صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۰۲۵
بررسی «ناتوی خاورمیانه» در گفتگوی محمدی با بصیرت:
آن چیزی که بیشتر مدنظر رژیم صهیونیستی قرار دارد این که بتواند به شکل علنی مسئله فلسطین را از بحث مجموعه کشورهای عربی منطقه خارج کند تا بتواند از مزایای روابط خودش برای ایجاد یک تضاد یا ائتلاف منطقه ای علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل
در هفته های قبل اخبار دیگری از طرح ناتوی خاورمیانه منتشر شد و این طرح که از قبل هم مطرح بود، بار دیگر توسط وزیر دفاع دولت ترامپ هم اعلام شد. علاوه بر این سفر وزیر دفاع عربستان، محمدبن سلمان به آمریکا و مواضع تند وی علیه ایران، حکایت از همسویی بیشتر عربستان با آمریکا در مقابل ایران دارد. این در حالی است که طی یک سال اخیر دیدارهای سران ریاض و تلاویو نیز افزایش یافته است. با توجه به این مسائل آیا طرح ناتوی خاورمیانه و همکاری عربستان با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران جدّی خواهد شد؟ آینده این اقدامات علیه ایران چگونه ارزیابی می شود؟
در این باره خبرنگار گروه بین الملل بصیرت، گفتگویی را با هادی محمدی، کارشناس مسائل منطقه صورت داده است که در ذیل می آید:  

بصیرت: جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا در جریان سفری که هفته های قبل به اراضی اشغالی داشت اعلام کرد واشنگتن تمایل دارد ائتلاف دفاعی منطقه ای خاورمیانه را تشکیل دهد. آیا واقعا دولت ترامپ تصمیم انجام چنین کاری را دارد یا این موضوع نمایش می باشد؟
ایجاد یک نوع پیوند دفاعی بین کشورهای منطقه و مشارکت رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی در مقابل ایران، همیشه در دستور کار دولت آمریکا بوده است.
این مسئله از دوره ریاست جمهوری اوباما در دستور کار دولت آمریکا و نیز جلسات ناتو بوده است. به همین دلیل ارتباط ناتو با کشورهای امارات، کویت و بعضی از کشورهای منطقه در حاشیه نشست استانبول شروع شد. در اینجا چیزی که به عنوان پاشنه آشیل مطرح است این که کشورهای منطقه در پیوند با رژیم صهیونیستی به شکل علنی خودشان را در یک تناقض می بینند، چرا که از قبل اعلام کردند که این کشورها روابط شان را با رژیم صهیونیستی در زمانی برقرار می کنند که مسئله فلسطین بر اساس طرح عربی که در سال 2001 در بیروت مصوب شد، دنبال شود.
آن چیزی که مسلم است این که کشورهای عربی حاضرند در کنار همکاری های اطلاعاتی پنهان با رژیم صهیونیستی، طرح عربی را هم دنبال کنند، ولی این که چرا رژیم صهیونیستی از مذاکرات سازش فرار می کند و طرح عربی را نمی پذیرد برای آنها مهم ترین و اصلی ترین چالش است.
بنابراین علیرغم این که تلاش های زیادی بین این دو طرف مثلا در پرونده یمن وجود دارد و رژیم صهیونیستی به نحوی در کنار رژیم آل سعودی قرار دارد و یا در پرونده سوریه گروه های مرتبط با رژیم آل سعود، ارتباطات ویژه ای با رژیم صهیونیستی برقرار می کنند و به شکل های مختلفی تلاش می شود این پیوند در یمن شکل بگیرد، به نظر می رسد با رویگردانی که رژیم صهیونیستی در مورد طرح استراتژیک عربی دارد، امکان عملیاتی شدن این موضوع وجود ندارد. همچنین علیرغم این که روابط نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی اردن با رژیم صهیونیستی و یا روابط همه جانبه پنهان و آشکار مصر با رژیم اشغالگر قدس و یا روابط پنهان و آشکار امنیتی و حتی اقتصادی آل سعود، رژیم امارات و قطر با اسرائیل برقرار است، این کشورهای عربی نسبت به این مسئله تردید دارند و منتظر هستند فشارهای غربی، رژیم صهیونیستی را مجبور کند که به روند سازش و طرح عربی تن دهند.
در مقابل نتانیاهو دنبال این است که بدون پرداختن به مسئله فلسطین و بدون این که حتی یک راه حل نیم بند و سازشکارانه عربی را بپذیرد، روابط خود را با کشورهای عربی علنی کند. در این زمینه وی تلاش می کند روابط امنیتی او که با برخی کشورهای عربی موجود هست را به شکل آشکار در عرصه های مختلف صورت دهد تا آنها بتوانند این مجموعه را در مقابل ایران قرار دهند.

بصیرت: توان نظامی دولت های عربی را برای رفتن به سمت اتحاد نظامی با رژیم صهیونیستی چگونه ارزیابی می کنید؟
کشورهای عربی به جهت برآورد نظامی، چیزی به قدرت و توانمندی رژیم صهیونیستی که از حمایت مطلق کشورهای غربی برخوردار است، نمی توانند اضافه کنند. به همین دلیل رژیم های عربی می خواهند رژیم صهیونیستی را سپر بلای خودشان در مقابله با انقلاب اسلامی و محور مقاومت در سطح منطقه قرار دهند. رژیم صهیونیستی هم می خواهد این کشورها را که از توان مالی و دلارهای نفتی باد آورده برخوردار هستند، هزینه پروژه خود کند. رژیم صهیونیستی معتقد است که در روابط فعلی، بخش زیادی از دارایی های این کشورها را می تواند از طریق فروش تسلیحات،‌ تکنولوژی و محصولات مختلف به آنها به سمت خودش سرازیر کند و از آنها بهره برداری کند.
 آنچه مسلم است، این که از نگاه نظامی چیز جدیدی به توانمندی های رژیم صهیونیستی برای مقابله با محور مقاومت مانند مقاومت در لبنان یا در سطح کشورهای سوریه، عراق و ایران افزوده نخواهد شد. در حال حاضر چیزی که مطرح است ابعاد سیاسی و تبلیغاتی می باشد. ولی در عمل تا موضوع طرح عربی از طرف رژیم صهیونیستی پذیرفته نشود، امکان پذیرش روابط علنی دفاعی در قالب یک ناتوی منطقه ای از سوی اعراب منطقه امکان پذیر نمی باشد.

بصیرت: به نظر می رسد طرح دوباره این بحث جهت پیوند بیشتر ارتجاع عربی با رژیم صهیونیستی است، نظر شما در این باره چیست؟
این پیوند الان وجود دارد. قطر از اواخر دهه نود و امارات از اوایل هزاره سوم، ارتباط های تنگاتنگی در عرصه های مختلف اجتماعی، ورزشی، علمی، تکنولوژی و بازرگانی با اسرائیل همکاری دارند و همچنین پروژه مشترک نفتی قطر و رژیم صهیونیستی از قبل وجود داشته است. در حال حاضر همکاری های اطلاعاتی هم بین این رژیم و کشور های عربی در سطح حاشیه خلیج فارس وجود دارد. آن چیزی که بیشتر مدنظر رژیم صهیونیستی قرار دارد این است که بتواند به شکل علنی مسئله فلسطین را از بحث مجموعه کشورهای عربی منطقه خارج کند تا بتواند از مزایای روابط خودش برای ایجاد یک تضاد یا ائتلاف منطقه ای علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.

بصیرت: در مجموع آمریکا به تحریک بیشتر اعراب علیه ایران و تقویت ایران هراسی می پردازد. آیا ترامپ می خواهد با این کار پول بیشتری از عربستان و دیگر اعراب منطقه بگیرد یا هدف دیگری دارد؟ نظر شما در این باره چیست؟
رژیم های عربی از طریق فروش نفت، دارایی ها و ثروت قابل توجه ایی به دست می آورند. کشورهای غربی به ویژه آمریکا که در بحران اقتصادی به سر می برند ولع و اشتهای فوق العاده ای برای جذب این پول ها دارند و تنها راه، فروش تسلیحات برای سرقت و غارت ثروت کشورهای عربی از این طریق است و دراین جهت آمریکا می خواهد یک فضای دوقطبی و یا یک تضاد امنیتی پُر شدّتی را برای این کشورها تصویرسازی کند که این از طریق ایران هراسی میسر هست. در واقع صدها میلیارد دلار فروش تسلیحات به کشورهای عربی منطقه که عربستان در رتبه چهارم جهانی از خرید سلاح قرار می گیرد، نشان دهنده این است که کارکرد اول ایران هراسی از سوی آمریکا این است که کشورهای عربی توسط کشورهای غربی غارت شوند تا آنها بتوانند محصولات نظامی و غیرنظامی خودشان را به این کشورها بفروشند و این پول ها را دریافت کنند، ولی از نظر ژئوپلیتیکی هم این کشورها امیدوار هستند که بتوانند از فضا، ظرفیت ها و امکاناتی که آمریکا و رژیم اسرائیل دارند برای موازنه سازی امنیتی برای تغییر معادلات ژئوپلیتیکی منطقه استفاده کنند، تا از این طریق ائتلاف سازی و بلوک های ضد جمهوری اسلامی ایران و ضد محور مقاومت را قوام و دوام دهند و در مجامع بین المللی از آنها علیه کشور ما استفاده کنند. ابعاد و کارکردهای مختلفی در رویکرد آمریکایی ها وجود دارد که از ابعاد مالی گرفته تا سیاسی، حقوقی و تبلیغاتی مدنظر آنها می باشد. ولی این که به سطح عملیاتی و نظامی کشیده شود حداقل در شرایط فعلی نشانه های آشکاری را نشان نمی دهد./

با تشکر از جناب آقای محمدی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: وحید قاسمی

نام:
ایمیل:
نظر: