در ستایش نیروی انسانی
صبح نو: استقبال از انتصاب حجتالاسلام و
المسلمین رییسی به سمت ریاست قوهقضاییه همچنان ادامه دارد. اما در میان استقبال
جریانهای مختلف سیاسی از این انتصاب، نباید از سرفصلهای حکم انتصاب رهبر معظم
انقلاب غافل شد. فارغ از آنکه بندهایی از این حکم ناظر به مسئولیتهای آتی رییس
جدید قوه نگاشته شده، اما بعضی بندهای این حکم را میتوان منشور اصلی حرکت انقلاب
دانست. در بند سوم این متن خطاب به رییس جدید قوه آمده است که نیروی انسانی صالح را
باید در رأس تحول و پیشرفت قرار داد. این بند را میتوان نقطه و موتور محرک اصلی
انقلاب دانست. انقلاب از همان ابتدای شکلگیری نطفههای نظری خود در سال42 تا
بعدها که انرژی جنبشی آن در سالهای56و 57 تودههای مردم را به حرکت در آورد و تا
مسائل و ابتلائات بعد از پیروزی انقلاب که جنگ تحمیلی را میتوان نقطه اوج آن
دانست، با نیروی انسانی انقلابی جلو آمده است؛ نیرویی انسانی که به دلیل انگیزهها
و همت بلند خود انواع و اقسام ابتلائات انقلاب را آزموده و حالا این پدیده را در
40سالگی خود قرار داده است. این بند را میتوان نوعی توصیه و تذکر برای همه بخشهای
انقلاب و جمهوری اسلامی دانست. تحول و پیشرفت، آن هم ذیل پرچم انقلاب، انسان خاص
خود را میطلبد. انسانی که اگر به منصه ظهور و بروز برسد، هیچ مانع و مشکلی نیست که
مانع حرکت و جنبش او شود. تربیت نیروی انسانی صالح و با همت و اراده، از منشورهای
اصلی تحول و پیشرفت انقلاب در گام دوم خود محسوب میشود.
تجدید نظر ناپذیری در گام دوم انقلاب
جوان: در
بعد اصلاح خطاها و اشتباهات باید دقت شود که با تجدیدنظرطلبی اشتباه گرفته نشود.
روشها، تاکتیکها، سیاستها و برنامهها در بستر زمان دچار قبض و بسط میشوند، اما
اجتهاد در اصول هرگز صورت نمیگیرد. نظام اسلامی اصلاحات بارز و برجستهای در ۴۰
سال گذشته انجام داده است که میتوان به مواردی مانند اصلاح قانون اساسی، تمرکز در
قوه مجریه، تمرکز در رهبری، ایجاد مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی با هدف تشخیص
مصلحت مردم (بخوانید مصلحتسنجی برخلاف شرع و قانون)، پیشگیری از ورود دگراندیشان
به حکومت با هدف پیشگیری از استحاله و انحراف آن، بازگشت از اشتباه کنترل جمعیت،
اعتراف به ضعف در اجرای عدالت در کشور و تلاش برای اصلاح آن، اصلاح بسیاری از
قوانین دهه اول انقلاب، مردمیکردن امنیت در مناطق مرزی، تلاش جهت ورود جوانان به
حوزههای مدیریتی و عبادی کشور و اخیراً اصلاح اشتباه بانکداری نیروهای مسلح
نمونههایی است که نظام اسلامی دست به اصلاح زده یا میزند. ممکن است در آینده نظام
پارلمانتاریستی را ترجیح دهند یا مثلاً شرایطی ایجاد شود که این اشتباه قانون اساسی
که به شخص دوم کشور رئیسجمهور میگویند، اصلاح شود. در هیچ جای دنیا به نفر دوم
کشور رئیسجمهور نمیگویند. نفر اول «جمهور ایران» اکنون رهبری است و اطلاق
«رئیسجمهور» به شخص دوم در عرف و حقوق بینالملل نیز مرسوم نیست و بخشی از تنشها
و تعارضات در حیطه و شعاع وظایف و مسئولیتها نیز از همین اشتباه برمیآید که ممکن
است در آینده با تبدیل آن به «رئیس دولت» اصلاح شود. اگر کسی اصلاح اشتباهات را
بهمعنای بازگشت کسانی که با انقلاب اسلامی سرنگون شدهاند یا ورود کسانی که
سکولاریسم را فریاد میزنند بداند، مطالبه اشتباهی است. در همه پیشنهادات اصلاحی
باید همسویی اسلام و جمهوریت با هم صورت گیرد و هر پیشنهاد اصلاحی که یکی را نادیده
بگیرد یا در گفتمان و رفتار نمود نداشته باشد، به معنی تجدیدنظرطلبی است و حتماً
مورد توجه نخواهد بود و با اندیشه بنیانگذار نیز در تعارض خواهد بود.
اگر برای ما آب ندارد برای برخی«نان» دارد!
خراسان: هزاران سال است که مردم این مرز و بوم
با استفاده از دانش کهن بومی نظیر خشکه چین، آب بند، خوشاب ها یا گورآب ها، موفق
شده اند منابع آبی ایران را مدیریت، بهره برداری و باز تامین کنند. کاری که مدیران
ما در مدتی بسیار کوتاه نتوانستند انجام دهند و هر روز خودشان و ما را بیشتر در
باتلاق خشکسالی فرو می برند. چرا که سوء مدیریت منابع آب طی چند مرحله در سال های
اخیر تبعات وحشتناک خشکسالی را چند برابر کرده است.
اولین قدم اشتباه به چند دهه قبل برمی گردد که به نام خودکفایی، مجوزهای بی رویه
حفرچاه صادر شد و در کنار آن تساهل و تسامح باعث حفر350 هزار حلقه چاه غیر مجاز و
400 هزار حلقه چاه مجاز در کشور و برداشت های غیرمجاز از چاه های مجاز شد؛ کلاف
سردرگمی که هنوز کسی جسارت باز کردن آن را ندارد.
قدم اشتباه دوم نیز به اصطلاح نهضت سدسازی بود. نهضتی که شاید در مقطع سازندگی و با
نگاهی کوتاه مدت و بدون توجه به توسعه پایدار، جواب گوی نیاز برخی مناطق بود اما در
واقع فقط انتقال مشکل از جایی به جای دیگر و نه رفع کامل مشکل بود. نتیجه تفکر
سدسازی که متاسفانه هنوز هم به دلایل قابل تاملی در بین مسئولان وزارت نیرو
طرفداران سینه چاکی دارد.
و اما قدم اشتباه سوم که در نوع خود اشتباهی پرهزینه تر و عجیب تر است، این روزها
در حال وقوع است؛ انتقال آب دریاها به نقاط مرکزی کشور همچون انتقال آب دریای خزر
به سمنان و انتقال آب دریای عمان به خراسان جنوبی و رضوی. اتفاقاتی که در واقع
آخرین راهکار کشورهایی است که با بی آبی مطلق مواجه اند و نه کشوری مثل ایران که
هنوز به آن مرحله نرسیده است. جالب آن که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم با این
طرح های انتقال آب موافق و فقط نگرانی اش قیمت پنج یورویی هر مترمکعب آب انتقالی از
دریای عمان به مشهد است!
هرچند آسیب شناسی این پروژه ها منظور نگارنده این مطلب نیست و باید در این خصوص بحث
های کارشناسی دقیقی صورت گیرد ولی حتی اگر تبعات مهم زیست محیطی در پی نداشته باشد،
سوالی که مطرح می شود این است که چرا هنوز دولتمردان و تصمیم گیران (و نه تصمیم
سازان) لجوجانه نگاهی جدی تر به اجرای طرح های آبخیزداری نمی اندازند؟ طرح هایی که
صدها سال توانسته بود آب مورد نیاز کشور را به نسبت جمعیت و بارندگی تامین کند، حتی
در بیابان های کم بارش.
اما هزینه اجرای این طرح ها تقریبا چقدر است؟ به گفته کارشناسان در واقع برای انجام
اقدامات لازم روی 9 میلیون هکتار مزبور، باید آن را ضرب در مبلغ ۷۰۰ هزار
تومان(هزینه اجرای اقدامات طی امسال که به تناسب زمان تصویب و تخصیص نیازمند اعمال
ضریب افزایش سالیانه خواهد بود) کرد. در نتیجه ۶۳۰۰ میلیارد تومان نیاز است تا
مطالعات انجام شده اجرایی شود و ۱۰۰ میلیون هکتار نیز نیاز به انجام مطالعات دارد
که مبلغی معادل ۱۰ هزار تومان برای هر هکتار را به خود اختصاص می دهد که در مجموع
بودجه ای معادل ۱۰۰۰میلیارد تومان نیاز دارد.
این در حالی است که همه کارشناسان متفق القول بر این واقعیت تاکید دارند که عملیات
آبخیزداری نه تنها موجب تامین منابع پایدار آبی در کشور می شود بلکه در مقایسه با
بازده آن بسیار به صرفه بوده و در حدود چهار برابر هزینه ها، سود حاصل خواهد کرد.
حال منافع ملی و امنیتی قصه که نمی توان بر آن قیمتی نهاد، بماند. با این اوصاف
مردم حق دارند بپرسند این همه اصرار بربرداشتن قدم های اشتباه در مدیریت آب کشور،
چرا؟ و باز شاید بتوان به نوعی افکار عمومی را درک کرد وقتی که خود در پاسخ سوال
شان می گویند: شاید این طرح های اشتباه برای کشور آب نداشته باشد اما قطعا برای
برخی ها "نان" دارد.
ناامیدی آقای «تَکرار میکنم» از امکان فریب دوباره مردم
در انتخابات
کیهان: اخیراً حدود 40 نفر از اعضای فراکسیون
امید با خاتمی ملاقات کردند و این در حالی است که فراکسیون مذکور بنابر اعلام
گردانندگان آن، بالغ بر 130 نفر عضو دارد. به عبارت دیگر حدود 80 تا 90 نفر (از
جمله پزشکیان) در این ملاقات حضور پیدا نکردند. خاتمی در این ملاقات به جای
عذرخواهی درباره وعدههای اقتصادی فریبنده و بزک آمریکا از سوی طیف متبوع وی که به
گرانی بیسابقه در قبل از برجام منتهی شده، گفت: «ما در موقعیت فوقالعاده سختی
قرار داریم باید به ریشه بحرانها توجه کرد. نتیجه این وضعیت افزایش بیاعتمادی
مردم به نظام و تبدیل این بیاعتمادی به ناامیدی است. وضعیت کنونی نتیجه برخی
سیاستها و جهتگیریها است که باید اصلاح شود.»
وی گفته است: دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر
میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید
میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد. وی همچنین گفت: درباره FATF ضمن
احترام به نظرات موافق و مخالف، نمیدانم با توجه به مصالح ملی، به چه حسابی در
مقابل آن مقاومت میشود. این سخنان در حالی است که بنابر گزارشهای متعدد، خاتمی و
برخی افراد منسوب به وی، هنگام مواجه شدن با مردم، مورد اعتراضهای شدید درباره
وعدههای دروغ اقتصادی و برعکس درآمدن برجام قرار میگیرند. از سوی دیگر، این عادت
افراطیون مدعی اصلاحات است که هر جا مورد رویگردانی مردم از خود قرار میگیرند، این
رویگردانی را به نظام نسبت میدهند. آنها در انتخابات مجلس هفتم و برخی انتخابات
دیگر نیز با همین عدم اقبال مردم مواجه شدند اما سرخوردگی مردم از خود را به نظام
نسبت دادند.
ساختاری نشان دادن مشکلات در حالی است که اکنون جریان نابالغ و مسئولیتگریز مدعی
اصلاحات باید درباره چک برگشتی برجام، قابل اعتماد بودن آمریکا و وعده رونق اقتصادی
از طریق واگذاری و تعطیلی برنامه هستهای پاسخگو باشند. اما به اعتبار چند شخصیتی
بودن و عدم ثبات شخصیت و اعتماد به نفس که از ویژگیهای منافقین است، ترجیح میدهند
فرافکنی و فرار به جلو کنند. با این حال مردم یک سؤال مهم از جماعت مذکور دارند؛
اگر واقعا وعدههای آنها در قالب جمهوری اسلامی نشدنی است، چرا در مقاطع مختلف و در
شب انتخابات مردم را فریب میدهند؟ و چرا پس از انتخابات، شروع میکنند به فرافکنی
و گفتن اینکه از ما توقع اجرای وعدههای (پوپولیستی) را نداشته باشید چون نظام
نمیگذارد؟!
نامه عمرانخان به رهبر انقلاب
وطن امروز: پس از حمله تروریستی اخیر به
اتوبوس حامل پاسداران در جاده خاش- زاهدان، انتقادات گستردهای در داخل کشور نسبت
به نحوه مماشات با اسلامآباد مطرح شد. در این میان مباحث جدی برای تجدیدنظر در
مناسبات و روابط با پاکستان و همچنین صحبت از انجام عملیاتهای نظامی در خاک
پاکستان مطرح شد. با این حال به نظر میرسد رایزنیهایی در سطح عالی از سوی
پاکستانیها در جریان است تا ایران را ترغیب کنند سیاست خویشتنداری خود را در قبال
اسلامآباد دنبال کند. در همین راستا شیخ رشید احمد، وزیر راهآهن فدرال پاکستان
روز پنجشنبه به تهران آمد و پیام کتبی مشترک رئیسجمهور و نخستوزیر کشور پاکستان
را جهت تقدیم محضر رهبر انقلاب تسلیم علیاکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در
امور بینالملل کرد.
ولایتی پس از دیدار شیخ رشید احمد با حضور در جمع خبرنگاران ضمن مثبت ارزیابی کردن
این دیدار اظهار کرد: رابطه 2 کشور ایران و پاکستان رابطهای برادرانه، خوب و
سازنده است و برقراری روابط اقتصادی و ساخت خط راهآهن تجاری که از ایران، چین و
پاکستان میگذرد یکی از راههای مستحکم کردن روابط است اما بعضی اوقات حوادثی میان
2 کشور رخ میدهد که موجب اختلال در روابط میشود، از جمله حملات اخیر گروههای
تروریستی در سیستانوبلوچستان که از خاک پاکستان وارد ایران شدند و باید برای رفع
این شرایط اقدام کرد. دولت پاکستان نباید اجازه بدهد دولتهای دیگر مانند عربستان
سعودی و صهیونیستها در روابط 2 کشور تاثیر سوء بگذارند و بحران در مرزها ایجاد
کنند و امنیت و جان مرزبانان دلاور و مردم شریف ایران را به خطر بیندازند.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل تاکید کرد: گروههای تروریستی که اخیرا
در سیستانوبلوچستان موجب شهادت جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی شدند، تجهیزات و
امکانات خود را از سعودی و رژیم صهیونیستی تامین میکنند و از آنجا حمایت مالی
میشوند. ولایتی اذعان داشت: پاکستان کشوری قدرتمند است و قادر به کنترل و مراقبت
از مرزهای مشترک است تا به این اقدامات تروریستی پایان دهد و وزیر راهآهن پاکستان
در این ملاقات قول داد از مرزها حفاظت بیشتری انجام دهند و این نوع حوادث دیگر
تکرار نشود و مقامات پاکستانی قول دادهاند حفاظت از مرزهای مشترک میان ایران و
پاکستان را افزایش دهند.