خداوند با کسانیکه دین ندارند و از دین و اصول آن هم خبر ندارند چگونه رفتار میکند؟ یعنی کسیکه از اسلام خبری ندارد و در جامعهای غیردینی بهدنیا آمده و بزرگ شده و اصلا پیام و ابلاغی به او نرسیده که تکلیفی برایش ایجاد کند، وضعیت آخرتش چگونه است؟ بهدنبال این سؤال، سؤال دیگری هم ایجاد میشود که وقتی در دین اسلام، افراد بیاطلاع و ناآگاه بازخواست نمیشوند، آیا همین آگاهی، اطلاع و دینداری دردسر نیست و خودش آسیب به مطلعان وارد نمیکند؟ وقتی من در جامعهای اسلامی بهدنیا آمدهام و از اصول اسلامی مطلعم و، چون اطلاع دارم باید تکالیفی انجام دهم و اگر انجام ندهم باید منتظر آتش جهنم باشم و وقتی در کشوری غیراسلامی بهدنیا آمدهام و اطلاعی از چیزی ندارم، پس بازخواست نمیشوم و میروم بهشت! عقلا چنین چیزی میتواند ممکن باشد این موضوع با عدالت هم منافات ندارد؟ در این موقعیت موضوع اتمام حجت هم بهوجود میآید. اتمام حجت بر چه اساس است؟ فقط ارسال رسل و ابلاغ و بعد از آن بازخواست یا چیز دیگر؟
اتمام حجت به این معناست که خداوند پیش از آنکه قومی را مجازات کند یا فردی را مورد عتاب و بازخواست قرار دهد، دلایل کافی، پیام الهی، انذار و هدایت را به شکلی روشن و کامل به او رسانده باشد. بهگونهای که جای هیچ عذر و بهانهای باقی نماند. پس از آن، اگر فرد یا جامعهای مخالفت کند، از روی علم و عناد است و نه جهل و ناآگاهی. اتمام حجت نسبت به همه انسانها در طول تاریخ صورت گرفته، اما شکل و سطح آن متناسب با موقعیت زمانی، عقلی، اجتماعی و ظرفیت افراد است. مهمترین اتمام حجتها توسط پیامبران صورت گرفته است. آنان با آیات، معجزات و تعلیمات الهی، حق را برای مردم روشن کردهاند. ادامهدهندگان راه انبیا که حجت خدا بر مردم هستند. همچنین در غیبت امام معصوم (ع) عالمانی که حق را از باطل بازشناسانده و مردم را به حق دعوت میکنند، نیز حجت بر مردم هستند. البته در مواردی که پیامرسانی بیرونی نبوده، خداوند از طریق عقل و فطرت درونی نیز حجت را تمام میکند و در آخر نشانههایی که در جهان هستی و سنّتهای الهی در اقوام پیشین وجود دارد نیز ابزار اتمام حجت است. خداوند در قرآن میفرماید: «.. ما هیچ قومى را عذاب نمىکنیم تا آنگاه که پیامبرى بفرستیم.» (الإسراء/۱۵) ابلاغ یعنی رساندن پیام ولی اتمام حجت، مرحلهای فراتر از ابلاغ تنهاست. در شرایط موجود زندگی انسان باید در دو مورد آخر بیشتر بحث کنیم تا موارد قبلی؛ یعنی انسانها اینقدر که از ناحیه مشاهدات و اتفاقات زندگیشان و عقل و فطرتشان حجتهایی بهدست میآورند، از ناحیه ارسال رسل بهدست نمیآورند. بهعبارتی وقتی زندگی انسانها را مشاهده میکنیم میبینیم در موضوع حجتهای بیرونی و ابلاغهای دینی دسترسیشان کم و کوتاهتر است تا حجتهای درونی پس طبیعتا باید بسیاری از اتمام حجتها و پس از آن بازخواستها از ناحیه فطرت، عقل و مشاهدات باشد. اتفاقاتی که امروزه در جهان در حال وقوع است همانند پیامی از سوی یک پیامبر در حال ابلاغ است و در عین حال یک اتمام حجت تمامعیار است. آنچه که در فلسطین و غزه در حال وقوع است، اتمام حجت را بر هر انسانی تمام کرده است و جای هیچ گله و شکایتی از اینکه نمیدانستیم، نفهمیدم، ندیدم و... باقی نگذاشته است.