مشروعیت بین‌المللی اسرائیل: اقدامات نظامی رژیم اسرائیل، هم مشروعیت داخلی آنها را تحت تأثیر قرار داد و هم موجب تضعیف مشروعیت بین‌المللی آنها شد. در طول بیش از یک سال گذشته بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی بشدت به این اقدامات واکنش نشان دادند و خواستار پایان خشونت‌ها شدند؛ تا جایی که حکم تعقیب قضایی برای نخست‌وزیر این رژیم صادر شد و بسیاری از کشورها از منع ورود او به سرزمین‌های خود خبر دادند.
3- تقویت حمایت‌های مردمی: این آتش‌بس نشان داد گروه‌های مقاومت در داخل غزه و سراسر سرزمین‌های اشغالی از حمایت‌های کامل مردمی برخوردارند و به‌رغم برخی سوءتبلیغات‌ دشمنان و با وجود همه دشواری‌هایی که رژیم غاصب بر مردم مظلوم فلسطین تحمیل کرده است، آنها همچنان از مقاومت حمایت می‌کنند و در این مسیر از وحشی‌گری‌های رژیم صهیونیستی ابایی ندارند.
4- تقویت دیپلماسی عمومی مقاومت: پس از 7 اکتبر، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نقش بسزایی در شکل‌دهی به افکار عمومی ایفا کردند. تصاویر و گزارش‌های مربوط به حملات اسرائیل به غیرنظامیان فلسطینی، موجی از انتقادات را در سطح جهانی ایجاد و به نفع جبهه مقاومت عمل کرد.
5- توسعه توان نظامی جبهه مقاومت: یکی از نکات کلیدی که به پیروزی جبهه مقاومت کمک کرد، حفظ توان نظامی و آمادگی آنها برای ادامه نبرد بود. گروه‌های مقاومت مانند حماس و جهاد اسلامی توانستند با استفاده از تاکتیک‌های جنگی مدرن و به کارگیری سلاح‌های پیشرفته، به رژیم صهیونیستی آسیب‌های جدی وارد کنند. این موضوع باعث شد تل‌آویو نتواند به اهداف خود در نابودی زیرساخت‌های نظامی جبهه مقاومت دست یابد.
6- گسترش بحران‌های داخلی رژیم صهیونیستی: پس از یک دوره نسبتا طولانی درگیری میان اسرائیل و گروه‌های مقاومت، اکنون رژیم صهیونیستی با چالش‌های داخلی متعددی روبه‌رو است. نارضایتی‌های اجتماعی، بحران‌های اقتصادی، همچنین فشارهای بین‌المللی بر تل‌آویو باعث شد این رژیم نتواند به طور کامل بر اهداف نظامی خود متمرکز شود. این چالش‌ها نشان داد رژیم اسرائیل در وضعیتی نیست که بتواند به جنگ ادامه دهد.
7- تغییر در معادلات منطقه‌ای: توافق آتش‌بس نشان‌دهنده تغییر توازن قدرت در منطقه به نفع گروه‌های مقاومت است. فشارهای محور مقاومت بر برخی کشورهای منطقه و تلاش‌های دیپلماتیک در سطح جهانی منجر به این شد رژیم صهیونیستی برخلاف اهداف اولیه خود وادار به پذیرش آتش‌بس شود و این خود حاکی از تغییر وزن محور مقاومت در منطقه است.
8- تقویت روابط میان گروه‌های مقاومت: یکی از دستاوردهای عملیات 7 اکتبر، تقویت روابط میان گروه‌‌های مختلف مقاومت است. اقدامات گسترده حوثی‌ها در یمن و حزب‌الله در لبنان و گروه‌های مقاومت در عراق و... در حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطین در نهایت منجر به این شد که غزه در برقراری آتش‌‌بس دست بالا را داشته باشد و ‌این خود یکی از عوامل مهم پذیرش شکست از سوی رژیم صهیونیستی بود.
با توجه به دلایلی که ذکر شد، آتش‌بس اخیر میان رژیم صهیونیستی و گروه‌های مقاومت در غزه یک نقطه عطف در معادلات منطقه‌ای محسوب می‌شود. جبهه مقاومت با حمایت‌های مردمی و بین‌المللی توانست یک آتش‌بس دیگر را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کند و با توجه به اهدافی که این رژیم برای خود ترسیم کرده بود، این ‌آتش‌بس برای آنها یک شکست قطعی است. 
علاوه بر این افق پیش روی این توافق نیز دست بالای جبهه مقاومت را نشان می‌دهد؛ چه اینکه با توجه به پایان درگیری‌ها افکار عمومی داخلی این رژیم بیش از پیش بر هزینه‌های جنگ و تبعات اقتصادی و سیاسی آن متمرکز خواهد شد و گسترش نارضایتی و به تبع آن بحران‌های اجتماعی متعددی را برای این رژیم به دنبال خواهد داشت. از طرفی گروه‌های مقاومت نیز با توفیق‌های حاصل از عملیات توفان‌الاقصی با روحیه بالاتری ادامه مسیر خود در مبارزه با رژیم غاصب را طراحی می‌کنند. مجموعه این موارد به وضوح نشان می‌دهد توافق آتش‌بس نه یک توقف موقت، بلکه یک پیروزی استراتژیک برای گروه‌های مقاومت و شکست برای رژیم اسرائیل تلقی می‌شود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات