صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۱۵۰۴۴
ساز جدایی ترامپ از بولتون - آغازی بر تغییر معادله در جنگ یمن - تهديد عدالت - ثبت آخرین رکورد کاهش تولدها در ایران - تکرار یک بهانه

ساز جدایی ترامپ از بولتون
وطن‌امروز:
زمانی که جان بولتون از تهدید ایران در منطقه گفت و بر اساس اطلاعاتی که از سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی دولت آمریکا به دست آورده بود، اعلام کرد ایران می‌خواهد علیه نیروهای آمریکایی در منطقه عملیات‌های نظامی انجام دهد، رسانه‌های آمریکایی با شگفتی به این خبر نگریستند و اعلام کردند او در حالی از تهدید ایران صحبت به میان آورده که مشخص نکرده است این تهدید دقیقاً چه بوده است. چندی بعد البته منبع اصلی اطلاعات بولتون مشخص شد. روزنامه جروزالم‌پست و شبکه خبری سی‌ان‌ان در گزار‌ش‌های جداگانه بیان کردند این نتانیاهو بوده که اطلاعات درباره تهدید ایران را در اختیار بولتون گذاشته است. این رسانه‌ها بیان کردند نتانیاهو بر اساس اطلاعاتی که به دست آورده اعلام کرده است که ایران در حال کار گذاشتن موشک روی قایق‌های تندروی سپاه است و می‌خواهد اهداف جدیدی را در خلیج‌فارس مورد تهدید قرار دهد.
کاخ سفید که به نظر می‌رسید از همه جا بی‌خبر باشد، بر اساس اطلاعاتی که سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به دست آورده بودند، در نهایت دستور ارسال ناو آبراهام لینکلن را به خلیج‌فارس صادر کرد. تب تهدیدات و مجادلات لفظی ایران و آمریکا از آن پس بیشتر و بیشتر شد و در چند هفته اخیر هیچ صحبتی از نتانیاهو درباره جدال لفظی آمریکا و ایران و احتمال شکل گرفتن برخی حملات نظامی بین 2 طرف منتشر نشد. زمانی که این مجادلات به اوج خود رسید، نمایندگان کنگره خواستار مشاهده اسنادی شدند که بر اساس آن جان بولتون تصمیم به فرستادن ناو به منطقه گرفته بود اما به ظاهر این اسناد وجود خارجی نداشت.
آغازی بر تغییر معادله در جنگ یمن
کیهان:
سلمان از سران کشورهای عربی و به خصوص شش عضو شورای همکاری خلیج فارس که روزگاری تحت سیطره مطلق ریاض قرار داشتند، خواسته است تا برای «اتخاذ موضع واحد در خصوص تحولات منطقه» در مکه گرد هم آیند. این درخواست 28 اردیبهشت از طریق وزارت خارجه عربستان تسلیم کشورهای عربی شده و خود این که ریاض برای گرد هم آوردن سران عربی به دو هفته وقت احتیاج دارد، نشان‌دهنده مشکلات پیش روی رژیم سعودی حتی در حوزه عربی و نیز حتی در میان کشورهای ضعیف عربی عضو شورای همکاری است.
مقامات سعودی با صرف مبالغ زیادی پول در کشورهای اسلامی و به خصوص در کشورهای عربی سعی کرده‌اند تا جبهه‌ای اسلامی - عربی با محوریت خود به وجود آورند. بر این اساس آنان در جریان آغاز جنگ علیه یمن در ششم فروردین 1394 روی حمایت گسترده و مؤثر این کشورها حساب کرده بودند و این در حالی بود که یمنی‌ها در میان کشورهای عربی و اسلامی‌- به جز ایران پناهی نداشتند و هیچ دلیل سیاسی برای ترجیح آنان بر رژیم «دست و دل باز» سعودی وجود نداشت. اما وقتی در همان ماه‌های اول کشورهای بزرگ اسلامی شامل مصر، ترکیه و پاکستان از سیاست ضد یمنی سعودی تبعیت نکردند و بعضاً شروع به انتقاد از ریاض هم نمودند، مقامات عربستان به اشتباه محاسبه خود پی بردند. کمی بعد سه کشور پیرامونی عربستان یعنی عمان، قطر و کویت نیز از ادامه جنگ علیه یمن انتقاد کردند.
یمنی‌ها حمله به نقاط حساس سعودی در عمق این کشور را یک دستور کار جدید و جدی اعلام کرده‌اند آنان با صراحت می‌گویند اقدام عملیاتی علیه دو بندر سعودی که در فاصله 800 و 850 کیلومتری از مرزهای شمالی یمن قرار داشته را لااقل به 300 هدف نظامی و حیاتی دیگر عربستان گسترش خواهند داد. در این میان دو نکته اساسی وجود دارد. نکته اول این است که حرکت پهپادهای یمنی در ارتفاع پایین و در عین حال عبور در یک مسیر طولانی بدون آنکه مورد شناسایی واقع شده باشند و بدون آنکه این مسیر طولانی باعث اتمام سوخت آنان گردد، به رژیم سعودی یادآور می‌شود که یمنی‌ها به موقعیت جدیدی دست یافته و واقعاً می‌توانند صادرات نفت عربستان را به صفر برسانند در واقع پهپادهایی که توانستند علاوه بر حفظ سوخت، موشک‌هایی را با خود حمل کرده و با دقت به ایستگاه‌های نفتی عربستان در دو بندر واقع در شمال دریای سرخ شلیک کنند، به یک کابوس برای سران سعودی، اسرائیل و آمریکا تبدیل شده‌اند و به قول وزیر خارجه امارات «تحولی خطرناک» در جنگ یمن و به طور کلی در منازعات منطقه‌ای به حساب می‌آید. این نکته را در نظر داشته باشیم که عربستان و آمریکا برای تضمین امنیت منطقه حساس نفتی شمال غرب عربستان هزینه‌های هنگفتی کرده بودند و اطمینان داشتند که تهدیدی متوجه تأسیسات این منطقه نیست. بر این اساس حدود دو سال پیش شرکت آرامکو - مشترک بین آمریکا و عربستان - در زمانی که فرضیه گسترش جنگ یمن و به مخاطره افتادن امنیت خطوط انتقال نفت در بنادر غرب عربستان مطرح شد، در بیانیه‌ای اعلام کرد، سیستم دفاعی این میادین استراتژیک نفتی امکان تعرض به آنها را از میان برده است. نکته دیگر این است که پهپادهای تهاجمی انصارالله که دوادمی و قطیف را مورد حمله قرار دادند، می‌توانند ریاض را نیز مورد حمله قرار دهند. چرا که فاصله‌ این دو شهر از ریاض به ترتیب بیش از 230 و 390 کیلومتر نیست و عملیات پهپادی «نهم رمضان» می‌تواند در روزهای آینده علیه ریاض به کارگرفته شود. هر چند حساسیت مناطق نفتی سعودی کمتر از اهمیت پایتخت هم نیست.
تهديد عدالت
رسالت:
شايد ويدئوي تصادف دو پورشه سوار در اصفهان را که اخيرا در شبکه هاي اجتماعي فارسي زبان دست به دست شده است را ديده باشيد. يکي از اين پورشه ها که در حال مسابقه با ديگري بوده، ضمن انحراف از مسير با يک پرايد برخورد مي‌کند و راننده پرايد در دم جان مي دهد. در ويدئوي منتشر شده، دخترک راننده پورشه در حال فرياد زدن است که «مرده که مرده، ديه اش را مي دهم».
اين واقعه، يعني کشته شدن جوان دانشجوي اصفهاني و ماتم خانواده داغدارش، دردناک است، دردناک تر از آن وقاحت نوکيسه اي است که قيمت جان يک انسان را با ماديات مي سنجد، اما موضوعي که از همه بيشتر قابل تامل است، اين ساختار معيوب است. خودروي پورشه اي که موجب مرگ يک هم وطن شده، احتمالا حدود دو ميليارد تومان قيمت دارد، در حالي که ديه جوان از دنيا رفته، ۲۷۰ ميليون تومان است.
عدالت درآمدي، مسئله اي نيست که قابل چشم پوشي باشد. بر هر حوزه اي که دست بگذاريم، نمونه ها فراوانند. نسبت درآمد پزشک و پرستار در بسياري از کشورهاي دنيا، چهار به يک است، در حالي که در کشور ما اين نسبت دو رقمي و حتي گاهي سه رقمي است! نابرابري در پرداخت حقوق و مزاياي کارکنان دولت مشهود است، صاحبان سخت ترين و شريف ترين مشاغل، در تامين مايحتاج زندگي مانده اند و به شغل دوم و سوم روي آورده اند، در حالي که حقوق هاي دو رقمي، کف درآمد برخي از مجموعه هاست.
غير از عدالت درآمدي، حوزه هاي ديگر از قبيل عدالت آموزشي هم با چالش جدي مواجهند. در آزمون ورودي سال گذشته دانشگاه ها، ۵ نفر اول رشته هاي رياضي، تجربي و انساني، همه فارغ التحصيلان مدارس غيرانتفاعي بوده اند.
اين بدين معنيست که اقشار پولدارتر، از آموزش هاي با کيفيت تر و بيشتري برخوردارند و در دانشگاه و تحصيلات عالي هم، جايگاه بهتري پيدا مي کنند، تحصيلات بيشتر و در نتيجه جايگاه شغلي و آينده تضمين شده تر و همين نسل پولدار، فرزندانشان را هم بر همين منوال تربيت مي کنند. خلاصه آن که در حوزه آموزش، در حال حرکت به سوي طبقاتي شدن هستيم، ثروتمنداني که تحصيلات بهتري دارند و تهيدستاني که شانس چنداني هم براي کسب آموزش و تحصيلات عالي همچون دسته اول ندارند. در يک کلمه، به اصطلاح جامعه شناسان، فقر در حال تبديل شدن به يک نهاد در جامعه ماست.
در حوزه عدالت شغلي و موارد ديگر هم اوضاع تعريف چنداني ندارد.
ثبت آخرین رکورد کاهش تولدها در ایران
فارس:
در آستانه سی‎ام اردیبهشت، پنجمین سالگرد روز ملی جمعیت، پنجمین سال سکوت تامل برانگیز نهادهای مسئول، پنجمین سال معطل ماندن سیاست‎های کلی جمعیت، پنجمین سال بی‎پاسخ ماندن نامه مقام معظم رهبری(مدظله)، پنجمین سال هشدارهای ناشنیده کارشناسان جمعیت و در سایه بزرگنمایی تاثیر تحریم های آمریکایی برای پوشاندن بی تدبیری مسئولین و طرح تئوری اخراج برادران مسلمان افغان، پدیده ای بسیار مهم و نگران کننده دیده و شنیده نشد. ایران در سال 1397 رکورد جدیدی در سقوط یکی دیگر از شاخص‎های جمعیت شناختی خود را ثبت کرد. تعداد تولدهای کل کشور فقط طی یک سال و از سال 1396 تا 1397 بیش از یکصد و بیست هزار تولد کاهش یافت.
همچنین بر اساس آمارهای جمعیتی، تعداد تولدهای کل کشور در سال 1394 یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار تولد بود که این میزان در سال 1395 به یک میلیون و پانصد و بیست و هشت هزار تولد و در سال 1396 به یک میلیون و چهارصد و هشتاد و هفت هزار تنزل پیدا کرد و نهایتا در سال 1397 با بیش از یکصد و بیست هزار تولد کاهش، به عدد تامل برانگیز یک میلیون و سیصد و شصت و شش هزار تولد رسید. منطبق بر داده های مقایسه‎ای تعداد تولدها در سال‎های اخیر، شیب تند کاهش نرخ موالید در کشور سالهاست که آغاز شده است و این روند کاهشی طی سالیان آتی نیز همچنان تداوم خواهد داشت و در نتیجه منجر به کاهش بیشتر نرخ باروری و نرخ رشد جمعیت خواهد شد.
در پنجمین سالگرد روز ملی جمعیت، آیا وقت آن نرسیده که روسای قوای سه گانه و مجمع تشخیص به وظایف مصرح قانونی خویش عمل کنند و گزارش عملکرد خود در اجرای سیاست‎های کلی جمعیت را به مردم و رسانه‎ها ارائه کنند. با ملاحظه تجارب سالهای گذشته و با توجه به رویکرد نهادهای مسئول و منظومه فکری مسولان ذیربط که همچنان به دنبال اجرای غیرعلنی پروژه کنترل جمعیت ایران هستند، امید بستن به تغییر در سیر تحولات کنونی جمعیت کشور امیدی واهی به نظر می رسد، جز اینکه مردم فهیم و نخبگان دانشگاهی و حوزوی دلباخته کشور عزیزمان ایران اسلامی، با بکارگیری همه ظرفیت های موجود خود به تبیین و در نهایت تغییر شرایط نگران کننده کنونی جمعیت کشور اقدام نمایند.
آیا وقت آن نرسیده که رسانه ملی جریان یک سویه ترویج بی فرزندی و کم فرزندی را متوقف نموده و با اصالت بخشیدن به نهاد خانواده ارتقای الگوی کنونی فرزندآوری را در دستور کار قرار دهد.آیا وقت آن نرسیده که مجلس شورای اسلامی پنج سال تعلل در تصویب طرح جامع جمعیت و خانواده را به پایان رسانده و با عبرت گرفتن و دقت در تجربیات جهانی در راستای حمایت از خانواده و فرزندآوری اقدام موثری انجام دهد.آیا وقت آن نرسیده که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با تدوین و اجرای قاطع اسنادی همچون سند مدیریت سقط، سند مدیریت سزارین، سند مدیریت لوازم پیشگیری از بارداری و بازآموزی شبکه بهداشت و درمان کشور و ....... خبط بزرگ اجرای بی‎رویه و بیست و پنج ساله پروژه کنترل جمعیت ایران را جبران نماید.
تکرار یک بهانه
جهان‌صنعت:
روحانی در دیدار با علما با تاکید بر اینکه امروز برای مدیریت بهتر شرایط نیازمند تمرکز قدرت و تصمیم‌گیری هستیم، اظهار داشت: در دوران جنگ تحمیلی نیز در مقطعی که با مشکل مواجه شدیم، شورای عالی پشتیبانی جنگ ایجاد شد و همه اختیارات در دست این شورا بود و حتی مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه نیز در تصمیم‌گیری آن شورا دخالتی نداشتند و امروز هم در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم. وی تصریح کرد: همان‌گونه که در جنگ هشت ساله اختیارات ویژه‌ای را از امام راحل گرفتیم و توانستیم جنگ را اداره کنیم و حتی موفقیت‌های بسیاری را به دست آوریم امروز هم به چنین اختیاراتی نیاز داریم.
اینکه چرا روسای جمهور در چهار سال دوم ریاست‌شان از این موضوع سخن می‌گویند جای سوال است. به نظر می‌رسد شاید در دوره اول نسبت به حکومت و عرف سیاسی کمی محتاط‌تر رفتار می‌کنند لذا رعایت محدودیت‌ها برایشان خط قرمزی است که هرچند دست و پایشان را بسته اما راجع به آن لب تر نمی‌کنند. البته می‌توان این گمانه را هم در نظر گرفت که شاید چون روسای جمهور نتوانستند به وعده‌های خود عمل کنند در چهار سال دوم ریاست‌شان دنبال مقصر می‌گردند و می‌خواهند با بهانه‌های نبود اختیار در قوه مجریه از مشکلات فرار کنند.
 

نام:
ایمیل:
نظر: