سلسله گفتوگوهای بین ایران و آمریکا وارد دور سوم شده است؛ اما ما همچنان به دلیل نوع تجارب گذشتهمان از مذاکره و رابطه با آمریکا طیّ چند دهه، نگران تحقق یک مذاکره منصفانه و بیطرفانه و عاری از تحمیل و تحکم هستیم. از این رو، ضرورت دارد مبتنی بر مذاکرات گذشته آمریکا چه با ما و چه با دیگران درسها و عبرتهای آموختنی آنها را مد نظر داشته باشیم و با چشمانی باز حرکت کنیم.
یک- استکبار فقط به فکر منافع خود است؛ درس مهم دیگر ماجرای اخیر میان آمریکا و اوکراین روشن شدن ماهیّت استکبار است. آمریکاییها بهصراحت از غارت ثروت ملّی اوکراین میگویند و آن را حق خود میدانند! شاید برخی ادعا کنند این رویه و برخورد، مختص دولت ترامپ است و او در این زمینه یک استثنا به شمار میآید؛ در پاسخ، باید گفت آنچه ترامپ آشکارا و مقابل دوربین رسانهها میگوید، واقعیتی است که تا پیش از این، پشت درهای بسته در جریان بود و از این منظر، اتفاق جدیدی رخ نداده است. نکته دیگر آنکه ترامپ یک استثنا در آمریکا نیست و فرهنگ استکباری و استعماری در این کشور و جامعه جا افتاده است؛ کما اینکه اکثریت آمریکاییها از برخورد تحقیرآمیز او با زلنسکی اعلام حمایت کردند.
دو- قوی باش؛ عبرت و درس مهم دیگر آنکه ماجرای اوکراین نشان میدهد، اینهمه تأکید رهبر فرزانه انقلاب بر لزوم قوی شدن کشور در تمام عرصهها، ناشی از واقعیتهای صحنه جهانی است. کشوری که ضعیف باشد، فقط از دُور رقابتهای جهانی عقب نمیافتد، بلکه با مخاطرات بسیاری نیز روبهرو میشود و بهای سنگینی نیز خواهد پرداخت. تحقیر شدن، مورد تهدید و هجمه قرار گرفتن، وابستگی سرنوشت کشور به این و آن و تصمیمات دیگران، و از دست دادن ثروتهای ملّی، از جمله پیامدهای ضعیف بودن است. بر همین اساس، رهبر معظم انقلاب تأکید دارند: «اگر این استحکام وجود داشته باشد، (قدرت ملّی) و (قوت ملی) تحقق پیدا خواهد کرد؛ قدرت ملی و قوت ملی و قدرت ملی برای یک ملت حیاتی است؛ یعنی یک ملت اگر چنانچه بخواهد مستقل باشد، سرافراز باشد، از منابع حیاتی خودش به میل خودش و به سود خودش استفاده کند، رأی خودش را در مسائل اساسی خودش به کار ببندد و مجبور به پیروی از رأی این و آن نباشد، نگران طمعورزی بیگانگان نباشد، همیشه در ترس و لرز زندگی نکند، اگر این چیزها را یک ملتی بخواهد، باید چه کار کند؟ باید قوی باشد.»