منطق یکی به نعل و یکی به میخ دولت اوباما اگر چه تحلیلگران منصف داخلی را به وضوح نسبت به بی نتیجه بودن برجام مطمئن ساخته بود؛ اما کورسوی امیدی برای دولت و حامیان رسانهای آن باقی گذاشته بود که اگر چه ممکن است کمی دیر شود، ولی قطعاً برجام به بار خواهد نشست.
«تحریمها رفت»، «تحریمها فروپاشید»، «خلاص شدیم»، «اینک بدون تحریم»، «پیروزی بدون جنگ»، «انفجار اتمی بدون بمب»، «حصر ایران شکست»، «جهان تغییر کرد»، «یک روز خوب برای دنیا»، «آغاز عصر ایرانی»، ...؛ تنها ۴ سال از تیترهای فوق میگذرد. ادبیات تیترها به گونهای است که گویی وقوع اتفاق خارق العاده ای، کشوری در بحران و متلاطم را نجات داده است.
جنس تیترها و یکپارچگی رسانههای منتشرکننده در تاریخی نشان دادن اتفاق رخ داده، ارسال کننده حجم انبوهی از خوشبینی و تزریق اتمسفر آغاز یک عصر جدید برای ایران بود که حتی به رسانههای ورزشی و هنری نیز منتقل شد و عملاً یک جریان فکری- سیاسی، با پروپاگاندای تبلیغاتی، تولد ایرانی نوین را وعده دادند.
سخنان اعضای دولت در کنار تبلیغات وسیع رسانههای اصلاح طلب منجر به ایجاد جو روانی گسترده در سطح کشور گردید که نویدگر اتفاقی مهم برای جامعه بود. «رونق اقتصادی» همان فاکتوری بود که ۱۸ میلیون رأی برای حسن روحانی در سال ۹۲ به ارمغان آورد و طرفدارانش را امیدوار ساخت تا چرخ کارخانههای کشورشان همچون چرخهای سانتریفیوژهای هستهای بچرخد. نتیجه این جو روانی نیز هجوم عدهای خوش خیال به خیابان و برپایی بساط جشن و پایکوبی بود و عملاً جامعه را به سمتی سوق داد که گمان کنند، امضای برجام یعنی دلار هزارتومانی و این یعنی نه دیگر گرانی در کار خواهد بود، نه بیکاری، و نه چالش شغل و درآمد و تشکیل زندگی برای جوانان.
بعد از معطلی بیش از دو ساله کشور در مذاکرات دورهای، بالاخره برجام در دی ماه ۹۴ رونمایی شد. قبل و بعد از این نمایش به اصطلاح تاریخی، کشور منتظر تحولات اساسی در فضای اقتصادی بود و روز به روز وعدههای گشایش اقتصادی نیز بیشتر و پرچربتر میگشت، اما نه تنها اتفاق خاصی رخ نمیداد، بلکه همان دولت امریکایی امضا کننده برجام- دولت اوباما- با قوانینی همچون «آیسا» و «کاتسا ۲۰۱۷»، دامنه تحریمها را گسترش داد و پس از تحریم برخی اشخاص و مجموعههای داخلی، نشان داد که گویا قرار نیست برجام، آن گونه که وعده داده شده بود دوای درد اقتصاد ایران باشد و در همین شرایط مدام از پایبندی خود به برجام و زمان بر بودن اجرای این توافق سخن به میان آورد!
منطق یکی به نعل و یکی به میخ دولت اوباما اگر چه تحلیلگران منصف داخلی را به وضوح نسبت به بی نتیجه بودن برجام مطمئن ساخته بود؛ اما کورسوی امیدی برای دولت و حامیان رسانهای آن باقی گذاشته بود که اگر چه ممکن است کمی دیر شود، ولی قطعاً برجام به بار خواهد نشست و در این هیاهو هر از چندگاهی هم تشری از سوی دولتمردان حامی برجام به منتقدان زده میشد که چرا آفتاب تابان و ابر پرباران برجام را نمیبینید؟!
امیدهای دولت با پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا به یکباره تبدیل به یأس شد و رئیس جمهور جدید ایالات متحده صراحتاً از عدم پایبندی خود به توافق هستهای سخن گفت و نشان داد که قرار نیست آرزوهای تحمیلی به ملت ایران را تبدیل به واقعیت سازد. تهدیدهای دائمی و روزانه رئیس جمهور جدید امریکا با خروج این کشور از برجام رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و عملاً کار را از دست دولت ایران خارج ساخت.
در طول این ایام، نامناسب شدن روزانه شرایط اقتصادی کشور و ناامیدی مداوم ملت از نتیجه بخش بودن برجام، کار را سختتر میکرد و خروج رسمی امریکا از توافق هسته ای، اندک امیدواری دولتمردان برای حفظ این توافق را هم ناامید ساخت و از آن زمان تاکنون نیز بازیهای بی نتیجه اروپا نتوانسته دولت و ملت را برای نابودن نشدن برجام قانع سازد.
مروری بر این روند به ما یادآوری میکند که برجام پرطمطراق گذشته نه تنها شایسته جشن نیست، بلکه بایستی به عنوان درس عبرتی از عدم نتیجه بخش بودن مذاکره با کشورهای دارای خوی استکباری در کتابهای درسی مقاطع مختلف تحصیلی کشور تدریس شود تا گذر زمان منجر به فراموشی وقایع عبرتآموز تاریخی نگردد.