انتخابات در ايران مبتني بر رقابت دو جريان اصلي اصولگرايان و اصلاحطلبان در سالهاي اخير دنبال شده است. از جرياني که اطراف آقاي روحاني پس از شکلگيري دولت يازدهم گرد آمدهاند و در ادبيات سياسي با عنوان جريان اعتدال شهرت يافتهاند نيز ميتواند به عنوان جرياني تاثيرگذار در انتخابات ياد کرد که هم اکنون در ائتلاف با اصلاح طلبان بسر ميبرند و رفتار سياسي مشترکي با اين جريان سياسي در انتخابات آتي خواهند داشت. جريان حاميان احمدي نژاد نيز که در سالهاي اخير از اردوگاه اصولگرايي فاصله گرفتهاند، ضلع چهارمي است که در اين انتخابات به دليل وجود موانعي براي فعاليت سياسي، چندان اثر گذار نخواهند بود.
با اين توضيح بايد رقابت انتخابات آتي را همچنان بر مدار دو رقيب اصلي اصولگرايان و اصلاحطلبان تحليل و بررسي نمود. در اين نوشتار نگاهي به وضعيت اردوگاه اصلاح طلبي و سناريوهاي احتمالی این جریان در انتخابات آتی مي اندازيم.
در اردوگاه مشترک اصلاحطلبان و اعتداليون چهار گروه در حال فعاليت هستند که عبارتند از:
1ـ گروه سنتي جناح چپ شامل؛ مجمع روحانيون مبارز، مجمع مدرسين و محققین حوزه علميه قم و ...؛
2ـ گروه ميانهرو اصلاحطلب همچون؛ حزب اعتماد ملي، حزب مردمسالاري، حزب همبستگي، جبهه مردمي اصلاحات، حزب نداي ايرانيان و...؛
3ـ گروه راديکال اصلاحطلب همچون؛ اتحاد ملت، بقاياي تشکلهاي منحل شده مجاهدين و مشارکت، بنياد باران، بنياد اميد ايرانيان و...؛
4ـ گروه ليبرال و تکنوکرات با گروههايي چون؛ حزب کارگزاران، حزب اعتدال و توسعه، خانه کارگر، حزب کار و... .
در این اردوگاه با ترکیب فوق حداقل چهار سناريو قابل پيشبيني است و ميتوان در کلام فعالان سياسي اين جريان مؤيداتي براي آن يافت. اين چهار سناريو عبارتند از: :1ـ حمايت مطلق از روحاني؛ 2ـ حمايت مشروط از روحاني؛ 3ـ عبور از روحاني؛ 4ـ نامزد در سايه
1. حمايت مطلق از روحاني
مهمترين سناريوي اردوگاه اصلاحطلبان و اعتداليون که از بيشترين هوادار نيز برخوردار است، سناريوي حمايت بيقيد و شرط از آقاي روحاني است. اين سناريو با گذر زمان و در طول ماههاي اخير به الگويي مسلط بر اين اردوگاه تبديل شده و به تدريج ديگر الگوها را به محاق برده است. در واقع، ميتوان گفت که بيشترين اجماع اصلاحطلبان بر روي اين سناريو است.
در ميان معتقدان به اين سناريو ميتوان از گروه ليبرال و تکنوکرات (حزب کارگزاران، حزب اعتدال و توسعه، خانه کارگر، حزب کار و...) و گروه ميانهرو اصلاحطلب (حزب اعتماد ملي، حزب مردمسالاري، حزب همبستگي، جبهه مردمي اصلاحات، حزب نداي ايرانيان و...) ياد کرد. در مجموع عده زيادي از طيف سنتي جناح چپ از مجمع روحانيون و مجمع مدرسين حوزه علميه قم و... نيز به صف طرفداران اين سناريو پيوستهاند.
برخي از افراد شناخته شده اين جريان همچون؛ هاشمي رفسنجاني، سيدمحمد خاتمي، سيدحسن خميني نيز در اين جمع قرار دارند. اين الگو در اين ميان برخي از راديکالهاي اصلاحطلب هم هواداراني دارد و تا حدودي ميتوان گفت که بر روي آن اجماعي حاصل شده است.
سعيد حجاريان در اين موضوع به صحنه آمده و ميگويد: «اصلاحطلبان چارهاي جز حمايت از روحاني ندارند. نشنيدهام که اصلاحطلبان براي حمايت از آقاي روحاني در انتخابات 1396 شرطي گذاشته باشند و سهمخواهي کنند.»
محمدرضا عارف هم ميگويد: «هر کس عبور از روحاني را مطرح کرده خودش جواب دهد اما ما در ادامه مسير سال ۹۲ خود نه تنها از روحاني، بلکه از هيچيک از علاقهمندان به انقلاب عبور نخواهيم کرد.»
2ـ حمايت مشروط از روحاني
عدهاي از اصلاحطلبان که به عملکرد روحاني انتقاد دارند، تلاش کردند تا حمايت خود از روحاني در انتخابات آتي را با وجود شروطي مقيد سازند تا حمايت آنها بدون دستاوردي براي اصلاحطلبي همراه نباشد. "محمدرضا تاجيک" يکي از نظريهپردازان دولت اصلاحات که جزو منتقدان روزهاي رفتارهاي پراگماتيک اصلاحطلبان که صبغه اپورتونيستي نيز گرفته است، ميباشد با صراحت اعلام داشته است: «براي من بسيار عجيب است که برخي افراد چگونه به خود اجازه ميدهند به صورت علني عنوان کنند که جريان اصلاحات در انتخابات آينده قرار است از چه کسي حمايت کند و هنوز هيچ اتفاقي رخ نداده استراتژي جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري آينده را براي رسانهها تئوريزه ميکنند. براي من هنوز مشخص نيست اين نگاه مستبدانه و توتاليتر چگونه در بين برخي شخصيتهاي اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه ميدهند به نام نامي جريان اصلاحات سخن بگويند. ما بايد اجازه بدهيم پنجرهاي جديد در جريان اصلاحطلبي باز شود و نسيمي تازه به اين جريان وزيدن کند.»
به جز او، روزنامه اعتماد هم در شماره دوشنبه 11 مرداد خود و در مقدمه مصاحبه با علي شکوريراد درباره اختلاف نظر در چگونگي رويارويي با روحاني در انتخابات آتي مينويسد: «عدهاي - از اصلاحطلبان- معتقدند بدون اما و اگر بايد از همين امروز اعلام کنيم که تنها و تنها از حسن روحاني حمايت ميکنيم. در مقابل، عدهاي ديگر ميگويند تداوم حمايت اصلاحطلبان از روحاني بايد منوط به بررسي عملکرد وي و آغاز گفتوگوهاي سازنده با روحاني و دولتمردانش باشد. آنها حمايت بيچون و چرا از روحاني را معادل نفي نقد او ميدانند و معتقدند مسدود کردن راه نقد دولت با اعلام حمايت بيچون و چرا عدول از هويت اصلاحطلبانه است.»
3ـ عبور از روحاني
در ماههاي اخير و در اولين روزهايي که مباحث انتخاباتي در حال نضج گرفتن بود، برخي از جريانهاي افراطي اصلاحطلب که توهمات تشکيل دولتي کاملاً اصلاحطلب را در سر ميپروراندند، سخن از «عبور از روحاني» را در درون اردوگاه اصلاحطلبان مطرح ساختند. البته اين نغمهها خيلي زود آرام گرفت؛ چرا که واقعيت صحنه سياست کشور به خوبي حکايت از آن داشت که اين تصور تا چه اندازه متوهمانه است.
ميتوان گفت بخش عمده استدلال اين بخش از اصلاحطلبان به تحقق نيافتن وعدههايي برميگردد که روحاني در دوران رقابتهاي انتخاباتي سال 92 داده است و امروز از تحقق آن ناتوان است. اظهارات يک عضو حزب مردمسالاري که در انتقاد از عملکرد روحاني در اردوي تابستاني اخير اين حزب بيان شده، به نوعي عصاره انتقادات مطرح اصلاحطلبان از روحاني است. «صالح دلدم»، عضو حزب مردمسالاري با اشاره به وعدههاي انتخاباتي روحاني مانند رفع حصر، آزادي زندانيان سياسي، جمعآوري گشت ارشاد، ايجاد فضاي باز در عرصه فرهنگ و هنر و رونق اقتصادي و مقابله با بيکاري و رکود از تحقق نيافتن وعدههاي روحاني انتقاد کرده و به اين نکته اشاره کرد که رئيس دولت اصلاحات ميتواند از مردم بخواهد رأي بدهند؛ اما عملکرد حسن روحاني به گونهاي بود که گويي مأموريت دارد آبرو و وجهه اصلاحطلبان را نزد مردم خدشهدار کند. دلدم در ادامه ضمن انتقاد از انتخاب وزرايي چون؛ علي جنتي، محمود گودرزي، فرهادي و نعمتزاده اشارهاي هم به وضعيت لغو کنسرتها، توقيف فيلمها و کتابها داشت و حسن روحاني را براي گماردن علي جنتي در پست وزارت ارشاد مورد انتقاد قرار داد. او ميگويد: «آقاي روحاني بعد سه سال همچنان تقصيرات را گردن دولت قبل مياندازد؛ در حالي که ما به ياد داريم رئيس دولت اصلاحات مملکت را با چه وضعيت بدتري از هاشمي رفسنجاني تحويل گرفت، اما خود با عملکرد مناسب چه تغييراتي ايجاد کرد، زيرا رئيس دولت اصلاحات اصلاحطلب بود، اما حسن روحاني به شعارهايي که ميدهد ايمان ندارد.» دلدم در بخش ديگري از صحبتهاي خود به نقش دولت روحاني در حذف اصلاحطلبان از ليست اميد و افزودن افرادي چون کاظم جلالي و بهروز نعمتي و همچنين نقش دولت در رياست لاريجاني بر مجلس و اصولگرايان بر کميسيونها اشاره و اعلام ميکند: «در صورت بازگشت احمدينژاد به قدرت، روحاني بابت کارنامه و عملکردش و عارف بابت انفعالش مقصر هستند.»
در ادامه سيل انتقادات به اين نگاهها آغاز شد و اصلاحطلبان با رويکرد «نقد از درون» اعتبار اين ادعاها را زير سؤال بردند. براي نمونه «علي تاجرنيا»، از نمايندگان مستعفي مجلس ششم چندي قبل در گفتوگو با روزنامه آرمان امروز اظهار کرده بود: «آن بخش از جريان دلواپس اصولگرا که سعي ميکنند با فشار و مشکلزايي، دولت روحاني را دولت يک دورهاي معرفي کنند و آن بخش از نيروهايي که به اسم اصلاحطلبي و در اصل با اتکا به رفتارهاي دلواپسانه بحث عبور از دولت روحاني را مطرح کنند، دو تيغه يک قيچي هستند.»
البته، افرادي چون «مرتضي مبلّغ» معاون وزير كشور دولت اصلاحات تلاش کردند تا موضوع پروژه عبور اصلاحطلبان از روحاني را اقدامي رسانهاي از سوي جناح رقيب معرفي کنند و مدعي شوند که؛ «اين يک ادعا بيش نيست؛ طرح اين مسائل صرفاً يک جنگ رواني است که روز به روز ابعاد متنوعتري پيدا ميکند. اصلاحطلبان از قبل مواضعشان روشن بوده و استراتژيشان اين بوده که دولت را به پشتوانه شعارهايي که داده است، کمک کنند تا دولت در تحقق اين وعده موفق باشد.»
4ـ نامزد در سايه
به تازگي نظراتي توسط بخشي از اصلاح طلبان مطرح گرديده که حکايت از ورود نامزدي ديگر به غير از روحاني به عرصه انتخابات دارد. اين الگو که منطقي خاص را در پس پرده خود دارد، به نحوي ميتوان مکمل سناريوهاي حمايتي از روحاني دانست. اصلاحطلبان با توجه به نگرانيهاي احتمالي که در مورد رد صلاحيت احتمالي روحاني دارند، به نامزدي در سايه ميانديشند. در همين راستا "محسن رهامي" عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در پاسخ به سوالي در اين رابطه ميگويد: «اگر بگوييم اصلاحطلبان هيچ کسي را در قد و قواره آقاي روحاني نداريم اين حرف براي جريان اصلاحات خيلي بد است و آسيب پذيري آن را بالا ميبرد. ما شخصيتهايي داريم که روي آنها فکر ميکنيم تا اگر مشکلي پيش آمد در صحنه باشند. البته اين تصميم قطعي نشده بايد کانديداي در سايه اي باشد که بتوانيم بگوييم ما شخصيت داريم و کاري مثل سال 92 انجام شود. نظر ما اين است منتها دوستان در اينجا به اجماع نهايي نرسيدند.»