دو عامل بسیار مهم در اعمال تحریم های کارآمد که تحریم کنندگان به آن ها توجه می کنند عبارتند از: شناسایی نقاط آسیب پذیر کشور هدف و شناسایی آستانه استقامت کشور هدف و اندازه لازم برای اعمال فشار بر آن آستانه.
اواسط شهریور خبری از سوی سخنگوی محترم دولت مخابره شد که امید است بیانگر آغاز مرحلهای جدید از سیاستهای دولت باشد. علی ربیعی در یادداشت خود نوشت: «تمام تلاشمان این است یک دولت بدون تحریم تحویل نسل ١۴٠٠ دهیم.» به این جمله از دو زاویه متفاوت میتوان نگاه کرد. نگاه اول نگاه واقع گرایانه مبتنی بر روند طی شده در شش سال گذشته توسط دولت میباشد که بر اساس آن دولت همچنان رفع تحریمها را از طریق مذاکره با غرب یعنی همان طراحان و اعمال کنندگان تحریم امکان پذیر میداند. نتیجه این نگاه بر همگان روشن شده است که از این طریق امکان لغو تحریمها وجود ندارد. زیرا در نگاه غرب و بخصوص آمریکا تحریمها بخصوص نوع جدید آن یعنی تحریمهای مالی به جزء جدایی ناپذیر سیاستِ هدف قرار دادن و منزوی کردن کشورهایی مانند ایران تبدیل شده اند [۱]. این نوع تحریمها که به جنگ مالی هم معروف شده اند در حال حاضر محور اساسی سیاست خارجی آمریکا را تشکیل میدهد [۲]. هم چنین تسلیحات مورد استفاده در این جنگ عبارتند از: دلارهای آمریکایی، بانکهای آمریکایی و بازارهای آمریکا [۳]. از طرفی آمریکا این استراتژی را بر علیه خطرناکترین و سرسختترین دشمنان خود از جمله القاعده و ایران طراحی و استفاده میکند [۴]؛ و از آنجا که هدف نهایی اعمال تحریمها اعمال درد و فشار برای تغییر در سیاستهای کشور هدف میباشد، [۵]بنابراین طبیعی است که آمریکا اجازه دسترسی به تسلیحات مورد استفاده خود را به دشمنان خود از جمله ایران ندهد.
هم چنین دو عامل بسیار مهم در اعمال تحریمهای کارآمد که تحریم کنندگان به آنها توجه میکنند عبارتند از: شناسایی نقاط آسیب پذیر کشور هدف [۶]و شناسایی آستانه استقامت کشور هدف و اندازه لازم برای اعمال فشار بر آن آستانه [۷]. آستانه استقامت یعنی بالاترین درجهای که کشور هدف قادر است یا تمایل دارد در برابر موضوع مورد تحریم مقاومت کند که کشور تحریم کننده سعی میکند این نقطه را شناسایی کرده و سپس بر روی آن تأکید بیشتری کند. برای این منظور کشور تحریم کننده در حوزههای مختلف نقاط آسیب پذیر کشور هدف را شناسایی میکند و از آنها به عنوان اهرمی برای اعمال فشار بر نقاط قوت کشور هدف استفاده میکند. کشور تحریم کننده فشارها را به تدریج افزایش داده تا استقامت کشور هدف را کاهش دهد. اگر کشور مورد تحریم پس از شدت تحریمها به مذاکره با کشور تحریم کننده تمایل نشان دهد این لحظه یعنی آستانه استقامت کشور تحریم شده و نشانگر موفقیت آمیز بودن تحریمها میباشد یعنی کشور هدف در موقعیتی قرار گرفته است که حاضر به عقب نشینی از موضوع مورد تحریم و دادن امتیاز در این زمینه میباشد؛ بنابراین به صورت طبیعی در مذاکرات احتمالی کشور تحریم کننده در موضع بالا و کشور تحریم شونده در موضع پایین قرار میگیرند و نتیجه همان میشود که در برجام مشاهده کردیم؛ اصرار تیم مذاکره کننده به مذاکره با مقامهای آمریکایی و به راه اندازی کمپین هر توافقی بهتر از عدم توافق است و گره زدن حل همه مشکلات کشور به رفع تحریمها از سوی طرف مقابل به عنوان آستانه تحمل کشور ما در برابر تحربمها و نیاز ما به رفع تحریمها به حساب آمد و لذا آنها در مذاکرات از موضع بالا صحبت میکردند و سعی در تحمیل خواستههای خود داشتند. در نهایت در ازای تعهدات نقد ایران، تحریمها نه لغو که حتی کاسته نیز نشد؛ بنابراین مذاکره حربهای است از طرف مقابل تا امتیازات فراوانی بگیرد و به وعدههای خود عمل نکند، زیرا ما در برجام شاهد بودیم که آمریکا در صورت نقض تعهد حقوقی خود حتی در بالاترین سطح یعنی شورای امنیت هم میتواند پاسخگو نباشد و نهادی هم از او بازخواست نکند.
نکته دیگر در باب رابطه تحریم و مذاکره این است که از آن جا که در مذاکره چیزی گرفته میشود تا چیزی داده شود و از آن جا که طرف غربی تمایلی به امتیازدهی از جانب خود ندارد همانگونه که تا به حال نیز این کار را نکرده است، لذا رفع تحریم را به عنوان امتیاز خود به طرف مقابل به حساب میآورد. به عبارتی آمریکا تحریم میکند تا در مذاکرات احتمالی آینده از رفع همان تحریم به عنوان امتیاز خود به طرف مقابل استفاده کند و از طرف خود هیچ امتیازی ندهد؛ بنابراین تحریم سلاحی است که هم برای محدود کردن طرف مقابل به کار میرود و هم برای امتیازدهی در مذاکرات احتمالی آینده و وقتی کشور تحریم کننده کارآمدی این سلاح را مشاهده کرده است، عاقلانه به نظر نمیرسد که آن را کنار بگذارد و یا زیرساختهای آن را از میان بردارد؛ بنابراین مذاکره کردن با آمریکا و غرب برای رفع تحریمها به معنای از دست دادن فرصتهای کشور میباشد؛ لذا اگر هم چنان این نگاه یعنی مذاکره با غرب برای رفع تحریمها بر دولت حاکم باشد مشخص است که در دو سال باقیمانده از عمر دولت نیز تغییر خاصی در رفع تحریمها و در نتیجه در حل مشکلات اقتصادی کشور شاهد نخواهیم بود.
اما نگاه دوم میتواند امیدوار کننده باشد؛ بر اساس این نگاه بعد از شش سال مذاکرات بی نتیجه برجام به همراه امتیازدهیهای فراوان، دولت به این نتیجه رسیده است تا روند امتیازدهیها را متوقف کرده و استراتژی خود را دوباره طراحی کند، به طوری که مشکلات کشور از مسیر خوداتکایی و تعامل بیشتر با کشورهای هم سو و کشورهای منطقه قابل حل خواهد بود. برای نگاه دوم شواهدی وجود دارد که به ذکر آنها میپردازم
یکی از اولین و مهمترین موضوعات در مقابله با تحریمها ایجاد و بالا بردن میزان خود اتکایی در محصولات مختلف میباشد. واضح است که دشمن در اعمال کردن تحریمهای اقتصادی به سراغ نقاط ضعف کشور هدف که آسیب پذیری بیشتری به دنبال دارند میرود تا از این طریق آنها را برای امتیاز دادن در نقاط قوت خود تحت فشار قرار دهد؛ بنابراین اگر کشوری بتواند نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کند، آسیب پذیری اش کاهش مییابد و یا از بین میرود و تحریمها کارآیی خود را از دست داده و بی اثر میشوند.
در واقع میتوان گفت در اعمال کردن تحریمها هدف، تحت تأثیر قرار دادن نقاط قوت کشور مورد تحریم میباشد و تحریم و ایجاد فشار و درد بر روی نقاط ضعف نیز وسیله این تحت تأثیر قرار دادن است؛ بنابراین برای مبارزه با تحریمها بیشتر از آن که به دنبال رفع تحریمها باشیم باید در پی بی اثر کردن آنها باشیم تا تحریم کارایی خود را از دست بدهد و عملاً بلااثر شود به طوری که وجود تحریم و یا لغو آن تفاوتی نداشته باشد.
به همین دلیل خود اتکایی میتواند بهترین راه مبارزه با تحریم باشد. برای اتکای به خود نیز باید توانمند شد. دشمن برای اعمال تحریم، حوزههای مختلف را بررسی و آسیب پذیری موجود در آنها را شناسایی میکند تا از آن طریق به کشور هدف فشار وارد کند. ما نیز باید از این روش دشمن برای دفاع از خود استفاده کنیم یعنی باید آسیبها و نقاط ضعف موجود در حوزههای مختلف کشورمان را شناسایی و با انجام اقدامات مناسب آنها را به نقاط قوت خود تبدیل کنیم تا هم سلاح دشمن را بی اثر کنیم و هم مشکلات کشور را در حوزههای مختلف کمتر و یا مرتفع کنیم. یک مثال مشخص در این زمینه تحریم بنزین میباشد؛ ایران تا سال ۸۸ به دلیل افزایش هر ساله مصرف بنزین به عنوان یکی از بزرگترین وارد کنندگان این محصول استراتژیک در دنیا تبدیل شده بود که مسلماً نقطه ضعفی برای کشورمان به حساب میآمد.
در همان سال زمزمههایی مبنی بر تحریم صادر کنندگان بنزین به ایران از سوی آمریکا مطرح و حتی در مجلس سنای آمریکا به تصویب رسید؛ در حالی که دشمن با طرح این موضوع و اجرای آن به دنبال ایجاد نارضایتی عمومی و سوق دادن آن به سمت شورشهای اجتماعی بود و این موضوع میتوانست آسیبهای فراوانی برای کشور ایجاد کند، اما مسئولان کشور در یک اقدام ضربتی کوتاه مدت چند ماهه و سپس اقدام بلند مدت چند ساله توانستند این سلاح را از دست آمریکا خارج و این نقطه ضعف و آسیب پذیری را به نقطه قوت تبدیل کنند، به گونهای که در سال ۹۷ و با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس توان تولید بنزین در داخل به ۱۰۵ میلیون لیتر در روز رسید [۸]و نه تنها ایران را از واردات این محصول استراتژیک بی نیاز کرد بلکه با کاهش ۲۰ میلیون لیتری مصرف بنزین در شش ماهه دوم نسبت به شش ماهه اول [۹]توان صادراتی محدودی هم بدست آمد [۱۰].
لذا میبینیم امروز تحریم بنزین عملاً بلاموضوع شده و کارآیی خود را از دست داده است به گونهای که وجود این تحریم و یا لغو آن تأثیری بر روی کشورمان ندارد و البته مشخص است که این توانایی نه با مذاکره کردن با آمریکا بلکه با اراده دولت محترم و اعتماد آنها به متخصصان داخلی خودمان صورت گرفته است.
ریچارد نفیو در کتاب خود به نام هنر تحریمها به مسئله تحریم بنزین اشاره کرده و بیان میکند که «تحریم بنزین به این دلیل اعمال شد تا دولت ایران را از پای درآورد و او را متقاعد کند که برنامه هستهای اش را متوقف کند...، اما ایران به جای امتیازدهی آن را مدیریت و از این فشار عبور کرد.» [۱۱]نحوه مدیریت ایران در موضوع تحریم بنزین به حدی کارآمد بود که نفیو از آن به عنوان یک ناکامی برای دولت آمریکا یاد کرده و انتخاب این حوزه را غلط میداند. وی سپس به اصلی مهم در نحوه مواجهه اصولی با تحریم اشاره میکند که «وقتی راهبردهایی برای حفظ استقامت وجود داشته باشد کشورهای مورد تحریم عزم خود را بالاتر برده و جایگاه خود را در این زمینه تقویت میکنند.» [۱۲]به عبارتی دیگر اگر کشور تحریم شونده از موضع انفعالی و تلاش برای مصالحه با کشور تحریم کننده فاصله گرفته و به دنبال راهکاری برای برطرف کردن ضعف خود که منجر به تحریم شده است باشد، نه تنها نیازی به امتیاز دهی ندارد بلکه میتواند به مسیر پیشرفت خود ادامه داده و حتی در صورت انجام مذاکره نیز قدرت چانه زنی خود را بالا ببرد.
البته در موضوع خود اتکایی، قطع رابطه با جهان مورد نظر نمیباشد بلکه وابسته نبودن به هیچ کشوری مورد نظر است. وابسته بودن هم عزت و اعتبار کشور را خدشه دار میکند و هم اهرمی میشود در اختیار دیگران تا هر زمان منافعشان ایجاب کرد برای رسیدن به آن منافع به کشور فشار وارد کنند.
ما میتوانیم بدون وجود هر گونه وابستگی، با کشورهای دیگر رابطه و داد و ستد داشته باشیم. بر این اساس حتی اصل مزیت نسبی هم نمیتواند مانع از خوداتکایی شود، درست است که براساس اصل مزیت نسبی برای یک کشور، بهتر است در تولید کالایی سرمایه گذاری صورت گیرد که نسبت به شریک تجاری و کالای دیگر، مزیت بالاتری داشته باشد و سایر کالاهای مورد نیاز را با مبادله مازاد تولید خود با مازاد تولید دیگر کشورها تأمین کرد، ولی این اصل نمیتواند به معنای وابسته بودن کشور به تولیدات خارجی و عدم توانایی داخلی در تولید همان محصول باشد، زیرا همان طور که در تحریمهای گذشته تجربه کردیم، روابط اقتصادی میتواند به وسیله عواملی نظیر فشار کشورهای دیگر، روابط اقتصادی با کشوری بزرگتر و یا عوامل سیاسی و امنیتی، تحت تأثیر قرار گرفته و کشوری را حتی با داشتن قرارداد و وجود منافع سرشار اقتصادی از ادامه همکاری با کشوری دیگر منصرف کند؛
لذا کشورمان باید بتواند علاوه بر خودکفایی در زمینه محصولات استراتژیک، در سایر محولات نیز دانش تولید خود را حتی در صورت تأمین نیاز از خارج از کشور افزایش دهد تا همین موضوع به اهرمی در دست کشورمان تبدیل شده و به تحریم کنندگان بقبولاند که در صورت تحریم، طرفی که بیشتر ضربه میخورد آنها هستند نه کشورمان؛ بنابراین یکی از موضوعات مهم میتواند این باشد که موضوع وابستگی به محصولات و تولیدات خارجی را با تجارت و داد و ستد در این زمینه از یکدیگر جدا کنیم، موضوع قابل توجه در این بخش این است که در صورت وابستگی در محصولات استراتژیک و تصمیم دشمن برای فشار بر این بخش، کشور با مشکلات فراوان و چه بسا نابسامانیهای اجتماعی روبرو میشود که این مسائل میتواند استقامت کشور در برابر تحریمها را کاهش دهد و حتی کشور را به سمت واگذاری امتیازات مورد نیاز دشمن سوق دهد در صورتی که این مسئله در مورد محصولات غیر استراتژیک صدق نمیکند و اگر تحریمها این بخش را تحت تأثیر قرار دهد شاید مشکلاتی برای کشور ایجاد شود، ولی منجر به نابسامانیهای اجتماعی نخواهد شد و برطرف کردن این مشکلات آسانتر خواهد بود.
یکی از راههای دیگر برای مقابله با تحریمها که میتواند بسیار موثر باشد، استفاده از ظرفیتهای منطقهای است. بر اساس آمار موجود، حجم واردات ۱۵ کشور همسایه ایران در سال بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد دلار است [۱۳]، همچنین حجم کل صادرات ایران به نقاط مختلف جهان در سال ۹۷ در حدود ۴۴ میلیارد و ۳۰۹ میلیون دلار بوده است که از این مقدار بیش از ۵۴ درصد آن یعنی ۲۴ میلیارد و ۱۳۲ میلیون دلار با ۱۵ کشور همسایه انجام شده است [۱۴]. نکته جالب اینجاست که حجم کل تجارت میان ایران و اروپا در سال گدشته به اندازه یک دهم تجارت ما با عراق هم نبود [۱۵]حال اگر به هدف گذاری وزارت صنعت، معدن و تجارت برای تأمین حداقل ۵ درصد نیازهای همسایگان برای افق ۱۴۰۰ که رقمی بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار میشود [۱۶]توجه کنیم درمی یابیم که فقط با تمرکز بر همین منطقه میتوان بیش از کل صادرات فعلی کشور به تمامی نقاط جهان را با همسایگان خود انجام دهیم که این موضوع اهمیت تمرکز بر تجارت منطقهای را در بی اثر شدن تحریمها نشان میدهد.
موضوع دیگر، پیمانهای پولی دو و چند جانبه با کشورهای همسایه و هم سو میباشد که این روزها از سوی دولت در حال پیگیری است و تا حدودی نیز عملیاتی شده است. درباره این موضوع و اهمیت بالای آن در بی اثر کردن تحریمها سخن بسیار گفته شده است.
با توجه به مطالبی که بیان گردید به نظر میرسد اگر مسئولان سیاست خارجی کشورمان که انصافاً در زمینه برجام و تمامی مسائل مرتبط با آن زحمات زیادی متحمل شدند، حتی مقدار کمتری از این وقت و زحمات را صرف موضوع پیمانهای پولی میکردند، امروز دیگر نیازی به درگیر کردن انرژی کشور درباره موضوعاتی مانند اینستکس و FATF نبود و علاوه بر آن چرخ اقتصاد کشور نیز بیشتر و بهتر میچرخید.
اما حالا بعد از ۶ سال معطل کردن کشور و گره زدن مشکلات به برجام و مذاکرات با غربیها که نتیجهای از آن حاصل نشد به نظر میرسد اکنون مسئولان دولتی دریافته اند که راه رفع تحریمها از جاده مذاکره با طراحان و اعمال کنندگان تحریم نمیگذرد و قدم گذاشتن دوباره در این جاده معطلی و مشکلات بیشتری برای کشور به همراه میآورد؛ لذا با هدف گذاری دولت برای کسب سهم حداقل ۵ درصدی از بازار ۱۰۰۰ میلیارد دلاری واردات کشورهای همسایه و نیز اعتماد به متخصصان داخلی و سپردن کار به آنها در پروژهای بزرگ مانند پالایشگاه ستاره خلیج فارس که نتیجه آن بی نیازی کشور از حجم عظیم واردات بنزین بود و اقدامات مثبتی که در زمینه به سرانجام رسیدن تبادل پولی انجام داده است، میتوان امیدوار بود که وعده دولت مبنی بر تلاش برای تحویل دولت بدون تحریم به نسل ۱۴۰۰ نتایج مثبتی به همراه داشته باشد که نتیجه آن مقاوم شدن کشور و بی اثر شدن تحریمها برآن باشد و البته واضح است که شرط موفقیت در این راه اعتقاد به آن و صرف وقت و انرژی و هم چنین پیگیری این امور از سوی مسئولان تا حصول نتیجه موفقیت آمیز میباشد، در غیر این صورت اگر اعتقاد، انرژی و پیگیری وجود نداشته باشد چند صباحی دیگر دوباره در شرایطی قرار میگیریم که ناامید از راه طی شده، راه حل مشکلات را در مذاکره چند باره با غربیها مییابیم و مجدداً چرخه امتیاز نقد دادن و وعده نسیه گرفتن تکرار خواهد شد.
____________________________________________________________________________________
پی نوشت ها:
۱ – کتاب اتاق جنگ در خزانه داری آمریکا، خوآن زاراته، مترجم: مریم اصغرپور – حوا میر محمدیان. صفحه ۱۲،
۲ – همان. صفحه ۹،
۳ – همان. صفحه ۲۴،
۴ – همان. صفحه ۲۷،
۵ – کتاب هنر تحریم ها، ریچارد نفیو، مترجم: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، صفحه ۱۴،
۶ – همان. صحه ۴۴،
۷ – همان. صفحه ۶۷،
۸ - https://www.shana.ir/news/۲۸۸۱۱۱،
۹- https://www.isna.ir/news/۹۷۱۰۰۹۰۴۹۶۴،
۱۰- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۸۸۶۷۶،
۱۱ – کتاب هنر تحریم ها، ریچارد نفیو، مترجم: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، صفحه ۶۸-۶۹،
۱۲ – همان، صفحه ۶۹،
۱۳- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۸۸۴۷۲،
۱۴- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۵۴۰۵۳،
۱۵- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۷۲۷۱۶،
۱۶- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۸۸۴۷۲