امروز توافق هستهای ایران با شش کشور قدرتمند جهان موسوم به «برجام» یک ساله شد؛ اما به راستی برجام چرا شکل گرفت و قرار بود با این توافق چه اتفاقی بیفتد؟ [...]
یادداشت: امروز
توافق هستهای ایران با شش کشور قدرتمند جهان موسوم به «برجام» یک ساله
شد؛ اما به راستی برجام چرا شکل گرفت و قرار بود با این توافق چه اتفاقی
بیفتد؟
پس از کش و قوس حدوداً دوازدهساله پرونده هستهای ایران و
مذاکرات نفسگیر ۲۲ ماهه در دولت یازدهم، قرار بود در ازای اعمال یکسری
محدودیتها و تعدیلها در برنامه هستهای تهران، طرف غربی به ویژه
آمریکایی اقدامات و تعهداتی را به نفع جمهوری اسلامی ایران انجام دهد که
لغو تحریمهای مالی، بانکی و نفتی مرتبط با برنامه هستهای و پذیرش حق
هستهای ایران از سوی گروه ۱+۵ از جمله آنها بود.
اما با سپری شدن یک
سال از انعقاد برجام و شش ماه از اجرایی شدن آن و در حالی که ایران به تمام
تعهدات خود پایبند بوده و به همه آنها عمل کرده است، آمریکاییها و
اروپاییها با امروز و فردا کردن، مانعتراشی غیرمستقیم و دعوت آشکار و
نهان شرکتها و بانکهای جهان به حفظ ساختار تحریمها علیه ایران، عملاً
برجام را به شکست کشانده و آن را به کاغذپارهای که به قول رئیس بانک مرکزی
«هیچ» دستاوردی برای ایران نداشته است، تبدیل کردهاند. افزونبر این،
تهدیدات و مطالبات جدید خارج از دستور برجام، نظیر اعمال تحریمهای موشکی و
حقوق بشری در سنا و کنگره آمریکا طرح شده و در حال بررسی است؛ این در
حالی است که مطابق متن برجام، دو طرف باید از هرگونه اقدامی که مخالف روح
برجام بوده و به زمینههای تداوم همکاری هستهای لطمه وارد میکند، اجتناب
کنند. با این توصیف، حال که برجام نتوانست از دشمنی دشمنان بکاهد، دو حالت
متصور است: اول اینکه، با خوشبینیها و سیاست مماشات با دشمنی که راهبرد
اولش حذف ما از صحنه است، کنار آمد و به سیاست صبر و انتظاری که هیچ
آیندهای برایش متصور نیست، تن داد. دوم اینکه، به سیاست انقلابی و
دیپلماسی تهاجمی برای گرفتن حقوق هستهای خودمان برگردیم و با عبور از
دیپلماسی لبخند به دیپلماسی قاطع، فعال و حق به جانب برای حفظ حقوق هستهای
پافشاری کنیم. در غیر اینصورت دستاوردهای حاصل از برجام میتواند به ضد
خودش تبدیل شود.