روزنامه کیهان **
فرمول انتخاب/ حسین شریعتمداری
1- میپرسند - و سؤال درخور توجهی نیز هست- که چرا حضور برخی از نامزدها و طیفها در خانه ملت را با منافع ملی ناهمخوان و در مواردی حضور آنان را برای آینده مردم و نظام خطرآفرین میدانید؟ و توضیح میدهند که صلاحیت نامزدهای هر دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان از سوی شورای نگهبان تائید شده است، بنابراین نگرانی از ورود احتمالی آنها به کانونهای تصمیمساز نمیتواند توجیهپذیر باشد! در پاسخ به این سوال که مقدمه یادداشت پیشروی و تفسیر نتیجه پایانی آن است باید گفت؛
الف: شورای نگهبان کف صلاحیتها را بررسی میکند و با مشاهده حداقل شرایط در یک داوطلب مجلس، صلاحیت او را احراز شده میداند و این در حالی است که مجلس شورای اسلامی وظایف سنگین و سرنوشتسازی، نظیر نظارت بر دولت، ریلگذاری برای امور اجرایی، بررسی معاهدهها و قراردادها، رأی اعتماد یا عدم اعتماد به وزیران، بررسی و نظارت بر سیاست خارجی، شناخت توطئهها و ترفندهای دشمنان بیرونی و جریانات آلوده داخلی و... را برعهده دارد که این موارد با وجود اهمیت و نقش سرنوشتساز آن در حوزه ارزیابیهای شورای نگهبان برای احراز صلاحیت نامزدها وجود ندارد. هشدارهای دلسوزان و مخصوصا حضرتامام(ره) و رهبر معظم انقلاب درباره «باید»ها و «نباید»های مجلس و نمایندگان از همین نقطه ریشه میگیرد.
ب: طی سی و چند سال گذشته بارها شاهد بودهایم که برخی از افراد مورد تائید شورای نگهبان برای ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی، تا مرز وطنفروشی و پادویی قدرتهای استکباری برای براندازی نظام و جنایات شرمآور علیه مردم این مرز و بوم پیش رفتهاند که بنیصدر، میرحسین موسوی، بسیاری از نمایندگان مجلس ششم که تعداد قابل توجهی از آنان امروزه آشکارا از کشور گریخته و با کسب پناهندگی به دامان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی آویختهاند و... از جمله نمونههای بارز آن است. بدیهی است که شورای نگهبان در تائید صلاحیت آنها - به غیر از چند مورد کمشمار- کمتوجه نبوده است.
ج: و اما نکته دیگری که با موضوع وجیزه پیشروی مرتبط است این که بسیاری از نامزدهای تائید صلاحیت شده در جریان تبلیغات انتخاباتی، گوشههایی از آنچه در سر دارند و اهدافی که در پیآنند را در میدان دید و ارزیابی مردم میگذارند که میرحسین موسوی از جمله نمونههای بارز آن است. او هویت واقعی خود را بعد از تائید صلاحیت و در جریان تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی نشان داد و کمترین تردیدی باقی نگذاشت که از سوی مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل مأموریت اجرای کودتای رنگی را برعهده گرفته است.
2- اکنون به موضوع اصلی این وجیزه وارد میشویم و آن، این که همه شواهد و مستندات موجود حکایت از آن دارند که یک جریان آلوده و بدسابقه با همراهی برخی از نامزدهای همسو - و یا بیخبر و فریبخورده - از انتخابات پیشروی به عنوان «بهانه» برای اهداف «غیرانتخاباتی» خود بهره میگیرند. این طیف در کارنامه خود، سابقه مشابه دیگری از این دست نیز دارد. آنان در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 و در حالی که حمایت یکپارچه و همه جانبه مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی قدرتهای بیگانه را کارساز تلقی میکردند و به زعم خود کار نظام را تمام شده میدانستند، دست از دهان و عنان از زبان گشوده و مأموریتی که بهبهانه انتخابات برعهده داشتند را برملا کردند. آشکارا شعار «انتخابات بهانه است، اصلنظام نشانه است» سر دادند، کلمه «اسلام» را از نام مقدس «جمهوری اسلامی ایران» حذف کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پایین کشیده و لگدمال کردند، نمازگزاران عاشورای حسینی(ع) را سنگباران کردند و... تا آنجا پیش رفتند که از نتانیاهو مدال«اصلاحطلبان، بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! را دریافت کردند و نهایتا بعد از شکست فتنه 88 صدای اعتراض «ریچارد هاوس» مسئول شورای روابط خارجی آمریکا بلند شد که دوستان سبز ما در ایران خیلیزود، اهداف نهایی را آشکار کردند و...!
در فعالیتهای انتخاباتی این روزها، ردپای جریان یاد شده را به وضوح میتوان دید. مصاحبهها و اظهارنظرها و نوشتهها و سخنرانیهای افراد وابسته به این طیف به آسانی نشان میدهد که «انتخابات» برای آنها فقط یک «بهانه» است و اهداف اصلی خود را بیرون از دایره انتخابات تعریف کرده و دنبال میکنند. باز هم دشمنان تابلودار بیرونی در حمایت از این جریان به صف ایستادهاند، رسانههای دولتی آمریکا، انگلیس، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی آشکارا از لیست انتخاباتی وابسته به این جریان حمایت میکنند و حتی با ذکر جزئیات اعلام میکنند به چه کسانی رأی بدهید و از رأی دادن به چه کسانی خودداری کنید! و آقایان باز هم مانند فتنه 88 لام تا کام به آنان اعتراض نمیکنند، اما در همان حال، کمترین انتقاد خودیها را برنمیتابند و هنوز جوهر قلم منتقد خشک نشده و زبانش به کام بازنگشته، با انبوهی از ناسزاها به سراغش میآیند! بیپرده اعلام میکنند که استکبارستیز نیستند! یعنی از هماکنون دستها را به نشانه تسلیم در مقابل کینهتوزیهای بیوقفه دشمن بالا بردهاند، به ساختارهای نظام نظیر شورای نگهبان که مانع ورود نااهلان به مراکز تصمیمساز است با همه توان حمله میکنند. سپاه را که حافظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم است و اصلیترین مانع در مقابل هجوم کلاسیک دشمنان نظیر جنگ و حمله تروریستهای تکفیری مانند اراذل و اوباش داعش و... است به انواع تهمتها متهم میکنند و... یعنی دقیقا همان نسخه دیکته شده بیرونی که در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 پیش روی داشتند... حالا باید پرسید که کدامیک از این اهداف در چارچوب انتخابات قابل تعریف است؟! بخوانید!
3- با توجه به آنچه گذشت، انتخابات پیشروی در دو میدان جداگانه صورت پذیرفته و جریان خواهد داشت؛ میدان «رقابت سلیقهها» و میدان «تقابل عقیدهها».
الف: رقابت سلیقهها بین دو یا چند طیف صورت میپذیرد که در اصول و مبانی اسلام و انقلاب اشتراک نظر دارند ولی برای پیشبرد امور، راهکارهای متفاوتی ارائه میدهند. در این میدان «راهکارها» و سلیقهها با یکدیگر به رقابت برمیخیزند و حضور اکثریت و اقلیت این یا آن سلیقه در مجلس شورای اسلامی، بسیار طبیعی و منطقی است.
ب: و اما در میدان «تقابل عقیدهها» جریان معتقد به اصول و مبانی نظام، با جریانی که نشان داده است، کشور را در دامن قدرتهای استکباری و غارتگر میپسندد روبروست. جریانی که توان داخلی را در حد تهیه آبگوشت بزباش و قرمهسبزی میداند! گشایش امور را در گرو جلب نظر آمریکا تلقی میکند! و از توان و ظرفیتهای داخلی غفلت میورزد.
4- و حالا به بخش پایانی این نوشته و نتیجه برآمده از آن میرسیم. روی سخن با تودههای عظیم ملت است که دل در گرو اسلام، میهن اسلامی و سعادت و بهروزی این مرز و بوم دارند حتی به قول رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم با ایشان، روی سخن با آنانی که نظام را هم قبول ندارند، هست، چرا که به گفته حکیمانه حضرتش « انتخابات موجب استمرار و تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهّت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان است... آراء و سلیقههای مختلف ایراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنیم که انتخاب ما، انتخاب درستی باشد».
میدان پیش روی فقط میدان رقابت سلیقهها نیست بلکه آنگونه که گذشت، میدان تقابل تودههای وفادار و دوستدار ایران اسلامی با جریانی است که در صورت ورود به خانه ملت، استقلال، عزت و امنیت کشور، معیشت و آزادگی مردم این مرزوبوم را به مخاطره جدی میاندازد. آیا غیر از این است؟ راهکار در این میدان چیست؟ ادامه را بخوانید و خود قضاوت کنید.
5- با یک محاسبه آسان که نیازی به بررسیهای پیچیده و چند لایه ندارد، اصلیترین راهکار، انتخاب نامزدهایی است که تاکنون خود آنان و یا معرفیکنندگان آنها از آزمونهای وفاداری به اسلام و انقلاب و مردم سرافراز بیرون آمدهاند و بیم فاصلهدار بودن آنان با اصول و مبانی انقلاب وجود ندارد. اما چگونه؟!
نگاهی - هر چند گذرا- به لیستهای انتخاباتی، نشان میدهد که لیست ائتلاف اصولگرایان میتواند پُل قابل اعتمادی برای عبور از عقبه پیش روی باشد. نه به این علت که اصولگرایان یکی از چند طیف حاضر در رقابتهای انتخاباتی هستند، بلکه صرفا به این دلیل که شعارها و سوابقشان با اصول و مبانی نظام فاصله ندارد و کسانی که در تهیه و تدوین این لیست حاضر بودهاند، افراد آزمون داده و در روزهای حادثه، عاری از لغزش بودهاند. و دراینباره گفتنیهایی هست.
اول؛ با توجه به شرایط و مختصات میدان پیش روی، رأی دادن به تمامی 30 نامزد این لیست ضروری است چرا که حذف هر یک از آنان میتواند راه را برای ورود برخی از کسانی که شایسته نیستند هموار کند.
دوم؛ کسانی ممکن است با حضور برخی از نامزدها در این لیست موافق نباشند و نامزدهای دیگری را ترجیح بدهند. این دوستان باید توجه داشته باشند که تغییر افراد لیست و جایگزین آنها با نامزدهای دیگر نمیتواند پیروزی آنها را در پی داشته باشد و تنها نتیجه آن، کاهش آراء نامزدهای لیست مزبور به نفع کسانی است که آنان را شایسته نمیدانند. بنابراین با توجه به حساسیت شرایط بایستی از سلیقه خاص خود به نفع جریان وفادار به اصول و مبانی انقلاب صرفنظر کنند.
سوم؛ بیتردید از نگاه این و آن، نامزدهایی بوده و هستند که از برخی نامزدهای لیست مزبور شایستگی بیشتری داشتهاند ولی گنجایش لیست بیش از 30 نفر نیست و به طور طبیعی و منطقی برخی از شایستگان الزاما از لیست بیرون میمانند که در مواردی نیز ماندهاند. این نکته باید مورد توجه جدی دوستان بیرون مانده از لیست نیز قرار گیرد و مطمئن باشند که عدم حضورشان در لیست فقط یک الزام منطقی بوده است و به هر حال و در هر صورت عدهای بیرون خواهند ماند و شایسته نیست که این عده در لیستهای دیگر حضور یابند که خوشبختانه بسیاری از آنان به نفع لیست اصلی از نامزدی خویش اعلام انصراف کردهاند.
چهارم؛ و بالاخره، امروز جای ایستادگی روی سلیقههای خاص نیست و شرایط به گونهای است که تودههای عظیم وفادار به اسلام و انقلاب باید از سلیقهها و خواستههای حداکثری خود- که قابل قبول نیز هست - برای حفظ یک ارزش والاتر و بالاتر صرفنظر کنند.
***************************************
روزنامه قدس **
کردهای سوریه؛ چالش جدید اردوغان با واشنگتن
«اردوغان» به کاخ سفید هشدار داده است که باید میان کردها و «آنکارا» یکی را انتخاب کند. این هشدار وقتی جدیتر میشود که پیامد آن در اوایل هفته جاری ترکیه مرزهایش را برای بیش از 400 تن از تروریستهای مسلح گشود تا به کمک دیگر همتایان تروریست خود در میان داعش و جبهه النصره جلوی پیشرویهای ارتش سوریه از یکسو و کردها را از سوی دیگر به سمت شهرکهای شمال و شرق حلب بگیرند همزمان ارتش ترکیه چندین شهر و روستای تحت کنترل کردها را بیمحابا زیر آتش سنگین توپخانه خود گرفت، رفتاری که در نوع خود کم سابقه بود و در همان ابتدا به کشتار حدود 30 تن از غیرنظامیان انجامید. این عدم خویشتنداری عجیب اردوغان البته از سوی بسیاری از مجامع حقوق بشری مستقل تقبیح شد و حتی وزارتخارجه فرانسه نیز بلافاصله آن را محکوم کرد.
در بحبوحه این نبردهای میدانی، سران آل سعود تهدید کردهاند چنانچه مذاکرات صلح فعلی به نتیجه نرسد، آنها برای کمک بیشتر به مخالفان مسلح اقدامات جدید و بیشتری انجام خواهند داد. تهدید اخیر میتواند با وعده اعزام 150 هزار نیروی نظامی به سوریه از سوی عربستان مرتبط تلقی شود. چرا که علیرغم تکذیب اولیه ترکیه، در صورت عملی شدن چنین اعزامی، بناست این نیروها از مرزهای مشترک این کشور وارد سوریه شوند و این یعنی آنها در قدم اول وارد حومه حلب و شمال لازقیه خواهند شد و این مناطق مشخصاً میدانهایی است که ارتش سوریه در حال حاضر پیشرویهای چشمگیری در آنها داشته و روند این پیروزیها همچنان ادامه دارد. همین پیروزیهاست که حامیان تروریستها را وحشتزده کرده و آنها بیم آن دارند در ادامه، این عملیات به سقوط حلب منجر شده و عملاً راههای زمینی از سمت ترکیه برای کمک به تروریستها مسدود شود، که در نتیجه در پاکسازی پس از آن تومار تکفیریها در کل سوریه در هم پیچیده شود. در این بازی پیچیده ترکیه نیز از اقدام احتمالی ارتش عربستان از مرزهای خویش چراغ سبز نشان داده است چرا که امیدوار است سود خویش را از این معامله ببرد. اردوغان علاوه بر اخذ احتمالی باجهای کلان نظیر گذشته از خزانه آل سعود، امیدوار است از این رهگذر کارکردهای سوریه را نیز در شمال شرق این کشور یکسره کند. اما در این میان راز حمایت کاخ سفید از کردها چیست؟ روشن است که در جنگ سوریه، عربستان و متحدان منطقهای آن نظیر ترکیه و قطر و حتی
«تل آویو»، گروههای دست نشانده خود را برای نفوذ و فشار به دمشق و در ادامه تهران و مسکو در اختیار دارند. اما در سوی دیگر معارضینی که خود را ارتش آزاد مینامند و آمریکا حامی آنهاست عملاً هیچ حضور و نفوذی در میدانهای نبرد ندارند. در ماههای اخیر اما کردها با نوعی همسویی و همراهی با ارتش سوریه و نیروهای مقاومت به یک جریان مهم در معادلات این کشور بدل شدهاند. کاخ سفید هوشمندانه در حال سرمایه گذاری بر روی کردهاست تا هم در صورت نابودی تروریست ها در آینده ارتش برای فشار بر دولت مرکزی بدون حامی نباشد و هم در مقابل ریاض و آنکارا نیز یک نیروی عملیاتی مؤثر در اختیار داشته باشند، نیرویی که در صورت لزوم با کارت آن هم در تقابل با دولت سوریه و هم عربستان و ترکیه میتوان بازی کرد!
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
سوریه، تحولات پرشتاب
بسمالله الرحمن الرحیم
یک ستون از تروریستهای مورد حمایت آنکارا در میان اسکورت نظامیان ترکیه به درون مرزهای مشترک با سوریه نفوذ و تا عمق 10 کیلومتری خاک سوریه پیشروی کردند. این تروریستها باید جایگزین تروریستهای شکست خوردهای شوند که با مشاهده ضعف حمایتهای لجستیکی و تشدید حملات هوائی مشترک روسیه، سوریه و نیروهای مقاومت، فرار را برقرار ترجیح دادهاند و از منطقه گریختهاند.
ارتش ترکیه ماموریت دارد با تشدید بمباران و حملات توپخانهای علیه مواضع کردهای سوریه، دیوار دفاعی اطمینان بخشی را ایجاد کند که در پناه آن تروریستهای تازه نفس بتوانند وارد صحنه شوند و به انجام عملیات علیه ارتش سوریه و محور مقاومت بپردازند. ترکیه با وقاحت اعلام کرده است این عملیات برای سرکوب تروریستها صورت میگیرد!
بطور همزمان عربستان سعی دارد نیروهائی را برای نقش آفرینی در مناطق جنوبی سوریه به نفع تروریستها وارد عمل کند و آنرا «عملیات زمینی برای سرکوب ترویست ها»! معرفی کرده است ولی تاکنون ریاض نتوانسته حمایت و پشتیبانی آمریکا از طرحهای خائنانه خود را دریافت کند.
در همین حال، منابع سازمان ملل قویاً درخصوص اقدامات تحریک آمیز ترکیه و عربستان در سوریه هشدار میدهند و خاطرنشان کردهاند که این اقدامات میتواند اوضاع را از کنترل خارج کند و زمینههای درگیری با روسیه و آغاز جنگ بیپایان باشد. ترکیه برای پنجمین روز پیاپی به حملات توپخانهای علیه کردهای سوریه ادامه داده و حتی بخشی از خاک سوریه را نیز اشغال کرده است. احمد داود اوغلو، عملیات تجاوزکارانه را در پوشش کمک رسانی به پناهجویان سوری توجیه میکند و مایل است کمپ اسکان موقت پناهجویان را در خاک سوریه مستقر سازد تا در پناه آن امکان کمک رسانی به تروریستها، جابجائی نیروهای تروریستی و هدایت عملیات از فاصلهای نزدیکتر، میسر باشد. اما روسیه، ارتش سوریه و نیروهای مقاومت ضمن بیاعتنائی به ادعاهای به ظاهر انسان دوستانه در ترکیه، توانستهاند خط ارتباطی تروریستها با مرز ترکیه را قطع نمایند و حداقل آنرا ناامن سازند.
برای روسیه و سایر نیروهای ائتلاف 1+4 پاکسازی کامل مناطق آزاد شده، اولویت نخست محسوب میشود و آنها نگرانند با پیشرویهای بدون مطالعه، ممکن است فرصتی برای نفوذ تروریستها و حامیان محلی از حمله ترکیه و عربستان پدید آید و ناگهان در پشت نیروهای خود، متجاوزین و تروریستها را ببینند و برای سرکوب آنها با مشکلاتی مواجه شوند.
مذاکرات تلفنی جان کری و سرگئی لاوروف وزرای خارجه آمریکا و روسیه برای برقراری آتش بس اگرچه مثبت ارزیابی شده ولی با شروط پیشنهادی مسکو هنوز دارای ابهاماتی است. از جمله اینکه عملیات بمباران مواضع تروریستها قطع نخواهد شد و دیگر آنکه ارسال جنگ افزار برای تروریستها نیز باید متوقف شود.
با این حال، در مقر سازمان ملل و در واشنگتن و مسکو مذاکرات فشرده برای نهائی کردن موضوع آتش بس در جریان است. آمریکا، عربستان و ترکیه را بخاطر ترک مذاکرات وین شماتت کرده و میگوید این اقدام آنها به نفع روسیه و ائتلاف 1+4 تمام شده و آنها فرصتهای بیشتری برای تار و مار کردن جبهه تروریستها به دست آوردهاند به ویژه آنکه چون دست بالا را دارند، شروط جدیدی مطرح کردهاند که امکان دستیابی به شرایط دو هفته قبل را هم غیرممکن ساخته است. از جمله قطعنامه پیشنهادی روسیه در شورای امنیت عملاً تمامی دستاوردهای 5 ساله تروریستها و حامیان غربی – عبری – عربی را یکسره به باد فنا میدهد و به همین دلیل مورد مخالفت آمریکا و فرانسه قرار گرفته است.
بان کی مون آشکارا ترکیه و عربستان را ملامت کرده که به ناآرامیها در سوریه دامن میزنند. بعلاوه اتحادیه اروپا نگران سرازیر شدن موج جدید پناهجویان به اروپا است و برای برقراری فوری آتش بس اصرار میورزد. حتی اقدامات مشترک اتحادیه اروپا برای مهار موج پناهجویان در پشت مبادی مرزی اروپا از جمله اردن، ترکیه، لبنان و یونان به نتایج دلخواه و ملموسی منجر نشده و مشخصاً فرصتهائی را در اختیار ترکیه قرار داده که از یکطرف برای باج خواهی از اروپا تلاش کند و از سوی دیگر در پناه موج جدید مهاجرین سوری، بتواند برای ایجاد «نطقه حائل» درون مرزهای سوریه وارد عمل شود.
اتحادیه اروپا برای مهار بحران هر لحظه پیشنهاد و تصمیم جدیدی را مطرح میسازد. از جمله «آنگلا مرکل» پیشنهاد قدیمی برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع برفراز مرزهای مشترک ترکیه سوریه و ایجاد «منطقه حایل» را خواستار شده که بلافاصله با مخالفت جدی مسکو مواجه گردیده است.
در واقع جبهه غربی – عربی حامی تروریستها مایلند تمامی آنه در صحنه نظامی از دست دادهاند و حتی بالاتر از آن، تمامی آنچه میخواستهاند به دست آورند ولی موفق نشدهاند، اکنون از طریق مذاکرات سیاسی مایل هستند همانها را مطالبه کنند که البته با پاسخ منفی مواجه گردیدهاند. همین تاخیر حاصل از «مذاکرات فرسایشی» که غرب مرتباً از خواستههای قبلی خود عقبنشینی میکند و در فکر برقراری آتش بس به هر قیمت ممکن است، زمان بر خواهد بود. جبهه غرب سعی دارد در این فرصت به بازسازی جبهه از هم پاشیده تروریستهای اعزامی از 85 کشور بپردازد و آنها را با آرایش جنگی جدید، سازماندهی کند. در آنسو هم ائتلاف 1+4 سعی دارد از همین فرصتها برای آزادسازی هرچه بیشتر اراضی و مناطق استراتژیک اطراف حلب، حسکه، لاذقیه، ادلب و حتی رقه، بهرهگیری کند.
اصرار سوال برانگیز عربستان برای تجهیز تروریستها به موشکهای ضدهوائی با هدف زمینگیرکردن نیروی هوائی روسیه مطرح میشود. اگرچه سران آمریکا قلباً آرزوی شکست و ناکامی روس هارا دارند ولی جان کری میگوید سلاحهای آمریکائی دردست هر ابلهی که باشد، مسئولیتش با آمریکاست و دو قدرت را رو در روی هم قرار میدهد که به مصلحت نیست. اکنون ارتش سوریه با استقرار در فاصله 10 کیلومتری مرز با ترکیه، عملاً تا مرزهای مشترک را با آتش توپخانه در تیررس خود قرار داده و حمایت لجستیگی از تروریستها را با مشکلات جدیدی مواجه ساخته است. همین تحولات پرشتاب بر روی زمین و در صحنه عملیاتی میدانی که مرتباً صورت مسئله سوریه و بلکه سرنوشت این کشور را تغییر میدهد و جبهه غربی – عربی را وادار به عقب نشینی میکند.
***************************************
روزنامه خراسان**
مجلس جای چه کسانی است؟/کورش شجاعی
با گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، اکثر قریب به اتفاق مردم اهمیت و نقش ویژه و استثنایی انتخابات را در سرنوشت کشور می دانند، اکثریت مردم نیز همچنان دریافته اند که مشارکت حداکثری در انتخابات، موجب تحکیم هر چه بیشتر جمهوری اسلامی، تأمین منافع ملی، تقویت وحدت ملی، حفظ و تحکیم امنیت و اقتدار ملی و حفاظت از عزت و استقلال میهن می شود همچنین مردم می دانند که هر قدر مشارکت آنان پرشورتر و آگاهانه تر باشد هیبت و عظمت ملت، در چشم جهانیان بیشتر نمایان می شود، اکثر مردم همچنین به خوبی در می یابند که بدخواهان این مُلک و ملت هر چه در توان دارند از هر فرصت و امکانی حداکثر استفاده را می برند تا با ایجاد یأس و ناامیدی و بی تفاوتی در بین اقشار مختلف، حضور مردم را در صحنه ها و عرصه های گوناگون از جمله شرکت در انتخابات کم رنگ و بی رونق کنند چون آنان پس از همه توطئه ها و تحمیل جنگ و فشارهای بی رحمانه و تحریم های ظالمانه به خوبی دریافته اند که تنها راه شکستن کمر این ملت و نظام و محو کردن ایران از معادلات منطقه ای و بین المللی فاصله انداختن، جدا کردن و گرفتن «پشتوانه اصلی کشور و نظام» یعنی «مردم» از نظام اسلامی است اما ملت غیور و عزتمند ایران زمین در همه این سال ها با وجود تحمل مشکلات اقتصادی فراوان ناشی از تحریم و البته مدیریت های بسیار غلط برخی مسئولان کشور همچنان پای عزت و استقلال کشورشان، پای خون شهیدانشان و اصول و آرمان های انقلابشان ایستاده اند و در راهپیمایی ها و انتخابات گوناگون حماسه ها آفریده اند هر چند برخی مسئولان بی تدبیر و نالایق در گذشته و حال، قدر این حماسه های مردمی را ندانستند و نمی دانند و همچنان بر مسیر خودشیفتگی، خودرأیی، خودبرتر بینی، خود همه انگاری، باند بازی و منافع شخصی و گروهی گام برمی دارند. با این حال در انتخابات بسیار مهم هفتم اسفندماه جاری و در این مقطع حساس زمانی و با توجه به آگاهی مردم عزیزمان به شرایط بسیار ویژه منطقه ای و بین المللی و حساسیت دشمنان ایران به این انتخابات و با توجه به این که همچنان چشم امید مسلمانان و ملت های مظلوم جهان به ایران است، باز هم با عنایت ویژه الهی شاهد حضور چشمگیر مسئولانه و آگاهانه مردم کشورمان در انتخاب بسیار مهم و سرنوشت ساز خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی خواهیم بود و این ملت هوشیار و فهیم برگ زرین دیگری بر تاریخ ایران زمین و انقلاب اسلامی خواهند افزود. مردم نجیب و بزرگوارمان با توجه به تأکیدهای مهم رهبر دلسوز و ژرف اندیش انقلاب، با تحقیق و تفکر و مشورت تلاش می کنند از این حق انتخاب خود، هر چه آگاهانه تر برای ارتقا و توسعه و پیشرفت کشورشان استفاده کنند و با انتخاب بهترین ها، شایسته ترین ها و نامزدهای اصلح نمایندگی خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، سرنوشت و مقدرات کشور را به دست اهل ایمان و تقوا و افراد متخصص و متعهد انقلابی، باورمند به توان داخلی و سرمایه های ملی، ژرف اندیش و آینده نگر، دلسوز و شجاع و مودب، آزاده، وفادار به آرمان های شهیدان و امام و رهبری، عاشق مُلک و ملت و خدمت صادقانه، مدیر و مدبر و دارای تفکر خلاق و اندیشه ها و ایده های نو و اهل تصمیم گیری های به موقع و درست در شرایط سخت و دشوار بسپارند گر چه انتقادهای جدی به مدت زمان بسیار محدود و امکانات و فرصت های نابرابر تبلیغات وارد است که باید برای رفع این نقایص، فکری اساسی اندیشیده شود.
اما سخنی با کاندیداها درباره انتظارات مردم
اما کاندایدهای محترم که با اعلام آمادگی برای حضور در صحنه رقابت و خدمتگزاری به هر صورت در حد خود در گرمی و رونق انتخابات و جلب مشارکت مردم سهم دارند، می دانند و البته باید بدانند که مردم از کاندیداهای نمایندگی مجلس چه انتظاراتی دارند – البته پرداختن به اهمیت بسیار ویژه خصوصیات کاندیداهای خبرگان رهبری و انتظارات مردم از آنان مجالی دیگر می طلبد.مطالبه انتظار واقعی و حتمی مردم از نمایندگان مجلس این است که درک درست و عمیقی از شرایط امروز کشور، منطقه و شرایط بین المللی داشته باشند، مردم انتظار دارند نمایندگانشان کسانی باشند از جنس خودشان کسانی که مشکلات و مسائل اصلی و اساسی امروز کشور و آحاد و طبقات مختلف جامعه را بشناسند و از عمق وجود درک کرده باشند که رکود و تورم، گرانی و بیکاری، ازدواج جوانان، تنگی و سختی معیشت تعداد قابل توجهی از خانوارها، کم توجهی به نقاط دور افتاده و محروم، حاشیه نشینی، توزیع ناعادلانه قدرت و ثروت و امکانات، پارتی بازی، رانت خواری، فسادهای مالی، بحران کم آبی، آلودگی فزاینده هوا و محیط زیست، تخریب و تجاوز به منابع طبیعی و آثار و ابنیه تاریخی، کم توجهی عملی به اقتصاد مقاومتی و سرمایه های کم نظیر انسانی کشورمان و دقت لازم نداشتن به پروژه «نفوذ» دشمنان برای استحاله نظام و خالی کردن جمهوری اسلامی از آرمان ها، اصول و ارزش های واقعی و گرانقدر انقلاب اسلامی، مهم ترین مسائل و مشکلات جامعه است.مردم همچنین انتظار دارند که نمایندگان مجلسشان، آن گونه سخن بگویند و رفتار کنند که برای جامعه الگوی قانون مداری و اخلاق باشند. همان گونه که امام(ره) خطاب به نمایندگان مجلس می فرمود: «شما باید معلم اخلاق باشید برای همه کشور» مردم انتظار به حق دارند کسانی که بر کرسی های نمایندگی مجلس می نشینند و وظیفه خطیر نمایندگی ملت را بر عهده می گیرند به «سوگند» نمایندگی که به فرمایش رهبری «سوگند شرعی» است وفادار باشند و در همه حال برای تحکیم منافع ملی، وحدت ملی، مصالح کشور و مردم، عزت و استقلال وطن و حفظ اصول و ارزش های انقلاب بکوشند، نه منافع شخصی و جناحی و این جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی را ملکه ذهن و رفتار خود کنند که می فرمود: «شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حساب هایی که خودتان با هم دارید صاف کنید، اگر چنین کاری بشود انحراف است غصب است».مردم انتظار دارند نمایندگانشان وامدار باندهای قدرت و ثروت نباشند و به هیچ وجه و در هیچ حالتی منافع حزبی، جناحی و گروهی خود را بر منافع کشور و مردم و عزت و استقلال وطن ترجیح ندهند که اگر نماینده ای چنین جرمی مرتکب شود بی گمان خائن به رأی مردم و مصالح و منافع کشور است. مردم می خواهند منابع مالی هزینه های تبلیغاتی کاندیداهای نمایندگی مجلس شفاف و روشن باشد.مردم همچنین نمایندگانی می خواهند که در مقابل و برای حل مشکلات و مسائل کشور و مردم «سینه سپر» کنند و با توجیهات مختلف از بار مسئولیت خطیری که بر عهده گرفته اند شانه خالی نکنند مردم انتظار دارند نمایندگانشان، همراه مردم باشند، با مردم زندگی کنند، دنبال تفکر و ترویج اشرافی گری و شهروند درجه یک و درجه دو کردن مردم نباشند، مردم از نمایندگان می خواهند در جهت از بین بردن روحیه و رویه «تهران محوری» و «پایتخت مداری» برخی مسئولان و حتی بعضی نمایندگان اقدام موثر انجام دهند، مردم از کاندیداهای مجلس انتظار دارند «صادق» و «امانتدار» باشند و شجاعانه به مردم بگویند که وظیفه اصلی و اساسی نمایندگان مجلس اولاً «قانون گذاری» و ریل گذاری برای حل مشکلات و مسائل کشور و مردم، رفع کاستی ها و محرومیت ها، گسترش عدالت و قانون مداری و خلاصه حرکت کشور به سمت رشد و توسعه و پیشرفت و تعالی مادی و معنوی و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان و ثانیاً «نظارت بر اجرای قوانین» است نه پل سازی و جاده کشی و دیگر کارهای عمرانی که نه در اختیار نمایندگان و حوزه کاری آنان است و نه بودجه ای در اختیار دارند که به این گونه کارها اختصاص دهند چرا که مسلم است که این گونه مسائل اجرایی در حیطه وظایف دولت تعریف شده است هر چند نمایندگان مجلس با توجه به ظرفیت ها و با «نگاه ملی» می توانند درباره اجرایی شدن طرح های عمرانی حوزه انتخابیه خود فعالیت های موثری در حیطه مسئولیت نمایندگی مجلس انجام دهند. مردم می دانند مجلسی که به فرموده خمینی عزیز در رأس امور است باید جای گرد هم آمدن متخصصان و کارشناسان به نوعی فرهیختگان و نخبگان ملت باشد بنابراین انتظار دارند کسانی خود را در معرض انتخاب بگذارند که علاوه بر تدین و تعهد لااقل از تخصص لازم در یکی از مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و... برخوردار باشند تا تصمیم سازی ها، قانون گذاری ها و رأی مثبت و منفی دادنشان به طرح ها و لوایح، علمی و منطبق بر واقعیت ها و نیازهای واقعی امروز و فردای مردم و کشور باشد.همچنین حتماً مردم از کاندیداها انتظار دارند، وعده ای ندهند که یا در حیطه کاری آنان نمی گنجد و یا توان عمل به آن وعده را ندارند، مردم انتظار دارند گفتار و رفتار و منش و مردم گرایی نمایندگان پیش و پس از تکیه زدن بر کرسی نمایندگی مجلس، متفاوت نباشد و خود را تافته جدا بافته نپندارند و از همه مهم تر این که مردم به هیچ عنوان برنمی تابند و نمی خواهند کسانی به مجلس راه یابند و در مجلس بمانند که به جای تلاش برای تحقق تمامی آرمان های انقلاب اسلامی و مطالبات به حق مردم به جناح و باند بازی و قوم و خویش سالاری و سوء استفاده از موقعیت و قدرت و جمع آوری ثروت بپردازند و خواسته یا ناخواسته در جهت انحراف از اصول و ارزش های انقلاب و نادیده گرفتن پروژه بسیار جدی «نفوذ» دشمن در بین مسئولان و جامعه گام بردارند. پس بی گمان و قطعاً تنها راه نجات و رستگاری و خوش سرانجامی تمامی مسئولان و نمایندگان در پیشگاه خالق و روسفیدی نزد مخلوق، انجام خدمت مومنانه و صادقانه به اسلام و قرآن و مردم و میهن است و حتماً کسانی که در کج راهه «مردم فریبی» و «طمع قدرت» و کسب ثروت از مسیر سوء استفاده از موقعیت گام برمی دارند در بیراهه و سرانجامی بس خطرناک و «عاقبت سوز» گرفتار می آیند.
***************************************
روزنامه ایران**
شرکت درانتخابات به مثابه تثبیت «برجام»/ سعید علیخانی
در آستانه انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، جریانها و گروههای مختلف سیاسی به روال گذشته به تکاپو افتادهاند و فضای سیاسی کشورمان بار دیگر مملو از هیجان و حرارت معمول انتخاباتی است. موضوع رد صلاحیتها از جمله موضوعاتی بود که برخی از شهروندان یا جریانها را برای حضور در انتخابات پیش رو دچار تردید کرده است اما اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، این موضوع در اراده اکثریت جامعه و گروههای سیاسی کمترین تأثیری نداشته است و نحوه یارگیری و چینش نیروها نشان میدهد که هنوز «مشارکت» و «گزینه سیاسی و قانونی» گفتمان غالب بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران است و به نوبه خود بلوغ سیاسی جامعه ایران را نشان میدهد. باور به پیشرفت، مشارکت سیاسی، گفتوگو و رقابت از مجرای صندوق رأی اگرچه چالشها و موانع خاص خود را دارد و گاهی نیز نمیتوان به برخی گلایههای این حوزه خرده گرفت اما پایبندی به ملزومات آن از طریق شکیبایی، صبر و امید بستن به نتایج حداقلی یا حداکثری، نشان میدهد که «امید» در میان شهروندان زنده است و مردم خود را در روند تصمیمگیریها مؤثر میدانند. چنین وضعیتی در خاورمیانهای که بیشتر بحرانهای آن ناشی از احساس تعلق نداشتن تودههای مردم به حلقههای تصمیمگیری است، امری مغتنم و قابل اعتناست. اگرچه ارائه استدلال درباب ضرورت مشارکت در انتخابات آتی میتواند خاستگاههای متعددی داشته باشد اما از منظر سیاست خارجی، یکی از مهمترین این دلایل میتواند موضوع «برجام» باشد. این مسأله از آن رو قابل اهمیت است که رئیس جمهوری چندی پیش از ضرورت آغاز «برجام 2» سخن گفتند و این سخن را جز این نمیتوان دریافت که موضوع «برجام» امتدادی داخلی نیز دارد و تقویت و تثبیت آن جز با حضور و پیگیری مردم و گروهها در تصمیمگیریهای مهم سیاست داخلی و براساس منطق گفتوگو ممکن نیست. در روابط بینالملل قاعدهای وجود دارد که تأکید میکند: «سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی کشورها» است. هر کشوری منافعی را برای خود تعریف کرده است که روش تأمین آن میتواند از طریق رقابت، همکاری، صلح یا جنگ صورت گیرد. با پذیرفتن چنین مفروضی این پرسش مطرح میشود که چه عواملی در داخل میتواند به روش کسب منافع در سیاست خارجی سامان دهد؟ ساختار یک حکومت اعم از دموکراتیک یا توتالیتر، فرهنگ سیاسی اعم از انحصاری یا مشارکتی، مشروعیت یک حکومت اعم از سنتی، کاریزماتیک یا مبتنی بر اراده تودهها، همه و همه از عوامل تأثیرگذار بر شیوه تأمین منافع در عرصه بینالملل است. اگرچه ماکس وبر قائل به سه نوع مشروعیت سنتی، کاریزماتیک و عقلانی است و نوع این مشروعیت تأثیر مستقیمی بر اراده و شیوه یک کشور در گزینش نوع خاصی از روش تأمین منافع در سیاست خارجی دارد اما در تلاش برای پیشبینی سیاست خارجی بسیاری از کشورها نمیتوان آن را صرفاً در چارچوب یکی ازاین گونههای مشروعیت فهم کرد اما میتوان فهمید که مثلاً فلان رویکرد، آبشخور اصلی یا دستکم مهم خود را از کدام گونه از مشروعیت اخذ کرده است؟ برجام که امروز به عنوان یکی از دستاوردهای مهم ملت ایران و زمینه (نه صرفاً عامل) حرکت به سمت شکوفایی اقتصادی و سیاسی کشورمان تلقی میشود، از نمونههای قابل مثالی است که مشروعیت آن، هم در پیشزمینه سنتی و هم در پیشزمینههای کاریزماتیک و عقلانی مشروعیت- به عنوان عامل شکل دهنده به سیاست خارجی- قابل ردیابی است. برجام، تحقق یافت زیرا ایران به شکل سنتی برای خود نقشی مؤثر و کلیدی در منطقه و جهان قائل است و ملت ایران حق فعالیت صلحآمیز هستهای و نیز چرخیدن چرخهای اقتصادی و تحقق رفاه را توأمان میخواهد همچنان که برجام تحقق یافت، چون رهبری به لحاظ جایگاه و نفوذ معنوی خویش گرهگشای مشکلات و چالشهایی میتواند باشد که نهادها یا اشخاص قادر به رفع آن نیستند.
بجز این دو، برجام به میزان زیادی به تصمیم مجلس به عنوان نهاد قانونگذار و تجلی اراده مردم وابسته است چنان که در جریان پرونده هستهای بارها و بارها ثابت شد که رویکردهای کارشناسانه یا غیرکارشناسانه و رویکردهای متضمن منافع ملی یا متضمن منافع جناحی تا چه حد میتواند تأمین منافع کشورمان در عرصه سیاست خارجی را با موفقیت یا ناکامی مواجه کند.
در مقام پیشبینی آینده- آن هم نه فقط برجام که کلیت آن- میتوان به ضرس قاطع گفت که مجلس یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در شکلدهی آینده سیاست خارجی است. این تأثیر چه در مقام وضع قانون و چه در مقام پشتیبانی یا حمایت نکردن از نهادهای مرتبط با سیاست خارجی غیرقابل انکار است و اگر اراده مردم مبتنی بر تداوم کنونی سیاست خارجی و روش مبتنی بر همکاری، تعامل و تنشزدایی دستگاه سیاست خارجی باشد، لاجرم ضرورت مشارکت در انتخابات دو چندان میشود. از این منظر، استقبال از وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پسا برجام و حمایت از تداوم سیاست خارجی فعلی امری جدای از مسائل داخلی و انتخابات آتی مجلس نیست و تحقق آن نیز نیازمند مشارکت جدی در انتخابات است مگر آنکه این وضعیت مطلوب نباشد که این امر نیز منوط به انتخابات است با این تفاوت که اگر تداوم برجام و سیاست خارجی کنونی صرفاً در مشارکت تحقق مییابد، تداوم نداشتن برجام و سیاست موفق خارجی دولت فعلی بجز مشارکت، در فضای نامبارک مشارکت نکردن نیز امکان عملی خواهد یافت.
***************************************
روزنامه جام جم**
خروج از رکود برنامهای جامع میخواهد / دکتر مهدی پازوکی
بهطور کلی بسته خروج از رکود پس از آن در دستور کار دولت قرار گرفت که گزارشهای رسمی و واقعیات اقتصاد کشورمان به شکلی واضح بیان میکرد انبارهای بسیاری از بنگاههای اقتصادی مملو از کالاست و تقاضایی برای این محصولات وجود ندارد.
از اینرو سیاستگذاران اقتصادی با توجه به مسئولیتی که برعهده داشتند برای رفع این مشکل اقدام کرده و بسته خروج از رکود را ارائه دادند. اما آنچه که تقریباً فراموش شد این بود که این بسته به عنوان راهکاری کوتاهمدت مدنظر قرار گرفت و میتوان از آن به عنوان مُسکنی برای اقتصاد کشورمان استفاده کرد.
این در حالی است که اقتصاد کشورمان از رکود انباشتهشده از سالهای گذشته رنج میبرد و به نوعی کل صنایع درگیر شدهاند.
بنابراین با نگرشی گذرا به سیاستهای ارائه شده در این بسته، اینکه مسئولان برای ایجاد رونق در اقتصاد کشور، دو بخش خاص صنعت (خودرو و لوازم خانگی) را در نظر گرفته بودند زیاد اقتصادی و کارشناسی نبود زیرا میتوان گفت رکود فعلی اقتصاد ایران در گروی دو بخش یادشده نیست.
در چنین شرایطی که اقتصاد کشورمان درگیر معضل رکود عمیقی شده است، نباید فراموش کنیم عوامل و گزینههای گوناگونی در ایجاد این اوضاع دخیل بوده و باید برای کل اقتصاد کشور نسخهای کارآمد تجویز شود.
از این رو براساس اصول اقتصادی اگر بهدنبال خروج واقعی از رکود هستیم باید مسئولان به صورتی برنامهریزی کنند که سیاستهای کوتاهمدت (همچون بسته خروج از رکود) را به سیاستی کارآمد و بلندمدت متصل کرده و آن را نقشه راهی مناسب برای اقتصاد ایران در نظر گیرند که برای رسیدن به این نتیجه لازم است موارد زیر کاملاً مدنظر قرار گیرد:
1ـ انضباط پولی: در این بخش بانک مرکزی و سیستم بانکی کشورمان بیشترین سهم و وظیفه را برعهده خواهند داشت تا بتوانند نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنند تا در نهایت توان خرید مردم بالا رفته و تقاضا در کل مجموعهها ایجاد شود.
2ـ انضباط مالی: در این بخش لازم است دولت در سه بخش نسبت به تغییر سیاستهای مالی خود اقدام نماید. الف) گسترش چتر مالیاتی و جلوگیری از فرارهای مالیاتی ب) حذف یارانه ثروتمندان و استفاده از منابع آزادشده در پروژههای عمرانی ج) کاهش هزینههای غیرضروری دولت.
3ـ فضای کسب و کار مناسب در ایران: در این بخش، دولت باید با مشارکت قوه قضاییه اقدام به بهبود فضای کسب و کار ایران کرده تا بتواند به عنوان مثال سهم قابلتوجهی از 400 میلیارد دلار سرمایه ایرانیان خارج از کشور (حداقل یک دهم یعنی 40 میلیارد دلار) را به داخل کشورمان هدایت کند به این ترتیب نهتنها اشتغالزایی خواهد شد بلکه بسیاری از مشکلات اقتصادی موجود ایران حل میشود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
اخلاق 3 درصدی هاشمی!/حسین قدیانی
آقای روحانی شاید فکرش را هم نمیکرد در این حدود 3 سال ریاستش بر کابینه اعتدال، درشتترین طعنه را از آقای هاشمی دشت کند؛ «روحانی 3 درصد بیشتر رأی نداشت! و با حمایت من رئیسجمهور شد!»
واقعا باید از عالیجناب پرسید این چه طرز حمایت کردن است؛ و مگرنه آنکه به فرموده شارع مقدس؛«و لَا تُبطِلوا صَدَقَاتِکم بالمَنِّ و الأَذَی»؟! گیرم جناب روحانی در انتخابات 92، 3 درصد رأی داشت، آیا باید کسی که خود را حامی ایشان میداند این مسأله را آن هم به عمومیترین شکل ممکن به روی رئیس قوه مجریه بیاورد؟! و آیا این همان اخلاقی است که این روزها عالیجناب زیاد از آن دم میزنند؟!
صد البته باید خطاب به آقای هاشمی بگوییم که شما اگر دارای این حد از توانایی بودید که با حمایت خودتان از کسی، او را رئیسجمهور کنید، هرگز چنین نمیشد که در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 شکست بخورید! آن هم از کی؟ از استاندار خودتان!
و اما سخنی با آقای روحانی! شما در این حدود 3 سال آنقدر با من و مای منتقد بد تا کردهاید که حق داشته باشیم بعد از آن جمله گهربار(!) آقای هاشمی، یک کلام بگوییم «به جهنم!» لیکن ما اینگونه نمیگوییم و اینگونه نمینویسیم و معتقدیم در مواجهه با رئیسجمهور قانونی مملکت، اگر نقد آزاد است، حرفهایی از این جنس که فلانی را من رئیسجمهور کردم، هرگز زیبنده نیست.
آقای روحانی! وقتی دهان منتقد را مثلا درباره فساد کرسنت میبندید و وقتی به نقد منتقد خیرخواه وقعی نمینهید، عوارضش میشود همین که باید از ناحیه اول داعیهدار حمایت از دولت اعتدال، اینچنین طعنه درشتی دریافت کنید!
صدالبته ما حق پاسخ را برای شما در برابر آن سخن آقای هاشمی محفوظ میداریم و بسیار دوست داریم جواب حضرتعالی را بشنویم!
***************************************