صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۲۸۴۳۲۸

روزنامه کیهان **

اربعین فصل کوچ عاشقان/محمدهادی صحرایی

و خدا فرمود: «سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیه‌نشینان اطرافشان، از رسول خدا تخلف جویند و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند. این به خاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمی‌رسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران می‌شود برنمی‌دارند، و ضربه‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود و خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌کند.»1 همان‌گونه که جان محمد رسول‌الله(ص) عزیز است و محترم، حسین(ع) نیز که پاره‌تن اوست عزیز است و جان جانان است.

مگر نفرمود حسین از من است و من از حسینم خدا آن کسی را دوست بدارد که حسین را دوست داشته باشد. خدا بغض آن کسی را داشته باشد که بغض حسین را دارد حسین یکی از دو سبط است و خدا قاتل حسین را لعنت کند.2

موسم اربعین آمد و عطر به و سیب، فصل کوچ عاشقان رسید و کربلائیان صف در صف، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیاده و با پاهای برهنه، به راهی سرنهاده‌اند که هر خاری از آن دارد نشانی از کف پایی. گویی خبر از رستخیز دیگری است و در عالم، هیاهوی عاشقی و شوریدگی برپاست. در این رستخیز حسینی، این جانهای عاشق مردمان است که به استقبال حادثه می‌رود و دیگر نیازی به صور اسرافیل و غروب خورشید و دیگر علائم نیست. صور اسرافیلی که مردگان را زنده می‌کند ندای هل من ناصر حسین بود که از چهارده قرن پیش دلهای مرده را زنده و سرگشته نمود و کسوف این رستخیز در همان چهارده قرن پیش، پیش آمد و بعد از آن که خورشید بر نیزه رفت و در آسمان دو خورشید درخشید با هل من ناصر مظلوم مظلومان عالم، عاشقان سر از قبر عادات روزمرگی به در می‌آورند و این مغناطیس حسین است که آنها را به او و مقتلش می‌رساند. به مقتلی که هنوز خون حسین از آن می‌جوشد و صدای غربتش به گوش می‌رسد که «الا یا اهل العالم قتل الحسین بکربلا عطشانا».

و چون این ایام می‌رسد صدای وجدانهای آگاه به گوش می‌آید که اربعین منتظر ماست بیا تا برویم، جاده و اشک مهیاست بیا تا برویم. بیا تا برویم که هر قدم ما بغیر از آنکه حسنه دارد و سیئه محو می‌کند، اجری مضاعف دارد که خداوند به صاحبان آن قدمها که از صالحانند پاداش نیکوکاران می‌دهد. چرا که آن قدمها باعث به خشم و غیظ آوردن دشمنان خداست و آنها را به وحشت می‌اندازد و امثال همین قدمهاست که خداوند برایش جایزه قرار داده و آنها را عمل صالح برشمرده است، چرا که از دشمن آرام و قرار می‌گیرد و هر نشستن و سکوتی در برابر ظلم و ظالم چون‌که تایید ظلم است خیانتی است به مظلومان و جنایتی است نابخشودنی. ظالم را باید رسوا کرد و آرام از او گرفت که آرام مردمان گرفته است. و اربعین قیام به خونخواهی مظلوم است و فلسفه‌اش زنده نگه داشتن یاد شهداست که کمتر از شهادت نیست و در ثوابش گفته‌اند زائر حسین‌گویی خدا را در عرش زیارت می‌کند. و دیگری تمرین ظهور است که آن نیز به خونخواهی مظلوم است و برای پر کردن جهان پر از ظلم، از عدل. و آن زمان که ظالم تیزی تیغ عدالت را بر گردن خود حس کند. و این رزمایش موحدان و مومنان و پابرهنگان است برای آن زمان که خدا آنها را وارثان زمین می‌کند که فرمود «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون».3 پس ای زائر حسین «تد فی الارض قدمک»4

به درازای تاریخ و به پهنای جغرافیای جهان جوانمردانی هستند که طالب خون حسین مظلومند و در دلهاشان حرارتی از عشق حسین به ودیعه گذاشته شده که هرگز سرد نخواهد شد که اگر بتوان جان را از آدمی گرفت و از او توقع زنده ماندن داشت پس می‌توان عبای حسین را از دست عاشقان جدا کرد و از آنان نیز توقع آرامش و حیات داشت. حسین حسین است و فرزند زهرا. همو که خدا کوثرش نامید و خیر فراوان. و چه خیری فراوان‌تر از سفره حسین که ابتدا و انتهای خلقت را گرداگرد خود جمع نموده و روزی می‌دهد از هر قوم و کشور و زبان و رنگ و آیین و مرام و مسلکی.

عاشقانی که تا به حال یکدیگر را ندیده‌اند و نمی‌شناسند و زبان هم نمی‌دانند تنها نام حسین را از کلام هم می‌فهمند و داغداران جهانی حسین، تنها از اشکهای حلقه زده در چشم، یکدیگر را می‌شناسند و کلام هم، ترجمان می‌کنند. آنها یکدیگر را می‌شناسند با نوری که در چهره محزونشان دارند، که خدا فرمود: «و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس».5

آنها آموخته‌اند که برای رسیدن به خدا یا باید در حرم اباعبدالله بود یا در مجلس اباعبدالله، چرا که از حسین قول شفاعت گرفته‌اند. آنان که چون گذشتگانشان، اکنون و بعد از گذشت 1376 سال صدای هل من ناصر حسین فاطمه را پاسخ می‌دهند، برای یاری دردانه خدا قیام کرده‌اند و سر از پا نمی‌شناسند تا با زیارت مقتل و مضجع شریف و آن خاک طهورش، با او بیعت تازه کنند و با فرزند او که صبح و شام برایش گریه می‌کند، گریه کنند. با خواهر مکرمه‌اش همدردی کنند و پا به پای پاهای پرآبله کودکان پریشانش، قدم رنجه کنند و زخم عاشقی به خود برگیرند. برای خاندان آواره شده‌اش اشک بریزند و همنوایی کنند و به زین‌العابدین که سرهای از نیزه گرفته شده را به کربلا آورده تسلیت گویند و با تکریم آن ستارگان پرفروغ را که گرد خورشید و ماه حسین و عباس چرخیده‌اند را تا روز موعود، به خاک مطهر به ودیعه بسپرند.

راه دلدادگی را قدم به قدم با جناب جابر طی نمایند و خود را برای انتقام از ظالمان مهیا نمایند که راه حسین تمام ناشدنی است و آتش عشقش خاموش ناشدنی و تا ظلم هست مبارزه هم هست. و آنها که حسین شناسند و از حسین درس شهامت گرفته‌اند، سر می‌دهند و دست به ظالم نمی‌دهند. ما بقی الدهر

_________________________

1- ما کان الاهل المدینه و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله و لا یرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لا یصیبهم ظما و لا نصب و لا مخمصه فی سبیل‌الله و لا یطون موطئا یغیظ الکفار و لا ینالون من عدو نیلا الا کتب لهم به عمل صالح ان الله لا یضیع اجر المحسنین (سوره توبه آیه 120)

2- قال رسول‌الله‌(ص): «حسین منی و انا من حسین. احب الله من احب حسینا، و ابغض الله من ابغض حسینا، حسین سبط من الاسباط، لعن الله قاتله». مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، زندگانی حضرت امام‌حسین علیه‌السلام (ترجمه جلد 45 بحار الانوار)

3- و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. (سوره انبیا آیه 160)

4- «گامهایت را محکم بر زمین بکوب». نهج‌البلاغه خطبه 11 در توصیه امام علی به محمد حنفیه

5- .... و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود.... (سوره انعام آیه 122)

***************************************

روزنامه قدس **

هشداري که امام خميني(ره) بارها تکرار کرده اند؛ مجلس مکان تجمع نفوذي ها نشود/حميد رضا ترقي

در وصيت نامه حضرت امام در رابطه با انتخابات آمده است: بايد افرادي انتخاب شوند که دلسوز مردم باشند اگر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شايسته متعهد به اسلام و دلسوز براي کشور و ملت باشند، بسياري از مشکلات پيش نمي آيد و به راحتي رفع مي شود. امام خميني (ره) همچنين در خصوص ورود برخي افراد منحرف به مجلس فرمود اند: وصيتي که به ملت دارم آن است که با اراده مصمم و تعهد خود به احکام اسلام و مسائل کشور درهر دوره از انتخابات وکلاي داراي تعهد به اسلام و جمهوري اسلامي که غالبا بين متوسطين و محرومين جامعه و غير منحرف مي باشند و در صراط مستقيم بوده و بدون گرايش به غرب و شرق و مکتب هاي انحرافي هستند و افراد تحصيل کرده و مطلع بر مسائل روز و سياست هاي اسلامي استفاده نماييد.

ايشان در بخش ديگري مي فرمايند: که حتي اگر موجب شد که در اثر سهل انگاري و بي توجهي فردي از منحرفين که تحت نفوذ غرب و شرق است به مجلس راه پيدا کرد، نمايندگان موظف هستند که آن فرد را از مجلس خارج کنند.

امام(ره) تاکيد مي کنند که بايد با هوشياري مراقب بود و با احساس اولين قدم نفوذي با او مقابله کرد و به آنها مهلتي براي پياده کردن اهدافشان داده نشود.اين نوع نگاه حضرت امام(ره)به مجلس نشان مي دهد مجلس که نقش بسيار مهمي در تصميم گيري هاي کشور دارد. اگر دراثرعدم توجه شوراي نگهبان به بررسي

صلاحيت ها وعدم دقت مردم در انتخاب صحيح، مجلس مکاني براي حضور افراد نفوذي شود بي شک موجب تغيير مسير حرکت نظام وانقلاب توسط کساني مي شود که به اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي پايبند نيستند. ازاين رو مجلس و انتخابات مجلس از اهميت بالايي در سرنوشت کشور برخوردار است. برخي اينگونه تصور مي کنند که مجلس و نمايندگان وکلاي ملت هستند نه نماينده نظام، اينگونه افراد بي ترديد نظر و سخن کودکانه اي مي گويند زيرا هنگامي که نماينده منتخب مردم در مجلس قسم ياد مي کند که از مجلس و قانون اساسي دفاع کند، علاوه بر قبول وکالت مردم به عنوان نماينده نظام جمهوري اسلامي نيز قسم ياد مي کند.

از سوي ديگر نماينده مجلس بايد پاسدار حريم اسلام و نگهبان دستاوردهاي انقلاب باشد.

بنابراين وسعت کار نمايندگان مجلس وسيع تر از اين است که تنها نماينده ملت باشند وتنها از حقوق ملت دفاع کنند بلکه بايد از استقلال، منافع و مصالح کشور دفاع نمايند. وظيفه بسيار سنگين و خطيري برعهده آنها قرار داده شده است که محدود به وکالت از سوي ملت نمي شود. به نظر مي رسد در انتخابات آينده مردم بايد علاوه بر کارآمدي نمايندگان به لحاظ توانمندي تخصصي براي بخش هاي مختلف تصميم گيري در مجلس تعهد و پايبندي نمايندگان را به آرمانهاي انقلاب مورد دقت قراردهند و خصوصا با توجه به اينکه دشمن درصدد فرستادن افرادي به داخل مجلس است که از افکار و انديشه هاي غربي تاثير پذيرفته و از تفکرات غربي عليه انقلاب اسلامي استفاده نمايند از اين رو بايد کساني به مجلس فرستاده شوند که داراي مباني فکري و اعتقادي شفاف بوده و به سهولت تحت تاثير

جريان هاي نفوذي قرارنگيرند تا سرنوشت کشور به وسيله آنها از مسير انقلاب اسلامي منحرف نشود.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

جای مدرس خالی!

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اینکه امام خمینی، شهید مدرس را اسوه و الگوی نمایندگان مجلس می‌دانست و آن همه از او تعریف و تمجید می‌کرد، به این دلیل بود که می‌خواست نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی همواره او را سرمشق خود بدانند و راه او را در پیش بگیرند تا مجلسی که در راس امور قرار دارد و قرار است عصاره ملت باشد، جایگاه واقعی خود را حفظ کند و برای کشور و مردم همان کاری را انجام دهد که مدرس انجام داد.

آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، هر چند شان و منزلتی بالاتر از عضویت در مجلس داشت، ولی هنگامی که به اقتضای تکلیف و انتخاب مردم وارد مجلس شد، تمام ویژگی‌های لازم برای یک نماینده مجلس را داشت و آنها را در خود حفظ کرد. او در تمام دوران نمایندگی هرگز فراموش نکرد که باید به وظیفه‌ای که قانون برعهده او گذاشته است عمل کند و برای انجام این وظیفه وقت لازم را بگذارد. این ویژگی مدرس، برای کسانی که مجلس را ابزاری برای راه یافتن به مراکز پول‌ساز و کارساز قرار می‌دهند و به جای انجام وظیفه قانونی و ذاتی خود در قوه مقننه به اهداف مادی خود می‌اندیشند و می‌رسند، یک هشدار است و به آنها می‌گوید تا زمانی که مدرس را الگوی رفتاری خود قرار ندهید نمی‌توانید خود را نماینده مردم در مجلس بدانید.

ویژگی‌ دیگر شهید مدرس شجاعت او بود. امام خمینی درباره شهید مدرس فرمودند که او در برابر اولتیماتوم روس‌ها ایستاد و به تمام نمایندگان مجلس که قصد تسلیم شدن داشتند جرات و جسارت بخشید و همین ایستادگی او باعث شد روس‌ها که ارتش خود را به تهران نزدیک کرده بودند وادار به عقب‌نشینی شدند و کشور از یک خطر بزرگ نجات یافت. مدرس، در برابر رضاخان هم که می‌خواست با قلدری، اراده خود را به مجلس تحمیل کند ایستاد و او را در بسیاری از خیانت‌هایش ناکام کرد. شجاعت شهید مدرس اگر در نمایندگان مجلس ما وجود داشت، در برابر بی‌قانونی‌های رئیس دولت نهم و دهم می‌ایستادند و اجازه آنهمه اقدامات خلاف قانون و پدید آمدن مفاسد اقتصادی را نمی‌دادند. آنچه بیشتر مایه تاسف است اینست که اگر یک نماینده مجلس در برابر تخلفات و نارواها فریاد می‌زند عده‌ای تلاش می‌کنند او را ساکت کنند و به جای اینکه شجاعت او را الگوی خود قرار دهند، به سرکوب او می‌پردازند تا هیچکس جرات نکند راه مدرس را در مجلسی که همه باید همچون مدرس باشند بپیماید.

ترغیب مسئولین اجرائی و قضائی به انجام وظایف قانونی و برخورد آشکار با کسانی که از مسیر قانون و حق و اخلاق منحرف می‌شدند، از دیگر ویژگی‌های شهید مدرس بود. این ویژگی را مقایسه کنید با شیوه زشت بعضی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ما که یک وزیر را با طرح سوال به مجلس می‌کشانند و در نیمه راه به او می‌گویند اگر به این خواسته شخصی من عمل کنی سوال را پس می‌گیرم و از تو حمایت می‌کنم! این نماینده مجلس، جایگاه نمایندگی را برای سوءاستفاده شخصی و کار چاق کنی می‌خواهد درحالی که مدرس به مجلس به عنوان جایگاه قانون‌گذاری و صیانت از قانون و منافع ملت و کشور و تربیت کننده کارگزاران صادق و لایق نگاه می‌کرد.

ساده زیستی مدرس، ویژگی دیگر او بود که اگر آن را در راس ویژگی‌هایش قرار دهیم و براین نکته پافشاری نمائیم که شهید مدرس به دلیل ساده‌زیستی بود که می‌توانست سایر ویژگی‌های مثبت و شایستگی‌های فراوان را در خود پدید آورد و حفظ کند،‌ قطعاً سخن درستی گفته‌ایم. مدرس، تعلقات دنیائی را به قلب خود راه نداده بود و رمز موفقیت‌های او نیز همین بود. اینکه امام خمینی بر حدیث شریف «حب الدنیا راس کل خطیئه» تاکید می‌ورزیدندو همواره مسئولین نظام جمهوری اسلامی را از گرایش‌های مادی پرهیز می‌دادند و به ساده‌زیستی تشویق می‌کردند و ساده زیستی شهید مدرس را به آنها یادآور می‌شدند به این دلیل بود که خطر دنیازدگی را می‌دانستند و رمز آزادگی و موفقیت در انجام وظایف قانونی و شرعی و اخلاقی را در ساده‌زیستی یافته بودند. آن دسته از نمایندگانی که با خانه‌هائی چون قصر، خودروهای گران قیمت و زندگی اشرافی سروکار دارند و خو کرده‌اند، هرگز نمی‌توانند مدرس را الگوی خود قرار دهند و از شجاعت و صراحت و آزادگی او بهره‌مند باشند.

این ویژگی‌ها به همراه ایمان و اخلاصی که آیت‌الله مدرس داشت، از او انسان معتدلی ساخته بود که در گفتار و رفتار و حتی زندگی شخصی همواره با اتقان عمل می‌کرد و به راه صواب می‌رفت. در زمان مدرس هم افراطیونی وجود داشتند که با روش غیرعادی خود تلاش می‌کردند کشور را دچار ناملایمات کنند ولی مدرس با اعتدال سرچشمه گرفته از علم، ایمان، اخلاص و شخصیت ممتاز خود همواره جامعه را به اعتدال سوق می‌داد تا افراطیون مجال میدان‌داری و یکه‌تازی پیدا نکنند.

امروز، جامعه ما با برخورداری از نظام جمهوری اسلامی، به مجلسی که هر یک از نمایندگانش یک مدرس باشند نیاز دارد. الگو قرار دادن شهید مدرس، که سرانجام به دلیل ایستادگی در برابر قلدری‌های رضاخان و استبداد دربار پهلوی به خواف و کاشمر تبعید شد و با زبان روزه به دستور مستقیم رضاخان مسموم گردید و به شهادت رسید، اساسی‌ترین نیاز امروز جامعه ماست. اکنون که در آستانه انتخابات مجلس دهم قرار داریم، این مردم هستند که باید با استفاده از فرصت باقیمانده برای شناسائی افرادی که زمینه الگو قرار دادن شهید مدرس را در خود دارند تلاش کنند مجلس را از وضعیت غیرقابل قبول کنونی نجات دهند و کاری کنند که مجلس دهم با نمایندگانی ساده زیست، شجاع، معتدل، قانون‌گرا، با ایمان، وظیفه شناس و با اخلاص تشکیل شود تا هم بتواند در راس امور باشد و هم بتوان آن را عصاره ملت دانست. امروز که سالروز شهادت مدرس و روز مجلس است، جای مدرس بیش از هر زمان دیگری خالی است.

***************************************

روزنامه خراسان**

خون 1400 ساله/کورش شجاعی

قبیله قابیلی یزیدیان و اخلافشان هر چه در توان داشتند و هر جنایتی که اراده کردند، مرتکب شدند و حیله ها کردند تا خون پاک و مطهر و به ناحق ریخته فرزند پیامبر در «جان تاریخ»، جاری نشود و این خون مقدس از «جوشش» باز ایستد و آن بزرگ ترین ظلم و جنایت تاریخ که در کربلا به وقوع پیوست، محو و فراموش شود، با این هدف پس از آن که خون بهترین و پاکترین مردمان، خون نزدیک ترین و شبیه ترین افراد به حضرت مصطفی و خون حق باورترین انسان های زمانه را در نهایت قساوت و ناجوانمردی بر زمین داغ و تشنه کربلا ریختند، بارها حتی قبر مطهر حضرت سیدالشهدا را به آب بستند و ویران کردند تا از آن «قیام کرده» برای استواری و مانایی دین خدا و اصلاح امت محمد مصطفی، نام و نشانی و اثری باقی نماند و چه خیال باطلی داشتند این حق ناباوران که پندار خاموش کردن نور حق را در سر می پروراندند و مگر نور حق خاموش شدنی است؟ و مگر «کشتی هدایت» حسین به گل نشستی است که اگر این بود پیامبر خاتم آن امین وحی سرمدی و او که هرگز سخن جز به حق و راستی نگفت، نمی فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» و چون اراده و سنت الهی بر فروزان ماندن نور و هدایت ربوبی استوار و مقرر است این نور و چراغ فروزان هیچ گاه خاموش نمی شود و گویا روشن ماندن این چلچراغ هدایت، بهایی گرانقدر و بس پرمقدار داشت و آن بها، خون فرزند پیامبر خدا و همان «ثارا...» است که تا هنگامه ظهور و تا ابد از جوشش بازنمی ایستد و هر چه زمان می گذرد آن «خون مقدس» بیشتر در رگ آزادگی و در جان تاریخ و بشریت و جان انسان های منزجر از ذلت و طالب عزت جاری می شود و آن چراغ هدایت فروزان تر می شود و این واقعیتی غیرقابل کتمان و انکار است چه این که می بینیم پس از گذشت 1400 سال از آن واقعه در همین فاصله چند ساله پس از سقوط و مرگ صدام و باز شدن راه کربلا، علی رغم کمبود امکانات و از همه مهمتر ظهور تکفیری های جرار و آدم کش داعش که جنایتکاری در حق انسان های بی گناه را به اوج رسانده اند، اما شوق بهره گیری از نور هدایت و سوار شدن بر کشتی نجات هر سال و بلکه هر روز در دل مردمان تشنه حقیقت و رستگاری و نجات بیشتر می شود با وجود تبلیغات گسترده، حق گریزان علیه اسلام و قرآن و علی رغم همه تهدیدها و اسلام هراسی ها و اسلام ستیزی های دشمنان قرآن و پروردن و تجهیز تکفیری های آدم کش از دل وهابیت سعودی، حالا بزرگترین تجمع انسانی در کل دنیا حول محور وجود مقدس و تابناک سیدالشهدا شکل می گیرد، حول وجود مبارکی که خون او و فرزندان و یاران باوفایش و خون عباس دلاور و جوانمردش اسلام و قرآن و دین خاتم پیامبران را زنده نگه داشت، خون و وجودی که انسانیت، خداباوری، حق جویی، عزت طلبی، ایثار، جوانمردی، شهامت و آزادگی را به تمامت معنا کرد، جان بخشید و به منصه ظهور گذارد.

وجود مطهررهبر و امام عظیم الشأنی که با نثار جانش و همه هستی اش به همیشه تاریخ و به همه انسان های حق باور و عزت طلب ثابت کرد که می توان حتی در بدترین و سخت ترین شرایط به دنبال برافراشتن پرچم حق و عزت و آزادگی بود هر چند هزینه ای به بزرگی وسنگینی ریخته شدن خون بهترین بندگان خدا و عزیزترین فرزندان و میوه های دل رسول خدا داشته باشد و چون آن چراغی که امام حسین(ع) با خونش در کربلا روشن کرد، خاموش شدنی نیست این روزها و در قرن چهاردهم هجری در اربعین سید و سالار شهیدان با وجود سانسورهای ناجوانمردانه و پوشش نه چندان مناسب مراسم بی نظیر پیاده روی و تشرف میلیون ها انسان به حریم و حرم حسینی، بسیاری از مردم جهان جلوه هایی از حضور عاشقانه، عارفانه و معنادار رهپویان طریق حق و حقیقت را شاهدند و با چشم خود می بینند که خون پاک و به ناحق ریخته حسین بن علی در جان تاریخ و انسانیت جاری است و از جوشش باز نایستاده است و کاروان حق باور و «خدا یاور» حسین(ع) علی رغم خواست دشمنان حق نه تنها در عاشورا و کربلای سال 61 متوقف نشده بلکه به لطف و اراده الهی مغناطیس این کاروان خدایی پس از گذشت حدود 1400 سال به قافله سالاری حسین بن علی همچنان همراه و رهپوی طریق حقیقت جذب می کند و به خیل مشتاقان هدایت و نجات افزوده می شود و کاروان عشاق عارف برای اقامه نماز به امامت مهدی موعود و بازستاندن حق همه مظلومان از ظالمان عالم و برقراری عدالت جهانی در اربعین حسینی «مانور حضور» می دهند و جلوه هایی عاشقانه و مومنانه از هنگامه ظهور منجی عالم وجود را متجلی می کنند.ای همه لبیک گویان به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع)، ای همه زائران فرزند رسول خدا، ای همه زائران «خون خدا» زیارت و هم پیمانی تان قبول، التماس دعا.

***************************************

روزنامه ایران**

حال نزار زمین و مسئولیت ما/ کاووس سیدامامی

اجلاس پاریس درباره تغییرات آب و هوایی کره زمین رسماً آغاز شده و قرار است تا بیستم آذرماه ادامه یابد. در این اجلاس نمایندگان بلندمرتبه و مسئولان از بیش از 180 کشور جهان شرکت دارند. این اجلاس بیست و یکمین اجلاس درباره تغییرات آب و هوایی کره زمین است که با هدف دستیابی به توافقی جامع برای کاهش روند گرمایش دمای زمین از سوی اعضای سازمان ملل متحد تشکیل می‌شود. اصلی‌ترین رکن توافقی که امید می‌رود به امضای کشورهای شرکت کننده برسد «تعهد کشورهای جهان به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای» است که عامل اصلی افزایش دمای کره زمین شناخته می‌شود.

پیشتر در سال 1997 پروتکل کیوتو به امضای جمعی از کشورهای جهان رسیده بود که تلاشی در زمینه مبارزه با تغییرات نامطلوب آب و هوایی از طریق کاهش تدریجی انتشار گازهای گلخانه‌ای و بویژه کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی محسوب می‌شد. اما پروتکل مذکور تنها به کشورهای توسعه یافته و هدفگذاری آنان برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای محدود ‌شد و نتوانست به موضوعات مورد علاقه کشورهای در حال توسعه پاسخ دهد. علاوه بر این، امریکا نیز هرگز پروتکل مذکور را نپذیرفت. توافق پاریس، در صورت حصول نتیجه، قرار است همه طرف‌ها - اعم از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه- را متعهد به اجرای مفاد مورد توافق کند. البته از همان ابتدای اجلاس اختلاف‌هایی میان کشورهای شمال و جنوب درباره سهم هر گروه در کاستن از گازهای آلاینده پدیدار شده است.

دو سال پیش در ورشو از کشورهای جهان درخواست شد تا سهم خود از کاهش گازهای گلخانه‌ای را در چارچوب «اهداف خوداظهاری کشورها» اعلام کنند. تاکنون بیش از 160 کشور اهداف خود را در این زمینه به طور رسمی ابراز کرده‌اند. کشورهای توسعه یافته تعهد داده‌اند که در مقیاس کل اقتصاد خود دست به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای بزنند. دولت اوباما متعهد شده است که تا سال 2025 انتشار گازهای گلخانه‌ای خود را نسبت به سال 2005 بین 26 تا 28 درصد کاهش دهد. انتظار می‌رود ایران نیز برنامه‌ها و اهداف خود را در این زمینه رسماً به مرجع مربوطه در سازمان ملل اعلام کند.

پیش از آنکه اجلاس پاریس آغاز شود، طی دو روز اخیر شاهد تظاهرات گسترده در بسیاری از شهرهای جهان درباره ضرورت جلوگیری از گرمایش زمین بودیم.

در اجلاس پاریس هنوز بازیگران غیردولتی نقش محوری ندارند، اما در عرصه جهانی تنها از طریق یک جنبش ریشه‌دار در جامعه مدنی می‌توان نسبت به اقدامات جدی و اساسی برای بازداشتن روند کنونی تغییرات آب و هوایی امیدوار بود. در بهترین حالت، اگر توافقی میان دولت‌ها در پاریس صورت گیرد، تنها 9/0 درجه سانتیگراد در قیاس با ادامه روند کنونی اثرگذاری خواهد داشت و هدف اجلاس در زمینه توقف افزایش دما در حد 2 درجه سانتی‌گراد هرگز تحقق نخواهد یافت. لذا، بیشتر حامیان محیط زیست بر این باورند تا زمانی که حرکتی گسترده از سوی مردم در کشورهای گوناگون جهان صورت نگیرد، دولت‌ها قادر نخواهند بود گام‌های ضروری را برای کاهش روند خطرناکی که هم‌اکنون شکل گرفته است بردارند.

ما در کشور خود و در سال‌های اخیر شاهد پیامدهای فاجعه‌آمیز تغییرات آب و هوایی بوده‌ایم. حدود 14 سال است که کشور در شرایط خشکسالی به سر می‌برد. منحنی بارندگی و به تبع آن میزان آب‌های جاری در کشور مدام رو به کاهش بوده است. افزایش دما تأثیر شدیدی بر افزایش تبخیر آب دریاچه‌های طبیعی و مصنوعی و همه آب‌های جاری کشور داشته است. خشکسالی و تداوم یا حتی افزایش چرای بی‌رویه دام در مقیاس چندبرابری سبب فرسایش بسیار گسترده خاک در اغلب مراتع کشور شده است. تغییرات آب و هوایی در کنار مدیریت ضعیف منابع آبی کشور در دهه‌های گذشته وضعیت کشاورزی ایران را دچار بحران کرده و امنیت غذایی ما را به خطر انداخته است.

خشکسالی و کاهش نزولات جوی امکان زیست انواع گونه‌های گیاهی و جانوری را در زیستگاه‌هایشان به مخاطره‌انداخته و سرزمین ما به طرز نگران‌کننده‌ای با فاجعه انقراض‌های بزرگ روبه‌رو شده است.

ما به عنوان انسان‌های مسئول چه باید بکنیم؟

این پرسشی است که هر انسان امروزی بر روی کره زمین و از جمله هر شهروند ایرانی باید از خود بپرسد. هرگز نمی‌توان به انتظار نقش‌آفرینی بازیگران دولتی در سطح جهانی نشست. زمین خانه همه ماست و بشدت به کمک ما نیاز دارد. روند تخریبی که ما انسان‌ها در چند سده اخیر آغاز کرده‌ایم پایان نخواهد یافت مگر به همت خود ما شهروندان جهان. این شعار محیط زیستی که «جهانی بیندیشیم و محلی عمل کنیم» همچنان می‌تواند چراغ راهنمای ما باشد.

بدون اقدام مشترک ما ساکنان کره زمین امیدی به بازداشتن روند کاهش دمای زمین نمی‌توان داشت. همه ما می‌توانیم از همین امروز ردپای کربن خود را کاهش دهیم؛ از مصرف سوخت‌های فسیلی خود به هر طریقی بکاهیم؛ از توانایی‌های تخصصی خود برای توسعه انرژی‌های پاک و ترویج آن بهره گیریم؛ از مصرف موادی که ردپای کربن بیشتری برجا می‌گذارند تا جای ممکن خودداری کنیم؛ و مسئولان کشوری و نمایندگان خود را در برابر تعهدی که به حفظ شرایط زیستی در این سرزمین برای نسل کنونی و نسل‌های آینده دارند پاسخگو نماییم.

***************************************

روزنامه جام جم **

نسخه‌ای برای درمان درد مشترک / دکتر مراد عنادی

تروریسم افسارگسیخته به‌ویژه از نوع داعشی آن که حتی گروه‌های تروریستی را شرمنده کرده است، نه‌تنها انسان‌های بی‌گناه را قربانی می‌کند که از زاویه‌ای عمیق‌تر ظلم مضاعفی را متوجه ادیان الهی ساخته است. در حالی که ادیان الهی به‌خصوص ادیان ابراهیمی و در صدر آنها دین مبین اسلام بر احترام و کرامت انسان‌ها و نفی خشونت کور و بی‌منطق تاکید دارد، متاسفانه در سال‌های اخیر در قالب پروژه اسلام‌هراسی که کارگردانان آن سنتزی از غربی‌ها، صهیونیست‌ها و تکفیری‌های رادیکال هستند این‌گونه به افکار عمومی دنیا القا می‌‌شود که ریشه خشونت و تروریسم را باید در اسلام جستجو کرد.

تلاش غرب و رژیم اسرائیل برای تبدیل این گفتمان به پارادایم غالب در ادبیات روابط بین‌الملل و پیام‌های رسانه‌‌ای در حالی است که برخی کشورهای اسلامی با بازی کردن در زمین معماران چنین سناریویی بیشترین خدمت را برای ترویج اسلام‌هراسی کرده‌اند. در چنین فضای مسمومی دومین نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی، حرکتی ارزشمند جهت معرفی اسلام ناب محمدی برای دنیای غرب محسوب می‌شود تا دریابند که در دنیای اسلام تفکر افراطی و محصول آن نظیر گروه‌های تروریستی امثال داعش و بوکوحرام جایگاهی ندارد؛ چراکه اسلام دین رحمت است و به تعبیر رهبر انقلاب، چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب این جهان که در متن بنیادین خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه کشتن همه بشریت می‌داند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

بدون تردید ریشه این خشونت را باید در استانداردهای دوگانه و برخورد ابزاری دولت‌های حامی تروریسم دانست که از یازدهم سپتامبر 2001 و پیش از آن با سیاست‌های نابخردانه خود زمینه‌های پرورش القاعده و نسل‌های بعدی آن را فراهم ساختند. زمانی در دوره ریاست جمهوری کلینتون که ناوهای آمریکا در سواحل یمن هدف اقدامات تروریستی قرار گرفتند یا سفارتخانه‌های آمریکا در تانزانیا و کنیا در سال 1998 منهدم شدند، مقامات آمریکایی ریشه این تروریسم را در فقر می‌پنداشتند و بعد از حادثه 11 سپتامبر در اشتباهی دیگر آن را به اسلام و اندیشه‌های اسلامی مرتبط ساختند، اما هیچ گاه شهامت این را نداشتند که اعتراف کنند تروریسم ریشه در جاهلیت مدرن دارد؛ جاهلیت مدرنی که معماران آن ائتلاف نامیمونی از کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه هستند. این ائتلاف ظاهرا با تروریسم می‌جنگد، اما در پس پرده از حامیان اصلی تروریسم محسوب می‌شود به همین علت است که رهبر انقلاب در نامه دوم به جوانان غربی تاکید دارند، نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌های خشونت‌زاست که ریشه آن نیز به معیارهای دوگانه در سیاست غرب و تقسیم تروریسم به خوب و بد و ارجح دانستن منافع دولت‌ها بر ارزش‌های انسانی و اخلاقی بازمی‌گردد. امید است با درک این پیام به عنوان نسخه‌ای برای درمان درد مشترک یعنی تروریسم که اختاپوس‌وار بر زندگی مردمان جهان خصوصا کشورهای اسلامی سایه افکنده است. اسلام‌هراسی در تفکر غربی رخت بربندد و تروریسم افسارگسیخته مهار و ریشه‌کن شود.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

سیب‌زمینی معتدل نوش جان کرم‌های خاکی!علی بخشایش

هنوز دولت اصلاحات کارش به پایان نرسیده بود که یکی از اصلاح‌طلبان مطرح، کسانی را که از مراجع تقلید تبعیت می‌کنند، به خاطر اصل تقلید - که دارای مبنای علمی و عقلی است - مورد هجمه‌ای شدید قرار داد و داستانی امنیتی برای کشور تولید کرد. حالا دولتی که خود را به اصلاح‌طلبان چسبانده، چنان کورکورانه، غیرعلمی و غیرعقلی در حال تقلید از مدل اقتصاد سرمایه‌داری است که انسان خودبه‌خود فکر می‌کند آن عبارتی که آن فعال اصلاح‌طلب برای هجمه به مقلدان از مراجع تقلید به ناحق به‌کار برد، واقعا برای برخی اقتصادیون فعلی برازنده است!

معروف است که در آمریکا، بعضا برای تنظیم بازار و به هم نخوردن نظم عرضه و تقاضا، مقادیر زیادی گندم به دریا ریخته می‌شود. دوستانی که در هر عرصه واشنگتن را الگو می‌دانند، این‌بار برای تنظیم بازار، بلایی مشابه را بر سر ۱۷۰۰ تن سیب‌زمینی آورده‌اند: «سیب‌زمینی‌ها، نوش جان خاک». برای توجیه این فقره تنها کاری که نکرده‌اند استفاده از نی‌نامه مولاناست که «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش»! سیب‌زمینی از خاک بود و به خاک بازگشت!

برخی مراجع عظام تقلید، این اقدام دولتی‌ها را مصداق اسراف و حرام دانسته‌اند و جدا از آن، اقدام مزبور را باید اقدامی غیراخلاقی توصیف کرد. چه بسیار افراد در این مملکت که سر گرسنه بر بالین می‌گذارند و شاید ارزان شدن سیب‌زمینی برای مدتی کوتاه، شکم‌شان را سیر می‌کرد. اما از تمام اینها گذشته، سوال اصلی اینجاست: «آیا ما انقلاب کردیم که از مدل اقتصادی سرمایه‌داری تبعیت کنیم؟» آنهایی که بهار انقلاب اسلامی را به خاطر می‌آورند، طبعا یادشان هست که اساس نظریات اقتصادی انقلابیون، از هر گروه و تفکری، تقابل با «سرمایه‌داری» و «امپریالیسم» بود. وابستگی به آمریکا بشدت تقبیح می‌شد و حتی کسانی که بعدا در مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفتند، در نظریات اقتصادی خود بشدت به سرمایه‌داری حمله می‌کردند.

امام راحل نیز مدام بر حمایت از مستضعفان تاکید می‌فرمودند و حتی اصرار داشتند در این مسیر حتی اگر کسی به کمونیست بودن متهم شد، نهراسد.

قرار بود اقتصاد ایران در خدمت محرومان باشد؛ قرار نبود برای اینکه تجار سیب‌زمینی ضرر نکنند، محصول کشاورزان این سرزمین زیر خاک بپوسد. ما خوب می‌دانیم که از قیمت محصولات کشاورزی، آنقدرها هم چیزی به جیب دهقانان نمی‌رود بلکه بخش عمده این پول، به جیب شبکه دلالی سرازیر می‌شود. یقینا همین شبکه ذی‌نفوذ دلالان است که حامی طرح نابودی محصولات کشاورزی برای حفظ منافع خویش است. حالا سیب‌زمینی‌ها که دفن شدند نوش جان کرم‌های خاکی! اما مشکل اساسی‌تر همچنان باقی است. این نگاه به غرب در همه چیز ناشی از نوعی خودباختگی، بلکه از خودبیگانگی است. اینکه ما سی و چند سال پس از انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته‌ایم به مدل‌های اقتصادی

ایرانی- اسلامی دست یابیم و هنوز در حال تقلید کورکورانه از مدل سفاک سرمایه‌داری هستیم، واقعا جای تاسف دارد و یقینا مسؤولیت اصلی آن بر عهده همان تکنوکرات‌هایی است که حاضر نیستند اقتصاد این سرزمین از اتکا به نفت فارغ شود.

رئیس اتحادیه سیب‌زمینی‌کاران درباره وقایع اخیر گفته است: «سیب‌زمینی در مواقعی گران می‌شود که باعث فشار به مصرف‌کننده می‌شود و گاهی آنقدر ارزان می‌شود که تولیدکننده زیان می‌بیند و با توجه به اینکه دولت نظارتی بر کشت سیب‌زمینی ندارد، عملا آنچه برای کشت سیب‌زمینی از سوی دولت ابلاغ می‌شود کنترل نمی‌شود و در این میان فقط واسطه‌ها هستند که برد می‌کنند». این همان تقلید کورکورانه از مدل سرمایه‌داری است. دولت خود را کنار کشیده تا دلالان بازار را تنظیم کنند. همین باعث می‌شود دلالان به یک شبکه نفوذ مافیایی تبدیل شوند و آنها خط بدهند که بر سر ۱۷۰۰ تن سیب‌زمینی چه بیاید. آنچه قرار است رزق مردم شود، صرف مطامع سرمایه‌دارانی می‌شود که عموما هیچ نقشی در تولید ندارند بلکه به قول مشهور، «کمپرادور» هستند، صرفا واسطه‌گری می‌کنند و حاصل دسترنج دیگران را به جیب می‌زنند. آنچه بر سر این ۱۷۰۰ تن سیب‌زمینی آمد، نشان می‌دهد این شبکه‌های مافیایی در دولت یازدهم نفوذ گسترده‌ای دارند و رهایی از نفوذ آنان، نیازمند عزمی جدی در کابینه است. روزی که کابینه برآمد دولت به اصطلاح سازندگی می‌شد، خیلی‌ها از چنین نفوذی نگران بودند!

نام‌هایی چون «اصلاحات» و «سازندگی» که می‌آید اصولا باید کرم‌های خاکی نفع ببرند. مگر می‌شود غیر از این باشد؟

***************************************


نام:
ایمیل:
نظر: