روزنامه کیهان **
پیام به آشنایان
بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو میتوان بیانیه «چشمانداز» لقب داد و از سویی میتوان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از 22بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی میتواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دههفجر صادر میشد، مخاطب تحتالشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض میشد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شدهاند، پیام و به خصوص بیانیه نمیدهند و البته سخنرانیهای پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیامها و بیانیههایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی-ره- کمتر صادر شدهاند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیهای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشتهاند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر میدهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنهای
- مدظلهالعالی- جنبههای مختلفی دارد و تحلیل بخشهای مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب میکند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمیاش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل میکند:
1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر 40 سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه 60 است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. 26 میلیون نفر در سنین میانه 15 و 40 سالگی و نزدیک به
14 میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمیتواند با آن مقایسه شود».
در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهمترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانستهاند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردستها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتیاش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت 40 میلیونی، 14 میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کردهاند و این بدان معناست که
35 درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذراندهاند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصالشان به آموزههای انگیزهآفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچوجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیلکرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجستهای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند.
در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنههای مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان میدهد، اگر ارادهای در نظام برای بهکارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم میتوانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوانهای مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمیدهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت 40 میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعفها و بدکارکردیها و سوءمدیریتها مواجهاند و لذا ماده اصلی فراخوانها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما میدانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت میکند، نمیتواند «سازنده» باشد و ویرانسازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغهای مهمتر از پیشرفت همهجانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح میبینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل میگیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا میکند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی میکنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از 200-300 نفر تجاوز نمیکند.
نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز میدانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیتهای صنعتی» به دست میآید. جوانان ایران در همین سالهای اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایههایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبودهاند.
2- رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متکی به واقعیتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، اما خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال- و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید.
نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب میآید. از این روست که در تعالیم و توصیههای روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومتها، گروههای روانشناس دائماً در حال جستوجوی راههای جدیدی برای افزایش خوشبینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیشرو هستند.
«نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه میگردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان میکند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینهها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل 40 میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر میبردند و هم اینک در چه موقعیت رشکبرانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده میتوانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفتهتر میدانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتادهترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانههای کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانههای آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاهنمایی هر روزه رسانههای خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل میشود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیهشان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهای ترین جهاد شما است.»
3. رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، اما منشأ آن کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القا میشود.»
در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران- که اتفاقاً حالا با این پیشرفتهای بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیدهاند که راه حل در داخل کشور است،- عدهای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی مینمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام میگذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان میدهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالتطلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگتر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط 40 سال آتی کرده و به فعالان صحنههای آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر دادهاند. این خط در چند سال اخیر پر رنگتر از همه سالهای پیش از آن شده و بیم آن میرود که در آینده پررنگتر هم بشود.
اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب میکند و میخواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایدهها و اصول خود بنا کند، نمیتواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که میخواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه میتواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط
دشمن بدوزد.
سعدالله زارعی
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
هفتهای که در آن بسر میبریم با ایام شهادت جانسوز حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام آغاز شد؛ همان بانویی که نه برای زنان عالم اسوهای جاودانه است بلکه به تصریح معصومین علیهم السلام برای ائمه اطهار نیز الگویی بیهمتاست.
در میانه هفته و در 22 بهمن، ملت ایران توانست با حضور هوشمندانه خود، پوزه دشمنان انقلاب را که خواب پایان انقلاب را در چهل سالگی آن میدیدند، به خاک بمالد و مقامات آمریکایی را که با استفاده از حربههای مختلف به دنبال شکست انقلاب بودند، سرافکنده سازد. قطعاً یکی از ویژگیهای راهپیمایی امسال، مشاهده ناکامی ترامپ و همپالگیهایش بود که بارها لُغز خوانده و یاوههایی سروده بودند که ایران چهلمین سال انقلاب خود را نخواهد دید و به همین دلیل هم بود که بلافاصله پس از حضور دشمن شناسانه مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و جان بولتون مشاور امنیت ملی وی و نیز بنیامین نتانیاهو نتوانستند خشم خود را از این سرشکستگی پنهان کرده و واکنشهایی مالیخولیایی بروز دادند که در آن بدون اشاره به عدم تحقق وعده هایشان در زمینه شکست چهل سالگی انقلاب، خود را حامی ملت ایران وانمود کردند.
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که به همراه ترامپ و مایک پمپئو اضلاع مثلث ضدایرانی را در کاخ سفید ایجاد کرده و طی ماههای اخیر مدعی شکست انقلاب در دهه چهارم و در چهل سالگی آن شده بودند، بیش از هر کس دیگر مورد خطاب وزیر خارجه کشورمان بودند که سیاستهای آمریکا علیه مردم ایران را در این چهل سال، شکست خورده توصیف کرده و گفت: «اکنون به چهل سال شکست رسیدهایم ولی چهل سال شکست برای بیثبات کردن ایران از طریق جنایت و پول خرج کردن و تلاش برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران. اکنون پس از 40 سال سیاستهای اشتباه آمریکا علیه ایران زمان آن فرا رسیده که دونالد ترامپ در سیاستهای شکست خورده آمریکا بازنگری کند.»
اکنون انقلاب اسلامی وارد پنجمین دهه خود شده و این واقعیت برای مسئولین نظام، ملتهای جهان و دشمنان انقلاب پیامهای بزرگی دارد. پیامی که 22 بهمن امسال و آغاز پنجمین دهه انقلاب اسلامی برای مسئولین دارد این است که مسئولین نظام و مدیران جامعه در هر رده و سمتی که هستند وظیفه دارند ایران اسلامی را به یک کشور الگو در همه زمینهها تبدیل کرده و به مسئولیتهای خطیر به زمین مانده و شعارهایی که در این 4 دهه دادهاند عمل نموده و پاسخ مقاومت و ایستادگی ملت ایران را در برابر تهاجمات و توطئههای خارجی و نابسامانیهای داخلی به نیکویی ادا کنند و به سوی ایجاد تمدنی نوین گام بردارند.
پیامی که این انقلاب برای ملتهای جهان داشت اینکه شجره طیبهای که 40 سال پیش در ایران کاشته شد و با خون جوانان آبیاری شد، اکنون به الگویی جهانی برای ملتها تبدیل شده و توانسته قدرتهای سلطه گر را به تکاپو و عقب نشینی وادارد.
دشمنان انقلاب نیز از این 4 دهه مقاومت ملت ایران باید این درس را آموخته باشند که با رویای حذف جمهوری اسلامی برای همیشه خداحافظی کرده و با واقعیتهای موجود کنار بیایند و بدانند که با تحمیل جنگ و تحریم نمیتوانند خللی بر اراده ملت ایران وارد نمایند.
به همین مناسبت رهبر انقلاب اسلامی در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب بیانیهای راهبردی صادر کرده و با تشکر از حضور سرافرازانه و دشمن شکن مردم در راهپیمایی 22 بهمن به تبیین ویژگیهای مسیر پیموده شده در چهل سال گذشته و چشم انداز آینده پرداختند. حضرت آیتالله خامنهای در این بیانیه با تاکید بر امید واقعبینانه به آینده و نقش بیبدیل جوانان در برداشتن گام بزرگ دوم به سمت آرمانها، خطاب به جوانان و آیندهسازان ایران مقتدر، الزامات این جهاد بزرگ را در 7 سرفصل اساسی بیان کردند.
بررسی رویدادهای خارجی هفته را با تحرک دولت و مجلس عراق برای اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور آغاز میکنیم. موج تازه ضد آمریکایی در عراق پس از آن به راه افتاد که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در اظهاراتی مداخله جویانه اعلام کرد که نیروهای نظامی آمریکایی در عراق خواهند ماند تا از آنجا ایران را زیر نظر داشته باشند. این سخنان اهانت آمیز، باعث همبستگی کم سابقه جریانهای سیاسی، مجلس و مقامات دولتی برای اخراج هرچه سریعتر نظامیان آمریکایی از خاک کشورشان شد.
آیتالله سیستانی نیز در واکنش به این اظهارات، در دیدار با نماینده سازمان ملل اعلام کرد که عراق پایگاهی برای دشمنی با کشورهای همسایه نخواهد شد.
مردم و رهبران عراق این اظهارات را دلیل آشکاری بر نادیده گرفتن حاکمیت ملی و تلاش کاخ سفید برای بهرهبرداری از این کشور در جهت اهداف تجاوزکارانه آمریکا دانسته و به طور یکپارچه به یاوهسرایی ترامپ پاسخ دادند.
در مجلس عراق نیز درخواست اخراج آمریکاییها را تاکنون یکصد نماینده امضا کردهاند.
این هفته دو ائتلاف بزرگ سیاسی عراق، یعنی «ائتلاف الفتح» و «سائرون» در مورد اخراج نیروهای آمریکایی توافق کردند. روز گذشته نیز عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق در دیدار با وزیر دفاع موقت آمریکا در بغداد به وی گوشزد کرد که عراق هرگز اجازه نخواهد داد کشور دیگری در خاک عراق پایگاه نظامی دایر کند. اکنون بیش از هر زمان دیگر، در عراق به آمریکاییها به عنوان مهمان ناخوانده و نیروهای مزاحم نگریسته میشود و بعید است که در چنین شرایطی آمریکا بتواند مدتی طولانی، به حضور نظامی خود در این کشور ادامه دهد.
این هفته قتل فجیع یک کودک شیعه در عربستان بازتاب گستردهای پیدا کرد و بار دیگر مسائل عربستان را به کانون توجه رسانهها کشاند. واکنشها به این جنایت که در یکی از مناطق شهر مدینه در غرب عربستان رخ داد همچنان ادامه دارد. آنگونه که گفته شده است یک وهابی سعودی، کودک 6 ساله شیعه را که به همراه خانوادهاش عازم زیارت مرقد پیامبر اکرم بود، از آغوش مادرش جدا کرد و با شکستن شیشه یکی از مغازهها اقدام به بریدن گردن کودک در مقابل چشمان مادرش کرد.
شهادت مظلومانه این کودک بار دیگر واقعیتهای جامعه عربستان و ظلمی که بر شیعیان این کشور میرود را در معرض دید جهانیان قرار داد. پس از این واقعه رسانههای دولتی سعودی تلاش کردند بر این جنایت سرپوش بگذارند و مهاجم را فردی روانی معرفی کردند. نکته تامل برانگیز این است که مفتیهای عربستان در قبال این جنایت سکوت کردهاند. درحالی که هنوز سعودیها از رسوایی قتل فجیع جمال قاشقچی روزنامهنگار عربستانی رها نشدهاند شهادت این کودک، رسوایی جدیدی را برای عربستان به بار آورده است.
***************************************
روزنامه خراسان**
چارچوب سازی «گام دوم» و درهم تنیدگی آرمان و واقعیت
نویسنده : دکتر مصطفی غفاری
انقلاب مثل هر موجود زنده و بالنده، وقتی به آستانه 40 سالگی میرسد، باید برگردد و به پشت سر خودش نگاه کند. «راه طیشده» را با دقت ببیند؛ گامهای بلند پیشرفت یا کجرویها و سستیهای خودش را به یاد بیاورد؛ نگاهی هم به مختصات خودش روی نقشه راه کند و موانع و امکانات را تشخیص بدهد. فراتر از این، وقتی انسان و جامعه پخته در کوره رخدادهای تلخ و شیرین میخواهد دستاوردهایش را تحویل نسل بعدی بدهد و از آن ها انتظار تداوم شایستهتر و بهینهتر داشته باشد، وسواس بیشتری به خرج میدهد. شرح بایسته این کار حتماً کتابها خواهد شد اما گاه میتوان با به دست دادن چارچوبی برای تصویر درست و تصمیم بهنگام، در این زمینه راه میانبر را نشان داد؛ بهخصوص در شرایطی که افکار عمومی در معرض «وسوسه تصاویر مخدوش» قرار گرفته و در آستانه سردرگمی از گذشته، اکنون و آینده انقلابی است که چارچوبهای کهنه را شکست و طرحی نو برای نظم مدنی ـ سیاسی مبتنی بر دین در دنیای امروز درانداخت.
آیتا... خامنهای رهبر انقلاب در یک کنش راهبردی، این چارچوبسازی را در پیامی با عنوان «گام دوم» در کمتر از 6000 واژه پیش روی مردم ایران گذاشته و فراخوان گام دوم انقلاب اسلامی را برای 40 سال آینده منتشر ساخته است. این چارچوب مبتنی بر یک نوع عقلانیت است که از سویی بر مقایسهای میان خود با دیگران و اکنون با گذشته استوار است و از سوی دیگر در شناسایی مسائل و همچنین درباره راهکارهای پیشنهادی مدبرانه خردمندانه «تفکیک» میکند و در نهایت دعوتی است به توسعه روشنفکری واقعی در مقام تحلیل سیاسی.
مخاطب عام این پیام، همه مردم ایران ـ فارغ از گرایشهای مذهبی، سیاسی و... ـ هستند. این را از طلیعه پیام که با درود به اصحاب برگزیده و شایسته پیامبر (ص) آغاز شده، میتوان به روشنی دریافت. از سوی دیگر در جای جای پیام، مخاطب هدف بهطور صریح جوانان هستند و در واقع با آنان مکاتبه و مخاطبه شده و در پایان نیز به آنان سلام ویژه داده شده است. تأکید رهبری آن است که چشم امید به تداوم مسیر و حل مشکلات به چشم جوانان است؛ از اجرای موسع عدالت و رفع محرومیت و فساد تا تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی.
میتوان احتمال داد که واکنشهایی از سنخ تخریب خصمانه یا تملق متعصبانه بلافاصله با حجمی بالا فضای رسانههای بیگانه یا خودی را در این مورد پر کند. اما مرور چند نکته راهبردی، میتواند مهندسی کلی این پیام را به دست مخاطب بدهد تا دچار اعوجاج تحلیلی نشود.
پیشینه
آن هایی که دنبال پیشینه چنین کنشهایی در طول رهبری ایشان هستند، خوب است پیام رهبری در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (14 خراد 1369) و نیز پیام در بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب (22 بهمن 1377) را بخوانند. یکمی با 12 اصل در واقع رهیافت رهبری آیتا... خامنهای را نشان میدهد و دومی پنج دستورالعمل برای تداوم جریان انقلاب را با ملت ایران در میان میگذارد.
درهم تنیدگی آرمان و واقعیت
پیش از هر چیز باید دقت کرد که این یک متن مکتوب است و طبیعتاً دقتها در گزینش مضامین و کلمات و عبارات در آن به حداکثر رسیده است. پس خوانش آن نیز درخور فرصت گسترده و دقت بیشتری است.
سویههای آرمانگرایانه در این متن به دقت با بایستههای واقعبینانه تنیده شده؛ چه هنگامی که اصول آرمانی انقلاب را سر دست میگیرد و به دنبال کردن آن ها افتخار میکند و چه هنگامی که نقد عملکرد نیروهای انقلاب در فاصلهگیری از همان اصول یا محققسازی آن ها را به مخاطب عرضه میکند. برای این منظور، هم به یادآوری دستاوردها میپردازد، هم مخاطب را به مقایسه تطبیقی کارنامهها فرا میخواند؛ هم انعطاف و نقدپذیری را به رسمیت میشناسد و هم نوید عدم تجدیدنظر و انفعال میدهد. هم شروع سازندگی انقلاب را از نقطه صفر یادآوری میکند که میراث حکومت خودکامه وابسته پهلوی بوده و هم سنگاندازی همیشگی دشمن در مسیر را میبیند. با اینهمه مطابق روال، دشمن اصلی را در درون میجوید و موانع بیرونی را قابل عبور معرفی میکند. ضمن آن که تکلیف برخی مباحث چالشی در ذهنیت عمومی مثل «نقش حکومت در مورد بهشتی یا جهنمی شدن مردم» و «نقش اقتصاد در دین و دنیای مردم» را روشن میکند.
بهطور فشرده، رهبر چارچوبساز در هفت سرفصل عمده توضیح میدهد که بعد از انقلاب «از کجا شروع کردیم؟»، در این مسیر «رویکردمان چه بوده؟»، اکنون «چه ظرفیتهایی داریم؟» و برای آینده «برنامه عملمان چیست؟». از جمله چیزهایی که باعث این فشردگی و در عین حال رسایی متن پیام شده، استفاده بهجا از «استعاره»هاست. این استعارهها هم به ارائه تصویری سرراست کمک میکند و هم به انگیزش برای تصمیم و عمل دامن میزند.
تصویری آماری
شاید نگاهی به بسامد برخی واژگان، برای داشتن تصویری اولیه از محتوای این پیام در فهم عمیقتر از متن و فرامتن آن موثر باشد. به این 13 واژه و میزان تکرارشان در متن دقت کنید:
کیفیت و تکرار واژگان نیز به خوبی نشانگر ترکیب واقعبینی و آرمانگرایی در متن است؛ ضمن آن که لنگرگاههای مضمونی را برجسته و روشن میکند.
ترسیم چارچوب در هفت گام
چارچوبسازی یک کنش آگاهانه است برای این که مسائل پیچیده را با استفاده از سرنخهایی سادهتر اما روشنتر ببینیم و از این طریق بتوانیم تصمیمات مناسبتری بگیریم و اقدامات بهینه برای رسیدن به نتایج مطلوب داشته باشیم. رهبر انقلاب در این پیام، دست به کنشی چارچوبسازانه زدهاند. این چارچوب تصویری درباره مسائل ذیل ارائه میکند که موجب برانگیختن تصمیم در مخاطب میشود:
1. مسئله: پیش از همه تصویری از مسئله ارائه میشود. این که 40 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی کجا هستیم؟ و حال میخواهیم چه کنیم؟ طرح شفاف مسئله بهخصوص از این جنبه اهمیت دارد که «دیگران» تلاش میکنند مسئله را وارونه یا صورت مسئله را پاک کنند. مسئله اصلی در این متن، اعتمادبهنفس و مدیریت ما بر منابع مادی و معنوی خودمان است.
2. مقصر: اگر مسئله یا اشکال یا معضل یا خلأ یا نقص و ضعفی در کار نبود، نیاز به چارچوبسازی نیز چندان جدی نمینمود. اما حال که پای این ها درمیان است، حتماً باید دنبال علت آن هم بود. در این متن مقصر خود ما هستیم و دشمن درونمان؛ وقتی آرمانها را فراموش میکنیم یا در عملکرد خود از آن ها فاصله میگیریم یا با مدیریتی ضعیف از پس تحقق آن برنمیآییم.
3. موقعیت: قصور یا تقصیر در خلأ رخ نمیدهد. باید موقعیت و مختصاتی را که در آن چنین مسئلهای رخ داده شناخت. این جاست که پای طاغوت و استکبار به میان کشیده میشود. واقعیت این است که عقبماندگی میراث تاریخی سلطه خاندان خودکامه وابسته پهلوی برای ایرانیان بوده و رقیبان مستکبر هم بعد از انقلاب به تماشای پیشرفت ملت ایران ننشسته و از هیچ تحمیل و هجمهای فروگذار نکردهاند. در حالی که ما تنها و از صفر و بدون هیچ تجربهای شروع کردیم.
4. راهحل: ارائه چارچوب بدون راهحل بیفایده است. رهبر انقلاب نشانی درست همه راهحلها را به اعماق ظرفیتهای ملت میدهند؛ ظرفیتهای اصلی بالقوه این جاست، نه تکیه به نسخههای کرنشآمیز در برابر دشمنانی که از در بیرون راندهایم و میخواهند از پنجره تغییر محاسبات ملت بازگردند. نسخه جایگزین نیز تکیه به درون با محوریت جهادی علمی و مدیریت جهادی است. ضمن آن که باید واقعبین، منعطف و نقدپذیر باشیم تا نقاط کاستی و آسیب خود را در طی مسیر به درستی شناسایی کنیم.
5. انگیزش: نشان دادن راهحل هم به تنهایی کفایت نمیکند برای آن که یک چارچوب عملاً پیروی شود و پیامدهای مثبت خود را نشان دهد. به این ترتیب، متن چارچوبساز نیاز به میزانی از انگیزش به کنش دارد. این جاست که رهبر انقلاب همگان و بهخصوص قشری خاص را که در ادامه از آن سخن میگوییم به کنار گذاشتن یأس و ترس ترغیب میکنند. دعوت به خیزش یا انقلاب یا جهاد یا حماسه در عرصههای علمی و مدیریتی عنصر محوری این انگیزش است که در «ما میتوانیم» چکیده شده است.
6. کنشگر: هر چارچوب طیفی از کنشگران را به میدان عمل فرا میخواند اما با تصویری که در مراحل پیش ارائه میکند، میدان داری کنش را بر دوش قشر یا گروهی خاص میگذارد. در متن پیام رهبر انقلاب به وضوح و با تصریح و تأکید، جوانان هستند که به عنوان پایگاه رشد انقلاب در گام دوم معرفی میشوند.
7. نسخه بدل: وجه سلبی این چارچوبسازی در واقع هشدار و جلوگیری از القای راهحلهای بدلی و انحرافی به مردم و تصمیمسازان/تصمیمگیران داخلی است. به این ترتیب، مسئله «پایبندی به ارزشهای دینی و انقلابی» نیست؛ برای مقصرسازی از دیگران ـ چه طاغوت پهلوی و چه نظام سلطه ـ فرافکنی نمیکنیم اما منفعل نمیشویم و موقعیت خودمان را نیز فراموش نمیکنیم. راهحل کوتاه آمدن از ارزشهای دینی و انقلابی که اقتدارآفرین و پیشرفتساز بودهاند، نیست. انگیزهها را نباید با ترس و یأس از دشمن فرسود. میداندار این حرکت عظیم هم نه پیرـژنرالها بلکه جوانان مومن، انقلابی، پرانگیزه، دانا و کاردان هستند.
***************************************
روزنامه ایران**
منشور ایران فردا
بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملّت ایران به ویژه جوانان از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شد
■توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است
■استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است
■آزادی اجتماعی به معنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه است
■انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست
■ طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است
■در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است
■صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است
■جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّت های نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند است
به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ورود جمهوری اسلامی به فصل جدیدی از زندگی، حضرت آیت الله خامنهای در بیانیهای مهم و راهبردی با تشکر از حضور سرافرازانه و دشمنشکن مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، به تبیین ویژگیهای مسیر پر افتخار پیموده شده در چهل سال گذشته و برکات خیرهکننده انقلاب اسلامی در رساندن ایران عزیز به جایگاه شایسته ملت پرداختند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، ایشان با تأکید بر امید واقعبینانه به آینده و نقش بیبدیل جوانان در برداشتن گام بزرگ دوم به سمت آرمانها، خطاب به جوانان و آیندهسازان ایران مقتدر، الزامات این جهاد بزرگ را در ۷ سرفصل اساسی بیان کردند. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدین.
از میان همه ملتهای زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد؛ و در میان ملتهایی که به پا خاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پُرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرآیند بزرگ و جهانی چهل سال دوم میشود.
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه انقلاب و چهل دهه فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست و پنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنی است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصور کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقق آنها.
انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، اما به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
جمهوری اسلامی، متحجر و در برابر پدیدهها و موقعیتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، اما به اصول خود بشدت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدت حساس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصله میان بایدها و واقعیتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، اما این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی ملت ایران، قدرتمند اما مهربان و باگذشت و حتی مظلوم بوده است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایه ننگ بسیاری از قیامها و جنبشهاست، نشده است. در هیچ معرکهای حتی با امریکا و صدام، گلوله اول را شلیک نکرده و در همه موارد، پس از حمله دشمن از خود دفاع کرده و البته ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایه سربلندی ایران و ایرانی است و همواره چنین باد.
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اول درباره گذشته است.
سخن درباره گذشته
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربه خود یا گوش سپردن به تجربه دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شماست و شمایید که باید کارآزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی درباره گذشته و حتی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه صفر آغاز شد؛
اولاً: همهچیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اولین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود و چه دولت امریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی و چه وضع بشدت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فناوری و سیاست و معنویت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربه پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریت و اسلامیت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه بزرگ امام خمینی به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود. پس آنگاه انقلاب ملت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه جدید «اسلام و استکبار» پدیده برجسته جهان معاصر و کانون توجه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه ملتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانه رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همه شدت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه این ملت و رهبری آسمانی و تأییدشده امام عظیمالشأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
باوجود همه این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلساله ملت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدت، با مدتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه ما آموخت، ایران را به عزت و پیشرفت در همه عرصهها رسانید.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدت تحقیر شده و بشدت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر اراده ملی را که جانمایه پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتکا به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
اولاً: ثبات و امنیت کشور و تمامیت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان امریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه علم و فناوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخه سوخت هستهای، سلولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفناوری و غیره با رتبههای نخستین در کل جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به 10 برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و دهها نمونه دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فناوری صفر بود، در صنعت بجز مونتاژ و در علم بجز ترجمه هنری نداشت.
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعالیتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقه خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونه شگفتآوری ارتقا داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص امریکا، مسأله فلسطین و ظلم تاریخی به ملت آن، مسأله جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملتها و امثال آن را از انحصار طبقه محدود و عزلتگزیدهای بهنام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همه کشور و همه ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
خامساً: کفه عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور بهدلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اولیه زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفقترین حاکمیتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور و از مناطق مرفهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
سادساً: عیار معنویت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه به گونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیده مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدس، با ذکر و دعا و روحیه برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیده آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و با کیفیتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویت را در بخشهای عمده عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعال و پیشرو است.
سابعاً: نماد پر ابهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان امریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته آن در مقابل دولتهای متکبر و مستکبر، خصوصیت شناخته شده ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشانده امریکا و عنصر خائن به ملت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطه دوباره قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدت جلوگیری کند.
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلساله انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدین، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، رکورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فناوریهای مهم از قبیل هستهای و سلولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است اما با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با امریکا بر سر کوتاه کردن دست عمال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع امریکا از منطقه غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان امریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملت ایران فائق آید، امروز برای مقابله سیاسی و امنیتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البته باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته ملت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
امّا راه طی شده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله این مسیر که به گمان زیاد، به دشواری گذشتهها نیست، باید با همت و هوشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعالان جوان، در همه میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را بهکار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.
فرصتها و ظرفیتهای ایران
نکته مهمی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعال و در پیشرفت مادی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی با آن نمیتواند مقایسه شود.
بهجز اینها، فرصتهای مادی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنایی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیتهای استفاده نشده طبیعی و انسانی در رتبه اول جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه دوم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملی ارتقا یابد.
توصیه به جوانان
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی. اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متکی به واقعیتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، اما خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست و دلهای امین و خدمتگزار، بهمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیهها:
۱)علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما مؤکداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملت ما از متوسط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فناوری ما در این مدت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حساس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقا داد، همه و همه در حالی اتفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.اما آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی شده، با همه اهمیتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقه علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدی در این باره تذکر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبه عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. به پا خیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بشدت بیمناک است ناکام سازید.
اقتصاد
اقتصاد یک نقطه کلیدی تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطه قوت و عامل مهم سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادیات و معنویات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البته هدف جامعه اسلامی نیست، اما وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقل کشور که مبتنی بر تولید انبوه و با کیفیت و توزیع عدالتمحور و مصرف به اندازه و بیاسراف و مناسبات مدیریتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، بهخاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد و عدم رعایت اولویتها و وجود هزینههای زائد و حتی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجه اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن است
.راهحل این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرایی برای همه بخشهای آن تهیه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدیگری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهم این راهحلها است. بیگمان یک مجموعه جوان و دانا و مؤمن و مسلط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ رو باید میدان فعالیت چنین مجموعهای باشد.جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، اما منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القا میشود.
استقلال و آزادی
استقلال ملی به معنی آزادی ملت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است و آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله ارزش های اسلامیاند و این هر دو عطیه الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می دانند که برای آن جنگیدهاند. ملت ایران با جهاد چهل ساله خود از جمله آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآورد صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیت. این ثمر شجره طیبه انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه - مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظف به حراست از آن با همه وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
عدالت و مبارزه با فساد
این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبناییتر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسه مال و مقام و ریاست، حتی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاههای حکومتی.
البته نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتی آنچه هست غیرقابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و از خداوند در اینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیت و حساسیت، از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند.
این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر و منیعالطبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است.
این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد. عدالت در صدر هدفهای اولیه همه بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدس در همه زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) میسر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای برعهده همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و البته در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه واژگونهنمایی و لااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون برنامه جدی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه اینجانب به جوانان عزیزی که آینده کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، اما تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
معنویت و اخلاق
معنویت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و در جامعه است و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیات نیکو است. معنویت و اخلاق، جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی، بهشت میسازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی، جهنم میآفریند.شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت.
اخلاق و معنویت، البته با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، اما اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضد معنویت و اخلاق، به شیوه معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمیها مردم را با زور و فریب، جهنمی کنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین برعهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البته به معنی رفع مسئولیت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره پیش رو باید در این بارهها برنامههای کوتاه مدت و میان مدت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
عزت ملی، روابط خارجی مرزبندی با دشمن
این هر سه، شاخههایی از اصل «عزت، حکمت و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنه جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقق یافته یا در آستانه ظهورند: تحرک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه امریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای امریکا در منطقه غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.اینها بخشی از مظاهر عزت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است.
امروز ملت ایران علاوه بر امریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد می داند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقت حفظ کند؛ از ارزش های انقلابی و ملی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزت کشور و ملت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البته از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد امریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
سبک زندگی
سخن لازم در این باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وا می گذارم و بههمین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشکن ملت عزیز در بیستودوم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکر می کنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم.
سلام بر حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه)؛ سلام بر ارواح طیبه شهیدان والا مقام و روح مطهر امام بزرگوار؛ و سلام بر همه ملت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
***************************************