بار دیگر در حالی در آستانه یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار گرفتهایم که ظاهراً قرار است مجدداً شگرد ترس از جنگ و شعار تعامل با جهان و موضوع نظارت استصوابی شورای نگهبان، به ابزاری برای جمعآوری رأی تبدیل شود و متأسفانه بهنظر میرسد، رئیس جمهور محترم نیز خواسته یا ناخواسته با این توطئه دشمنان همنوا شدهاند.
از یکسو نظارت استصوابی را زیر سوال میبرند و خواستار حضور بیقید و شرط همه داوطلبین کاندیداتوری (حتی منافقین) در رقابتهای انتخاباتی میشوند و از سوی دیگر دلسوزان انقلاب را متهم به جنگطلبی با دنیا میکنند و در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی جدید دانشجویان، ضمن طرح این سوال که؛ «پیشرفت کشور و آینده کشور در سایه تعامل با دنیاست یا تقابل؟»، مدعی میشوند که؛ «یک عده میگویند تعامل سازنده باید داشت و عدهای دیگر عنوان میکنند که باید به سمت تقابل مستمر و دائم برویم.»
ایشان در ادامه خاطرنشان کرد؛ «یک عده میگویند حل مشکلات با جهان راه ندارد، جز قدرتنمایی و باید طرف مقابل را بشکنیم. دشمن ما آنقدر خبیث است که باید بشکنیم و با او مقابله کنیم چراکه اینجا دوئل است، باید بزنیم، بکشیم و کشته شویم و عدهی میگویند اینطور نیست میتوان بسیاری از مشکلات را با دنیا حل کرد.»
از آنجا که تاکنون در مورد ضرورت و اهمیت نظارت استصوابی و همچنین روشهای مشابهای که در اکثر کشورهای جهان (حتی اروپا و آمریکا) در این رابطه مورد استفاده قرار میگیرد، مطالب متعدد و متنوعی از سوی صاحبنظران منتشر شده است، لذا در این وجیزه قصد نداریم، به این موضوع بپردازیم.
تنها به ذکر این نکته بسنده میکنیم که اگر نظارت استصوابی و تأیید یا رد صلاحیتها، مانع پیشرفت امور محسوب میشوند، چرا عملکرد اعضای شوراهای اسلامی که تقریباً بدون هرگونه قید و بند در انتخابات شرکت میکنند، در حد مطلوب و رضایتبخش نیست و در شهری مانند تهران عمدتاً به اموری مانند؛ تغییر نام خیابانها و حذف عنوان شهید از معابر و پیگیری مسائلی مانند ورود زنان به ورزشگاهها محدود میشود؟
اما در مورد اینکه؛ آیا پیشرف کشور در سایه تعامل با دنیاست یا در تقابل؟ باید گفت که اولاً پیشرفت واقعی در سایه توکل به خدا و اعتماد به جوانان و حمایت از مبتکرین، مخترعین، متخصصین و دانشمندان کشور و استفاده بهینه از نیروهای درونزا، قابل حصول است و البته در بسیاری از موارد مادی و غیرمعنوی، تعامل با دنیا میتواند، حرکت در این مسیر را تسریع نماید.
در عین حال نباید این نکته را فراموش کنیم که، بسیاری از کشورهای پیشرو که اکنون مدعی قدرت هستند، ابتدا با استفاده از توان داخلی و عمدتاً بدون اتکاء به دیگران و از طریق تولید علم و دانش و محصولات متنوع صنعتی و غیرصنعتی و انواع خدمات، زمینههای وابستگی دیگران را فراهم و در ادامه به قول جنابعالی به تعامل با آنها و در واقع به استثمار آنها مبادرت نمودند.
البته قرار نیست ما هم شیوه پلید آنها را در استثمار ملتها برگزینیم، اما قطعاً شما هم قبول دارید، تعاملی سازنده است که اولاً بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار باشد و ثانیاً بتواند منافع کشور و مصالح مردم را در یک رابطه عادلانه، عاقلانه و محترمانه تأمین نماید و در عصر حاضر چنین چیزی ممکن نیست، مگر اینکه کشور از نظر قدرت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و دفاغی، در شرایط مشابه و ترجیحاً در شرایط برتریساز قرار داشته باشد و تمام حرف دلسوزان انقلاب نیز در همین نکته خلاصه میشود.
شما همچون گذشته بر این نکته اصرار دارید که؛ عدهای دنبال جنگ و کشت و کشتار دیگران هستند، اما براساس کدام مستندی چنین ادعایی را مطرح میکنید؟ کدام انسان باوجدان و عاقلی حاضر به جنگ و کشتار همنوعان خود است، وقتی میشود به شکل عادلانه و عاقلانه مشکل را برطرف کرد؟
بیشک اگر تعامل مبتنی بر روابط منطقی، عادلانه و منافع متقابل باشد، هیچکس مایل به استفاده از روشهای قهرآمیز نیست، اما این امر مشروط بر آن است که شرط احترام و منافع متقابل برقرار باشد و طرف مقابل از موضع قدرت و زیادهخواهانه وارد گفتگو نشود، اما آیا واقعاً در رفتار متکبرانه غربیها و پیامهای قلدرمأبانه آمریکا برای ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، این اصل برقرار است؟
بنابراین شما بگویید که جنگطلب کیست؟ آنهایی جنگ طلبند که از همان ابتدای انقلاب اسلامی شمشیر را از رو بستند و به تهدید و تحریم و تخریب و ترور عیه ملت ایران اسلامی متوسل شدند و هر روز بر شدت آن افزودند یا کسانی که به تجربه، ماهیت پلید جنگطلبان را شناختهاند؟
هموطنان شما جنگ طلبند که از روی دلسوزی تعامل منفعلانه و از موضع ضعف با گرگها را زیانبار میدانند، یا کسانی که در اقصی نقاط جهان پایگاه نظامی و زندان و بازداشتگاه دارند و هر روز در امور داخلی کشورهای مختلف دخالت میکنند؟
کسانی که طی ۳۰۰ سال گذشته آغازگر هیچ جنگی نبودهاند یا کسانی که مرتکب هزاران جنایت و خیانت دیگر شدهاند و به رغم ادعای دفاع از حقوق بشر، از گروههای تروریستی حمایت میکنند و ردپای آتشافروزی آنها در تمام جنگها و آشوبهای چند قرن اخیر در نقاط مختلف دنیا دیده میشود؟
کسانی که پس از گذشت صدها سال از جنایتی که در زمان هخامنشیان در حق ایرانیان مرتکب شدند، بهجای عذرخواهی، هر سال سالروز این جنایت را جشن میگیرند و بر خلاف قوانین بینالمللی به اشغالگریها و وحشیگریهایشان ادامه میدهند، یا کسانی که مخالف این جنایتکاران هستند؟
مگر دولت خودگردان فلسطین که سالها در تعامل با دشمنان بشریت بوده و راه گفتگو را انتخاب کرده است، چه دستاوردی کسب کرده که اکنون شما اینقدر بر تعامل با دشمنان اسلام تأکید دارید؟
مگر آمریکاییها حاضر شدند اندکی و فقط اندکی در برابر خواسته کشوری مانند؛ کره شمالی کوتاه بیایند و یا شما نتیجه اعتماد، تعامل و مذاکره آمریکا با قذافی معدوم و کرنش مُرسی رئیسجمهور وقت مصر در برابر آمریکا را فراموش کردهاید؟
قطعاً حساب ملتها از دولتها جداست، اما شما بیشتر از همه ما میدانید که خباثت، خیانت و زیادهخواهیهای دولتهای غربی و بهخصوص آمریکاییها محدود به این موارد نمیشود و در آخرین نمونه، باید به خیانت اخیر آمریکاییها در حق کردهای سوریه اشاره کرد. با این حال چگونه شما از تعامل سازنده با این دول زیادهخواه و متکبر سخن میرانید.
البته رئیس جمهور محترم در جریان سخنرانی اخیرشان در جمع دانشجویان در دانشگاه تهران به چند نکته مهم و کاملاً درست از جمله اینکه؛ ایران هم میتواند به تنهایی و بدون اتکاء به دیگران پیشرفت کند و یا ضرورت تعامل دانشگاه با بخش صنعت و همچنین لزوم مهارتآموزی هم اشاره کردند، که باید به این موارد، بر ضرورت شایستهسالاری، تقویت سیستم کنترل و نظارت و مهمتر از همه این موارد، بر اصل تربیت نیروی انسانی و کادرسازی تراز انقلاب اسلامی هم تأکید میکردند.
کلام آخر اینکه؛ استمرار طرح موضوعات فوق و یا موارد مشابه مانند؛ طرح همهپرسی در رابطه با مسائلی که رهبر معظم انقلاب به صراحت انجام آنها را مغایر منافع کشور و مصالح جامعه اعلام نموده و اکثریت جامعه نیز با حضورشان در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی (مثل انتخابات و راهپیماییها) عدم ضرورت آنها را تأیید کردهاند، نهتنها نمیتواند در حل مشکلات مؤثر واقع شود، بلکه دوقطبیسازی جامعه را در پی داشته و امنیت کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد.